خانه / ایران / اسلام و ایران / اسلام آوردن ایرانیان / اهانت باستان ستاها به ایرانی ها

اهانت باستان ستاها به ایرانی ها

برگرفته از قلم شهید مطهری
متأسفانه همواره باستان ستاهای افراطی بدون توجه، به ملت ایران توهین می کنند و نسبت هایی ناروا می دهند. در اینجا به نمونه هایی از این نسبت ها اشاره می کنیم:

بی عرضگی
ادعا می کنند: ملت ایران می خواست رژیم و آیین خود را حفظ کند اما جمعیت ۱۴۰ میلیونی(۱) با آن همه شوکت و قدرت نتوانست در برابر شصت هزار عرب پابرهنه و با آن سلاح های ابتدایی مقاومت کند.
چه ننگ بزرگی!

ترس
می گویند: ایرانیان از ترس، دست از عقیده و ایمان خود برداشتند.
اگر چنین باشد ایرانیان از پست ترین ملل جهانند. ملتی که نتواند عقیده قلبی خود را در برابر معدود افراد فاتح حفظ کند، شایسته ی نام انسانیت نیست.
طبق اظهارات برخی بی خردان، ایرانی از ترس خط قدیم خود را رها کرد و خط عربی را به کار برد؛ از ترس به زبان عربی بیش از زبان فارسی اهمیت داد؛ از ترس تألیفات خود را به عربی نوشت؛ از ترس مفاهیم اسلامی را در دل ادبیات خود جای داد؛ از ترس دین قدیم خود را به دست فراموشی سپرد؛ از ترس، حکومت مورد علاقه ی خود را حمایت نکرد؛ از ترس به کمک کیش و آیین محبوب خود برنخاست.

چهارده قرن کمر راست نکردن
گاهی می گویند: ایرانیان چهارده قرن است که زیر یوغ عرب هستند یعنی با آنکه سیادت نظامی عرب یکی دو قرن بیشتر طول نکشید، هنوز پشت ایرانیان از ضربت چهارده قرن پیش، راست نشده است.
معنای این ادعا آن است ملتی متمدن با آن سابقه ی فرهنگی کهن از قومی بیابانی شکست می خورد و طولی نمی کشد که گروه فاتح نیروی خود را از دست می دهد اما ملت شکست خورده هنوز از خاطره ی شکست ۱۴ قرن پیش وحشت دارد و روز به روز آداب و رسوم و دین قوم فاتح را علی رغم میل باطنی، وارد زندگی خود می کند.

نفاق
ادعا می کنند: ایرانیان شیعه شدند تا در زیر پرده ی تشیع، اعتقادات و آداب کهن خویش را حفظ کنند. یعنی در این مدت طولانی از روی نفاق و دو رویی اظهار اسلام کردند و این همه ادعاهای مسلمانی دروغ بوده است.  ۱۴ قرن است که دروغ می گویند و دروغ می نویسند و دروغ تظاهر می کنند.

بی اصالتی و بی ریشگی
برخی می گویند: ریشه ی این همه گرایش ها، فداکاریها، درک حقایق و معارف، فقط بخاطر یک پیوند زناشویی بوده است. (اشاره به ازدواج امام حسین(ع) با شهربانو) این ملت فقط بخاطر یک پیوند زناشویی مسیر زندگی و فرهنگ خویش را تغییر داد.

پستی و نامردمی
گاهی می گویند: ایرانی مایل بود از حکومت و آیین خود دفاع و حمایت کند اما نکرد. ترجیح داد خود را کنار کشد و تماشاچی باشد.
زهی پستی و نامردمی

خلاصه
از نظر این مدعیان، در طول این چهارده قرن، آنچه در تاریخ این ملت رخ داده بی لیاقتی، نفاق و دو رویی، ترس، بی اصالتی، پستی و نامردمی بوده است. چیزی که وجود نداشته تشخیص، انتخاب، ایمان و حقیقت خواهی بوده است. این نابخردان بزرگ ترین اهانت ها را به ملت ایران می کنند.
اما همه ی اینها تهمت به ایران و ایرانی است. ایرانی آنچه کرده به تشخیص و انتخاب خود بوده؛ لایق بوده نه بی لیاقت؛ راست و صریح بوده نه منافق و دروغگو؛ شجاع و دلیر بوده نه ترسو؛ حقیقت خواه و اصیل بوده نه بی ریشه.
(با استفاده از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۰، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۹۷ جمعیت ۱۴۰ میلیونی ایران را از تخمین سعید نفیسی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران نقل کرده است.

همچنین ببینید

وضعیت زرتشتیان در قرن چهارم هجری

کم نیستند کسانی که تصور می کنند وقتی که مسلمانان در قرن نخست هجری، ایران …

۳ نظر

  1. سلام و عرض ادب. از صفحه پر بار شما نهایت استفاده رو میبرم و هراز چندگاهی مطالب رو دونه دونه مطالعه میکنم. سوالی در این مطلب برام پیش اومد؟ ۱:آیا واقعا جمعیت ایرانی ها زمان حمله اعراب صد میلیون بوده؟؟؟ ۲: تقاضا دارم درباره رژیم منحوس پهلوی و موج پهلوی پرستی که مدتیست رواج پیدا کرده هم مطلب بگزارین. ممنون.

    • مدیر سایت

      تشکر

      ۱. وقتی از جمعیت ایران باستان سخن به میان میاد نباید مرزهای امروز ایران را در نظر گرفت بلکه آن زمان ایران چندین کشور امروز را در خود جای داده بود

      ۲. آن خبرها هم که تصور می کنید نیست اما من یک نفرم و نمی تونم به همه ی امور مورد نیاز بپردازم

  2. رضا استخری سروستانی

    نقدی بر سخنان آقای مطهری بصورت بسیار اجمالی با تمرکز برسرتیترها :
    ۱- بی عرضگی :هیچ ایرانپرستی اسلاف واعقاب خویش بی عرضه نمیداند و بی عرضه خطاب نمیکند چراکه در ادب و ادبیات ایران احترام به بزرگان و گذشتگان خویش یکی از آموزه های مهم و پراهمیت است شایداستناد ایشان بدین مورد به کلام هم نسلان بی سواد و وقیح دوران خودشان بوده که اگر چنین باشد اظهارات ایشان قابل توجیه است و اظهارات خود ایشان در مورد عید نوروز و چهارشنبه سوری نیز به نوعی اماره ای برین موضوع است .
    ۲-ترس:درین مورد تنها توجه شما را به جمله بسیار بسیار معروف در میان مسلمانان صدر اسلام و حتی در میان بنیادگرایان کنونی اسلام جلب میکنم که 🙁 النصر بالرعب ) ،تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل .
    چهارده قرن کمر راست نکردن : این سخن پوپولیستی در کدامین کتاب ایران پرستان یا اندیشمندان میهن پرست آمده ،شاید برخی مدعی باشند که گذشته باستانی ایران بسیار پرشکوه تر از دوران پس از اسلام هست که سخنی به گزاف نیست اما این به معنای کمر راست نکردن و قید و بندگی نمی باشد. که بیشتر بر اساس تغییر روند فرهنگسازی و تمدن سازیست .
    ۳-نفاق :بنظر میرسد استناد آقای مطهری در خصوص منافق بودن ایرانیان ، تاثیر پذیری ایشان از اخلاف سلفی و وهابی و بنیادگرایان اسلامی باشد تا حتی پیروان راستین تشیع، چراکه ایرانیان به گواه تاریخ از بزرگترین کسانی بودند که در بالندگی تشیع نقش داشتند واگر کسانی هم سعی در ارتباط دادن عقاید و رسومات باستانی ایرانیان و آیین تشیع دارند سعیشان در همبستگی و اعتبار و استحکام بخشیدن به آیین تشیع است نه هتک آن .
    ۴- بی اصالتی و بی ریشگی : هیچ ایرانی آگاه و اصیل و میهن پرستی ریشه ،هویت واصالت خویش را به یک به گفته شما آقای مطهری پیوند زناشویی گره نمی زند بلکه ریشه و اصالت وی در هزاران سال فرهنگ ،تمدن و ظهور قهرمانانی است که این آب و خاک را سرآمد علم ،فرهنگ ،هنر و تمدن در طول تاریخ جهان ساخته اند.
    ۵-پستی نا مردمی : گویا دراینجا آقای مطهری نقل قول خویش را به سمت غربگرایان ،و کمونیستها معطوف کرده اند ،اما پاسخ ایشان بیانی دو پهلوست که آیا آنان را نشانه گرفته است یا پدران و مادرانمان در گذشته را ،که اگر چنین باشد زهی افسوس و افسوس و افسوس از اهانت به گذشتگان.
    ودر آخر اینکه استناد به این موارد بیشتراستنادبه نظریات پوپولیستی و رایج در زمان خود ایشان است مردمی کوچه و بازاری که تحت تاثیر افکار اندیشه های مارکس و هگل و لنین و غیره لباس روشنفکر بر تن و یا متعصبان و خشکه مقدسانی که چماق تکفیر آنان در طول تاریخ ایران چه ضربه ها که بر درخت تنومند تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران وارد نساخته است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code