خانه / ایران / ایران باستان / ساسانیان / قتل و غارت گیلانیان به دست انوشیروان
انوشیروان

قتل و غارت گیلانیان به دست انوشیروان

به قلم مدیر سایت
سپاه انوشیروان پس از کشتار بلوچیان سراغ گیلانیان آمدند. دستور آمد چنان کشتاری در آنجا راه بیندازند که حتی هیچ میش و گرگی باقی نماند (ظاهرا کنایه از این که بالادست و پایین دست همه باید کشته شوند).
چنان کشتار  و غارت و سوزاندن راه انداختند که ناله ها بلند شد و همه جا آغشته به خون و مغز سر شده بود:

پراکنده بر گرد گیلان سپاه
بشد روشنایى ز خورشید و ماه

چنین گفت کایدر ز خرد و بزرگ
نباید که ماند یکى میش و گرگ

چنان شد ز کشته همه کوه و دشت
که خون در همه روى کشور بگشت

ز بس کشتن و غارت و سوختن
خروش آمد و ناله مرد و زن

ز کشته بهر سو یکى توده بود
گیاها بمغز سر آلوده بود

آبان ۱۳۹۶

۱۷۷۰

همچنین ببینید

️منحصر بودن حق سواد آموزی در ایران باستان

به قلم مرتضی رمضان پور شاید بتوان علاوه بر تاکید منابع زرتشتی بر سنت شفاهی …

۲۵ نظر

  1. بعد از بلوچستان ۲۰۰۰ کیلومتر کوبیدن بطرف گیلان ؟ علت حمله ؟
    لا اقل بگردید یک منبع تاریخی موثق پیدا کنید ،
    همینطوری ناشیانه برا خودتون میبُرید و میدوزید.
    بنظر بر طبق احادیث اینجا هم منظور کُشتار توسط اعراب صورت گرفته :

    سعد ابن عاص لشگری راهی طبرستان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند،
    سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند.
    لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند.
    “سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی امان خواستند،
    به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکُشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعد تمام مردمان شهر را
    به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند.
    ( تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶)
    فتوح البلدان : احمد ابن یحیی بلاذری صفحه ۳۰۳

    مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سالها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند
    و اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان و طبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند.
    کتاب البلدان نوشته : ابن فقیه صفحه ۱۵۲

    • مدیر سایت

      کار سعید بن عاص هم اشتباه بوده

      • این البته به روی خود نیاوردن نیست یعنی جنایات اعراب در تواریخ مسلم و معتبر را مدیر محترم با یک جمله خوب این هم اشتباه بوده رفع و رجوع کنند و نوبت ایرانیان و مفاخر ایران که رسید به استناد شاهنامه که هیچ گونه سندیت تاریخی هم ندارد و اصلا کتاب حماسی و اسطوره است ده تا ده تا مقاله بر ضد ایرانیان و تاریخ ایران منتشر کنند . ربطی هم به رو و اینها نداره کلا چون ما بر حقیم هرچی دلمون خواست بگیم و از هر جا دلمون خواست روایت کنیم کی به کیه در راه حق و مذهب حقه میشه هرکاری دلمون خواست بکنیم.

        • مدیر سایت

          اگر گفتیم در فلان کشور جنایاتی میشده، مفهومش این نیست که در کشوری دیگر جنایت نشده

          کجا گفتم که اگر شاهنامه از افتخارات ایران باستان گفت، نباید قبول کرد؟

          • من هم چنین چیزی نگفتم . سخن از استناد تاریخی به شاهنامه است . شاهنامه برگرفته از خدای نامه های پهلوی است و این کتب علاوه بر اساطیری بودن در مواردی تاریخ را تحریف کرده اند . مورخین ادعاهای تاریخی شاهنامه را فقط اگر سند و دلیل دیگری تاییدش کند می پذیرند چون خود فردوسی هم قصدش روایت تاریخی نبوده و شاهنامه قصه و حکایت و داستان و تمثیل است نه خبر و روایت تاریخ در کامنت بعدی ۱۴ ذکر تاریخی مغایر در شاهنامه ذکر شده است

  2. استاد ارجمند دکتر دانشور در تز دکتری خود با مقایسه شاهنامه با تواریخ معتبر اسلامی و تواریخ معتبر غربی و یافته های باستان شناسی اخیر موارد مغایرت های شاهنامه با واقعیات تاریخی را بیان کرده اند
    ۱) تقلیل دوران حکومت اشکانیان از پانصد و اندی سال به دویست سال در شاهنامه.

    ۲) نقص اطلاعات پیرامون دوران اشکانیان در شاهنامه و خلاصه شدن آن در بیست و چند بیت.

    ۳) کتمان برخی از حقایق تاریخی نظیر شکست نرسی از رومیان.

    ۴) اسطوره پردازی از حقایق تاریخی برای بزرگ جلوه دادن اشخاص و رخدادها مثل داستانهای زندگی اردشیر و بهرام گور و …

    ۵) حذف برخی از اعمال خشونت‌ بار و غیر انسانی شاهان ، نظیر رفتار آنها با اقلیتهای دینی و اخذ مالیاتهای سنگین.

    ۶) به بدی یاد کردن از پادشاهانی که سعی در کاستن قدرت موبدان داشتند مانند یزدگرد بزه گرو …

    ۷) اسطوره پردازی از حقایق تاریخی برای بزرگ جلوه دادن اشخاص و رخدادها مثل داستانهای زندگی اردشیر و بهرام گور و …

    ۸) افسانه سازی به منظور انحراف افکار عمومی از توطئه‌های پشت پرده نظیر افسانه مرگ یزد گرد برای مخفی کردن قتل پنهان او به دست موبدان.

    ۹) غلط ذکر کردن نسبت برخی از پادشاهان با یکدیگر مثلاً بهرام اول به اشتباه در شاهنامه پسر هرمزد معرفی می‌شود در صورتی که برادر اوست و نرسی به غلط پسر بهرام سوم خوانده شده است.

    ۱۰) نسبت دادن وقایع دوران یک پادشاه به پادشاه دیگر (گاهی به سبب تشابه اسمی) مثلاً نسبت دادن ظهور مانی به دوران شاپور اول ، در صورتیکه این واقعه در زمان شاپور دوم رخ داد.

    ۱۱) ذکر جزئیات و داستان‌پردازی پیرامون زندگی برخی از شاهان این دودمان که حقایق تلخ تاریخی را تحت‌الشعاع قرار می دهد نظیر روایتهای زندگی بهرام گور .

    ۱۲) کتمان اهمیت نقش موبدان در دستگاه حکومتی و تعیین پنهانی سیاستهای دولت و نفوذ بی اندازه در شخص شاه و سایر درباریان.

    ۱۳) عدم ترسیم دور‌نمایی کلی از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوران ساسانیان.

    ۱۴) تحریف و ابهام در شرح واقعه ظهور مزدک در دوران پادشاهی قباد.

    • الآن اینها کجایش این گفته شاهنامه را نقض کرد ؟ تمام شاهنامه بی اعتبار نیست ابدا اینطور نیست و میتوان تا حدی به آن استناد کرد … بازهم ره افسانه زدن و بحث را عوض کردن ، این مسائل را همه میدانند اما … این مبحث را رد کن … این مبحث را … بگو کلا شاهنامه از نظرت بی اعتبار است … بگو … یا مثلا بگو شما فلان فلان شده ها … اما قبل از همه اینها این مبحث در شاهنامه را کاملاً بی اعتبار کن و بگو دروغ محض است .
      همینطوری سر هر پستی یک کامنتی میگذاری … همینطوری .

    • عزیز دکتر دانشور مگه وحی منزله
      مگه خداست
      هیچکس اندازه فردوسی استبداددینی رو رسوا نکرده
      شوخی میکنی ؟
      دادگاه شیرین و دفاعیه پرویز را بخوان
      جنگ رستم و اسفندیار که بخشیش جنگ عقل مقابل حکومت دینیه
      اسفنذیار به حکم اینکه کمربسته زرتشته و شاه هم فلان زرتشته می خواد بند بر دست رستم بذاره
      نظرات ضد زن موبدان هویداست در شاهنامه
      بله اشکال تاریخی داره چون فردوسی از منابعی که دستش بود نوشته
      یزدگرد و بزه کار و مانی چرب زبان و….
      به این علت گفته که طرف ظلم کرده و مانی به دروغ ادعای پیغمبری کرده
      پسرجان جایی که باید از کشتار پادشاه بگه گفته
      حتی قهرمانش رستم هم از گناه در امان نبوده و مردم توران رو سلاخی کردهو فردوسی نشون داده
      اصلا این پیغمبرشاه رو تو در نصایح اردشیر به شاپور میبینی
      هیچکس اندازه فردوسی ظلم های موبدان رو
      نگفته موبدان از عاملان جنگ و شکست ایران از اعراب بودند
      واقعا تاسف اوره
      هر بزرگی رو به راحتی تخریبمیکنیم
      کاش ادمین پاسخ این سخنان بی دشتوانتون رو در مطلبی میداد

  3. وقتی کسی نمی فهمد خوب نمی فهمد دیگر !!!
    بنده خدا تز دکترا نوشته و کلیت تاریخ نگاری شاهنامه را رد کرده !!! حالا اگر به این عمو بگی که اصلا در هیچ یک از تواریخ و معجم های تاریخی بعد از اسلام نامی از گیلان نیست و گیلان فعلی هم نامش را از شاهنامه گرفته مگر می فهمد ؟ نه خیر این بابا فقط می فهمد که با مثلا با خواندن فلان ورد می شود ده هزار بار حج رفت یا تمام گناهانش با دو تا جمله پاک می شوند . سطح فکر این جماعت در همین حد است و به این نمی رسد که گیلان تاریخی در دوره قبل از هخامنشی وجود داشته و نامش گیلان هم نبوده و در زمان انوشیروان نه گیلانی بوده و نه گیلانشاه و گیلان سپاهی

    • ۱ : دکتر دانشور در کجای گفته هایش بیان کرده است که شاهنامه کاملاً بی اعتبار بوده و ابداً به هیچ کجای آن نمیتوان استناد کرد ؟
      ۲ : شاهنامه کلا بی اعتبار است ؟
      ۳ : این ادعای شاهنامه در این پست بی اعتبار است ؟
      چرا جواب سؤالات را نمیدهی ؟
      چرا مدام بحث را عوض میکنی ؟ حال چه کسی نمیفهمد ؟ چه کسی ؟ .

      • پاسخش را دادم در زمان انوشیروان منطقه ای به نام گیلان وجود نداشته ، بلکه قوم گیل تحت انقیاد شاهزاده ای ساسانی به نام گیلادر تمام معاجم و سفرنامه ها در تمام مکاتبات امرای عرب در دوره خلفای چهارگانه و امویان و عباسیان نام آن منطقه دیلم و مردمانش دیلمیان بوده اند همانگونه که استان ایلام فعلی ربطی به عیلام تاریخی ندارد گیلان کنونی هم ربطی به قوم مهاجم گلای که از قفقاز به مارد مهاجرت کردند ندارد در دوره ساسانی نام آن منطقه کادوس بوده و سلسله شاهان کادوسی در دوره ساسانی و حتی بعد از اسلام بر دیلم حکمرانی می کردند نیمی از گیلان فعلی هم تالش قدیم و نیم دیگرش کادوس بوده . گیلانشاه هم عمو زاده انوشیروان بود و به حکم او بر دیلم حکمرانی میکرده و بعدها پادشاهان دیگر ساسانی حکم مازندران را هم به ایشان دادند . حالا این جنگ و کشتار در کجای تاریخ آمده ؟ روابط ایشان با پادشاهی ساسانی هماره حسنه بوده و خود نیز از ساسانیان بودند .

  4. یکی از روشهای غالیان و مغلطه گران دروغ بستن به خدا و پیامبر و اهل بیت و بندگان خداست . وقتی که این دروغ گویان نوشته من را که حی و حاضرم تحریف می کنند و به انواع سفسطه و مغلطه رو می اورند معلوم است با روایات و تاویل قرآن و سخن پیامبر چه می کنند.

    – گفته ام : “دکتر دانشور در تز دکتری خود با مقایسه شاهنامه با تواریخ معتبر اسلامی و تواریخ معتبر غربی و یافته های باستان شناسی اخیر موارد مغایرت های شاهنامه با واقعیات تاریخی را بیان کرده اند ” و
    “کلیت تاریخ نگاری شاهنامه را رد کرده ” با تحریف ادعای من به :
    “شاهنامه کاملاً بی اعتبار بوده و ابداً به هیچ کجای آن نمیتوان استناد کرد” و ” شاهنامه کلا بی اعتبار است ”
    این کذاب با تغییر ادعای من می خواهد به خبال خام خودش با یک تیر دو نشان بزند اول به شاهنامه و فردوسی اهانت کند و دوم مثلا بگوید که ادعای من درست نیست .به قیود “کاملا بی اعتبار ” و ” ابدا ” و ” هیچ کجا ” دقت کنید .
    اما پاسخش :
    آن کتبی که “کاملا بی اعتبار “هستند جعلیات و افتراهایی است که به پیامبر و اهل بیت وارد می کنید و ” ابدا به هیچ کجای این کتب هم استناد نمی کنید” چون از سستی مطالب این کتب خبر دارید نه شاهنامه فردوسی که برای همیشه خار چشم شما و دشمنان فرهنگ و ادب پارسی است .
    سخن من و دکتر دانشور نقد بخشی از روایت های تاریخی شاهنامه است و اینکه این روایات اسطوره هستند نه تاریخ و هیچ مورخی به نقل های تاریخی شاهنامه به عنوان سند قطعی رخداد تاریخی نگاه نمی کند

    • هیچ مورخی به نقل های تاریخی شاهنامه به عنوان سند قطعی رخداد تاریخی نگاه نمی کند …

      بنداری مورخ نیست ؟ ، بیسواد باز کم آوردی توهین کردی ؟ . شاهنامه کلا بی اعتبار است ؟ جواب را واضح بده … شاهنامه کلا بی اعتبار است یا نه … :
      ۱ : بله .
      ۲ : نه .
      اینها را مهد کوکی ها هم میدانند : بله یا نه .

      البته که شما پیامبرید و بقیه تحریف کن … یعنی آنچنان داغ کردی که نمیتوانی حقانیت زرتشت و آیینش را اثبات کنی که در توهین هایت مشهود است واعجبا که چقدر داغ کردی … زرتشتیان ببینند مدافع آیینشان بکجا رسیده است دیگر چیزی برای عرضه ندارد و کار را بجایی رسانده که میخواهد پی شاهنامه را هم به علاوه هاشم رضی و دکتر پورداود بزند … اما در مجامع علمی هم هاشم رضی معتبر است و هم دکتر پورداود و هم شاهنامه که میتوان تا حدی بدان استناد کرد .
      #منطق مدیوماهی :
      هر چیزی و هرکسی که به ضررت حرف زد را بگو بی اعتبار است خواه پورداود باشد خواه شاهنامه . یقین و معصوم فقط مدیوماه است و بس … مترجم اوستا فقط مدیوماه است و بس . مورخ هم فقط مدیوماه است و بس . در کل شاهنامه چیز بی خودیست … بله بنداری هم به اندازه مدیوماه نمی فهمید و اشتباه کرد از شاهنامه حرف زد اشتباه کرد … اما :
      روشنفکر و فخر روزگار ، علامه و مورخ مشهور مدیوماه فهماند که بنداری و … اشتباه کرده اند .

  5. بازهم بی سوادی خودت را با ذکر نام بنداری آشکارتر کردی ، یک نقل از بنداری در تایید تاریخ ایران باستان شاهنامه در یکی از کتابهایش بیاور . بنداری مورخ بوده پس می توانسته کتاب تاریخ بنویسد و از مطالب شاهنامه در ان بیاورد . پس چرا نیاورده ؟
    اگر منظورت ترجمه عربی شاهنامه توسط بنداری است که بی سواد تو هنوز فرق ترجمه یک کتاب و ارجاع و اسناد به یک کتاب را نمی دانی ؟ یعنی ترجمه یک کتاب معنی اش تایید تاریخی بودن و صحت روایات آن کتاب است ؟ یعنی تا به حال دیده ای کتابهایی که مترجم در پاورقی و توضیحات نظر خود بر خلاف نویسنده را بیان کرده یا مثلا مترجمین کتابهای محمد رضا پهلوی و فرح و رجال ان عصر با ترجمه ان کتب تاییدشان کرده اند ؟!!! هر روز چشمه ای از بلاهت هویدا می کنی

    • من نمیدانم … این جاهل گفت مورخین به شاهنامه به شکل یک سند قطعی رخداد تاریخی … من هم گفتم بنداری … اینهم از جوابش . اصلا نمیداند چه میگوید ، چرا داغ کردی گلم ؟ من فقط گفتم بنداری ، یعنی حساسیت داری ؟ .
      بنداری مورخ بود … داغ نکن ، برو سر قبر بنداری و به او ایراد بگیر .
      خب ، بچه جان میخواهی بحث را بازهم عوض کنی ؟ ، خیر اینجا نمیشود .
      اعتبار تاریخی شاهنامه را کلا ببر زیر سؤال … میتوانی ؟ .

      • مدیر سایت

        به دلیل زیاد شدن پیام های بازدیدکنندگان گرامی: پگی، offer و مدیوماه، و اشغال حجم زیاد از سایت، تا مدتی از عمومی کردن کامنت های آنها معذورم. می توانند بحث های خود را به وبلاگهای جناب offer یا مدیوماه انتقال دهند. سپاس و پوزش

  6. اگر از ایشان فراوان و اندک نماند پس این بلوچ ها و گیلانیان که الان ساکن مناطق شرقی و شمالی ایران هستند کی هستند که به خودشون میگن بلوچ و گیلک ؟ از نظر سید حسن فاطمی و اقای غیاث ابادی احتمالا این گیلک ها و بلوچ های کنونی از چین و ماچین وارد کردند که ادای گیلک ها و بلوچ ها رو در بیارن !مگر لشکرکشی الکیه ازین طرف به اون طرف! از هند به چین از چین به بلوچستان از بلوچستان به گیلان ! میش و گرگ و بالادست و پایین دست کشتند ، انگار نه انگار شورش علیه نماینده حکومت شده حالا چرا همه رو باید بکشند ؟شورش کنندگان و نمایندگان حکومت باهم‌!
    شما یه کتاب ادبی و حماسی برداشتی از روش داری تاریخ تجزیه و تحلیل میکنی ! درسته در مورد حمله انوشیروان به هند و چین اسناد تاریخی متواتر هست اما سندی تاریخی وجود نداره که انوشیروان در ادامه به بلوچستان و گیلان حمله کنه! اصلا فاصله ها انقدر زیاده که لشکرکشی ماه ها طول میکشه! اگر سندی غیر از شاهنامه دارید ارایه کنید!

  7. تو یه زنا زاده هستی نویسنده عربا این همه جنایت کردن

  8. شکی نیست که در طول تاریخ جنایت های زبادی توسط شاهان و صد البته حاکمانی عنوان شاه نداشتند صورت گرفته است از این جمله اند خلفا .کشتارهایی که به دست اعراب در ایران صورت گرفت و جنگ های احمقانه صلیبی برای نتیجه هیچ!
    مشکل ما آنها نیستند مشکل ما امروز است.تاریخ می خوانیم تا نگذاریم دوباره افرادی با آن طرز تفکر گذشته بر مردم حاکم شوند.شما می خواهید بگویید هر که عنوان شاه داشته ستمگر بوده است باور کنید چنین نیست.

    • مدیر سایت

      و حتی بعضی کشتن های شاهان بعید نیست از روی حساب و کتاب بوده و آنها که کشته شدند، حقشان بوده
      به صرف کشتن، نمی توان کسی را بد دانست

  9. انوشیروان به دادگری شهره بوده. شما احیانا داری در مورد جنایت اعراب می نویسی

  10. پان ایرانیستها چقدر عصبی شدند
    بله نمونه این حملات زیاده
    طبق تمام منابع تاریخی چه ایرانی رومی یونانی سریانی ارمنی و…دیلم و ایران جنگهای سختی با هم داشتند بنا به گفته ابن خردادبه قزوین به مانند دربند مهمترین مرز ایران ساسانی بود مسعودی نوشته قزوین در دوران ایرانیان مهمترین دژشان محسوب میشد چرا که گیل و دیلم شریعت زرتشتی نداشتند و دائم بینشان جنگ بود. البته فقط ما شکست نمی خوردیم طبق نوشته های سبئوس ارمنی سپاه گیل در قومس سپاه پارسی به فرماندهی شهربراز رو تارمار کردند و به سرزمین خود بازگشتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code