خانه / سایر مطالب / مدیر سایت / لمعه در نجعه

لمعه در نجعه

مقاله ای از اینجانب در مجله پژوهش و حوزه، شماره ۴، زمستان ۱۳۷۹

محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقی شوشتری -اعلی الله مقامه الشریف‌ از نوادر عصر حاضر است که آثـار ارزشمندی از خود به جای گذارد.‌

یکی از آثار ارزنده‌ ایشان‌ النجعه فی شرح اللمعه اسـت که با شیوه خـاصی بـه شرح اللمعه الدمشقیه پرداخته است. علامه شوشتری انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان می‌کند:

Untitled

دانلود مقاله لمعه در نجعه

شهید ثانی در شرح خود‌ بر لمعه مطالبی را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابی اسـت و آیا درست است‌یا نه، این‌ها هیچ‌معلوم نبود. از این‌رو، با در‌ نظر‌ گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به م‌آخذ وسائل‌الشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحی بنویسم و چون کتاب وافی فقط احادیث کتب اربـعه را نـقل کرده; اما وسائل به کتب‌ اربعه‌ اکتفا نکرده است ولی معین نمی‌کند که مثلا فلان حدیث در چه بابی است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خـبر‌ را‌ از خـود کتب اربعه و منابع حدیثی نقل کردم. سپس شماره باب را و این‌که مثلا این حدیث در باب طهارت است‌یا زکات و یا… و نیز در چه‌ کتابی‌ است‌ و حدیث چندم آن است‌ و چه‌ کسی آن را نقل کـرده، هـمه این مسائل را مشخص کردم به طوری که تقریبا روش تازه‌ای را در فقه ارائه‌ داده‌ام.‌ (۱)‌

به اختصار می‌توان ویژگی‌های زیر را برای نجعه‌ بر‌ شمرد:

۱. روایات را -که فقه شیعه بر آن‌ها استوار است‌به طـور صـحیح و مـنقح بی‌واسطه از منابع متقدم‌ و اصلی‌ نـقل مـی‌کند. لذا لغـزش‌های فراوانی را که در جوامع روایی‌ متاخر و به تبع آن‌ها در کتب فقهی متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح‌ و چه‌ بسا به این طـریق تـعارض روایـات را حل کرده است و این‌ مهم‌ترین ویژگی نجعه اسـت;

۲. شـرحی است روایی – فقهی و دقیق بر لمعه;

۳. به‌ بحث‌ و استدلال‌های متعارف کتب فقهی نپرداخته است;

۴. عموما بر اقوال قدما تـکیه‌ دارد;‌

۵. هـمیشه اقـوال را بدون واسطه از صاحبان آن‌ها نقل می‌کند;

۶. تمسک به اصول‌ عـملیه‌ در‌ آن کم است;

۷. در بسیاری از مسائلی که متعرض شده روایات زیادی را‌ درباره‌ آن‌ها نقل کرده است;

۸. توجه به اقوال و روایـات اهـل‌سنت دارد;

۹. مـعمولا‌ از‌ مسائلی که در متن لمعه مطرح شده بحث می‌کند; ولی در موارد

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۳)


اندک، متعرض‌ فـروعی‌ شـده که شهید اول و ثانی ذکر نکرده‌اند. (۲)

اگر چه نجعه شرحی‌ دقیق‌ بر‌ لمعه است; اما توجه مؤلف بـزرگوار بـیشتر بـه شرح معطوف بوده است تا به متن‌ لمعه‌ و ایشان در مقام تصحیح مـتن لمـعه نـبوده است. چنان‌که در مقدمه‌ اشاره‌ای‌ نفرموده‌ است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عـین حـال کـه شارح، بسیاری‌ از‌ لغزش‌ها‌ در نسخه‌های موجود را برطرف کرده; لیکن کاستی‌هایی نیز در آن راه‌ یافته‌ است.

نارسایی عـمده در ایـن متن لمعه، اضافات و افتادگی‌های زیاد در آن است و منشا‌ آن‌ این است که شرح لمـعه شـهید ثـانی، مزجی است و استنساخ کنندگان‌ معمولا‌ دقت لازم در جدا کردن متن از‌ شرح‌ نکرده‌اند.‌ لذا بعضی عبارات مـتن، جـزء شرح شده‌ و بعضی عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.

آن قسم از نسخه‌های لمـعه‌ کـه‌ از شـرح گرفته شده‌اند این‌ نقص‌ اساسی در‌ آن‌ها‌ مشاهده‌ می‌شود. لمعه‌ای که در نجعه آمده‌ از‌ جمله متونی اسـت کـه از شرح شهید ثانی گرفته شده. لذا بخشی‌ از‌ عبارات شهید اول از شهید ثانی‌ پنداشته شـده و بـرخی‌ از‌ عـبارات شهید ثانی از لمعه‌ تصور‌ شده است.

ملاک ما در این‌که عبارتی جزء متن است‌یا خیر، سه نـسخه‌ کـهن‌ از لمـعه است که برگرفته‌ از‌ شرح‌ نیستند و حتی‌ تاریخ‌ تحریر دو نسخه به‌ قبل‌ از ولادت شـهید ثـانی باز می‌گردد.

آنچه تحت عنوان «اضافات‌» یادآور می‌شویم در هیچ‌یک‌ از‌ سه نسخه زیر نیست و در‌ معنا‌ تاثیر دارند.‌ هـمچنین‌ آنـچه‌ تحت عنوان «افتادگی‌ها» می‌آوریم‌ در هر سه نسخه وجود دارند.

گاه به عنوان مـؤید اشـکالی که مطرح می‌کنیم با‌ رمزی‌ که بـرای هـر یـک از نسخه‌های‌ زیرانتخاب‌ کرده‌ایم،‌ اشاره‌ می‌کنیم:‌

۱. «الف‌» بـرای‌ اشـاره‌ به نسخه خطی موجود در کتابخانه آیه‌الله نجفی مرعشی به شماره ۹۵۹، کاتب: ابراهیم بـن عـلی،‌ تاریخ‌ تحریر:‌ ۹۵۱ق.

۲. «ح‌» بـرای اشـاره به نـسخه‌ خـطی‌ مـوجود‌ در‌ کتابخانه‌ آیه‌ الله نجفی مرعشی

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۴)


به شماره ۸۶۶، تـاریخ تـحریر: محرم‌۸۶۳ق.

۳. «ک‌» برای اشاره به متن تحقیق شده توسط حجه‌الاسلام والمسلمین عـلی کـورانی که از روی کهن‌ترین نسخه‌ خطی موجود لمـعه (مربوط به سال ۸۴۹قـ.) تـصحیح گردیده است.

در خور توجه اسـت کـه از ابتدا تا کتاب صوم را بررسی می‌کنیم و چه بسا منشا پاره‌ای از اشکالات‌ مطرح‌ در ایـن نـوشتار، صرفا اشتباه چاپی باشد.

کتاب طـهارت

۱. طـریق پاک شـدن آب‌چاه:

(«یطهر البئر بـنزح) اربـعین للثعلب والارنب والشاه والخـنزیر والکـلب والهره.» ص‌۴۶

در عربی هرگاه بخواهند‌ لفظی‌ را به کار برند که شامل مذکر و مؤنث‌شود، مـذکر را غـلبه می‌دهند و لفظ را به صورت مذکر مـی‌آورند. در خـصوص «هر»‌ در‌ المـصباح المـنیر تـصریح شده که‌ بر‌ مـذکر و مؤنث اطلاق می‌شود بر خلاف «هره‌» که تنها بر مؤنث اطلاق می‌گردد. بنابراین، در عبارت فـوق اگـر لفظ به صورت مؤنث استعمال‌ شـود،‌ حـکم تـنها شـامل گـربه‌ ماده‌ می‌شود; امـا هـمان‌گونه که از روایات در نجعه استفاده می‌شود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هره‌» به صورت مذکر آورده می‌شد. (۳)

۲. طـریق پاک شـدن آب چـاه:

«یطهر القلیل‌ بما‌ ذکر والبئر ینزح جمیعه للبـعیر وللثـور والخـمر والمـسکر ودم الحـدث والفـقاع ونزح کر للدابه والحمار والبقره وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص‌۳۴

اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه‌ «نزح‌»‌ که در‌ ادامه می‌آید باید به «ینزح‌» عطف شده به صیغه مـجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است.‌ اشکالی که پیش می‌آید این است که کلمات «سبعین‌» و «خمسین‌»‌ به‌ «کر»‌ عطف شده‌اند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون‌» و «خمسون‌» باشند. منشا اشـکال ایـن است ‌‌که‌ «ینزح‌» به صورت فعل نگاشته شده; در حالی که در نسخه‌های «الف‌»، «ح‌»‌ و «ک‌»‌ جارومجرور یعنی «بنزح‌» ضبط شده است.

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۵)


۳. احکام حیض:

«لو تجاوز العشره فذات العاده الحاصله‌ باستواء مـرتین تـاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئه‌ والمضطربه.» ص‌۲۴۴

«ذات التمییز»‌ زنی‌ است که خون او دارای صفات حیض است; مانند سیاه یا سـرخ بـودن، با فشار خارج شدن و….

ظاهرا «تـمییز» بـه معنای تشخیص باید از باب تفعیل باشد نه تفعل. (۴)‌

۴. کیفیت تیمم:

«الواجب النیه مقارنه للضرب علی الارض بیدیه مره للوضوء فیمسح بها جبهته من قصاص الشعر….» صـ‌۴۳۷

روشن اسـت که «بهما» درست اسـت و مـرجع ضمیر، «دو دست‌» است.‌

افتادگی‌ها

۱. طریق نجس شدن آب مضاف:

«وینجس بالنجس.» ص‌۷۴

«بالاتصال‌» پس از «ینجس‌» افتاده است.

۲. فاصله میان چاه و محلی که در آن آب نجس چاه را می‌ریزند:

«یستحب التباعد‌ بین البئر والبالوعه بخمسه اذرع فی الصلبه او تحتیه البالوعه والا یـکن فـسبع.» ص‌۸۳

پس از «فسبع‌» جمله زیر افتاده است:

«ولاتنجس بها وان تقاربتا الا مع العلم بالاتصال.»‌

۳. مستحبات وضو:

«تثنیه الغسلات وبداه الرجل بالظهر.» ص‌۱۷۷

جمله «والدعاء عند کل فعل‌» پس از «تثنیه الغسلات‌» افتاده است.

۴. احکام استحاضه:

«اما الاستحاضه فـهی مـازاد علی العـشره او‌ العاده‌ مستمرا‌ او بعد الیاس او بعد‌ النفاس‌ وحکمها‌ کالحائض ویجب الوضوء مع غسلهن. »ص‌۲۸۹

پس از «او بعد النفاس‌» چند سـطر زیر افتاده است:

«ودمها اصفر بارد رقیق فاتر‌ غالبا.‌ فاذا‌ لم‌تغمس القـطنه تـتوضا لکـل صلاه مع تغیرها ومایغمسها‌ بغیر‌ سیل یزید الغسل للصبح ومایسیل تغتسل ایضا للظهرین ثم للعشائین وتغیر الخـرقه ‌ ‌فـیهما.

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۶)


واما النفاس: فدم الولاده معها او‌ بعدها‌ واقله‌ مسماه واکثره قدر العاده فی الحیض فان لمـ‌یکن فـالعشره.»

۵. اقـسام غسل:

«اما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهیر.» ص‌۲۹۴.

جمله «ویجب فیه الوضوء» از پایان افتاده است.‌

۶. احـکام‌ غسل میت:

«یجب المساواه فی الرجولیه والانوثیه فی غیر الزوجین ومع‌ التعذر‌ فالمحرم مـن وراء الثوب فان تعذر فـالکافر بـتعلیم المسلم.» ص‌۳۲۴

پس از «فالکافر»، «والکافره‌» افتاده است.‌

اضافات

عباراتی که با حروف سیاه نوشته شده جزء متن لمعه نیست:

۱. «ینجس‌ (الماء)‌ بالتغیر‌ بالنجاسه فی احد اوصافه الثلاثه.» ص‌۲۲

۲. «طهره (الماء المضاف) اذا صار مطلقا بـالکثیر‌ المطلق‌ علی‌ الاصح.» ص‌۷۴

۳. «عفی عن دم الجرح والقرح مع السیلان و عن دون الدرهم‌ البغلی.»‌ ص‌۱۱۰

۴. «فان ولغ فیه (الاناء) کلب قدم علیهما مسحه بالتراب ویستحب السبع‌ فیه‌ وکذا‌ فی الفاره والخنزیر.» ص‌۱۲۲

۵. «المـطهرات عـشره… والنار ما احالته رمادا او دخانا.» ص‌۱۳۴‌

۶. «واجبه (الوضوء) النیه… ثم مسح ظهر الرجل الیمنی الی الکعبین ثم الیسری.» ص‌۱۵۶‌

۷. «یکره‌ (فی التخلی)… السواک حالته والکلام الا بذکر الله تعالی.» ص‌۱۹۷

۸.« وذات التمیز تاخذه بـشرط…‌ فـکالمضطربه‌ فی اخذ عشره ایام من شهر وثلاثه من آخر اوسبعه سبعه او‌ سته‌ سته.»‌ ص‌۲۴۴

۹. «والشهید لایغسل ولایکفن بل یصلی علیه ویدفن بثیابه ودمائه ویجب ازاله النجاسه عن‌ بدنه‌ اولا.»‌ ص‌۳۳۴

۱۰.« یـستحب ان یـکون عمقه نحو قامه ووضع الجنازه عند رجلیه‌ اولا‌ ونقل الرجل فی ثلاث دفعات.» ص‌

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۷)


۴۰۵

کتاب صلاه

تصحیح

۱. شرایط نماز:

«… والتمیز فلاتصح من‌ المجنون‌ و….» ج‌۱، ص‌۱۹۵

«تمییز» از باب تفعیل درست است، نه از باب‌ تفعل.‌ لذا بـه کـسی کـه افعال خوب و بد‌ را‌ تشخیص مـی‌دهد «مـمیز» مـی‌گویند نه «متمیز».

۲. کیفیت‌ نماز:

«یجب الجهر بالقراءه فی الصبح واولیی العشاء والاخفات فی البواقی.»ج‌۱، ص‌۲۴۸

روشن است‌ که «العشاءین‌» صحیح است تا‌ شـامل‌ نـماز مـغرب‌ نیز‌ بشود.‌

۳. مستحبات نماز (برای زنان):

«تجلس علی‌ الیـیها.» جـ‌۱، ص‌۳۶۳

«الیتیها» صحیح است; زیرا مفرد آن «الیه‌» است.

۴. مستحبات‌ نماز:

«ولاتربع المصلی قاعدا حال قرائته‌ وتثنی رجلیه حال رکوعه.»‌ ج‌۱،‌ صـ‌۳۱۷

احتمالا در اثـر اشـتباه‌ چاپی‌ «لا» نوشته شده و این افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شـرح‌ این‌ قسمت، روایت زیر را نقل‌ می‌کند:‌

«عن احدهما(ع): کان ابی(ع)‌ اذا‌ صلی جالسا تربع فاذا‌ رکع‌ ثنی رجلیه.»

۵. فضیلت نـماز در مـساجد مـختلف:

«تتفاوت المساجد فی الفضیله فالمسجد الحرام‌ بماه‌ الف صلاه… والسوق باثنی عشره.» جـ‌۱،‌ صـ‌۱۳۸‌

اعداد یازده‌ و دوازده‌ هر دو جزء، یا‌ مذکرند و یا مؤنث و در این‌جا تمیز «صلاه‌» است‌بنابراین «اثنتی عشره‌» صحیح اسـت.

۶. نـماز‌ عـیدین:

«یجب فیها التکبیر زائدا علی‌ المعتاد،‌ خمسا‌ فی‌ الاولی‌ واربعا فی الثانیه‌ والقنوت‌ بـینهما.» جـ‌۲، صـ‌۶

قنوت بین تکبیرهای پنج‌گانه و چهارگانه است‌بنابراین «بینها» صحیح است. (۵)

افتادگی‌ها

۱. شرایط‌ نماز:‌

«ترک الکلام… والکتف والالتفات الی مـاوراءه.» جـ‌۱،‌ ص‌

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۸)


۱۹۰

«الا لتـقیه‌»‌ پس‌ از‌ «الکتف‌» افتاده است.

۲. احکام اذان:

«یستحب الطهاره والحکایه لغیر المؤذن ثم یجب القیام…،» جـ‌۱، صـ‌۲۲۴

جمله «ویکره الترجیع‌» پس از «المؤذن‌» افتاده است.

۳. کیفیت نماز:‌

«ثم یجب القیام مستقلا به مع المـکنه فـان عـجز ففی البعض فان عجز اعتمد فان عجز اضطجع ویؤمی للرکوع و السجود بالراس.» ج‌۱، صـ‌۳۲۹

جمله «فـان عجز قعد» پس از‌ «اعتمد»‌ و همچنین جمله «فان عجز استلقی‌» پس از «اضطجع‌» افتاده است.

۴. تعقیبات نـماز:

«… ثـم سـجدتا الشکر ویعفر بینهما.» ج‌۱، ص‌۳۳۷

جمله «ویدعو بالمرسوم‌» از پایان افتاده است.‌

۵. مستحبات نماز عید فطر و قـربان:

«یستحب التـکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلته و عقیب عشر بغیرها.» ج‌۲، صـ‌۱۸

جمله آخـر‌ از‌ جـهت معنا نامفهوم است عبارت‌ صحیح‌ این‌گونه است:

«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیـله وفـی الاضـحی عقیب خمس عشره بمنی وعشر بغیرها.» (۶)

۶. شک بین سه‌ و چهار:

«… والاصح الصـحه.»‌ جـ‌۲،‌ ص‌۱۶۲

جمله «لقولهم(ع): ما اعاد الصلاه فقیه‌» از پایان افتاده است.

۷. شک بین دو و سه در نماز مغرب:

«اوجب الصدوق ایـضا الاحـتیاط برکعتین جالسا… عملا بروایه عمار عن‌ الصادق(ع)‌ وهو فطحی.» ج‌۲، ص‌۱۷۱

جمله «واوجـب ایـضا رکعتین جلوسا للشک بین الاربع والخمس وهـو مـتروک »از پایـان افتاده است.

۸. شک بین سه و چهار:

«… وهـو خـیره ابن‌بابویه.» ج‌۲،‌ ص‌۱۷۴‌

جمله «وترده‌ الروایات المشهوره‌» در پایان افتاده است.

۹. کسی که عریان نـماز خـوانده است:

«اوجب ابن الجنید الاعاده‌ عـلی العاری

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۷۹)


اذا صـلی ثم وجـد السـاتر فـی الوقت.» ج‌۲، ص‌۱۹۵‌

مرحوم محقق‌ شوشتری در پایـان از قـول شهید ثانی جمله «وهو بعید» را نگاشته است; حال آن‌که این جمله ‌‌کـلام‌ شـهید اول وجزء متن لمعه است.

۱۰. کیفیت نـماز خواندن مبطون:

«… والاقرب‌ الاول‌ لتـوثیق‌ رجـال الخبر عن الباقر(ع).»ج‌۲، ص‌۲۰۳

عبارت «وشـهرته بـین الاصحاب‌» از پایان افتاده است.

اضافات

۱. «فی السفر والخوف تنتصف الرباعیه.» ج‌۱، ص‌۲۲

۲. «یمتد وقـت الظـهرین الی الغروب‌ اختیارا.» ج‌۱، ص‌۴۵

۳. «لو‌ انـکشف الخـطا (فـی القبله) بعد الصـلاه لمـ‌یعد ماکان بین الیمین والیـسار.»ج‌۱، صـ‌۹۳

۴. «تکره الصلاه… بین المقابر الا بحائل ولو عتره او بعد عشره اذرع ولو کانت‌خلفه فلاکراهه وفی الطریق.» ج‌۱،‌ صـ‌۱۶۱

۵. («یـستحب) الجمعه والتوحید فی صبحها وقیل: الجـمعه والمـنافقین.» ج‌۱، صـ‌۲۶۲

۶.« یـستحب القـنوت عقیب القراءه الثانیه بـالمرسوم وافضله کلمات الفرج واقله سبحان الله -ثلاثا او خمسا ویتابع الماموم امامه‌ فیه.»‌ ج‌۱، ص‌۳۲۵

۷. «والتعقیب وافـضله التـکبیر… ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بـما سـنح.» جـ‌۱، صـ‌۳۳۲

۸. «لاتـنعقد (الجمعه) الا بامام او نـائبه… واجـتماع خمسه فصاعدا احدهم الامام.» ج‌۱، ص‌۳۷۲

۹. «لو‌ جهل عین الفائته صلی… والمسافر یصلی مغربا و ثنائیه مطلقه ولو اشـتبه فـرباعیه وثـنائیه ومغربا.» ج‌۲، ص‌۱۹۰

۱۰.«لو تبین عدم الاهلیه فـی الاثـناء انـفرد و بـعد الفـراغ لا اعـاده‌ علی‌ الاصح.» ج‌۲، ص ۳۳۰.

کتاب‌های زکات، خمس و صوم

تصحیح

۱. احکام زکات در انعام ثلاثه:

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۸۰)


«لو کانت الغنم مرضی فمنها.» ص‌۵۶

شهید اول در این قسمت از لمعه،‌ احکام‌ تمام‌ انعام ثلاثه را بیان می‌کند‌ و حکمی‌ که در ایـن جمله آمده مخصوص گوسفند نیست; لذا شهید ثانی پس از «غنم‌» می‌افزاید: «او غیرها من النعم‌» لیکن عبارت‌ صحیح‌ در‌ متن «النعم‌» است نه «الغنم‌». (۷)

۲. زکات‌ در‌ غلات:

«اما الغلات فیشترط فیها التملک بالزراعه او الانتقال قبل انـعقاد الثـمره وانعقاد الحب ونصابهما الفان وسبعمائه رطل بالعراقی.‌ »ص‌۶۴‌

روشن است که «نصابها» درست است و مرجع ضمیر، «غلات‌» است.‌ (۸)

۳. انفال:

«نفل الامام(ع) ارض انجلی عنها اهلها او اسلمت طوعا او باد اهلها وال‌آجام ورؤوس الجبال‌ وبـطون‌ الاودیـه‌ ومایکون بهما.» ص‌۱۹۴

اگر ضمیر در «بهما» مثنی باشد تنها آنچه‌ در‌ سرکوه‌ها و در درون دشت‌هاست جزءانفال است نه موارد دیگر. اما چنین چیزی را در منابع‌ فقهی‌ نیافتیم.‌ ظـاهرا آنـچه در موارد دیگر باشد نیز جـزء انـفال است‌بنابراین عبارت صحیح‌ «بها»ست.‌ (۹)‌

۴. احکام روزه:

«یقضی لو تعمد الاخلال ویقضی لو عاد بعد انتباهه او احتقن‌ بالمائع‌ او‌ ارتمس متعمدا او تتناول من دون مراعاه ممکنه فاخطا.» ص‌۲۲۴

به قرینه فـعل‌های دیـگر‌ «تناول‌»‌ به صیغه مـاضی صـحیح است. (۱۰)

۵. احکام روزه:

«یجوز فی الشهرین متتابعین‌ صوم‌ شهر‌ والصدقه عن آخر.» ص‌۳۲۰

«متتابعین‌» صفت‌برای «الشهرین‌» است و باید الف ولام داشته باشد.‌ (۱۱)‌

۶. روزه زن باردار و شیرده:

«الحامل المقرب والمرضعه القلیله اللبن تفطران وتفدیان.»‌ ص‌۳۳۱‌

از آن‌جا که «شـیر دهـی‌» از صفات مخصوص زنان است‌باید لفظ آن مذکر و به صورت‌ «المرضع‌»‌ باشد. (۱۲)

۷. اعداد ترتیبی مرکب هر دو جزء آن با هم‌ مذکر‌ و مؤنث می‌شوند; اما در صفحه ۳۸۴ «الحادیه عشر» ضبط شده است.

پژوهش و حوزه » شماره ۴ (صفحه ۸۱)


افتادگی‌ها

۱. احکام زکات:‌

«یشترط فـیها‌ السـوم والحول بـمضی احد عشر شهرا.» ص‌۳۹

کلمه «هلالیه‌» پس از «شهرا»‌ جزء‌ متن لمعه است; اما محقق شوشتری آن را از قول شهید ثانی نـگاشته است.

۲. مستحقین‌ زکات:‌

«والغارمون وهم المدینون فی غیر معصیته.» ص‌۹۳

عبارت زیر از پایـان افـتاده‌ اسـت:‌

«والمروی انه لایعطی مجهول الحال ویقاص الفقیر‌ بها‌ وان‌ مات او کان واجب النفقه.»

۳. احکام‌ روزه:‌

«لو استمر المرض الی رمـضان ‌ ‌آخـر فلاقضاء ویفدی عن کل یوم بمد.» ص‌۳۰۸‌

عبارت زیر در پایان نیامده است:‌

«ولو برا وتـهاون‌ فـدی‌ وقـضی‌ ولو لم‌یتهاون قضی لاغیر.»

۴. شرایط‌ اعتکاف:‌

«یشترط الصوم فلایصح الا من مکلف یصح منه الصوم.» ص‌۴۱۴

جمله «فی‌ زمـان‌ یصح صومه‌» از پایان افتاده است.‌

پی‌نوشت‌ها:

۱. آینه پژوهش،‌ ش‌۷،‌ ص‌۳۲.

۲. ر.ک: همان، ص‌۳۳.‌

۳. نـسخه‌های «الف‌»، «ح‌» و «ک‌».

۴. نـسخه‌های «حـ‌» و «ک‌».

۵. نسخه «ک‌».‌

۶. نسخه‌های «الف‌»، «ح‌» و «ک‌».‌

۷. همان.‌

۸. همان.

۹. همان.‌

۱۰. همان.

۱۱. همان.‌

۱۲. همان والمنجد.

۵۲۵

درج در سایت: اردیبهشت ۱۳۹۶

همچنین ببینید

چهارشنبه سوری و نوروز

خبرگزاری فارس، در اسفند ۱۳۹۱ مصاحبه ی زیر با اینجانب را نشر داد اما متاسفانه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code