خانه / سایر مطالب / در باره سایت / پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۳) / ژان کلنز و مجوس
سید حسن فاطمی موحد

پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۳) / ژان کلنز و مجوس

استاد آقایی:
«۹ـ۹ـ در جایی، دست به دامن ژان کلنز شده‌‌اید و برخی از دیدگاه‌های او را نقل کرد و حجت قرار داده‌اید. آقاجان! آیا هیچ خبر دارید که نظریات شاذ ژان‌ کلنز به عنوان یکی از پیروان مکتب دستوری در تفسیر گاهان، با چه نقدهای جانانه‌ای همراه شده و در مواردی او را به تغییر دیدگاه هایش وادار کرده است؟ اگر بولتن‌سازانه در پی کسب اعتراف از منابع نیستید، آنها را هم نقل کنید. نیز، نظریات بدیع بابک عالیخانی درکتاب لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی را هم بیاورید تا به قدر اندکی جدال احسن کرده باشید! راستی چرا هیچوقت جنابعالی به نظریات مری بویس، شائول شاکد،  شروو، گیمن، آلتهایم، شکی و دیگران درباره‌ی دین زرتشت مراجعه نکرده‌اید؟»

استاد عزیز!
یک. پیش از این گفتم که همیشه نقل سخن دیگران به عنوان سند و حجت نیست بلکه برای تأیید دیدگاه خود است. در دنیای دیدگاه های گوناگون، نمی توان در مناظرات، نظریه ی کسی را حجت قرار داد. روی این گفته ی ژان کلنز در مورد نامفهومی گات‌ها بیشتر تأکید کردم. گذشته از اینکه خودش اوستاشناس است، دلیلی واضح و همه کس فهم ارائه کرده: در هفت شرح و ترجمه ی گات ها از سوی غربی ها، به هیچ وجه از نظر معنایی حتی به صورت تقریبی، نزدیک به هم نیستند.
این سخن، تنها برای کلنز نیست. خانم فرانک دوانلو هشت ترجمه ی برتر گاتها را ـ که همه برای ایرانی هاست ـ در کتاب «گات های زرتشت» کنار هم قرار داده. مطالعه ی این ترجمه ها نیز اختلاف های فراوان و غیر متعارف مترجمان را نشان می دهد.

دو. چه کسی در حیات علمی اش، دچار اشتباه نشده؟ مگر با اعتراف به اشتباه، همه ی سخنان شخص از اعتبار ساقط می شود؟ تغییر فتوای مراجع تقلید یعنی اعتراف به اشتباه سابق. آیا مرجع تقلیدی که فتوایش عوض می شود همه ی نظریاتش کنار گذاشته می شود؟

سه. قبلا هم عرض کردم که برنامه ی این سایت، گفتگو (مناظره) با زرتشتیان است و در مناظره روی مطالبی دست گذاشته می شود که زمینه ی بحث با طرف مقابل را فراهم می سازد. مناظره در امور مورد قبول طرف مقابل، بی معناست.

استاد آقایی:
«۱۰ـ ۹ـ در موارد متعددی واژه‌ی مجوس را صرفاً به زرتشتی ترجمه کرده‌اید. آقاجان! مجوس لزوماً به معنای زرتشتی نیست و معنای وسیع‌تری هم دارد. آن مجوس هجر هم که در حدیث آمده است، محققاً یا قطعاً ‌زرتشتی نبوده‌اند که اگر بودند، حاجتی نبود که عبدالرحمن‌ بن عوف به یاد عمر بن خطاب بیاورد که پیامبر از آنان جزیه قبول کرده بوده است و بنابراین از ایرانیان مجوس هم می‌شود قبول کرد. سنت علنی پیامبر (ص) را که همه‌ی صحابه‌ی کبار، جز یک نفر، فراموش نمی‌کرده‌اند!»

استاد عزیز!
یک. با بررسی ای که در مورد واژه ی «مجوس» انجام دادم به این نتیجه رسیدم که: اصل در متون اسلامی این است که مراد از آن، زرتشتی‌هاست. به عبارت دیگر، در متون اسلامی همه جا «مجوس» به معنای پیروان زرتشت است مگر قرینه‌ای، معنایی اعم از زرتشتی را نشان دهد.

دو. در حدیثی که در مورد مجوس هجر نقل کردم، سخنی از عبدالرحمان بن عوف و عمر به میان نیامده تا نوبت به آن نتیجه گیری جنابعالی برسد. لطفا متن حدیث مورد نظر را نقل کنید تا بتوان بررسی کرد. به فرض که چنین یادآوری در بین باشد و «مجوس» در اینجا معنایی فراگیرتر داشته باشد، باز همان ایراد شما قابل طرح است که: سنت علنی پیامبر (ص) را که همه‌ی صحابه‌ی کبار، جز یک نفر، فراموش نمی‌کرده‌اند!

آذر ۱۳۹۵

همچنین ببینید

پاسخ‌نامه به نقدنامه‌ی استاد آقایی(۱۶) / قسمت پایانی

استاد آقایی: «چکیده نقدهای بنده چنین است: اولاً: علم کافی بر موضوع بحث یعنی دانش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code