خانه / شخصیت ها / پژوهشگران ایرانی / سیدمجتبی آقایی / فراگیر نبودن باور به معاد در میان زرتشتیان در قدیم

فراگیر نبودن باور به معاد در میان زرتشتیان در قدیم

استاد سید مجتبی آقایی
برخلاف چیزی که معمولاً‌ گفته یا پنداشته می‌شود، جامعه‌ی دینی زرتشتی در دوران کهن و نیز در آغاز اسلام، بسیار متنوع و متکثر بوده است. آنچه از آن همه از تکثر و تنوع به ما رسیده، به دست معدودی از موبدان که عمدتاً‌ از زرتشتیان بغداد بوده‌ و در فضای باز علمی دوران اسلامی زندگی می‌کرده‌اند، نوشته و تدوین شده است. با این وصف، در منابع اسلامی آن دوره، می‌توان به نشانه‌هایی دست یافت که نشان می‌دهد، مقارن با همان دوران، شمار زیادی از نحله‌های زرتشتی وجود داشته‌اند که آثارشان مستقیماً به دست ما نرسیده است. معنای این سخن آن است که دین زرتشتی کنونی، بر منابع بخش محدودی از جامعه‌ی زرتشتی تکیه دارد.
باری برای ایفاد این معنا، محض نمونه قابل ذکر می‌دانم که دسته‌ای از زرتشتیان به احتمال زیاد، به معاد بی‌باور بوده‌اند. این معنا، نخست از یک گزارش مقدسی آغاز می‌شود که می‌گوید: اغلب مجوس به معاد معتقدند. معنای این سخن آشکارا آن است که بخشی از آنان به معاد بی اعتقاد بوده‌اند. (شائول شاکد در ص ۴۸ کتاب تحول ثنویت این نکته را نقل و ارزیابی کرده است) جالب این که این معنا توسط برخی از مفسران قرآن کریم هم در ذیل آیه‌ی ۹۶ سوره‌ی بقره مورد تأیید قرار گرفته است و برای مثال، در تفسیر الطبری (ج ۱، ص ۴۷۳)؛ تفسیر کبیر‌ (ج ۳‌، ص ۱۴۹۴) و کشف الاسرار و عده الابرار ( ج ۱‌، صص ۲۸۵ ـ ۲۸۷‌) تصریح شده است که مجوس نسبت به معاد بی‌باورند. به نظر نمی‌آید که این مجوس، کسانی به جز همان زرادشتیه و شاید زروانیه بوده باشند.
بگذریم. اصل مطلب این است که امروز هم می‌توان از برخی مفاهیم مطرح در پنداشته‌های منابع کهن زرتشتی، نوعی بی باوری به معاد در شکل پذیرفته‌ شده‌ی کنونی را استنباط کرد. برای مثال، وقتی در برخی منابع کهن گفته می‌شود که اهریمن در گیتی محصور است و به تدریج با هر بدی که از او سر می‌زند، نیرویش تحلیل می‌رود تا در فرجام نابود یا ناتوان بشود، پر واضح است که نقش انسان خاص به عنوان محور مبارزه با او نقض می‌گردد و لذا هیچ لزومی هم ندارد که در رستاخیز هم حساب و عقابی متوجه انسان باشد.
شاید این استدلال (که می‌توان آن را به صورت مقاله‌ای مستقل ارایه داد) واقعاً دسته‌ای از زرتشتیان قدیم را هم به معاد بی باور کرده و هم زمینه‌ی نوعی جبرگرایی در آنان را ایجاد نموده بوده است. لیکن بی تردید، چنین قرائتی، هیچگونه بختی در رویارویی با کلام اسلام را نداشته است.

همچنین ببینید

سید حسن فاطمی موحد

پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۱۳) / ژان کلنز و مجوس

استاد آقایی: «۹ـ۹ـ در جایی، دست به دامن ژان کلنز شده‌‌اید و برخی از دیدگاه‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code