خانه / شخصیت ها / اهل بیت(ع) / امام علی(ع) / امام علی(ع) از زبان زرین کوب

امام علی(ع) از زبان زرین کوب

به قلم دکتر عبدالحسین زرین کوب
«علی مردی میانه بالا و فراخ شانه بود با سر و ریشی سفید. چهره یی خندان و زبانی گرم و سخنگو داشت.
سخنان حکمت آمیز و اشعار منسوب بدو یادآور امثال و غزلهای سلیمان پیغمبرست.
چنانکه داوریهای او نیز قضاوتهای منسوب به داوود و سلیمان را به خاطر می آورد.
در سخنان او قوت ایمان و شور حق طلبی همه جا جلوه دارد.
نه فقط در جنگ، شهسواری بی باک و گستاخ بود بلکه در زهد و تقوی نیز نمونه ی کمال شمرده می شد. غالبا خود را گرسنه نگه می داشت و گاه سنگ بر شکم می بست تا از رنج گرسنگی برهد.
در عبادت اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهیدست نبود باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد اجتناب می نمود.
امام علی(ع)حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمی شد. یک بار از یک نصرانی ـ که درع (زره) خود را نزد وی یافته بود ـ به قاضی شکایت کرد و چون شاهدی نداشت حکم قاضی را که به نفع نصرانی بود با گشاده رویی تلقی نمود (پذیرفت).
از دقت و احتیاطی که در رعایت حق و دین داشت طاعنان، وی را “محدود” می خواندند. با این همه، عامه مسلمانان غالبا وی را مظهر زهد و نمونه درستی و پارسایی می شمردند، چنانکه عمر بن عبدالعزیز خلفه اموی می گفت: علی زاهدترین مردم بود.
این مایه زهد و مخصوصا سختگیری هایی که در حساب بیت المال می کرد حتی نزدیکانش مثل عبدالله بن عباس و برادرش عقیل بن ابی طالب را از او مأیوس کرد.
در کار دین مداهنه و ریا و مسامحه و تبعیض را جایز نمی شمرد. از این رو نصیحت مغیره بن شعبه را که در آغاز خلافت وی مصلحت چنان می دید که یک چند حکام و عمال عثمان را همچنان بر سر کار نگه دارد، نپذیرفت. در صورتی که قبول این نصیحت شاید بسیاری از دشواریهایی را که برای وی پیش آمد مرتفع می کرد. در حقیقت پایبندی وی به سیرت پیغمبر گاه سبب می شد که وی از قبول آنچه مصلحت وقت وی و فقط تا حدی برخلاف مقتضیات عهد حیات پیغمبر بود خودداری ورزد. در صورتی که رقیب وی معاویه بن ابی سفیان از قریحه فرصت طلبی و مصلحت بینی بهره بسیار داشت و همان سبب پیشرفت بنی امیه شد.
علی به جمع مال و منال علاقه ای نداشت و از آلایش به هرچه دنیوی بود احتراز می کرد. بعد از مرگ از وی جز قرآنی و شمشیری با دویست و پنجاه، و به قولی هفتصد درهم چیزی باقی نماند.
از فقیران و یتیمان و بی کسان دلجویی می کرد و به شب زنده داری و نماز و روزه علاقه و شوقی وافر داشت.
در بیان حق گستاخ بود و در سخنوری زبانی گشوده داشت. مروت قبیلگی عرب، در وجود او تلطیف یافته بود و به صورت کمال مروت اسلامی در آمده بود. از این رو نام شوالیه اسلام، برای او برازنده می نمود.
شیعه ی وی او را “ولی الله” و “مرتضی” و “اسدالله” و “شاه مردان” خواندند. در حقیقت مکارم و فضایل اخلاقی او ـ و نه تنها قرابت با پیغمبر ـ سبب شد که بعدها تا به سرحد خدایی مورد محبت و پرستش “غلات” بشود.»

منبع: تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸

تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 347تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 348

تاریخ ایران بعد از اسلام ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸

شناسنامه تاریخ ایران بعد از اسلام

شهریور ۱۳۹۶

همچنین ببینید

عقیده دینی فردوسی در کلام دکتر زرینکوب

فرستنده: مرتضی رمضان پور دکتر عبدالحسین زرینکوب ادیب، مترجم، نویسنده و تاریخ نگار مطرح با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code