مقاله ای از اینجانب که در مجله ی «کتابهای اسلامی»، شماره ۲۱، تابستان ۱۳۸۴ به چاپ رسیده است.
اخبارالزینبات, یحیی بن حسن بن جعفر معروف به عبیدلی و عقیقی(۲۱۴ ـ ۲۷۷ق), به کوشش محمدجواد مرعشی نجفی.
همواره شامیها و مصریها در اینکه حضرت زینب کبرا(س) در سرزمین آنها مدفون است, با هم اختلاف نظر داشتهاند و هرکدام با تمسک به ادلهای، در پی اثبات مدعای خود بودهاند و متأسفانه بر خلاف اخلاق نویسندگی, گاه مطالب خلاف واقع نیز نوشتهاند.[۱] به عنوان نمونه هردو طرف مدعی اند که ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق، مزار زینب کبرا را در سرزمین آنها تعیین کرده است؛ مثلاً سید حسن محمد قاسم مصری ادعا می کند که ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق، مزار زینب کبرا(س) را در مصر ضبط کرده.[۲] اما محمد حسنین سابقی که اصرار دارد ثابت کند مرقد آن حضرت در دمشق است، مدعی شده که در همین کتاب مرقد زینب کبرا(س) در دمشق ثبت شده, اما کنیه آن حضرت یعنی «ام کلثوم» را نوشته است.[۳]
دانلود مقاله ی «بررسی کتاب اخبار الزینبات»
این در حالی است که ابن عساکر اصلا متعرض مزار آن حضرت نشده است. به هر حال مستندات هیچ طرف را بدون مراجعه به منابع مورد ادعا نمی توان پذیرفت.[۴]
یکی از کتابهایی که مصریها برای اثبات مدعای خود به آن تمسک جستهاند، کتاب اخبارالزینبات, منسوب به عبیدلی نسابه معروف است. انتشار این کتاب سبب شد صاحبنظرانی غیرمصری هم بر این باور شوند که آن حضرت در مصر مدفون است.[۵] حتی مطالب تاریخی دیگر آن هم به کتابها راه یافت و اکنون به صورت یکی از منابع تحقیق در آمده است.
موسوعه امام حسین(ع) در دارالحدیث در حال تدوین است. بررسی مدفن حضرت زینب(س) به اینجانب واگذار شد. یکی از منابعی که مورد توجه و بررسی نگارنده قرار گرفت کتاب اخبارالزینبات بود. پس از بررسی آن از زوایای گوناگون، غیر قابل اعتماد بودن انتساب آن به عبیدلی برای اینجانب به اثبات رسید. در واقع این مقاله, گزارش اینجانب به دستاندرکاران موسوعه امام حسین(ع) است.
اخبارالزینبات در یک نگاه
این کتاب کمحجم به معرفی آن عده از زنان اهل بیت و اصحاب پرداخته که اسمشان زینب است. سند کتاب بدین گونه است: محمد بن سلیمان از ابوطالب جعفر نقیب از ابوالفتح سلمانی از ابومحمد حسن و مهنا بن سبیع قرشی و آنها از محمد بن یحیی بن حسن از پدرش عبیدلی.
زنان معرفی شده, به ترتیبی که در کتاب آمده عبارتاند از:
زینب بنت نبی(ص)، زینب بنت جحش، زینب بنت عقیل بن ابیطالب، زینب کبرا بنت علی بن ابیطالب(ع)، زینب وسطی بنت علی بن ابیطالب(ع)، زینب صغرا بنت علی بن ابیطالب(ع)، زینب بنت حسن بن علی بن ابیطالب(ع)، زینب بنت علی زین العابدین(ع)، زینب بنت عبدالله کامل بن حسن مثنی بن امام حسن(ع)، زینب بنت خزیمه بن حارث بن عبدالله، زینب بنت یحیی بن حسن بن زید بن امام حسن(ع)، زینب بنت عیسی بن زید بن علی بن امام حسین(ع)، زینب بنت موسی الجون بن عبدالله کامل بن حسن بن امام حسن(ع)، زینب بنت حسن مثنی بن امام حسن(ع)، زینب بنت قاسم طیب بن محمد مأمون بن امام جعفر صادق(ع)، زینب بنت موسی کاظم(ع)، زینب بنت محمد باقر(ع)، زینب بنت احمد بن محمد بن عبدالله بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب(ع)[۶]، زینب بنت قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن(ع), زینب بنت عثمان بن مظعون بن حبیب بن وهب، زینب بنت مظعون بن حبیب بن وهب، زینب بنت عمر بن خطاب، زینب بنت صیفی بن صخر بن خنساء، زینب بنت حباب بن حارث بن عمرو، زینب بنت ابیسلمه بن عبدالاسد بن هلال، زینب بنت مهاجر احمسیه، زینب بنت یوسف بن حکم بن ابیعقیل، زینب بنت نبیط بن جابر بن مالک، زینب بنت کعب بن عمیره، زینب همسر قیس بن ابیحازم، زینب بنت حارث خواهر اسماء بنت عمیس، زینب بنت عمر بن ابیسلمه مخزومی، زینب بنت حارث بن خالد بن صخر، زینب بنت زبیر بن عوام بن خویلد.
بنا به نوشته سید حسن محمد قاسم مصری[۷](۱۳۱۸ ـ ۱۳۵۵ق) یکی از دوستان او که ساکن شام بوده رسالهای خطی با عنوان اخبارالزینبات را در حلب مییابد و برای او میفرستد. حسن محمد قاسم نیز متن کامل آن را در کتاب سیده زینب میآورد.[۸] بنابراین, اخبارالزینبات اولین بار در سال ۱۳۳۳ق چاپ شد.[۹] وی مدعی است کتابت آن مربوط به سال ۶۷۶ است وآن از روی نسخه مربوط به سال ۴۸۳ استنساخ شده است.
سید محمدجواد مرعشی نجفی اخبارالزینبات را از کتاب سیده زینب برگرفت و جداگانه و با مقدمه آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی به چاپ رساند و ما این بررسی را به استناد این نسخه انجام دادیم.[۱۰]
یحیی بن حسن بن جعفر عبیدلی
یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله اعرج بن حسین اصغر بن امام زین العابدین(ع) معروف به عبیدلی و عقیقی(۲۱۴ ـ ۲۷۷ق) نخستین کسی است که در انساب کتاب نوشت. شیخ صدوق در آثارش و نیز ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین روایات فراوانی از او آوردهاند. همچنین در کتابهای متعدد کهن دیگر نیز روایاتی از او به چشم میخورد.
شرح حال مختصر او در منابع متعدد از قدیم و جدید آمده و به این آثار او اشاره کردهاند: کتابی در نسب،[۱۱] کتاب المسجد، کتاب المناسک.[۱۲]
به چهار نفر دست یافتیم که بی واسطه از او روایت میکنند: نوه او ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی بن حسن، احمد بن محمد بن سعید بن عقده[۱۳]، ابوالقاسم جعفر بن محمد بن ابراهیم علوی و حرب بن حسن طحان.
آن عده از مشایخ او که به آنها دست یافتیم ـ غیر از آنچه در اخبارالزینبات آمده ـ به ترتیب الفبا عبارتاند از:
ابراهیم بن علی بن عبیدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب(ع)، ابراهیم بن محمد بن یوسف فریابی مقدسی ابواسحاق، ابراهیم بن یحیی بن عباد سجزی، احمد بن ابیبکر زهری ابومصعب، احمد بن سلام، احمد بن صالح تمیمی، احمد بن عبدالله بن موسی، احمد بن عثمان، احمد بن محمد بن یحیی، احمد بن یحیی اودی، احمد بن یزید ابوبرید، ادریس بن محمد بن یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن، اسحاق بن ابراهیم صنعانی، اسحاق بن موسی، اسماعیل بن ابراهیم، اسماعیل بن محمد ابومحمد، اسماعیل بن موسی، اسماعیل بن یعقوب، ابن ابیبزه، بکار بن احمد ازدی ابوالحسن، بکر بن عبدالوهاب بن محمد بن ولید مدنی، حسن بن یحیی بن حسین بن زید، حسین بن حریث بن الحسن بن ثابت الخزاعی، حسین بن حسین لؤلئی، حسین بن محمد بن طالب ابوعلی، داود بن قاسم جعفری، داود بن مبارک، دعبل بن علی، ذوب مولاه زینب بنت عبدالله بن الحسین، زبیر بن ابیبکر، زید بن حسن علوی، سعید بن نوح، سلمه بن شبیب، عباس بن عبدالله بن عباس اسدی، عبدالجبار بن سعید بن سلیمان بن مساحقی، ابوعبدالحمید لیثی، عبدالله بن حسین بن زید، عبدالله(یا عبیدالله) بن عبیدالله طلحی، عبدالله بن محمد بن سلیمان بن عبدالله بن حسن، عبیدالله بن حمزه، عبیدالله بن محمد بن عمر، عقیل بن سمیر، علی بن ابراهیم بن الحسن، علی بن احمد باهلی، علی بن بکر بن احمد باهلی ابوالحسن، عمار بن ابان، عیسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی، غسان بن ابیغسان مولی بنیلیث، غسان بن ابیغسان مولی از بنیلیث، غسان بن عبدالحمید، لوط بن یحیی ابومخنف، مالک بن یزید جعفری، ابومحمد انصاری، محمد بن میمون خزاز، محمد بن ابراهیم تمیمی، محمد بن احمد ابویونس، محمد بن احمد منصوری، محمد بن قاسم، محمد بن جعفر، محمد بن علی، محمد بن میمون خزاز، محمد بن یحیی، محمد بن یزید ادمی، مسلم بن عمرو بن مسلم بن وهب حذاء ابوعمرو مدینی، ابوموسی عباسی، موسی بن داود سلمی، موسی بن سلمه، موسی بن عبدالله بن موسی، میمون بن اصبغ بن فرات نصیبی ابوجعفر، هارون بن سلیمان، هارون بن موسی فروی، هاشمیه مولاه رقیه بنت موسی، یحیی بن مساور، یعقوب بن زید (یا یعقوب بن یزید).
مشایخ عبیدلی در اخبارالزینبات به ترتیب الفبا عبارتاند از:
ابراهیم بن محمد حریری، اسماعیل بن محمد بصری، جعفر بن عبیدالله اعرج(جد عبیدلی)، حسن بن جعفر بن عبیدالله اعرج(بدر عبیدلی)، حسین بن جعفر(عموی عبیدلی)، حسین بن محمد بن یحیی عثمانی ابوجعفر، زبیر بن ابیبکر، زهران بن مالک، ابوعبدالله تمیمی، عبیدالله بن ابیالقاسم محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب(ع)، محمد بن قاسم، موسی بن عبدالرحمان، موسی بن عبدالله.
دلایل و مؤیدات
به اعتقاد ما انتساب اخبارالزینبات به عبیدلی پذیرفته نیست و ظاهراً توسط کسانی ساخته شده که خواستهاند مزار زینب کبرا(س) را در مصر نشان دهند. بعضی از مواردی که برای نشان دادن ساختگی بودن اخبارالزینبات ذکر میکنیم، به عنوان دلیل، قابل طرحند و بعضی در این سطح نیستند, بلکه ذکر آنها به عنوان مؤید مدعای ما است:
الف) عدم ذکر اخبارالزینبات جزء آثار عبیدلی
عبیدلی راوی و نسابه معروفی است که شرح حال او در منابع کهن، فراوان آمده است و هیچکدام نه اسم از این کتاب بردهاند و نه گفتهاند که او کتابی در معرفی زینبها نوشته است. با توجه به اینکه ضامن بن شدقم(قرن یازدهم) نواده عبیدلی است، در ثبت شرح حال وی دقت بیشتری کرده است. ابنشدقم نیز در تحفه لب اللباب نامی از این کتاب نبرده است.
اما از سال ۱۳۳۳ق که این رساله چاپ شد، نام آن در کتابها به عنوان اثری از عبیدلی ثبت گردید.
ب) یافت نشدن برخی مشایخ عبیدلی در منابع دیگر
اسامی مشایخ عبیدلی از اخبارالزینبات و دیگر منابع گذشت. اسامی زیر به عنوان مشایخ عبیدلی در اخبارالزینبات ذکر شده, اما در منابع دیگر نیافتیم:
ابراهیم بن محمد الحریری، جعفر بن عبیدالله اعرج(جد عبیدلی)، حسن بن جعفر بن عبیدالله اعرج(پدر عبیدلی)، حسین بن جعفر(عموی عبیدلی)، حسین بن محمد بن یحیی عثمانی ابوجعفر، زهران بن مالک، موسی بن عبدالرحمان.
ج) یافت نشدن نام برخی راویان در منابع رجالی و روایی
نامهایی در زنجیره اسناد اخبارالزینبات آمده که در منابع رجالی و روایی نیست. در خور توجه است که اسمهایی را توانستیم وجود آنها را جستوجو کنیم که قابل حمل بر افراد متعدد نباشند؛ مثلاً در سند اولین خبر آمده است: «حدثنا ابوعبدالله التمیمی قال: نا نعیم عن جمال.» این کنیه و نامها بر افراد متعدد اطلاق شدهاند و به درستی معلوم نشد اینها چه کسانی هستند. نامهایی را که در منابع رجالی و روایی نیافتیم عبارتاند از:
حمزه مکفوف، ابوعبدالحق بن عاصم، مهنا بن سبیع قرشی، حسن بن جعفر بن عبیدالله اعرج.
د) یافت نشدن نام برخی راویان در هیچ کتابی
نامهایی در زنجیره اسناد اخبارالزینبات قرار دارند که نه تنها نام آنها در منابع رجالی و روایی نیامده, بلکه در هیچ کتابی یافت نشدند:
ابراهیم بن عبدالله نحام بن اسد بن عبید بن عولج بن عدی بن عمر بن خطاب، رقیه بنت عقبه بن نافع فهری، زهران بن مالک، عبدالصمد بن حسان سعدی، عبدالله بن عبدالرحمان عتبی، موسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب(ع)، هند بنت ابیرافع بن عبیدالله بن رقیه، وهب بن سعید اوسی.
ه) قابل قبول نبودن مضمون بعضی اخبار
ـ در اخبارالزینبات مسلمه بن مخلد(م۶۲ ق) به عنوان شخصی دوستدار اهل بیت و استقبالکننده از زینب کبرا در مصر معرفی شده است، به گونهای که آن حضرت را نزدیک یک سال در خانهاش جا داد و پس از درگذشت حضرت، بر او نماز خواند و او را در خانهاش دفن کرد. در اخبارالزینبات میخوانیم:
و بالسند المرفوع إلی رقیه بنت عقبه بن نافع الفهری قالت: کنت فیمن استقبل زینب بنت علی لما قدمت مصر بعد المصیبه. فتقدم إلیها مسلمه بن مخلد و عبدالله بن الحارث و أبوعمیره المزنی فعزاها مسلمه و بکی فبکت و بکی الحاضرون. و قالت: هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون.
ثم احتملها إلی داره بالحمراء. فأقامت به أحدعشر شهراً و خمسه عشر یوماً و توفیت و شهدت جنازتها و صلی علیها مسلمه بن مخلد فی جمع بالجامع و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء بمخدعها من الدار بوصیتها.
حدثنی اسماعیل بن محمد البصری ـ عابد مصر و نزیلها ـ قال: حدثنی حمزه المکفوف قال: أخبرنی الشریف أبوعبدالله القرشی قال: سمعت هند بنت ابیرافع بن عبیدالله بن رقیه بنت عقبه بن نافع الفهری تقول:
توفیت زینب بنت علی عشیه یوم الأحد لخمسهعشر یوماً مضت من رجب سنه ۶۲ من الهجره و شهدت جنازتها و دفنت بمخدعها بدار مسلمه المستجده بالحمراء القصوی حیث بساتین عبدالله بن عبدالرحمن ابن عوف الزهری.[۱۴]
رقیه دختر عقبه گوید: در میان استقبالکنندگان از زینب دختر علی هنگام ورود او به مصر بعد از مصیبت بودم. مسلمه بن مخلد و عبدالله بن حارث و ابوعمیره مزنی نزد او رفتند و مسلمه به او تسلیت گفت و هردو و حاضران گریستند. سپس حضرت زینب(س) این آیه را تلاوت فرمود: «هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون.»[۱۵]
مسلمه او را به خانهاش در حمراء برد و آن حضرت پس از اقامت در آنجا به مدت یازده ماه و پانزده روز, از دنیا رفت. من بر جنازه او حاضر بودم و مسلمه در میان عدهای در مسجد جامع بر او نماز خواند و بعد او را بازگرداندند و طبق وصیتش در همان خانه دفن کردند.
هند دختر ابورافع گوید: زینب دختر علی شب یکشنبه پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری درگذشت و من در تشییع جنازه او حاضر بودم که در خانه مسلمه در حمراء قصوی همان جایی که باغهای عبدالله بن عبدالرحمان زهری است, دفن کردند.
این در حالی است که مسلمه در زمره دشمنان امیرمؤمنان(ع) بود.[۱۶] در زمان حکومت معاویه از سوی او و پس از او از سوی یزید والی مصر شد.[۱۷] معاویه در نامهای او را به خونخواهی عثمان دعوت کرد و او هم دعوت معاویه را اجابت کرد.[۱۸] مسلمه کسی است که پس از مرگ معاویه برای یزید در مصر بیعت گرفت.[۱۹]
با توجه به سابقه مسلمه بن مخلد و اینکه او در زمان ورود زینب کبرا به مصر ـ به فرض صحت آن ـ از سوی یزید والی مصر بود، چگونه ممکن است از حضرت به گونهای پذیرایی کند که او را در خانهاش به مدت یک سال ساکن کند و حضرت هم بپذیرد و سپس وصیت کند که او را در خانه او دفن کنند؟!
از اینها گذشته مسلمه از افراد برجسته است و شرح حال او در منابع مضبوط است و سکونت یک ساله شخصیتی مثل زینب کبرا در خانه او امر مهمی است که اگر اتفاق میافتاد عادتاً ثبت میشد در حالی که چنین نیست. به عنوان نمونه در النجوم الزاهره[۲۰] شرح حال مفصل مسلمه آمده, اما اشارهای به قضیه استقبال او از زینب کبرا در آن نیست. همچنین این اتفاق از دید نویسندگان شرح حال زینب کبرا دور نمیماند.
ـ درصفحه ۱۲۵ میخوانیم که عمر بن خطاب دختری به نام رقیه از ام کلثوم دختر حضرت زهرا(س) داشته که با ابراهیم بن عبدالله نحام بن اسد بن عبید بن عولج بن عدی بن عمر بن خطاب ازدواج کرد. قابل ذکر است که:
اولاً، شخصی به نام ابراهیم بن عبدالله نحام در کتابی نیامده است.
ثانیاً، عمر فرزندی به نام عدی نداشته است تا ابراهیم نواده او باشد.[۲۱]
ثالثاً، چگونه ممکن است نوه حضرت زهرا(س) بتواند با شخصی ازدواج کند که عمر جد پنجم او است و عادتاً بایستی حیات او حدود۱۵۰ سال بعد بوده باشد.
رابعاً، به فرض که این نامها درست باشد، رقیه با ابراهیم محرم است؛ زیرا عمه جد سوم ابراهیم خواهد بود.
خامساً، بنا به نوشته محمد بن سعد در طبقات کبری، نام همسر رقیه و اجداد او چنین است: ابراهیم بن نعیم النحام بن عبدالله بن اسید بن عبد بن عوف بن عبید بن عویج بن عدی بن کعب.[۲۲]
به هر حال چنین اشتباه بزرگی از سوی نسابهای مثل عبیدلی بسیار بعید است.
و) مخفی ماندن مزار زینب از دیگر معاصران عبیدلی
محمد بن ربیع جیزی پدرش از اصحاب امام شافعی(م۲۰۴ق) بوده است. او کتابی داشته که در آن نام حدود صد و پنجاه صحابی را که وارد مصر شدند, آورده است. سیوطی تمام آن اسامی را در حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره ذکر کرده و با تحقیقی که خود نیز انجام داده, تعداد آنها را به سیصد تن رسانده است. در میان آنها نامی از حضرت زینب نیست.[۲۳] اگر چنین بود, نام آن حضرت در صدر واردین به مصر قرار میگرفت. بر اساس تحقیق گستردهای که انجام دادیم چنین خبری چندین قرن پس از عبیدلی در منابع تاریخی ثبت نگردید. چه شد که حتی خلفای فاطمی نیز از این امر باخبر نشدند و به مرقد حضرت توجه نکردند؟!
نه تنها مورخان, وجود مرقد زینب کبرا در مصر را ضبط نکردند, بلکه به عدم ورود فرزندان بلافصل امام علی(ع) به مصر اذعان کردهاند:
ـ نورالدین علی بن احمد سخاوی که ابن زیات(م۸۱۴ ق) از مشایخ اوست, مینویسد:
قیل: إنها (سکینه بنت زینالعابدین بن الحسین بن علی) أول علویه قدمت إلی مصر.[۲۴]
گفته شده: سکینه دختر امام زینالعابدین(ع) نخستین زن علوی است که وارد مصر شد.
علی مبارک پاشا نیز از سخاوی چنین نقل میکند:
إن المنقول عن السلف إنه لم یمت أحد من أولاد الإمام علی لصلبه بمصر.[۲۵]
از پیشینیان نقل شده که احدی از فرزندان بیواسطه امام علی(ع) در مصر از دنیا نرفته است.
اگر مزار زینب کبرا در زمان تدوین این کتاب در مصر بود, سخاوی چنین قولی را رد میکرد. ظاهراً در زمان تدوین این کتاب هنوز مزار معروف در مصر را به زینب کبرا نسبت نداده بودند و الا در این باره توضیحی ارائه میکرد.
ـ ابن دقماق(م۷۹۲ ق) و مقریزی(م۸۴۵ ق) نخستین علوی را که وارد مصر شد, محمد بن علی بن محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب دانستهاند که در سال ۱۴۵ق و در زمان حکومت یزید بن حاتم مهلبی بوده است.[۲۶]
ـ شمسالدین محمد بن ناصرالدین مصری(م۸۱۴ ق) معروف به ابن زیات از حسن بن ابراهیم زولاق(م۳۸۷ ق) نقل میکند:
إن أول من دخل مصر من ولد علی ـ کرم الله وجهه ـ سکینه بنت الحسین بن علی ـ رضی الله عنهم.[۲۷]
اولین شخص از فرزندان امام علی(ع) که وارد مصر شد سکینه دختر امام حسین(ع) بود.
ابن زیات مینویسد:
لمأر أحداً من أرباب التاریخ صحّح مشهداً بغیر القرافه من مشاهد أولاد علی بن أبیطالب ـ رضی الله عنه ـ إلا المشهد النفیسی لأنها أقامت به فی أیام حیاتها و حفرت قبرها بیدها ـ رضی الله عنها.[۲۸]
مورخی را ندیدم که مزار اولاد امام علی(ع) در غیر قرافه را صحیح بداند, مگر مزار سیده نفیسه. او مدتی در آنجا زندگی کرد و به دست خویش قبری برای خود حفر کرد.
ز) تشابه زیاد میان برخی روایات اخبارالزینبات و طبقات کبری
برخی روایات اخبارالزینبات همانند روایات طبقات کبری است؛ اما جای تعجب است با اینکه همه افراد در زنجیره برخی اسناد متفاوتند، در عین حال متن خبرها با اینکه نقل سخن شخص خاصی نیست، مثل یکدیگرند. فرض کنیم در خیابان اتفاقی رخ داده و از دو شاهد بخواهیم مشاهداتشان را در چند سطر بنویسند. عادتاً محال است عبارات آنها کلمه به کلمه همانند باشد.
همه زینبهایی که در جلد هشتم طبقات ابن سعد معرفی شدهاند به همان ترتیب در اخبارالزینبات هم آمدهاند و بعضی روایات طبقات هم با اندک تصرف ویرایشی و با اختلاف در سند ذکر شدهاند. البته سه نفر در طبقات آمده, اما در اخبارالزینبات نیست: زینب بنت ابیمعاویه و زینب بنت سهل و زینب بنت قیس. همچنین آنچه در معرفی زینب کبرا آمده با طبقات تفاوت دارد. در اخبارالزینبات زینبهای دیگری هم معرفی شدهاند که در طبقات نیست.
زینبهایی که در هردو کتاب معرفی شدهاند و اندک اختلاف ویرایشی در متن روایات دیده میشود عبارتاند از:
زینب بنت النبی(ص)، زینب بنت جحش، زینب بنت خزیمه، زینب بنت عثمان، زینب بنت صیفی، زینب بنت حباب، زینب بنت ابیسلمه، زینب بنت مهاجر، زینب بنت نبیط، زینب بنت کعب، زینب همسر قیس، زینب بنت حارث.
به عنوان نمونه معرفی اولین زینب یعنی دختر پیامبر(ص) در هر دو کتاب را با هم مقایسه میکنیم و ملاحظه خواهید کرد که در تعداد روایات و ترتیب و محتوا همسانند.
در طبقات کبری، جلد ۸، صفحه ۳۱ ـ ۳۶ میخوانیم:
۱. أخبرنا عبدالوهاب بن عطاء العجلی عن داود بن ابیهند عن عامر الشعبی أن زینب بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم کانت تحت ابیالعاص بن الربیع فأسلمت وهاجرت مع أبیها وأبى ابوالعاص أن یسلم.
۲. أخبرنا محمد بن عمر حدثنی المنذر بن سعد مولى لبنی أسد بن عبدالعزی عن عیسی بن معمر عن عباد بن عبدالله بن الزبیر عن عائشه أن أبا العاص بن الربیع کان فیمن شهد بدرا مع المشرکین فأسره عبدالله بن جبیر بن النعمان الانصاری فلما بعث أهل مکه فی فداء أساراهم قدم فی فداء ابیالعاص أخوه عمرو بن الربیع وبعثت معه زینب بنت رسول الله وهی یومئذ بمکه بقلاده لها کانت لخدیجه بنت خویلد من جزع ظفار و ظفار جبل بالیمن وکانت خدیجه بنت خویلد أدخلتها بتلک القلاده علی ابیالعاص ابى الربیع حین بنى بها فبعثت بها فی فداء زوجها ابیالعاص فلما رأی رسول الله صلی الله علیه وسلم القلاده عرفها ورق لها وذکر خدیجه وترحم علیها وقال إن رأیتم أن تطلقوا لها أسیرها وتردوا إلیها متاعها فعلتم قالوا نعم یا رسول الله فأطلقوا أبا العاص بن الربیع وردوا علی زینب قلادتها وأخذ النبی صلی الله علیه وسلم علی ابیالعاص أن یخلی سبیلها إلیه فوعده ذلک ففعل.
۳. أخبرنا محمد بن عمر حدثنی یحیى بن عبدالله بن ابیقتاده عن عبدالله بن ابیبکر بن محمد بن عمرو بن حزم قال توفیت زینب بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم فی أول سنه ثمان من الهجره.
۴. أخبرنا محمد بن عمر حدثنی معاریه بن عبدالله بن عبیدالله بن ابیرافع عن أبیه عن جده قال کانت أم أیمن ممن غسل زینب بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم وسوده بنت زمعه وأم سلمه زوج النبی صلی الله علیه وسلم.
۵. أخبرنا وکیع بن الجراح عن سفیان عن هشام عن حفصه بنت سیرین عن أم عطیه قالت لما غسلنا بنت النبی صلی الله علیه وسلم ضفرنا شعرها ثلاثه قرون ناصیتها وقرنیها وألقیناه خلفها.
در اخبارالزینبات، صفحه ۹۹ ـ ۱۰۲ نیز آمده است:
۱. حدثنا أبوعبدالله التمیمی قال: نا نعیم عن جمال عن یحیی التمار عن سفیان الثوری عن ابیعبدالحق بن عاصم عن زراره عن علی علیه السلام
و حدثنی ابیعن أبیه عن جده الحسین بن علی عن علی بن الحسین عن علی علیه السلام (قالا:)
إن زینب بنت رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ کانت تحت ابیالعاص بن الربیع فأسلمت وهاجرت مع أبیه.
گردآورنده اخبارالزینبات جمله «و أبی ابوالعاص أن یسلم» را از پایان انداخته است. شاید به این دلیل چنین کرده که ندانسته کلمه «أبی» صیغه مفرد مذکر غایب از فعل ماضی است و معنا چنین است: ابوالعاص از اسلام آوردن ابا کرد.
۲. و بالسند إلی عامر الشعبی عن عائشه (ض) أن أبا العاص کان فیمن شهد بدراً مع المشرکین فأسره عبدالله بن جبیر بن النعمان الانصاری فلما بعث أهل مکه فی فداء أساراهم قدم فی فداء ابیالعاص أخوه عمرو بن الربیع و بعثت معه زینب بنت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و هی یومئذ بمکه بقلاده لها کانت لخدیجه بنت خویلد من جزع ظفار اسم لجبل بالیمن وکانت خدیجه بنت خویلد أدخلتها بتلک القلاده علی ابیالعاص حین بنی بها فبعثت بها فی فداء زوجها فلما رأی رسول الله صلی الله علیه و آله القلاده عرفها و رق لها وذکر خدیجه وترحم علیها وقال: إن رأیتم أن تطلقوا لها أسیرها وتردوا إلیها متاعها فعلتم. قالوا: نعم یا رسول الله فأطلقوا أبا العاص بن الربیع و ردوا علی زینب قلادتها و أخذ النبی(ص) علی ابیالعاص أن یخلی سبیلها إلیه فوعده ذلک ففعل.
۳. حدثنی موسی بن عبدالله قال: حدثنی محمد بن مسعده عن أبیه عن جده عن عمرو بن حزم قال: توفیت زینب بنت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ فی أول سنه ثمان من الهجره.
۴. وبالسند إلی عبدالله بن رافع عن أبیه عن جده قال: کانت أم أیمن ممن غسل زینب بنت رسول الله صلی الله علیه و آله.
۵. وبالاسناد إلی أم عطیه قالت: لما غسلنا زینب بنت النبی ـ صلی الله علیه وآله ـ ضفرنا شعرها ثلاثه قرون ناصیتها وقرنیها وألقیناه خلفها.
پس از آخرین روایت، در اخبارالزینبات آمده است: «وألقی إلینا رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ حقوه أو قالت: حقواً و قال: أشعرنها هذا.» این مضمون در همان جلد طبقات، صفحههای ۳۴ و ۳۵ آمده است.
به هر حال ظاهراً جاعل اخبارالزینبات بخشی از روایات را از کتاب طبقات کبری رونویسی کرده و با تغییر در سند، به نام عبیدلی نوشته است.
ح) یافت شدن مطالبی مغایر با آنچه در کتاب دیگر عبیدلی آمده
ـ در اخبارالزینبات، صفحه ۱۲۳ روایتی از موسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب نقل شده است. عبیدلی در کتاب معقبین، صفحه ۱۰۲ نام پسران عبدالله بن محمد بن عمر را تنها یحیی و عیسی و محمد و احمد ذکر میکند. همین اسامی در عمده الطالب، صفحه ۳۶۵ نیز آمده است و شخصی به نام موسی در میان آنها نیست. ناگفته نماند که هر دو کتاب، نسل عبدالله را از این چهار نفر نوشتهاند؛ اما به نظر میرسد اگر او فرزندی به این نام داشت مخصوصاً به سنّی رسیده باشد که روایت کند، نسابهها نام او را ذکر میکردند و توضیح میدادند که او فرزنددار نشد یا همه فرزندان او دختر بودهاند.
ـ در اخبارالزینبات، صفحه ۱۱۱ در باره زینب کبرا(س) میخوانیم:
خرجت إلی عبدالله بن جعفر فولدت له أولاداً ذکرناهم فی کتاب النسب.
او با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد و از او چند فرزند به دنیا آورد که نام آنها را در کتاب نسب ذکر کردیم.
اما در کتاب معقبین تنها یکی از پسران زینب کبرا به نام علی ذکر شده است.
ط) ابهام در چگونگی یافت شدن نسخه
حسن محمد قاسم مصری نویسندهای خبره است که کتابهای متعدد را نگاشت که عنوان برخی از آنها گذشت و نیز عهدهدار مسئولیت مجله هدی الاسلام بود. جای تعجب است چنین شخصی کتابی با این اهمیت و حساسیت که مزار زینب کبرا را بر خلاف بسیاری از دیدگاهها در مصر تعیین کرده، پس از ده قرن بیابد اما بدون اینکه نام یابنده را ببرد و بدون توضیحات مهم دیگر که در چنین مواقعی به آنها توجه میشود، مینویسد:
… و بعد فتره قصیره من الزمن أرسل إلی صاحبی هذا رساله عثر علیها فی حلب عند بعض أصدقاء له هناک عنوانها «اخبارالزینبات للعبیدلی النسابه».
دوستم رسالهای با عنوان «اخبارالزینبات للعبیدلی» در حلب نزد بعضی دوستانش یافت و بعد از زمان کوتاهی برایم فرستاد.
در اینجا مناسب است اشتباهی که در کتاب اهل البیت فی مصر صورت گرفته توضیح داده شود. در این کتاب از صفحه ۳۲۱ به بعد, رساله اخبارالزینبات چاپ شده و مأخذ آن نسخهای است که با مقدمه آیتالله مرعشی نجفی چاپ شده است. نویسنده اهل البیت فی مصر تصور کرده که آیتالله مرعشی یابنده نسخه است. وی مینویسد:
وقد قام آیهالله العظمی السید شهابالدین الحسینی المرعشی النجفی … بتحقیق هذه الرساله المخطوطه بعد ما فتش عنها لمده طویله وأخرجها الی النور مع مقدمه مفصله فی تاریخ حیاه المؤلف وآثاره بعد ان کانت طوال قرون متمادیه محجوبه عن الابصار مع الحاجه الماسه الیها لحسم الخلاف فی مسأله مکان مرقد السیده زینب, علیها السلام.
آیتالله مرعشی نجفی پس از جستجوی طولانی, به این نسخه خطی دست یافت و اقدام به تحقیق آن نمود و با مقدمه مفصل در تاریخ حیات نویسنده و آثار او ـ پس از چند قرن که از دیدهها پنهان بود و نیاز شدیدی به آن بود جهت پایان دادن به اختلاف در مدفن حضرت زینب(ع) ـ چاپ کرد.
این در حالی است که آیتالله مرعشی چنین ادعایی نکرده و ایشان توضیح داده که حسن محمد قاسم مصری این رساله را به دست آورد. در مقدمه اخبارالزینبات از زبان حسن محمد قاسم آمده که چگونه با تلاشهای زیاد به این نسخه دست یافت؛ اما نویسنده اهل البیت فی مصر تصور کرده که این سخنان از زبان آیتالله مرعشی است و ظاهرا از زبان او نقل کرده است.
نتیجه
با توجه به آنچه گذشت، به نظر میرسد که نمیتوان به صحت انتساب این کتاب به عبیدلی اعتماد کرد. تکرار میکنیم بعضی شواهد مذکور, به تنهایی نمیتوانند دلیلی برای جعلی بودن, به شمار آیند, بلکه تنها مؤیدند.
در خور توجه است که ما نمیتوانیم کسی را به عنوان جاعل معرفی کنیم. چه بسا شخص دیگری آن را ساخته و در اختیار حسن محمد قاسم مصری گذارده و او هم در کتاب سیده زینب چاپ کرده است.
نمیتوان احتمال داد نویسنده این کتاب شخص دیگری غیر از نسابه معروف یحیی بن حسن عبیدلی باشد؛ زیرا با مراجعه به اخبارالزینبات، صفحههای ۹۶، ۹۹، ۱۱۱و ۱۲۶ نامهای پسر، پدر، اجداد و عموی عبیدلی به دست میآید و نیز در صفحه ۱۱۱ به کتاب دیگر عبیدلی در نسب اشاره شده است.
[۱]. بعید نیست حکومتها نیز برای جلب توریست چنین اقداماتی می کردند و حتی بدین منظور نویسندگانی را اجیر می کرده اند. [۲]. ر.ک: حضرت زینب کبرا(ع)، ص ۱۶۲. [۳]. ر.ک: مرقد العقیله زینب، ص ۱۰۸ و ۱۵۱. ابن عساکر پس از معرفی ام کلثوم مدفون در دمشق، تصریح می کند که او فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) نیست. عبارت ابن عساکر چنین است: « مسجد راویه مستجد علی ]قبر[ أم کلثوم. و أم کلثوم هذه لیست بنت رسول الله(ص) التی کانت عند عثمان؛ لأن تلک ماتت فی حیاه النبی(ص) و دفنت بالمدینه و لا هی أم کلثوم بنت علی من فاطمه التی تزوجها عمر بن الخطاب(رض) لأنها ماتت هی و ابنها زید بن عمر بالمدینه فی یوم واحد و دفنا بالبقیع. و إنما هی امرأه من أهل البیت سمیت بهذا الاسم و لایحفظ نسبها؛ مسجد راویه بر قبر امکلثوم است. این امکلثوم دختر رسول خدا(ص) و همسر عثمان نیست؛ زیرا او در زمان حیات پیامبر(ص) از دنیا رفت و در مدینه دفن شد. همچنین او امکلثوم دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و همسر عمر بن خطاب نیست؛ زیرا او و پسرش زید بن عمر در یک روز در مدینه از دنیا رفتند و در بقیع دفن شدند؛ بلکه او زنی از اهلبیت(ع) به نام امکلثوم است که نسبش محفوظ نیست.»(تاریخ مدینه دمشق, ج ۲, ص ۳۰۹) [۴] . نگارنده مقاله مبسوطی در باره مزار حضرت زینب(س) نگاشت که در مجله پیام زن، ش ۱۵۳، آذر ۱۳۸۳ به چاپ رسید. در آن تحقیق نشان دادیم که هیچ یک از سه مزار منسوب به آن حضرت در مصر و دمشق و مدینه مدرک قابل قبول ندارند. پس از نشر آن مقاله, مدینه را ترجیح دادم هرچند دلیل قاطعی در این زمینه وجود ندارد. دلیل این ترجیح آن است که شخصیتی مانند زینب کبرا(س) وقتی از مدینه خارج میشود نفس مهاجرت او و نیز ورودش به سرزمین دیگر, ایجاد سروصدا میکند به گونهای که ثبت در تاریخ را به دنبال دارد. بعید نیست دفن او در مدینه سبب شده که تحتالشعاع شخصیتهای بزرگ دیگر قرار گیرد و مزار او مخفی شده باشد.نکته دیگر اینکه مزار امامزادگان از جمله اماکنی است که ائمه اطهار(ع) به عنوان شعائر شیعه به آنها مینگریستند و مردم را به زیارت آنها تشویق میکردند؛ مانند مزار حضرت معصومه(س) و حضرت عبدالعظیم(ع). اگر این امامزادگان در بقیع دفن شده بودند, بعید است زیارت آنها این همه مورد تأکید قرار میگرفت. بعید نیست علت نرسیدن خبری در مورد زیارت حضرت زینب(س) این بوده که وی در بقیع دفن شده است و اگر در جای دیگر بود, به شیعیان سفارش میکردند که به زیارت او بروند تا به صورت پایگاهی جهت تقویت تشیع در آید.
در مورد مزار واقع در دمشق قابل ذکر است بنا به تحقیقی که انجام دادیم منابع پیشین تا اواسط قرن هشتم نام صاحب این قبر, امکلثوم ضبط کردهاند و پس از آن به زینب کبرا منسوب شد.(ر.ک: مجله پیام زن, ش۱۵۳, ص ۶۹ ـ ۷۱) در تحقیق دیگری که انجام دادیم, معلوم شد امام علی(ع) دو دختر به نام امکلثوم داشته است. آنکه مادرش حضرت زهرا(س) بود در زمان حیات امام حسن(ع) از دنیا رفت و در قبرستان بقیع مدفون شد امکلثوم دیگر که مادرش کنیز بود, در حادثه کربلا حضور داشت و اینکه برخی امکلثوم را کنیه حضرت زینب میدانند اشتباه است. (ر.ک: مجله پیام زن, ش ۱۶۷, ص ۱۸ ـ ۲۳) به نظر میرسد انتساب مزار معروف در دمشق به امکلثوم حاضر در کربلا ترجیح دارد؛ زیرا همواره در منابع گذشته از صاحب مزار به صورت امکلثوم یاد میشده است و دیگر اینکه در کامل بهایی که تألیف آن در سال ۶۷۵ ق به پایان رسیده است, میخوانیم: «روایت آمد که امکلثوم خواهر امام حسین(ع) در دمشق متوفی شد.» عبارت قبل و بعد کامل بهایی نشان میدهد مراد آن است که وقتی او با کاروان اسرا به شام رسید در آنجا وفات یافت و میدانیم حضرت زینب به مدینه رسید و در بین راه از دنیا نرفت.
در خور ذکر است عبارت ابنعساکر گذشت که وی قائل است مزار امکلثوم در دمشق دختر امام علی(ع) از حضرت زهرا(س) نیست؛ زیرا او در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد و تنها معلوم است که شخص مدفون در دمشق زنی از اهلبیت است اما نسب او معلوم نیست. گویا ابنعساکر توجه نداشته که امام علی(ع) از همسر دیگرش نیز دختری به نام امکلثوم داشته است.
[۵] . از جمله کسانی که به استناد اخبارالزینبات, مزار حضرت زینب را در مصر ترجیح دادهاند, عبارتاند از: آیتالله العظمی مرعشی نجفی در مقدمه اخبارالزینبات و شهید آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق در باره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع), ص۵۴ ـ ۵۵ و شیخ جعفر نقدی در کتاب حضرت زینب کبرا(ع), ص ۱۵۹ ـ ۱۶۶. [۶] . ظاهراً “علی بن حسین” از میان اجداد زینب بنت احمد افتاده است. [۷] . برخی از کتابهای حسن محمد قاسم مصری عبارتاند از: السیده زینب، اعلام السائلین، السیده سکینه بنت الامام الشهید، بحرالانساب، المزارات المصریه، تاریخ السید البدوی، تاریخ الصیام فی الاسلام، طبقات الصوفیه فی الاسلام، ذیل طبقات ابیزیاد الاغریسی، نیل السعادات، اکتشاف العرب لامریکا، تراجم النساء الطیبات و المرضیات فی الاسلام، مصرع الحسین، تاریخ الجامعه الازهریه و الجامعات الاسلامیه فی بلاد المغرب، الاجازات، کتاب فی نسب الاشراف الظواهریه، کتاب فی تذییل عمده الطالب، کتاب فی انساب الاشراف الوفائیه.شرح حال این افراد: شیخ محمد شبل، شیخ فتح الله بنانی مصری، حافظ کتانی و نسب او، سید محمد عقاد المصری، سید عبدالقادر کوهن حسنی مغربی فاسی. انتشار مجله هدی الاسلام. (ر.ک: مقدمه اخبارالزینبات، ص۶۴ – ۷۲)
[۸] . ر.ک: مقدمه اخبارالزینبات، ص۸۹ ـ ۹۲. [۹] . ر.ک: الذریعه، ج۱، ص۳۳۲. [۱۰] . متن کامل این رساله در انتهای کتاب اهل البیت فی مصر, تألیف سید هادی خسروشاهی که در سال ۱۴۲۵ ق به چاپ رسیده, درج شده است. این متن برگرفته از نسخه مرعشی است. همچنین بناست این رساله با تحقیق آقای فارس حسون کریم در مجموعه میراث حدیث شیعه, ش ۱۵ به چاپ برسد. وی این رساله را از کتاب سیده نفیسه گرفته است. [۱۱] . ظاهراً مراد کتاب المعقبین من ولد الامام امیر المؤمنین است که توسط محمد الکاظم تحقیق و از سوی کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی چاپ شده است. [۱۲] . ر.ک: فهرست, شیخ طوسی، ص۵۰۵ ـ ۵۰۶؛ المجدی، ص۲۰۳؛ رجال, نجاشی، ص۴۴۱ ـ ۴۴۲؛ الفخری، ص۵۸؛ الاصیلی، ص۳۴؛ نقد الرجال، ج۵، ص۶۵ ـ ۶۶؛ تهذیب الانساب، ص۲۳۱؛ منتهی المقال، ج۷، ص۱۵ ـ ۱۷؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۳۶ ـ ۳۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۴۷. [۱۳] . گاهی از او به صورت “احمد بن سعید” نام می برند. [۱۴] . اخبارالزینبات، ص۱۲۰ ـ ۱۲۲. [۱۵] . سوره یس, آیه ۵۲. [۱۶] . ر.ک: الغارات، ج۱، ص۲۷۴. [۱۷] . ر.ک: تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۵۷۴ و النجوم الزاهره، ج۱، ص۱۳۳. [۱۸] . ر.ک: الغارات، ج۱، ص۲۷۴ ـ ۲۷۵و النجوم الزاهره، ج۱، ص۱۰۸. [۱۹] . ر.ک: النجوم الزاهره، ج۱، ص۱۳۳. [۲۰]. النجوم الزاهره, ج، ۱، ص ۱۳۲ ـ ۱۵۷. [۲۱] . ر.ک: طبقات کبری، ج۳، ص۲۶۵. [۲۲] . ر.ک: طبقات کبری، ج۵، ص۱۷۰ ـ ۱۷۱. [۲۳] . ر. ک: حسن المحاضره, ص۸۱ . [۲۴] . تحفه الاحباب و بغیه الطلاب, قاهره, ص ۹۴. [۲۵] . الخطط التوفیقیه الجدیده, ج۵, ص۲۹. [۲۶]. الخطط المقریزیه, ج۳, ص۱۹۳ و الانتصار, ج۴, ص۶۵, چاپ بولاق به نقل پژوهشی پیرامون بارگاه حضرت زینب, ص۵۰ . [۲۷] . الکواکب السیاره, ص۳۰. [۲۸] . الکواکب السیاره, ص۳۰.
درود بر شما
لذت بردم از مقاله دقیقتان.
استدلال را به کمک تاریخ فراخواندید. قاعدتا اگر کسی در قرن سوم می نویسد که اولاد علی ع به مصر وارد شدند ودر قرن هفتم دیگری می نویسد هرچند نویسندهی قرن هفتم معتبر تر باشد ولی به دلیل نزدیکی و حتی نقل قول سینه به سینه، نقل فردی که در قرن سوم بیان کرده، معتبر تر می نماید یا به صحت نزدیکتر است.
اگرخلفای فاطمی که از ۲۹۷ قمری تا۵۵۵ حکومت کردند وبه فرمایش شما هیچکدام اقدام به تعمیر یا ایجاد بقعه برای ایشان نکردند، خود دلیل قابل اعتنایی است برای این استدلال….
ممنون از زحمتی که کشیدید
تشکر. موفق باشید