خانه / احکام / احکام زرتشتی / زن زرتشتی / ازدواج زرتشتیان / ازدواج زرتشتیان با محارم / خویدوده یعنی ازدواج با محارم؛ نه سرپرستی محرم و نه ازدواج با خویشاوند

خویدوده یعنی ازدواج با محارم؛ نه سرپرستی محرم و نه ازدواج با خویشاوند

به قلم علی خوب یار
فصل هشتادم کتاب سوم دینکرد، هنگام توضیح خویدوده، با صراحت از فرزنددار شدن برادر و خواهر و نیز فرزنددار شدن پدر و دختر سخن می گوید و جایی برای این توجیه باقی نمی گذارد که خویدوده به معنای سرپرستی محرم باشد یا به معنای ازدواج با خویشاوندانی چون دخترخاله و دخترعمو.

در کتاب سوم دینکرد،دفتر اول، صفحه ۱۴۶ می خوانیم:
«و من (= هیربد) می گویم که: خویدودهی ِ “برادر ـ خواهر” نسبت به آنچه که از ایشان زاییده می شود چهار لایه پیوند دوستی < تو ـ در ـ تو > در بر دارد:
۱. یکی اینکه، < برای خواهر، فرزندی که از این همپیوندی زاییده می شود > فرزند برادرش است و برادر <زاده> اش می باشد؛
۲. یکی اینکه، آن، فرزندِ برادر است و وی، خواهرِ هر دُوان؛
۳. یکی اینکه، < برای برادر نیز > فرزندِ خواهر است؛
۴. و یکی اینکه، آن فرزند، برادر و < خواهرزاده ی برادر است >.

بر همین پایه، مهر و کامروایی و کوشایی ِ < پدر و مادری که برادر و خواهرند > در پرورش فرزندان چهار برابر خواهد بود…
و نیز به همین گونه است برای < نوزادی > پسر که پدر و دختری < با خویدوده گری > با هم بدنیا آورده اند».
کتاب سوم دینکرد ص ۱۴۶

کتاب سوم دینکرد ص 146

کتاب سوم دینکرد ص ۱۴۶

شناسنامه کتاب سوم دینکرد
مهر ۱۳۹۶

همچنین ببینید

آرتور کریستن سن

ازدواج با محارم میان زرتشتیان از زبان آرتور کریستن سن

به قلم آرتور کریستن سن وی در مورد ازدواج زرتشتی ها با محارم چنین می نویسد: …

۱۸ نظر

  1. به اعتقاد شاپور شهبازی و علی اکبر جعفری خویدوده که به معنی ازدواج با محارم بکار رفته در واقع معنای «ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان (که در بهشت پیوند می‌شد) می داده، که بر اثر سؤ تعبیر واژه‌های معادل «دختر» و «خویش» و «خواهر»، به ازدواج با محارم تفسیر شده و مایه گمراهی مورخان یونانی و رومی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیده است.
    ازدواج با محارم در ایران باستان روا نبوده است با اینحال به رغم این ناروایی، چند مورد تاریخی بین طبقه خاص محدودی از اشراف رخ داده ولی در هیچ یک از اسناد اصلی و قدیمی زرتشتی مانند گاتها و اوستا که مهمترین و وسیع ترین کتاب زرتشتی می‌باشند و به زبان‌های اوستایی و پارسی میانه نگاشته شده‌اند اثری از ازدواج با محارم یافت نمی‌شود فقط در آثار اواخر دوره ساسانی مانند دینکرد و ارداویراف نامه و تفاسیر موبدان که برخی حتی پس از اسلام ویرایش شده‌اند آثاری از ازدواج با محارم دیده می‌شود که تحریف آن مسلم است

    شاپور شهبازی در مورد خویدوده می‌گوید: در اواخر دوره ساسانی که نژادهای غیر ایرانی در ایران رو به ازدیاد بود و دین‌هایی همچون اسلام و مسیحیت و بودایی و.. رو به گسترش بود برخی از موبدان زرتشتی برای مقابله با این رویه دست به تحریف عمل خویدوده که معنی آن ازدواج با خویشاوندان بود زدند و حتی همان زمان هم در بین ایرانیان امری ناپسندیده به حساب آمد.
    از آثار علیرضا شاپور شهبازی , «افسانه ازدواج با محارم»، باستان‌شناسی و تاریخ، ۱۵/۱، ۱۳۸۱/۲۰۰۲، ۹ـ۳۶.
    گلچینی از خرده اوستا، دکتر علی اکبر جعفری، انتشارات فروهر ۱۳۵۸

  2. اگر قواعد امروزین فرزند خواندگی کاتولیک ها در کلیسا صدها سال بعد تفسیر شود شاید چنین فرجامی یابد .
    خویدوده نوعی پیوند شرعی در زمانی بوده که به دلیل بیماری ها ، جنگ ها و …. مردان قوم فرزندان خویش را بی سرپرست می گذاشته اند و این فرزندان یتیم هرگز پشتوانه خانوادگی ، مالی و وراثتی نمی یافتند لذا نوعی از ازدواج بدون هم خوابگی به صورت مذهبی بنیان نهاده شد تا فرزندان خواهران و برادران از مزایای پیوندهای خویشی و قومی بهره کامل ببرند .

    • مدیر سایت

      در همین مدرک سخن از فرزنددار شدن خواهر و برادر و نیز فرزنددار شدن پدر و دختر است. مگر از ازدواج بدون همخوابگی فرزند پدید میاد؟!!!
      دیگه داری منو عصبانی میکنیا

       

      • اگر نگاهی به انواع ازدواج در دین بهی بیاندازید نمونه این ازدواج را خواهید یافت :
        ایوک زن
        این نوع ازدواج زمانی اتفاق می افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می آمد . ایوک زن نوعی خویدوده بوده است

        وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می گذشت پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در می آورند شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می شدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند. این دختر می توانست خواهر فرد درگذشته باشد و به این ازدواج ستر زنی می گفتند .

        مشاهده منی ی فرمایید که چگونه از ازدواج بدون هم خوابگی فرزند پدید می آید . اما عجیب بودن موضوع برای ما در قرن بیست و یک به دلایل زیر است :

        ۱- محدودیت کتب پهلوی باقی مانده از دوره ساسانی
        ۲- عدم قطعیت در شناخت مفهوم بعض کلمات و اصطلاحات و حتی ابهام در رسم الخط پهلوی

        سوال :
        چرا در هیچ یک از متون اوستای کهن نشانی از خویدوده نیست و چرا این رسم صرفا در کتب تالیف شده در دوره عباسی آمده ؟
        چرا زرتشت دختر خویش را به همسری جاماسب درآورد و خود با او ازدواج نکرد .
        توصیه دارم به جای عصبانیت کمی از شواهد و منطق بهره بگیریم در کدام روایت تاریخی معاصر زرتشتیان با محارم ازدواج کرده اند ؟

        • مدیر سایت

          بخش ازدواج با محارم در این سایت را ملاحظه کنید

          • بخش ازدواج محارم در سایت شما متشکل است از ارایه پاره ترجمه هایی از دینکرد و داتیستان دینیک و وزیدگیهای زاداسپرم و ….
            زرتشتیان امروز بر حکم موبدان دوره ساسانی و عباسی نیستند و اساسا جز در احوالات شخصی تابع قوانین عرفی جامعه بوده اند و هستند .
            در گذشته نیز غیر از این نبوده اگر شما سندی دال بر انجام ازدواج با محارم در دوره معاصر یا گذشته دارید ارایه دهید .

            • مدیر سایت

              در گذشته ازدواج با محارم خیلی کم اتفاق می افتاده و از نظر زرتشتی ها کاری منفور بوده چون این کار خلاف فطرت انسانه و دلیل دیگر ذکر این همه آثار و ثواب برای این کاره این جعلیات پاداشها برای این بوده که زرتشتی ها مقاومت می کرده اند

  3. دینکرد نوشته هایی است که در سده‌های نهم و دهم پس از میلاد به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایران‌زمین، به نامهای آذرفَرْنْبَغِ فرخزادان و آذربادِ امیدان گردآوری و سامان‌بندی شده‌است.
    بهترین معادل برای دینکرد رساله توضیح المسایل یا تفسیر قرآن می باشد. بدیهی است هر مفسر و مرجع دینی می تواند تعبیر خود را داشته باشد پس آنچه مدیوماه گفته، تفسیر غالب است و آنچیزی است که اکنون زرتشتیان به آن پایبندند و مانند مسلمانان با فرزند(خوانده) خود هرگز ازدواج نمی کنند.

    • دقیقا
      در رساله توضیح المسایل مسایلی بیان شده که حتی طرح چنین مساله ای در میان اجتماع حتی دینداران مذموم است .
      و مسایلی آمده که به رغم بیان موضوع عملا از سنن متروک یا مطرود می باشد . نگاه کنید به جواز ازدواج موقت و نگاه جامعه شیعه به آن .
      وهابیان به استناد جواز شرعی متعه شیعیان را دشنام داده متعه زاده می نامند در حالیکه عملا ازدواج موقت رسمی مطرود و به واقع رو به افول است . یا جواز برده داری به نظر اجماعی فقهای شیعه در حالیکه عملا برده داری رسمی منقرض شده است لذا کسی امروز نمی تواند شیعه را متهم کند که برده داری می کند به صرف بیان مساله در رساله .
      نهایتا این امری مسلم و بدیهی است که :
      بیان یک حکم شرعی به جواز یا تحریم یا استحباب اثبات نمی نماید که موضوع حکم رواج داشته و در مواردی حتی موضوع حکم به اندازه یک نمونه هم واقعیت خارجی ندارد .
      فلذا به حکم البینه علی مدعی بر مدیر محترم سایت است که اثبات نمایند در جامعه زرتشتی در ایران ، هند در دوره معاصر یا دوران زرتشت تا پیش از حمله اعراب این رسم در میان زرتشتیان رواج داشته .
      انکتیل دو پرون در خصوص ازدواج با محارم در قرن هجدهم این رسم را در میان زرتشتیان هند بسیار مذموم توصیف نموده . زرتشتیان هند به گواه اسناد بیش از هزار سال است که چنین رسمی ندارند و پیش از آن هم هیچ سند موید این رفتار وجود ندارد .

      • مدیر سایت

        چند قرنه که زرتشتیها ازدواج با محارم را کنار گذاشته اند
        قانون مهمتر از عمل مردمه الان خیلی از مسلمانها دزدی و جنایت میکنند این رفتارها را نمی توان بپای اسلام گذاشت و نیز خیلی کشورهای غربی که مسیحی هستند جنایتهای بزرگ می کنند اما بپای دین مسیحیت نمی گذاریم

  4. این نوع ازدواج از نظر من غیرقابل قبول است.

  5. با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت مدیران محترم این سایت و خوانندگان و کامنت گذاران گرامی.
    طبق باور و نظریه این حقیر واژه اوستایی ” خویدوده ” در اصل و ریشه به شکل ” خود تو ده تایی ” بوده است. در زمینه خود شناسی و انسان شناسی در طول تاریخ بشریت تاکنون نظیر و مثل و مانند چنین اکتشاف عظیم و سترگی در هیچ منبعی یافت نمیگردد. این حقیر به عنوان یک ایرانی بدون فخر فروشی به دیگران به این اکتشاف علمی باستانی افتخار میکنم و به قدر و منزلت معنا و مفهوم پنهان شده در پشت این واژه بخوبی آگاه و واقفم . در پشت این کلمه باستانی دو حقیقت ژرف و بنیادی بطور خلاصه به شرح زیر نهفته اند :
    الف – برخلاف تصور خاص و عام قالب بر اندیشه بشری ، هر فرد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی – عشقی به شکل ” یا مرد و یا زن ” نیست بلکه پنج نوع.
    ب – همچنین هرفرد انسانی تنها دارای یک نفس یا یک من یا یک خود و یا یک خویشتن مجرد و یگانه و منحصر بفرد نمی باشد بلکه ده تا.
    این اکتشافات بزرگ متاسفانه در طول اعصار زیر خراور ها آوار خاکستر اسطوره و افسانه و حماسه و رسم و آیین و ترجمه و تفسیر زشت و ناروا پنهان و دفن و خفه گردیده اند. دریافت و درک و فهم و توضیح و شرح چگونگی و نحوه ظهور خودهای دهگانه بنیادی و جاری شدن و تجربه گردیدن و رقم خوردن سرنوشت پنجگانه جنسی و عشقی بدون توجه و در نظر گرفتن شناخت و دانش علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض عصر جدید و بدون غایت شناسی منطقی و معقول و شهودی نظریات و تئوری های علمی بخصوص نظریه مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد و در این باره کلیه راه هایی که تاکنون پیموده شده اند، همگی بدون استثناء بیراهه و گمراهه محسوب می شوند.
    واژه بندهش یا بندهشن یا bondahesh در اصل و ریشه بصورت
    ” بُن ده اش ” بوده است که به معنای بنیاد دهگانه اش می باشد.

  6. سلام
    یک دیدگاه جدید در پیرامون واژه اوستایی خویدوده. این واژه قبلا به زبان اوستایی بصورت ” خُوَا اِت و دِتام ” بوده است که در متون پهلوی به شکل ” خویدوده ” برگردان شده است. این کلمه به شکل و فرم اصلی آن یعنی خط و زبان اوستایی ریشه در زبان اقوام ماد و زبان کردی امروز ریشه در زبان اقوام ماد دارد. به زبان کردی کرمانشاهی معنی این کلمات به شرح زیر می باشند :
    خُوا : خدا ؛ اِت نشانه صفت ملکی دوم شخص مفرد. لذا خُوَا اِت به معنای خدای تو می باشد. حرف ” و ” همان حرف ربط در زبان فارسی است. دِ در زبان کردی معادل عدد دو در زبان فارسی می باشد. تام به معنی هستم می باشد. بنا براین این واژه اوستایی بطور کلی به معنای زیر می باشد : خدای تو ام و دو تا هستم. منظور از این بیان ثنویت و یا دو خدایی نیست بلکه خداوند متعال دارای دو جنبه وجودی می باشد ؛ یکی مردانه و دیگری زنانه. از اینکه مسیحیان تنها روی جنبه مردانگی تکیه میکرده اند و خدا را سرور یا آقا و پدر می پنداشته اند، لذا با این بینش اوستایی سخت به مبارزه بر خاسته و سعی نموده اند که آنرا پایین بکشند و با ازدواج با خویشان نزدیک پیوند دهند و آنرا پست نمایند. اگر خداوند طبق باور مسیحیت انسان را بسان خویش آفریده باشد، آنگاه از آنجاییکه انسان هم مرد و هم زن می باشد، لذا خود خداوند باید دارای دو جنبه مردانگی و زنانگی باشد. نتیجه اینکه تثلیث مذکر مسیحیت به شکل ” پدر – پسر – روح مقدس ” ناقص بوده و تمام حقیقت را بیان نمی دارد. اگر باور مسیحیت در مورد آفرینش انسان به سان خداوند درست باشد، آنگاه تثلیث موئنث به شکل ” مادر – دختر – روح مقدسه ” هم باید به آن افزوده شود. از همه مهمتر یک تثلیث خنثا هم وجود دارد، یعنی دوختر و پسر و روح مقدس و دختر و پسر هردو در دوران کودکی تا رسیدن به سن بلوغ از لحاظ جنسی خنثا محسوب می شوند. لذا این سه تثلیث روی هم حقیقت را بیان می کنند و هرکدام به تنهایی ۱/۳ حقیقت را . همسان با تثلیث خنثی ” پسر – دختر – روح مقدس ” یک تثلیث فلسفی هم وجود دارد به شکل ” هستی – نیستی – شدن ” که در کتاب علم منطق هگل به روشنی بیان گردیده است، بدون اشاره به پدیده تثلیث مسیحیت و دو مثلث داوود. در زبان آلمانی این سه واژه هرسه از لحاظ جنسی خنثا می باشند.

    • با سلام؛ و اما بعد:
      شما باستان پرستان در کدام دنیا سیر میکنید؟ ، مشابه این کامنت را در همین وبسایت قرار داده بودید و باز عین آنرا آمده و در وبسایت بنده حقیر گذاشتید… بابا اعجوبه های خلقت وقتی من جواب شما را در وبسایتم دادم مشکلتان چیست دوباره همان متن را در اینجا کپی پست میکنید؟.

      پ.ن: دریغ از ارائه یک رفرنس… بارها گفته ام باستان پرستان با تحقیق و پژوهش بیگانه اند و اساتید بلامنازع فن خطیر کپی پَست هستند.

  7. حقیقت کلی غائی یا نهائی هستی یا وجود در پشت دو پدیده باستانی سرزمین های هند و ایران نهفته است.
    الف – چرخه یا گردش و یا زنجیره تولد و مرگ به زبان سانسکریت سَم سَرا به زبان تمثیل و فارسی به معنای سرا یا خانه زهر یا درد و رنج.
    ب – مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز. از دیدگاه آفرینندگان اولیه این رسم یعنی قوم میترائی ( و نه پادشاهان پیشدادی در شاه نامه حکیم طوس ابوالقاسم فردوسی ) که در اعصار دور دست غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار می زیسته اند، حرف سین حرف اول هفت شئی یا چیز نبوده است بلکه حرف اول واژه سامان به معنای نظم و زندگی. آن قوم باستانی بر این باور بوده اند که کیهان تنها دارای یک سامان یا یک نظم کلی نمی باشد بلکه هفت تا نظم کلی و انسان هم در هرکدام از این سامان های هفتگانه دارای یک زندگی دیگر، لذا انسان دارای هفت نوع حیات یا زندگی می باشد.
    امروز می توانیم بدانیم مشروط بر اینکه بخواهیم و بتوانیم از لاک و پیله مراسم و آئین ها و ادیان و مذاهب گوناگون و ضد و نقیض باستانی بیرون آییم و با چشمان باز دنیا را بنگریم و نه از زاویه تنگ دید پیشوایان و مراجع تقلید آئین ها و ادیان و مذاهب مختلف باستانی و افسار قوای ادراکی فاهمه و عقل خود را بیشتر از این بدست آنان نسپاریم ، که هندوان و میترائیان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و وقوع مه بانگ های متوالی علم و آگاهی نداشته اند و لذا نتوانسته اند که آن دو کشف بزرگ را به روش علمی شرح و توضیح دهند. هندوان زنجیره تولد و مرگ را از طریق حلول روان شرح داده و میترائیان سامان های هفتگانه کیهانی را به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط پنداشته اند که بعدا باعث ایجاد هیئت یا نجوم بطلمیوسی و منجر به باور به هفت آسمان طبقه بر طبقه و یک زمین در مرکز آنها در بین اقوام دیگر شده است. خطوط هفتگانه روی جام باستانی جم هم به جهان بینی هستی شناسانه میترائیان باز میگردد که به تدریج منجر به تولید پیاله های کوچک تر هفت خطی جهت نوشیدن آب و مَی و شراب گردیده است.
    عوالم هفتگانه و آسمان و زمین های هفتگانه و هفت وادی کلی تکوین ( نه هفت وادی تخیلی – توهمی سیر و سلوک عرفانی ) و هفت شهر عشق کیهانی از طریق چرخه یا گردش وقوع هفت مه بانگ متوالی پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند و آنهم در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن.
    خداوند متعال در نظام احسن آفرینش مبداء برخلاف باور ادیان ابراهیمی، کلیه افراد انسانی را بطور همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی از هستی یا وجود بیکران خویش آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است. نه از دو موجود خیالی و توهمی دینی تحت نام های آدم و حوا و نه از عدم یا نیستی. نکته مهم این است که خداوند متعال در نظام احسن آفرینش مبداء هر فرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن آفریده با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف. آن ده عضو در طول سفر مقطعی نزولی و صعودی بین مبداء و معاد و در طول سلسله بسیار طویل نظم ها و حیات های دنیوی پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند و زوجیت با غیر و عشق به غیر را تجربه می کنند. در نظام احسن آفرینش مبداء مفاهیم پدر بزرگ و مادر بزرگ و پدر و مادر و فرزند و نوه و نبیره و نتیجه و عمو و دایی و عمه و خاله وجود نداشته است . تصور این حقیقت برای انسان بخصوص انسان دینی در سطح پیشوایی و مرجعیت تقلید نه تنها بسیار مشکل بلکه لغو کننده حقانیت محتوای کتب به اصلاح وحیانی یا آسمانی آنان می باشد.

  8. با عرض سلام و تقدیم احترام،
    یکی از بنیادی ترین داستان های ادیان به اصطلاح توحیدی – ابراهیمی عبارت است از خلق آدم به عنوان اولین انسان و سپس بیرون کشیدن حوا از دنده های سمت چپ یا راست سینه آدم در جهت آمیزش جنسی با هم و تولید مثل و ادامه نسل . آن دو انسان اولیه از باغ بهشت به بیرون از پرچین یا حصار و دیوار آن طرد و تبعید میگردند و روی کره زمین ساکن می شوند و صاحب دو فرزند می شوند با نام های آبیل و گابیل. یکی از برادران، دیگری را به قتل می رساند و از شدت درد عذاب وجدان آواره دشت و بیابان می شود و سر انجام به یک دهکده دور دست می رسد و در آنجا با یک دختر ازدواج می کند و نسل دو انسان اولیه یعنی آدم و حوا از آن طریق ادامه می یابد و الا آخر. حال سوال انسان فهیم و عاقل امروز این است که مردم آن دهکده از کجا آمده اند که یکی از فرزندان آدم و حوا با یکی از دختران آنها ازدواج کرده باشد ؟ مگر آدم و حوا اولین انسان های آفریده شده نبوده اند ؟ اگر به راستی برطبق این داستان بنیادی دینی آدم و حوا انسان اولیه بوده باشند، آنگاه برای تولید مثل دو راه بیشتر باقی نمی ماند:
    الف – یکی از فرزندان آدم که برادر خودرا به قتل رسانده است، با مادر خود یعنی حوا در جهت تولید مثل آمیزش جنسی نموده است.
    ب – آدم و حوا صاحب دختر هم شده اند و آن دختر پس از رسیدن به سن بلوغ با برادر خود آمیز ش جنسی نموده .
    آیا دوستداران حقیقت و خود شناسی و جهان شناسی و خدا شناسی راه دیگری می توانند پیشنهاد دهند که نسل بشر از آدم و حوا به عنوان انسان های اولیه چگونه ادامه یافته است ؟ چرا پژوهش گران و محققین به اصطلاح برجسته و همه چیز دان به زرتشتیان بند کرده اند ؟ چرا به پیشوایان و مراجع تقلید یهودیان و مسیحیان و مسلمانان کاری ندارند ؟ آیا دیواری کوتاه تر از دیوار زرتشتیان برای بند کردن به آن و دفع شهوات فکری – خیالی – توهمی خویش روی آن دیوار کوتاه و پای آنرا پیدا نکرده اند ؟
    آبیل و گابیل دو نام به زبان فارسی قوم سومر می باشند. آبیل به معنای بیل آبیاری و گابیل به معنای بیل شخم زنی قبل از کشف آهن و اختراع گاو آهن فلزی. لذا داستان آدم و حوا توسط قوم فارسی زبان سومر قبل از پیدایش نوح سروده شده و آوازه شفاهی آن به در بار فرعون هم رسیده و توسط نویسندگان دربار وی روی کاغذ پاپیروس یاد داشت گشته و سپس موسا به عنوان فرزند خوانده فرعون در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی با آن متن آشنا گردیده است و آنرا با آب و تاب بیشتر دوباره از نو سروده است.
    نتیجه اینکه خداوند متعال در طول تاریخ بشریت تاکنون هیچ انسانی را تحت عنواین نبی و پسر و رسول برای تربیت و هدایت بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم و با واسطه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code