خانه / شخصیت ها / اهل بیت(ع) / امام رضا(ع) / مناظره ی امام رضا(ع) با بزرگ زرتشتیان
امام رضا(ع)

مناظره ی امام رضا(ع) با بزرگ زرتشتیان

به قلم مدیر سایت
مأمون که می خواست از شکوه امام رضا(ع) بکاهد، بزرگ ترین دانشمندان مکتب های مختلف در آن عصر را در مجلسی دعوت کرد و سپس از امام رضا(ع) دعوت به عمل آورد تا با حضور در آن مجلس به مناظره با آنان بپردازد.
امام(ع) با حضور در آن مجلس، با یک یک آنها به بحث پرداخت تا نوبت به بزرگ زرتشتیان رسید و امام او را به گفتگو دعوت کرد.
حضرت از او پرسید: دلیل تو بر نبوّت زرتشت چیست؟
بزرگ زرتشتیان: او چیزهایى براى ما آورده که پیش از او کسى نیاورده بود.ما او را ندیده ایم ولى از پدران ما به ما رسیده که او چیزهایى را براى ما حلال کرده که دیگران نکرده اند.از این جهت، ما پیرو او شدیم.
امام: آیا از راه اخبار پیشینیان، نبوّت او براى شما ثابت شده است؟
بزرگ زرتشتیان: آرى.
امام: امت های دیگر نیز اخباری در مورد نبوت پیامبران و موسی و عیسى و محمّد دارند.پس چرا همانگونه که با اخبار به نبوت زرتشت معترفید، در مورد دیگر پیامبران اعتراف نمی کنید؟
بزرگ زرتشتیان، دیگر نتوانست چیزى بگوید.
امام، خطاب به حاضران فرمود: اگر در میان شما کسى هست که مخالف اسلام است، بدون این که شرم کند، هر چه مى خواهد، سؤال کند…

متن عربی حدیث
… ثم دعا(ع) بالهربذ الأکبر فقال له الرضا(ع): أخبرنی عن زردهشت الذی تزعم أنه نبی؛ ما حجتک على نبوته؟
قال: إنه أتى بما لم یأتنا به أحد قبله ولم نشهده ولکن الأخبار من أسلافنا وردت علینا بأنه أحل لنا ما لم یحله غیره فاتبعناه.
قال(ع): أفلیس إنما أتتکم الأخبار فاتبعتموه؟!
قال: بلى.
قال: فکذلک سائر الأمم السالفه أتتهم الأخبار بما أتى به النبیون وأتى به موسى وعیسى ومحمد صلوات الله علیهم فما عذرکم فی ترک الاقرار لهم إذا کنتم إنما أقررتم بزردهشت من قبل الأخبار المتواتره بأنه جاء بما لم یجئ به غیره؟!
فانقطع الهربذ مکانه.
فقال الرضا(ع): یا قوم إن کان فیکم أحد یخالف الإسلام وأراد أن یسأل فلیسأل غیر محتشم… (توحید صدوق، ص ۴۳۰؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۱؛ ص ۱۵۰؛ بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۱۰)

مهر ۱۳۹۲

۶۶ نظر

  1. ای راهب کلیسا، کمتر بزن به ناقوس
    خاموش کن صدا را، نقاره میزند طوس
    آیا مسیح ایران، کم داده مرده را جان
    بردار جان خود را با ما بیا به پابوس
    اللهم صل علی علی بن الموسی الرضاالمرتضی

  2. این مناظره کاملا دروغه جون دلیلی که امام رضا اورده خیلی بچگانه اس .حالا به فرض راست باشه من جوابشو میدم .امدن یک تفکر جیدی وقتی میتونه از طرف خدا باشه که احکامش براساس قانون خدا باشه دینی که با زور شمشیر حرف میزنه به زانان دیگر ادیان بعنوان غنیمت جنگی تجاوز میکنه و ساده ترین قوانین حقوق بشر رو رعایت نمیکنه چطور از طرف خدا اومده .من متاسفانه مسلمان زاده شدم ولی ایمان دارم دین اجدادم بر حق بود

    • اگر شما هم که به کذب بودن این مناظره ایمان دارید بدانید که اگر زرتشتیان با اخبار پیشنیان خود به این دین روی آوردند پس چرا از نقل پیشینیان خود در آن زمان یا حتی زمان های قبل از آن که از ادیان مسیحیت و یهودیت نقل کرده اند به این ادیان نگرویده اند و حتی به اسلام . اگر گفته ی گرویدن به اسلام را رد میکنید. حال چرا زرتشتیان به دین مسیحیت که قبل از اسلام بود نگرویدند زیرا که عیسی مسیح قبل از پیامبر اسلام بوده است. از طرفی شما که مدعی هستید دین اسلام به زور شمشیر حرف میزند میخواهم بدانم شما در چه امری شمشیر بدست گرفتن مسلمانان محکوم میکنید اگر در مورد جنگ های پیامبر اسلام حرف میزنید که تمام جنگ های ایشان بر حق بوده برای مثال به جنگ بدر توجه کنید آیا قبل از این کافران نبودند که مسلمانان را شکنجه می دادند . حتی خانواده عمار صحابی بزرگ پیامبر اسلام به طور فجیع و درد ناک شنکجه کرده کشتند . از طرفی مسلمانان در کدام جنگ به زنان دیگر ملیت ها تجاوز کرده اند.این را بدانید که اسلام هیچ گاه حقوق بشر را زیر پا نگذاشته است اگر منظورتان حجاب است پس اگر حجاب برای زن نبود پس دیگر زن نبود بلکه حیون بود زیراکه زن بدون حجاب لخت است و لخت بودن از ویژگی حیوان است.

  3. من نمیخام در مورد درست یا نادرست بودن حمله ی اعراب به ایران بگم، ولی در مورد حاکمیت باید بگم حاکمیت برای خداست، و خداوند حق داره فرستاده ی خودش رو بر کل دنیا حاکم کنه، البته که گاهی زور شمشیر لازمه و گاهی کار فرهنگی و در کل الویت با صلح و گفت گو است و زور شمشیر زمانی لازمه که طرف هیچ دلیلی رو قبول نمیکنه و به دشمنی میپردازه، وقتی که تاریخ ایران رو مطالعه میکنی میبینی در دوران اشکانیان و کمی قبل تر و در دوران ساسانیان چه جنگ ها که بر سر قدرت انجام نگرفته، این حکومت ها به بهانه های مختلف با هم بر سر حکومت جنگ میکردند، مردم ایرانزمین رو به خاک و خون کشیدند، حتی به خودشان رحم نمیکردند پسر، پدر رو میکشت ، پدر، پسر رو میکشت، برادر برادر رو میکشت برای چی برای قدرت، این ها چه حقی داشتند که بر مردم حکومت کنند، من هیچ دلیلی نمیبینم که از حق این افراد برای حکومت دفاع کنم، مردم هم از این همه جنگ ها خسته شده بودند، و حمله ی اعراب به ایران برایشان مبارک بود، البته در ادامه حکومت های مسلمان از مبانی اسلام فاصله گرفتند، ولی اندیشه ی اسلام نزد ایرانیان باقی ماند، چون اندیشه ی برتر بود.

  4. ازاد انیش شما یک اشتباه مرتکب شدین شما جنگ شاهان وبرادر کشیها رو بای دین زرتشت نگذارید وگرنه اینجور شما استدلال میکنی ایا بعد اسلام بادشاهان ایران برای قدرت برادر کشی نکردن؟شما باید دین رد با اندیشه بیامبر اون دین برسی کنین وگرنه میشود اسلام رو با یزید و داعش برسی کرد

  5. شاید من هم از حمله ی اعراب به ایران به کشورم به خاکم به وطنم کمی ناراحت باشم، همان اعرابی که پس از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام اولین کسانی بودند که به وصایای آن حضرت بی توجهی کردند و همانها بودند که به اهل بیت پیامبر(ص) بی احترامی کردند( البته آن اعرابی که با آگاهی این کار را کردند)، ولی از اسلام ناراحت نیستم که هیچ شکرگزارش هستم، چون اندیشه ی نیک و برتر رو برام به ارمغان آورد، من هم ایران باستان رو دوست دارم، زرتشت پاک رو دوست دارم، ولی هیچ حقی رو برای شاهان باستان برای حکومت بر مردم سرزمینم قایل نیستم، به چه جهت مردم سرزمینم رو به خاک و خون کشیدند، برای حکومت برای دو روز دنیا، من نه حکومت های شاهان باستان رو قبول دارم و نه حکومت های جور اعراب رو، که غاصبان حق اهل بیت پیامبر(ص) بودند.باز هم میگم من ایران باستان رو دوست دارم، ولی این دلیل نمیشه که اندیشه ی برتر اسلام رو قبول نکنم،من این همه حکما و عالمان و شعرای اسلامی ایران عزیزم رو دوست دارم که به برکت قرآن و اسلام چه اثرهایی که خلق نکردند. حضرت حافظ:
    سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم
    تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
    من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
    قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
    سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
    که من این خانه به سودای تو ویران کردم
    توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
    می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
    در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
    کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
    نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
    آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
    دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
    گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
    این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
    اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
    صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
    هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
    گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
    سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم

  6. قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذی هُوَ خَیرٌ. (سوره بقره . ایه۶۱)
    گفت :آیا چیزی را که بهتر است جانشین چیزی که پستتر است میکنید؟
    وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ . (سوره ابراهیم . آیه ۱۷۰)
    و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است ، پیروی کنید!» می گویند: «نه ، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم ، پیروی می نماییم.» آیا اگر پدران آنها ، چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافتند ( باز از آنها پیروی خواهند کرد ) ؟!

  7. این مناظرات هرچند مسندهای تاریخی کاملی دارند ولی بدون روایات تاریخی هم قابل پیشبینی واثبات هستند..
    این استدلال امام هم برعکس فکر شما استدلالی نیست که با یکی دوخط بخواهید جوابش را بدهید.
    همین الان هم بزرگترین ایراد زرتشتیان وموبدانشان همین است.
    که تا الان هیچ کدام از موبدان بزرگ و زرتشت پژوهان واوستاشناسان نتوانسته اند حلش کنند.

  8. جناب ایرانی خودش جواب خودشرا باچه استدلال قشنگی داد:نباید کشت وکشتارهارا برسر دین بگذاریم.

    هرچند تاریخ گواه آنست که اسلام بدون جنگ تبلیغ شده و اتفاقا آیین زرتشتی باجنگ گسترش یا فته.

    وما اینرا داریم الان هم میبینیم مثلا:زرتشتیان با کمک خواستن از شاهان باستانی و بستن اتهاماتی مثل مسلمانان ۹۹خدادارند و………….. وبستن آیین خودبه ایران باستان تبلیغ میکنند ولی خوشبختانه شاهدیم بزرگترین کشور اسلامی اندونزی است که حتی درتاریخ مشاهده نمیکنیم که یک جنگی برای اسلامی شدن دارد.باجمعیت بیش از صد میلیون مسلمان

    • عبدالله عزیز .شما متاسفانه به جزییات توجه نمیکنین شاهان ایران برای کشور گشای به جهان لشکر کشیدن نه برای تبلیغ زرتشتیت ولی مسلمانان گفتن برای تبلیغ اسلام لشکرکشی میکنن .شما ببینین ایرانیان به دین هیچ مردمی کار نداشتن حتی معابدشونو درست کردن ولی مسلمانان معابد سایرین رو نابود کردن

      • اولاً برخی شاهان و شاهزادگان مثل اسفندیار برای ترویج دین زرتشتی به دیگران حمله کردن.
        در ثانی اکثر پادشاهان ایران باستان فقط به دنبال حکومت بودند. برای همین راضی بودن که مردم کشورهای دیگه در جهل و حماقت و گاوپرستی باقی بمونن × چون براشون مهم نبود. فقط دنبال قدرت و ثروت بودند.
        در اسلام قرار نیست کسی به کفر و حماقت کسی دیگه راضی باشه.

        • اسفندیار شاه چه سلسله ای بود؟ شما بعلوانان افسانه ای شاهنامه رو تو دنیای واقعی قاطی کردین . این شخصیتها افسانه ای هستن . شما که بعد اسلام عاقل شدین بگین چرا بعد اسلام ایران همش زیر قدرت بقیه بود؟ شما عاقل من نمیدونم بگو

          • اسفندیار پسر گشتاسپ شاه یک شخصیت واقعی است که پیرامون ان افسانه ها نوشته شد. یعنی اسفندیار و گشتاسپ رو از تاریخ حذف کنید چیزی از تاریخ زرتشتیها میمونه ؟؟؟؟

    • تاریخ گواه ان است که دین زرتشتی بدون جنگ وارد کشورهای دیگر شد. به قول پل دوبروی یک نفر را نمی بینید که به زور زرتشتی شده باشد. ولی اسلام با حمله به کشورهای دیگر گسترش یافت. میلیون ها ارمنی به قتل رسیدند میلیون ها یونانی به قتل رسیدند کشور رومانی به اتش کشیده شد کنستانتینوپل مخروبه شد وین باتلاق مسیحیان شد و مجارستان دشت کشته شدگان مسیحی.. هنرهای تیسفون پاره پاره شد ، مصر و سوریه به نابودی کشانیده شدند و……….. یک کشور در تاریخ به نام اندونزی مسلمان هست!! و این ۵۰ کشور دیگر را نمی بیند… کدام یونانی مجبور به زرتشتی گری شد؟ کدام زرتشتی به اندلس تاخت و صومعه سن مارتین را غارت کرد؟؟؟ کدام شاه ساسانی به سوریه رفت و زرتشتی گری را به اجبار منتشر کرد؟؟؟؟؟

  9. شما میگین هخامنشیان زرتشتی بودن ..داریوش یکی ازجنگهایش را رسما پرستیده نشدن اهورامزدا در دیگر جاها تعیین کرده .جاماسپ و اسفندیار و…..برای زرتشتی کردن مردم انهارا میکشتند ویاجنگهایی برپا میکردند مثل ارمنستان و….

    مسلمانان هم برای برداشتن ظالمان و گسترش اسلام فتوحات میکردند دلایل دیگرهم شایدباشد .ولی هیچ معبد زرتشتی مسیحی ویهودی را به هیچ وجه تخریب ننموده اند .البته همانند ساسانیان وهخامنشیان اجازه ی گاوپرستی و سوسکپرستی و بتپرستی رانمیدادند ومردم رااز جهالت خارج میساختند.
    برای همین بتکده های بودیسم و هندویسم و….را بایدنابودکنند اگر نمیکردند باید تعجب میکردیم.
    اونا برای بزورمسلمان کردن نجنگیدن همونطور که توتاریخ خوانده ایم .

    • سلام آقای عزیز به هیچ وجه سیدنا ابوبکر رضی الله عنه وسیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه وسیدنا امیر المومنین علی کرم الله وجهه
      معبد بوداییان وهندوها رو خراب نکردند چرا به این بزرگان تهمت میزنید؟
      بوداییان وهندو ها شامل آیه ۸ سوره ۶۰ قرآن هستند»
      لَّا یَنْهَاکُمُ اللَّـهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ﴿٨﴾
      خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نرانده‌اند. خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد. (۸)
      چرا باید معبد هندو وبودایی ها را خراب کرد؟

      • جناب معتزله، دوستمون عبدالله گفته بتکده نگفته معبد، اسلام بتپرستی رو نمیپسنده.

        • با سلام اسلام بت پرستی رو نمپسندد ولی دلیلی ندارد که ما راه بیفتیم بتخانه ها رو خراب کنیم
          این عقیده عقیده داعشی هست

          • با سلام امیدوارم آقا عبد الله ناراحت نشوند قصد توهین به ایشان را نداشتم

            ولی من هم صد درصد با بت پرستی مخالف هستم
            اما راه مقابله با بت پرستی که من هم مخالف آن هستم تخریب بتکده وتحمیل مردم به توحید از روی اجبار نیست

          • مظاهر کفر و بتپرستی باید برچیده بشه، ولی وجود معابد مشکلی نداره، مگه خود پیامبر بت های کعبه رو خراب نکرد، ولی خود کعبه ماند، واین کاملا عقلیه.

          • بحث تحمیل مردم به توحید از روی اجبار نیست، جامعه ی اسلامی باید زمینه ی رشد و تعالی انسان رو فراهم کنه، وجود عنصر باطل و خبیث باید از بین بره، آیا انسان میتونه فرزند خودش رو در یک جای آلوده از لحاظ مثلا بهداشتی قرار بده بعد با این منطق خودت بگه که فرزندم خودش باید از این بیماری ها نجات پیدا کنه، در حالی که چنین حقی نداره و باید مانع ورود فرزندش به این مکان آلوده بشه، و خودش هم باید برای پاک سازی آلودگی اقدام کنه، تا خطری فرزندش رو تهدید نکنه.

    • شما دارین رسما اشتباه میکنین دوست عزیز . داریوش هیچ وقت برای تبلیغ دین زرتشتیت جنگ نکرد تازه بزرگانی چون گوروش و داریوش اینقد به سایر ادیان احترام میزاشتن که برخی میگن احتمالا زرتشتی نبودن .حالا شما چور به این نتیجه رسیدین واسه تبلیغ مزدیستی جنگیدن خدا میدونه ؟ میگه دلایل قوی باید و معنوی نه گردن به حجت قوی

    • به به ظهور و بروز تفکر ناب داعش مبارکه
      به کجا رسیدیم ببین به خدا …
      یه ایرانی اون هم با ادعای مسلمونی دنبال تخریب عبادتگاه های دیگرانه چون فکر می کنه حق با خودشه…
      اینه نتیجه آموزش و پرورش ما

  10. تذکر : من عقاید بوداییان وهندو ها رو قبول ندارم اما ما حق تخریب معابد آنها را نداریم همانطور که عقاید مسیحیت رو قبول نداریم اما حق تخریب کلیسا رو نداریم

  11. آقای ایرانی
    جهل و حماقت لایق احترام نیست. جاهل شاید لایق احترام باشه، اما “جهل” نه !
    اکثر پادشاهان ایران باستان فقط به دنبال حکومت بودند. برای همین راضی بودن که مردم کشورهای دیگه در جهل و حماقت و گاوپرستی باقی بمونن × چون براشون مهم نبود. فقط دنبال قدرت و ثروت بودند.
    نظرتون در این باره چیه

    • تکلیف پادشاهان ایران باستان مشخص کنید اقای امیرشاهی !
      اگر هخامنشیان لاییک بودند و کاری با عقاید مردم نداشتند میفرمایید اینها مردم غرق در خرافات کردند و دنبال حکومت بودند ، اگر ساسانیان حکومت دینی را می انداختند و به قول باطل خودتون دگر اندیشان ازار میدادند باز میفرمایید این چه حکومتیه که به مردم ازادی دینی نمیده و انگیزیسیون را میندازه !
      من هنگ کردم ، شما به هر دو گزینه که تنها گزینه ها هستند مخالفید !
      شما فقط میخواید زور بگید ، کدوم خدا ؟ کدوم توحید ؟ یگانه پرستی کیلویی چند ؟
      شما ثابت کن که خدا وجود داره بعد ثابت کن خدا دقیقا یکیه بعد دیگران به خاطر شرک توبیخ کن !

  12. اولا هیچ نشانه ای ابودن مزدیسنا در زمان هخامنشیان نیست بلکه از زمان ساسانی بوده .
    فقط جاماسپ واسفندیار و داریوش نبوده خیلی دیگر ازظلمها به ارمنیان و….هم که توسط موبدان وشاهای دیگر میشده به هین دلیل بوده .
    جناب معتزله منظورم این نیست که یه مردمی مثل میانمار راه بیافتند بتخانه های بودایی هارا نابود کنند .
    بلکه انموقع سپاه اسلام نیرو ووحدت وقدرت داشته.
    درتاریخ راجع به این فتوحات درشرق ایران نوشته شده حتی از زرتشتیها هم درسپاه برای جنگ مختارانه حضوریافتند.

  13. من به جای بزرگ زرتشتیان پاسخ میدم
    بزرگ زرتشتی ها میتونست بگه پدران ما همه راستگو بودن و ما به راستگویان ایمان داریم ، میتونست بگه در دین ما دروغ و تقیه و لاف زنی نقل و نبات نیست ، میتونست بگه ما به خدای دروغگو ایمان نداریم :
    ” ان ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻣﺴﻠّﻤﺎً ﺳﺴﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﺪ ﻭ‏( ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ‏) ﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ‏( ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﺍﯾﻨﻬﺎ ‏) ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺳﺖ ، ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ “(انفال ۴۲)

    کسی که یکبار دروغ بگه باز هم دروغ میگه ، از کجا معلوم خدای شما همه قران را بنا به مصلحت به دروغ نگفته باشد ؟
    مثلا هدفش هم این بوده باشه که بفهمه چه کسانی توسط ایات قران گول میخورند و چه کسانی باهوشند و متوجه اشتباهات ان میشن و همچنان ایمانشونو به مسیح یا زرتشت از دست نمیدن !
    اولین بار یک کشیش مسیحی ادعای شیطانی بودن قران مطرح کرد

    • خانم آناهیتا نمیخام بهت توهین کنم یا خدای نکرده مسخرت کنم، ولی ازت خواهش میکنم در مبانی فکری خودت حتما یک تغییر ایجاد کن، اگر هم زرتشتی هستی، به دین خودت احترام بگذار و اعمال نیک انجام بده تا شامل اون آیه قرآن بشی که به اهل کتاب هم نوید به عاقبت بخیری داده.

    • عبدالحق(لطفا نشان دهید)

      سلام لطفا شما آقای فاطمی عزیز وآقای آزاد اندیش وسایر مدافعان دین اسلام این سوال خانم آناهیتا رو پاسخ بدهید ببینید من حرف ایشان رو تایید نمیکنم اما این یک سوال است : سوال این است که انسان وقتی به دستورات واطاعت فرمان خالق هستی میپردازد قبول دارد که خالق هستی راستگو هست اما شبهه ای که در مورد آیه ۴۳ سوره انفال ۸سوره قرآن میگوید که خداوند به پیامبر اسلام تعداد حقیقی سپاه مقابل رو نشان نداد آیا این با راستگویی خدا در تضاد نیست؟ بعد از کجا بفهمیم بقیه آیات قرآن هم بر اساس مصلحت درست نمیگوید:

      إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّـهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا ۖ وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ سَلَّمَ ۗ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۴٣﴾
      در آن هنگام که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد؛ و اگر فراوان نشان می‌داد، مسلّماً سست می‌شدید؛ و (درباره شروع جنگ با آنها) کارتان به اختلاف می‌کشید؛ ولی خداوند (شما را از شرّ اینها) سالم نگه داشت؛ خداوند به آنچه درون سینه‌هاست، داناست. (۴۳)

      • مدیر سایت

        من به تفسیر آیه مراجعه نکردم اما اجمالا می توان گفت که اگر راست گفتن، مفسده ای به دنبال داشته باشد کار ناپسندی است: http://www.raherasti.ir/2495

        • عبدالحق(لطفا نشان دهید)

          سلام خب شخص ممکن است بگوید اگر خداوند راستش را نگوید چون مفسده دارد
          ممکن است در بقیه آیات قرآن هم راستش را نگفته باشد
          لطفا درباره شبهه مطرح درباره آیه ۴۳ سوره انفال ۸ سوره قرآن بیشتر فکر کنید وپاسخ کاملتری بدهید
          به نظر من این شبهه ای که خانم آناهیتا مطرح کردند
          شبهه قوی است

          • مدیر سایت

            گفتم من حوصله تحقیق در مورد این آیه رو ندارم. آنچه گفتم چیزی است که به ذهنم خطور کرده. در اینجا دروغی صورت نگرفته. فرض کنیم که من ده هزار تومان در جیب دارم اما تنها هزار تومان آن را به شما نشان دادم دروغ نگفته ام حتی اگر بدانم شما خیال می کنی که پول من تنها همین مقدار است.
            از سوی دیگر به فرض که دروغ باشد، اگر دروغ مصلحتی را بپذیریم هرچه زیاد باشه ایراد نداره. در ثانی در جاهای دیگر قرآن در شرایط جنگ و اموری که دروغ مصلحتی را نشان دهد وجود نداره.

          • جناب عبدالحق خداوند از این کارها زیاد در زندگی من و شما انجام میدهد، و این از امدادهای الهی بحساب میاد، تازه مگر خداوند در این آیه درباره ی مبانی دینی صحبت کرده که شما هی میگید دروغ دروغ، جناب عبدالحق گفتید به نظر من این شبهه ای که خانم آناهیتا مطرح کردند شبهه قوی است، از این شبه های قوی تر که بشه حداقل نام شبهه روش گذاشت جواب داده شده، این که موجبات خنده رو فراهم میکنه، اینها القائات شیطانیست، اینقدر به آن بها ندهید تا موجبات خنده ی شیطان فراهم نشه، البته اگر سوالی در ذهن هست باید گفته شه و جواب داده بشه تا حق نمایان بشه، و دل آروم بگیره.

          • خدایی که به هر کاری توانا است چه نیازی دارد دروغ مصلحتی بگوید

  14. مدیر سایت گرامی ایا مدرکی دارید این مناظره واقعی و معتبرباشد ؟؟؟چون با شناختی که از اهل بیت دارم بعید میدانم معتبر باشد!!!چون اهل بیت زرتشتیان را اهل کتاب میدانند.باز هم فرافکنی؟؟؟سایت شما پر شده از تناقض!!!!!!!!!!!مدیر سایت گرامی

  15. نه میگویم بر حق اند نه میگویم که بحث نشود!!!وچه کسی میگوید فقط اسلام بر حق است؟لطفا بحث را مثل همیشه نپیچانید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  16. خانم آناهیتا٬ این شماهایید که میگویید موبدان و بزرگان و مغان زرتشتی دروغ های بسیار به زرتشت ع بستند.و همه ی اثار به جا مانده از دین زرتشتی متعلق به شخص زرتشت ع نیست!
    ‍‍پس دروغ بیرون ندهید که ما همیشه راستگو بوده ایم!از شعار تا عمل فاصله بسیار است! در ضمن برخی جاها راست گفتن نشانه ی حماقت است!نه نشانی از نجابت ! و آن راستی بیجا ارزشی ندارد!راستگویی یک ارزش است زمانی که ضد ارزش شد دیگر مفت هم نمی ارزد!مثلا در جایی که سرباز ما اسیر دشمن است ایا باید اسرار نظامی ما را به دشمن لو بدهد؟! یا باید آنان را با اطلاعات غلط سردرگم کند!؟
    قطعا اگر راه اول را انتخاب کند خیانت کرده است! پس دیگر این راستی ارزشی ندارد!چون به گناه بزرگتری چون خیانت الوده میشود!
    فرض کنید فرد ظالمی قصد ظلم و ستم به فرد ضعیفی را دارد.و از ما اطلاعتی میخواهد که اگر راستش را بگوییم به ان فرد ظالم در رسیدن به هدفش یاری رسانده ایم آیا باید راستش را بگوییم؟ و یاور ظالم و دشمن مظلوم شویم!قطعا اگر دروغی در اینجا گفته شود که سبب یاری مظلوم شود.هزاران بار پاکتر از راست فتنه آمیز و گناه الودی است که کمک به ستم و جور نماید!و مثال های دیگری که وجود دارد…

    در آیه ۴۳ انفال نیز دروغی وجود ندارد.۱-چرا که خود آیه نشان میدهد جمعیت انان زیاد بود پس دروغی گفته نشده است!
    ۲-میتوان گفت آن رویا پنهان نمودن حقیقت بوده است که این دروغ نیست مثل زمانی که شما برای رعایت حال فرد بیماری مرگ عزیزانش را اطلاع نمیدهید و به ارامی و کم کم او را مطلع نمایید که این دروغ نیست بلکه مخفی داشتن حقیقت است.که شما صلاح حال ان فرد بیمار را با این عمل خواستار بوده اید.شما از اعمال همه ی انسانها آگاه نیستید و اعمال انان را مشاهده نمیکنید این نعوذبالله نشانی از دروغگویی الهی در آفرینش نیست! بلکه پنهان نمودن حقیقتی است از سوی خداوند که دانستن و دیدن ان نه به سود شماست نه به سود دیگران!جزئی از نظام آفرینش است که قطعا چگونگی ان را خداوند و خالق جهان هستی باید تعیین نماید نه من و شما ! از اختیارات خالق است!۳- رویا و خواب در همه حال تخیل است!و واقعیت نیست.۴-رویا چون تخیل است اکثرا تعبیر دارد قرار نیست با انجه در واقعیت دیده میشود یکسان باشد!چنانکه یوسف ع دید خورشید ماه و ستارگان بر او سجده کردند فرعون دید گاوهای لاغر گاوهای چاق را خوردند اینها همه تعبیر داشتند.آنچه در خواب دیده میشود حتما عین واقعیت نیست.خواب پیامبر اسلام ص نیز جدای از ان مسائل نبوده است میتوان گفت آنچه رسول معظم اسلام ص در رویا از تعداد اندک سپاه کفار مشاهده فرمود تعبیر و نشانی از باطن ضعیف و سست کفار و مشرکین حربی بوده است.۵-شما به معنای کل ایه توجه نفرمودید چرا که ایه میگوید این مشاهده ی اندک کفار به جهت مصلحت مسلمین بوده است.نتیجه آنکه خدای متعال خیر و صلاح و فلاح مسلمین و ایمان اورندگان به خود را میخواهد.نشانه لطف و رحمت خداوند به بندگان میباشد.چنین خدایی قطعا هیچگاه سر بندگانش را کلاه نمیگذارد پس نگرانی وجود ندارد!بعلاوه مشخص است شیطان هیچگاه خیر و نیکی و خوشبختی ادمی را خواستار نیست!پس با عرض پوزش لطفا پرت و پلا نبافید!و به ایات رحمانی انگ شیطانی نزنید!

  17. جناب بیدارگر، جواب شما بیشتر جنبه انحراف فکری داره تا یک جواب کامل ، شما سعی دارید بامثالهای بی ربط بحث روبپیچونیدکه دقیقا مصداق همون پرت وپلایی هست که خودتون فرمودید
    ویک عده که فقط منتظر چیزی شبیه به جواب هستند هم تشویقتون میکنند وکلی با خودتون حال میکنید که دقیقا مصداق همون پرت وپلایی هست که خودتون فرمودید
    اولا خدا رو با انسان دارید مقایسه میکنید،که واقعا ناروا هست ،اگه واقعا اون خدایی که ازش دم میزنید خدا باشه احتیاجی به دروغ گفتن ونمایش رویای اشتباه نداره ،خیلی راحت میتونه باقدرت خداییش جرات سپاه اسلام رو زیاد کنه نه اینکه به خاطر مصلحت بیاد خواب تخیلی به چشم طرف بیاره
    دوما ،اینجورکه به نظر میاد شما نه اطلاعات دینی دارید نه تاریخی ونه نظامی
    درباره موضوع سرباز که گفتید وپراز اشتباه هست باید بگم که واقعا فکرمیکنیدیک سرباز از اسرار نظامی یک ارتش باخبره که باز بخواد دروغ هم بگه…!خوب مافرض روبراین میگیریم که منظور شما ازسرباز همون فرمانده ،سردار،یا یک استراتژیست نظامی هست که معمولا این افراد همیشه باخودشون وسایل مرگ راحت رودارن تازه به غیر از اینها که عرض کردم طرف میتونه بداموزی شمارو یاد نگیره وبجای دروغ سکوت کنه که اونم اصلا احتیاجی نیست چون مطمعن باشید بعدازگیرافتادن همچین افرادی هرفرد عاقلی احتمال لورفتن عملیات رومیده
    تازه دیگه حوصله نداشتم وگرنه کلی دلیل دیگه هم تواین باب داشتم
    درقسمت مثالی هم که برای مریض وخبر فوت اوردید غیراز اینکه دوباره مثالتون بیربطه ونمیشه اعمال مخلوق وخالق رو یکی دونست باید خدمتتون عرض کنم که اگه کمی فکر کنید باز هم خیلی کارا میشه کرد که دروغ هم نباشه
    وداستان ظالمتون هم که یکی از جواباش رو میگم و شاید بونید وبه علت فراموش کاری یادتون رفته باشه که مولا حضرت علی وقتی اون بنده خدایی رو که از جلوشون رد شد ودیدنش ونمی خواستن لوش بدن به حکومتیا، جاشون رو عوض کردن وبه معمورین گفتن از وقتی که اینجا نشستم کسی رو ندیدم
    اینایی رو که بالا گفتم اموزش راست گویی بود

  18. باسلام خدمت مدیر عزیز سایت ،وعذر خواهی به خاطر اینکه تو کامنت اولی به همه عزیزان جوینده حقیقت ودوست عزیزمون جناب بیدارگرسلام ندادم.
    عارضم خدمت مدیر سایت عزیز که بنده هم از کسانی هستم که جدیدا واخیرا شبهه ای در اساس افکار ودانسته های اسلامیم افتاده که ،اگر جناب عالی در رفع ان به بنده کمک کنید سپاس گذارشما خواهم شد
    وامید دارم که جناب عالی ودوستان خواننده سوالات اینجانب را حمل بر بی دینی وکفر اینجانب ندانند وانها هم اگر میتوانند در رفع این شبهه بنده را یاری کنند
    ۱_چه استدلالی میتوان اورد که قران ،تحریف شده همان کتاب مقدسی نیست که زرتشت از خود بجای گذاشته ، وسلمان فارسی که از نجیب زادگان و دنیا دیدگان زمان خود بوده در این کار پیامبر را یاری ننموده است.
    دلیل شبهه اینجانب از مطالعات اخیرم در تاریخ ساسانی بوده وهمانطور که میدانید در دوره این سلسله با شکوه ایران زمین دین غالب در ایران عزیز زرتشت بوده و دین غالب در روم ترسا یا همان مسیحیت.
    سلمان که از نجیب زادگان با دانش وجهان جوی مملکت بوده ،کیش مسیحیت را برای خود بر میگزیند ،واین تصمیم او با وجودعیوب به جاو بسیاری که زرتشتیان ،از مسیحیت ان دوره یاد میکنند،واین نکته که سلمان هم در ابتدا زرتشتی بوده است ،این فکر را در خواننده ایجاد میکند که ممکن است او به خاطر مخالفت با کسی یا کسانی این تصممیم را اتخاذ نموده،واز مملکتش متواری گشته ،واین واقعه چند سالی قبل از شروع نبوت پیامبر بوده است .
    در این چند سال ایا سلمان به پیامبر خواندن ونوشتن رانهانی اموخته؟همانطور که حتما استحظار دارید پیامبر قبل از شروع نبوت در قبیله ای مرفح به نام قریش میزیسته که اتفاقا از جانب اطرافیان هم بسیار مورد احترام وعزیز بوده و به او لقب محمد امین را داده بودند.ایا برای سلمان زیرک وباسواد وباهوش که شایداز کسانی در مملکتش کینه به دل گرفته بوده ،میتوانسته است برای فریب عربان نادان ان زمان چنین حربه ای به کار بندد که ابتدا وی را در خفا و نهانی میان جمعی عرب بی سواد، سواد بیاموزد وبعد به گونه ای که همه گمان کنند که وی ناگهان دچار دانش شده است بنمایند،واین را اعجاز نام نهد؟وبعد از ان از صحنه نهانی دور شده وبا وجود اینکه خود از محلهای استقرار اعراب اگاه بوده خود را در دام انها افکنده ودین تسلیم را قبول کرده وعلنا در کنار پیامبر باستد ومرحله دوم که ترکیب اموزه های کتاب زرتشت با امیال وخواسته های خودش بوده را گام به گام شروع نماید؟
    شاید به این اندیشه ونتیجه گیریهای اینجانب ، به دیده تخیلی موهوم بنگرید و به ان بخندید ، اما تمام شواهدی که از کتب خطی و تاریخی و غیره به دست اورده ام دست به دست هم داده تا این نتیجه گیری را بکنم.:؛
    چرا اعراب درلشکر کشی به ایران تمام کتاب خانه ها را از بین بردند..؟حتما داستان نامه ای را که در باب کسب تکلیف سردار اعراب از جناب عمربن خطاب در باره بزرگترین کتابخانه ایران ودر اصل تمام کتابخانه های ایران بزرگبود شنیده و خوانده اید ، که وی در جواب گفت که : این کتابها یا خلاف قران هست که باعث ترویج کفر میشوند یا موافق ان هست که احتیاج به نگهداری ان نیست وهمه حسنات در کلام قران موجود هست پس در هر صورت باطل یا بیهوده است وفرمان داد که همه کتابها را یا بسوزانند ویا در اب بیندازند…!
    سوال اینجاست که انها چه چیز را را از بین میبردند ؟ایا این رفتار وکردار شبیه به از بین بردن اثار جرم نیست همانطور که انجیل وتورات تحریف شد؟چرا عربان تلاش میکردند زبان پهلوی ودیگر زبانها وخطوط کهن را نابود کنند؟چگونه است که از کتاب زرتشتیان «اوستا»تنها قسمت کوچکی برجای مانده؟ ونیمه گمشده و مفقوده کتاب «گمانیک شکند وی جار» که در رد تمامی ادیان واثبات دین زرتشت هست چرا ناپدید شده ودر ان چه مطالبیمیتوانسته باشد؟
    ودلیل تناقص گویی در قران چگونه است که مثلا در جایی میگوید هرکه را بخواهیم به راه راست هدایت میکنیم وهرکه را بخواهیم گمراه میکنیم ودر جای دیگر انسان را موجودی مختار ودنیا را محل ازمایش معرفی میکند ؟خوب اینکه اختیار نیست ،جبر است، وازطرف دیگر چه سود که به جای هدایت به سمت بهشت عده ای را به سوی جهنم راند،در صورتی که خود ش اورا گمراه کرده وگناه از جانب او نبوده، که این خلاف رحمانیت خداوند است وباز هم موجب تناقص است.
    درنهایت باز هم از مدیر محترم سایت عذر میخوام به خاطر کامنت طولانی ودرخواست پاسخ از شما وهرکه دانشی در باره شبهاتم راداردمیکنم

    • مدیر سایت

      بارها گفته ام که کوتاه بنویسید. در این نوشته ی بلند، موضوعات متعدد را مطرح کردید که همه را نمی توان در اینجا توضیح داد

      کوتاه سخن اینکه صرفا با احتمالات نمی توان امور تاریخی را زیر سؤال برد. اگر اینطوره من میگم : از کجا معلوم زرتشت آدم خوار نبوده؟ احتمالا زرتشت صد تا زن داشته. احتمالا کورش همجنس باز بوده

      اگر بخواهیم با احتمال، حرف خود را ثابت کنیم سنگ روی سنگ بند نمیشه

      اینکه سلمان قرآن را به پیامبر یاد داده نیازمند دلیله و با شاید اثبات نمیشه و تازه اگر قرآن و آموزه های اسلام در واقع از دین زرتشتی گرفته شده، چرا زرتشتیها دائم از اسلام و قرآن انتقاد می کنند؟ چرا پیرو اسلام نمی شوند؟ آنها حرفهایی میزنند که خودشان به آن اعتقاد ندارند

      این لینکها را ببینید:
      http://www.raherasti.ir/2991

      http://www.raherasti.ir/5927

  19. من نمی دانم سند این روایت درست است یا نه ولی در صورت وجود سند صحیح هم استناد این روایت به امام رضا موجب وهن جایگاه ایشان است . به دلایل زیر :
    – هیربدی که پاسخ سوال به این سادگی را نمی داند به نظر شما شان مناظره با امام معصوم شیعیان را دارد . حتی در حدیث نام او هیربد ذکر شده و نه موبد و این جایگاه متوسط دینی او را می رساند
    – آیا امام معصوم شیعیان که شما معتقدید به همه علوم عالم است و از پیدا و نهان خبر دارد به چنین استدلال سستی استناد می کند ؟آیا امام معصوم از مبانی علم اخبار اطلاع نداشتند ؟
    – پاسخ این سوال بسیار ساده است . اگر این داستان واقعی باشد ( که شک دارم و محتویات خبر عقلا نشان می دهد که جعلی است ) پاسخ این بود ؟ ما به گواهی پیشنیان خود وثوق داریم ولی به گواهی پیشنیان سایر ادیان وثوق نداریم و ایشان را نمی شناسیم . در حقیقت این پاسخی است که علمای شیعه در مقابل کسانی که برای روایات کتب شیعه حجت می خواهند ارایه می دهند . اگر قرار بود به گواهی هر کسی از پیشنیان اطمینان نمود که سنگ روی سنگ بند نمی شد .

    اما مهم تر از هر چیز دیگر : در کتاب مدیر محترم این سایت مطالب مربوط و غیر مربوط بسیاری آمده تا ثابت کند که زرتشتیان بر حق نیستند . اگر این استدلال کفایت می نمود پس این در و آن در زدن شما و دستاویز شدن به کلنز و براون برای چیست ؟ همین استدلال را به محاجه بگذارید و بینید زرتشتیان پاسخی برایش دارند یا نه ؟

    • « ما به گواهی پیشنیان خود وثوق داریم ولی به گواهی پیشنیان سایر ادیان وثوق نداریم و ایشان را نمی شناسیم . در حقیقت این پاسخی است که علمای شیعه در مقابل کسانی که برای روایات کتب شیعه حجت می خواهند ارایه می دهند . »

      گفته فوق کاملا غلط است .
      ۱ : کم نیست ادله ما از ادیان دیگر برای وجود پیامبرمان . حتی از کتب دینی هندوان هم برای وجود پیامبر ما دلیل هست .
      ۲ : علمای شیعه ما این چنین نیستند ، شاید فرقه ای دیگر از شیعیان که من خبر ندارم .
      ۳ : چنانچه برای مبحثهای انبیای قدیم از تورات نیز استفاده میکنیم ، آن قسمتهایی که خلاف قرآن است را رد ولی تمام آنرا منکر نمیشویم .
      ۴ : گواهی ما به معصوم (ع) میرسد و آنرا با قرآن اثبات میکنیم . صرف پیشینیان ساده نیست .

      و اما آنجا که گفت :
      « ما به گواهی پیشنیان خود وثوق داریم ولی به گواهی پیشنیان سایر ادیان وثوق نداریم و ایشان را نمی شناسیم . »

      ببینیم هیربد چه گفت :
      «ولى از پدران ما به ما رسیده که او چیزهایى را براى ما حلال کرده که دیگران نکرده اند.از این جهت، ما پیرو او شدیم.»
      امام گفتند :
      «امت های دیگر نیز اخباری در مورد نبوت پیامبران و موسی و عیسى و محمّد دارند.»
      نکته گفته امام که شما نخواستید آنرا متوجه بشوید اینجاست :
      « نبوت پیامبران و موسی و عیسى و محمّد »
      نه یک پیامبر ، نه دو پیامبر ، بلکه اکثر قریب به اتفاق مردم دنیا اخباری برای تأیید پیامبر خود دارند اما چرا آنها فقط اخبار خود را قبول میکنند ؟ ما نبوت پیامبران دیگر را که در قرآن آمده اند قبول داریم ، کاملاً هم قبول داریم ، وجود پیامبر زرتشتیان هم بسیاری قبول دارند ، اما آن هیربد خیر ، قبول نداشت . قیاس مع الفارغ شما اینجا بود که به نکته مناظره دقت نکردید . و اما بعد :
      اگر خوب به گفته های زرتشتیان نگاه میکردید می فهمیدید که هنوزهم نبوت پیامبران دیگر را قبول ندارند :
      معتقد به وحی و کتاب اسمانی نیستند . [ در سایت کورش نیکنام سندش است ] . در حالیکه کتاب آسمانی باید برای پیامبر دارای شریعت باشد . و البته دکتر فرهنگ مهر هم که کلا ادیان ابراهیمی را قبول نداشت .

      نکته ای که امام رضا (ع) بیان کرد این بود :
      پیشینیان شما به وجود پیامبری گواهی میدهند ، حال که پیشینیان گواهی میدهند آیا پیشینیان و کسان دیگری که به وجود پیامبران دیگر گواهی میدهند قبول نیستند ؟ در حقیقت همین باعث شد آن فرد دیگر جواب ندهد ، چون در آنصورت منکر عقاید اکثر مردم دنیا میشد !!! . تعصب این هیربد در مناظره کاملا آشکار میشد اگر میگفت نه .
      ما به پیامبران دیگر گواهی میدهیم ، به وجود پیامبری برای مجوس هم بسیاری گواهی میدهند . ما به پیامبر مسیحیان و یهودیان و … گواهی داده اما زرتشتیان نه ، حتی منکر نبود پیامبری برای بسیاری از قومهای دیگر هم نمیشویم اما تحریف آنان را چه با کتب خودشان بیان میکنیم .
      ما تحریف دین آنان را بیان میکنیم ، که آنهم با استناد به حرفها و کتب خودشان است . ازدواج با محارم نمود تحریف است و البته تحریف گاتهایشان .

  20. “منکر عقاید اکثر مردم دنیا می شد ”
    شما مگر منکر عقاید اکثر مردم دنیا نیستید ؟ مسیحیان عیسی را خدا می دانند . منکر عقاید ایشان هستید . پیشنیان مسیحیان هم به این امر گواهی داده اند . مسلم است که انکار می کنید .

    معلوم است که یک زردشتی باید منکر پیامبری ادیان سامی باشد . حالا ادیان سامی از روی هم چیزهایی کپی کرده اند این شد دلیل ؟ همین شیعه شما چند درصد مردم دنیا هستند ؟ کل شیعیان به سختی تعدادشان به ۲.۵ درصد مردم دنیا هم می رسد . از این جمع هم اکثریتشان با عقاید شما مخالفند و مثلا ولایت فقیه را قبول ندارند .
    پس به اعتراف خودتان چون منکر عقاید بیش از ۹۹ درصد مردم دنیا هستید متعصب و باطل هستید .
    و اما حجت شما برای روایات کتب اربعه مگر غیر از گواهی شیعیان پیشین است . اگر در سلسله سند یک روایت فردی غیر شیعه دوازده امامی باشد شما آنرا رد می کنید آن وقت به دروغ در اینجا می گویید که حجت شما برای روایات پیشنیانتان نیستند !!!! می گوید گواهی ما به معصوم می رسد . از چه طریق ؟ مگر معصوم مستقیما در گوش شما روایت کرده به مدد روات احادیث به روایت معصوم می رسید مگر غیر از این است ؟ حالا از کجا معلوم که آن راویانی که شما می گویید ثقه هستند راستگو بوده اند و بقیه پیشینیان سایر ادیان دروغگو ؟!!!! این شد روش پاسخ ( و بازهم تغییر موضوع من از روایات شیعه می گویم ایشان از پیامبری محمد رسول الله )
    مشکل بزرگ شما این است که حقی که در دین خود برای خود قائلید در دین دیگران برای ایشان قائل نیستید . زرتشتیان هم به روشی به پیشینیان خود اعتماد می کنند که شما به همان روش به پیشینیان خود اعتماد می کنید . با چسباندن ته این داستان به معصوم و قرآن هم قیاس باطل می کنید و هم مغلطه اگر زرتشتی قبول داشت که امام شما معصوم است و قرآن سخن خدا که دیگر بحثی در بین نبود . روش شما و مدیر سایت همین مغلطه مصادره به مطلوب است . در مقدمات بحث نتیجه را وارد می کنید و فکر می کنید که بسیار هنرمندید!!!!

    • آخر چه بگویم به شما ؟ بحث سر وجود پیامبر است نه اصول عقاید و دین ، سؤال امام رضا (ع) چه بود ؟ پاسخ هیربد چه بود ؟ استدلال هیربد چه بود ؟ اینها همه وجود پیامبر است ، این که دیگر متوجه شدنش سخت نبود ، استدلال هیربد برای وجود پیامبرشان است که کار دستش داد ، بحث سر وجود پیامبر است ، میخواهی بحث را عوض کنی ، عوض کن ، اما دیگر ارزش جواب دادن نداری .
      امام رضا (ع) گفت از کجا به وجود پیامبرتان یقین دارید ، گفتند چون پیشینیان ما گفته اند !! ، امام هم گفت پیشنیان دیگر هم گواهی به وجود پیامبران دیگر داده اند پس چرا انها را قبول ندارید ؟ دیگر نتوانست جواب دهد ، چرا ؟ چون ملاک افتضاحش فقط اخبار پیشینیان خودش بود !! این جاست که هیچ زرتشتی هیچ جوابی ندارد که بدهد ، امام (ع) با استدلال خود هیربد جوابش را داد .
      « حالا ادیان سامی از روی هم چیزهایی کپی کرده اند این شد دلیل ؟ »
      کپی کرده اند یا خدا وحی کرده است ؟ .
      « پس به اعتراف خودتان چون منکر عقاید »
      سؤال امام رضا (ع) چه بود و پاسخ هیربد چه بود ؟ بحث سر استدلال ضعیف و بیهوده زرتشتیان برای وجود پیامبرشان است .
      بقیه حرفهایت هم که غیر علمی و ضعیف .

      و اما انجا که گفت :
      « اگر در سلسله سند یک روایت فردی غیر شیعه دوازده امامی باشد شما آنرا رد می کنید »
      کدام اجمای علمای شیعه در کجای تاریخ این چنین چیزی بوده است ؟ .
      یا سند بیاور و یا همین جا از آقای فاطمی و خوانندگان بابت تهمت زدن به شیعه عذرخواهی میکنی ، غیر از این دو کار اگر بکنی و بازهم روی به توهین و تهمت به نظام و انقلاب و علمای شیعه بیاوری ، ارزش جواب دادن را نداری .

  21. اولا اجماع درست است ، اجمای نمی دانم چه صیغه ای است ؟! ی و عین در کیبرد کنار هم نیستند که ، کمی املا بیاموز .
    دوم می توانم صدها صفحه سند بیاورم در جرح بسیاری به دلایل سنی بودن ، فطحی بودن ، اسماعیلی بودن ، ملاک اصلی در جرح تشخیص مذهب راوی است که مذهبش صحیح باشد ، گرچه روایت بعضی از غیر شیعه اثنی عشری آن جا که به نفعتان است در موارد ی پذیرفته شده و این دلیل نمی شود همانگونه که بسیار روایات بدون سند و یا با روات مجهول را به صرف اینکه به نفعتان تمام شده می پذیرید و نمونه اش هم نامه منتسب به امام دوازدهم در رجوع به روات احادیث در حوادث روزگار ،ولی شکی نیست که :
    “اگر روایتی به ضرر عقاید غالی شما باشد و در سندش فرد غیر شیعه دوازده امامی باشد سریعا ردش می کنید ”
    اما جالب است که ذات خود زود بروز می دهید ، یک بحث علمی در توثیق روات احادیث و جمله بالا را تهمت زدن به شیعه و شایسته عذرخواهی می داند ، چقدر از خودت متشکری . من برای روشن کردن و بیان انحرافات ، خرافات مذهبی ، دروغگویی ، کاسبکاری دینی ، تزویر و ریا به احدی غیر از پروردگار عالم جواب نمی دهم و تو و امثال تو برای بازی و کاسبی با اعتقادات مردم باید از مردم شریف ایران زمین عذرخواهی کنید که به نام دین و اخلاق هم بی دینشان کردید و هم انواع بی اخلاقی را در لباس عالمان دین انجام می دهید .

    • « اگر در سلسله سند یک روایت فردی غیر شیعه دوازده امامی باشد شما آنرا رد می کنید »
      کدام اجمای علمای شیعه در کجای تاریخ این چنین چیزی بوده است ؟ .
      یا سند بیاور و یا همین جا از آقای فاطمی و خوانندگان بابت تهمت زدن به شیعه عذرخواهی میکنی ، غیر از این دو کار اگر بکنی و بازهم روی به توهین و تهمت به نظام و انقلاب و علمای شیعه بیاوری ، ارزش جواب دادن را نداری .

      برای تأکید :
      یا سند بیاور و یا همین جا از آقای فاطمی و خوانندگان بابت تهمت زدن به شیعه عذرخواهی میکنی ، غیر از این دو کار اگر بکنی و بازهم روی به توهین و تهمت به نظام و انقلاب و علمای شیعه بیاوری ، ارزش جواب دادن را نداری .
      برای تأکید :
      یا سند بیاور یا عذر خواهی کن یا ارزش جواب دادن را نداری .

      • و اما سند ، قبلش البته بگویم که بازهم دست به تحریف غیر مستقیم زدی ، من نه از اجمای !!!! علمای شیعه صحبت کردم و نه ادعا کردم که علمای شیعه چنین اجماعی دارند ، اینکه خودت را به اجامع علمای شیعه می چسبانی هم تحریف است هم خود بزرگ بینی
        در همین سایت بارها دلایل و حجت هایی که از طبری و … اوردیم را رد کردی که چون طبری ارادت به حضرت فاطمه ندارد برای شما راوی مورد قبول نیست
        این اولین سند و شاهد یعنی طبری را شما در سلسله سند ثقه نمی دانید
        و اما سند اصلی به عنوان روال : شهید ثانی در کتاب الرعایه فی علم الدرایه صفحه ۷۷ تقسیم بندی احادیث را ذکر کرده و در این تقسیم بندی حدیث صحیح حدیثی است که : “وهو: ما اتصل سنده إلی المعصوم، بنقل العدل الامامی عن مثله، فی جمیع الطبقات، حیث تکون متعدده، (وإن اعتراه شذوذ) ”

        تعریف مشخص است : حدیث صحیح باید سند متصل به معصوم و ناقل حدیث عادل و امامی مذهب باشد یعنی اگر امامی مذهب نباشد حدیث قطعا صحیح نیست .

        اما اگر راوی امامی مذهب نباشد چه ، در اینجا حدیث دیگر صحیح نیست اگر راوی غیر امامی اما موثق باشد حدیث موثق است و علمای شما به حدیث موثق عمل نمی کنند ( منجمله علامه حلی ) بلکه آنرا معیاری برای تشخیص بین دو حدیث حسن یا صحیح مغایر می دانند :
        ویظهر أثر القوه: عند التعارض، حیث یعمل بالأقسام الثلاثه، ویخرج أحد الأخیرین شاهدا ” [۱]، أو یتعارض صحیحان أو حسنان، حیث یجوز العمل به – أی: الحسن أو الموثق، بأن جعله شاهدا ” للصحیح، بدون العمل به.،
        به کلمه بون العمل به دقت فرمایید ……………..
        اگر عدالت و مذهب راوی مشخص نباشد اما راوی ممدوح باشد ممکن است حدیث حسن باشد و حدیث حسن در نظر بعضی غلما مانند علامه حلی مطلقا مورد تایید نیست و نیز شهید ثانی فقط در تشخیص مغایرت احادیث آنرا می پذیرد و مستقلا حکم به عدم عمل به حدیث حسن و موثق می دهند ( علامه حلی تهذیب الوصول ص ۲۳۲) ، بعضی علما حدیث حسن را به شرط موافقت با شرایطی قبول می کنند ، این شرایط همانها است که بنده گفتم یعنی اگر کوچک ترین خللی در اعتقادات شیعه امامی از طریق ان حدیث وارد شود حدیث حسن را سریعا رد می کنند .
        نظر اقلیتی هم مانند شیخ طوسی است که خدا رحمتش کند حدیث حسن را کلا با حدیث صحیح یکی میداند ولی نظرش را اکثر علمای شما قبول ندارند .

        بسیاری از راویان مانند ابان ابن عثمان با وجود اثبات وثاقت ، به دلیل شبهه بر دینشان که ممکن است امامی مذهب نباشد و کسانی او را ناووسی خوانده اند .

        پس مشخص گردید شرط صحیح بودن حدیث امامی بودن سلسله سند است
        اگر نص این مطالب از کتب معتبر شما مانند کتاب شهید ثانی هم قانع ننمود جنابعالی را در مطلب دیگری نمونه های رد و تایید احادیث ابان ابن عثمان را می گذارم تا مشخص شود که نظر من درست است و حتی در مورد شخصی مثل او که از اصحاب جلیل و ثقه امامان شیعه بوده ، احادیثی که کمترین شبهه اعتقادی داشته باشند را رد می کنید .

        تکلیف اهل سنت و دیگران مانند زردشتیان و مسیحیان که روشن است چون اصلا انها را عادل نمی دانید .

    • دروغگو تر و تهمت زن تر از شما کسی را در عمرم ندیدم به انضمام تحریف و جعل عقاید شیعه :

      ۱ : نویسندگان ینابیع الموده و فرائد السمطین شیعه نیستند . اما ما به کتب آنان استناد میکنیم .
      ۲ :در تقسیم بندی شیخ بهایی ، اساس عمل به حدیث، وثوق و اطمینان به راستگویی راوی است، خواه امامی باشد یا غیر امامی.
      ۳ : علاّمه حلّی در کتاب «الخلاصه» و قمّی در جزء اوّل «قوانین الاصول» تصریح می کنند که:
      «احادیث افراد موثق غیرشیعه، مورد قبول است؛ زیرا که ثابت شدن روایت از تحقیق حال روایت کننده در خبرش به دست می آید و آنگاه که حال و چگونگی راوی ثابت گشت و معلوم شد که در نقل اخبار دروغ نمی گوید، مسلّما این روایت ثابت شده است». [قوانین الاصول، قمّی، جزء اول.]
      ۴ : در کتاب «تنقیح المقال» آمده است:
      «خبر صریح از امام رسیده که باید روایت کسی را که با ما مخالف است بپذیریم و هرجا از خود، رأی و نظر می دهد ترک گوییم؛ بنابراین بر ما لازم است که به خبر چنین شخص موثقی که در اصطلاح علما به او ثقه غیرامامی گفته می شود، عمل کنیم».تنقیح المقال، الشیخ عبدالله المامقانی، ج۱، ص۲۰۶
      ۵ : شیخ انصاری در کتاب «رسائل» می نویسد:
      امام صادق(ع) فرمود: «خذوا ما رووا، وذروا ما رأوا» (آنچه روایت می کنند بپذیرید و آنچه را که رأی می دهند رها سازید).
      شیخ انصاری سپس می فرماید:
      «برای پذیرفتن خبری که مورد ثقه و اطمینان است، اخبار متواتر به ما رسیده است».الرسائل، شیخ انصاری، بحث خبر واحد.
      ۶ : سید محمدتقی حکیم در کتاب «الاصول العامه» می نویسد:
      «شیعه اخبار کسانی را که با آنها هم عقیده نیستند، حجّت و معتبر می داند، مشروط بر اینکه ثابت شود که اینان مورد وثوق و اطمینان هستند؛ و اخبار این قبیل افراد را موثّقات می نامند. اینگونه خبرها مانند سایر اخبار، حجت است و کتابهای شیعه از اینگونه احادیث مملوّ است».الاصول العامه، سید محمدتقی حکیم، چاپ اول، ص۲۱۹
      ۷ : امام خمینی رضوان الله علیه در این باره گام بیشتری برداشته حتی آن دسته از راویان سنّی را که توثیق خاصی ندارند، (مانند سکوتی و نوفلی که در میان اصحاب امام صادق(ع) بوده اند)، با مقایسه موارد روایات و سنجش نظریات نسبت به آنان، موثق بودن آنها را ترجیح داده اند.کتاب الطهاره، امام خمینی ره، چاپ قم، ج۲، ص۱۶
      ۸ : و از جمله نمونه های استفاده شیعه از زوایات موثق اهل تسنن :
      کتاب تفسیر «الصافی» و «المحجهالبیضاء» فیض کاشانی، «جامع السعادات» نراقی، و «شرح اللّمعه» و «منیهالمرید» و «مسکّن الفؤاد» شهید ثانی، «السوق فی الدوله الاسلامیه» از علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر «مجمع البیان» و تفسیر «منهج الصادقین» است.
      ۹ : علامه محمدحسین طباطبایی درباره حدیث صحابه می فرمایند:
      «اما احادیثی که از صحابه نقل می شود، اگر متضمن قول یا فعل پیغمبر اکرم(ص) باشد و مخالف با حدیث اهل بیت نباشد، قابل قبول است و اگر متضمن نظر و رأی خود صحابی باشد، دارای حجّیتی نیست و حکم صحابه مانند حکم سایر افراد مسلمانان است و خود صحابه نیز با یک نفر صحابی، معامله یک نفر مسلمان می کردند».شیعه در اسلام، استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی، قم، ۱۳۸۹ق، ص۴۶
      ۱۰ : و اما ببینیم این فرد چه تهمتی را به علمای شیعه نسبت داد و اینهم جواب آخر :
      شیخ زین الدین، مشهور به شهید ثانی، متولد سال ۹۱۱ق، هم نزد اساتید و علمای شیعه و هم نزد اساتید اهل سنّت درس خوانده و پنج سال در مدرسه نوریه بعلبک، فقه مذاهب پنجگانه را برای محصّلان شیعه و سنّی تدریس می کرده است. (رجوع شود به مقدمه کتاب: مسکّن الفؤاد، الشهید الثانی، تحقیق مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۷ه ق، ص۹۱۰)
      برای تأکید :
      درس خواندن هم نزد شیعه و سنی ، درس دادن به شیعه و سنی .

      اما زرتشتیان اخبار هیچ کسی را جز خود قبول ندارند و امام رضا (ع) از همین استدلال افتضاحشان استفاده کرده و آنان جوابی دیگر نداشتند .

      تا کی یک انسان میتواند دروغ بگوید ؟ تا کی ؟ . باید همین جا عذرخواهی کند بخاطرا ین تهمت بی اساس و نابجایی که زد وگرنه در اینجا ارزش حواب دادن را ندارد .

  22. چون با سند پاسخ دادی جواب می دهم چون من بعد ادعاهای بدون سند و مرجعت پاسخ لازم ندارد
    اما : اول جواب تقسیم بندی حدیث را ندادی ، از نظر کدام عالم شیعه به غیر از شیخ طوسی که خداوند رحمتش کند و بنده او را عادل و عالم واقعی میدانم ، کدام عالم دیگر حدیث روایت شده از غیر شیعه امامی را حدیث صحیح می داند ؟ اینکه گفتی حدیث سایرین را موثق می دانید خودم گفته بودم ، اما حدیث موثق با حدیث صحیح متفاوت است
    دوم : اینکه روایات سایرین که به نفع عقایدتان باشد را تایید می کنید که جواب نمی شود ، در کجا روایت همین ها را در مخالفت با عقایدتان پذیرفته اید ؟ جالب است که از ینابیع مثال زدی ، خود ینابیع احادیث مورد نظر شما را از شیخ مفید و شیخ صدوق روایت کرده ، این شد دلیل اینکه شما روایت دیگران را قبول دارید ؟! یا کتابهایی که گفتی حدیث و روایت اهل سنت در آن آمده همگی این احادیث یا حدیث غدیر و تفاسیر در تایید اهل بیت است ، در هیچ کجای این کتب روایت اهل سنت به صورت تام پذیرفته نشده است .
    سوم : به نظر علامه بنگرید ، همان چیزی است که من گفتم یعنی روایت صحابه اگر با عقاید ما جور بود بپذیریم و گرنه با ایراد اینکه مخالف نظر اهل بیت است ردش می کنید ، این کجایش پذیرش روایت صحابه است ؟
    چهارم : بازهم در دلایلت ربط و یابس به هم بافتی اینکه عالمی نزد شیعه و سنی درس خوانده و درس داده یعنی پذیرش روایت اهل سنت ؟ این شد پاسخ دلایل من !!
    وقتی می توانید بگویید ما روایت صحابه موثق و اهل سنت را می پذیریم که در علم رجال ایشان را به عنوان ثقه معرفی نمایید و احادیث اهل سنت که از ایشان روایت شده قبول کنید که هرگز قبول نمی کنید . بلکه تنها به صورت موردی روایات مورد نظر و مطابق عقاید خود را می پذیرید . مشخصا در تقسیم بندی حدیث شرط صحت حدیث امامی بودن راویان شیعه است و این حقیقت را نمی توانی تکذیب کنی

    • شیخ طوسی از عالمان شیعه است ، مگر مدعی نشدی ؟ اینهم دلیل از یکی از عالمان بزرگ شیعه . تو سند بیاور که عالمان شیعه به روایتی که فرد ثقه ی غیر امامی در آن باشد عمل نمیکنند ، مگر مدعی نیستی ؟ کو سندت ؟ کو ؟
      برای تأکید دوباره از کامنت قبل :

      در کتاب «تنقیح المقال» آمده است:
      «خبر صریح از امام رسیده که باید روایت کسی را که با ما مخالف است بپذیریم و هرجا از خود، رأی و نظر می دهد ترک گوییم؛ بنابراین بر ما لازم است که به خبر چنین شخص موثقی که در اصطلاح علما به او ثقه غیرامامی گفته می شود، عمل کنیم».تنقیح المقال، الشیخ عبدالله المامقانی، ج۱، ص۲۰۶

      از جمله نمونه های استفاده شیعه از روایات موثق اهل تسنن :
      کتاب تفسیر «الصافی» و «المحجه البیضاء» فیض کاشانی، «جامع السعادات» نراقی، و «شرح اللّمعه» و «منیهالمرید» و «مسکّن الفؤاد» شهید ثانی، «السوق فی الدوله الاسلامیه» از علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر «مجمع البیان» و تفسیر «منهج الصادقین» است.

      امام خمینی رضوان الله علیهحتی آن دسته از راویان سنّی را که توثیق خاصی ندارند، (مانند سکوتی و نوفلی که در میان اصحاب امام صادق(ع) بوده اند)، با مقایسه موارد روایات و سنجش نظریات نسبت به آنان، موثق بودن آنها را ترجیح داده اند.کتاب الطهاره، امام خمینی ره، چاپ قم، ج۲، ص۱۶

      خب نمیتوانی جواب بدهی بگو نمیتوانم ، اینکه راحت تر است تا مغالطه کردن .

      و اما :
      مسئله قبول روایتی از غیر امامی بود و بس ، حرف افتضاح شما این بود که پای زرتشتیانی را پیش کشیدید که هیچ روایتی از غیر را قبول نداشتند دال بر وجود پیامبران دیگر .

      الف : بحث را عوض نکن .
      ب : هنوز عذرخواهی نکرده ای با اینکه تهمت زدی و گفتی :
      « اگر در سلسله سند یک روایت فردی غیر شیعه دوازده امامی باشد شما آنرا رد می کنید »
      من جواب حرف فوق را دادم و کاملا بطلانش را هم اثبات کردم ، بحث عقاید و … مظرح نشد و جایش هم اینجا نیست ، حرفی که زدی را رد کردم و حالا هم که جوابی نداری بحث را عوض کرده و میخواهی به مسائل دیگر بکشانی .

      یا حرفی که زدی را اثبات کن ( که بطلانش را نشان دادم ) یا عذر خواهی کن و سپس بحث را عوض کن .

  23. و بالإسناد إلى أبی جعفر ابن بابویه رضی اللّه عنهما،قال [۱]:أنبأنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی رضی اللّه عنهم،قال:أنبأنا الحسن بن إسماعیل قال:

    أنبأنا أبو عمر سعید بن نصر بن محمد بن نصر العطار [۲]قال:أنبأنا عبد اللّه بن محمد السلمی،قال:أنبأنا محمد بن عبد الرحیم،قال:أنبأنا محمد بن سعید بن محمد،قال:أنبأنا العباس بن أبی عمر،عن صدقه بن أبی موسى:

    سند حدیث لوح !! صفحه ۱۴۰ از جلد دوم فرائد المسمطین راوی حدیث کسی نیست جز ابن بابویه قمی !!! این سند آقا است در اینکه اهل سنت را ثقه می دانند . بله اهل سنتی که از ابن بابویه قمی روایت کند را ثقه می دانند . در فراید المسمطین ۶۵ روایت از ابن بابویه نقل کرده و به همین تعداد از بقیه علمای شیعه . ینابیع هم فتوکپی فراید است همان روایات ینابیع و نقطه مشترک اینها هم این است که قبلا سنی بوده و بعدا به مرام صوفیگری پیوسته اند و از حب علی حرف امامیه را تکرار کرده اند .
    وهابیها و شبکه های سلفی هم آیت الله برقعی را ثقه و شیعه می دانند . جرا ؟ چون حرفهای ضد عقاید بقیه علمای شیعه را در لباس یک عالم شیعه درس خارج خوانده و دارای اجازه فتوا زده .

    ارزش سخنان برقعی و نویسنده فرائد و ینابیع در یک حد است ، این روایات نه در سنت روایی شیعه و نه در سنت روایی اهل سنت پشیزی ارزش ندارد . فقط به درد تبلیغ شما می خورد که دغل کارانه در کتابهایتان بگویید اهل سنت هم ادعاهای ما را تایید کردند در حالیکه این بنده خدا دارد از کتاب شیعه ها عقایدشان را می گوید یک محبتی هم به فرزندان پیامبر دارد که چشمش را یک جاهایی بسته و عین حرف امامیه را زده . در آمل به دنیا امده که در قرن هشتم اکثر مردمش در عقاید مخلوط شافعی و صوفی و امامی و اسماعیلی و زیدی بودند یعنی مانند امروز خط کشی دقیق بین مردم و عقاید در بعضی مناطق نبوده
    البته گویا در شرح حال نویسنده فرائد هم کمی شیطنت ها کرده اند یعنی کسی را جای کس دیگر جا زده اند یعنی این بنده خدا کاری با ان جوینی که استاد ذهبی بوده ندارد به هر حال هرکه بوده استاد ذهبی بوده یا نبوده سید محسن امین در اعیان الشیعه نام او را در صف اعیان الشیعه امامیه برده و در صوفی بودنش هم هیچ شک و شبهه نیست . آدم کوچکی نبوده البته کسی است که الجایتو مغول را شیعه کرده

    حالا همین بنده خدا شیعه امامیه اگر جایی در کتابش گفته باشد عمر رحمه الله این جماعت غالی فحش بارانش می کنند و این جا دیگر ثقه نیست . تا جایی ثقه است و نقل از کتابش می کنند که به نفعشان حرف زده !!! جل الخالق

    • نه حرف خودش را توانست اثبات کند و نه توانست از زرتشتیان دفاع کند ، بازهم حرفهایی بی اعتبار .

      ۱ : سندیت حدیث لوح که روشن است و البته کسی نتوانست انرا رد کند . چه فراید السمطین و چه روایتهای دیگرش که اثباتش گذشت . حاشیه نروید میتوانید ردش کنید که بزرگتر از شما هم نمیتوانند .
      ۲ : و اما آنجا که گفت :
      «ینابیع هم فتوکپی فراید است همان روایات ینابیع و نقطه مشترک اینها هم این است که قبلا سنی بوده و بعدا به مرام صوفیگری پیوسته اند و از حب علی حرف امامیه را تکرار کرده اند .»
      ببخشید ، شما عالم دهر زبان عربی و علم رجال و … هستید ؟ آیا حتی نزد وهابیون هم معتبر هستید ؟ پس اصطلاح فتو کپی را برای خود و امثالهم در کلاس درس خارجتان نگاه دارید .
      اینکه صوفی شده است ، سند ؟ ببینید ، بدون توهین و تهمت ، از شما سند میخواهم ، آیا سندی دارید ؟ .
      ۳ :و آنجا که گفت :
      « وهابیها و شبکه های سلفی هم آیت الله برقعی را ثقه و شیعه می دانند »
      « البته گویا در شرح حال نویسنده فرائد هم »
      چرا این سخن را گفتید ؟ اولا آیت الله بودنش را از کجا اوردید ؟ ثقه بودنش را از کجا آوردید ؟ الآن وهابیون شدند عالم که فردی را ثقه بخوانند و ثقه شود ؟ درباره ثقه بودن به نظر عالمان اسلام چه سنی و چه شیعه استاند میشود نه شبکه ماهواره ای !!!!!! . دوما این فرد را با نویسنده فراید السمطین و … همرده گرفتید ؟ آنقدر که در اعتبار بودن نویسنده فراید السمطین هست ، یک دهمش هم برای این آقا نیست و البته اینکه در سایتهای وهابیون میگردید باید بدانید شیعیان قبل از شما و بیشتر از شما اینکار را کرده اند و پاسخ نیز داده اند :
      ۱ : انتساب فراید السمطین به إبراهیم بن محمد جوینی :
      http://smyazdani.com/articles/image-articles/2901.html
      ۲ : مذهب جوینی ( برای وهابیونی که سعی دارند وی را رافضی و شیعه بخوانند ) :
      http://mazaheb.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%87%D8%A7/10573-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8-%D8%AC%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%85%D8%B7%DB%8C%D9%86

      و اما سخن پایانی درباره برقعی قمی :
      این فرد چند ویژگی دارد که وهابیون و من جمله شما که از آنان نقل قول میکنید از آن غافلید :
      چندین کتاب در اثبات عقاید شیعه نوشته و هیچ گاه کتب خودش را رد نکرد . [ چرا سری به آنان نمیزنید ؟ ]
      بعد از مدتی با اینکه گفت شیعه نیستم اما هیچ گاه کتب قبلی خود را رد نکرد .
      هیچ گاه نگفت سنی هستم و همواره هم بخصوص در کتاب خود ( که در نقد اصول کافی نوشته بود ) ائمه شیعه را با احترام کامل و عین یک شیعه خطاب قرار میداد با لفظ امام و البته علیه السلام هم میگفت ، روایت غدیر را زیر سؤال نبرد و برخی اصول دیگر شیعه را ، اما سخت به اصول کافی مشغول بود و آنرا میخواست بی اعتبار کند .
      خود را پیرو قرآن میدانست و نه شیعه یا سنی . هم بر شیعه نقد نوشته و هم بر سنی میتوان نقدهایشز را دید ، بهتر بود بیشتر تحقیق میکردید که اهلش نیستید .
      و اما ینابیع الموده هم کاملا معتبر است و جای خدشه ندارد :
      ر.ک : نفحات الازهار ؛ نویسنده : آیت الله سید علی حسینی میلانی .
      قیاس مع الفارغ شما :
      این فرد یعنی برقعیقمی نه جوینی است نه در حد او ، یک کسی است که بعد از مدتی گفت نه شیعه ام و نه سنی . وهابیون این فرد را با کسانی که از سنی برگشته و شیعه شده اند قیاس میکنند نه با جوینی که کلا یک سنی بوده و مانده است ، با عرض پوزش از شما آقای مدیوماه ولی لازم است بگویم :
      جهل تا چه حد ؟ .

      در کل شما این سه مورد را بی پاسخ گذاشتید و بحث را عوض کرده و به حاشیه رفتید :
      ۱ : مطالب این پست .
      ۲ : ادعایی که در کامنت اول کردید .
      ۳ : ردی که بر کامنت شما نوشتم که پاسخ آنرا نتوانستید بدهید .

      چرا دوست دارید بحث را عوض کنید ؟ چرا ؟ .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code