خانه / خداشناسی / ثنویت / زرتشتیان، ثنویان یکتاپرست
کورش نیکنام

زرتشتیان، ثنویان یکتاپرست

به قلم مدیر سایت
لغتنامه دهخدا: «ثنویه: تأثیث ثنوی. قول به دو اصل. شرک. گروهی که به دو خدا قائلند. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: فرقه ای از کفار هستند که به دو آفریدگار قائل شده اند….»
با توجه به توضیح لغتنامه دهخدا، یک شخص هم می تواند ثنوی باشد و هم یکتاپرست؛ چراکه شخص می تواند قائل به دو مبدأ خیر و شر باشد اما تنها مبدأ خیر را بپرستد.
بنابراین می توان زرتشتیها را «ثنویهای یکتاپرست» خواند. اما بعضی حتی محققان زرتشتی به دلیل اینکه ثنویت را هم معنای دوگانه پرستی تصور کرده اند، مطالب را خلط کرده اند. به عنوان نمونه سخنان موبد دکتر کورش نیکنام را در مصاحبه با مجله هفت آسمان (ش ۱۴، ص ۱۶ ـ ۱۷) در پاراگراف دوم، برای شرور، مبدأی جدای از خداوند قائل است اما آن مبدأ (دیوها) از مرتبه خدایی ساقط شدند و این دقیقا همان ثنویت است:

«پیش از اشوزرتشت، اقوام ایرانی دو گونه خدا داشتند: خدایانی به نام «اهورَه» (= اسورَهْ در هند) که در برابرشان خدایانی به نام «دیو» (= «دَئِوَ» در هند) می‏ گفتند. به تعبیر دیگر: خدایان بد و خدایان خوب؛ که هر دو مورد نیایش و ستایش مردم بودند. برای خدایان بد، قربانی می‏ کردند تا از شرّ آنان در امان باشند و خدایان خوب را می ‏ستودند تا زندگی ‏شان با برکت و خوشی بشود. زرتشت رفرم خودش را این‏گونه ایجاد کرد که «مزدا» را در کنار اهورَهْ – یعنی هستی ‏بخش – که مردم از پیش به آن باور داشتند، اضافه کرد و خدایی یکتا به نام «اَهورَهْ‏مَزدا» را به مردم معرّفی نمود. «مَزْ» یعنی بزرگ و «دا» یعنی دانا و خردمند.
اشوزرتشت معتقد بود که خدا نمی‏ تواند پدید آورنده بدی‏ ها باشد. به این ترتیب، آن دیوها دیگر نفی گشته و از مرتبه خدایی ساقط شدند. بنابراین در دینی که اشوزرتشت آورد، چیزی به نام دو خدا معنا ندارد و ایشان مروّجِ یکتاپرستی شد؛ یعنی دانستنِ اینکه تنها یک خدا وجود دارد و او همه نیکی و خوبی است.
ولی بعدها متوجه می‏ شویم که وقتی اندیشه ناب اشوزرتشت رواج می ‏یافت، و وقتی که خودش از صفحه روزگار بیرون رفته بود، کسانی که هم‏چنان معتقد به باورهای پیشین بودند، بار دیگر جان گرفتند و این ‏بار با زیرکیِ خاصی، آن افکار و اندیشه‏ های سابق را به نام اشوزرتشت رواج دادند. بنابراین اشوزرتشت اصلاً بنیان‏گذار یکتاپرستی بود.»

همچنین ببینید

آزادی زرتشتیان در نقد اسلام در قرون اولیه پس از ورود اسلام به ایران / ثنویت زرتشتیان

به قلم حامد شادفر عده ای همیشه از خفقان در ایران از سوی مسلمانان سخن …

۱۴ نظر

  1. سلام استاد بزرگوار
    پرسشی داشتم در خصوص اینکه آیا منظور الله جل جلاله در قرآن از مجوس ، زرتشتی ها هستند یا خیر؟
    چون در روایت کتاب شیخ صدوق از پیامبر(صل الله علیه و آله) روایت شده که:مشرکین به ایشان اعتراض میکنند چرا از ما همانند مجوسیان منطقه هجر(شهرستان احساء،استان الشرقیه،کشور عربستان) جزیه نمیگیری؟
    اما پیامبر میفرمایند که مجوسیان اهل کتاب هستند.
    و پیامبری به نام داماسب(علیه السلام) داشته اند که او را به شهادت میرسانند.و این پیامبر کتابی به نام جاماسب داشته که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بوده.که کتابش را میسوزانند.
    حالا میخواستم ببینم آیا میشه این پیامبر رو بر زرتشت تطبیق دهیم؟
    یا نه، زرتشت یکی از انبیاء مصلح دین مجوسی بوده.و چون پس از داماسب(علیه السلام) دین مجوسی دچار انحراف و تحریف میشه ایشان برای اصلاح دین مبعوث میشوند.
    سپاس از شما

    • مدیر سایت

      بنظر میرسه که مراد از مجوس زرتشتیانه چون پیامبر وقتی نامه به خسروپرویز نوشت در آن فرمود: اگر اسلام نیاوری گناه مجوس بر گردن توست و روشنه که مراد پیامر همان زرتشتیه

      در مورد جزئیات دیگر به دلیل ابهام زیاد در دین زرتشتی نمی تونم اظهار نظر کنم

  2. با روان شاد موبد غیبی گفتگویی جالب داشتید در معنای پرستش و عبادت . در عربی عبادت از ریشه عبد و بندگی کردن آمده است . معنای آن کاملا مشخص است عبادت از نظر اسلام بندگی و اطاعت الله است . همینگونه است که اهورمزدا در زبان ایرانی مسلمان به خدا بدل میگردد و عبادت الله به خداپرستی . پرستش ترجمه دقیق و به جایی از لغت عبادت است . در دین باستانی ایران اساسا چنین مفهومی از عبادت خدا وجود نداشته بلکه زرتشتیان خود را مزدیسن یعنی ستایشگر اهورمزدا میحوانند و تفاوت پرستش و ستایش کاملا مشخص است . پس اساسا برای دینی که هیچ گونه باور پرستشی ندارد عبارت یکتا پرست معنا ندارد . مزدیسنان ستایشگر اهورمزدا هستند او را منشا هنجار هستی میدانند . و او را نیایش می کنند .

  3. در باب ثنویت
    ثنویت یکی از مفاهیم کلامی اسلام است و ثنویان کسانی هستند که منشا دوگانه خلقت را باور دارند . اعتقاد به خدایان خیر و شر از باورهای مهرپرستی و دین مغان بوده و نقطه محوری جدال زرتشت با مغان همین باور کهن بوده . مطابق نص گاتها زرتشت نیایش و ستایش دیوها را نکوهش کرد . مطابق نص گاتها زرتشت پیروی از راه دروغ و پرستش دیوها را خارج از اراده انسانی نمیداند و منشا شر را همانند منشا خیر اراده ادمی و گزینش او میداند . هیچگونه جریان پدبد اور بدی به صورت مستقل از ادمی در دیدگاه زرتشت وجود ندارد . مغان ساسانی با تلفیق دین مزدیسنی و عقاید مهرپرستی زروان را در جایگاه مبدع کل قرار دادند و با واگذاری امر خلقت به فرزندان او منشا دوگانه خلقت و نیکی و بدی را که باور قدیم مهرپرستی بود زنده کردند .

  4. اما سوال مهم در این باب
    مزدیسنان امروز به صراجت خود را سنایشگر اهورمزدا میدانند و دین ایشان از باورهای ثنوی و زروانی پالایش یافته . اصرار شما برای اثبات ثنویت در عقایدشان در شرایطی که خود ایشان از عقاید زروانی اعلام براءت کرده اند چه دلیلی دارد ؟ لطفا یک سند یا نقل قول حاکی از اعتقاد زرتشتیان امروز به ثنویت ارایه دهید .

  5. نمونه روشنی از عقیده زرتشتیان امروز در پاسخ موبد نیکنام
    رسش:
    درود. خالق انگره مینو – اهریمن – کیست؟ و انگره مینو درمقابل چه کسی قراردارد؟
    پاسخ:
    درود برشما، «اَنگره مینو» که در گویش پارسی به آن «اهریمن» گفته شده است به چِمار (معنی) منش ویران ساز- بداندیشی است که براثربرخورد دو نیروی «همزاد و ناهمگون» در نهاد مَرتو (انسان) پدیدار می شود. بنابراین پدیدآورنده (خالق) اهریمن، خداوند نیست بلکه این ویژگی ویرانساز تراوش یافته ذهن موتوگانی است که از دانایی بهره ندارد و از احساس ناپاک و پندارهای نادرست بهره می گیرد. کسی که دانا باشد به جای انگره مینو منش پاک و سازنده «سپنتا مینو» را درنهاد و باور خود پدیدارمی سازد. به همین روی آفریدگار(خالق) نیک اندیشی و بد اندیشی مرتو(انسان) نیک اندیش و بد اندیش است. اهریمن در برابر سپنتامینو قرار گرفته است، اهریمن نه در برابراهورامزدا جای دارد و نه روبروی کسی دیگرایستاده است. «اهورامزدا» (دانای بزرگ هستی بخش) آفریدگار همه نیکی هادر هستی است، از این سرچشمه « دوگوهر همزاد و ناهمگون» که هردو نیروی مورد نیاز فرآیند هستی می باشند پدیدار شده است، «مثبت و منفی»، »کشش و رانش»، »تز و آنتی تز»، «کنش و واکنش»، «گرمی و سردی»، «سیاهی و سپیدی»، نمونه هایی از این دو فروزه می باشند که هیچکدام بد آفریده نشده اند.

  6. با سلام ؛ برهان شر از ساده ترین برهان هاست و به راحتی رد میشود ، اما به نظر من موبدان برای تکاندن مردم و ناقص بودن گاتها این دیو ها و … را اضافه کردند البته که جهلشان نیز بی تأثیر نبود .

  7. حضرت استاد اپیکور و هیوم زرتشتی نبودن !!!!! بی خدا تشریف داشته ان !!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code