خانه / ایران / اسلام و ایران / پس از عمری پژوهش در تاریخ ایران
پرویز رجبی

پس از عمری پژوهش در تاریخ ایران

از زبان دکتر پرویز رجبی
مرحوم دکتر پرویز رجبی (م ۱۳۹۰) از باستان پژوهان برجسته ای بود که کتابهای متعدد در تاریخ ایران به نگارش در آورد. وی در سالهای پایانی حیات خود، در مصاحبه ای جنجالی با روزنامه ی اعتماد نکاتی قابل توجه را بازگو کرد. قسمتهایی از مصاحبه را می آورم. برای خوشخوان شدن، ناچار به بعضی جابجاییها شدم.

نگاه واقع بینانه به تاریخ  
بزرگ ترین خائنان به تاریخ هر ملتی شیفتگان [افراطی] آن تاریخ هستند. بزرگ ترین خائن تاریخ ایران دانشجویی است که شیفته [افراطی] تاریخ ایران است. از فرط شیفتگی حقایق را کتمان می کند یا ندید می گیرد.
در درون هر ایرانی یک اداره ی سانسور وجود دارد. من که در درونم یک نهاد سانسور و ضدشفافیت دارم چطور می توانم به نهادهای سانسور ایراد بگیرم؟

وحشی گری در عصر هخامنشی
ایرانی هایی در زمان هخامنشی داریم که برای شاه آدم قربانی کرده اند، ولی این یک رویه عمومی نبوده است. وقتی شاه می مرد تمام خدمه و زن هایش و رئیس دیوانش را خفه می کردند با او چال می کردند که تنها نباشد. این را در جای خودش می شود صحبت کرد نه اینکه تعمیم بدهیم.

کورش و حقوق بشر
آن استوانه یکی از ارزشمندترین اشیای جهان است. ولی منشور آزادی و حقوق بشر نیست. اگر این طور بود پس کوروش بزرگ در بین النهرین چه کار می کرد که آزادی بدهد؟ کوروش در بابل و بین النهرین، برخی جاها را نیز آتش زد و سوزاند و از بین برد. او سه امپراتوری بزرگ جهان را از بین برد. بین النهرین باستان یکی از بزرگ ترین فرهنگ ها بود که یک روز بعد از فتح بابل دیگر وجود نداشت. آخر چرا فراموش می کنیم؟ بله کوروش اولین فاتحی است که بعد از فتح هر جایی به مردم احترام می گذاشت که کار قشنگی است ولی آیا چهل هزار سرباز همراه او نبودند؟ شکم چهل هزار سرباز باید پر شود. این آدم ها سپر خود را به در خانه های فتح شده می زدند و وارد می شدند و هر کاری دوست داشتند، می کردند. اگر به زیبایی اعلامیه کوروش توجه می کنیم باید به این موارد هم توجه کنیم. این ادعای بزرگی است که کوروش نخستین فرمان آزادی بشر را صادر کرد و در کنار آن به فرهنگ نابود شده ی بین النهرین توجه نکنیم.

رفتار بنیانگذار ساسانیان
اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی به دست اردشیر کشته شد و به دستور او پوستش را کندند و در معبد آناهیتا آویختند. پدر اردشیر متولی معبد آناهیتا پارس بود. با این عمل حکومت مذهبی شروع شد.

ایران قبل از اسلام
تمام نوشته ها (قبل از ورود اسلام به ایران) خدای نامه و در مدح شاهان بود. ما ایرانی ها ملت روایی هستیم و کمتر علاقه به نوشتن وجود داشت. در زمان هخامنشی و اشکانی ابرقدرت هستیم اما هومر و هرودوت و گزنفون نداریم. به این کارها علاقه نداشتیم.

تحریف در دین زرتشتی
خود اوستا روایی بوده است. پیش از اسلام عده ای این اوستا را حفظ بودند و به مرور زمان گفته های دیگر هم داخل آن می شود. مثلاً میترا کسی است که زرتشت او را نفرین می کند و با او می جنگد، اما در زمان ساسانی میترا یکی از قدسیان و یکی از ایزدان ایران می شود. این از آن رو است که روایی هستیم و از این طریق به تدریج مسائلی وارد می شود.

طبقات مردم
ما در آن زمان (عصر ساسانیان) سه طبقه داشتیم: طبقه ی روحانیون، طبقه ی ارتشتاران و طبقه ی کشاورزان که به مرور زمان طبقه ی پیشه وران هم به آن اضافه شد. از هیچ طبقه ای نمی شد به طبقه ی دیگر وارد شد. شما اگر دانشمند و عالم بودید نمی توانستید وارد طبقه ارتشتاران یا گردونه سواران شوید. داستان خسروپرویز و کفشگر را حتماً شنیده اید. 

شکستن کمر مردم
حکومت دینی ساسانی به جایی رسید که رو به اضمحلال رفت. مردم تحت فشار مالیات و عذاب های دیگر بودند و با اعمال کردیز موافق نبودند. اگر به کتاب «وندیداد» که یکی از پنج کتاب اوستاست ـ البته اوستای متاخر که به زرتشت مربوط نیست ـ مراجعه کنیم در آن تمام دستورهای دینی دیده می شود و همین ها کمر مردم را شکسته بود.

ورود اسلام
هر روز یک شاه جدید می آمد و این رفت و آمدها به توران دخت و پوران دخت رسیده بود. تمام مردم ناراضی شده بودند. تفکرات غالب روحانیون زرتشتی در جامعه حاکم بود و هر روز با یک دستور جدید می آمد. در کنار اینها اسلام با زیباترین شکل و شعار برابری و برادری وارد شد و با تفکر زیبایی جلو آمد.

شگفتی از نشر اسلام در ایران
ما هزار سال با رومی ها و یونانی ها جنگیدیم، ولی مذهب آنها را نگرفتیم. غیر از سلوکیه که مدت کوتاهی آمدند ولی ما آنها را قبول نکردیم؛ خودمان ماندیم.
ایرانی ها هم از نظر تعداد از آنها (مسلمانها) بیشتر بودند هم از نظر مدنیت بالاتر بودند، هم غرور ملی بیشتری داشتند. اسکندر را از پا درآوردند. در مقابل تهاجم ها خیلی مقاومت کردند. شاپور اول و دوم چه بلایی سر جزیره ی شامات آوردند.
ایرانی ها چرا هزار سال با رومی ها و یونانی ها جنگیدند ولی نتوانستند تمدن خودشان را به قسطنطنیه یا به روم ببرند یا به آتن ببرند؟
به رغم این واقعیت ها چطور می شود که مذهبی (اسلام) از بیرون می آید که ظرف ده سال پیروانش سر از خجند درمی آورند؟ چگونه می شود که ظرف ده یا بیست سال جهانی به این وسعت را از شامات تا خجند و تا هند می گیرد؟ مردم ساده ی مسلمان، که زبان قومی دیگر را نمی فهمیدند، چطور با آنها حرف می زدند؟ و چگونه ملت مخاطب آنها حرف های آنها را قبول می کند و مسلمان می شود؟
کسی که نمی دانست «قل هو الله احد…» یعنی چه، چطور آن را هر روز می گفت؟ زبان عربی سخت ترین زبان دنیاست. چه شد که اینجا ظرف ده بیست سال مردم دینی را که به زبان عربی بود می فهمند و مسلمان می شوند؟

دلیل نشر سریع اسلام
اگر از من بپرسند نظر تو (در باره ی گسترش سریع اسلام در ایران) چیست؟ با احتیاط می گویم علت این است که مسلمانان دو سه نکته را رعایت کردند:
یکی بیرون آوردن مردم از دوره ی تک حزبی حکومت شاه ساسانی بود. مسلمانان دعوت به تشکیل امت می کردند. در امت همه برابرند و شکاف اجتماعی معنا ندارد. به جای ملت، آنها قائل به امت بودند که از هر رنگ و نژادی در آن جا دارند.
دوم اینکه مسلمان ها وقتی به ایرانی می رسیدند می گفتند: فقط بگو مسلمانم، راحت و آزادی، دیگر خودت هرچه هستی باش.
در آن زمان فکر نمی کنم کل شبه قاره عربستان بیشتر از پانصدهزار نفر جمعیت داشت. این آدمیان کم جمعیت با ذخیره واژگانی بسیار اندک وارد ایران شدند. طبعاً نمی توانستند بیشتر از این حرفشان را به مردم حالی کنند. چه اتفاقی افتاد؟ باید قضیه ساده باشد که قابل انتقال باشد. بعدها پیچیده شد و رنگ و لعاب گرفت. اصلاً اندیشه یکتاپرستی از ایران به تمام دنیا رفته. قبل از الله اهورامزدا آمده که خدای یکتاست. در کتیبه بیستون یا داریوش، اهورامزدا بزرگ ترین خدایان است. آنها می گفتند: الله بزرگ ترین است. این تیزهوشی مسلمانان بود که خدایی که معرفی کردند اسم عجیب و غریبی ندارد و برای دیگران قابل فهم و قابل قبول بود.

رشد علمی ایران بعد از ورود اسلام
بعد از ورود اسلام به ایران، ما دانشمندان زیادی داریم با اسم شهرها. خیام نیشابوری، ابوریحان بیرونی، قزوینی و… چرا در زمان اشکانیان و ساسانیان چنین وضعیتی نداریم؟ کسانی که به شهر و دیار خودشان معروف باشند مثل همدانی، اکباتانی و… نداریم. برای اینکه حساب دولت با مردم جدا بود. مردم آدم هایی بودند که کار می کردند و برای دولت مالیات می دادند. ولی بعد از آمدن اسلام نه به خاطر اسلام، به خاطر تحولی که در شیوه زندگی اجتماعی مردم به وجود آمد، هر محل و منطقه ای برای خودش هویت پیدا کرد. استعدادها شروع کرد به جوانه زدن. ابوریحان بیرونی یک جوانه است، ابوعلی سینای همدانی یک جوانه است، درحالی که از این جوانه ها در دوره ساسانی و اشکانی سراغ نداریم. در آن دوران فرد جرأت عرض اندام نداشت.
اگر خیلی بی طرف بخواهیم حرف بزنیم، ما خبر نداریم در دوره ساسانیان و هخامنشیان از نظر رشد هویت های فردی و خلاقیت ها چه شرایطی رایج بوده است. ولی این پرسش مطرح می شود که چرا خبر نداریم؟ چرا این خبرها یک باره شروع می شود؟ در بیست سال اول دوره ی اسلامی آدم های مشهور که یا سردار هستند یا کشاورز، افراد دانا و نامدار در جامعه پیدا می شوند. این یک خصیصه ی دوره ی اسلامی به شمار می آید که ملت تبدیل به امت شد.

یک پرسش
وقتی اسلام به ایران آمد ما هزار سال با روم و یونان جنگیده بودیم و همیشه تیسفون خط عطف و نقطه مرز بود در حالی که بعد از دو هزار سال به سختی می توانیم واژه یونانی در فارسی پیدا کنیم. اما چطور شد اعراب با اسلام از خجند و مشهد و سمرقند و بخارا سر در آوردند و اینجا مرکز جهان اسلام شد؟ 

تفاوت تفکر اسلامی و ایرانی
در جنگ های قبلی ساسانیان و اشکانیان، مزدور علیه آنان می جنگید ولی اینجا سپاه اعراب مزدور نبود، اعتقاد بود و با ایمان جلو می رفت. البته در این میان پس از ورود سپاه به داخل کشور، کمک ایرانیان فراموش نشود که باعث شد تا سمرقند و بخارا بروند. به هر حال با تمام این موارد، تفکر یک تفکر رهایی بخش بود که اتفاق افتاد. اعراب نقش پخته ای را بازی کردند. ببینید چه در زمان هخامنشی و چه در زمان ساسانی صدایی جز دربار شنیده نمی شد ولی چه می شود که با ورود اسلام از هر روستایی یکی بلند می شود.

کتابسوزی از سوی مسلمانان
در مورد کتابخانه ها و کتابسوزی با توجه به نظام کاستی و طبقه بندی در مورد تحصیل، نباید این اتفاق را باور کرد. تازه در کنار آن با توجه به خط پهلوی شکسته ی ۱۱ حرفی هیچ آثاری نداشتیم. می گویند: فلان کتابخانه ۱۱ روز می سوخته. با توجه به جنس کتاب و کاغذ و نهایتاً در آن زمان پوست، آتش سریع می سوزاند و نمی تواند ۱۱ روز بسوزد. امروز با این همه امکانات اگر کتابخانه ای آتش بگیرد ظرف چند ساعت می سوزد و نابود می شود.
به هر حال ما ملتی روایی هستیم و استناد به شنیده ها می کنیم و هیچ وقت دنبال مدرک و سند نمی رویم.

مرزبندی میان عرب و اسلام
در یک جمع بندی نهایی می توان گفت اعراب در رفتارهای نیک و بد خود در مسیر حرکت زمان قرار داشتند. اگر سر بریدند و به زور متوسل شدند به اسلام ربطی نداشت.
پیداست که اعراب مسلمان هنگام ورود به ایران نتوانستند آن طوری که اسلام خواستار آن بود عمل کنند. آگاه و ناآگاه با متبلور کردن قوم عرب و برتری که برای این قوم قائل بودند اشتباهات فراوانی را نیز مرتکب شدند. از آن جمله تأسیس خلافت ظالم و فاشیست بنی امیه بود.

برخی ویژگی های مثبت مسلمانان
اعراب فاتحان نیکوسرشتی بودند. اهل یاد گرفتن بودند و به فرهنگ و داشته های ملت مغلوب توجه می کردند. توجه کنید در جنگ های داخلی خود یکی از شروط آزادی اسرا یاد دادن سواد به ده بی سواد بود.
اعراب در عربستان مسجد داشتند و این مسجد عبارت بود از یک مربع ساده که مردم در آن نماز می خواندند. حرکت زیبایی که مردم به تبع یک نفر به یک طرف نگاه می کنند و حرف می زنند. مردم در این مساجد جمع می شدند و حرف روز می زدند و مشاوره می کردند. ناخواسته بود و به آن نیاز داشتند. این حرکت به ایران آمد و امروز نماز جماعت یکی از زیباترین حرکات جمعی است. به غیر از آن با ورود اسلام سیستم تکصدایی و کاستی از میان رفت و عالمان، دانشمندان، شعرا و اهالی فرهنگ و ادب و سایر علوم از تمام نقاط ایران بلند شدند.

اروپا مدیون اسلام
من در ترازوی هزار کفه نوشته ام اسلام که مستقر می شود، در سده ی چهارم و پنجم هجری با دارالحکمه سیل ترجمه ها شروع می شود. این مترجمان که اکثراً ایرانی بودند سیل ترجمه ها را از یونانی شروع می کنند و این موج به شمال آفریقا، اسپانیا و اروپا می رسد.
اروپا یونان را با اسلام شناخت. این اسلام ایران است و با ایران شناخته می شود. دانشمندان یونانی فرار کردند و به ایران آمدند و وارد دارالحکمه شدند. این نهضت دارالحکمه سبب رنسانس در اروپا شد.
مسیحیت هم قبل از رنسانس رفتار وحشتناکی با ملت و عالمان خود داشت. آتش می زد، شکنجه می کرد و دگماتیسم حاکم بر پاپ و تشکلات کلیسا و نقش آنها در حکومت های ملی ابعاد بسیار ظالمانه ای داشت. تفکر ایرانی به دارالحکمه ی مامون راه یافت و با ترجمه کتاب های ایرانی، هندی و یونانی به عربی فرهنگ جدیدی که در حقیقت پایه گذارش ایرانیان بودند از راه شمال آفریقا به سیسیل در ایتالیا و جنوب اسپانیا راه یافت و در آنجا با دگرگونی های ناشی از فرهنگ بومی به سراسر اروپا رخنه کرد و به اعتراف خود غربی ها پایه های رنسانس را بنا نهاد.

مسلمانها اهل نوشتن
تاریخ ما را در نخستین سده های هجری غیر از آثاری که داریم بقیه را مورخان عرب نوشتند. مورخان عرب همگی سنی بودند. اعراب نوشتن را دوست داشتند. به تاریخ ادب اعراب که توجه کنی نوشته شده آنها ملتی عاشق پیشه بودند. رئوف و عاطفی بودند. سفر که می کردند در موقع استراحت سنگ برمی داشتند و روی سنگ شعرهای عشقی می نوشتند و پرتش می کردند. الآن هزاران نمونه از این سنگ ها پیدا شده است.
برعکس آنها در ایران خواندن و نوشتن مختص طبقات بالا و دربار بود. تاریخ اول ما را هم این اعراب نوشتند. البته بیشتر این مورخان مثل طبری خون ایرانی داشتند و نگاه شان ایرانی بود.

شروع تاریخ نویسی میان ایرانیان
شکوفاترین عصر تاریخ نویسی ایرانی در زمان مغول است. با رشیدالدین فضل الله که خودش وزیر بود شروع شد و کم کم ایرانیان به نوشتن علاقه مند شدند. البته فراموش نکنیم که در آغاز با احسن التواریخ و به به التواریخ و چه چه التواریخ شروع و نوشته می شد. این تاریخ ها برای حاکم و شاه نوشته می شد تا او خوشش بیاید.
اولین مورخ فهمیده ی ما محمدحسن خان اعتماد السلطنه است که به سبک مدرن و اروپایی نوشته است. به تاریخ اشکانیان و به قلم او توجه کنید که در زمان ناصر الدین شاه تمام نسخه های فرانسوی، انگلیسی و آلمانی را خودش خوانده و ترجمه کرده است. تاریخ اشکانیان کار سختی است و او کار باشکوهی کرده. اولین بار تاریخ ایران با رفرنس و سند نوشته می شود.

امروز زرتشتی واقعی وجود ندارد
زرتشتی به کسی می گوییم که پیرو خود زرتشت است، یعنی به همان دستورات اصیل زرتشت وفادار است. گاتها که کتاب مقدس زرتشتی هاست و منسوب به زرتشت است، اصالتش مورد تردید است. یشت ها بعد از زرتشت درست می شود. یکی از کتاب های زرتشتی ها وندیداد است. اگر زرتشت این کتاب را می دید شاید سکته می کرد. اساساً این دین در تطور زمان چیز دیگری شده است

منبع: مصاحبه با روزنامه اعتماد
۱۳۸۸/۸/۱۲
۱۳۸۸/۱۰/۲۰ 

درج در سایت: فروردین ۱۳۹۱

همچنین ببینید

قرآن کریم

قرآن و ایرانیان (۶)

تهیه: مدیر سایت هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ …

۲۲ نظر

  1. سلام به همه، یک کلیب زیبا تقدیم به دوستان، درود بر وجدانهای بیدار در سرتاسر گیتی…

    http://www.adyannet.com/news/14760

  2. با سلام و تبریک سال نو خدمت همه دست اندرکاران سایت گفت و گو با زرتشتیان و همه مخاطبان گرامی آن. چندی است که مطالب سایت رو دنبال می کنم این اواخر چقدر کم ثبت دیدگاه می بینم . حس می کنم دیگه وقتشه که دوستان طراح سایت به فکر تغییرات اساسی در شیوه اطلاع رسانی و نحوه چاپ و ارائه مطالب ، موضوعات و جمع بندی آنها باشند. البته برخی عزیزان گاهی نقد هایی هم نوشتن ولی در کل مطالب سایت رو چقدر مفید و کاربردی دیدید و این سایت تا حالا چقدر تونسته به دغدغه های شما جواب بده و … امیدوارم سال جدید سالی باشه که تصمیم بگیریم به تاریخ به دیده عبرت نگاه کنیم و به جای قومیت پرستی و نژادپرستی یکم با هم مهربان تر و پر حوصله تر باشیم و به این نکته توجه داشته باشیم اصالت ، قدمت ، نژاد برتر ، قوم برتر ، فرهنگ و … اگه همراه با تقوای بیشتر باشه ارزش داره. سال نوتون سرشار از تقوا و دوستی با خدا.

  3. تابحال کذبتر از این مطالب در هیچ کجای تاریخ نخوانده بودم ،
    مخصوصأ آن قسمت خنده دارش که میگه :
    اسلام با زیباترین شکل و شعار برابری و برادری وارد شد و با تفکر زیبایی جلو آمد.

    • مازیار

      تو ناچاری قبول کنی که وقتی اسلام به ایران آمد
      رژیم شاهنشاهی ایران . حکومتی فرسوده و پوسیده بود
      چون اگر این را قبول نکنی . مجبوری به ترسو و پفیوز بودن اجدادت باورکنی که در مقابل عده کمی از اعراب . شکست می خورند و ننگ ذلت را از آنان . قبول می کنند
      به هر صورت یا این و یا آن !!!

      • چرا ناچاره?
        ناچارا باید قبول کرد که دین اسلام اون موقع بدست اهلش نبود که اعراب با زور و تجاوزگری به کشورهای همسایه ان رو گسترش میدادن که روش پیغمبر نبود
        وگرنه عوامل بسیاری در شکست ایران از اعراب دخیل بوده
        مگه زمان حمله عراق به ایران حکومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران فرسوده بوده?

      • عبداله مومنی هر کشوری که در مقابل وحشی گری های یک عده وحشی مهاجم شکست بخوره یعنی ترسو و پفیوز بوده؟ همین چند وقت پیش نبود چهارتا جوون داعشی اومدند در دو تا از امنیتی ترین مکان های جمهوری اسلامی و بالا و پایینتون رو یکی کردند؟ این داعش امروزه حالا ببین داعش ۱۴۰۰ سال پیش با لشکر ۸۰ هزار نفری سعید بن عاص که از قضا حسن بن علی و حسین بن علی هم جزو سربازان همون لشکر بودند و به گرگان و مازندارن حمله کردند چی بودند! تازه لشکر ۸۰ هزار نفری اعراب یکی از اون لشکرها بوده!
        عده کمی از اعراب رو کی یادت داده؟!

      • با سلام ؛ این ها به کنار ، انقلاب ایران مظهر اصلی این است که اسلام به زور به ایران نیامد .
        زمانی اعراب شهید دادند تا اسلام به ایران بیاید ؛ و :

        زمانی ایرانیان شهید دادند تا اسلام از ایران نرود .

        ۹۸ درصد عاشق اسلام بوده و هستند ، من برگ رأی دارم ، شما افراطی ها چه ؟ سندی محکم تر از برگ رأی هست ؟ .

  4. با عرض سلام

    لطفا لیستی از کتاب های معتبر و مورد استناد که بتونیم با استفاده از اون ها علیه باستان گراها و زرتشتی ها استناد و احتجاج کنیم رو اینجا بیان بفرمایید.

    منظورم هم کتبی مثل اوستا هست و هم برخی کتب تاریخی که مورد قبول باستان گراها و زرتشتی ها باشه و یا اگر هم مورد قبول نیست به قدری معتبر باشه که رد کردن اون ها ارزش علمی چندانی نداشته باشه.

    ممنون

  5. از این پژوهشگرای نان به نرخ روز خور همیشه بودن و هستن
    هخامنشیان که وحشی بودن ، ساسانیان که فاسد بودن ، مسیحیان که شکنجه گر بودن ،
    زرتشتیان و موبدان هم که تکلیفشان تو این سایت معلومه
    فقط اسلامه که خوب درخشید و ایران و اروپا را مدیون تمدن اسلامی و فرهنگ اعراب نیکوسرشت کرد .
    واقعأ به این دیگه نمیگن تحریف تاریخ بلکه میگن نابودی تاریخ

    فقط میشه گفت این همه مطلب بدون منبع و سند فقط حاصل یک تفکر سیاه و سفید فاقد درک تاریخیست.
    اینم پاسخ نسبتأ بجا در واکنش به مطالب آقای رجبی
    http://www.berasad.com/fa/content/view/3088

  6. بارها تاکید کرده ایم که استناد به سخنان دیگران با توجیهاتی مانند یک عمر پژوهش ، یک خروار تالیف و …. موید نظرات ایشان نخواهد بود ، در ورود به مقولاتی مانند بررسیهای تاریخی ، شناخت منابع تاریخی ، ارزیابی صحت اسناد با مطالعه تطبیقی ، وجود مدارک موید سند و گواهیهای زبان شناختی هستند که قوت و ضهف یک نظر را مشخص می نمایند و الا سخن سرای و مقاله نویسی از دست هر نوخط دیپلمه بر می آید و متاسفانه روش امثال پرویز رجبی و شاگرد مکتب خانه و سرای مقاله نویسی ایشان مرادی غیاث ابادی و یار قدیمشان پور پیرار بر سخن سرایی استوار است جهت بررسی دعاوی ایشان به دلیل بلند بودن مقاله صرفا ادعای اول ایشان در مورد کورش بررسی می شود
    شکم چهل هزار سرباز باید پر شود. این آدم ها سپر خود را به در خانه های فتح شده می زدند و وارد می شدند و هر کاری دوست داشتند، می کردند.
    به راستی با این ادله و حجت یقینا همه کشورگشایان تاریخ و فاتحان لاجرم غارتگر و دزد ناموس بوده اند من جمله لشکریان عمر ابن خطاب در حمله به ایران از این قاعده مستثنی نبوده اند .

    اما مستندات این جماعت در هرزه سرایی نسبت به کورش جمله ای از رویدادنامه نبوننئید است که از قضا همین رویدادنامه از مدارک موید صحت ادعاهای انسان گرایانه موجود در استوانه کورش می باشد چرا که دو سند مستقل تایید کرده اند که پایتخت بابل به دلیل ظلم نبونئید و اهانت به خدایان اکد ، بدون خونریزی در مقابل کورش تسلیم شده اند .

    اما بخشی که مورد سو استفاده اقایان قرار گرفته است ، جمله ای از رویدادنامه در مورد حمله کورش
    به اوپیس است ، به روایت مورد اجماع کلیه تاریخ نگاران بین النهرین در همین جنگ شهر سیپار در اکد بدون خونریزی فتح می شود ، اما در رویدادنامه نبونئید به ترجمه آقای غیاث آبادی با تحریف در ترجمه یک کلمه تمام منظور دروغ پردازان بر آورده می شود

    در ماه تشریتو هنگامی که کوروش با سپاه اکد جنگ انجام داد، «نیشو»‌های اکد عقب نشینی کردند. او غنیمت گرفت و «نیشو»‌های اکد را کشت [یا شکست داد] (رویدادنامه نبونئید، ستون ٣، بند‌های ١۲-١۴).
    تغییر معنی کلمه تیشو به مردم خطایی فاحش تر از آن است که حتی قابل بحث باشد در کنار تیشو کلمه اکد آمده و شهر اوپیس که عیاث آبادی و رجبی مدعی قتل عام مردم آن به دست کورش هستند اساسا شهر اکدی نبوده ،
    کورش با سپاه اکد در شهری خارج از اکد می جنگد و تیشو های اکدی یعنی سربازان نبونئید را می کشد یا شکست می دهد ، داستان سرایان همین جمله را به قتل عام و غارت چهل هزار سرباز پارسی در شهر اوپیس تبدیل کرده اند و چوابی برای این پرسش ندارند که چگونه کورش در نبرد بابل به گواهی همین رویدادنامه نبونئید دو شهر بزرگ را بدون جنگ و خونریزی فتح می کند ولی مردم شهری دیگر را قتل عام می نماید؟ ؟ خداوند به همه توفیق نجات از تعصب و مزدوری و بیگانه را توامان عطا فرماید

    • مدیر سایت

      لطفا کوتاه بنویسید

    • از جمله عواقب کمی مطالعه کامنت فوق از این باستان ستا است :
      حرفهایش را در داخل پرانتز می آورم :
      قسمت اول سخنانش که اظهارات عوام فریبانه است برای آماده کردهن ذهن خواننده و بیان دروغ ها .
      « به راستی با این ادله و حجت یقینا همه کشورگشایان تاریخ و فاتحان لاجرم غارتگر و دزد ناموس بوده اند من جمله لشکریان عمر ابن خطاب در حمله به ایران از این قاعده مستثنی نبوده اند . »
      ۱ : مشخص نکرده است که هزینه سربازان کورش از کجا پس می آمده است .
      ۲ : باج گرفتن و غارت توسط کورش در کورش نامه گزنفون و تاریخ هرودوت آمده است .
      «چرا که دو سند مستقل تایید کرده اند که پایتخت بابل به دلیل ظلم نبونئید و اهانت به خدایان اکد ، بدون خونریزی در مقابل کورش تسلیم شده اند . »
      پاییتخت بابل تسلیم شد چون کورش در فتح شهر اپیس در همان رویدادنامه نبونئید ضربه شصتی را به بابلیان نشان داده بود .
      و اما برای ظلم نبونئید :
      http://ghiasabadi.com/cyrus-or-nabonidus.html
      نکته جالب اما پاسخ باستان ستایان است :
      نکات پاسخ باستان ستایان :
      « چرا مردم بابل در زمان کوروش و کمبوجیه هیچ شورشی نکردند؟!»
      چرا مردم در زمان رضا شاه انقلاب نکردند ؟ این دال بر محبوبیت رضا شاه است ؟ .
      « این ادعا که اعلام وابستگی به نبونید نشان از محبوبیت او یا ظلم کورش در دوران سلطنتش دارد، درست به این می ماند که ادعا کنیم مردم ایران، محمد علی شاه قاجار را بسیار دوست می داشتند که پس از اخراج فرزندش، احمدشاه را به شاهی برگزیدند یا نادرشاه دوستدار شاه تهماسب دوم بود که پس از خلع، پسرش را به سلطنت رساند یا شیرویه، فرزند خسرو پرویز، از بابت محبوبیت پدرش به سلطنت رسید. در اکثر این موارد بزرگان و سپاهیان و سرداران نقش داشته اند و نه مردم. »
      بر این اساس به تخت رسیدن داریوش و کورش و … هم مورد رضایت مردم ایران ابدا نبوده است و کار سپاهیان بوده است . نکته : باستان ستایان مشخص نمیکنند که برای یک پادشاه ظالم که مردم بابل از وی بیزار بوده اند ، به چه دلیلی باید کسی بیاید و خود را به او منتسب کند ؟ چرا خود را به حمورابی و پادشاهان دیگر بابل منتسب نکردند ؟ اگر واقعا نبونئید ظالم بوده است . جدای از اینها وقتی به پادشاهی نبونئید مراجعه میکنیم نه سندی دال بر ظلم و … می بینیم و نه اصلا مدت پادشاهی این بنده خدا خیلی زیاد بوده .
      « به روایت مورد اجماع کلیه تاریخ نگاران بین النهرین در همین جنگ شهر سیپار در اکد بدون خونریزی فتح می شود ، »
      https://www.adyannet.com/fa/news/17844
      https://www.adyannet.com/fa/news/18625
      این اجماع از کجا درآمده است ؟ .
      « تغییر معنی کلمه تیشو به مردم خطایی فاحش تر از آن است »
      nisu ، معنی اصلی این واژه مردم است که بصورت nisumes [اگر اشتباه نکنم ] در رویدادنامه نبونئید آمده است. التماس تعقل . و اما برای قسمت آخر کامنتش :
      اولا که در کجا مردم شهری دست به مقاومت زده اند و کورش بدون خونریزی آنجا را فتح کرده است ؟ مردم اپیس مقاومت کرده و در نتیجه کورش نیز دست به کشتار زد . در رویدادنامه نبونئید کجا به مقاومت مردم شهر بابل اشاره و سپس گفته کورش با ملایمت با آنها رفتار کرده است ؟ وقتی مردم شهر بابل مقاومت نکرده اند کورش عقده داشته است کشتار کند ؟ . تنها پژوهشگری که واژه نیشو را به سربازان گرفته است ویلفرد لمبرت است و اما نقد گفته های وی :
      https://www.adyannet.com/fa/news/18644
      گویا شما را بیگانگان به خدمت گرفته اند که مدام تحریف کنید .

  7. سلام هرچند اثبات وقایعی که مربوط به هزاران سال پیش است بین طرفداران و مخالفان اختلاف ایجاد میکند .لیکن برای هر وجدان بیدار و فطرت پاک مشخص است که دین بجز محبت نیست و اگر زوری به مردم باهوش ایران تحمیل شده بود باقی نمی ماند. چنانچه مقایسه جمعیت و مراکز مذهبی زرتشتیان عزیز و اسلام خود مؤید این مطلب است.

  8. اگر اسلام با زور به این مردم تحمیل شده چرا بدون اجبار خمس میدهند .با تمام مشکلات مالی وجسمی در بدترین نقطه دنیا از نظر آب و هوایی حج میروند . حاضرند برای امامان خود که از اعراب هستند جانفشانی کنند چند میلیون با پای پیاده با خریدن خطر به جان خود به زیارت امام حسین ع میروند؟ایا آیا برای کوروش یا سرداران ایرانی نیز چنین میکنند؟اینها که دیگر واضح است مال هزار سال پیش نیست که ملموس نباشد!!!!

    • با سلام ؛ آقای رضا ، این را هم می گفتید که شهریه تمام طلبه های ایران از خمس و زکات مردم است که به مراجع میدهدند ؛ کجای این اسلام اجباریست ؟ .

  9. طبق ایه قران خمس به غنایم جنگی تعلق میگیرد در هیچ جای قران نگفته از اموال مردم خمس بگیرید. پیامبر اسلام و امام علی که حکومت تشکیل دادند از مردم خمس نمیگرفتند. فقط از غنایم جنگی یک پنجم (خمس) انرا برای حکومت برمیداشتند. اهل سنت که پیرو سنت رسول هستند نیز خمس نمیدهند. خمس از اموال مردم را مراجع شیعه برای مخارج خودشان و طلبه ها وضع کردند. چرا مردم خمس میدهند؟ چون روحانیون میگویند خمس دادن واجب است و صواب دارد و اگر ندهید گناه میکنید لذا بخشی از شیعیان که متدین هستند و نیز اطلاعاتشان از اسلام کم است خمس میدهند از ترس جهنم و برای رفتن به بهشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code