خانه / احکام / احکام زرتشتی / زن زرتشتی / ازدواج زرتشتیان / ازدواج زرتشتیان با محارم / به گواهی دینکرد خویدوده به معنای ازدواج با محارم است

به گواهی دینکرد خویدوده به معنای ازدواج با محارم است

به قلم مدیر سایت
برخی می گویند: مراد از «خویدوده»، که در منابع کهن زرتشتی به آن فراوان سفارش به انجام آن شده، ازدواج با خویشاوندان نزدیک مانند دخترعمو است و برخی می گویند: مراد سرپرستی محارمی چون خواهر و مادر است.

اما دلایل متعدد می توان نشان داد که مراد از این واژه «ازدواج با محارم» است. یکی از دلایل، کتاب پنجم دینکرد است. فصل ۱۸ به خویدوده اختصاص دارد. در باره ی اینکه مردم باید به این کار تن دهند، چنین توضیح داده است:

«دلیل این که مردم باید این کار را بکنند این است که به طور مطمئن و آشکار (این کار)، به همین گونه، در آغاز آفرینش، از سوی آفریدگار انجام شده است». (کتاب پنجم دینکرد، فصل ۱۸، ص ۶۰)

کار آفریدگار در آغاز آفرینش چه بوده؟ آیا منظور این نیست که وقتی اولین زن و مرد آفریده شد، فرزندان آنها و به عبارت دیگر خواهر و برادرها با هم ازدواج کردند؟

کتاب پنجم دینکرد ص 60کتاب پنجم دینکرد ص ۶۰

شناسنامه کتاب پنجم دینکرد

مهر ۱۳۹۶

همچنین ببینید

آرتور کریستن سن

ازدواج با محارم میان زرتشتیان از زبان آرتور کریستن سن

به قلم آرتور کریستن سن وی در مورد ازدواج زرتشتی ها با محارم چنین می نویسد: …

۲ نظر

  1. به قلم صادق هدایت

    این که اشاره به “ازدواج با خواهران و دختران” شده گویا مقصود مراسم “خویتودس” زرتشتی یعنی خویشی دادن است که در اوستا و کتاب های دینی پهلوی بسیار ستوده شده و لیکن در هیج جا به مفهوم ازدواج با محارم نیست بلکه مقصود پیوند خانوادگی و بستگی و یگانگی با پرودگار است. دسته ای از نادانی و دسته ای از روی غرض ورزی این لغت را زناشوئی میان خویشان همخون تعبیر کرده اند و دشمنان دین زرتشت چنین وانمود می کنند که قبل از اسلام زناشوئی میان اقوام نزدیک عملی پسندیده و عمومی بوده است. این اشتباه از آنجا ناشی شده که ایرانیان به اصالت تخمه و نژاد پادشاهان و همچنین به بقای نسل جاودانی یک خانواده اهمیت فوق العاده می داده اند و ازین روست که در تاریخ و ادبیات (ویس و رامین) قبل از اسلام در چندین مورد به ازدواج شاهان و سرداران نامی با محارم خودشان بر می خوریم از جمله بهرام چوبینه که خواهر خود را بزنی گرفت. شاید در روزگار پیشین این عادت نزد اشراف و بخصوص پادشاهان معمول بوده چنانکه در مصر قدیم و ارمنستان و حتی نزد انکاها در پرو هم وجود داشته است. کریستنسن معتقد است که این عادت ضرری در حالت نژاد نداشته و دلایل صحی که برای معصیت کبیر شمردن نزدیکی محارم در ادیان سامی می آورند موهوم است و انحطاط نژادی ایرانیان فی الحقیقه پس از حمله عرب شروع شد. ولیکن به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که این رسم در زمان ساسانیان عمومیت داشته بوده است زیرا تاکنون سندی از آن در دست نمی باشد. اما بعد از اسلام هم می بینیم که ازدواج میان اقوام نزدیک نزد ایرانیان پسندیده است و معروف می باشد که [عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمان بسته شده] و همچنین از زناشوئی با بیگانه پرهیز می کرده اند چنانکه معروف است [با سه کس سوادا مکن: مال جدم، لاتکلم، ورمنه.] و در خانواده های قدیم ازدواج میان خویشان مرسوم بوده است. اگر در کتابهای پهلوی اشاره به خویتودس شده این لغت هیچ ربطی با ازدواج بین اقوام نزدیک ندارد و مقصود همان Communion مذهب عیسوی است. مثلاً اگر ارده ورژا Arda viraf هفت خواهر خود را به موجب آئین خویتودس می پذیرد مقصود این نیست که با ایشان زناشوئی می کند بلکه به این علت است که چون در قانون زرتشتی برای اولاد اناث پیش بینی ارث نشده اولاد ذکور و یا اقوام نزدیک ناگزیر بوده اند که در صورت لزوم تا آخر عمر از آنها نگهداری کنند. در نامه تنسر و کتاب الهند بیرونی این طور دلیل می آورد: [چون کسی از ایشان را اجل فراز رسیدی، و فرزند نبودی، اگر زن گذاشتی آن زن را به شوهری دادندی از خویشاوندان متوفی که بدو اولیتر و نزدیک تر بودی، و اگر زن نبودی و دختر بودی همچنین، [و اگر دختر نیز نبودی زنی از خویشان او را به یکی از اقارب او دادندی،] و اگر این هیچ دو نبودی از مال متوفی زن خواستندی و به خویشان اقرب او سپرده، و هر فرزندی که در وجود آمدی بدان مرد صاحب ترکه نسبت کردندی، و هر که در اجرای این دستور غفلت ورزیدی، چنان دانستندی که نفوس بی شماری را کشته باشد، چه نسل متوفی را مقطوع ساخته و نام او را ابد الدهر بر انداخته بود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code