خانه / شخصیت ها / زرتشت / امام علی یا امام زاده علی؟ / پژوهشی در باره مزار معروف در مزارشریف افغانستان
مزارشریف در افغانستان

امام علی یا امام زاده علی؟ / پژوهشی در باره مزار معروف در مزارشریف افغانستان

مقاله ای از اینجانب در مجله وقف میراث جاویدان، شماره ۵۲، زمستان ۱۳۸۴. این نوشته برای پژوهش در مورد انتساب بی جای این مزار به زرتشت، می تواند سودمند باشد.

مزاری با بارگاه مجلل و دارای گنبد و کاشی کاریهای دیدنی, زینت بخش شهر مزار شریف در افغانستان است. وجود این بارگاه سبب شده این شهر نام «مزارشریف» به خود گیرد. مردم افغانستان نسبت به شخص مدفون در این مکان عقاید مختلف دارند. اهل سنت بیشتر بر این باورند که این مزار به امام اول شیعیان حضرت علی بن ابی طالب(ع) تعلق دارد و به آن احترام زیاد می گذارند. شیعیان نیز احترام این مکان را دارند اما این احترام به جهت انتساب آن به امام(ع) است و معتقدند مدفن آن حضرت در نجف اشرف است.

نظر به اینکه جای دیگر غیر از نجف به عنوان مزار واقعی امام علی(ع) سراغ نداریم[۱], نگارنده برآن شد تا تحقیقی در مورد بارگاه معروف در مزارشریف افغانستان انجام دهد تا واقع امر روشن شود.[۲]

مزارشریف افغانستان

دانلود مقاله «امام علی یا امام زاده علی؟»

انتساب قبر به امام(ع) در منابع گذشته

آنچه در منابع پیشین در باره انتساب بارگاه واقع در شهر مزارشریف به امام علی(ع) آمده, به ترتیب تاریخ می آوریم:

الف) کهن ترین کتابی که در این زمینه سراغ داریم کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات, تألیف ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی(م ۶۱۱ ق) است. در این کتاب می خوانیم:

«بناحیه بلخ قریه یقال لها: الخیر؛ ظهر بها قبر یزعمون انه قبر علی بن ابی طالب ولیس بصحیح.»[۳]

در ناحیه بلخ روستایی به نام خیر[۴] است که قبری در آن ظاهر شد و به غلط خیال می کنند آن قبر علی بن ابی طالب است.

عبارت « ظهر بها قبر» نشان می دهد که قبلا این قبر به امام علی(ع) نسبت داده نمی شده و بعد نسبت داده اند.

ب) معین الدین محمد اسفزاری(م ۸۹۹ ق) در کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات آورده است که قبر امام علی(ع) در سال ۸۸۵ ق آشکار شد.[۵] همان مطلب درکتاب تاریخچه مزارشریف نیز آمده که در ادامه, مضمون آن را می آوریم. عبارات این دو کتاب بسیار شبیه به همند.

جالب توجه است از میان چهار نسخه ای که در اختیار محقق روضات الجنات بوده, این قسمت از کتاب تنها در یکی از آنها وجود داشته است.[۶]

ج) غیاث الدین محمد حسینی معروف به خواندمیر(م۹۴۱ یا ۹۴۲ ق) داستان یافت شدن مزار امام علی(ع) را در هر دو کتاب تاریخ حبیب السیر و تاریخ روضه الصفا به صورت زیر آورده است:

«گفتار در طرح بنیاد خاقان منصور قبه فلک ارتفاع ملک بقاع مرقد جنت منزلت اسدالله الغالب را در قریه خواجه خیران.

در شهور سنه خمسه و ثمانین و ثمان مائه (۸۸۵ ق/۱۴۸۰م) که معین السلطنه و الخلافه میرزا بایقرا در قبه الاسلام بلخ لوای ایالت و رعیت پروری مرتفع گردانیده, از وادی استار غیب صورتی در غایت غرابت نمود.

شرح این حال بر سبیل اجمال آنکه عزیزی شمس الدین محمدنام که نسبش به زبده عرفای کرام سلطان بایزید بسطام اتصال می یابد در سنه مذکور از طرف کابل و غزنین در قبه الاسلام بلخ شتافت و شرف ملازمت میرزا بایقرا دریافت و تاریخی ظاهر ساخت که آن را در زمان سلطان سنجر ]بن[ ملک شاه سلجوقی تصنیف کرده بودند. و درآن کتابت مکتوب بود که مرقد شاه اولیا و عمده اصفیا مهبط انوار مواهب اسدالله الغالب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ـ رضی الله عنه ـ در قریه خواجه خیران در فلان موضع است.

بنابر آن میرزا بایقرا ]در سال ۸۸۵[ سادات و قضات و اشراف و اعیان بلخ را جمع آورده با ایشان مشورت کرده به قبه مذکوره که از بلخ تا آنجا سه فرسخ مسافت است تشریف فرمود؛ و در آن موضع که در کتاب تعیین یافته بود گنبدی دید که قبر درمیان آن موجود بود و فرمود تا آن قبر را حفر نمایند ناگاه لوحی از سنگ سفید پیدا شد که بر آنجا منقوش بود که «هذا قبر اسدالله الغالب اخ رسول الله علی ولی الله» لاجرم فریاد و فغان از میان جان حاضران به ایوان کیوان رسیده, همگنان روی نیاز بر آن خاک پاک سودند و نذورات به مستحقان رسانیده, ابواب نیاز و اخلاص برگشودند … .

میرزا بایقرا چون حال بر این منوال دید, قاصدی همعنان برق و باد به دارالسلطنه هرات فرستاد و صورت حال واقعه را عرضه داشت. ایستادگان پایه سریر اعلی کرد. خاقان منصور بعد از اطلاع بر مضمون آن عریضه, از ظهور آن صورت غریب متعجب گشته احرام طواف آن قبله امانی و آمال بست و با فوجی از امرا و خواص بدان جانب نهضت فرموده, پس از وصول, غایت نیاز و اخلاص به جا آورد و قبه ای در کمال ارتفاع و وسعت بر سر آن مرقد جنت منزلت نهاده و در اطراف آن ایوانها و بیوتات طرح انداخت و در آن قریه بازاری مشتمل بر دکاکین و گرمابه بنیاد نهاد و یکی از انهار بلخ را که حالا آن نهر به نهر شاهی مشهور است بر آن مزار فیض آثار وقف ساخت و … .»[۷]

د) بخش عمده کتاب تاریخچه مزارشریف منسوب به عبدالغفور لاری (م ۹۱۲ ق) به معرفی بارگاه امام علی(ع) در مزارشریف اختصاص دارد. خلاصه آن بدین قرار است:

سال ۸۸۵ ق شمس الدین محمد در کتابهای کتابخانه شیخ رضی الدین محمدسلمان دست یافت که در سال ۵۳۰ ق مزار امام علی(ع) در بلخ کشف شده است. سپس آن را اعلام می کند و پس از کندن آن قسمت, به سنگ قبری برخوردند که بر آن حک شده بود: این مزار در سال ۵۳۰ کشف شد.

قضیه کشف آن در سال ۵۳۰ بدین قرار است: در این سال چهارصد تن از علما و سادات و مشایخ در خواب, پیامبر اکرم(ص) را دیدند که به آنها فرمود: قبر پسرعمویم ابن ابی طالب در خیران[۸] است. احمد قماچ ـ حاکم بلخ ـ پس از خبر شدن از این خوابها, علما را جهت مشورت جمع کرد. آنان با تمسک به این روایت که هرکس پیامبر(ص) را در خواب ببیند, خود حضرت را دیده, این خوابها را رؤیای صادق دانستند؛ اما شخص فقیهی در آن میان به جهت فاصله هزار فرسنگی میان کوفه و بلخ, سخن علما را نپذیرفت و همگی متفرق شدند.

همان شب فقیه مذکور در عالم خواب, عده ای از سادات را دید که او را به طرف قبر حضرت علی(ع) کشاندند و در آنجا چنان او را کتک زندند که از هوش رفت. اما با اشاره حضرت او را رها کردند. سراسیمه از خواب پرید و در همان نیمه های شب به خانه احمد قماچ رفت و گریه کنان سخن خود را پس گرفت. احمد قماچ نیز دستور حفر آن منطقه را صادر کرد تا اینکه سنگ قبر امام(ع) پدیدار شد. روی سنگ چنین نوشته بود: «هذا ولی الله, علی اسدالله, اخ رسول الله.»

چون خبر به سلطان سنجر(م ۵۵۲ ق) رسید, سنگ را خواست. آنچه بر آن لوح نوشته بود, بر سنگ دیگر حک کرد و تاریخ پیدا شدن قبر را نیز بر آن نوشت. سپس بنایی برای آن ساخت. سنگ دوم در سال ۸۸۵ یافت شد.[۹]

جمع بندی

از کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات بر می آید شایعه مدفون بودن امام علی(ع) در مزارشریف تداوم داشته است. اما در سال ۸۸۵ قوت می گیرد و با حمایت حاکمان وقت, بارگاه مجللی برای آن می سازند. از این به بعد اعتقاد مردم به این انتساب بیشتر می شود؛ زیرا تجربه نشان داده هر بارگاهی که مجلل تر باشد اعتقاد مردم به آن بیشتر می شود.

شاید کتابی که می گویند در سال ۸۸۵ یافت شد که در آن قبر امام(ع) در خواجه خیران درج بوده همان الاشارات الی معرفه الزیارات بوده که عبارت آن گذشت؛ اما به آن شاخ و برگ داده اند و جزئیات دیگر را به آن افزوده اند؛ مانند خواب دیدن چهارصد تن از علما و سادات و مشایخ و نیز یافت شدن سنگی که بر آن عبارت «هذا ولی الله, علی اسدالله, اخ رسول الله» حک بوده است؛ زیرا اگر چهارصد تن از اشخاص برجسته آن رؤیا را دیده بودند و چنین سنگی پیدا شده بود, این قضیه مورد حمایت آنان قرار می گرفت و در کتابهای فراوان نوشته می شد و تا سال ۸۸۵ همراه با تردید مطرح نبود. داستان سرایی در برخی نقلها به روشنی مشهود است. اساسا بارگاه های یافت شده که منشأ آنها رؤیا و کرامت است, قابل اعتماد نیستند.

پس از آن گویا عده ای به فکر مستند کردن این قضیه افتادند و لذا در کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات دست بردند و در نسخه ای از آن, قضیه یافت شدن مرقد امام علی(ع) را افزودند و نیز کتاب تاریخچه مزارشریف را نوشتند و به عبدالغفور لاری نسبت دادند؛ چنان که در نسخه خطی و چاپی آن آمده که این کتاب منسوب به عبدالغفور لاری است.

توجه به این نکته مناسب است که همواره بارگاه امام زادگان, منبع درآمد مهمی برای عده ای مخصوصا متولیان و خدمت کاران آنها بوده است و هرچه شخص مدفون در نظر مردم, مهم تر جلوه کند و تعداد زائران بیشتر شود, درآمد آنها بیشتر می شود. چه بسا بسیاری از شایعه های نادرست در مورد امام زاده ها زیر سر همین افرادی باشد که بهره های مالی می برند.[۱۰] لذا بعید نیست متولیان این بارگاه, شایعه مدفون بودن امام علی(ع) را ساخته یا تقویت و ترویج کرده اند.

یکی از شواهد کذب بودن داستانسرایی ها عبارت سنگ قبر در اواخر قرن هشتم یا اوایل قرن نهم است. بر سنگ قبر, نام علی بن ابی طالب با سلسله نسب او نوشته بوده است. این امر با شایع بودن تعلق قبر به امام علی(ع) تنافی ندارد؛ زیرا سنگ زیر صندوقی مخفی بوده که همگان آن را مشاهده نمی کرده اند. توضیح در مورد عبارت سنگ قبر ذیل عنوان بعد می آید.

بررسی منابع مختلف نشان می دهد که پس از درگذشت امام زاده علی برای او گنبد و بارگاه کوچکی ساختند. بعد از چند دهه که از شهرت او کاسته شد, مزار را به امام علی(ع) نسبت دادند.

مزارشریف در افغانستان

سنگ قبر

شیخ آقابزرگ تهرانی هنگام معرفی کتاب انساب آل ابی طالب می نویسد:

«أنساب آل أبی طالب, علی نهج عمده الطالب إلا أنه فارسی وهو أیضا لمؤلف عمده الطالب السید جمال الدین أحمد بن علی … یظهر من الکتاب أنه ألفه بعد عمده الطالب وکانه ترجمه له إلى الفارسیه بتغییر قلیل. قال سیدنا العلامه الحسن صدر الدین انی رأیت النسخه فی مکتبه شیخنا العلامه النوری ولا أدری إلى من صارت بعده وقال سیدنا المذکور ومما ذکره فی هذا الکتاب أنه دخل المزار المعروف ببلخ وقرأ المکتوب علی الصخره فی تحت الصندوق وفیه: هذا قبر أمیرالمؤمنین أبی الحسن علی بن أبی طالب بن عبیدالله بن علی بن الحسن بن الحسین بن جعفر بن عبید الله بن الحسین الاصغر بن علی بن الحسین السبط علیه السلام.

فعلم أنه من بنی الحسین الذین ملکوا تلک البقاع والاشتراک فی اللقب والاسم والکنیه واسم الاب أوجب اشتباه عوام الناس فی نسبتهم له إلى أمیر المؤمنین علیه السلام.»[۱۱]

نگارش انساب آل ابی طالب مانند عمده الطالب است و تفاوت در فارسی بودن آن است. نویسنده آن همان نویسنده عمده الطالب یعنی سید جمال الدین احمد بن علی است. از کتاب استفاده می شود که آن را بعد از عمده الطالب نگاشته و کأن با اندک تغییر ترجمه آن است.

علامه سید حسن صدر می گوید: آن نسخه را در کتابخانه علامه نوری دیدم. از جمله مطالبش آن بود که نویسنده آن وارد مزار معروف در بلخ شده و عبارت سنگ زیر صندوق را دیده که چنین بوده است: هذا قبر امیرالمؤمنین ابی الحسن علی بن ابی طالب بن عبیدالله بن علی بن الحسن بن الحسین بن جعفر بن عبیدالله بن الحسین الاصغر بن علی بن الحسین السبط علیه السلام.

از اینجا دانسته می شود که او از بنی حسین بوده و اشتراک در لقب و اسم و کنیه و نام پدر سبب اشتباه عوام شده و آن مزار را به امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده اند.

این مطلب در اعیان الشیعه نیز از قول ابن عنبه نقل شده است.[۱۲] این نقل صراحت دارد که این مزار در واقع به یکی از نواده های امام علی(ع) اختصاص دارد و عده ای عمدا یا سهوا آن را به خود امام(ع) نسبت داده اند.

مزارشریف در افغانستان

نسب امام زاده

در ابتدا نسب امام زاده را از زبان خود علی بن ابی طالب می آوریم و سپس آن را از کتابهای انساب پی می گیریم:

۱. علی بن ابی طالب

فرزند او ابومحمد حسن چهل حدیث کوتاه را از زبان پدر و اجدادش تا پیامبر اکرم(ص) نقل می کند. در واقع سند این روایت نسب نامه امام زاده علی بن ابی طالب از زبان خود او است. در سند چهل حدیث می خوانیم:

«اخبرنا السید الامام الاطهر شرف الدین بقیه الساده ببلخ ابومحمد الحسن بن علی بن ابی طالب الحسینی, قرأه علینا من لفظه غیر مره فی سنه سبع وعشرین وخمسمائه.

قال: حدثنى سیدى ووالدى أبو الحسن على بن ابى طالب فی سنه ست وستین وأربعمائه.

قال: حدثنى سیدی و والدی أبو طالب الحسن بن عبیدالله الحسینی فی سنه أربع وخمسین وأربعمائه.

قال: حدثنى سیدی و والدی أبوعلى عبیدالله بن محمد.

قال: حدثنى سیدی و والدی محمد.

قال: حدثنى سیدی و والدی عبیدالله.

قال: حدثنى سیدی و والدی على.

قال: حدثنى سیدی و والدی الحسن الامیر ـ اول من دخل بلخ من هذه الطائفه.[۱۳]

قال: حدثنى سیدی و والدی الحسین بن جعفر.

قال: حدثنى سیدی و والدی جعفر الملقب بالحجه.

قال: حدثنى سیدی و والدی عبیدالله الزاهد.

قال: حدثنى سیدی و والدی الحسین الأصغر.

قال: حدثنى سیدی و والدی على بن الحسین زین العابدین.

قال: حدثنى سیدی و والدی الحسین المظلوم الشهید سبط النبی(ص).

قال: حدثنى سیدی و والدی امیرالمؤمنین ویعسوب الدین علی بن ابی طالب ـ رضی الله عنهم اجمعین.

قال: قال رسول الله(ص): لیس الخبر کالمعاینه.»[۱۴]

به ما خبر داد شرف الدین ابومحمد حسن در سال ۵۲۷ از پدرش ابوالحسن علی در سال ۴۶۶ از پدرش ابوطالب حسن در سال ۴۵۴ از پدرش ابوعلی عبیدالله از پدرش محمد از پدرش عبیدالله از پدرش علی از پدرش حسن امیر ـ اولین کس از این طایفه که وارد بلخ شد ـ از پدرش حسین از پدرش جعفر ملقب به حجت از پدرش عبیدالله زاهد از پدرش حسین اصغر از پدرش علی زین العابدین(ع) از پدرش حسین شهید مظلوم(ع) از پدر امیرالمؤمنین علی(ع) از رسول خدا(ص) چنین روایت کرده اند: شنیدن مانند دیدن نیست.

بنابر این نسب نامه به دست آمده از سند این روایت چنین است:

ابوالحسن علی بن ابوطالب حسن بن ابوعلی عبیدالله بن محمد بن عبیدالله بن علی بن حسن امیر بن حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله بن حسین اصغر بن امام سجاد(ع).

  1. ابن فندق (م ۵۶۵ ق):

«نقیب کوره بلخ مقدم السادات ببلخ و سید العتره السید الاجل شرف الساده ابوالحسن محمد بن عبیدالله بن ابی الحسن محمد بن السید الزاهد عبیدالله بن علی بن الحسین بن جعفر الحجه ابن عبیدالله الاعرج بن الحسین بن ]علی بن الحسین بن[ علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام… .

وابن اخیه السید ابوالحسن علی بن ابی طالب هو والد السید الاجل شرف الدین من اغصان تلک الدرجه العلیا ومن ازهار تلک الروضه الغنا. قال الشیخ ابوعامر الجرجانی: رأیته یروی بین یدی عمه. شعره:

واساریر وجهه یترق

ولسانه بالحمد والشکر ینطق

وشعره مذکور فی کتاب قلاده الشرف … .

ومن هذا البطن … السید الاجل تاج الدین الحسین بن علی بن ابی طالب والسید الاجل شرف الدین ابومحمد الحسن بن علی بن ابی طالب وعنده شعره رسول الله(ص) ونعله وقصعه وعصاه.»[۱۵]

نقیب ناحیه بلخ مقدم سادات در بلخ ابوالحسن محمد بن عبیدالله بن ابی الحسن محمد بن سید زاهد عبیدالله بن علی بن حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله اعرج بن حسین بن ]علی بن حسین بن[ علی بن ابی طالب(ع) است.

پسر برادر او سید ابوالحسن علی بن ابی طالب است. او پدر سید اجل شرف الدین ]حسن[ است. ابوعامر جرجانی گوید: علی بن ابی طالب را دیدم که در برابر عمویش این شعر را می خواند:

واساریر وجهه یترق

ولسانه بالحمد والشکر ینطق

از این خاندان سید اجل تاج الدین حسین بن علی بن ابی طالب و سید اجل شرف الدین ابومحمد حسن بن علی بن ابی طالب است. نزد حسن مو و کفش وکاسه و عصای پیامبر(ص) بود.

۳. فخر رازی (م ۶۰۶ ق)

«اما ابوعبدالله الحسین الاصغر بن زین العابدین(ع) وانما لقب هذا بالاصغر لانه کان لزین العابدین ولد آخر اکبر من محمد الباقر(ع) وکان اسمه الحسین الاکبر فلهذا السبب لقب هذا بالحسین الاصغر.

وعقبه من خمسه بنین: عبیدالله الاعرج وعبدالله العقیقی وسلیمان و علی و حسن… .

واما عبیدالله اعرج فعقبه من اربعه من البنین: جعفر الحجه ـ کان اماما من ائمه آل محمد یسمونه بالحجه ـ و محمد الاکبر المعروف بالجوانی ـ و الجوانیه قریه بالمدینه ـ و حمزه ـ بالکوفه و یجیء له عقب قلیل وکان من اهل الفضل والدین ـ و علی ابوالحسن الاکبر العابد.

اما جعفر الحجه بن عبیدالله الاعرج فعقبه من رجلین: الحسن ابومحمد بالمدینه والحسین ابوعبدالله بسمرقند… .

اما الحسین بن جعفر الحجه فعقبه الصحیح من رجل واحد وهو الحسن ابومحمد ببلخ, امه زبیریه. وللحسن هذا ابن واحد جمیع عقبه منه اسمه علی ابوالقاسم یعرف بالجلاباذی وهو محله ببلخ.

و لعلی الجلاباذی هذا من المعقبین اربعه: عبیدالله ابوعلی و عبدالله ابواحمد و قیل اسمه محمد ومحمد ابوالعباس والحسن ابواحمد ولم یثبته الا ابواسماعیل الطباطبائی.

اما عبیدالله بن علی الجلاباذی فعقبه من رجل واحد و هو محمد ابوالحسن الزاهد ببلخ بسکه المفتی.

ولمحمد هذا ابنان معقبان: علی ابوالقاسم السید الاجل النقیب ببلخ یعرف بنودولت و عبیدالله ابوعلی السید الاجل النقیب الرئیس ببلخ یعرف بیارخدای و هو جد نقباء بلخ… .

اما عبیدالله یارخدای فله من الذکور سته: نعمه ابوابراهیم اسمه الحسین و الحسن ابوطالب وعلی ابوطاهر الرئیس النقیب بغزنه یلقب تاج الشرف و محمد العالم الشاعر و ابراهیم ابومحمد والحسین ابوعبدالله… .

اما الحسن بن یارخدای فعقبه رجلان: علی ابوالحسن الفقیه و جعفر ابوالقاسم السید الاجل.

اما علی الفقیه هذا فله ابنان: الحسن ابومحمد یلقب شرف الدین و الحسین تاج الدین.

اما الحسین تاج الدین فله ابن واحد اسمه علی النقیب بطخارستان.»[۱۶]

اما ابو عبدالله الحسین اصغر بن زین العابدین(ع) ملقب به اصغر شده و آن به این علت است که زین العابدین(ع) فرزند دیگری بزرگتر از محمد باقر(ع) به نام حسین اکبر داشت.

نسل او از پنج پسر بود که یکی از آنها عبیدالله اعرج است.

نسل عبیدالله اعرج از چهار پسر است که یکی از آنها جعفر حجت است. او از پیشوایان آل محمد بود که او را حجت نامیده اند.

نسل جعفر حجت از دو مرد به نامهای حسن ابومحمد در مدینه و حسین ابوعبدالله در سمرقند است. نسل صحیح حسین بن جعفر حجت از یک مرد به نام حسن ابومحمد در بلخ است و مادرش زبیری بود. تمام نسل این حسن از یک فرزند به نام علی ابوالقاسم معروف به جلابادی[۱۷] ـ محله ای دربلخ ـ است.

نسل علی جلابادی از چهار پسر از که یکی از آنها عبیدالله ابوعلی است.

نسل عبیدالله از یک نفر به نام محمد ابوالحسن زاهد در بلخ است. نسل محمد از دو پسر است: علی و عبیدالله ابوعلی سید اجل نقیب و رئیس در بلخ معروف به یارخدا که جد نقیبان بلخ است.

عبیدالله یارخدا شش پسر داشت که یکی از آنها حسن ابوطالب است و نسل حسن از دو پسر است: علی ابوالحسن فقیه و سید اجل جعفر ابوالقاسم.

علی فقیه دو پسر به نامهای حسن ابومحمد ملقب به شرف الدین و حسین تاج الدین داشت. حسین تاج الدین هم یک پسر به نام علی داشت که نقیب در طخارستان بود.

از کتاب الشجره المبارکه این نسب نامه امام زاده علی بن ابی طالب به دست می آید:

ابوالحسن علی بن ابی طالب حسن بن ابوعلی عبیدالله یارخدا بن ابوالحسن محمد بن ابوعلی عبیدالله بن ابوالقاسم علی بن ابومحمد حسن بن ابوعبدالله حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله اعرج بن ابوعبدالله حسین اصغر بن امام سجاد(ع).مزارشریف در افغانستان۴. سید اسماعیل مروزی (م بعد ۶۱۴ ق)

«اما الحسین الاصغر بن علی زین العابدین فله خمسه معقبون: عبیدالله الاعرج و عبدالله العقیقی و الحسن الدکه و علی الاصغر و سلیمان … .

و اما عبیدالله الاعرج فعقبه من اربعه رجال: جعفر الحجه و کان زاهدا ما کان یفطر الا ایام العید و محمد الاکبر الجوانی و حمزه بالکوفه و علی الثانی ابوالحسن الاکبر العابد بالعراق.

وعقب جعفر الحجه: الحسن ابومحمد بالمدینه و الحسین ابوعبدالله بسمرقند… .

و اما الحسین بن جعفر الحجه فانتهی عقبه الصحیح الی عبیدالله ابی علی و محمد ابی العباس و عبدالله ابی احمد و الحسن بنی ابی القاسم علی ببلخ ابن الحسن انتقل من سمرقند الی بلخ ابن الحسین بن جعفر الحجه.

واکثرهم عقبا عبیدالله وله محمد ابوالحسن الزاهد ببلخ ب‍ «سکه المفتی» وحده وله ابنان معقبان: ابوالقاسم علی نودولت النقیب ببلخ و ابوعلی عبیدالله الرئیس النقیب ببلخ یعرف ب‍ «یارخدای» و لکل منهما عدد و عقب فیهم النقابه و الرئاسه و التقدم و العلم و الحشمه و الجاه و المال … .

و اما عبیدالله الملقب ب‍ «یارخدای» فله سته بنین: ابوالحسن محمد … و الحسن ابوطالب له ابنان: علی ابوالحسن الفقیه الفاضل و جعفر ابوالقاسم له ولد.

و لعلی بن ابی طالب یارخدای: الحسن ابومحمد العالم المحدث والحسین ابوعبدالله امهما فاطمه بنت السید محمد بن عبدالله و ابنه علی بن الحسین نقیب طخارستان.»[۱۸]

حسین اصغر بن علی زین العابدین(ع) پنج پسر نسل دار از جمله عبیدالله اعرج داشت. نسل عبیدالله از چهار مرد بود که یکی از آنها جعفر حجت بود. وی شخصی زاهد بود که تنها در ایام عید افطار می کرد.

نسل جعفر حجت در حسن ابومحمد ـ ساکن مدینه ـ و حسین ابوعبدالله ـ ساکن سمرقند ـ است.

نسل صحیح حسین بن جعفر حجت به این چهار نفر باز می گردد: ابوعلی عبیدالله و ابوالعباس محمد و ابواحمد عبدالله و حسن فرزندان ابوالقاسم علی ـ در بلخ ـ بن حسن ـ از سمرقند به بلخ رفت ـ بن حسین بن جعفر حجت.

از میان اینان بیشترین نسل برای عبیدالله است. فرزند او تنها ابوالحسن محمد زاهد در بلخ محله سکه المفتی است. او دو پسر نسل دار داشت: ابوالقاسم علی نودولت نقیب در بلخ و ابوعلی عبیدالله رئیس و نقیب در بلخ معروف به یارخدای بود. در نسل این دو نقابت و ریاست و پیشوایی و دانش و حشمت و جاه و مال بود.

اما عبیدالله یارخدای شش پسر از جمله ابوطالب حسن داشت و او هم دو پسر به نامهای علی ابوالحسن فقیه فاضل و ابوالقاسم جعفر داشت.

پسران علی بن ابی طالب عبارت بودند از: ابومحمد حسن عالم و محدث و ابوعبدالله حسین. مادر این دو فاطمه دختر سید محمد بن عبدالله بود.

علی بن حسین نقیب طخارستان بود.

از کتاب الفخری این نسب نامه به دست می آید:

ابوالحسن علی بن ابوطالب حسن بن ابوعلی عبیدالله یارخدا بن ابوالحسن محمد بن ابوعلی عبیدالله بن ابوالقاسم علی بن حسن بن ابوعبدالله حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله اعرج بن حسین اصغر بن امام سجاد(ع).

۵. ابن عنبه (م ۸۲۸ ق)

«أما عبیدالله الاعرج بن الحسین الاصغر بن على زین العابدین(ع) ویکنى أبا على وأمه أم خالد. وقال أبو نصر البخاری : خالده بنت حمزه بن مصعب بن الزبیر بن العوام ، وکان فی إحدى رجلیه نقص فلذا سمى الاعرج … .

فأعقب من أربعه رجال: جعفر الحجه و على الصالح و محمد الجوانى و حمزه … .

وأما جعفر الحجه بن عبیدالله الاعرج ، وفى ولده الامره بالمدینه ، ومنهم ملوک بلخ ونقباؤها. وجعفر بن عبیدالله من أئمه الزیدیه ، وکان له شیعه یسمونه الحجه ، وکان القاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا یقول : جعفر بن عبیدالله من أئمه آل محمد . وکان فصیحا وکان أبو البخترى وهب بن وهب قد حبسه بالمدینه ثمانیه عشر شهرا فما افطر إلا فی العیدین.

فأعقب جعفر من رجلین: الحسن والحسین.

اما الحسین بن جعفر الحجه فدخل بلخ واعقب بها وهم ملوک وساده ونقباء. منهم: السید الفاضل أبو الحسن البلخى وهو على بن أبى طالب الحسن النقیب ببلخ بن أبىعلى عبیدالله بن أبىالحسن محمد الزاهد بن عبیدالله ابی على النقیب بهراه بن على أبىالقاسم النقیب ببلخ بن الحسن أبىمحمد قبره ببلخ بن الحسین المذکور.»[۱۹]

کنیه عبیدالله اعرج بن حسین اصغر بن علی زین العابدین(ع), ابوعلی است و مادرش ام خالد بود؛ اما ابونصر بخاری مادر او را خالده دختر حمزه بن مصعب بن زبیر بن عوام معرفی کرده است. به دلیل نقص در یکی از پاهای عبیدالله, ملقب به اعرج شد.

نسل او از چهار مرد است: جعفر حجه و علی صالح و محمد جوانی و حمزه.

حکومت مدینه در میان نواده های جعفر حجه بن عبیدالله اعرج بود و شاهان بلخ و نقیبان آن نواده او بودند. خود جعفر از پیشوایان زیدی بود و پیروانی داشت که به او حجت می گفتند. قاسم رسی بن ابراهیم طباطبا می گفت: جعفر بن عبدالله از پیشوایان آل محمد بود. او شخصی فصیح بود و ابوالبختری وهب بن وهب او را به مدت هیجده ماه زندانی کرد و فقط در عیدین افطار کرد.

نسل جعفر از دو نفر است: حسن و حسین.

اما حسین بن جعفر حجت وارد بلخ شد و نسل او در آنجا است و آنان شاهان و بزرگان و نقیب هستند. از جمله آنها سید فاضل ابوالحسن بلخی بود که نام نسب او چنین است: علی بن ابی طالب حسن ـ نقیب در بلخ ـ ابی علی عبیدالله بن ابی الحسن محمد زاهد بن عبیدالله ابی علی ـ نقیب در هرات ـ بن علی ابوالقاسم ـ نقیب در بلخ ـ بن حسن ابی محمد ـ قبر او در بلخ است ـ بن حسین مذکور(حسین بن جعفر حجت).

۶. ابن عنبه

«نسل الحسین الاصغر بن زین العابدین, و نسل او بسیار است و در حجاز و عراق و شام و مغرب و بلاد العجم می باشند و ایشان از پنج پسرند: عبیدالله الاعرج و عبدالله و علی و ابی محمد الحسن و سلیمان … .

ونسل عبیدالله الاعرج بن الحسین الاصغر بسیارند و از چهار پسرند: جعفر الحجه و علی الصالح و محمد الجوانی و حمزه مختلس الوصیه… .

و نسل جعفر الحجه بن عبیدالله الاعرج (و امراء مدینه رسول الله(ص) و ملوک بلخ و نقباء آنجا از نسل اویند) از دو پسر: الحسن و الحسین.

این حسین به بلخ رسید و در آنجا مقیم شد و نسل او در آنجاست و در ترمد نیز, از ایشان: السید الفاضل ابوالحسن البلخی [و اوست] علی بن ابی طالب الحسن النقیب ببلخ ابن ابی علی عبیدالله بن [ابی الحسن محمد الزاهد بن ابی علی عبیدالله بهرات] بن ابوالقاسم علی [بن الحسن ابی محمد بن الحسین] مذکور.»[۲۰]

۷. ابن عنبه

«از ایشان (از نسل حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله اعرج) السید الفاضل ابوالحسن البلخی علی بن ابی طالب الحسن النقیب به بلخ بن ابی علی عبیدالله بن ابی الحسن محمد الزاهد بن عبیدالله بن علی به هرات بن علی ابی القاسم به بلخ بن الحسن ابی محمد بن الحسین مذکور (حسین بن جعفر حجت).[۲۱]

مزارشریف در افغانستان

علی بن ابی طالب از زبان معاصر او

امام زاده علی علاوه بر برخورداری از دانش فقه, شعر نیز می سرود. ابوالحسن باخرزی(م ۴۶۷) در کتاب دمیه القصر شاعران زیادی را معرفی کرده است. او تحت عنوان «السید الاجل ابوالحسن علی بن ابی طالب البلخی» ضمن بیان ویژگیهای شخصیتی و علمی او, اوج اشتیاق خویش جهت ملاقات با او را بیان داشته و سپس نمونه ای از شعر او را ذکر کرده است:

«شرف الساده عمه, وله اخص الفضل واعمه, وهو من اغصان تلک الدوحه العلیاء, و من ازهار تلک الروضه الغناء.

و رأیت الشیخ اباعامر یروی بین یدی عمه شعره:

واساریر وجهه من السرور یترق

ولسانه بالحمد والشکر ینطق

هزه لما یرشح به اناؤه من فضل مختزن فی اهابه و نجابه سار ذکره بها و شرف قدرها به.

ولم یتفق التقائی به علی شغفی بأدبه ومکانتی من البیت الذی بنی علیه رواقه و ظلل بسمکه المشرئب الی السماک اعناقه و لاادری متی ادال علی الفراق بالتلاق؟ و انما الدوله حسن الاتفاق فانفض بحضرته عیاب الاشواق و ادرع طیب العیش بحواشیه الرقاق و اسمع شعره من لسانه و اقطف ورده من اغصانه و رأیت فی کتاب قلائد الشرف من تألیف ابی عامر الجرجانی قافیه منسوبه الیه فلم أتمالک أن قلت: عین الله علیه و حوالیه و تعجلت بها حظ السعاده الی أن تتدرج الی الزیاده و هی:

أرقت وحجرى بالمدافع یشرق

وقلبی إلى شرقی رامه شیق

وما زلت أحمى بالتصبر مهجه

یکر علیها للصبابه فیلق

خلیلی هل لى بالعذیبه رجعه

وان لم یعاودنی الصبا المتأنق

وهل لى باطراف الوصال تماسک

وهل انا من داء التفرق مقرق

بحیث الصبا فینان أخضر مورق

یغازلى والعیش صاف مورق

وکم قد مضى لیل على ابرق الحمى

یضئ ویوم بالمشرق مشرق

تسرقت فیه اللهو املس ناعما

واطیب انس المرء ما یتسرق

ویا حسن طیف قد تعرض موهنا

وقلب الدجى من صوله الصبح یخفق

تنسمت ریاه قبیل وروده

وما خلته یحنو على ویشفق

وقد نال اعناق النباهه من له

بخدمه مولانا الوزیر تعلق

وزیر غدا للملک حصنا ممنعا

ومن رأیه للحصن سور وخندق

یفوح الینا من نسیم خصاله

اریج کریح المسک بل هو اعبق

اغر له فی کل حلبه سؤدد

مساع الی نیل المحامد سبق

وینفذ من سر الغیوب ذکاؤه

کما السهم من جسم الرمیه یمرق

فلو فاخر السیف المصمم رأیه

لعاد وحد السیف خزیان مطرق

ولو حل فی الارض الجدیبه یمنه

لظلت بانوار الربیع تفتق[۲۲]

نتیجه

شخص مدفون در مزارشریف افغانستان امام زاده ای فقیه و شاعر است که در قرن پنجم می زیسته و اشتراکاتی با امام علی(ع) داشته است. این اشتراکات سبب شده که با آن حضرت اشتباه شود یا اینکه عمدا عده ای مردم را به اشتباه انداخته اند. اشتراکات عبارتند از:

نام: علی

کنیه: ابوالحسن

لقب: امیرالمؤمنین

کنیه پدر: ابوطالب

نام همسر: فاطمه

نام پدر همسر: محمد بن عبدالله

نام فرزندان: حسن, حسین

کنیه حسن: ابومحمد

کنیه حسین: ابوعبدالله

نام فرزند حسین: علی

در خور ذکر است کسی که نام خود و کنیه پدر و نام همسرش با امام علی(ع) یکی است, نام و کنیه فرزندانش و حتی نوه هایش را تا حد امکان, همانند انتخاب می کند.

برخی اختلافها در نسب نامه این امام زاده دیده می شود. بهترین نسب نامه ای که از مجموع آنها به دست می آید بدین قرار است:

ابوالحسن علی بن ابوطالب حسن بن ابوعلی عبیدالله یارخدا بن ابوالحسن محمد بن ابوعلی عبیدالله بن ابوالقاسم علی بن ابومحمد حسن بن ابوعبدالله حسین بن جعفر حجت بن عبیدالله اعرج بن ابوعبدالله حسین اصغر بن امام سجاد(ع).

مشهور است که در آن بارگاه حاجات زیادی برآورده می شود. در خور ذکر است که مردم در آن مکان در واقع به امام علی(ع) توسل می جویند و هرکس در هرجا به آن امام همام توسل جوید ممکن است حاجتش برآورده شود. از سوی دیگر ممکن است امام زاده مدفون در آن مکان شخصی جلیل القدر و صاحب کرامت باشد.

اگر ظهور کرامت نشانه صحت انتساب باشد, در بارگاه ملکوتی امام علی(ع) در نجف اشرف کرامتهایی بیشتر و قابل اعتمادتر تحقق می یابد.

نوشته را با حاشیه آیت الله العظمی مرعشی نجفی بر کتاب الفخری به پایان می بریم:

«علی بن ابی طالب الذی قبره مزار قریبا من بلخ, یعرف بالمزار الشریف والعامه تزوره بعنوان قبر امیرالمؤمنین(ع) لغفله نشأت من الاشتراک فی الاسم وکنیه الوالد.»[۲۳]

قبر علی بن ابی طالب در نزدیک شهر بلخ زیارتگاه و معروف به مزارشریف است. عامه او را به عنوان قبر امیرالمؤمنین(ع) زیارت می کنند و منشأ این اشتباه اشتراک در اسم او و کنیه پدرش است.

منابع

الاشارات الی معرفه الزیارات, ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی(م ۶۱۱ ق), تحقیق جانین سوردیل ـ طومین, دمشق, ۱۹۵۳ م.

اعیان الشیعه, سید محسن امین (م ۱۳۷۱ ق), تحقیق سید حسن امین, بیروت, دارالتعارف, ۱۴۰۳ق.

تاریخ حبیب السیر, غیاث الدین محمد بن همام الدین حسینی معروف به خواندمیر(م۹۴۱ یا ۹۴۲ ق), تهران, انتشارات خیام, چاپ دوم, ۱۳۵۳ش.

تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیاء والملوک والخلفاء, غیاث الدین محمد بن همام الدین حسینی معروف به خواندمیر(م۹۴۱ یا ۹۴۲ ق), تحقیق جمشید کیان فر, تهران, انتشارات اساطیر, چاپ اول, ۱۳۸۰ش.

تاریخچه مزارشریف, منسوب به عبدالغفور لاری (م ۹۱۲ ق), به کوشش نجیب مایل هروی, افغانستان, انجمن تاریخ و ادب , ۱۳۴۹ ش.

التحفه الجلالیه, ابن عنبه (م ۸۲۸ ق), به کوشش سید محمود مرعشی, چاپ شده در میراث اسلامی ایران, به کوشش رسول جعفریان, قم, کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, چاپ اول, ۱۳۷۷ش, دفتر هشتم.

الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه, سید علی خان مدنی(م ۱۱۲۰), قم, بصیرتی, چاپ دوم, ۱۳۹۷ق.

دمیه القصر و عصره اهل العصر, ابوالحسن باخرزی (م ۴۶۷ ق), تحقیق سامی مکی عانی, کویت, دارالعروبه, چاپ دوم, ۱۴۰۵ ق.

الذریعه الی تصانیف الشیعه, شیخ آقابزرگ تهرانی (م ۱۳۸۹ق), بیروت, دارالاضواء, چاپ سوم, ۱۴۰۳ ق.

روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات, معین الدین محمد اسفزاری(م ۸۹۹ ق), تحقیق سید محمدکاظم امام, تهران, انتشارات دانشگاه تهران, ۱۳۳۸ش.

سلسله الابریز بالسند العزیز, ابومحمد حسن بن علی بن ابی طالب بلخی(م ۵۳۲ ق), تحقیق محمدجواد جلالی, قم, کتابخانه آیت الله نجفی, چاپ اول, ۱۴۱۳ ق.

الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه, فخر رازی (م ۶۰۶ ق), تحقیق سید مهدی رجائی, قم, کتابخانه آیت الله نجفی, چاپ دوم,  ۱۳۷۷ ش.

عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب, ابن عنبه(م ۸۲۸ ق), تحقیق سید مهدی رجائی, قم, کتابخانه آیت الله نجفی, چاپ اول, ۱۳۸۳ ش.

الفخری فی انساب الطالبیین, سید اسماعیل مروزی (م بعد ۶۱۴ ق), تحقیق سید مهدی رجائی, قم, کتابخانه آیت الله نجفی, چاپ اول, ۱۴۰۹ ق.

الفصول الفخریه, ابن عنبه (م ۸۲۸ ق), به کوشش سید جلال الدین محدث ارموی, شرکت انتشارات علمی و فرهنگی, ۱۳۶۳ ش.

لباب الانساب, ابن فندق (م ۵۶۵ ق), تحقیق سید مهدی رجائی, قم, کتابخانه آیت الله نجفی, چاپ اول, ۱۴۱۰ ق.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱]. سید بن طاووس(م ۶۹۳ ق) در کتاب فرحه الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی(ع) با دلایل محکم نشان داده است که مزار امام علی(ع) در نجف اشرف است.

[۲]. ترجمه کامل عبارات عربی ممکن است خواننده را از اصل مطلب باز دارد و لذا ترجمه ها همراه با تلخیص است.

[۳]. الاشارات الی معرفه الزیارات, ص ۷۷.

[۴]. در گذشته به شهر مزارشریف «خیر» و «خیران» و «خواجه خیران» می گفتند.

[۵]. روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات, ج۱, ص ۱۵۶ ـ ۱۶۱.

 

[۶]. روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات, ج۱, ص ۱۵۶, پاورقی.

 

[۷]. تاریخ حبیب السیر, ج ۴, ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ تاریخ روضه الصفا, ج ۱۱, ص ۵۷۴۶ ـ ۵۷۴۷ و در چاپ قبل تاریخ روضه الصفا در جلد ۷, صفحه ۹۲ به بعد آمده است.

 

[۸]. در گذشته به شهر مزارشریف «خیر» و «خیران» و «خواجه خیران» می گفتند.

[۹]. تاریخچه مزارشریف, ص ۲۴ ـ ۲۹.

 

[۱۰]. در اینجا ذکر خاطره ای مناسب است. در صحن امام زادگان هادی و مهدی واقع در روستای جمکران قم درخت کاج بلند و کهن سالی است. اینجانب در تاریخ ۴/۵/۱۳۸۰ به آنجا رفتم و درخت را از نزدیک دیدم و هیچ تسبیحی به آن آویزان نبود. اما حدود اوایل سال ۱۳۸۴ وقتی دوباره به آنجا رفتم, مشاهده کردم تسبیحهای فراوان به طرف آن پرتاب کرده اند و در لابه لای شاخه ها گیر کرده بود. تعداد آنها به صدها و شاید به هزارها می رسید. متوجه شدم دو فروشگاه در صحن امام زاده باز شده که قبلا نبودند و تسبیح می فروختند. احتمال دادم صاحبان فروشگاه ها اعتقاد به آویزان کردن تسبیح به درخت کاج را درست کرده اند یا آن را ترویج کرده اند.

[۱۱]. الذریعه, ج ۲, ص ۳۷۵ ـ ۳۷۶.

 

[۱۲]. ر.ک: اعیان الشیعه, ج ۳, ص ۴۰. در اعیان الشیعه در عبارتهای «الحسین السبط» و «بنی الحسین» به جای «حسین» کلمه «حسن» نوشته شده که مسلما اشتباه است.

 

[۱۳]. این سند در الدرجات الرفیعه, صفحه ۴۹۱ آمده اما اولین مهاجر به بلخ, حسین بن جعفر حجت, معرفی شده است.

 

[۱۴]. السلسله الابریز بالسند العزیز, ص ۵۶ ـ ۵۷.

 

[۱۵]. لباب الانساب, ج ۲, ص ۵۶۸ ـ ۵۷۲.

 

[۱۶]. الشجره المبارکه, ص ۱۶۱ ـ ۱۶۷.

 

[۱۷]. ظاهرا مراد از جلاباد, گلاباد است. (ر.ک: لغتنامه دهخدا)

[۱۸]. الفخری فی انساب الطالبیین, ص ۵۷ ـ ۶۴.

 

[۱۹]. عمده الطالب, ص ۳۸۶ ـ ۴۰۳.

 

[۲۰]. الفصول الفخریه, ص ۱۶۹ ـ ۱۸۱.

 

[۲۱]. التحفه الجلالیه, ص ۱۰۱.

[۲۲]. دمیه القصر و عصره اهل العصر, ج ۲, ص ۱۴۷ ـ ۱۴۹. چند بیت از این شعر در لباب الانساب, ج ۲, ص ۵۷۱ از قول علی بن ابی طالب آمده است.

 

[۲۳]. الفخری فی انساب الطالبیین, ص ۶۴, پانوشت.

 

 

 

همچنین ببینید

تعیین آرامگاه زرتشت با تحریف تاریخ

به قلم مدیر سایت ابهام های اساسی در مورد زرتشت، مانند تاریخ حیات او، به …

۴ نظر

  1. سلام مقاله بسیار عالی بود، استاد ایا منابع بیشتری میتوانید در اختیارمان بگزارید،

    • مدیر سایت

      تشکر. این مقاله را ده سال پیش نوشتم و پس از آن، دیگر پژوهشی در این زمینه نداشتم و تا آنموقع هرچه بدست آوردم در آنجا آوردم

  2. درود، عالی بود، لطف کنید مد نظر داشته باشید، که زیارتگاه ها روی زیارتگاه دین قبلی ایجاد می شود، و در این مکان کاوش های باستان شناسی صورت نگرفته است، چه بسا در ابتدا یک عبادتگاه میترایی سلوکی بوده، و بعد از اسلام چنین شده است. آثار میترایی سلوکی در آن نزدیکی فراوان است.
    http://arqir.com/174

  3. دلیر مَرد ایرانی

    اخیراً ویدیویی دیدم تحت عنوان زرتشت پیغمبری از بلخ، که در آن ادعا شده که مزار شریف قبر زرتشت است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code