خانه / ایران / اسلام و ایران / اسلام آوردن ایرانیان / زمینه های شکست ساسانیان و پذیرش اسلام در ایران
جنگ

زمینه های شکست ساسانیان و پذیرش اسلام در ایران

به قلم محمد رضاقلی
پژوهشگر گرامی محمود رضا قلی در کتاب “تاریخ سیاسی ایران باستان” علت شکست ساسانیان و پذیرش اسلام از سوی ایرانان را قدرت و شمشیر اعراب نمی داند. می نویسد:
«عامل خارجی (اعراب مسلمان) به هیچ وجه نقش اساسی در نفی و نابودی نظام سیاسی ـ دینی حاکم بر ایران نداشته است. زمینه های این فروپاشی و نابودی در درون کشور آماده گشته و با شکست سنگین خسرو پرویز از روم و شورش های پی در پی ناراضیان لشکری و کشوری حکومت ساسانی از هم پاشیده شده بود. دوازده شاهی که در چهار سال از پی هم آمدند و رفتند تنها بر نظام سیاسی ـ نظامی بحران زده و ناهماهنگی حکمفرمانی داشتند که تسلط بر ایالات و شهرهای کشور ساسانی را نیز از دست داده بود. در این هنگام, مردم ایران نیز به اسلام شناخت و دلبستگی یافته بودند.
گزافه گویی و وارونه سازی در باره “تهاجم وحشیانه اعراب بیابانگرد” به “تمدن درخشان ایران ساسانی”, مشکلی را برای نژادپرستان ایرانی در توضیح قانع کننده آن تحول بزرگ و بنیادی در تاریخ تمدن فرهنگ ایران حل نخواهد کرد.
حاکمیت استبداد مطلقه سیاسی ـ دینی و شدت جور و ستم و بهره کشی در جامعه, مردم ایران را از پرورش یک “تمدن و فرهنگ درخشان” در این دوره ناتوان ساخته بود. ضمن آنکه رفتارهای ناهنجار اعراب نیز به هیچ وجه «وحشیانه” تر از رفتار سلطه گران ساسانی در درون و بیرون قلمرو سیاسی شان نبوده است.
آیا شکنجه گاه هراس انگیز ساسانیان در “قلعه فراموشی” که به ندرت در تاریخ ملت ها دیده شده است, انبوه خرافات و جزمیات دینی, تجارت زن, عدم امکان جا به جایی طبقاتی, استثمار بی رحمانه زحمتکشان, ممنوعیت سوادآموزی برای مردم, ازدواج های اجباری با محارم, و کشتار و غارت و ویرانی در شهرهای بیگانگان, از “دستاوردهای درخشان ساسانیان در تمدن و فرهنگ” بوده اند؟!…
پژوهش های تاریخی نشان می دهد که کیش نوین (اسلام) سال ها پیش از سپاه عرب از مرزهای جنوبی و غربی ایران وارد این کشور شده و دل های مردم ستمدیده را ربوده بود. مردم ایران در زیر ستم شاهان و اشراف و موبدان پی به نیروی بالنده نوینی در نزدیکی خود بردند که انسان ها را به یکتاپرستی و عدالت و آزادی از ستم قدرت ها و ادیان فرا می خواند.
استقبال مردم رنج کشیده و لایه های فرودست کشور ساسانی از اسلام, پیوستن سربازان (که فرزندان روستائیان محروم بودند) و حتی در بسیاری موارد سرداران ناراضی به ارتش مسلمین و کمک به سرنگونی خاندان حاکم ساسانی, گویای آن است که ورود و گسترش اسلام در ایران برخلاف نظر مغرضانه نژادپرستان باستان گرای آریایی ـ پارسی و پشتیبانان غربی و یهودی آنها, اساسا بر پایه جنبش درونی مردم ستمدیده ناراضی پیش رفت و نه با زور شمشیر “سپاه وحشی عرب”!»
تاریخ سیاسی ایران باستان, محمود رضاقلی, سوئد, ۲۰۱۲م, ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸. (نشر الکترونیکی)

همچنین ببینید

وضعیت زرتشتیان در قرن چهارم هجری

کم نیستند کسانی که تصور می کنند وقتی که مسلمانان در قرن نخست هجری، ایران …

۶ نظر

  1. همچین درست درست هم نیست فقط ظلم های ساسانیان راتعریف کرده واشاره ای به قدرت وعظمت ساسانیان دربرابر اعراب ووضع دینی نکرده ..
    ساسانیان چقدر میتوانستند ضعیف ش ده باشند ..هرچقدرهم ضعیف شده باشند بازهم سپاه عرب یک بیستمش هم نمیشد..
    چقدر فقیر …….که درمقابل مسلمین از تجهیزاتی که عرب تابه حال ندیده بود استفاده کردند..
    و……
    وضع دینی هم خوب خوب خوب نبوده اگر بود مردم مسلمان نمیشدند.
    این همه قوانین سخت اینهمه موبدان ظالم اینهمه خورشید و اتش وهوم و…..پرستی .
    علت شکست ساسانیان عدم همراهی مردم ایران و ایمان مسلمانان بود …واسلام اوردن ایراینیان مشکلات و شرک وکفر های بود که در دین قبلیشون رسوخ کرده .

  2. اقای امیرشاهی عکس صفحه ی ۸۳ کتاب دوقرن سکوت دکتر زرینکوب رو گذاشتن که نوشته …در واقع این فتح نهاوند در آن روزگار پیروزی بزرگی بود پیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد .پیروزی نهایی سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی .خداروشکر که این حرفارو محققی عالم دکتر زرینکوب به فارسی روان در کتابشون نوشتن دیگه اقای زرین کوب که تازی نیستن ان شا الله ؟؟!! به نظر من همین که ساسانیان رو به ضعف رفتن و مثل هخامنشیان قدرت نداشتن و اعراب کارشون رو تمام کردن خودش نعمت و موهبتی برای بشریته از ایران گرفته تا یونان و مصر حالا گسترش اسلام در ایران بماند.

  3. چرا یک امپراتوری بزرگ مانند ساسانیان به چنین سرنوشتی دچار شد و در دوره افول خود نه به دست دشمنان شناخته شده اش مانند بیزانس یا خزرها بلکه به دست اعراب ساقط شد:

    کشته شدن بیشتر اعضای خاندان سلطنتی

    بعد از کشته شدن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه او تقریبا بیشتر برادران خود را کشت و خود او هم چندی بعد به طرز مشکوکی از دنیا رفت . با مرگ شیرویه هرج و مرج دولت ساسانی را فراگرفت و کار به جایی رسید که هیچ مرد بالغی از خاندان سلطنتی نمانده بود که شاه شود و حکومت را به دختران خسروپرویز سپردند . انتخاب شدن یزدگرد هم کمکی به بهبود اوضاع نکرد.

    بیزاری از حکومت مذهبی

    در دوره اشکانیان سیاست آزادی دینی وجود داشت و هر کسی از هر دین و فرهنگی اعم از زرتشتی،میترایی،بودایی،یونانی و … در قلمرو حکومت پارت ها آزاد بود .اما ساسانیان زمانی که جایگزین اشکانیان شدند دین مزدیسنا را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند و پیروان بقیه ادیان به نوعی تحت فشار قرار گرفتند که یا ایران را ترک کنند و یا اینکه زرتشتی شوند . در دوره ساسانیان قیام های مذهبی زیادی رخ داد و همگی به طرز خونینی سرکوب شدند.این اتفاقات به تدریج موجب بیزاری از حکومت و قوانین مذهبی شد.

    جنگ های فرسایشی ایران و روم

    ایران و روم دو امپراتوری بزرگ زمان خود بودند این دو ابرقدرت مرزهای مشترک زیادی داشتند و البته سرزمین های مورد مناقشه زیاد،و جنگ های طولانی و متعددی که بر سر تصاحب این سرزمین ها صورت گرفت.این جنگ ها از دوره اشکانیان شروع شد و در زمان ساسانیان هم ادامه یافت که هزینه های اقتصادی ،انسانی و اجتماعی گسترده ای بر دوش حکومت و مردم ایران گذاشت.

    تغییرات در بافت جمعیتی ساکنان ایران

    بخش های بزرگی از سرزمین ایران زمانی محل سکونت اقوامی همچون کاسی ها،گوتی ها،آمارد ها،کادوسیان،پارت ها،سکاها و داهه ها بود. از خصوصیات مهم این اقوام روحیه تهاجمی ،توسعه طلبی و عدم سلطه پذیری بود . این مردم چه در حکومت بودند چه پشتیبان حکومت ،امپراتوری ها را می ساختند و آن را به پیش می بردند. از زمان تشکیل حکومت سراسری به وسیله مادها در ایران و سپس روی کار آمدن هخامنشیان و اشکانیان ، این اقوام یا در قدرت بودند یا اینکه افراد آنان در ساختار قدرت حضور داشتند.

  4. دو اشتباه اجتناب ناپذیر ساسانیان در این مورد، سقوط ایشان را تسهیل نمود:

    ـ از میان برداشتن هپتالیان توسط خسرو انوشیروان به کمک اقوام زرد.

    بعد از این پیروزی بر روی سکه­ها ضرب شد
    “ایران بی بیم کرد”
    در صورتی که برعکس موجب فجایع آینده شد و در نهایت بصورت تهاجم مغول بروز می­کند. حتی درهمان اواخر ساسانی بخش­های شرقی کشور عملا تحت تسلط اقوام زرد در آمد.

    ـ انقراض حکومت حیره توسط خسروپرویز.

    زیرا دولت حیره به منزله سد محکمی بین ایران و عربستان به شمار می­رفت و این حکومت تابع و خراجگزار دولت ایران بود .

  5. از این نویسنده های بیگانه پرست الهام گرفته از تعصبات علی شریعتی ها کم نیستند
    که وطن اسلامی شیعه عدل علی خود را ترک میکنن و در یک کشور غربی مثل سوئد
    و حامی اسراییل به رجزخوانی میپردازند که ؛
    نژادپرستان باستان گرای آریایی ـ پارسی و پشتیبانان غربی و یهودی آنها چنین و چنانند …..
    او هم همانند شریعتی دو کتاب راجب خصایص امام علی و عهد نامه ش با مالک اشتر نوشته
    که معلوم نیست از کسی مثل علی بن ابیطالب که از ده سالگی وارد اسلام شده
    و سپس تمام زندگی ش در بحران و تهاجم و جنگ بوده، اینهمه خصایص را از کجا آورده اند ؟
    بگذریم .
    یکی از موهومات این نویسنده اینست که ادعا میکند که ؛
    بر طبق پژوهش های تاریخی کیش نوین (اسلام) سالها پیش از سپاه عرب از مرزهای جنوبی
    و غربی ایران وارد این کشور شده و دل های مردم ستمدیده را ربوده بود……..
    اولا از کدام پژوهش و از کدام سالها حرف میزنید ؟
    بعد از رحلت پیمبر اسلام که خلافت بدست ابوبکر افتاد و…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code