خانه / ایران / ایران باستان / هخامنشیان / چند خداپرستی کوروش و رد ذوالقرنین بودن کوروش (۱)
کورش

چند خداپرستی کوروش و رد ذوالقرنین بودن کوروش (۱)

به قلم حامد شادفر

مسلما بهترین مدرک و سند برای پی بردن به اعتقادات کوروش کتیبه های کوروش است

کوروش در منشور خودش چند بار به صراحت به پرستش بت مردوک از خدایان بزرگ بین النهرین باستان مشغول است

مثلا در بند ۲۶ و ۲۷ منشور خودش می گوید :

«مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و آنگاه مرا کوروش، پادشاهی که پرستنده وی است» 

 

فرمان کوروش دکتر ارفعی ص ۴۹

 

البته فقط بت مردوک نیست

مثلا در بند ۳۵ منشور خودش خدای نبو از خدایان معروف بابلی را هم ستایش می کند

فرمان کوروش بزرگ، دکتر ارفعی، ص ۵۰

 

ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که کوروش در سایر کتیبه های خود، خدایان دیگر را هم ستایش می کند

مانند ستایش خدای سین از خدایان معروف بین النهرینی که در کتیبه ایی در شهر اور بدست آمده است

دین هخامنشیان، دوشن گیمن، ص ۱۷۹

 

جالب اینجاست برخی چنین تصویر می کنند که مردوک شاید بازنمایی از اهورامزدا باشد که همانگونه که مشاهده می کنید کوروش سایر خدایان را نیز پرستش می کرده است و کوروش به همه خدایان اعتقاد داشته است و پنداشت مردوک با اهورامزدا کاملا نادرست است

همچنین ببینید

علت فراموشی هخامنشیان در حافظه تاریخی ایرانیان

به قلم مرتضی رمضان پور یکی از سلسله هایی که در منابع ادبی بعد از …

۵ نظر

  1. من هم قبلا بت الله رو می پرستیدم، الان مردوک رو می پرستم. مشکلی دارید؟
    جالب هست که مسلمانان که همه جا مردوک مردوک را جار میزنند، بعضی از ویژگیهای الله از همین مردوک کپی برداری شده ؛
    همانند آفرینش طبقات هفت آسمان و یا انسان از گِل رس و قرار داشتن عرش الله و مردوک بروی آب (عرش در عربی به معناى تخت حکومت و پادشاهى) و یا حمل عرش الله و مردوک بر دوش هشت فرشته، که کاملا افسانه ایی و غیرعقلانی هستند. سوره هود آیه ۷ ـ آیه سوره حاقه آیه ۱۷
    اصلن هم مهم نیست که کوروش یا بقیه قدرتمندان تاریخ چه خدایانی و اعتقاداتی داشتند، مهم خدمات و کردار آنها نسبت به انسانها خصوصا زنان هست.
    مردوک یا زئوس یا یهوه همانند الله آفریننده آسمانها و زمین و انسان و موجودات بودند.
    در تاریخ داریم که کوروش یهودیان بابل را از بند و اسارت بخت النصر نجات میدهد و راه را برای بازگشتن آنها به سرزمین موعودشان اورشلیم باز میکند و به همین سبب بارها از او بعنوان منجی در تورات یاد شده، ولی مسلمین صدراسلام اقوام عرب یهودی را به بند میکشند و اموالشان را چپاول و مردانشان را بعد از اسارت سر می بُرند و زنان و کودکان را همانند اموالشان به غنیمت میگیرند و حلال جنسی میکنند و یا آنها را به خارج از زادگاهشان تبعید میکنند که همه بخاطر جعل و بنیان یک دین در سرزمین حجاز از روی خدایان بابلی و قصه ها و حوادث ادیان دیگر مثل معراج با قاطری پرنده و حتی طاعات و مناسک بت پرستان مثل حج و طواف کعبه بوده. دریغ از اخبار و پدیده ایی جدید که قبلا کسی نشنیده.
    قصه ذوالقرنین هم با اقوام جوج و ماجوج و حبس آنها تا روز قیامت داخل یک سد آهنی، چیزی بجزء کپی پیست محمدبن عبدالله از اقوام گوگ و ماگوگ از یک افسانه مبهم توراتی نیست، هرچند تخیلات مسلمانان و چاپ دهها کتاب از افسانه مجهول ذوالقرنین در همان ناکجا آباد باقی مانده و هیچ گروه از مسلمانان هم حاضر نیست بجای نوشتن و خواندن فرضیات و تخیلات، زحمت جستجو بروی سیاره زمین و کشف آن سد آهنی را بخود بدهند که یاجوج و ماجوج داخل آن تا روز قیامت محبوس هستند چون خودشان هم شک دارند که این افسانه ها منشاء الهی داشته باشند.
    الله که قبل از اسلام هم پرستیده میشده و یک بت و خدای ماه پرستان بوده و هنوز که هنوزه با همان مناسک حج و مراسم بت پرستانه جاهلیت قبل از اسلام و در همان ماه ذی الحجه پرستیده میشود. در واقع دین شما مسلمین ادامه همان بت پرستی جاهلیت عرب هست که توحید آن فقط مختص به طواف بت اکبر یعنی الله ، خدای خانوادگی محمد میشود.
    https://fa.wikipedia.org/wiki/الله_پیش_از_اسلام
    در صورت نیاز اگر سانسور و قیچی نشود، ادامه خواهد داشت. (۱)

  2. این اولین بار نیست از این یاوه گویی ها دیده میشه. کوروش برای احترام به دین مردمان متصرف شده چنین کاری میکرده اگر کافر بود خوب یه بت برا خودش می‌ساخت یا میگفت منو پرستش کنین من خدام چون قلمرو زیادی دارم.

  3. ازانجا که افراد هرگز به وحدت شناخت نخواهند رسید و اختلافات با درجات مختلف باقی خواهند بود، برخی همچون امام حسن ، حق و عدالت را در صلح و میانه روی و برخی مانند امام حسین انرا در جنگ و تندروی می بینند و برخی اهمیتی به حق و عدالت نمیدهند اما منافقانه بدنبال فرصت و منفعت و تابع و حامی جناح حاکم اند و با تغییر شرایط بسرعت رنگ عوض میکنند. با این وضع، خداپرستی نتنها موجب نجات بشریت نخواهد شد بلکه ظلم مطلق و بیعدالتی را حاکم میکند. یک جامعه عدالتگرا و قانونمند و بی دین، به ثبات و امنیت و امید و پیشرفت میرسد اما جامعه خداپرست در تنش اختلافات شناختی و تفاسیر خودسرانه و خودباورانه از دین، همواره در بحران و رکود است. با این وضع، راه نجات بشریت در خداپرستی نیست. خداوند قوانین قطعی وضع و قدرت درک و اندیشه به انسان داده تا بر مبنای انها مسیر زندگی را بسازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code