استاد سید مجتبی آقایی نقلها در مورد وجود جواز برای ازدواج با محارم در میان زرتشتیان متواتر است. در میان نقلهای مذکور، برخی هستند که به دلیل درجهی بالای دقت و وثاقتشان، باید بیشتر مورد اعتناء قرار بگیرند. یک نمونه از چنین نقلهایی، به ابونصر مطهر بن طاهر مَقدسی، نویسندهی کتاب البدء و التاریخ تعلق دارد. «مقدسی» (قرن ۴ ق) در زمرهی دانشمندانی است که بسیاری از اجزای کتاب خود را، بر اساس مشاهده و معاینه، …
بیشتر بخوانید »فراگیر نبودن باور به معاد در میان زرتشتیان در قدیم
استاد سید مجتبی آقایی برخلاف چیزی که معمولاً گفته یا پنداشته میشود، جامعهی دینی زرتشتی در دوران کهن و نیز در آغاز اسلام، بسیار متنوع و متکثر بوده است. آنچه از آن همه از تکثر و تنوع به ما رسیده، به دست معدودی از موبدان که عمدتاً از زرتشتیان بغداد بوده و در فضای باز علمی دوران اسلامی زندگی میکردهاند، نوشته و تدوین شده است. با این وصف، در منابع اسلامی آن دوره، میتوان به نشانههایی …
بیشتر بخوانید »دربارهی موضوع ازدواج با محارم (۱) / جواز چنین ازدواجی میان زرتشتیانِ پیشین قابل انکار نیست
به قلم سید مجتبی آقایی در موضوع ازدواج با محارم، حرف و جدال و توجیه و تفسیر بسیار است. اغلب یا شاید همهشان را، از منابع ایرانی گرفته تا منابع فرنگی، از نظر گذراندهام و به این نتیجهها رسیدهام: ۱) به احتمال بسیار زیاد ازدواج با محارم رسمی رایج در میان بومیان و ساکنان پیشآریایی (مانند عیلامیان) بوده که بعدها در دیانت زرتشتی هم وارد شده است. ۲) انکار وجود جواز فقهی برای ازدواج با محارم …
بیشتر بخوانید »پاسخنامه به نقدنامهی استاد آقایی(۱۶) / قسمت پایانی
استاد آقایی: «چکیده نقدهای بنده چنین است: اولاً: علم کافی بر موضوع بحث یعنی دانش دین شناسی و نیز دین زرتشتی ندارید. ثانیاً: اصول مسلم اخلاقی در مجادله را رعایت نکرده و برخلاف توصیه ی قرآن و سیره ی ائمه اطهار (ع) سخن گفته اید. ثالثاً: طرف دعوا را به درستی نشناخته و بر بی گناه ظلم کرده اید. رابعاً: آب به آسیاب دشمنان دین و ملت ایران ریخته اید. خامساً: به جای «ما قال»، سرگرم …
بیشتر بخوانید »پاسخنامه به نقدنامهی استاد آقایی(۱۵) / تحقیر زرتشتیان
استاد آقایی: «۵ـ عجب استدلالی؟! جناب آقای فاطمی! رویگردانی از «جدال احسن» و اخلاق اسلامی در مجادله در جنابعالی به درجهای رسیده است که گاهی بنده هم در گمان میشوم که آیا واقعاً جنابعالی طلبه و روحانی هستید؟! این تردید، برای نمونه، با خواندن این جملات عجیب شدت میگیرد: «قبول دارم بعضی حرفها سبب خرد شدن و تحقیر زرتشتیها میشود اما این حرف ها با مدرک است؛ تقصیر من نیست؛ گذشتهی شما چنین اقتضایی دارد. زرتشتیان …
بیشتر بخوانید »پاسخنامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۴) / آتش و توهین به زرتشتی ها
استاد آقایی: «۱ـ۹ـ گفتهاید که «مقدسترین چیز در نزد زرتشتیان آتش است» که البته حرف بی ربط و گزافهای است؛ و در جایی دیگر، ناگهان دچار شهود گشته و پس از قدری کلیگویی در مورد وجه عمومی تقدس آتش، چنین فرمودهاید که «چه بسا قضیهی آتش در میان زرتشتیان همان داستان شمع را دارد. همانگونه که در این زمان، اهمیت دادن به روشن کردن شمع ربطی به اسلام ندارد، بعید نیست قداست آتش نیز ربطی به …
بیشتر بخوانید »پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۳) / ژان کلنز و مجوس
استاد آقایی: «۹ـ۹ـ در جایی، دست به دامن ژان کلنز شدهاید و برخی از دیدگاههای او را نقل کرد و حجت قرار دادهاید. آقاجان! آیا هیچ خبر دارید که نظریات شاذ ژان کلنز به عنوان یکی از پیروان مکتب دستوری در تفسیر گاهان، با چه نقدهای جانانهای همراه شده و در مواردی او را به تغییر دیدگاه هایش وادار کرده است؟ اگر بولتنسازانه در پی کسب اعتراف از منابع نیستید، آنها را هم نقل کنید. نیز، …
بیشتر بخوانید »پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۲) / حضور در جبهه های جنگ
استاد آقایی: «به بنده بفرمایید تمسخر زرتشتیان به این بهانه که فقط دو شهید داوطلب در جنگ ایران و عراق داشتهاند، به کجای جدال احسن راه میبرد؟ وانگهی، گلی به گوشهی جمال زرتشتیانِ نجس شمرده شده و از همه جا رانده که خدا میداند با چه ترفندی خود را در میان داوطلبان جهاد وارد کردند و فقط با چند هزار نفری جمعیت، شهید هم دادند! آیا اصلاً میدانید از چه دورهای سخن میگویید؟ این همان دورهای …
بیشتر بخوانید »پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۱) / یک بام و دو هوا
استاد آقایی: «۸ـ۹ـ یک بام و دو هوای معمولِ جنابعالی در نوشتههای سایتتان، گاهی بسیار رقتآور میشود. برای مثال، وقتی پای سفارش به خوردن ادرار شتر به میان میآید، مجدّانه وجه پزشکی و درمانی آن را یادآور شده و حتی تا حد ذکر فواید «پشکل پلو» هم پیش میروید یا حدیثی را که صراحتاً ادرار شتر را بهتر از شیر آن میداند، به هر نحو ممکن توجیه و تفسیر میکنید؛ اما، به وقت طعنه زدن بر …
بیشتر بخوانید »پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۹) / اسطوره، مُسطوره
استاد آقایی: «وانگهی، باور کنید مسأله راه حل دیگری دارد که البته بعید است حاضر به پیمودن آن باشید. آن راه دیگر، این است به جای تکیهی صرف بر علم اصول، علمالادیان را بیاموزید.» استاد عزیز! باز هم با نیش زدن با آنچه میان من و شما بود، دعوت به مطالعه ی علم الادیان کردید. در سال های گذشته به مناسبت هایی دو سه بار به شما عرض کردم که یک نقص کار شما این است …
بیشتر بخوانید »پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۸) / زادگاه زرتشت و…
استاد آقایی: «۴ـ۹ـ بر همین منوال، اجازه بدهید که با این گمانهزنیهای شگفت جنابعالی هم قدری انگشت به دندان بگزیم که: «آیا زرتشت یونانی نبود؟»، «زادگاهش قطب نبود؟»، «اهل فلسطین نبود؟» و…!!!» استاد عزیز! هیچکدام از موارد فوق، بی مدرک نبوده و در عین حال نتیجه گیری هم نکردم بلکه تنها پرسشی را مطرح کردم. مگر پرسش ممنوع است؟ به جای اظهار شگفتی، توضیح می دادید که هیچکدام این سندها نشان دهنده ی یونانی یا فلسطینی …
بیشتر بخوانید »