خانه / اعتبار دین زرتشتی / مشروعیت اعمال زرتشتی های امروز
رسوم زرتشتی

مشروعیت اعمال زرتشتی های امروز

به قلم سیاوش امیرشاهی
زرتشتیها می گویند: تنها گات ها مورد تأیید ماست و محتوای بقیه ی آثار زرتشتی ـ اعم از بخش های دیگر اوستا و متون پهلوی ـ هر آنچه را مطابق عقل باشد، می پذیریم و الا کنار می گذاریم.
امروزه رفتارهایی میان زرتشتیان رواج دارد که نه در گاتها است و نه با عقل جور در می آید و تنها در صورتی قابل توجیهند که معلوم شود مورد تأیید پیامبری الهی است، تا تعبد به آنها معنا پیدا کند هرچند با عقل ما مطابق نباشد.

سؤال: زرتشتیان عزیز چگونه این اعمال را به زرتشت و دینی که او آورده، نسبت می دهند؟

چند نمونه:
یک) زرتشتیان در مراسم خود به غیر زرتشتبان اجازه نزدیک شدن به آتش را نمی دهند بلکه غیر زرتشتیان فقط اجازه دارند از پشت محفظه ای شیشه ای به آتش نگاه کنند. این مسئله هیچ توجیه عقلی ندارد. (با توجه به اینکه زرتشتیان برخلاف متن اوستا، نجس پنداشتن پیروان دیگر ادیان را انکار می کنند.)

دو) موبدان در مراسم بر دهان خود پنام می بندند تا آلودگی دهان به آتش منتقل نشود. در حالی که عقل نمی پذیرد که آتش، آلوده به تنفس انسان شود بلکه بعکس، آتش یکی از بهترین از بین برندگان میکروب و آلودگی است.

سه) نمازها و نیایشهای خود را به زبانی می خوانند که متوجه مفهوم آنها نمی شوند و حتی در خواندن به زبان اصلی به منابع وحیانی هم مراجعه نمی کنند. اگر بسیاری از مسلمانان، زبان نماز را متوجه نمی شوند، به خاطر تعبدی است که از اسلام به دست آورده اند نه بخاطر عقل خودشان. اما زرتشتیان چرا چنین می کنند؟

چهار) زرتشتیان برای اعلان زرتشتی بودن، به خودشان کمربند گشتی (متشکل از ۷۲ نخ که نماد ۷۲ سروده ی یسنا) می بندند که هیچ توجیه عقلی ندارد و از طرفی آنان ۷۲ سروده ی یسنا را حجت نمی دانند! بلکه فقط ۱۷ تا از این ۷۲ را حجت می دانند.

پنج) موبدی در دین زرتشتی مقامی ارثی و خونی است. به همین دلیل کسانی که موبدزاده نیستند هرچند باسواد باشند نمی توانند موبد شوند بلکه بالاترین مقام آنها موبدیاری است. این رفتار در کجای گاتها آمده است؟

شش) اکثر زیاتگاه هایشان هیچ دلیل روشنی برای قداستشان وجود ندارد جز افسانه های ساختگی. چرا باید این زیارت گاه ها قداست داشته باشند؟

هفت) امروزه زرتشتیان مرده را با آب و شوینده (صابون و شامپو) می شویند و خشک می کنند. با یک شلوار و پیراهن و سر پوش و یک روپوش سراسری (همگی پارچه نخی سفید) سرتاسر تن مرده را می پوشانند و در یک تابوت فلزی می گذارند.
این کار چه پشتوانه ی عقلی و نقلی معتبر دارد؟

همچنین ببینید

خجسته میستری

تفاوت روحانی مسلمان و روحانی زرتشتی / دخالت روحانیون زرتشتی در آموزه های دینی

به قلم مدیر سایت روحانی های مسلمان و زرتشتی، به حراست و ترویج دین خود …

۳۲۵ نظر

  1. در پاسخ یک لینک از وبلاگ خودتون میگذارم
    http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/Posts/137/احکام+شرعی+زرتشتی/
    اینکه فقط گاتاها از زرتشت هست درسته چون مابقی ان زند و تفسیر موبدان هست ، به قول استاد پورداوود زبان گاتاها ۲۰۰۰ سال پیش هم مشکل فهم بود و تفاسیری که ضمیمه گاتاها تحت عنوان اوستا شده است ابدا صحیح نیست .
    در واقع اینها زرتشتی های سنتی و مذهبی هستند و با نوزرتشتیان کراواتی که فقط به گاتاها و جنبه اخلاقی و با کلاس ان چشم دوخته اند فرق دارند …
    با وجود اینکه اثبات شده هیچ حدیثی از حضرت محمد در دسترس نیست و فقط قران معتبر هست اما هنوز هم کسانی مثل شما فراونند ، شما و زرتشتیان سنتی در یک جناح ، نوزرتشتیان و فرقه قرانیون در یک جناح …

  2. الله اکبر …فرق رونگاه کن ..

     

    داخل دین اسلام وقتی شخص مقدسی را در جایی دفن میکنیم ان خاک هم تقدس میابد . درحدیث مااست که مومن از کعبه هم برتراست . ابراهیم نبی دراتش افتاد اتش از برکت ابراهیم نبی سرد شد .

     

    انوقت در زرتشتی هنگام نماز وعبادت پارچه به دهان میبندند تا نفسشون اتش را فاسد نکند . هیهات از این حقارتی که انسان در زرتشتی دارد هیهات هیهات هیهات …

  3. با سلام اقای فاطمی بسیاری از مطالب وبسایت شما را خوندم باخیلی از اونها موافقم ولی نقدی نسبت به شما دارم شما بجای جبهه گیری نسبت به زرتشتیها و مخاطرات اینها برای دین اسلام بهتر نیست به جامعه خودمون توجه کنید کجای جامعه ما به جامعه اسلامی شبیه هست اگر ما مشکلات نداشته باشیم کسی از روی نارضایتی به سمت ادیان دیگه نمیره جوانان ما توی دینشون دارن به پوچی میرسن شما روی زرتشت تمرکز کردید اگر ایندگان داعش رو نماد اسلامی بدونن به نظر شما کار درستیه که شما با وجود اطلاع از تحریفات اوستا اینطور جبهه گیری کردید فقر وفساد ربا نزول اینا تهدید برای اسلام هست یا زرتشتیان اگر اسلام ناب در جامعه گسترده بشه نیازی به جبهه گیری های افراطی شما که فقط باعث نفاق هستید نیست عزیزان هستند در میان عزیزان زرتشتی کسانی که جویای حقیقتند ولی از ما چه دیدن که بسمت اسلام بیایند رفتار بزرگان ما باعث دین گریزی جوانان شده اونوقت شما به فکر نشر تفکر ذهنی خودتون هستید(مخالفت با زرتشتیان)خودتون رو گول نزنید که بیشتر از این توان نداریدمتاسفم براتون

    • مدیر سایت

      درسته که مشکلات زیاد در جامعه ما هست اما من یک نفرم و نمیتونم به همه چیز بپردازم. همین مقدار که از دستم میاد انجام میدم. در مورد داعش هم مطالبی نوشتم، با اینکه ربطی به این سایت نداره

      http://www.raherasti.ir/2528/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

      • شما یکنفر نیستید چون یک نفر نمیتونه یک سایت با این همه هزینه واین همه مطالب تهیه کنه و به تمام سولات پاسخ بده شما بجای تخریب زردشتیان در جامعه بگردین وفقرا را پیدا ومنبع این فقر را تشخیص دهیدانسانهای غمگین راپیدا کنید وعلت ناراحتی ومشکلشان را حل کنید علت فرار مغزها از ایران با این همه هزینه ای که برای مملکت داشته راجستجو کنیدعلت فاصله گرفتن روحانیون ومردم عمومی را جستجو کنید علت های گرایشات افراطیون مذهبی به خشونت راپیدا کنید علت های اختلاس های عجیب و غریب در ایران وناباورانه فرار کردن وراهکار های اداری برای تکرار نشدن همچون اختلاسهایی ازدیگرافراد باشید علت اینکه کشور در بهترین شرایط (به جهت فروش منابع طبیعی )تاریخی است وجز کشورهای عقب افتاده می باشد جستجو کنید علت برده داری در ایران که اسمش به کاروکارگر تغییر کرده بگردین علت از بین رفتن محیط زیست ایران پیدا کنید علت بازده کاری وحشتناک پایین در دستگاهای دولتی را پیدا کنید علت زیاد شدن فحشا وخیانت زوجین به یکدیگر پیدا کنید علت بالارفتن امار طلاق که طبق امار رسمی از هر ۳ازدواج یکی ناموفق است پیدا کنید…………هر کدام از این پیشنهادات اجر اخروی دارد وخداوند ازماخشنود میگرددهر دینی که داشته باشیم یادمان باشد درخت هر چه سالم تر باشد سبزتر به نظر می رسد ۹۰درصد جمعیت ایران شیعه ومسلمانند و قوانینشان هم همگی اسلامی واز نظر فکری به گواهی تعداد دانشمندان وشاعران وورزشگاران المپیکی برتر از دیگر کشورهای اسلامیست بس اینهمه مشکل از چیست نظر شخصی خودم این است که مسلمانان مخصوصا شیعه در مسائل ریز وقتشان را میگیرند وبه کلیات نمی پردازندجامعه همینطور پیش برود مردم علتش را قوانین جامعه میبینن وقوانین جامعه هم همگی اسلامیست و باید موردتایید روحانیون باشدکه باعث شگاف مردم از اسلام وروحانیون میگرددونفوذ بیشترکشورهای استعمارگروگرفتن امتیازبیشترکه درشگردشان میباشد انجام میگیردما به فکردینمانیم انها به فکر جیبشان

  4. جناب فاطمی به نظر شما دین زرتشتی هیچ نکته مثبتی نداره؟ یعنی سراسر دین بد و غیر مفید هستش؟ هر عقیده و باوری بالاخره یه نکته مثبت داره. دین زرتشتی نداره؟
    مگه سایت شما برای نقد دین زرتشتی نیست؟ نقد که فقط منفی گفتن نیست. نقد ذکر کردن نکات مثبت هم هست. پس خواهش میکنم انصاف را رعایت کنید و نکات مثبت را هم بگید.

  5. کاش برای خوانندگان سایت ارزش قائیل بودید و وقت میذاشتید و چند کلمه مینوشتید نه اینکه لینک بدید. لینک رو خوندم و به جوابم نرسیدم. سوال من اینه که آیا دین زرتشتی خوبی داره یا خیر؟

    • مدیر سایت

      گفتم در آن نوشته که این سایت برای مناظره است و در مناظره روی ضعفهای طرف مقابل دست میذارن و الا مناظره معنا پیدا نمیکنه

      • جواب من یک آره یا خیر ساده هست

        • با سلام ؛ خـــــیـــــر .

          • از شما نپرسیدم دوست عزیز. از مدیر سایت پرسیدم جواب هم نگرفتم.

            • مدیر سایت

              ما نمی دونیم دین زرتشتی چیه که بخواهیم بگیم حرف خوب داره یا نداره

              و من در این سایت در واقع دارم زرتشتی ها را نقد می کنم نه دین زرتشتی

              http://www.raherasti.ir/346

            • جناب آقای مدیر سایت
              مطالب جنابعالی موجود است ، عمده مطالب این سایت در نقد مبانی دین زرتشتی مانند شخصیت آشوزرتشت و گاتها است ،
              ۱- اساسا در مباحث کلامی چیزی به نام نقد دینداران چقدر ارزش دارد ؟ اگر کسی سایتی در نقد شیعیان ایجاد کند و در ان سایت دهها مطلب و لینک و فیلم و عکس از قمه زدن و مجالس مبتذل و سخنان اشتباه جماعتی از شیعه بگذارد ارزش این سایت در چه حدی خواهد بود ؟ نقد دینداران نهایتا به ابتذال کشیده می شود چون ان جوانی که در ماه محرم با هزار خلاف شرعی زنجیر هم میزند لابد دیندار است .
              ۲- مطالب شما هجمه به مبانی یک دین است و اینکه در پاسخ سوالی که مشخصا از جنابعالی یک بله یا نه می خواهد و قاعدتا چیز سختی هم نیست این چنین طفره می روید خود گویای بسیار چیزها است .
              اما در مورد

            • مدیر سایت

              هیچ چیز قابل اعتماد از دین زرتشتی به ما نرسیده و زرتشتی ها ناچارند برای دینشان به همان منابع دست چندم مراجعه کنند و ناچاریم همانها را نقد کنیم اما در اسلام منابع معتبری چون قرآن و احادیث معتبر داریم

  6. اولا اینکه می گویید “هیچ ” چیز قابل اعتماد یعنی اگر حتی یک چیز قابل اعتماد از دینشان اثبات شود یعنی تمام سخن شما گزافه و غلط بوده و اثبات وجود این یک چیز قابل اعتماد سخت نیست چرا که خود شما تا به حال مدعی دهها اعتقاد زرتشتی شده اید و حاضر نیستید آن را انکار کنید .
    البته از نظر شما که متعصبانه معتقدید دین فقط یعنی اسلام شیعی موافق ولایت فقیه دیگر ادیان هیچ چیزی ندارند و میلیاردها نفر دیندار با عقاید دیگر در جهان دقیقا به ” هیچ ” چیزی باور ندارند یعنی نه نماز دارند نه دعا دارند نه غسل دارند نه رسوم ازدواج و ….
    مشخص است که در این باور تا چه حد به خطا رفته اید .
    اما چون مدعی هستید که دقیقا هیچ چیز قابل اعتماد در دین زرتشتی وجود ندارد فقط یا یک بله یا خیر پاسخ دهید :
    به نظر شما ” خویدوده به عنوان یک باور قابل اعتماد مبتنی بر ازدواج با محارم در دین زرتشتی وجود دارد یا نه ؟

    • کامنت ها شدند پنج و این آخرین کامنت تا فردا :

      هیچ چیز قابل اعتماد از دین زرتشتی …
      کسی که زبان فارسی هم بلد نبود . وقتی آقای فاطمی میگوید دین زرتشتی یعنی همان دینی که خداوند به زرتشت وحی کرد و زرتشت آنرا ابلاغ کرد دقیقا همان دین . از آن دین هیچ چیز قابل اعتمادی وجود ندارد . اما مطالب دیگری درباره خویدوده علاوه بر گواهی دینکرد و روایات پهلوی که البته بسیاری از مطالب این دو لینک در این وبسایت راه راستی نیز است :

      https://tarikhema.org/ancient/iran/22099

      https://tarikhema.org/ancient/iran/22105

      تعصب شما آقای مدیوماه هیچ حد و مرزی ندارد و با این طرز فکر راه شما به تلنگری بند است تا اسلام را هم کنار بگذارید .

  7. مشکل بزرگ شما این است که دین زرتشتی را در ظرف عقاید خود گذاشته و می سنجید . اما :
    ۱- مطابق نظر جامع دین پژوهان ، دین یعنی اعتقادات و باورهای بنیادی انسانها و مجموعه قواعد و سننی که بر اساس این باورها شکل می گیرد بنده دقیقا می دانم آقای فاطمی و شما چه چیز را دین می دانید . ایشان به تعریفی از دین معتقد است که خمیره دین را وحی الهی تشکیل می دهد . یعنی اگر کسانی اعتقادی داشتند که به وحی الهی متصل نبود یا نتوانستند اتصالش به وحی الهی را ثابت کنند اصلا ایشان آن را دین نمی داند .
    ۲- اما جالب است که زرتشتیان اصلا مدعی نیستند که به زرتشت وحی می شده است . زرتشتیان به نور واحد معتقد هستند و به یکپارچگی عالم روحانی و اشا معتقدند .معتقدند خداوند به انسان از طریق اشا الهام می کند و به زرتشت نیز الهام شده است . این اعتقاد البته از نظر من پذیرفتنی تر است چون تجربه مشترک همه انسانهاست و به همه انسانها از سوی خدا الهام می شود .
    خردمند در جهان به ادعاها و الفاظ نگاه نمی کند بلکه به صفات و نتایج نگاه می کند . ادیان از اسلام و مسیحی و یهودی و زرتشتی و هندو و بودایی دارای کارکردهای مشترکی هستند و به نظر من کسانی که این مشترکات را نمی بینند اساسا در انسان بودن خود باید شک کنند چرا که تعصب باعث شده شما از حقیقت اسلام فقط به نام اسلام بسنده کنید و از اصل موضوع که کارکرد و هدف و فلسفه و ذات ادیان است غافلید . حتی بودایی ها و هندوها با وجود بت پرست و مشرک بودن در دینشان اعتقادات زیبا و انسانی درخشانی وجود دارد .
    از نظر من خداوند وقتی می گوید دین نزد خدا اسلام است به زبان گویایی گفته است که همه ادیان یکی هستند و نزد خداوند نیت و پاکی و راستی و درستی انسانها ملاک است نه اینکه چه لقبی در شناسنامه اشان باشد . ولی برای کاسبان دینی این نام اهمیت دارد اینکه مردم خمس و زکات و موقوفه و مواجب دینی را به چه کسی بدهند خوب خیلی مهم است . اینکه مردم دست چه کسی را ببوسند و به چه کسی القاب پر طمطراق بدهند یا دختران دوشیزه را به عقد چه کسانی دراورند نزد ایشان از باطن دین مهمتر است .

    • مدیر سایت

      این حرف شما درست نیست: زرتشتیان اصلا مدعی نیستند که به زرتشت وحی می شده است

      دست کم برخی زرتشتی ها معتقدند که به زرتشت وحی می شده

  8. دین : هر آنچه که از طرف خداوند وحی میشود و البته وقتی میگوید و أطیعو الله و أطیعو الرسول … یعنی از سنت پیامبر و جانشینانش [ خلفا و صحابه در نظر برادران سنی ؛ ائمه (ع) در نظر شیعه] نیز باید اطاعت کرد . دین یعنی این در اسلام .
    در آیین یهود : به گفته انجمن کلیمیان تهران تورات تحریف نشده است و کاملا وحیانیست . و باید از تورات و تلمود که تفسیر آن است پیروی کرد .
    در ایین مسیحیت : حواریون با کمک روح القدس اناجیل را نوشته و از آنان باید پیروی کرد .
    در آیین زرتشت : فقط گاتها را زرتشت گفته است … اصولا چیزی به نام دینی الهی وحیانی وجود ندارد . گاتها که ۲۰ صفحه هم نمیشوند نه بیانگر دین اند و نه میتوان به زرتشت آن را نسبت داد .
    کتاب مینوی خرد هم نویسنده اش مشخص نیست ولی در آن کتاب از فردی به نام دانا و پرسش و پاسخ گفتن او با مینوی خرد آمده است پس آیا فردی به نام دانا نویسنده این کتاب و مینوی خرد پاسخ ها را گفته است ؟ هیچ کس نمیتواند اظهار نظر کند اما متأسفانه بر همین استدلال آمده و گاتها را به زرتشت و اهورامزدا نسبت دادند ؛ حال اگر ما نیز مینوی خرد را همین رفتار را با آن بکنیم … صراحتا مینوی خرد در این کتاب از وجود اهریمن و زروان سخن گفته است . نسبت دادن گاتها به زرتشت قرار دادی است و نه حتمی ؛ چرا که از وجود زرتشت در تاریخ خبری نیست .

  9. خیر اصلا وحی تعریفی از ارتباط پیامبران ادیان ابراهیمی با خداوند است . نه در اوستا نه در گاتها و نه در زند و نه هیچ کتاب پهلوی سخنی از وحی یا چیزی که معنای ان را به ذهن متبادر کند موجود نیست و اگر کسی (مثلا موبدیار غیبی ) در سخنانی چیزی گفته باشد که چنین استنباطی از آن شده کاملا خطا و نظر شخصی است گرچه بعید است هیچ زرتشتی معتقد به وحی باشد . موبد نیکنام پاسخ جامعی در این باب در سایت خود داده اند که به نظر من کاملا مشخص کننده نظر زرتشتیان است ولی اگر بر خلاف نظر ایشان از مراجع و موبدان و دستوران و کتب زرتشتی سندی دارید ارایه نمایید . متاسفانه شما اکثرا دیدگاه خود را به عنوان نظر زرتشتیان اعلام می نمایید :
    “دراین فلسفه فرشته ای درکار نیست که از آسمان فرود آید و پیام خداوند رابرگوش برگزیده اش برگوید (وحی کند) تا پیامبرآن سخنان را بدون کم و کاست برای راهنمایی به مرتوگان گوشزد کن”
    “پرسش:
    با سلام. آیا دین زرتشت وجود «وحی» را ممکن می داند و آن را تایید میکند؟

    پاسخ:
    خیر؛ در بینش زرتشت، «اهورامزدا» دانای بزرگ هستی بخش است. « دانایی و توانایی» از فروزه هایی بوده که نیاز به جایگاه و مکان نشیمن ندارد…………….از فرشته ای کمک بگیرد تا به گوش پیامبربرگزیده خویش یادآوری کند، و ما اکنون آن شیوه را «وحی» بنامیم “

    • مدیر سایت

      http://wikifeqh.ir/%D9%88%D8%AD%DB%8C 

      در وحی لازم نیست حتما فرشته ای در بین باشه

      انواع وحی را در متن بالا ببینید

      • دکتر سروش تمام سعی اش را کرد تا وحیانی بودن قرآن را زیر سؤال ببرد میدانید چرا ؟ چون در ان صورت دیگر نه پیامبر شریعتش بدرد میخود و هم میتوان تمام قران را به دلخواه عمل کرد و یا نکرد چون وحی و خواسته خدا نیست . خداوند باید بگوید که من چکار کنم و نه یک انسان که هم رده من است . سنت پیامبر هم وقتی میتوان عمل کرد که خود خداوند بگوید .پپس در آیین زرتشت چیزی به نام دین وجود ندارد . این دین را باید با عرفان های کاذب که ساخته یک انسان اند و آیین های دیگری چون بودا و هندوئیسم قیاس کرد و نه اسلام که در ا« وحی است .
        این چه خدایی است که نمیتواند با بنده اش حرف بزند ؟ چه خدایی است که نمیتواند کلام خود را به بنده اش برساند ؟ چه خدایی است که اجازه داد گاتها تحریف شوند و از تحریف آن جلوگیری نکرده و پیامبر دیگری نفرستاد ؟ چه خدایی است ؟ . این خدای زرتشت خدای دیگری است . خدای قاهری نیست چون نمیتواند با بنده و اشرف مخلوقاتش حرف بزند … خدای عالمی نیست وگرنه فرشته ای میفرستاد تا کلام خود را بر جهان ابلاغ کند … این خدای زرتشت خدای دیگری است .

    • کسانی چون جناب نیکنام بر چه اساسی چنین حرفی میزنند؟ چه کسی به آنها حق داده است که برای خدا تعیین و تکلیف کنند؟ این حق را چه کسی به آنها داده؟
      اگر مثلا الآن خداوند امر جناب نیکنام را قبول نکند! و پیامبری بفرستد و بگوید که این کارها را انجام دهید و این کارها را انجام ندهید، واکنش جناب نیکنام چیست؟ جناب نیکنام خواهان خداست یا خواهان خودش؟! سخن خدا را قبول دارد یا سخن خودش؟! آیا نظر خودش را بر نظر خدا ترجیح میدهد؟! دنبال جواب فلسفی نیستم، صریح و روشن واکنش ایشان چیست؟

      • ایشان در مورد دیدگاه دینی خودشان صحبت کرده نه چیزی را به خدا منتسب کرده نه از او سلب کرده ، گفته دیدگاه زرتشتیان این است که خدا برای ارسال پیامش به زرتشت از وسیله ای مانند وحی استفاده نکرده .
        دیگر اینکه همه باورمندان به ادیان متفاوت چیزهایی را به خدا منتسب می کنند و از او سلب می کنند . این یعنی تعیین تکلیف برای خدا ؟ مثلا یهودیان نسبت هایی به خدا داده اند و قایل به جسمانیت خدا شده اند . همچنین است بخشی از اهل سنت و ابن تیمیه . یا مسیحیان خدا را روی زمین اورده و خونش را بر زمین ریخته اند . این دیدگاه ایشان است و درست و غلط به آن معتقدند . از ان طرف بخشی از شیعه مانند اسماعیلیه از آن طرف بام افتاده و نسبت هر صفت به خداوند را شرک و الحاد خوانده اند و خداوند را عاری از صفات خوانده اند .
        اما بخش دوم یوال شما جواب فلسفی ندارد جواب منطقی دارد . شما فرض محال کرده اید . مثلا از من بپرسید اگر ادمی فنا ناپذیر شود واکنش من چیست ؟ فرض محال نتیجه ندارد چرا که نتیجه مقدمه محال هر چیز درست و نادرست می تواند باشد .

      • لطفا از بحث فاصله نگیرید و به حاشیه نپردازید، با بازی با کلمات و مغلطه گری شاید بتوانید عده ای را قانع کنید ولی قطعا در وجودتان احساس رضایت و آرامش نخواهید کرد، من با کسی دشمنی ندارم دنبال حقیقت هستم.
        بحث ما هم در مورد دیدگاه دینی ایشان است، سوال من از ایشان اینست که اگر خداوند بخواهد بر بنده اش فرشته ای نازل کند آیا میتواند این کار را انجام دهد یا نه؟
        مورد دیگر اینکه اگر درباره ی کسی حرفی بزنید و بگویید فلانی این کار را میکند و این کار را نمیکند درحالی که برای حرفهایتان از او اجازه ای نگرفته اید در اصطلاح عامیانه یعنی دارید برای او تعیین و تکلیف میکنید.
        سوال من کجایش فرض محال بود! مگر ایشان معتقد نیستند که خداوند دانا و توانای مطلق است، آیا خدای توانای ایشان قادر نیست پیامبری بفرستد! اگر جناب نیکنام به سخنان خودشان هم اعتقادی ندارند بگویید تا بیش از این وقت خود و دیگران را تلف نکنیم.

        • اولا من سخنگوی ایشان نیستم صرفا در پاسخ مدیر سایت دیدگاه ایشان در موضوع وحی را ارایه کردم .
          اما در مفروضات شما اشکالاتی است . شما به جای ایشان نمی توانید اعتقاداتش را بیان کنید و بعد نتیجه بگیرید . مثلا اینکه می گویید خداوند دانا و توانای مطلق است از دید زرتشتیان جهان هستی نتیجه کنش و واکنش دو نیروی خوب و بد است . لذا هر رخدادی در این چارچوب قابل تبیین است .
          دیگر اینکه اگر من درباره شما درست یا غلط بگویم که این کار را می کنید یا نمی کنید معنایش این نیست که برای شما تعیین تکلیف کرده ام . مثلا اگر بگویم شما هر روز ورزش می کنید یعنی اینکه برای شما تعیین تکلیف کرده ام هر روز باید ورزش کنید ؟!!!
          یا مثلا مسلمانان که معتقدند خداوند دیگر پیامبری نمی فرستند و دیگر سلسله وحی گسسته شده یعنی برای خدا تعیین تکلیف کرده اند که دیگر پیامبر نفرستد یا وحی نکند؟ با استدلال شما پس مسلمانان هم برای خدا تعیین تکلیف کرده اند !!!

          • آیا وقت آن نرسیده که به خود بیاییم، چه کسی را میخواهیم گول بزنیم، آیا انسان به وجدان خودش هم میتواند دروغ بگوید، با بازی با کلمات و جملات آیا حقیقت روشن میشود؟
            بنده کجا به جای ایشان اعتقاداتشان را بیان کردم! ایشان خودشان اعتقاد خود را گفتند، من کجا نتیجه گیری کردم! فقط چند سؤال پرسیدم، چه حرف هایی میزنید.
            در مورد اصطلاح کنایی و عامیانه ی تعیین و تکلیف قضاوت را به خوانندگان میسپارم.
            و مورد آخر اینکه مسلمانان این سخن را از خودشان نگفته اند، همان خدایی که پیامبران را به رسالت مبعوث کرد، از طریق وحی به آنها چنین گفته است، ربطی به بحث ما نداشت.

            • منظور این بود که فرمودید زرتشتیان معتقدند خداوند توانای مطلق است . از نظر کلامی این موضوع در توحید افعالی بیان میشود . زرتشتیان باور به توحید افعالی ندارند یعنی شر و بدی را از منشا خداوند نمی دانند . در جهان بینی زرتشتی خداوند به صورت مستقیم خلق نمی کند بلکه از طریق دو نیروی کنشگر با منشا خوب و بد خلقت اشیا و صفات صورت می گیرد . علم نیز خلقت خداوند را از طریق خلق قوانین فیزیکی تایید می کند . در فیزیک ماده و ضد ماده کشف شده اند و ذرات بنیادی هستی از تصادم دو ذره که یکی منشا نور و دیگری تاریکی است شکل گرفته اند . در بحث خلقت ادیان ابراهیمی با تماثیل خلقت در چند طبقه یا در چند روز نگاه اسطوره ای داشته اند که این نگاه در نگرش انسان امروز کودکانه و غیر حقیقی است اما نگرش دو نیرو با آخرین یافته های علمی مطابقت دارد .

        • با سلام ؛ آقای بهنام بحثهایی که من با این آقا کردم را بخوانید تا بفهمید این آقا چقدر اهل مطالعه و تحقیق است و چقدر بحث کردن را بلد است :
          بحث درباره ناقص العقل – بحث درباره بت الله – بحث درباره واژه مذکر برای الله – بحث درباره موحد بودن اجداد پیامبر [ ذیل پست چگونه میتوان زرتشتی شد ] .
          وقتی این ها را خواندید خواهید فهمید که آقای مدیوماه چطور عالمی هستند .
          میگوید مسلمان است اما میدانید … به علمای شیعه توهین میکند و عیب میگیرد در حالی که نه عربی بلد است و نه اندازه آنان در اسلام مطالعه کرده است … از اهل تسنن هم نیست اما درباره اجداد پیامبر طرف آنان است … آنقدر مطالعه اش درباره اسلام کم بود که نمیدانست سند درباره نماز خواندن پیامبر داریم … به عبارتی فرقه اش احتمالا مدیوماهی است … بارها او را دعوت به بحثی درست با ایمیل کردم اما حاضر نشد چون هیچ اطلاعات کافی نداشت … فقط این جا کامنت میگذارد تا بلکم چند ضد اسلام ببینند و … البته که چند وقتی است جوابهایش به شدت راکد و بی سند شده است .

          • سلام جناب offer، بنده نه با کسی دشمنی دارم و نه دنبال قانع کردن کسی هستم، من فقط به دنبال کشف حقیقتم، درباره ی اهل مطالعه و تحقیق بودن ایشان هم نمیتوانم نظر دهم، ولی از کامنت های ایشان میتوان نتیجه گرفت که اهل تحقیق هستند، با دیدگاهشان در مورد مسائل مربوط به ادیان موافقم، ولی نتیجه گیری های ایشان را قبول ندارم، از حضورشان در بحث ها هم تشکر میکنم. ضمنا جناب offer جا دارد از شما هم بابت نظراتتان تشکر کنم استفاده میکنیم.

  10. موبد نیکنام صراحتا می گویند اصلا وحی در دینشان نیست . حالا با فرشته یا بدون فرشته . ادیان ابراهیمی معتقد به فرشته ای به نام جبرئیل هستند که به پیامبران اولوالعزم وحی را می رساند .
    البته نظر من اشتباه بود بنده در پاسخ کامنت قبل ذکر کردم که این مفهوم در کتب پهلوی موجود نیست که در این کامنت اشتباه خود را اصلاح می کنم : در کتب پهلوی در خصوص بعضی از نمازهای زرتشتیان مانند اهونور ذکر شده که اهورمزدا اهونور فراز سرود و یتا اهو را که بیست و یک واژه است بخواند . (بندهش هندی بخش یکم ) لذا مفاهیمی نزدیک به وحی الهی در اندیشه بخشی از زرتشتیان خاصه در کتب پهلوی موجود بوده و محتملا دیدگاههای نزدیک به آن در بخشی از زرتشتیان امروز نیز موجود است گرچه به جد می گویم که در گاتها و یسنا و یشتها چنین اندیشه ای یافت نمی شود . همچنین در وندیداد از انجا که مغان خواسته اند بعضی نظرات خود را منتسب به زرتشت و اهورامزدا کنند در جای جایش نقل قولهایی از اهورمزدا موجود است که معنای وحی الهی را متبادر می کند خاصه در فرگرد ۱۹ و ۲۰

  11. -آخرین جواب بی سند !!!!بنده به تاریخ دیروز ذیل پست چگونه می توان زرتشتی شد را می توانید بخوانید . البته اگر صحیح مسلم و مستدرک حاکم و مسند احمد و پنج کتاب از صحاح سته را سند ندانیم آن هم در موضوع: عقیده اهل سنت در موضوع توحید اجداد نبی !!!!

    • متأسفانه کسی چون مدیوماه به هیچ چیز بند نیست و مدام به این در و آن در میزند تا راهی پیدا کند :

      http://rasekhoon.net/article/show/855131

      با هر کامنت … با هر اظهار نظر بیهوده … مدیوماه بی مطالعگی خود را بیشتر آشکار میکنی .

      والله لا یهدی القوم الجاهلین .

  12. جناب مدیوماه؛ من با توهمات ساخته ی ذهن بشر زندگی نمیکنم، بنیان فکری من بر عقل و فطرت استوار است. بنده چند سوال عقلی و منطقی کردم اگر جوابی ندارید یا جوابی ندارند لازم نبود آسمان و ریسمان ببافید و بحث توحید افعالی را پیش بکشید؛ اگر به گفته ی شما زرتشتیان به توحید افعالی باور ندارند مشکل از خداشناسی ایشان است، آنها با این حرفشان، باور خودشان مبنی بر توانای مطلق بودن خداوند را زیر سوال می برند، آیا به سخنان خودشان هم اعتقادی ندارند؟! فطرت من نمیتواند قبول کند دنیایی که خداوند آن را خلق کرده در بعضی جاها مستقل از آن ذات هستی بخش عمل کند، حتی لحظه و ثانیه ای.
    طوری میگویید که زرتشتیان بدی را از منشأ خدا نمی دانند که انگار ما بدی را از خدا میدانیم! ما بدی را از غیر خدا میدانیم، بدی زاییده ی اختیار است و منشأیی غیرخدایی دارد، هرکس در مسیری غیر از مسیر خداوند که خوبی مطلق است حرکت کند، آن هم با نیرو و اختیاری که خدا به او داده، در مسیر بدی حرکت کرده و تولید بدی میکند( واژه خلق را نیاوردم چون خلقتی صورت نگرفته)، خداوند راضی به تولید این بدی نیست ولی اگر جلوی آن را بگیرد باید اختیار را از انسان بگیرد که فکر نکنم کسی دوست داشته باشد خداوند موهبت اختیار را از انسان بگیرد.
    برداشت شما از توحید افعالی اشتباه است، توحید افعالی یعنی هیچ نیرویی در این جهان نیست مگر نیروی خداوند چون او دانا و توانای مطلق است، برگی از درخت نمی افتد مگر به اراده ی خدا، چاقو نمیبرد اگر خدا نخواهد و این عقیده با فطرت سازگار است و هر کس غیر از این بگوید، خودش میداند که دروغ گفته و هیچ وقت هم به حرف خودش یقین پیدا نمیکند، شاید با بازی با کلمات بتوان تأییدی زودگذر را گرفت ولی نمیشود خود را گول زد.
    شما فرمودید <> شما که با این حرف، صریح خداوند را خالق بدی معرفی کرده اید! شما که دقیقا خداوند را منشأ بدی خواندید!! واقعا دیگر نمیدانم چه بگویم.

    • شما فرمودید در جهان بینی زرتشتی خداوند به صورت مستقیم خلق نمی کند بلکه از طریق دو نیروی کنشگر با منشا خوب و بد خلقت اشیا و صفات صورت می گیرد.

  13. در مورد خلقت جهان در چند روز که شما آن را کودکانه و غیر حقیقی خواندید باید بگویم فرضیه و نظریه های علمی برای من یقین آور نیست، شاید صد سال دیگر با پیشرفت علم نظر آنها مطابق با خلقت چند روز بود، البته این مسأله جواب دیگری هم دارد شاید منظور از روز، دوران باشد، مثلا ما میگوییم در روزگار قدیم یا روزگار قرون وسطی اینجا روز و روزگار معنی دوره میدهد، نظرات دیگری هم در این رابطه وجود دارد که باید بگویم این مسأله برای من مهم نیست، هرچه میخواهد باشد بنیان های فکری من بر آن بنا نشده.

  14. اگر جناب نیکنام و همفکرانشون جوابی برای این سوالها ندارند، بهتر است سکوت اختیار کرده و با سخنان باطل و فریبنده و توهمات ذهنی خود مانع رشد و کمال روحی و معنوی و برقراری رابطه ی درست و زیبا و عاشقانه ی جوانان با خداوند نشوند، اگر خودشان حقیقت را نفهمیدند دلیل نمیشود که نفهمیدن خود را به دیگران سرایت دهند.

  15. مدیوماه به بهنام

    جناب بهنام نوشته شما کاملا نظر زرتشتیان است و با نص قرآن مغایرت دارد . شما می فرمایید : “طوری میگویید که زرتشتیان بدی را از منشأ خدا نمی دانند که انگار ما بدی را از خدا میدانیم! ما بدی را از غیر خدا میدانیم ” بله زرتشتیان بدی را از منشا خدا نمی دانند ولی در قران آمده : أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدیثاً
    در اینجا حسنه و سیئه را از جانب خدا می داند و مخالف نص مطلب شماست . در تفاسیر امامیه حسنه و سیئه را حوادث خوب و بد دانسته است .
    بخشی از دیدگاه بنده با شما در موضوع بدی و ظلمت یکی است . خداوند در آیه یک سوره انعام عمدا از واژه جعل به جای خلق برای نور و ظلمت استفاده نموده در حقیقت اگر بپذیریم خوبی و بدی مطلق نیستند (که فقهای اصولی امامیه این را قبول ندارند و مطلق می دانند ) معنی این آیه کاملا مشخص می شود چرا که ظلمت و بدی جعل می شوند نه خلق در حقیقت این مفاهیم در ذهن ما وجود دارند و مطلق نیستند .. سخن در اثرات و حدوث یعنی حوادث خوب و حوادث بد است قرآن همه حوادث را از جانب خداوند می داند چه خوب و بد اما این بدی مطلق نیست بلکه یک حادثه بد از نظر من ممکن است از دید شما خوب باشد . تفاوت ابهام در نگاه شما از مطلق نگری شروع می شود و خطای برداشتهای دینی در نیک وبد و خیر و شر از همین مطلق اندیشی ادیان است . در دنیای مفاهیم مطلق نمی توان پاسخی برای عدالت خداوند در مقابل بدی های مطلق یافت چون اگر از خداوند بدی صادر شود ظلم است و خداوند ظلم نمی کند . اگر همین مفهوم را با پذیرش این موضوع که بدی مطلق نداریم و بدی وابسته به ذات مخلوقات است بنگریم ان وقت می فهمیم که مفهوم خیر و شر مطابق عدالت و قرار گرفتن هر چیز در جای خود خواهد بود و خداوند با قرار دادن اشیا در جای خود باعث حدوث نتایجی شده که از دید بعضی خوب و از دید بعضی بد است اما در مجموع نور و روشنی و احسان و عدالت است .
    اما در این بین مفاهیمی مانند شیطان که مخلوق هم هستند مبهم می ماند . آیا حدوث شیطان خیر است یا شر عدالت است یا ظلم ؟
    زرتشتیان اما می گویند که خداوند این عدالت و قرار دادن اشیا در جای خود را از طریق خلق دو نیروی متضاد که در دیالکتیک و کنش با هم هم خلق می کنند قرار داده . چرا که هز موجود و هر صفت و هر حدوثی بر اثر نوع کنش این دو نیرو می تواند نیک یا بد تاریک یا روشن یا خیر و شر باشد .
    معتقدم در تفاسیر و نگاه علمای شیعه و سنی و زرتشتیان و ادیان ابراهیمی تناقضاتی فوق وجود دارد و نظر جامعی که تمام اشکالات را رفع کند ارایه نشده.

  16. موضوع بحث ما بدی به معنای دروغ، ظلم، دزدی، قتل، تجاوز، بی اخلاقی و از این دست اعمال بد بود نه حوادث و اتفاقات ناگوار و بدی که بر سر انسان می آید، چرا موضوعات را با هم قاطی میکنید. ما میتوانیم با دیدی مثبت به اتفاقات و رخدادهای پیش آمده در زندگی بنگریم یا اینکه نگاهی منفی گرایانه داشته باشیم، انسان مثبت اندیش در مواجهه با حوادث ناگوار روزگار و تلخی ها و سختی های آن خود را نمی بازد و با عینک بدبینی به حوادث و اتفاقات زندگی نگاه نمیکند و مشکلات را گردن این و آن نمیگذارد، بلکه با سعی و تلاش بیشتر به جنگ مشکلات میرود. خداوند این حوادث و اتفاقات و سختی ها را به این دلیل در دنیا قرار داد تا انسان ها در بوته ی آزمایش قرار گیرند تا رشد کنند و استعدادهای مادی و معنویشان شکوفا شود، تا عیار انسان ها مشخص شود، تا مرد از نامرد و راستگو از دروغگو مشخص شود. انسان مثبت اندیش مشکلات زندگی را فرصتی برای رشد و شکوفایی و بروز استعدادها میبیند ولی انسان منفی نگر دائما دنبال مقصر میگردد. همیشه در طول تاریخ در کنار انسان های مصلح، انسانهای سست عنصری بودند که ساز مخالف بزنند و به زمین و زمان بد بگویند، این آیه ای که شما آوردید در مقام بیان زشت نشان دادن این مسأله است. اگر شما به آیه ی بعد هم نگاهی می انداختید دچار این برداشت اشتباه نمیشدید.
    ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ ( ۷۹ نساء) هر چه از خوبیها به تو می رسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست.
    این دو آیه در کنار هم دارد این موضوع اخلاقی و روانشناسی را بیان میکند که اگر برای مثال نتوانستی نمره ی خوبی در درس بگیری این و آن را مقصر ندان خودت را مقصر بدان، اگر کنار رودخانه خانه ساختی و سیل خانه ات را برد خودت را مقصر بدان نه دیگران را، اگر بهداشت را رعایت نکردی و سرما خوردی خودت مقصری، اگر طبیعت را آلوده کردی و سلامتی ات به خطر افتاد خودت را مقصر بدان نه چیز دیگر را، اگر رابطه ات را با خدا قطع کردی و دچار مشکلات روحی شدی خودت را مقصر بدان نه کس دیگر را. هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
    إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها ( ۷ اسراء) اگر نیکی و احسان کردید به خود کرده اید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کرده اید.

    • جنابعالی بهتر از من می دانید که این بحث از مباحث اختلافی در اسلام بوده و دیدگاه حکما و اشاعره و معتزله و امامیه و عرفا دارای مشابهات و تفاوت هایی در این موضوع است :
      اشاعره امر خیر و شر را مطلق و هر دو را مستقیما از خداوند می دانند . معتزله خیر را از جانب خداوند و شر را از جانب انسان می دانند و خداوند را در امر شرور مسبب به هیچ وجه نمی دانند . امامیه مطابق حدیث امام صادق به بین الامرین معتقد هستند و برای اینکه پاسخ سوالات و تناقضات را بدهند به دیدگاه افلاطون و حکما نزدیک شده اند . من باب تلخیص ذکر می کنم در دیدگاه ایشان : خیر امر مطلق و شر امر نسبی است ، مطابق دیدگاه حکما شر را نه وجودی که عدمی می دانند
      اما دیدگاه حقیر : مطابق نظر شما نه دیدگاه اشاعره و نه دیدگاه معتزله را در این امر صحیح نمی دانم . اشکال را در خیر مطلق می دانم . مطلق بودن خیر دو اشکال اساسی دارد : نقص در خیر را نمی تواند پاسخ دهد . فرض کنید دو امر خیر در قیاس با هم قرار گیرند . تساوی این دو امر خلاف عقل است لذا یکی برتر از دیگری است . پس در یکی نسبت به دیگری نقصان پدید می آید و این خلاف مطلق بودن امر خیر است مثلا فرض کنید بخواهید مبلغی خیرات کنید . چند راه دارید که همگی خیر هستند ولی بهترین راه نیستند و هر راهی که شما فکر کنید از آن راه بهتری و برای کمک وجود دارد . اشکال دوم در اموری است که خیر هستند ولی از دیدگاه حداقلی شر هستند .عبارت خیر کثیر حامل این معنا است لذا در خلقت وجود شر حداقلی الزامی می گردد که با مطلق بودن خیر در تضاد است ( نگاه کنید به آرای ملاصدرا و افلاطون ) .

    • مفاهیم مطلق هستند نسبی بودن فقط در مقایسه معنا میدهد، اگر مفاهیم در عقل مطلق نباشند، ممکن نیست عقل چیزی را سنجش کند. مثلا دروغ بد است، یکی کم دروغ میگوید یکی زیاد، اگر مفهوم دروغ در ذهن مطلق نباشد چنین سنجشی هیچگاه صورت نمیپذیرد. قضاوت را به خوانندگان میسپارم.

  17. بنده نه نماینده ی اسلام هستم و نه نماینده ی مسلمانان، اگر شما در فهم معارف اسلام دچار برداشت های اشتباه شدید بهتر است به سایت های اسلامی سربزنید یا با دانشمندان اسلامی صحبت کنید، این سایت، سایت گفتگو با زرتشتیان است، پس لطفا به حاشیه نپردازید.

    • تفاوت دیگر در تفسیر قرآن در خصوص جعل نور و ظلمات است ، امامیه و حکما شر را مجعول بالتبع می دانند لذا افعال شر را نیازمند فاعل و حتی جاعل نمی دانند !!! ( نگاه کنید به اسفار ملاصدرا ج ۷ ص ۱۱۴ ) این مخالف نص آیه ۱ سوره انعام است که به صراحت جاعل ظلمات را خداوند می داند .
      عرفا خلقت و اشیاء را ناقص و در راه کمال می دانند . لذا سیر وقایع و حوادث را در جهت کمال ادمی و بالکل خیر می دانند که نهایتا می بایست نفس آدمی را به کمال و وصال خیر مطلق یعنی خداوند می دانند .
      حال اگر تمامی افعال و حوادث دنیا را اموری بدانیم که نه خیر مطلق و نه شر مطلق هستند بلکه بنا بر مصلحت و تقدیر و خواست خداوند دارای وجوه نیک و بد متعدد هستند . که نیکی از منشا نیکی . و بدی از منشا بدی تجلی یافته . اما منشا نیکی از نوع وجودی و منشا بدی از نوع نیستی و عدم است . (دیدگاهی که به غیر از معتزله اکثریت مسلمانان نیز قبول دارند و شر را عدمی می دانند ) . این دیدگاه در نوشته های موبد نیکنام وجود دارد .
      لذا شر و بدی قابلیت خلق مستقل ندارد . انحرافی که در دین زرتشتی پدید آمد و به دین زروانی معروف است در اینجا بود که برای بدی خلق و خالق مستقل قایل شدند . در حالیکه بدی از نوع نیستی و عدمی است و لذا هیچ مخلوق عدمی و بد به صورت مستقل از خیر و خالقیت وجودی امکان بروز و تجلی ندارد .

      • با سلام . مدیوماه متأسفانه درک درستی از فلاسفه اسلامی ندارید . در جایی دیگر هم نظر شیخ طوسی دال بر برهان شر را دلیل اختلاف درباره توحید افعالی دانستی که کذب محض بود و البته من هم پاسخ روشنی ندادم و گفتم منظورم توحید ذاتی بود که اشتباه گفتم ، بلکه درست این است که مسلمانان نه در توحید ذاتی و نه توحید افعالی هیچ نوع اختلافی با هم ندارند . بر خلاف زرتشتیان که در خصوص توحید ذاتی هم اختلاف دارند [ مقایسه زرتشتیان ساسانی و الآن ] .
        اما شما بد جور در بحث ها ره افسانه میزنید و برداشتهای نامتعارف میکنید … بدجور .
        این گفته ملاصدرا عین نظر علامه طباطبایی درباره برهان شر است که شر را از عدم میدانست و اینهم بر میگردد به نظر شیخ طوسی که میگفت شر از مخلوقات است پس ربطی به خداوند ندارد .
        آیه سوره انعام هم به این تعبیر کرده اند نور مخلوق خداوند است و ظلمات بر میگردد به عدم نور و این عین نظر فلاسفه دال بر ریشه بودن شر در عدم است . رجوع شود به ترجمه تفسیر المیزان ؛ جلد ۷ ؛ صفحه ۵ به بعد و تفسیر نمونه جلد ۵ صفحه ۱۴۴ به بعد .
        اما در اینکه چرا درباره آفرینش زمین و آسمان،کلمه”خلق”به کار رفته، و در مورد نور و ظلمت کلمه”جعل”مفسران،سخنان گوناگونی دارند، ولی آنچه نزدیکتر به ذهن می رسد این است که خلقت درباره اصل وجود چیزی است و جعل درباره خواص و آثار و کیفیاتی است که به دنبال آنها وجود پیدا می کند و از آنجا که نور و ظلمت جنبه تبعی دارد از آن تعبیر به جعل شده است.
        اگر خداوند گفته بود «خلق» بله این برداشت میشد اما گفته است جعل و نه خلق .
        آقای مدیوماه فلسفه چیزی نیست که صرفا با کتاب خواندن بتوان آنرا فهمید و برداشت خود از قرآن .

    • از آیه بالا استفاده می شود،همانطور که”نور”مخلوق خداوند است، “ظلمت”هم آفریده او است،در حالی که معروف در میان فلاسفه و دانشمندان علوم طبیعی این است که”ظلمت”چیزی جز عدم نور نیست،و این را می دانیم که نام مخلوق بر معدوم نمی توان گذاشت،بنا بر این چگونه آیه مورد بحث،ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است؟! در پاسخ این ایراد می توان گفت:
      اولا ظلمت همیشه به معنای ظلمت مطلق نیست،بلکه ظلمت غالبا به معنای نور بسیار کم و
      ضعیف در برابر نور فراوان و قوی بکار می رود،مثلا همه می گوئیم “شب ظلمانی”با اینکه مسلم است،در شب،ظلمت مطلق نیست،بلکه همواره ظلمت شب آمیخته با نور کم رنگ ستارگان یا منابع دیگر نور می باشد،بنا بر این مفهوم آیه این می شود که خداوند برای شما روشنی روز و تاریکی شب که یکی نور قوی و دیگری نور بسیار ضعیف است،قرار داد و بدیهی است که ظلمت به این معنی از مخلوقات خدا است. و ثانیا درست است که ظلمت مطلق یک امر عدمی است،اما امر عدمی هنگامی که در شرائط خاصی واقع شود،حتما از یک امر وجودی سرچشمه می گیرد یعنی کسی که ظلمت مطلق را در شرائط خاصی برای اهداف معینی بوجود می آورد .
      حتما باید از وسائل وجودی استفاده کند،مثلا ما می خواهیم در لحظه معینی اطاق را برای ظاهر کردن عکسی تاریک کنیم ناچاریم جلوی نور را بگیریم تا ظلمت در این لحظه معین بوجود آید،چنین ظلمتی مخلوق است(مخلوق بالتبع).
      و به اصطلاح عدم مطلق گرچه مخلوق نیست،اما عدم خاص سهمی از وجود دارد و مخلوق می باشد.
      نکته دیگری که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که در آیات قرآن،نور با صیغه”مفرد”آورده شده و”ظلمت”به صورت جمع(ظلمات). ممکن است این تعبیر اشاره لطیفی به این حقیقت باشد که ظلمت(اعم از حسی و معنوی)همواره سرچشمه پراکندگی ها و جدایی ها و دور افتادن ها است، در صورتی که نور رمز وحدت و اجتماع می باشد.
      بسیار با چشم خود دیده ایم که در یک شب تابستانی،چراغی در وسط حیاط یا بیابان روشن
      می کنیم،در مدت کوتاهی همه گونه حشرات گرد آن جمع می شوند و در واقع مجمعی از زندگی را در اشکال متنوع تشکیل می دهند،اما هنگامی که آن را خاموش کنیم هر کدام به طرفی می روند و پراکنده می گردند، در مسائل معنوی و اجتماعی نیز همین گونه است،نور علم و قرآن و ایمان مایه وحدت،و ظلمت جهل و کفر و نفاق موجب پراکندگی است.
      تفسیر نمونه جلد ۵ صفحه ۱۴۶ به بعد .

    • جناب مدیوماه در سخنان شما تناقض دیده میشود، یکبار میگویید زرتشتیان خداوند را منشأ بدی نمیدانند و قرآن خدا را منشأ بدی میداند! بعد میگویید نه، زرتشتیان با قرآن هم عقیده اند و برای تأیید نظر زرتشتیان به قرآن استناد میکنید.

    • در آیه ی مدنظر شما کلمه جعل آمده، جعل یعنی قرار دادن، قانون گذاری، این آیه از خلق یا فعل یا نیرو سخنی نگفته، آیه میگوید که خداوند ظلمات و نور را مقرر کرده است، میگوید خدا دو راه، یعنی راه نور و راه ظلمات را قرار داده است، برای مثال گفته میشود برای قبولی در امتحان باید این نمره ی مشخص را بگیرید، پس این حرف نتیجه میدهد که اگر این نمره ی مشخص را نگیرید قبول نمیشوید، در اینجا هم خداوند نور را قرار داد پس در نتیجه نبود نور میشود ظلمات، این یعنی قانون گذاری، یعنی قرارداد، صحبت از دو نیروی نور و ظلمات یا دو نیروی خوب و بد نیست، بلکه صحبت از دو راه است، این دو راه هم به این دلیل قرار داده شده تا انسان ها مورد آزمایش قرار گیرند، چون لازمه اختیار و امتحان و رشد و کمال این است که دو راه وجود داشته باشد تا آن کس که دارای اختیار است یکی از دو راه را انتخاب کند، اگر انسان راه نور را برگزید با نیرویی که خداوند به او داده است آن راه را می پیماید، اگر هم راه ظلمات را برگزید باز با همان نیرویی که خداوند به او داده است آن راه را می پیماید، نیرو را به آن شخص یا بهتر بگویم مخلوقِ موردِ امتحان قرار گرفته، داده است، تا راهی را که انتخاب کرده را بپیماید، ولی شما و موبد نیکنام و زرتشتیان میگویید خداوند با نیروی بدی خلق میکند، این یعنی خداوند خواسته بدی تولید کند، با این عقیده خداوند منشأ بدی میشود!
      برای روشن شدن مطلب مثالی میزنم، فرض کنید کسی به شما ماشینی میدهد و میگوید به فلان جای خوب بروید و به شما میگوید در راه یک دوراهی وجود دارد اگر سمت راست بروید به همان جای خوب میرسید و اگر سمت چپ بروید به جای بدی میرسید. در اینجا ماشین حکم نیرویی را دارد که خداوند به انسان داده و شخص با اختیاری که دارد، با استفاده از آن نیرو(ماشین) مختار هست که راه خوب را بپیماید یا راه بد را، ولی شما و جناب نیکنام که میگویید خداوند با دو نیروی خوب و بد خلق میکند، مانند این میماند که آن شخصی که ماشین را به شما داده با نیروی مستقل دیگری، سر دوراهی شما را به سمت چپ(جای بد) ببرد، در اینجا آن شخصی که ماشین را داده است بدی به بار آورده و شما را مجبور کرده که راه بد را بروید نه شما، و اگر این عقیده یعنی عقیده ی زرتشتیان را بپذیریم یعنی تمام بدی های عالم را خداوند انجام داده! چون او بود که با نیروی بدی، که از او نشأت گرفته است، موجب بدی شد! در این عقیده خداوند میشود ظالم و انسان بدکار میشود مظلوم! واقعا خنده دار نیست.
      با این عقیده انسان بی هویت میشود، و انسان بی هویت هیچوقت به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. اگر توحید افعالی را قبول نکنیم لاجرم به چنین نتیجه ای میرسیم و خداوند را منشأ بدی میدانیم.
      نمیدانم چرا شما نمیخواهید باطل بودن این عقیده را بپذیرید! پذیرفتن حق و تسلیم در برابر آن عیب نیست بلکه عین بزرگ منشی و نشانگر شخصیت والای انسان است، این پافشاری بر باطل است که زشت و نابودکننده است.

  18. نگاه به مفاهیم نمیتواند نسبی باشد، عقل چنین چیزی را قبول نمیکند، مفاهیم خوب و بد از نظر عقل مطلق هستند و این کاملا منطقی است، چون اگر غیر از این باشد عقل در هیچ مسأله ای نمیتواند نتیجه گیری کند. اگر دیدگاه های افراد در رابطه با مفهومی مختلف است، دلیل نمیشود که آن مفهوم نسبی باشد، این نگاه افرادست که نسبی است نه خود مفهوم. مثلا اگر من نسبت به ریا دیدگاه بدی داشته باشم ولی شما نسبت به آن دیدگاه خوبی داشته باشید آیا ریا مفهومی نسبی پیدا میکند مثلا خوب میشود، نه چنین نیست، ریا بد است و این دیدگاه من و شما نسبت به ریا است که نسبی است. پس نسبی گرایی در محدوده ی دیدگاه هاست نه خود مفاهیم. اصولا نسبی گرایی برای توجیه اعمال بد انسان هاست. نسبی گرایی جز هرج و مرج و گمراهی و بی اخلاقی چیزی به بار نمی آورد و چون ملاک و معیار ثابتی برای خوبی و بدی در این اندیشه وجود ندارد، انگیزه ی انسان ها برای اصلاح جوامع بشری را میگیرد و عاملی است برای بی هویت کردن انسان ها.

    • و اما در مورد اینکه “مفاهیم خوب و بد از نظر عقل مطلق هستند و این کاملا منطقی است، چون اگر غیر از این باشد عقل در هیچ مسأله ای نمیتواند نتیجه گیری کند” با سه روش سخن شما را نقض می کنم . عقیده شیعه امامیه ، استدلال و مثال در دنیای واقعی
      اول اینکه سخنی که بیان کردید مطابق دیدگاهی که از آن دفاع می کنید نیست :مطابق دیدگاه ایشان “شروری که وجودی هستند و از آن جهت بدند که منشأ امور عدمی هستند، مانند سیل و زلزله و گزنده و درنده و میکروب بیماری، بدون شک بدی اینها نسبی است ” مرتضی مطهری مجموعه آثار ج۱ ص ۱۵۶ . مشابه این دیدگاه توسط ملاصدرا و علامه طباطبایی نیز بیان شده است . لذااز نظر شیعه امامیه حداقل مفهوم بدی نسبی و غیر مطلق است و به طور کلی فقط اشاعره هستند که به بدی و شر مطلق باور دارند که قاعدتا شما اشعری مذهب نیستید…

      • بازهم برداشت اشتباه .

      • شما نه تنها از دیدگاه های دیگران برداشت اشتباه میکنید، نظرات بنده را هم اشتباه برداشت میکنید، نمیدانم آیا این سوء برداشت های شما عمدی است یا سهوی! به هر حال من ضامن برداشت های اشتباه شما نیستم، و قضاوت را به خوانندگان میسپارم.

    • دوم : عقلی که شما می فرمایید تعریفش در کلام امامیه با تعریف عام حکمای امروزین تفاوت دارد و لذا برای جلوگیری از خطا به تعریف عام تری رجوع می کنیم . یعنی عقل به عنوان قوه فاهمه و تشخیص خوب وبد(که در اکثر کتب لغت عربی و دهخدا این معنا برایش امده ) شما می فرمایید در صورت نسبی بودن مفاهیم نیک و بد نتیجتا این قوه فاهمه از کار می افتد چرا که
      دیگر امر نیک و بد مطلقی به عنوان معیار برایش وجود ندارد که بر اساس آن بین این دو تشخیص دهد . اما در این برداشت یک خطای بزرگ وجود دارد ان که خود این قوه فاهمه وابسته به ادمی و زمان و مکان اوست یعنی عقل در هر زمان و هر مکان و وابسته به اینکه چه کسی در حال تعقل است در تشخیص نیک و بد و مصلحت و ضرر تشخیص متفاوت دارد حتی اگر مبانی اصلی یعنی نیک و بد را مطلق در نظر بگیرید . همانگونه که فقهای امامیه در تشخیص عقلی خود از احکام در زمان های مختلف به نتیجه مختلف رسیده اند با اینکه مبانی نیک و بد را مطلق می دانسته اند . پس این امر بدیهی است که عقل و تصمیمات عقلی انسان هرگز نمی تواند مطلق باشد . (فرض اول ) دیگر اینکه هر برداشت از خوب وبد در حوادث و صفات و مخلوقات وابسته به عقل است و یعنی اگر عقل به صورت جزیی از بین برود این مفهوم برای ان جزء و اگر به صورت کلی از بین برود اساسا کل مفهوم نیک و بد بی معنا خواهد بود . به این ترتیب حتی اگر نیک و بد را مطلق فرض نمایید چون از مسیر عقل دریافت می شوند بروز و ظهور این امر مطلق نهایتا نسبی خواهد بود چرا که به عقل آدمی وابسته است . فقهای امایه می گویند که اگر این برداشت از طریق وحی باشد بروز و ظهورش نیز مطلق خواهد بود ولی اشکال در این است که برداشت از وحی نیز از همین مسیر می گذرد و صدها مثال از تفاسیر و … می توان اورد که تفسیر متفاوت و حتی متناقض در خوب و بد از یک آیه قرآن شده است . لذا حتی اگر بپذیریم که خداوند از طریق وحی و الهام خوب و بد را به انسان نشان داده است (که قطعا می پذیریم ) چون همین برداشت و دریافت از طریق عقل است در نتیجه برداشت نهایی غیر مطلق خواهد بود .

      • عقل در قرآن به عنوان تفکر آمده است . عقل معانی متعددی دارد .
        تفسیر قرآن در نظر شیعه : http://wiki.ahlolbait.com/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B1_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87
        به تفاسیر فوق تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی نیز اضافه گردد .
        اشتباهات فاحش میان تفاسیر شیعه نیست . بعضی بر اساس عقایدشان و تعصب بیجایشان آیات قرآن را گونه دیگری تفسیر کردند .
        توضیح عقل در اینجا نمیگنجد … اما گفته آقای بهنام غلط نیست … توضیح شما مدیوماه نیز در بین نظر علما تا حدی دیده میشود .

      • برای اینکه عقل در شرایط زمانی و مکانی متفاوت تشخیص درست بدهد، باید بر مفاهیم ثابت درست تکیه کند، اشتباه دستگاه تفکری شما اینجاست، شما به جای اینکه با استفاده از ملاک و معیار به نتیجه برسید، نتیجه را ملاک و معیار قرار داده اید.

  19. مورد دیگر اینکه خداوند نخواست شیطان، شیطان شود، این خود شیطان بود که با اختیاری که خداوند به او داد تصمیم گرفت شیطان باشد، مثل همه ی انسان ها که مختار هستند خوبی را برگزینند یا بدی را. در مورد مسأله خوبی و بدی و خیر و شر در یکی دو کامنت  قبلی توضیح دادم، لطفا به آن مراجعه کنید.

  20. من از سخنان شما آخر نفهمیدم که با بنده هم عقیده اید یا با زرتشتیان؟
    شما پاسخی به من نمیدهید و مدام همان سخنان قبلی را تکرار میکنید، شما در کامنت قبلی فرمودید که در جهان بینی زرتشتی خداوند به صورت مستقیم خلق نمی کند بلکه از طریق دو نیروی کنشگر با منشا خوب و بد خلقت اشیا و صفات صورت می گیرد. شما با این سخن، صریحا خداوند را خالق بدی معرفی کرده اید! این عقیده که دقیقا خداوند را منشأ بدی می خواند!!
    نظر من که بر اساس عقل و فطرت است، نه توهمات ذهنی عده ای، این است که در دنیا دو نیروی خوب و بد نداریم، چون اگر این جمله را قبول کنیم باید بپذیریم که خدا خالق این نیروی بدی است و در نتیجه تمام بدی های دنیا به خداوند برمیگردد، این توهین به پروردگار است و سخنی است بی اساس، که نه مبنای عقلی دارد و نه فطرت آن را میپذیرد؛ نظر درست این است که در دنیا دو راه نیک و بد وجود دارد، نه دو نیروی نیک و بد، هرکس با نیرو و اختیاری که خداوند به او داده در مسیر نیکی قدم بردارد، نیکی میبیند و هرکس در مسیر بدی قدم بردارد بدی میبیند، هرکس در این دنیا غیر از این بگوید به خود دروغ گفته و به ندای عقل و فطرت خود پشت کرده است.

    • مدیر سایت

      پاسخ به هر کامنتی میدید زیر آن روی “پاسخ دادن” کلیک کنید و بعد توضیح بدید

    • و اما مثال واقعی در نفی سخن شما : آیا شما معتقدید که جامعه غربی که هیچ بنیان مطلقی ندارد قادر به تصمیم گیری در هیچ امری نیست ؟!! جالب است بدانید که در کشوری مانند انگلستان حتی قانون اساسی وجود ندارد . بنیان فلسفی غرب بر نسبی گرایی اخلاق قرار گرفته و حتی در فیزیک و طبیعت نیز اصل نسبیت و عدم قطعیت حاکم و به صورت تجربی ثابت شده است . آیا قوه تعقل در غرب کاملا از کار افتاده است . در وجه مقابل آیا کسانی که معتقد به مطلق بودن نیک و بد هستند برای اعمال بد خود توجیهات عقلی نیاورده اند ؟
      در نهایت اینکه می فرمایید مفاهیم مطلق هستند ( مفاهیم از فهم و قوه فاهمه می آید ) ناصحیح است چرا که مفاهیم خارج از عقل و قوه فاهمه ادمی وجود ندارند و لذا مفاهیم همان دیدگاهها هستند بر حسب فهمی که ما و عقل ما از امور و اشیاء واقعی دارد .
      تکمله : شکی نیست که خداوند خیر مطلق است . آیا خداوند در فهم ادمی می گنجد ؟ آیا مفهوم خداوند نزد ما کامل و مطلق است ؟ خداوند اراده کرده که است که نسبتی از این خیر مطلق نسیب آدمی شود و این خود ادمی است که باید تلاش کند بهره و نسبت خود از این خیر مطلق را افزایش دهد

      • قانو اساسی در انگلستان بیشتر بر مبنای ملکه شان است [ رجوع شود به مستند رمز و راز ملکه ] . در فیزیک بسیاری از مسائل نظریه اند و نه اصل .
        این حرفهای شما شبیه مکتب ایده آلیسم است و نه فلسفه فیلسوفان شیعه .
        نیک و بد برای همه مطلق اند … خوب از نظر همه کشتن دشمنی است که میخواهد تو را بکشد … حال این دشمن کیست ؟ … خوب ، از نظر همه ملی گرایی است … خب هیتلر هم ملی گرا بود و هم آمریکایی که بمب اتم انداخت …
        آقای مدیوماه برداشتهای شما نا متعارف است و بد جور … بیشتر دقت کنید . بد و خوب مطلق اند .

      • بنده معتقد نیستم که جامعه ی غربی هیچ بنیان مطلقی ندارد، این اعتقاد شماست، بنده معتقدم بسیاری از این جوامع به سنت های دینی و ملی خود پایبند هستند بخصوص انگلیس، نسبی گرایی مورد نظر شما چون خلاف عقل و فطرت انسان است اصلا قابلیت پیاده شدن در جامعه را ندارد، شاید سیاستمداران برای قدرت و بعضی از اشخاص برای شهرت به تبلیغ این مسأله بپردازند، ولی چون مطابق و عقل و فطرت نیست در متن جامعه عمومیت پیدا نمیکند و فقط عده ای را به ورطه ی گمراهی و تباهی میکشاند، البته تبعات آن دامن عموم جامعه را خواهد گرفت و امروزه شاهد بحران معنویت و هویت و افسردگی در جوامع غربی هستیم، و مورد دیگر اینکه نباید زود قضاوت کرد، چون نسبی گرایی امری کند است تبعات آن هم دیر نمایان میشود، ولی همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.

        • مدیوماه به بهنام

          و اما اینکه نسبی گرایی اخلاقی خلاف عقل و فطرت آدمی است را هم از نتایج برداشت کردید . یعنی نخست فرض کردید که نسبی گرایی اخلاقی به بی اخلاقی و رواج همجنسگرایی و … منجر می شود فلذا خلاف عقل ادمی است و امکان پیاده شدن در جامعه را ندارد . این در حالیست که شما هنوز ثابت نکرده اید که نگاه نسبی به خوب و بد لزوما به حاکمیت ارزشهای بد در جامعه می انجامد . جامعه دارای بنیانهای اصولی ـ اخلاقی ، فلسفی و اجتماعی مختلف است . انچه شما می فرمایید تنها در ارزیابی اخلاق اجتماعی قابل بیان است . نه اعتقادات و مبتدیات فلسفی خالص . به این صورت در هر جامعه و با گسترش دهکده جهانی در تمام دنیا مبانی اخلاق عمومی و عرفی و جهان شمول در حال جایگزینی با معیارهای محلی عرفی و مذهبی هستند و نهایتا این جدال در حال پایان و تفوق کامل معیارهای جمان شمول بر معیارهای مذهبی و عرفی به عنوان یک اصل است . این معیارها برگرفته از مشترکات اخلاقی جوامع است . ا

          • بنده نتیجه را ملاک قرار ندادم، نتیجه گیری منطقی کردم، عقل میگوید اگر ملاک و معیار و ارزشی وجود نداشته باشد، دیگر نتیجه گیری و ارزش گذاری معنایی ندارد، عقل میگوید اگر ملاک ثابتی برای خوبی و بدی وجود نداشته باشد، اینکه بگوییم فلان عمل خوب است و فلان عمل بد، دیگر معنایی ندارد. باور بفرمایید بنده دیگر توان گفتگو با کسی که سیستم منطقی مغزش دچار عیب شده را ندارم. از بس برای قانع کردن خود و دیگران از بازی با کلمات و جملات و مغلطه استفاده کرده اید که گرفتار این موضوع شده اید.

        • مدیوماه به بهنام

          اگر دنیا را در شرایطی فرض کنید که ارزشهای غیر فطری در حال تفوق و سلطه بر بشر هستند باید مقدمتا فرض کرده باشید که جوامع مختلف بر سر این ارزشهای غیر فطری مشترکات عمده داشته اند و این هرگز در تاریخ گذشته و شرایط حال دیده نشده . بنده معتقدم که اخلاق جهان شمول که اساسا به لحاظ وجودی نمی تواند مطلق باشد بر مبنای مشترکات و فطریات ادمی مانند اصالت ازادی و حق انتخاب و دمکراسی و عدم امکان تفتیش عقاید و نفی برده داری و استثمار ادمی و احترام به یکدیگر و پاسداشت طبیعت قبلا شکل گرفته است . حتی اگر در اخلاق عملی جهانشمول کم و کاستی و موارد غیر فطری وجود دارد در باور و اعتقادات جهانشمول چنین چیزی میسر نیست چون باورها و اعتقادات و فضای عمومی ارزش های جهانی را متفکرین و اندیشمندان و نخبگان شکل داده و می دهند . لذا قرض شما از اساس غلط است و دنیای مدرن بر مبنای موازین اخلاقی عرفی و نسبی نه تنها در جهت خلاف امیال فطری و انسانی که کاملا در جهت تفوق بیشتر این امیال فطری و نظام مندی دقیقتر حقوق انسانی پیش می رود .

          • کامنت مدیوماه در تاریخ اسفند ۱۹, ۱۳۹۶ در ۱۱:۱۱ ق.ظ ذیل همین پست .
            با سلام آقای بهنام ؛ من گفتم با این بنده خدا بحث نکن … مشکل این چنین افراد در مسائل دیگری است و اعتقادی نیست ؛ مدام مسئله را عوض و به اینگونه مسائل مربوط میکنند .

          • خوشحالم که از مواضع قبلی خود فاصله گرفتید و نتوانستید منکر اصول ثابت شوید.
            با کمال تعجب خودتان برای نتیجه گیری امیال فطری را ملاک قرار دادید و بعد میگویید غرض شما از اساس غلط است!

            • امیال فطری در وجود آدمی است . مانند خوب و بد مفهوم انتزاعی نیست و حقیقی است . قابل آزمون و تجربه و حس است . حالا چون یک واقعیت تجربی و حسی را ملاک قرار دادم یعنی ارزش های فطری که ساختار انتزاعی برگرفته از مفاهیم تجربی است مطلق است ؟!!! و معیارها ثابت و قطعی است؟ !!!! جالب است که در کامنت دیگری گفتم حتا معیارهایی کمی مثل متر و کیلوگرم را نمی شود ثابت در نظر گرفت چه برسد به معیارهای کیفی و حتی بر اساس اصل عدم قطعیت هیچ مشابهت قطعی ما بین دو اتم یکسان هیدروژن هم وجود ندارد . امیال فطری در کامنت من حتی ارزش گذاری هم نشده اند گرچه هر عاقلی امیال فطری را نسبتا مثبت می داند . بین امیال فطری با ارزش های فطری تفاوت وجود دارد دوست عزیز .

            • این اعتقاد شماست، بر مبنای اندیشه ی شما، ممکن است موضع گیری الآنتان درست نباشد، پس از بنده انتظار نداشته باشید که بر موضع متزلزل شما تکیه کنم، بنده اعتقاد دارم انسان ذاتا میل به خوبی ها دارد چون فطرتی خدایی دارد، اگر کسی به بدی میل پیدا کرده است برای مثال به دروغ میل پیدا کرده، به این دلیل است که از فطرت خود فاصله گرفته است.

      • اگر روزی مردمانی همجنس بازی را عمل خوبی بدانند، آیا عملشان مورد تأیید است؟ اگر روزی بی بندوباری و بی عفتی ارزش شود، باید آن را ارزش دانست؟ اگر روزی نژادپرستی مفهوم خوب و باارزشی میان آدم ها پیدا کند و جنگ ها و کشتارهای بسیاری را هم بوجود آورد، دیگاه و عملشان درست است؟ اگر روزی انسان ها در جنگ ها، کشتن زن و کودک و مردم بیگناه را برای خود ثواب و عملی خداپسندانه بدانند، عملشان مورد تأیید است؟ اگر روزی انسانها برای پایان دادن به جنگ، استفاده از بمب اتم و کشتار زن و مرد و کودک را جایز بدانند و آن را عمل خوبی بدانند، عملشان درست است؟
        اینها برخی از نتایج نسبی گرایی در دنیای امروز بود، نسبی گرایی، توجیه انسان های ظالم و بدکار است برای اعمال بدشان، نسبی گرایی بحران های سیاسی، اعتقادی، فرهنگی، اخلاقی، خانوادگی و هویتی به بار می آورد و همیشه یک عده قربانی چنین تفکری میشوند، هم به خود ظلم میکنند و هم به دیگر مردمان.

        • عجیب است که شما بنده را متهم می کنید که نتیجه را ملاک و معیار قرار داده ام ولی خودتان و هم فکرانتان دایما با استفاده از تصویر یک دنیای خیالی که در آن مفاهیم غیر اخلاقی جای اخلاق را گرفته اند می خواهید مطلق بودن اصول اخلاقی را اثبات کنید . این در حالی است که من از سه راه سخن شما رد کرده بودم و فقط یکی از این سه راه بر مبنای مثال عینی از نتایج واقعی بود . اما اینکه نتایج نسبی گرایی اخلاق در غرب را عیان نشده می دانید هم از عجایب است چرا که نتیجه ۴۰ سال حاکمیت دینی در جامعه ایران به همین زودی عیان شده و نتیجه ۳ قرن حاکمیت عرفی گرا در غرب مشخص نشده .
          و اما این سخن که مبانی اخلاقی نسبی هستند از خود اسلام پدیدار است . اسلام حتی نتوانست برده برداری را به عنوان سنتی کاملا غیر اخلاقی و غیر فطری از میان بردارد چرا که اسلام هم در عمل تابع اخلاق نسبی بود و چون برده داری در زمان ظهور اسلام عملی کاملا عرفی بود پیامبر و امامان به مقتضای تبعیت از اخلاق عرفی و نسبی از ان تبعیت کامل کردند . جالب است شما مثال هایی می زنید که بر مبنای مبانی اخلاق نسبی امروز نتوان در مورد شرایط آینده ایشان سخن گفت . اما بشر همانگونه در علم و رفاه و تکنولوزی در حال پیشرفت است در اخلاق عمومی نیز در حال پیشرفت بوده و کافی است شرایط امروز را با ۵۰ سال پیش قیاس کنید . لذا بر مبنای اخلاق عرفی نیز هر آنچه بشر ۱۰۰ سال بعد اخلاقی و انسانی بداند (به صورت عرفی ) بنده از همین الان تایید کامل می کنم خواه با ملاک های اخلاق مطلق شما ( که برده داری و صیغه و چند همسری و عدم عدالت جنسی و عدم تساهل مذهبی و … جزیی از همین ساختار اخلاقی مطلق شما هستند ) سازگار باشد یا نباشد .

        • بنده شما را متهم نکردم، وقتی خودتان به ملاک و معیار برای عقل اعتقاد ندارید، نتیجه ی منطقی حرف شما میشود این، بنده را ملامت نکنید خود را ملامت کنید.
          دنیای خیالی! بنده در توهمات سیر میکنم یا شما و همفکرانتان که خداوند را منشأ بدی میدانید! بنده در خیالات سیر میکنم یا شما که بدون ملاک و معیار، نتیجه گیری عقلی میکنید!
          اثبات، کدام اثبات! نکند برداشت های اشتباه و سخنان خلاف عقل و منطق خود و بازی با کلمات و جملات و حرف های تکراری خود را میگویید اثبات، بنده اثباتی ندیدم، شاید برای خودتان اثبات کرده باشید، قضاوت را هم به خواننده میسپارم، ضمنا دوست عزیز چندبار بگویم این برداشت های ما از مفاهیم است که نسبی است نه خود مفاهیم، نیکی به پدر و مادر در هر زمان و مکانی خوب است، حیا و پاکدامنی در هر زمان و مکانی خوب است، اصلا اگر ملاک و معیار ثابتی در میان نباشد، نمیشود اعمال انسانها را ارزش گذاری کرد، انسان نمیتواند به قضاوت گذشتگان بپردازد، حتی گفتگوی میان من و شما هم بی معنا میشود.
          پیشرفت اخلاق در غرب نتیجه ی نسبی گرایی نیست، نتیجه ی تکیه بر مفاهیم مطلقی چون عدالت اجتماعی، اهمیت علم و صنعت، اهمیت کار و تلاش، نفی تنبلی، نظارت قوی بر پایبندی به قانون و دیگر مفاهیم صورت گرفته که باعث پیشرفت مادی شده و در نتیجه رفاه اجتماعی بالا رفته است، از طرف دیگر پیشرفت علم و تکنولوژی و سیستم نظارتی قوی، پایبندی به قانون را بالا برده است که تجاوز به حقوق دیگران را خیلی سخت میکند. آیا غرب با ترویج بی بندوباری یا همجنس بازی یا مفاهیم زشت دیگر به اینجا رسیده؟! آیا اینها دلایل پیشرفت غرب بوده است؟! به شما میگویم نتیجه را ملاک قرار میدهید ناراحت هم میشوید. ضمنا باید دید منظور شما از پیشرفت در اخلاق چیست، آیا بی بندوباری، همجنس بازی، بحران های اخلاقی و خانوادگی و هویتی و معنوی و خودکشی، پیشرفت است؟ آیا در غرب هیچ بحران اجتماعی و اخلاقی ایی وجود ندارد، حتی بعضی از خود غربی ها معتقدند که زنگ خطرها به صدا درآمده، لطفا از دنیای خیالیتان بیرون بیایید.
          نقد شما به حاکمیت در جای خودش متین ولی آیا میشود پیشرفت های علمی و رفاهی و امنیتی این چند سال کشور را منکر شد با وجود اینهمه کارشکنی غربی ها و تحریم های فلج کننده ی آنها؟ آیا همه ی مسائل به حاکمیت برمیگردد، آیا دین میگوید دزدی کن، اسراف کن ( مردم ما جزء پرمصرف ترین مردم جهان هستند)، آیا دین گفته تنبل باش، آیا دین گفته خودباخته باش، دنبال علم نرو، عدالت را رعایت نکن، دین گفته نسبت به انسان های کم درآمد بی تفاوت باش، دین گفته به فکر تفاخر باش، دین گفته نسبت به طبیعت بی تفاوت باش، آیا دین گفته به حیوانات آزار برسان. اتفاقا در کشورهای غربی بسیاری از مفاهیم مطلق دینی رعایت میشود که متأسفانه در ایران رعایت نمیشود.

          • مدیوماه به بهنام

            و اما اینکه معیارهای اخلاقی رایج در غرب را بنیان های مطلق اخلاقی و اجتماعی خوانده اید هم با قوانین و هم عرف و هم سخن بنیان گذاران فلسفس جامعه غرب ناسازگار است . توصیه می کنم کتاب جامعه باز و دشمنانش نوشته پوپر که او را بنیانگذار فلسفه اجتماعی و سیاسی جهان پس از جنگ دوم جهانی خوانده اند را بخوانید . این معیارهای مطلق نیستند و بر اساس قوانین عرفی تغییر می کنند . همانند یکاهای فیزیکی سالهاست که یکای متر و کیلو توسط بشر نگاهداری می شود و این یکاها شاخص این مقادیر یوده اند که ما فکر می کردیم کاملا ثابت هستند در حالیکه هر بار استفاده از این یکاها تغییر در کمیت ایشان ایجاد کرده و اکنون تصمیم به جایگزینی آن گرفته شده است . معیارهای اخلاقی غربی نیز چنین هستند یعنی در کلیات ارزش هایی ثابت هستند ولی در جزئیات و تمامیت دائما در حال تغییر و به روز شدن هستند و بر اساس نیاز بشر و تغییرات تکنولوژیک و …. به روز می شوند . روزگاری عدم دخالت زنان در غرب یک اصل و بنیان اخلاقی مقتدر بود و امروز این اصل کاملا واژگونه شده . موضوع دیگر که انها را با هم خلط کرده اید بنیان های فکری و اخلاقی غرب با روال های قانونی و اجتماعی رایج است که لزوما بر یکدیگر انطباق ندارند . لذا با تکیه بر یکی نمی شود دیگری را نقد کرد . و اما در مورد اینکه تبعات حاکمیت دینی و رفتار مردم چه نتایجی در ایران به بار آورده شما عمدا خود را به تغافل می زنید تا نقش حکومت و قوانین و ساختارهای بر آمده از ان را در نتایج ندیده بگیرید . سوال اینجاست حاکمیتی که بر مبنای قوانین اسلامی شکل گرفته است و بر کشوری حکومت می کند که اکثریت مردمش شیعه و مقلد مراجع دینی هستند چرا قدرتی در رفع مسائل اساسی جامعه ندارد . چرا این حاکمیت در مواردی که به مصلحت خود تشخیص داده حتی قوانین مسلم اسلامی را ندیده گرفته است و اصلا آیا این قوانین حتی در یک حکومت دینی هم قابلیت اجرا شدن ندارند ؟ . مثلا در نظام مالی که عمده مشکلات امروز از ان است چرا بانکها صریحا و بر خلاف نص قرآن از مردم ربا می گیرند ؟ چرا حاکمیت در مقابل حجاب و دستورات فرعی و ظاهری اسلام اینقدر سخت گیر و در مقابل ربا خواری علنی در روزنامه های دولتی و موسساتی که علنا و رسما به مردم نزول می دهند هیچ اقدامی نمی کند ؟ از همه اینها عجیب تر درآمد حاصل از ربا خواری بانکها در بودجه عمومی به تصویب دولت و مجلس اسلامی و بدتر از همه شورای نگهبان که وظیفه ذاتی اش حفاظت از قوانین اسلامی است می رسد .

        • پیامبر و امامان با برده داری برخورد نسبی نکردند چون برده داری را عمل خوبی ندانستند و شرایطی برای برچیده شدن آن قرار دادند و آزادسازی برده را عملی خوب و دارای ثواب اخروی دانسته اند. آنها براساس ملاک ها و معیارهای ثابت انسانی در مواجهه با یک مسأله تصمیمی منطقی گرفته اند، درحالی که انسان نسبی گرا در مواجهه با یک مسأله مثل همجنس بازی چون ملاک و معیاری برای ارزش گذاری ندارد، آن را تأیید میکند و برای برچیده شدنش مبارزه نمیکند. کار پیامبر و امامان برخورد نسبی با مسأله برده داری نبود بلکه برخورد منطقی با شرایط موجود بود.
          درباره ی صیغه باید بگویم خداوند به بشر گفته که در شرایطی خاص ( مثل جوانی که قادر به ازدواج نیست یا کسی که مدت زیادی از همسرش دور است ) می تواند با کسی آن هم با شرایط خاص رابطه برقرار کند، خداوند راضی، دو طرف راضی شما چرا ناراضی هستید! خداوند اجازه این کار را داده است حالا اگر کسی افراط میکند به اجازه ی خدا چه ربط دارد، شما باید آن شخص را مذمت کنید. مثلا خداوند اجازه ی خوردن غذا را داده است، حالا کسی آنقدر بخورد که بترکد یا مریض شود ما باید بگوییم چرا خداوند اجازه ی خوردن داده! اگر مانع روابط زن و مرد شوند همین شما و همفکرانتان زبان به اعتراض می گشایید که چرا جلوی آزادی را میگیرید، ولی وقتی صحبت از صیغه میشود رگ غیرتتان باد میکند! کسی که چنین متناقض رفتار میکند، دنبال حقیقت نیست، دنبال عقده گشایی است.
          درباره ی مسأله چند همسری، بنده خودم تأکیدم بر تک همسری است ولی اگر کسی چند زن بگیرد و میانشان به عدالت رفتار کند و همه ی زنانش هم راضی باشند، کارش را غیراخلاقی نمیدانم که هیچ بلکه تحسینش هم میکنم. شما و همفکرانتان متأسفانه مثلا قانونی بودن همجنس بازی را غیراخلاقی نمیدانید ولی چندهمسری را غیراخلاقی میدانید!!
          در مورد تساهل مذهبی باید بگویم، بنده معتقد به تساهل مذهبی هستم ولی اگر روزی عده ای بخواهند با ترویج افکار و توهمات من درآوردی و باطل و بی مبنا باعث گمراهی دیگران شوند با آنها مبارزه میکنم، فرق هم نمیکند که طرف مقابل وهابی باشد یا بهایی یا زرتشتی و یا هرکس دیگر، بنده مانند یک نسبی گرا نمینشینم تا قربانی شدن دیگران را مشاهده کنم.

          • مدیوماه به بهنام

            شما در همین سخنان در مورد رفتار پیامبر و امامان که برای شیعه امامیه حجت مطلق و ملاک قطعی احکام فقهی است نگاه نسبی به مفاهیم ارائه می کنید و با همین نگاه عمل ایشان را مخالفت مطلق و قطعی با برده برداری می دانید . چون نمی خواهم مطالب پراکنده شود نتیجه گیری را به منصفین می سپارم با این سوالات ؟ پیامبر اسلام و امامان شیعه در مخالفت با برده داری صریح تر و قاطع تر بودند یا آبراهام لینکلن ؟ کدام مخالفت قطعی با برده داری از ایشان صادر شده ؟ اگر چنین است چرا هنوز فقهای شما حکم به جواز برده داری می دهند ؟ آیا مخالفت ایشان از حد استحسان آزادی برده فراتر رفته ؟ چرا خود اسلام حکم به برده نمودن انسانها در جنگ داده است ؟ می بینید که خود شما به صورت نسبی عمل استحسان آزادی برده را برتر از عمل ممنوعیت قطعی برده داری که حکم اخلاق امروزی است می شمارید و فقهای شما هنوز به ملاک قطعی حرمت برده داری نرسیده اند .
            و اما ملاک دوگانه شما که در منطق مطلق انگار اخلاقی اتان غیر قابل قبول باید باشد در همین جا خود را نشان می دهد که مثلا چند همسری که دارای عواقب مشخص اجتماعی و عملی عرفا غیر اخلاقی است را به حیطه خصوصی فرد محدود می کنید و از عواقب و نتایج اجتماعی آن می گذرید ولی در مورد همجنس گرایی که واجد همین صفات است راه دیگری در پیش می گیرید . مطابق منطق شما اگر دو نفر به همجنس گرایی راضی باشند و قانون جامعه هم به ایشان این اجازه را بدهد کسی نباید معترض باشد !!!!!
            در همجنس گرایی از مخالفت اخلاقی جامعه و تاثیرات منفی اجتماع می گویید و در صیغه و چند همسری به راحتی همه این مخالفت ها و تاثیرات منفی اجتماعی را ندیده گرفته داستان را به محدوده خصوصی خانواده محدود می کنید .

            • تصمیم اسلام، تصمیمی منطقی در شرایط موجود بود، نه برخورد نسبی، اگر برده داری را عمل خوبی میدانست به ترویج آن میپرداخت نه اینکه شرایط فراوانی برای آزادی برده ها قرار دهد یا آزادسازی برده را عملی نیک و خداپسندانه بداند و یا حتی بگوید بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد.
              شرایط برده داری در زمان پیامبر را نباید با برده داری در آمریکا مقایسه کرد، برده داری در آمریکا از معنای سنتی خود فاصله گرفته بود و تبدیل به برتری نژادی و پست دانستن نژاد سیاه و تحقیر و رفتار بی رحمانه با انسان سیاه پوست و برتری نژاد سفید بر دیگر نژادها تبدیل شده بود.
              آیا اگر مخالفت های فراوان با برده داری و یا شورش برده ها صورت نمیگرفت، آبراهام لینکلن به این تصمیم میرسید؟ آیا زمان پیامبر چنین مخالفت ها و شورش هایی صورت گرفت؟ آیا پیامبر هیچگاه برخورد قاطعی انجام نداده است؟ آیا اصلا تصمیم آبراهام لینکلن منطقی بود؟ آیا تصمیم او منجر به جنگ های داخلی و کشته شدن صدها هزار انسان نشد؟ آیا تصمیم او به نفع برده ها تمام شد؟ آیا این تصمیم منجر به آزار بیشتر سیاه پوستان و شکنجه و زنده زنده سوزاندن آنها نشد؟ آیا باعث نشد که سفیدپوستان خشمگین که امتیاز برده داری را از دست داده بودند تا ده ها سال مردان و زنان و کودک سیاهپوست را تحت شکنجه و ترور قرار دهند؟ آیا بهتر نبود او با وضع قوانین سختگیرانه و فرهنگ سازی به لغو تدریجی برده داری میپرداخت( کاری که اسلام کرد) تا این فجایع انسانی رخ ندهد؟
              هم رفتار پیامبر و هم رفتار آبراهام لینکلن، برخورد منطقی در شرایط موجود بود، البته بنده معتقدم آبراهام لینکلن میتوانست منطقی تر عمل کند.

            • من دنبال قانع کردن شما نیستم، توان آن را هم ندارم! قضاوت موارد دیگر را به خواننده ی آگاه و غیرمتعصب میسپارم.

          • برداشتن تدریجی برده داری دیگر کدام جوکیست ؟ چرا تدریجی ؟
            مگربرای الله و اسلام چه عواقبی در بر میداشت که بجای منسوخ کردن رسم ازدواج با همسر پسر خوانده را که رسم انسانی هم بود ، مالکیت انسانی را توسط انسان دیگر حرام اعلام میکرد ؟
            وقتی نه پیمبر اسلام و نه هیچکدام از امامان شیعه حتی نخواستن که خودشان الگو باشند و پای هیچ کنیزی را به زندگیشان باز نکنند تا جایی که مادر بعضی از امامان شیعه کنیزان خریداری شده هستند
            و وخیم تر از همه زمانیکه الله در سوره احزاب ۵۰ـ۵۲ به پیمبرش وعده مالک شدن زنان به غنیمت شده را میدهد ، دیگر تصور برداشتن تدریجی برده داری یکجور خودفریبی ست ….
            همچنینن در سوره نحل ۷۵ تحقیرانه بنده آزاد را به برده زرخرید برتر میداند
            و در آیه ۷۶ انسان لال را سربار و بی خیر معرفی میکند …….

        • بشر ۱۰۰ سال دیگر با آزمون و خطا به این نتیجه میرسد، غرب بعد از جنگ جهانی تصمیم گرفت که سازمان ملل را تشکیل دهد یا برای خاتمه جنگ تصمیم گرفت از بمب اتم استفاده کند، اصلا این همه بمب اتم در جهان وجود دارد و دائما هم نوسازی میشود و همدیگر را هم تهدید میکنند، چه تضمینی وجود دارد که آنها از این بمب ها استفاده نکنند، آیا باید حمله اتمی دیگری رخ دهد تا سازمان ملل به این نتیجه برسد که دیگر هیچ کشوری نباید بمب اتم داشته باشد، چه تعداد انسان باید قربانی شوند تا بشر ۱۰۰ سال دیگر از بشر امروز اخلاقی تر شود؟ چه تعداد انسان باید قربانی همجنس بازی شوند تا بشر به این نتیجه برسد که همجنس بازی بد است؟ جواب این انسان هایی که فریب سخنان شما و همفکران شما را خورده اند را چه کسی میدهد؟ یا چه تعداد آدم بیگناه باید در آمریکا کشته شوند تا دولت به این نتیجه برسد که حمل اسلحه را ممنوع کند؟ نسبی گرایی هزینه بردار است، همیشه یک عده قربانی انسانهای جاهل و سودجو و شهوت پرست میشوند. بنده بر این باورم در چندسال آینده اگر همجنس بازی در غرب تبدیل به یک بحران شود که معتقدم میشود، همین غرب قانون منع همجنسبازی را تصویب میکند، ولی آیا تاوان قربانیان این پدیده را شما یا همفکرانتان میدهید؟ چه تعداد انسان باید قربانی شود تا شما و همفکرانتان به این نتیجه برسید که ایدئولوژی تان نادرست است. نسبی گرایی منطقی نیست، انسان ها اینقدر عمر نمیکنند که همه چیز را تجربه کنند، چشم به هم بزنیم عمر گذشته است، برای رسیدن به سعادت باید به ملاک ها و معیارها و ارزش های ثابت انسانی تکیه کرد، ارزش هایی چون علم، عدالت، توحید و خداشناسی، عبادت پروردگار، معنویت، کمک به همنوع، رعایت حقوق دیگران، کار، آبادانی، رعایت اخلاق فردی و اجتماعی، حیا، عفت، رعایت ادب، ایثار و ازخودگذشتگی، احترام به طبیعت و….

  21. تا به حال کسی به این زیبایی و سادگی موضوع خوبی و بدی رو برام تبیین نکرده بود، از شما ممنونم آقای بهنام.

    • خواهش میکنم. هرکسی به عقل و فطرت خود رجوع کند به چنین نتایج خوبی میرسد، در هر حال از ابراز لطفتان ممنونم.

      • اقای بهنام این حرف شما درست است که برداشت های ما از مفاهیم نسبی است نه خود و ماهیت مفاهیم اما این مثلا در مورد همان مثالی که زدید که گفتید اگر کسی چند زن بگیرد و در بین انها به عدالت رفتار کند شما او را تحسین میکنید ! این بگفته خود خدا عملا برای یک انسان ممکن نیست ، خداوند ماهیت وجود موجودی را که افریده بخوبی میشناسد امکان ندارد مردی دو زن بگیرد و زن زیباتر و باهوشتر و جذابتر را بیشتر از ان یکی که بهره کمتری دارد بیشتر دوست نداشته باشد ! و این یعنی بی عدالتی و آنوقت همین برداشت های نسبی مردها بکار می آید که به مفهوم واقعی عدالت پشت پا میزند و عدالت نسبی را توجیه میکند ،پس مهم است که مفاهیم مطلق همواره مورد نظر باشند نه برداشت نسبی ما از مفاهیم مطلق
        سوره نساء ۱۲۹
        شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید هر چند راغب و حریص (بر عدل و درستی) باشید.
        در قدیم در جنگها و بحرانها که شرایط زنان آواره و بی خانواده پیش می آمد و شرایط اقتصادی کمی برای فراهم کردن خوراک و پوشاک و جای امن برای آنها بود این چند زنی توجیهی داشت اما هم اکنون که شرایط بشر بهتر شده و میشود زنان رو توانمند کرد این مورد توجیهی ندارد ، مرد خود را گرفتار جهنمی با چند زن میکند هم زنان ناراضی اند هم خودش زودتر از دستشان دق میکند

        • بنده هم گفتم که اگر میانشان به عدالت رفتار کند و زنانش هم راضی باشند.
          البته این را هم باید گفت که خیلی کم پیدا میشود که یکی جامع جمیع کمالات باشد، شاید کسی از لحاظ ظاهر زیبا نباشد ولی خصوصیات زیبای دیگری داشته باشد برای مثال اخلاق خوبی داشته باشد.

        • این اگر اقا بهنام اتفاق نمیفتد چون بالاخره یک زن ممکن است بلحاظ ظاهر یا جذابیت ظاهری یا رفتارهای خاصی و خلق و خویی در نظر ان مرد جذابتر و دلنشین تر از زن دیگری باشد باید دید اخلاق خوب در نظر ان مرد چگونه تعریف شده چون بگفته خود شما هر کس برداشت نسبی از مفهوم مطلق دارد . شاید یک مرد از یک زن جسور بیشتر از یک زن آرام و نگو خوشش بیاید و برعکس . در مورد زنان هم همین امر صادق است

  22. جناب آقای بهنام چندروزیه گفتگوی شما با مدیوماه را دنبال میکنم ، قسمتی از گفتگوی شما را در یکی از گروه های نوزرتشتی قرار دادم ، همشون هنگن هیچ جوابی ندارند بگن ، یا با خودشون درگیرن یا مرتب درحال فحش دادن هستن، یه تعدادیم از عقایدشون برگشتن .

    • مدیوماه به مهران

      این گفتگوی من با اقای بهنام اکثریتش در مورد نسبی گرایی اخلاقی و مفاهیم نسبی خوب و بد و اعتقاد شیعه در باب شر و … است . کلا ما هنوز وارد بحث عقاید زرتشتی ها در این مورد نشده ایم .
      بنده هم بارها در اینجا گفتم که مسلمان و مسلمان زاده هستم و اعتقادی هم به اضطلاح من در اوردی نوزرتشتی ندارم چرا که خود این اصطلاح با بنیان های اندیشه زردشت تضاد دارد و مورد تایید زرتشتیان هم نیست حالا یک عده خارج یا داخل ایران کارهایی می کنند باید در مقابل مبانی اندیشه وخشور ایران پاسحگو باشند .
      از نظر من راه یکی است و ان راه راستی است و این راه می تواند راه مسلمانی ، مسحیت یا حتی بودایی باشد شرط اصلی یگانگی راه ستایش خداوند و راستی است .
      الحمد لله رب العالمین
      صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین که همان یگانه راه راستی است .

      • طبق قرآن ، زرتشتیان – یهودیان و مسیحیان الآن با این اعمال نمیتوانند به بهشت بروند . کتابهایشان تحریف شده و معلوم نیست دینشان چه بوده است … البته وضعیت مسیحیان بهتر است اما زرتشتیان که با بیست صفحه از هم پاشیده واقعا وضعیتشان افتضاح است .
        نوزرتشتی های الآن [ به قول دستور دهالا ، میانه روان ] هر چه باشند به خرافات زرتشتیان ساسانی زیاد عمل نمیکنند و به یشتها هم بعضا عمل نمیکنند … مگر چند جشن و … .
        آیین زرتشت اصلی هیچ چیز از آن نمانده و کاملا محو شده است .
        مسلمان ؟؟؟؟ …
        کامنت مدیوماه در تاریخ : بهمن ۷, ۱۳۹۶ در ۱۲:۵۳ ق.ظ ذیل پست http://www.raherasti.ir/1941
        کامنت مدیوماه در تاریخ : بهمن ۲۹, ۱۳۹۶ در ۶:۱۸ ب.ظ ذیل پست http://www.raherasti.ir/1477
        کامنت مدیوماه در تاریخ : بهمن ۳۰, ۱۳۹۶ در ۹:۲۱ ب.ظ ذیل پست http://www.raherasti.ir/1477
        و اما بعد :
        کامنت مدیوماه در تاریخ : بهمن ۲۲, ۱۳۹۶ در ۱:۴۲ ب.ظ ذیل پست http://www.raherasti.ir/3946
        در کامنتی نیز همین چند روز پیش خطاب به من گفته بود :
        [متن دقیق آن یادم نیست اما تقریبا قسمتی از ان همین بود ] :
        من ماننده شما مرجع تقلید و عالم مطلق و مرید و مــــعـــــصــــوم ندارم .
        کسی که معصوم نداشته باشد و … . مسلمان ؟؟؟؟ برادران اهل تسنن ما هم مرجع تقلید و امام دارند . مسلمان ؟؟؟؟ … مدیوماه شما مشکلات اساسی در اسلام دارید و اگر گفته خودتان نبود محال بود با این اظهار نظرات فاخر … کسی شما را حتی متمایل به اسلام بداند.

      • صرفا جهت اطلاع : اهل سنت امام ندارند که معصوم باشد و حتی پیغمبر را معصوم از گناهان صغیره نمیدانند بنابر چند ایه از قران و فقط ایشان را در دریافت و ابلاغ و عمل به وحی معصوم میدانند
        ثانیا : علمای متقدم اهل سنت تقلید را حرام دانسته اند و تقلید حرمت دارد اما در علمای متاخر اهل سنت برای عوام یا کسی که به شریعت مسلمانی و سنت پیامبر اسلام وارد نیست برخی تقلید را جایز دانسته اند
        ثالثا : گیرم ایشان مسلمان نباشد مگر همه عالم مسلمانند ؟ . تفتیش عقاید در قانون اساسی ایران ممنوع است !اگر جواب بهتری دارید بسم الله !! لطفا کمی آرامتر

        • با سلام ؛ خانم پگی بازهم برداشت اشتباه :
          ۱ : امام شافعی و … .
          ۲ : تقلید در شیعه برای کسی است که مجتهد نیست .
          ۳ : وقتی با کسی بحث میکنم باید بدانم آیا قرآن را کتابی وحیانی و الهی میداند یا خیر و به جز مسلمانان هیچ کس کاملا قران را قبول ندارد . اهل کتاب هم ممکن است بعضی قرآن را قبول داشته باشند اما این فقط ظاهری است چرا که اگر قبول داشتند باید مسلمان میشدند .

      • جناب مدیوماه بنده شما را به نامسلمانی متهم نمیکنم، ولی مگر مسلمانی به اسم است، داعش هم میگوید من مسلمانم، خوارج هم خود را مسلمان میدانستند، باید حق و باطل را درست شناخت، کنار گذاشتن تعصب و تسلیم در برابر حق است که ارزش دارد.
        مورد دیگر اینکه آیا ملاک حمد و ستایش خداوند است؟ داعش هم خیلی بهتر از من و شما خداوند را ستایش میکند، با الله اکبر عملیات انتحاری میکند، در حقیقت او هوا و هوس و تعصب و کینه ی خود را معبود خود قرار داده، یک بازیگر پورن هم خدا را ستایش میکند، البته خدای ساخته ی خودش را، در حقیقت او هم هوا و هوس و شهوت خود را معبود خود قرار داده نه خدای حقیقی را، یک نژادپرست هم خیال میکند خداوند او را نژاد برتر قرار داده و به ستایش معبود خودش میپردازد. دوران بت پرستی به شیوه ی جاهلیت به سر آمده، الآن دوران بت پرستی مدرن است، بت غرور، بت تعصب، بت شهوت. انسان های گمراه، هوا و هوس های خود را معبود خود قرار میدهند و به ستایش آن میپردازند.

      • از بس با پیش کشیدن موضوعات مختلف و پرداختن به حاشیه از بحث فاصله گرفته اید که خودتان هم موضوع اصلی بحث را فراموش کرده اید! برای یادآوری دوباره موضوعات اصلی بحث را بازگو میکنم.
        شما ابتدا منکر وجود وحی شدید و از قول جناب نیکنام گفتید وحی نمیتواند وجود داشته باشد، بنده هم از شما برای این سخن دلیل خواستم و چند سؤال عقلی از شما کردم و شما پاسخی به من ندادید.
        و دیگر اینکه شما گفتید زرتشتیان اعتقاد دارند که خداوند با دو نیروی خوب و بد، خلق میکند، بنده هم گفتم این سخن باطل است و مبنای عقلی ندارد، با این اعتقاد خداوند منشأ بدی ها میشود، شما باز هم پاسخی به من ندادید و به جای پاسخ درست و عقلی، موضوعات دیگر را پیش کشیدید، گفتگوی میان من و شما موجود است و قضاوت را به خوانندگان میسپارم

  23. اسفند ۸, ۱۳۹۶ در ۱۲:۵۰ ق.ظ
    اسفند ۸, ۱۳۹۶ در ۱:۳۵ ق.ظ
    اسفند ۹, ۱۳۹۶ در ۱۱:۳۴ ب.ظ
    اسفند ۱۰, ۱۳۹۶ در ۱۱:۳۶ ب.ظ
    اسفند ۱۱, ۱۳۹۶ در ۱۲:۵۱ ق.ظ
    اسفند ۱۲, ۱۳۹۶ در ۳:۰۴ ب.ظ
    کامنتهای فوق که از مدیوماه و آقای بهنام اند اثبات میکنند که بحث درباره آیین زرتشت بوده و نه شیعه .
    اما مدیوماه از فلسفه و قرآن هیچ چیز نمیداند … هیچ چیز ، بخصوص درباره فلسفه شیعه :
    کامنت مدیوماه در تاریخ : اسفند ۱۷, ۱۳۹۶ در ۱۲:۴۴ ق.ظ ذیل همین پست .

    آقای بهنام با کسی که از فلسفه سر رشته ای ندارد و صرفا نقل میکند ، بهتر است بحث نکنید … چون مدام میتواند تغییر موضع بدهد .
    رجوع شود به بحث بت ا… و موحد بودن اجداد پیامبر و امشاسپند بودن سپنته آرمیتی و … خواهید دید که چطور وقتی درباره چیزی هیچ نمیداند بحث میکند .
    آقای بهنام من وبلاگ را راه اندازی کرده و چند بار دعوت کردم هرگونه بحثی را در وبلاگ مطرح کند اگر خلاف نظر من دارد اما حاضر نشد … فکر کنم خودتان فهمیدید چرا .

  24. جناب Offer :
    ۱. محمدبن ادریس شافعی معروف به امام شافعی پیشوای مذهب شافعه ای هست و معصوم هم نیست یعنی دارای اشتباه هست ،
    امام در لغت بمعنی پیشوا هم هست پس آیا هر پیشوایی امام معصوم است ؟ امام جماعت هم داریم آیا همان معنای امام شیعیان را میدهد ؟ پیشوایان اهل سنت پایه گذار مکاتبی از اسلام بودند و از ان جهت این لقب را دارند که با مفهوم امام شیعیان یکی نیست
    ۲. من با تقلید درصورتیکه انسان در موضوعی نادان باشد مخالف نیستم چون شما در مورد اهل سنت گفتید که مرجع تقلید دارند باید دقیق و کاملش را مینوشتم
    ۳. آیا در زمان پیامبر کسی که غیر مسلمان بود و از قضا مسلمان میشد قبل از مسلمان شدنش قرآن را کتاب الهی میدانست و سوال نداشت و آیا اصلا با آن آشنایی داشت و آیا پیامبر از او استنتاق میکرد ؟ در زمان پیامبر چرا در اطراف ایشان همه نوع آدم زندگی میکردند ؟آیا شما انجیل را کتابی الهی نمیدانید که جمع آوری گفتار و سخن عیسی بن مریم است ؟ آیا بجز اسلام شما ادیان الهی دیگر را قبول دارید ؟! چطور در قرآن خداوند فرموده :
    برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند ( مائده ۴۸ )

    • با سلام ؛ خانم پگی حرفهای شما تا حدی درست است و البته من هم منظورم از امام در بین اهل تسنن همین امام شافعی و … بودند که یعنی سنی ها نیز تقلید میکنند . در بین فرق اهل تسنن شاید خیلی کم چون فرقه اهل حدیث باشند که اجتهاد ندارند ، با یک بنده خدایی که در این زمینه آگاهی داشت حرف میزدم میگفت که اخباریان شیعه هم به نوعی اجتهاد دارند . آقای فاطمی باید بهتر بدانند . منظور من از این مسئله این بود که کسی نمیتواند خود را مسلمان بداند اما عالم مطلق و مرجع تقلید نداشته باشد چرا که اکثر قریب به اتفاق مسلمانان تا وقتی مجتهد نشوند مقلد اند . و اینکه معصوم نداشته باشد که اصلا نقض صریح آیه قرآن و روایات معتبر و موثق است . حال بگذریم ؛ آیه ۴۸ مائده در حقیقت به همان امتحان خداوند اشاره میکند ، و ببینید سوره آل عمران آیه ۲۰ . به عنوان مثال برای انسانهای زمان حضرت عیسی (ع) مسیحیت راه حق بود اما وقتی تحریف شد در زمان اسلام تا به قیامت تنها راه حق اسلام است . البته اگر کسی از اهل کتاب پیدا شود که حقیقت اسلام را نفهمیده باشد در آن صورت اگر به اعمال صحیح عمل کند شاید رستگار شود ، آنهم در صورتیکه حقیقت اسلام و پوچی دین خود را نفهمیده باشد . البته در بین زرتشتیان پوچی دین آنها از بقیه ادیان تحریفی بسیار بیشتر است .
      و اما مسیحیان :
      http://www.aparat.com/v/1sI5j
      یا :
      http://www.adyan.parsiblog.com/Archive/%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA+%D9%85%D8%B3%D9%8A%D8%AD%D9%8A%D8%AA/
      یهودیان :
      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B9%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86
      با وجود اینکه به ویکی پدیا به هیچ عنوان اعتماد ندارم اما در این مورد وقتی رجوع به متن تورات کردم دیدم درست گفته است .

      اهل تسنن :
      https://www.aparat.com/v/iGxcB

      زرتشتیان :
      همین سایت یا کتاب راه راستی و یا کم نیست نقد های مختلف و اما نقد فرهنگ مهر و کلیت شکند گمانیک ویجار :
      http://offer13.blog.ir/post/20

      آیا با این ایرادات یک یهودی یا مسیحی یا زرتشتی میتواند خود را بر راه حقیقت ببیند ؟ .

      • در ضمن خانم پگی ، من با قرآن و یا هر کتاب دیگری به عنوان کتابی مبهم از نظر الهی یا غیر الهی نگاه کرده و سپس سعی در معلوم کردن این مهم که الهی است یا غیر الهی دارم البته در وهله اول برای خودم . با این نگرش البته که هیچ کس نمیتواند گاتها را الهی بداند .

      • ببخشید ، آیه ۱۱۰ سوره آل عمران هم نگاه کنید خانم پگی .

  25. ۱. اهل سنت که حدود ۹۰ درصد مسلمانان دنیا را تشکیل میدهند امام معصوم ندارند و پیامبر اسلام را در گناهان صغیره بنا بر چند آیه قران معصوم نمیدانند ، یعنی بگفته شما این یک و خورده ای میلیارد مسلمان دنیا مسلمان نیستند ؟!
    ۲. سوال از شما :
    آیا در زمان نزول آیات قران بر پیامبر اکرم مسیحیت موجود بود یا خیر ؟ موجود بود ، پس این آیات قران را بنگرید که :
    و ما این (قرآن عظیم) را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می‌دهد. مائده ۴۸
    پس آیاتی بتدریج بر پیامبر اسلام نازل میشد تصدیق کننده کتب پیشین بود که در زمان نزول آیات وجود داشتند
    ۳. درمورد رستگاری که گفتید ، در قرآن کریم داریم که :
    کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى‌اند، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد. ( بقره ۶۹ ) در قرآن تنها گناهی که به خاطر آن انسان وارد بهشت نمی شود شرک به خداوند ( به شرط توبه نکردن از این گناه تا هنگام مرگ ) می باشد.( إنّ الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء) نه مسیحی بودن و یهودی بودن و …
    ۴. اگر شما هر کتابی را به دیده مبهم نگاه میکنید تا به حقیقتش برسید پس به دیگران هم همین حق را بدهید و ازشون بابت دانستن اینکه از نظرشون قران چگونه است استنتاق نکنید !

    • با سلام ؛ خانم پگی مهم جمعیت نیست ، اهل تسنن بر حق نیستند و بدعت گذاشتند در دین :

      إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ .
      مسلماً کسانی که دینشان را بخش بخش کردند ، و گروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندی با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالی که همواره انجام می دادند، آگاهشان می کند . (۱۵۹) سوره الانعام .
      و ایضا رجوع شود به حدیث ثقلین و آمدن امت بر پیامبر در حوض کوثر که از انان درباره رفتار با ثقلین سؤال خواهد شد. اگر هم تفصیلی میخواهید مطالعه کنید رجوع شود به کتاب شهابی در شب و یا آنگاه هدایت شدم .
      خانم پگی من لینکهایی گذاشتم که شرک و بطلان را در اهل کتاب به خوبی نشان میدهد ، اما شما به دو آیه آنهم صرف نظر از این آیین افتضاح الآن اهل کتاب اشاره کردید ، در ضمن خداوند میگوید گناهان غیر از شرک را هر کدام را که بخواهد می بخشد و نمیگوید همه را می بخشد … بیشتر دقت کنید . در ضمن شرک چند مورد است که بعد از انکار خدا و شریک قرار دادن برای خداوند میشود انکار رسالت پیامبر اکرم (ص) و :
      https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=22791&mid=255058
      پس این اهل کتاب باید مسلمان میشدند حال چرا نیستند ؟ چطور ممکن است پیامبر را از طرف خداوند بدانند اما به کتابی عمل کنند که خلاف آیات صریح قرآن حرف زده است ؟ این جهل آنان را میرساند ، مگر کسانی از آنان که با اسلام برخورد نداشته باشند که با این دهکده ارتباطات و پراکندگی مسلمانان شاید یک مسیحی ساده در یک کشور نه چندان مطرح آفریقایی مصداق این بشود .

      • ۱. پس شما معتقدید که اهل سنت مسلمان نیستند ! عجب ! اسلام به دو مذهب شیعه و سنی تقسیم شده که باز همین ها به شاخه و فرقه هایی هایی کوچکتر
        خود مذهب شیعه هم فرق گوناگون دارد که :
        http://wiki.ahlolbait.com/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87
        سوره الانعام ۱۵۹ منظورش کدام یک از یک فرق هاست یا مذاهب اسلام که شاخه شاخه شده اند یا کدام دین و مذهب غیر از اسلام ! مشخص کنید ؟
        خیر شما همه پیروان این ادیان را متاسفانه جمع بستید و این خلاف واقع هست چون در همین اسلام هم ما گروههای منحرف زیادی داریم یا افرادی که به هر دلیلی تفاسیر درستی از دین ندارند بالطبع در ادیان الهی دیگر هم همین موضوع صادق هست
        مثل اینکه تابحال آیه لااکراه فی الدین بگوشتان نخورده ، بایدی در کار نیست ، وظیفه انبیاء الهی دعوت بوده است همین ، دین اجباری نیست مگر خودتان را از پیامبر بالاتر بدانید که …من قران را خواندم ، در قران آیات متععدی در تایید ادیان دیگر با اسم هست ، همه این ادیان پیامبر الهی داشتند اما در مناطقی خاص و با فرهنگ متفاوت و زمان متفاوت ، تفاوتی در اصل موضوع توحید ، نبوت و معاد وجود ندارد ، تفاوت فقط در برخی شرایع هست نه اصل ادیان که یکیست
        چطور فهمش سخته !

    • با سلام ؛ خانم پگی من با دید ابهام به قرآن نگاه کردم اما به یقین رسیدم که این کتاب الهی و بر حق است ، و به هرکسی هم میتوان اثبات کرد ، حال کدام یک از اهل کتاب توانستند بر حق بودن کتاب خود را اثبات کنند ؟ کدام یک توانستند شبهه ای به قرآن وارد کنند که قابل جواب دادن نباشد ، کدام یک ؟ ( برای مثال رجوع شود به کتاب خیانت در گزارش تاریخ ) . هرکسی باید این طور باشد و هیچ چیزی را از بچگی قبول نکند و بت در ذهنش نسازد و بگوید چون اجداد من یا پدر و مادر من اینطور بودند پس من هم اینطور باشم و یا بگوید چون اطرافیانم میگویند گاتها از زرتشت است پس از زرتشت است اینها مهمل و بیهوده است . بله ، تا وقتی که انسان به یقین نرسیده و در حال تحقیق است میتواند از آیینی که در بچگی بر آن بود تبعیت کند که خدا را شکر من از بچگی شیعه بودم . پس هر کسی باید طوری در عقاید خویش تحقیق کند تا بتواند حداقل برای خودش دلایلی متقن برای دین و کتاب و مذهب خویش و خلاصه تمام عقاید خویش داشته باشد و این اثبات نمیشود مگر اینکه آن دلایل استوار باشند که لینکهایی که گذاشتم اثبات میکنند که به جز مسلمانان و فرقه شیعه ، هیچ کدام این چنین دلیلی ندارند و تقلید کور کورانه انجام میدهند و برهان جهل بی خدایان نیز بر خدایان آنها میتواند وارد شود .
      پس من اگر میگویم قران الهی است به لطف خداوند دلیل دارم چون ابتدا با دیده ابهام وارد شده و سپس شروع به تحقیق کردم اما آنان چه ؟ با دیده ابهام به کتاب خود نگاه نکردند و از همان اول بتی در ذهن خود از آیین خود ساختند و تحقیق درستی هم نکردند ؛ مگر کسانی از آنان که در نهایت مسلمان شدند مثل همان کشیشی که لینکش را گذاشتم .

      • لینکهای شما اثبات چیزی نیست چون همانطور که گفتم شما همه مسلمانان اهل سنت همه مسیحیان دنیا همه یهودیان دنیا همه زرتشتیان دنیا همه بوداییان و مذاهب دیگر را و بی خدایان بی دینیان و فرق مختلفشون رو که جمعا حدودا تمام افراد کره زمین را تشکیل میدهند را اهل جهنم و بدور از رستگاری خطاب میکنید و این علاوه بر غیرعلمی بودن ، غیر اخلاقی و بسیار رادیکال هست
        قران را چند بار دوباره بخوانید بدون خواندن هیچ کتاب دیگری در کنار آن .
        قرآن را بدون مرز بخوانید .

  26. درمورد سوره آل عمران ۱۱۰ :
    این آیه مدنی است و شان نزول دارد . همه آیات قران را باید با توجه به شان نزول ان معنی کرد .در تفسیر برهان از خاصه از ابوبصیر او از امام صادق نقل نماید که این آیه درباره رسول خدا و اوصیاء خاص او نازل شده است و نیز از على بن ابراهیم بعد از دو واسطه از ابن سنان او از امام صادق نقل نماید و گوید که این آیه را بر امام قرائت کردم. امام فرمود: اگر این امت بهترین امت مى بودند به کشتن علی ع و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نمى پرداختند. سپس گفتم: یا بن رسول الله پس این آیه بچه کیفیت نازل شده، فرمود قرائت آن اینست؛ (کنتم خیر ائمه اخرجت للّناس؛ شما بهترین پیشوایانى هستید که از میان مردم برخاسته اید
    «شیخ طوسى» گوید: عکرمه گوید: درباره ابن مسعود و سالم مولى ابى‌حذیفه و ابى‌بن کعب و معاذ بن جبل نازل شده است. ضحاک گوید: درباره اصحاب مخصوص و ویژه رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل گردیده است.

    • با سلام ؛ خانم پگی این آیه برای مسلمانان است .
      وقتی میگوید « اگر اهل کتاب هم ایمان می آوردند » … اهل کتاب که قرار نبود امام بشوند .
      در آیات قبل خداوند میگوید « و اعتصمو بحبل الله … » حال این حبل الله که ثقلین است پس هرکه به این ثقلین چنگ انداخت رستگار خواهد شد . اهل بیت خود جزء همین ثقلین اند .
      از این دست روایات بسیار است که بعضا مفسرین هم نظری مخالف این روایات داشتند ( به عنوان مثال در تفسیر آیه ثله من الاولین و قلیل من الأخرین در سوره واقعه بعضا روایاتی است که با معنی و منظور صریح آیه هم تطابق ندارد ) این بخاطر این است که تمام این روایات موثق نیستند . و یا حروف مقطعه که با وجود روایات اما ۱۳ قول درباره آن است.
      درباره همین آیه :
      و از کتاب جامع الاصول [ جلد ۱۰ صفحه ۴۱۰ ] حکایت شده که از ترمذی و سنن ابی داود از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: پیوسته و دائم، طایفه ای از امت من بر حقند.
      پس به روایت نمیتوان استناد کرد مگر اینکه موثق باشد … در اینجا به تفسیر المیزان علامه طباطبایی رجوع میکنیم که تفسیری قرآن به قرآن است و کاملا میتوان به آن استناد کرد :

      … معنای آیه به این میشود که شما گروه مسلمانان در ابتدای تکون و پیدایشتان برای مردم بهترین امت بودید. چون امر
      به معروف و نهی از منکر میکردید و میکنید و با اتفاق کلمه و در کمال اتحاد به حبل اللَّه چنگ میزنید. و عینا مانند تن
      واحدی هستید، اگر اهل کتاب هم مثل شما چنین وضعی را میداشتند برایشان بهتر بود. ولی چنین نبودند بلکه اختلاف
      کردند. بعضی ایمان آورده و بیشترشان فسق ورزیدند.
      جلد ۳ صفحه ۵۸۴
      خانم پگی ابتدا تفاسیر المیزان و نمونه را بخوانید و سپس به روایات رجوع کرده و بعد خواهید فهمید که کدام مورد برای این مهم صدق میکند که در اینجا از قراین بر می آید که مراد مسلمانان است با همان توضیحی که علامه فرمودند .

      • لطفا از این شاخ به اون شاخ نپرید و متمرکز باشید روی همین آیه ۱۱۰ ال عمران
        اگر نگاه مبارکتون رو به دانشنامه اسلامی بیاندازید عینا تمامی مباحثی که ذکر کردم در پاورقی با سند و کتاب وجود دارد که مورد تایید هم هست من چیزی اضافه و کم نکردم و کاملا هم صحیح هست و با منطق هم سازگاری دارد چون کسی که به امامش رحم نکند آنهم حضرت علی که حتی غیر مسلمانانی که با شخصیتشان آشنا هستند ایشون را فیلسوف میدانند ،میخواهند به بقیه رحم کنند ؟من معتقد به انبوهی مطالب نیستم کیفیت همیشه بر کمیت ارجح هست ، شما یک کتاب را خوب بخوانید بهتر از اینست که صدها کتاب را سطحی و طوطی وار و بدون درک بخوانید

  27. جناب آفر و پگی ، خواهشا بحث های شیعه و سنی را در این سایت انجام ندهید ، لااقل به صفحه ی مربوط به آن بروید و بحث کنید. از مدیر سایت خواهش میکنم به این موضوع توجه کنند.

  28. مهمترین کتاب برای یک مسلمان قرآن است یعنی کلام خدا ، در قران ایات بسیار متعددی نه در لفافه و برداشت بلکه صریح و روشن در تایید ادیان دیگر الهی هست و راه رستگاری ابناء بشر هم در ان مشخص شده که هماناایمان به توحید و معاد و کارشایسته هست که در همه ادیان الهی هم وجود دارد . خداوند در راهها را به روی هیچ کسی نبسته است :
    درحقیقت، کسانى که [به اسلام‌] ایمان آورده، و کسانى که یهودى شده‌اند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد. (بقره ۶۲ )
    بگو: ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آن‌چه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شده و آن‌چه به موسی و عیسی و پیغمبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده (به همه ایمان آورده‏‌ایم) فرقی میان هیچ یک از پیغمبران نگذاریم و ما مطیع فرمان خداییم. (۸۴ آل عمران
    همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‏‌ای از آن‌ها معتدل و به راه راست‏اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. (۱۱۳ال عمران )
    حال اگر خداوند اهل کتابش را قبول نداشت پس اینهمه ایات در تلاوت ایات انجیل و طاعت حق آنها را برای چه در قران گفت ؟

  29. با سلام ؛ خانم پگی شما هماننده کامنتهای قبل یک آیه در قرآن را گرفته و آیات دیگر را به کل رها کردید .
    در ضمن در تفسیر هم شما فقط چند روایت نقل کردید همین … بازهم لینکهای مرا درست نخواندید .
    این مبحث ارزش مقاله نوشتن هم ندارد چرا که در بسیاری از وبسایت های دیگر باطل بودن اهل کتاب اثبات شده است .
    نمیخواهم بر خلاف توصیه مدیر سایت دیگر بحث را ادامه دهم . اما در وبلاگ آماده پاسخگویی و ادامه بحث هستم .
    در بحثهای قبل هم مدیر سایت بعضاً گفته بودند که راضی به ادامه بحث نیستند .

    • اتفاقا برعکس جناب offer، همانطور که در علوم مختلف تحول ایجاد میشه در علوم انسانی هم همین طور وگرنه ما در همان سخن کشیشان قرون وسطی مانده بودیم که گالیله را محکوم کردند چون گفت زمین گرد است و خورشید به دور زمین نمی گردد و زمین مرکز جهان نیست . چیزی که ردش تا مدتها بعنوان سخن آسمانی تلقی میشد
      در هر صورت من با مدیر محترم موافقم که این بحثها فرسایشی است ولی شما مدتهاست که دارید ادامه میدید با دیگران و یا با من بعضی از حرفاتون درست و بعضی غلطه ،صرفنظر از اختلافات شریعت بین ادیان من نظرم همچنان بر دوستی ، عشق و همزیستی گرم بین ادیان الهی استوار است و غیر از آن را تلاشی بیهوده میدانم تا دنیا بوده تفاوت ها هم بوده چنانکه در قران هم درباره اش آیه داریم .

  30. سال نو را پیشاپیش به همه علاقمندان و دوستاران ایران و ایرانی و فارسی زبانان و هر ملتی که حوزه تمدنی ایران بوده است و نوروز باستانی را فرخنده دارد پیشاپیش تبریک میگم و سالی پر از خیر و برکت و آرامش را برای مدیرمحترم و کاربران دوستار ایران این سایت از خداوند بی همتا آرزو دارم . هر روزتان نوروزی باد

  31. این دوستان حتا شیعیان امامیه مخالف ولایت فقیه را هم نا مسلمان و کافر و مرتد و اسلام انگلیسی میدانند و البته مانند همه گمراهان فکر می کنند تمام حقیقت فقط نزد ایشان است .
    مثلا معتقدند نیکی و بدی مطلقا معلوم است . خوب بفرمایند مثلا نیکی از دیدگاه ایت الله شیرازی که مجتهد و مرجع هم هست را قبول دارند ؟
    اما معصوم بودن انسانها تاویل از قرآن است . بالعکس قرآن صراحت بر عدم عصمت پیامبران دارد مانند آدم و یونس و موسی و سلیمان و …. اصلا اگر انسان معصوم شود دیگر انسان نیست یعنی اگر کسی اختیار به گناه در پشت پدرش از او سلب شود فرشته است و به نص قرآن فرشتگان باید در مقابل انسان سچده کنند یعنی این جماعت با قایل شدن به عصمت برای امامان و مقام فراانسانی برایشان در حقیقت فضیلت ایشان را منکر شدند . خود اهل بیت شدیدا سفارش نمودند که کسانیکه برای ایشان مقام فوق انسانی قایل شدند و غالیان دشمن ایشان هستند . لذا عصمت به معنای عدم امکان گناه و حطا که اعتقاد بخشی از شیعه است خلاف قرآن و سخن اهل بیت است و ظلم و نسبت دروغ به ایشان .
    اما در باب تقلید که نه نشانی در قرآن دارد نه روایات . شما در زندگی امیر المومنین یک نشانه پیدا کنید یا سخن که ایشان امر به تقلید کرده باشند . این جماعت یکی دو حدیث مبهم و بلاموضوع را گرفتند و برای خودشان ادعای چیزی کردند که وجود نداشت . خاصه اینکه عقل مجتهد فراتر از عقل مقلد است در هیچ جای قرآن و سنت وجود ندارد بلکه بالعکس پیامبر و اهل بیتش نظر به اخذ نظر مردم و مشارکت ایشان در امور داشتند نه رابطه یکطرفه اجتهاد و تقلید .
    اینکه اخباریون قایل به اجتهاد هستند که دیگر از عجایب است یعنی اخباریون که مخالفت با اجتهاد عقلی و نقش عقل و اجماع در حکم فقهی مشخصه نظر ایشان است یکروزه به اجتهاد روی آورده اند ؟!!

      • جناب مدیر عجیب نیست ارجاع مجدد شما به مطلبی که :
        ۱ قبلا نه فقط خوانده شده که مباحثه ای هم بین بنده و شما حول آن مطلب و ذیلش در جریان بوده !!
        ۲ اصلا ربطی به کامنت من ندارد . من حجت از سیره پیامبر و حضرت علی خواستم و پرسیدم این موضوع که امروز صدر رساله عملیه احکام جمیع علمای اصولی است چرا در قرآن و سیره هیچ حجت ندارد شما باز هم دلیل عقلی می آورید خوب اگر این اصلی ترین حکمتان را فقط از عقل گرفته اید چرا به ما ایراد می گیرید که می گوییم جای رساله عملیه را باید نظرات کارشناسان جمیع علوم و قوانین بشری و. عقل جمعی بگیرد ؟ شما هم که هیچ حجت صادره از وحی برای تقلید ندارید ؟

        • مدیر سایت

          علما کتاب های مستقل متعدد در موضوع اجتهاد و تقلید نوشته اند و دلایل متعدد آورده اند که تقلید امری دینی است. فرصت مطالعه ی آنها نیست در عین حال چند حدیث را می آورم:
          امام عسکری(ع): فأما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدینه ، مخالفا على هواه ، مطیعا لأمر مولاه ، فللعوام أن یقلدوه
          شعیب العقرقوفی قال : قلت لأبی عبد الله علیه السّلام : ربما احتجنا ان نسأل عن الشیء فمن نسأل ؟ قال : علیک بالأسدی ، یعنى أبا بصیر
          عن علی بن المسیب قال : قلت للرضا علیه الصلاه والسّلام : شقتی بعیده ولست أصل إلیک فی کل وقت فممن آخذ معالم دینی ؟ قال : من زکریا بن آدم القمی المأمون على الدین والدنیا ، قال علی بن المسیب : فلما انصرفت قدمنا على زکریا بن آدم فسألته عما احتجت إلیه.

          در ضمن توجه داشته باشیم که این دلیل عقلی با امور عقلی دیگر که شما میگید متفاوته. در بحث تقلید، راهی غیر از تقلید باقی نمی مونه و شارع باید به آن راضی باشه. وقتی که اسلام میگه باید به دستورهای من عمل کنید و دستورهای خود را بیان کرده، اگر غیر از تقلید برای غیرمتخصصان، راهی دیگر در نظر داشته باید بیان می کرده اما نه تنها راهی دیگر را بیان نکرده بلکه در عمل همین شیوه را نشان داده و تأیید کرده.

        • با سلام ؛ مباحثه ؟ همان که کامنت گذاشتم و بازهم جوابی غیر علمی دادید و مدیر سایت هم جواب شما را دادند ؟ شما همیشه اینطور مباحثه میکنید ؟ شما در همان کامنتهای زیر آن پست هم نتوانستید کاری از پیش ببرید .
          یکطوری حرف میزنید کسی نداند فکر میکند شما آن پست را به چالش کشیدید …
          واعجبا از پیامبر مدیوماه .
          ممکن است در وبلاگتان هر کاری خواستید با کامنتها بکنید اما کامنتهایتان در اینجا قابل پاک شدن نیست و همه می بینند کامنتهای شما را ، حتی زیر همان پست که چطور جواب میدادید … برای شما همان پست و کامنتهای ذیل آن کفایت میکرد .

  32. اما دلایل از قرآن :
    یکی از بزرگترین ظلم های به قرآن تاویل در مقابل نص است یعنی قرآن صراحتا چیزی گفته ولی چون خلاف عقاید جماعتی است دنبال هر سوراخی میگردند تا مفهوم را تغییر دهند . همینها از وحی به نبی عصمت را نتیجه می گیرند ولی از اینکه خداوند صراحتا ذکر گناهان نبی را کرده آن گناهان را به دیگران می چسبانند .
    إنا فتحنا لک فتحا مبینا. لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر ویتم نعمته علیک ویهدیک صراطا مستقیما[۱]
    این جماعت در حالیکه ضمیر لک در آیه ماقبل مشخص و بعدش هم مشخص است لک را به الیک تغییر دادند تا از این آیه مطابق نطر خود تاویلی بسازند .
    اما تناقضات از همینجا شروع می شود . اشکالات نحوی دلیل متقدمین متاخرین اصولی را به تاویل دیگری حول کلمه ذنب رساند . ذنب یعنی ازاری که پیامبر با اسلام به کفار رساند !! جل الخالق و قاعدتا مغفرت هم یعنی این سو تفاهم بین پیامبر و کفار بعد از فتح مکه برطرف شده !!! اما برای انسان بصیر همه چیز آیه واضح است . سخن از گناهان قبل و بعد پیامبر است ولی این جماعت همان دروغ مسیحیان در مورد عیسی را به پیامبر دیگری می بندند .
    در جاهای بسیار برخلاف تاویلشان استناد به آیات قبل و بعد را رد می کنند اینجا اما تاویلشان را به آیه قبل می چسبانند

    • شما در مسئله جعل و خلق اثبات کردید که چیزی از قرآن نمیدانید و بشدت برداشتهایی نامتعارف و ناجور دارید و همینطور در مسئله ازر عموی پیامبر ؛ بهتر است اظهار نظر بیهوده نکنید .
      انسان بصیر ؟ بحثهای بت ا.. و واژه عقل و موحد بودن و بحثی که با آقای بهنام داشتید و علم و یقین از یاد من نرفته است، انسان بصیر ؟ .
      وقتی از جایی کپی میکنید پانوشت آن را نیز ذکر کنید .
      البته این جماعت که مدیوماه بشدت [ احتمالا بخاطر کمی یارانه ] از آنها ناراحت است همان هایی هستند که آیه تطهیر را به اهل بیت و آیه ۳ سوره مائده را به عید غدیر ربط دادند که کاملا بی ربط بود . بله ! آیه تطهیر بر خلاف نامش پیامبر را گناه کار میخواند برای همین است که این جماعت دروغ میگویند .
      آیات قرآن را باید با تمام آیات دیگر تطبیق داد ، این گاتها اند که بیست صفحه اند و بعضا بندهایش ربطی به هم ندارد . وقتی آیه تطهیر است پس بنا بر معصوم بودن پیامبر است ، حال پس ذنب برای چه آمده است ؟
      اگر اشتباه نکنم ۱۷ لغت در عربی اند که ما بخاطر بلاغت و شیوایی زبان فارسی تمام آنان را به گناه ترجمه کرده ایم . فارغ از اینکه مثلاً اگر در اینجا « سیئه » می آمد بله در آنصورت میتوان دقیقاً گفت که پیامبر گناه کار بوده است [ أعوذ بالله ] ، اما ذنب آمده است . برای نمونه :

      http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa17691
      ذنب ، هم برای گناه و هم غیر گناه استعمال میشود ، مثلا تاجری که در معامله ای ضرر کرده است را میتوان گفت که ذنب کرده است .
      در این لینک یک بنده خدایی ایرادات خوبی به نظر برخی مفسران شیعه وارد میکند اما در نهایت خودش به این نتیجه میرسد که مراد گناه نیست و اینکه منافاتی با عصمت پیامبر ندارد :

      http://www.quranpuyan.com/Default.aspx?g=posts&t=477

      اما به نظر من بهترین و هوشمندانه ترین نظر را علامه طباطبایی داده است که ابتدا خودش آمده و نظرات برخی مفسران شیعه را رد میکند و سپس به زیبایی جوابی محکم و تفسیری عالی ارائه میدهد :
      ترجمه تفسیر المیزان ؛ جلد ۱۸ ؛ صفحه ۳۸۰ به بعد . قسمتی از آن را می آورم :

      ” لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِ راطاً مُسْتَقِیماً وَ یَنْصُ رَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً” لام در کلمه” لیغفر” به طوری که از ظاهر عبارت برمی آید لام تعلیل است، ظاهرش این است که غرض از این” فتح مبین” عبارت است از” آمرزش تو نسبت به گناهان گذشته و آینده ات” و ما میدانیم که هیچ رابطه ای بین فتح مذکور با آمرزش گناهان نیست و هیچ معنای معقولی برای تعلیل آن فتح به مغفرت به ذهن نمیرسد، پس چه باید کرد، و چطور آیه را معنا کنیم؟
      [ این حرف علامه طباطبایی از آن جهت درست است که یعنی چه که با این فتح خداوند بخواهد گناهان پیمبر را ببخشد؟ بعد از فتح هم جنگ در پیش بود و حتی میتوان گفت تازه با فتح بسیاری از مسائل آغاز شد ، خب اگر وقتی پیامبر مبعوث شد می بخشید ، در آنصورت که معقول بود تا الآن ]

      • یعنی علامه طباطبایی فرمودند : و ما میدانیم که هیچ …..
        از کجا می دانید ؟ از خودتان یا وحی شده به شما ؟ در مقابل ظاهر قرآن تاویل می کنید به چه حجتی ؟ قرآن یا روایت ؟ خیر به استناد اینکه می دانند . این جماعت ۱۲ قرن است هرچه بر زبانشان می آید را به خدا نسبت می دهند و نوبت سخن خود خدا که می رسد می گویند ما می دانیم ؟!! خوب اگر ملاک دانستن شما بود چه نیاز به وحی ؟
        اما در مورد یارانه به خوب نکته ای اشاره کردید همه این داستانها از عصمت نبی و امامان نه از این روست که این جماعت دلشان برای پیامبر لرزیده . قاعدتا منبر پیامبر و خمس و سهم امامش نایبی می خواسته فرازمینی . این جماعت برای اینکه بگویند ما حکم از آسمان داریم تا سهم امام و خمس بگیریم لازم داشتند که بگویند آهای مردم پیامبر بشری مثل شما نبود ما هم که لباسش را پوشیده ایم مثل شما نیستیم ما طبقه برتر هستیم و شما باید خرج ما را بدهید چون خود خدا به ما گفته

        • با سلام ؛ بله ، از قبل میدانستم پیامبر مدیوماه از علامه طباطبایی بیشتر و بهتر میفهمند …
          آقای مدیوماه وقتی از نظر علمی تهی میشوید خوب است … همین حرفها را بزنید .
          این بحث هم به بحثهای دیگری که تهی شدید اضافه و بایگانی میشود … .

          • به نظر می رسد عقل علامه از سخن خدا برتر است و ایشان به خودش حق می دهد بر خدا اشکال بگیرد که چرا در سخنش چیزی گفته که با عقل حضرت علامه جور در نمی آید !!!

  33. البته از دید این جماعت باید چشمانمان را ببندیم و بر ۱۲ قرن اشکالات علمای اهل سنت بر اعتقاد شیعه به عصمت پیامبر چشم ببندیم . لاید علمای اهل سنت هم بی سواد بوده اند و هم شان حضرت علامه نبوده اند یا اینکه فارس بوده اند و معانی ۱۷ لغت مورد نظر شما را ندانسته اند . یا اصلا چشمانشان بسته بوده وقتی خدا فعل ذهب را برای رجس اهل بیت به کار برده یعنی اول داستان رجسی در کار بوده که به ادن خدا رفته بر خلاف نظر این جماعت که می گویند پیامبر و معصومان ۱۴ گانه حتی زادنشان و تولدشان دیگر گونه است . بعد فراموش می کنند که امام صادق تا قبل از فوت اسماعیل او را جانشین خود دانستند و بعد از فوتش جانشین ایشان عوض شد . حالا تکلیف این تولد ویژه و نام مشخص ائمه پشت در پشت و از روز ازل چه می شود . راحت است بدء داریم و می شود هر داستانی بافت و بر خلاف نیت امامی که شیعه و سنی نام صادق بر او نهادند و صادق بود هر دروغی به او ببندیم .

    • مدیر سایت

      اینکه میگید علمای اهل سنت ۱۲ قرن چنین و چنان گفتند، در مقابل ماهم میگیم ۱۲ قرن علمای شیعه چنین و چنان گفته اند..

      اینجور حرف زدن، علمی نیست

      • ایشان چنان به علامه طباطبایی استناد می کنند که گویی به علامه وحی می شده و اشکال بنده به نظر علامه را با عبارت توهین آمیزی که روش همیشگی این جماعت است پاسخ دادند . لدا متذکر شدم که بنده اولین کسی نیستم که قایل به عدم عصمت پیامبران است . اینکه علمای شیعه و سنی نظر مخالف دارند یعنی در این موضوع هیچ یک از نظر عقلی و کلامی دیگران را توجیه نکرده . نهایتا در این موارد اختلافی بنده بر خلاف شما که دست و پا بسته به علمای شیعه اعتماد می کنید ترجیح می دهم به قرآن که کلام حداست اعتماد کنم که بدرستی میزان تشخیص راست و ناراست است .
        قران در داستان حضرت یونس و حضرت یوسف خطای کوچک برایشان را متذکر شده . ضمنا علمای شیعه هم عصمت مطلق پیامبران را نمی پذیرند و مثلا آقای خمینی قایل به عصمت مطلق پیامبران نیستند . رجوع بفرمایید به کتاب صلاه ایشان

        • با سلام ؛
          بله مراد از الم در قرآن هم شما هستید .
          بحث سر عصمت مطلق چهارده معصوم بود … ره افسانه نزن و بحث را تغییر نده .
          تا وقتی به زبان عربی و تفسیر قرآن مسلط نشدید هیچ وقتی ادعای فهمیدن از قران نکنید که با چند آیه براحتی ناچار میشوید به تفسیر و روایت روی بیاورید . و برای روایت نیز ما بین دو فرقه شیعه و سنی خواهید ماند … پس در نهایت میشوید همان پیامبر مدیوماه … بهتر است از همان آیین زرتشتی دفاع کنید که پیشتر میکردید .
          علمای شیعه ؟ خوب است شما را عالم بخوانیم ؟ خوب است ؟ .
          تغییر بحث به شیوه مدیوماهی .

  34. جناب offer مگرنگفتید بحثو ادامه نمیدید ؟ شما همیشه همینقدر پایبند حرف و پرنسیپتاتون هستین ؟! مدیر محترم راضین به ادامه دادن ؟
    بحث سر رادیکل بودن نظرات شماست و گرنه در هر دین و مذهب و فرقه ای خرافات هست و اینکه شما بحثاتون رو نیمه رها میکنین مثلا سوره النعام ۱۵۹ بالاخره از کجا فهمدید که این آیه منظورش کدام فرقه از شیعه یا سنی یا حتی ادیان دیگست ؟
    یا ۱۱۰ ال عمران چطورمنظور افراد خاصی از اصحاب پیامبر اکرم نبوده و شامل همه مسلمانان میشه بجز ۹۰ درصد آنها ؟
    شما آیات صریح قرآن رو هم قبول ندارید میخواید حرف کس دیگری رو قبول کنید ؟ با چه سندی میشه اصلا با شما بحث کرد ؟ و آیا فایده ای هم از این مباحث میشه برد ؟ خودتان چه فکر میکنید ؟

    • با سلام ؛ لینکهایی که گذاشتم را دوباره مرور کنید .

      حساب اهل تسنن از مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و بی خدایان و ندانم گراها و … جداست . خدا و پیامبر ما یکسان است در حالیکه خدای زرتشتیان و … خدای واقعی نیست ؛ اصلا خدای زرتشتیان خالق نیست .
      من اینگونه بحثها را به دلیل طولانی بودن جواب ، به لطف خدا مقاله مینویسم و یا از سایتهای مفید دیگر در وبلاگم میگذارم ؛ مدتی است اینطور رفتار میکنم ، بحث در اینجا را طولانی نمیکنم .
      این سایت درباره گفتگو با زرتشتیان است ، اما چندی است بحثها درباره شبهه وارد کردن به مذهب بر حق شیعه است .
      پرنسیپ ها ، نه ، پرنسیپتا .
      پس کو دفاع از نیکی و گاتها و … ؟ خانم پگی شما در کامنتی به من نگفتید اثبات کن گاتها الهی نیستند ؟ :
      زرتشتیان میگویند در دینشان وحی نیست در حالیکه طبق گاتها امشاسپند بهمن که یعنی برترین امشاسپند است با زرتشت حرف زده است ، خب این یعنی چه ؟ اگر هم وحیانی است پس این تناقضات و تحریف ها یعنی چه ؟ .

  35. پرنسیپتان یعنی پرنسیپ تان عامیانه نوشتم ننوشتم پرنسیپ هایتان اگر بخوام عامیانه و کلامی و ادبی ننویسم هم مجازم اینجا مقاله نویسی نیست که اگر بخوام ایراد بگیرم و جااندازیهای شما و غلطهای املایی شما را که سهوا نوشتید یا تایپهای تند شما که بعضی ها مثل همین کامنت من غلط داره که باید از صبح تا شب غلط گیری کنم ،
    شما تو همین صفحه اهل تسنن رو قبول نکردید ! خدای مسیحیان و خدای شما یکسان نیست ؟ خدای یهودیان و خدای شما یکسان نیست ؟ من نمیفهم شما چه گرفتاری با این زرتشتیان بیچاره دارید ؟ دیگه از اینا نگوتر و گرفتارتر ؟شما عملا تمامی افراد کره زمین رو رد میکنید ؟ آیا پیامبر هم چنین کرد ؟ نه هرگز چنین نکرد . آیا باید مثلا یک بی خدا رو طرد کنید ؟ یا یک ندانم گرا رو ؟ یا بی دین رو ؟ در اینصورت یک میلیارد و خورده ای میلیون نفر رو حذف میکنید ؟ آیا باید مسیحیان رو نادیده بگیرید ؟ در اینصورت دومیلیارد و خورده ای رو حذف میکنید ؟ بوداییان و مذاهب اقماریشون جمعا یک میلیارد و خورده ای هستن که قطعا خذفن چون دینشون آسمانی نیست ، یهودیان و وکیل وصیهاشون هم که قدرتمندن ؟ زورتون فقط به زرتشتیهای ایران رسیده که بیشترشون هم کوچ کردن رفتن هند ، چرا متوجه نمی شید که رفتارها بازخورد داره ، انسان مقابل شما هم مثل شما انسانه با همه حس ها و توانمندیها . من در مورد مواردی که مینویسم و نظر میدم بحث میکنم نه درباره مواردی که نمی نویسم ، من همه چیزدان نیستم و اگر کارشناس موضوعی یا شخصی بهتر از من به موضوعی اشراف داشته باشد قطعا او باید پاسخگو باشد اما شما که به قران میگویید مسلط هستید و من هم قران رو چندبار خواندم پس میتوانید درباره ایاتی که گفتید و رها کردید یعنی الانعام ۱۵۹ و ال عمران ۱۱۰ پاسخ بدید ، شما مطلبی رو مینویسید و مطرحش میگنید و بعد رهایش میکنید درمورد نیکی هم همین طوربود شما نقد گفتارو کردارو پندار نیک داشتید نه من و شما باید دلایل خودتون رو بگید نه من که قبول دارم و باهاش مشکلی ندارم که نکردید تا پاسخ بگیرید

    • با سلام ؛ من هیچ آیه ای را رها نکردم و از اولین کلمه تا آخرین کلمه بر سر حرف خود هستم . اما شما مدام حرفهای خود را تکرار و نه لینکها را میخوانید و نه کامنتها را ؛ به عبارتی هرچه که من از تفسیر المیزان و روایتهای دیگر گفتم را کلا رها کردید و اصلا توجهی ندارید و عقیده خود را بر این گذاشتید که ما همه انسانیم و عشق و … ، در عقاید ، من عشق و از این دست مزخرفات نمی شناسم ، یک خدا ، یک پیامبر ، یک کتاب و ۱۳ معصوم دارم که اگر اینان گفتند جهنمی و نجس است ، مشرک است ، آن فرد تا وقتی مشرک است از هر جنبنده ای پست تر است ؛ عقاید خاله بازی نیست .
      راه برادر سنی من با من یکسان است و آن راضی کردن خدای هستی الله و پیامبرش است ، اما چراغ و رهنمود ما فرق دارد و همین سبب انحراف آنان شده است ، البته که خدا هدایتگر است و بسیاری شان شیعه شده و میشوند .
      شما گفتید پندار نیک و … و من گفتم نیکی چه هست ؟ معیار نیکی چیست ؟ شما جوابی ندادی .. همه چیز نیک … این قطعا از این سه پند بهتر است … من گفتم این سه پند در انجیل شیطان نیز است و بیانگر هیچ چیزی نیستند … و بازهم جوابی بدرد بخور ندادید … معیار نیکی چیست ؟ . بازهم میگویم این خزعبلات دوستی و … در بحثهای عقیدتی راهی ندارد ، علمی و مستدل حرف بزنید .
      تا وقتی که یک زرتشتی در دنیا باشد … نه فقط من طلبه ساده بلکه یقین دارم تمام مبلغین شیعه من جمله خود آقای فاطمی این راه را ادامه خواهند داد . باید حقیقت معلوم و منحرف یا دست بکشد از باطل و یا رسوا شود ، این رسوا شدن است که زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان و حتی برخی از برادران اهل تسنن ما را نیز میترساند وگرنه آنهایی شان که از رسوا شدن ترسی نداشتند و بدنبال حقیقت بودند مسلمان شدند .
      شما و برخی دیگر از خوانندگان نیز انگار از برملا شدن حقیقت پوچی و خرافی این آیین واهمه دارید ؟ چه کسی فکر میکرد گاتهایشان تا این اندازه تناقض داشته و تحریف شده باشد ؟ .
      وقتی در سایت زرتشتی با وقاهت تمام میگویند که خدایی که ما و آنها می پرستیم یکسان است ، باید چنان تو دهنی محکمی در مناظره و بحث بخورند ، چنان روشنگری باید بشود تا دیگر خدای شکل دهنده شان را با الله عزوجل یکسان نگیرند (العیاذ بالله) ؛ باید یاد بگیرند که یا بیایند در مناظره خود را اثبات کنند و یا اگر ارزه مناظره ندارند و از نظر کلامی تهی اند ، به پستو رفته و تمام فعالیتهایشان را تعطیل کنند … اگر بر حقند یا علی ، ما شیعیان آماده مناظره ایم .
      حال که مناظره نمیکنند اما فعالیت میکنند آنهم در فضای مجازی ، پس ما نیز فعالیت میکنیم .

      • ۱. وقاحت نه وقاهت
        عرضه نه ارزه
        پس اگه بخوام غلط املایی بگیرم می گیرم چون میدونم تند می نویسین و به هر دلیلی همه رو فاکتور گرفته ام و چیزی بیان نمی کنم .
        ۲. دو تا اشکال بزرگ در شماست یکی اینکه تبلیغ رو با توهین و هتک حرمت و تحقیر و تحکم به افراد اشتباه گرفتین و دیگری اینکه زود از کوره درمیرین ، من بهیچ وجه با تبلیغ مشکلی ندارم که پیامبر هم دعوت و تبلیغ میکرد هر پیامبری همینکار رو میکرد من با بقیش مشکل دارم که توهین به افراد و هتک حرمت به انها محکومه ، شخصی مسیحی یا زرتشتیه اگه خدا نمی خواست نمی افرید نه شما نه هیچ احدی از پیامبران جای خدا ننشسته اید !! یاد داستان موسی و شبان افتادم
        ۳. در مورد هر مطلبی منبع اصلی مسلمان قرانه هر ایه قران میتونه ملاک باشه ، شما آیات متعددی در قران پیدا میکنید که ادیان الهی دیگر رو تایید کردن با این حجم وسیع از این ایات چه میکنید ؟ علمی حرف بزنید چون منبعی بالاتر قران برای شما نباید باشه
        ۴. اتفاقا من خوشحال میشم با دلیل منطقی از قران قانع بشم ، من برخلاف شما پذیرای تحول هستم .
        ۵. بالاخره نفهمیدم الانعام ۱۵۹منظور کدام فرق شیعه یا سنی یا ادیان دیگست ؟
        ۶. درمورد نجس بودن اختلاف نظر بسیاری وجود دارد بسیاری از فقهای شیعه بر پاک بودن اهل کتاب متفقند و روایت های متعددی هم در مذهب شیعه داریم نمونه :
        در روایتی از ابراهیم بن ابی محمود می گوید: «از امام رضا(ع) پرسیدم کنیز مسیحی که خدمتکار شما است و شما هم می دانید وی مسیحی است نه شستشو می کند و نه از جنابتش غسل به جای می آورد فرمود: اشکالی ندارد وی دست های خودش را می شوید.»

    • با سلام ؛ و اما بعد :
      لینکهایی را که گذاشتم دوباره مرور کنید من با قرآن حرف زده بودم .
      بنده خدا در چه محیطی هستی ؟ در چه فازی ؟ مسئله نجس بودن اهل کتاب نیست که می آیی و روایت میگذاری ؛ در کدام دنیا زندگی میکنی ؟ چرا کسانی چون شما اینطور از اسلام حرف میزنند ؟ چرا لینکها را دوباره مرور نمیکنی ؟ نجاست در اسلام چند شرط دارد ربطی به دین و … هم ندارد :
      ۱ : قائل بودن به نبود خداوند
      ۲ : قائل به چند خدایی و یا همتا داشتن خدا
      ۳ : قائل به فرزند داشتن خدا ( از برای علو مقام و یا زاده شدن )
      ۴ : قائل به ربّ نبودن و یا خالق نبودن خداوند
      ۵ : انکار رسالت پیامبر اکرم (ص)
      ۶ : در فقه شیعه دشمنی با اهل بیت (ع) نیز است .
      البته من اینها را عامیانه گفتم وگرنه در تحریر الوسیله اگر اشتباه نکنم در ۵ مورد گفته بود و یا در کتب فقهی دیگر و اما طبق قرآن :
      ۱ : قائل به نبود خداوند ( به کرات در قرآن)
      ۲ : قبول نداشن سوره توحید .
      ۳ : قبول نداشتن سوره حمد .
      ۴ : قبول نداشتن خالق بودن خداوند و قدرت بی نهایت او (که به کرات در قرآن است )
      ۵ : انکار رسالت پیامبر که این نیز به کرات در قرآن است .
      ۶ : دشمنی با حبل الله (حدیث ثقلین) و اولی الأمر ( که البته اکثر برادران سنی ما به هیچ عنوان این دشمنی را ندارند )
      هرکسی … هر فرقه ای … هر دینی … هر یک از موارد فوق را دارا باشد مشرک و نجس است ، برای همین است که قرآن مسیحیانی که تثلیث را قبول دارند مشرک خوانده است و ایضا زرتشتیان نیز با همین معیار قرآن .
      دوباره لینکها را مرور کن … مگر نمیگویی خوشحال میشوی با قرآن قانع شوی در آن لینکها با قرآن حرف زده شده است .
      آیه سوره انعام به تمام کسانی اشاره میکند که آیین خود را پراکنده ساخته و از حق منحرف شدند ، و اعتصمو بحبل الله جمیعا ولا … هر کسی به حبل الله چنگ نینداخت یعنی منحرف شده است . چرا کتاب شهابی در شب را نمیخوانی ؟
      هم شیعیانی چون دراویش و اسماعیلیه و … و هم برادران سنی ما .
      در ضمن بازهم غلطهای املایی مرا بگیرید ، در مورد ارزه و وقاهت مفید بود .

      • ۱. اهل کتابی که قران از انها سخن گفته و مورد رحمت هستند و طبق مذهب شیعه نجس هم نیستند چه کسانی هستند ؟ چه موجوداتی هستند ؟
        ۲. اهل کتاب مشرکند فقط مسلمانان عقل فهمیدن خدای یکتا رو داشتن ؟ چه چیزی را توجیه میکنید ؟ معلوم است که هر بنی بشری هر موجودی را در کنار خدا و برابر با او بداند مشرک هست و این تنها گناهی است که خداوند نمی بخشد و ایه صریحی هم در قران دارد
        اما اگر شخصی اقرار به یگانگی خداوند دارد و موجودی را با او همطراز نمیداند ما هرگز نمی توانیم به او انگ مشرک بودن بزنیم و این تهمت هست و از گناهان کبیره !مثل اینکه شما بگوییداقرار میکنم خدا یکی است و من بگویم نه خدای تو سه تا است یا دو تاست .
        شما معنای تثلیث مسیحیان را نمی دانید !
        پس انعام ۱۵۹ درباره تمام مذاهب و فرق روی زمین حرف زده ؟
        ۱۰۳ ال عمران طبق دانشنامه اسلامی شان نزول این آیه درباره دو طایفه اوس و خزرج نازل شده که صد سال در میان آن‌ها نزاع و کشمکش بوده !حبل الله یعنی ریسمان و رشته
        خداوند
        در دنیای آلیس در سرزمین عجایب زندگی میکنم !

    • با سلام ؛ خانم پگی چرا اینطور حرف میزنید ؟ آیه سوره انعام خطاب به پیامبر است. بیشتر تحقیق کنید خطاب به پیامبر است و وقتی میگوید آیین خود را یعنی اسلام ، یعنی هر کسی که آیین خود را پراکنده ساخت یعنی هرکسی که مسلمان بود اما آیین خود را پراکنده ساخت و آیا از آیینی که بر حق نبوده است منحرف شد . اهل کتاب پیشتر از آن منحرف شده بودند .
      خانم پگی مگر در کامنت قبل شرایط شرک را نگفتم ؟ در اسلام هرکسی که یکی از این شرایط را داشته باشد ( بجز شرط آخر که برای مذهب شیعه است ) مشرک است و نجس ؛ چرا لینکها را که گذاشتم نمیخوانید که قرآن مشرک و نجس خوانده است بسیاری از اهل کتاب را .
      خانم پگی تثلیث مسیحیان در مکاشفه یوحنا و نامه های پولس آشکار است ، شما چرا متوجه نمیشوید تثلیث چه میگوید ؟ سه تا یکی و یکی سه تا و به همین خاطر عیسی را فرزند خدا میخوانند ، خداوند بهتر میداند یا شما ؟ وقتی در قرآن هرکسی را که عیسی را از مقام پیامبری بالاتر ببرد و پسر خدا بخواند مشرک میخواند پس چرا دفاع بیهوده میکنید ؟ در مکاشفه یوحنا صراحتا عیسی را پسر خدا میخوانند و ایضا پولس مشرک نیز اکثر مسحیان الآن نیز همینطور اند مثل مذهب کاتولیک و … فقط عده ی کمی چون فرقه ی شاهدان یهوه اند که آنهاهم قلیل اند .
      خانم پگی حبل الله را که معنی لغوی اش را همه میدانند ، خب مگر خدا طناب دارد ؟ مگر ریسمان دارد ؟ (أعوذ بالله) مگر من برای حبل الله نگفتم بروید و درباره حدیث ثقلین تحقیق کنید بروید و کتاب شهابی در شب را بخوانید .
      خانم پگی دکتر ذاکر نایک که از برادران اهل تسنن ما است و البته ما را نیز رافضی میخواند از همین آیه سوره انعام و آیه حبل الله برای ما شیعیان و تمام فرق اسلامی به جز ۴ فرقه اهل تسنن استفاده میکند ؛ این به آن خاطر است که معنی و مخاطب آیات روشن و اضح است که هر مسلمانی را خطاب قرار میدهد که بر راه حق نیست و حبل الله را چنگ نزده است .
      خانم پگی قوم عاد و ثمود بد اخلاق و یا کم فروش نبودند ( اصحاب مدین اما بودند) … اصحاب لوط اهل کشتار و … نبودند همه عاشق هم بودند و با خوبی زندگی میکردند … اما برای خاله بازی به دنیا نیامده بودند … نیامده بودند .
      خانم پگی آیات قرآن و روایات دلالت بر زیادی جمعیت جهنمیان نسبت به بهشتیان دارد ؛ پس چه بخواهید و چه نخواهید اکثرا جهنمی اند .
      آیه آل عمران هم مگر از تفسبر المیزان نگذاشتم ؟ خانم پگی خداوند برای دلخوشی نمیگوید برترید ، خداوند انسان نیست که اینطور حرف بزند (أعوذ بالله) وقتی میگوید برترید یعنی برترید ، دلیلش هم گفتم که کتب و دین تمام ادیان الهی به جز اسلام تحریف شده است و راست و دروغ باهم در آنان یا مختلط اند و یا کلا حق ، حذف شده است . مگر آیات قرآن را ندیدید که درباره حجاب بعضاً خطاب به همسران پیامبر است اما در واقع تمام زنان مسلمان نیز باید بدان عمل کنند ؟ .

      خانم پگی در یکی از لینکهای وبلاگم منظور قرآن از این اهل کتابی که شما میگویید مورد رحمت اند را از زبان یکی از عالمان اسلام و با استناد به آیات قران گفته بودم ، چرا لینکها را مطالعه نکردید ؟ .
      خانم پگی به قول ایده آلیسم ها بله هیچ چیز واقعیت ندارد پس میتوان گفت در سرزمین آلیس هستیم اما خداوند با کسی شوخی ندارد .
      تابحال دقت نکردید که چرا خداوند در سوره بقره طعام مسیحیان را برای ما حلال کرده است اما ما نمیتوانیم گوشت آنان را بخوریم ؟ چون که در همان قرآن خداوند حیوانی را که نام او بر آن برده نشده باشد و ذبحش کرده باشند حرام میداند ، حال پس آن آیه سوره بقره چه میگفت ؟ اشتباه شما این است که فقط چند آیه قران را گرفته و بقیه را رها کردید .

      • کامنت قبل طولانی شد ، برای همین از بند ۵ به بعد کامنت قبل را در اینجا می اورم :

        خانم پگی دکتر ذاکر نایک که از برادران اهل تسنن ما است و البته ما را نیز رافضی میخواند از همین آیه سوره انعام و آیه حبل الله برای ما شیعیان و تمام فرق اسلامی به جز ۴ فرقه اهل تسنن استفاده میکند ؛ این به آن خاطر است که معنی و مخاطب آیات روشن و اضح است که هر مسلمانی را خطاب قرار میدهد که بر راه حق نیست و حبل الله را چنگ نزده است .
        خانم پگی قوم عاد و ثمود بد اخلاق و یا کم فروش نبودند ( اصحاب مدین اما بودند) … اصحاب لوط اهل کشتار و … نبودند همه عاشق هم بودند و با خوبی زندگی میکردند … اما برای خاله بازی به دنیا نیامده بودند … نیامده بودند .
        خانم پگی آیات قرآن و روایات دلالت بر زیادی جمعیت جهنمیان نسبت به بهشتیان دارد ؛ پس چه بخواهید و چه نخواهید اکثرا جهنمی اند .
        آیه آل عمران هم مگر از تفسبر المیزان نگذاشتم ؟ خانم پگی خداوند برای دلخوشی نمیگوید برترید ، خداوند انسان نیست که اینطور حرف بزند (أعوذ بالله) وقتی میگوید برترید یعنی برترید ، دلیلش هم گفتم که کتب و دین تمام ادیان الهی به جز اسلام تحریف شده است و راست و دروغ باهم در آنان یا مختلط اند و یا کلا حق ، حذف شده است . مگر آیات قرآن را ندیدید که درباره حجاب بعضاً خطاب به همسران پیامبر است اما در واقع تمام زنان مسلمان نیز باید بدان عمل کنند ؟ .
        خانم پگی در یکی از لینکهای وبلاگم منظور قرآن از این اهل کتابی که شما میگویید مورد رحمت اند را از زبان یکی از عالمان اسلام و با استناد به آیات قران گفته بودم ، چرا لینکها را مطالعه نکردید ؟ .
        خانم پگی به قول ایده آلیسم ها بله هیچ چیز واقعیت ندارد پس میتوان گفت در سرزمین آلیس هستیم اما خداوند با کسی شوخی ندارد .
        تابحال دقت نکردید که چرا خداوند در سوره بقره طعام مسیحیان را برای ما حلال کرده است اما ما نمیتوانیم گوشت آنان را بخوریم ؟ چون که در همان قرآن خداوند حیوانی را که نام او بر آن برده نشده باشد و ذبحش کرده باشند حرام میداند ، حال پس آن آیه سوره بقره چه میگفت ؟ اشتباه شما این است که فقط چند آیه قران را گرفته و بقیه را رها کردید .

  36. بزرگترین نقطه ضعف این جماعت غالی استناد به قرآن در مقابلشان است مبانی عقایدشان هیچ حجتی از قرآن ندارد . شما نگاه کنید بزرگترین حجت اینها برای اجتهاد فقها سندی است که یک نفر مدعی شده است امام دوازدهم به او گفته . فرض کنید امروز کسی مدعی چنین چیزی شود واکنش همین ها چیست ؟ در مباحث کلامی روایتی که حجت قرآنی ندارد و شائبه عدم مطابقت با قرآن دارد حتما باید متواتر باشد . خبر واحد نباشد . سندش از یک طریق نباشد . ولی اینها همه دینشان را نه بر قرآن و روایت متواتر و صحیح که روایتی که یک نفر غیر معصوم و از یک طریق و به صورت غیر متواتر نقل کرده و مدعی شده است امامی که در غیبت است به او گفته . حالا همین ها به دیگران می گویند دینشان مبنایش هیچستان است . اما اهل بیت پیشتر از این پیش بینی این کارها را کرده بودند و پیامبر فرموده بود هر روایتی که مخالف قرآن بود به دیوار بزنید . اما این جماعت هر روایتی که مخالف عقیده اشان بود را به دیوار زدند و حتی آیات قرآن را مطابق عقایدشان تفسیر و تاویل می کنند و مثلا در تفاسیرشان بارها مواجه می شوید با عباراتی که عبارت صریح قرآن را رد می کند . به جای اینکه عقایدشان را با قرآن تطبیق دهند می خواهند قرآن را به میلشان تاویل کنند .

    • مدیر سایت

      شما علاوه بر اینکه شانیت ورود به مباحث اجتهادی ندارید، کتابهای فقیهان در باب اجتهاد و تقلید را مطالعه نکردید و الا اینجور حرف نمی زدید. مستند فقیهان در مورد تقلید آن روایتی نیست که نایب آخر امام زمان ع آورده. علما آن حدیث را ضعیف می دانند

      • چه کسی شانیت دارد . مگر من از خودم سخن گفتم از کتابهای خود شما نقل کردم . اما به صورت منطقی در همین شانیت عقل خکم می کند در موضوعی که منافع یک گروه به ان وابسته است شانیت نظر در این مورد هم به همان گروه داده شود ؟ اگر کسی مدعی ولایت از جانب خدا و پیامبر است باید سندش را از قران و سنت رسول بیاورد . چرا به جای پاسخ در شانیت سخن می گویید ؟ چون حجت قرانی ندارید. می توانستید بگویید حجت اش در فلان کتاب فلان صفحه امده .
        دیگر اینکه همین روایت ضعیف تنها مستند روایی ولایت فقیه است . بنده در مورداین روایت و تقلید صحبت نکردم در مورد ولایت فقیه گفتم که مطابق دیدگاه شما حکمش از حکم قران بالاتر است . به چه سندی ؟ یک روایت ضعیف ؟ حجت عقلی ؟ بر خلاف قران و حکم خدا ؟

        • مدیر سایت

          در قضیه ی ولایت فقیه و تقلید کتاب های فنی قطور نوشته شده که فهم آنها پیشینه ی تحصیلات خاص خود را می طلبد

          همانگونه که من و شما بدون تحصیلات چندین ساله در رشته ی فیزیک نمی تونم وارد بحثهای خاص فیزیک بشیم

          • [ملاصدرا] می‌گفت همه می‌توانند عالم شوند، ولی کسی نمی‌تواند پیشوای مسلمان گردد و بر اساس همین نظریه، با ‌تقلید در مذهب شیعه مخالف بود و می‌گفت که در مذهب شیعه دوازده امامی، تقلید یک بدعت است، و بقول خود وی علتی ندارد غیر از جاه طلبی کسانی که می‌خواهند مرجع تقلید باشند». هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری ، انتشارات جاویدان،
            ملا صدرا ، کلینی ، شیخ مفید و شیخ طوسی همگی مخالف تقلید از غیر معصوم بودند .اما در مورد ولایت فقیه که قدما هرگز چنین نظری نداشتند علمای حاضر نیز اکثرا در مقام ثبوت در مخالفت سخنی نمی گویند ولی از باب اثبات هیچ یک موافق ولایت فقیه نیستند بعضی نیز صراحتا مخالفت کرده اند .

            شما دایم زرتشتیان را متهم می کنید که دینشان را از زرتشت نگرفته اند . خوب شما ولایت فقیه را چگونه از پیامبر اسلام گرفته اید ؟ از قرآن گرفته اید ؟
            ولایت فقیه به گواه موافقانش حجت عقلی دارد نه روایی و نه قرانی . اینگونه که شما می گویید مردم در باب این نظریه خودشان ناتوان از تصمیم گیری هستند و شما هم به نظر علما اعتماد می کنید . چگونه به نظر علمای مخالف اعتماد نمی کنید ؟ سخن شما ثابت می کند که شما از خودتان حجتی برای اثبات موضوع ندارید و حجتتان کتابهای قطور است !!!!! خوب پس چرا به زرتشتیان ایراد می کنید ؟ ایشان هم دینشان را از موبدانشان می گیرند پس فرقی بین شما و ایشان نیست جز اینکه شما مدعی هستید دینتان مبتنی بر وحی است ولی نمی توانید برای اعتقادتان حجت وحیانی بیاورید .

            • مدیر سایت

              نمی دونم آن سخنی که  ملاصدرا نقل کردید چقدر درسته. متن عربیشو بگید
              آنچه من میگم که زرتشتیها دینشان را از زرتشت نگرفته اند اثباتش ساده است اما بحث اجتهاد و تقلید و ولایت فقیه پیجیده است

              حرف شما مثل این میمونه که کسی بگه برای تسکین درد استامینوفن بخور اما وقتی همین شخص دیگران را منع کنه از دخالت در درمان سرطان وبعد شما بهش اعتراض کنی که پس چرا خودت برای تسکین درد میگی استامینوفن بخور؟!!!
              در مورد اینکه دین امروزی زرتشتی ها ربطی به زرتشت نداره حرف خودشونه. خودشون میگن ما فقط گاتها را قبول داریم که منتسب به زرتشته و واضحه که از گاتها اینهمه آداب و احکام و… در نمیاد

  37. – در مورد روایتی که از امام یازدهم نقل شده این روایت هم اولا خبر واحد است ثانیا اصلا سلسله سند ندارد این روایت را یک نفر یعنی جناب طبرسی به خبر مرفوع از امام یازدهم نقل کرده . وقتی کسی خودش امام معصوم را ندیده می بایست سند روایت را ذکر میکرد . می فرمایید علما کتابها نوشته اند در تمام این کتابها که مربوط به دو یا سه قرن اخیر است ( چون تقلید در این دو سه قرن باب شد ) به همین روایت از وسایل الشیعه یا احتجاج ارجاع داده اند و خود وسایل به احتجاج و احتجاج به خبر مرفوع از امام یازدهم . اگر طبرسی در تفقه اش اشتباه کرده باشد چه ؟ خوب راحت است با یک کلمه که شانیت ندارید خودتان را از این همه ابهام برهانید . اما شما که می گویید در استناد دین زرتشتیان به پیامبرشان ابهام وجود دارد بفرمایید تقلید را چگونه از پیامبر اسلام اموخته اید ؟!! از سخن طبرسی پس چرا به زرتشتیان ایراد می کنید که دینشان از موبدان است ؟!!!!
    نکته جالب تر این است که زرتشتیان لا اقل پیامبرشان حکم به اطاعت از خرد کرده ولی شما که پیامبرتان حکم به اطاعت از خدا و رسول و قران کرده به حجت عقلی !!! تقلید می کنید !!!!
    در همین وسایل الشیعه بیش از بیست روایت در مذمت تقلید از غیر معصوم وارد شده چرا به این همه روایت سند دار بی اعتنا هستید و به یک روایت بی سند استناد می کنید ؟!!!

    • مدیر سایت

      در قضیه ی ولایت فقیه و تقلید کتاب های فنی قطور نوشته شده که فهم آنها پیشینه ی تحصیلات خاص خود را می طلبد

      همانگونه که من و شما بدون تحصیلات در چندین ساله در رشته ی فیزیک نمی تونم وارد بحثها خاص فیزیک بشیم

      • فکر می کنید کسی با این سخن قانع می شود ؟ !!! بسیار خوب نظر مراجع را مستقیما بیان می کنم : مرحوم اخوند خراسانی در پاسخ نائینی در باب تشکیل حکومت توسط فقیه : “بیانات و استدلال‌هاى شما، اگر هم به لحاظ نظرى درست باشد، و فرضاً ما براى قبول نظریه شما، حتى نظریه شیخ الطائفه و شیخ اعظم (شیخ انصارى)[۲] را رد کنیم و ایرادات ایشان و بسیارى از فقهاى بزرگ را بر نظریه اى که شما پذیرفته اید ندیده بگیریم – و من دون ذلک خرط القتاد[۳]- ولى با مشکلاتى که در مرحله عمل گریبان ما را مى گیرد چه کنیم؟ مگر نمى دانید که قبول پیشنهاد شما و سپردن حکومت به دست علماى دین، تبعات نامطلوبى دارد که اگر راهى براى گریز از آن تبعات پیدا نکنیم، ضررهاى عمل به این پیشنهاد، بسیار بیش از منافعش خواهد بود؟

        آنچه کمال مطلوب ماست، تبعیّت حکومت از دین است و در راه این هدف نیز حداکثر تلاش را مى کنیم. ولى اگر براى حصول این مقصود، خودمان حکومت را در دست گیریم، در عالَم عمل، قضیه به عکس مى شود و دین تابع حکومت مى شود. زیرا وقتى رجال دین به حکومت رسند، حفظ دستگاهى که عنوان حکومت دینى بر آن نهاده اند، مهم ترین هدف و وظیفه و فریضه تلقى مى شود و طبیعى است که براى وصول به این مهم ترین هدف، استفاده از هر وسیله اى مباح مى شود و احکام الهى و ارزش هاى اسلامى و حتى بدیهى ترین معتقدات دینى و اصول عقلى و اخلاقى قربانى شوند

        البته چندی است کامنتهایی که برایش جوابی ندارید اصلا منتشر نمی کنید و نهایتا با انتشار دو کامنت از بنده نشان می دهید که واقعا چقدر در پی گفتگو هستید !!!

        • مدیر سایت

          شما هنوز نمی دونید بحث تقلید و بخث ولایت فقیه دو مبحث کاملا جدا از همه
          وقتی میگم شما شانیت ورود به این بحثها را ندارید، بهتون بر میخوره
          وقتی میگم شانیت ندارید، فحش نیست. یعنی در تخصص شما نیست. من شانیت ورود به واژه شناسی عبارتهای اوستا را ندارم و از ترجمه ها استفاده می کنم

          • مغلطه نکنید استاد !!!! هر بچه ای فرق این دو را میدانید . من نظر اخوند خراسانی را در ولایت فقیه گفتم در کجای کامنت من تقلید آمده ؟!!!! . واقعا متحیرم از این همه مغلطه گری و اینکه وقتی به بن بست میرسید به هر چیزی توسل می کنید .تمام کامنت من نقل سخنان آخوند خراسانی بود به غیر از جمله اول

            • مدیر سایت

              دوست عزیز
              قبلا سخن از تقلید بود اما شما سخن آخوند خراسانی را در باره ولایت فقیه نقل کردید!!!

            • این دو مبحث بی ربط که نیستند ؟ هستند ؟ من در دو کامنت جداگانه یکی نظر علمای شیعه در تقلید (نظر ملاصدرا ) و در کامنت دیگری نظر آخوند خراسانی در حکومت فقیهان را درج کردم ( ولایت فقیه هنوز مطرح نشده بود ) عمده فقهای شیعه ولایت فقیه را محدود به امور حسبیه می دانند . آنها هم شانیت ندارند ؟ ملاصدرا که تقلید را رد کرده شانیت ندارد ؟ علمایی مانند شیخ مفید ، کلینی و شیخ طوسی ( شیخ طایفه ) که نظر به تقلید ندارند شانیت ندارند ؟!!!

  38. Mr.Offer:
    ۱. ۱۵۹ انعام ترجمش هست :آنان که دین را پراکنده نمودند و (در آن) فرقه فرقه شدند (چشم از آنها بپوش) چنین کسان به کار تو نیایند، (و از دست آنها غمگین مباش که مجازات) کار آنها با خداست و بعد از این به آنچه می‌کردند آگاهشان می‌گرداند.
    دانشنامه اسلامی همین ایه رو سرچ کنید و تفاسیر مختلف انرا بخوانید بطور نمونه :قرآن، بارها از یهود، به خاطر تحریف‌هایى که علمایشان در دین پدید آوردند انتقاد شده است. کدام دین ؟ دین حضرت موسی نه دین اسلام
    ۲. اگر اهل کتاب منحرف بودند چرا قران آنها رو مدام تایید کرده ؟ !اگر منحرف بودند خداوند ایه انحراف همه اهل کتاب رو می اورد ، او که با بندگانش رودربایستی ندارد و نمی خواهد ما را در گمراهی نگه دارد ؟
    ۳. ذات خداوند بر همگان نامعلوم است اما مسیحیان ذات رو را سه گانه میدانند یعنی مثلا ما دایره را به ۳ قسمت کنیم نه اینکه ۳ دایره ایجاد کنیم اینها زمین تا آسمان فرق محتوی دارند متاسفانه مسلمانان تلاشی برای فهم ادیان دیگر نمی کنند .
    ۴. من بر خلاف شما معتقدم خداوند دنباله بهانه و فرصت بخشش و رحمت است و بشدت علاقمند به موجودی که می افریند و هر چیزی را که دوست داشته آفریده و تنوع موجودات و ادیان و ادمها را دوست داشته که افریده وگرنه چرا اینهمه تنوع ؟
    ۵. چطور برتر هستید ؟ این ایه مختص اصحاب مخلص پیامبر است نه بقیه مسلمانان که همگی داریم با انها زندگی میکنیم ، مثلا شاه سعودی و خاندانش برترند‌از بقیه یا کسانی که امامان مذهب شیعه را یکی پس از دیگری شهید کردن ؟کدام برتریت! شما شان نزول ایات قران رو که برای چه کسی و در چه موقعیتی این ایه نازل شده رو کلا نمی خوانید که اگر قران رو بدون شان نزول بخوانیم با تناقض مواجه میشویم و این غلطه .
    ۶. در مورد حجاب من نظرم با شما یکی نیست و بحث مفصلی است که اگر اون رو باز کنیم مثنوی باید بنویسم و مقاله بیارم و …
    ۷. در همین قران بیکباره شراب بر مسلمان حرام مطلق نشد که شما از مسیحیان بخاطر نوشیدنش سوال می کنید آیات قران برای شما در همین حکم شراب تدریجی بود و چرا ؟ چون مسلمانان حد خوردنش را رعایت نکردند ! اما در مورد ذبح که طریقه اسلامی بنظرم بهداشتی تر و با عقل بیشتر همخوانی دارد چون تمام خون جهنده حیوان هم خارج میشود و این با نام خداست شما از گوشت ذبح انان نخورید اتفاقی نه برای شما نه برای آن مسیحی نمیفتد نه او میمیرد از خوردن گوشت خودش نه شما از فرط گرسنگی .

  39. ۸. روایتی از حضرت علی است که :الناس صنفان: إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق) تمام مردم دو صنف و گروه هستند :یا برادر تواند در دین ( یعنی دینشون با شما یکی است ) یا اینکه همتای شما هستند در انسانیت یا خلقت .
    یعنی چی ؟ یعنی حضرت علی قبول دارند که همه مسلمان نیستند و شاید ادیان دیگر داشته باشند ولی در انسانیت و خلقت همتای شمایند . چطور این روایات رو درک کردید ؟
    شما قوم لوط رو با مسیحیان یا ادیان الهی یکی کردید ؟! در هر دینی آدمهای شبیه قوم لوط هستند ، اینها داستانهایی در قران هست و نشان دهنده جماعتی است که ممکن است در اجتماع هر جامعه ای باشد خداوند نشان داده که از اینکار خوشش نمی آید !این داستانها ممکن است نماد آدمهایی باشد که هم اکنون هم زنده اند و عمل آنها رو خداوند بد و قبیح میداند ایضا درمورد گناهان و عقوبت آنها داستان و آیه داریم ! چطور همه چیز رو قاطی کردید !
    ۹. در مورد نیکی هم بالاخره عنوان نکردید که آیا بهتر از این گفتاروپندارو کردار نیک سراغ دارید ؟

    • با سلام ؛
      همه چیز نیک … در کامنتی گفتم … شما چرا کامنتهای مرا نمیخوانید ؟
      معیار نیکی را بگویید تا بفهمیم این نیکی چه هست ؟ یعنی چه ؟
      خانم پگی مسلمانان از شما درباره مسیحیت بسیار بیشتر میدانند ، بنده خدا من از مکاشفه یوحنا گفتم . مگر نگفتم سه تا را یکی و یکی را سه تا میدانند و بعد هم گفتم عیسی را پسر خدا میخوانند … قرآن بهتر میداند یا شما یا شما؟ .
      خانم پگی خداوند گفت امـــــــتـــــــی هستید برتر از امتهای دیگر عده ای خاص را برتر نکرد .
      خوردن گوشت ؟ … اگر یک مسیحی تمام کارها را عین اسلام انجام دهد و فقط نام خدا را نبرد آن گوشت کلا حرام میشود.
      حجاب را مثال زدم و البته میدانم که شما نظرتان راجع به حجاب چیز دیگری است ( کامنتهایتان را دیدم ) البته اگر در حجاب هم هماننده این بحث باشید که …
      خانم پگی شما نه کامنتهای مرا کامل میخوانید نه لینکها را ، درباره اهل کتاب بروید و لینکهایی که گذاشتم را بخوانید بعد اظهار نظر کنید .
      نمیخواستم این لینک را بگذارم اما شما در آیه سوره انعام ، حرفهایی بیهوده میزنید اما چون عالم دین و یا مبلغ نیستید ایرادی ندارد این اشتباهات کم نیست در همطرازان شما :

      https://www.aparat.com/v/oQTtW

      قطعا دکتر ذاکر نایک مراد این آیت را بهتر از شما میدانند ، البته در مناظرات بین شیعه و سنی هم این آیات استفاده میشود اما نمیدانم چرا شما این حرفها را میزنید . زین پس بدانید چه میگویید ، من جواب ۹۹ درصد حرفهای شما را در کامنتهای قبل و قبل ترش داده ام .
      ای نیز هماننده بحث بت ا… است که من میگفتم سندی معتبر و موثق و … و شما از کتابی که سند و منبع نداشت باز میگفتید این جا نیز من دارم میگویم مسلمانانی که از راه حق منحرف شدند شامل این آیه میشوند و شما … .

      درباره شراب هم حرفتان کلا اشتباه است :
      https://hawzah.net/fa/Question/View/12270
      https://hawzah.net/fa/article/view/4993
      تا حدی شبیه به تدریجی بوده ولی نه اینطور که شما گفتید ، عین این می ماند که بگوییم نماز هم تدریجی بوده است چون در اول رسالت پیامبر نبوده . اگر بنا به زیاد خوردن بود که خداوند حکم میداد که شراب بخورید تا حدی که مست نشوید ، اما خداوند کلا و حتی یک قطره از آنرا نجس و حرام اعلام کرده است .
      قوم لوط و … را برای این گفتم که انها نیز نیک کار بوده و گفتار نیک و پندار نیک و … داشتند و با عشق کنار هم زندگی میکردند و البته قوم عاد و ثمود که آن عمل قوم لوط هم انجام نمیدادند . البته الآن بسیاری از غربیان … به عبارتی شهرهای غربی الآن همان سدوم و گمورا اند : مستند انقلاب جنسی – مستند بازگشت گمورا . پس خود غربیها عین قوم لوط شده اند . اثری از دین الهی در میانشان نیست ، اثری از آیین مسیح و … نیست .
      بازهم میگویم شروطی که برای شرک در اسلام است مسلمان و غیر مسلمان نمیشناسد و بسیاری از مردم دنیا به این شرک مبتلایند … چرا لینکها را نمیخوانید ؟ چرا کامنتهای مرا کامل نمیخوانید ؟ .
      من بر خلاف شما معتقدم خداوند دنباله بهانه و فرصت بخشش و رحمت است … خانم پگی این رفتار خداوند است و من این را نقض نکردم و مخالف این نیستم اما عده ی کثیری در دنیا دارند با شرک از دنیا میروند .

  40. ۱. من لینک حرفهای دکتر ذاکر نایک رو گوش دادم و عقیده ام منطبق با حرف اوست اما شما حرف دیگری میزنید شما سنی و شیعه کردید نه من ، دین اسلام از اول دین اسلام بود ، پیامبراسلام سنی یا شیعه نبود ، فقط مسلم بود . حضرت علی سنی یا شیعه نبود فقط مسلم بود و این همان حرف من است که شما قبول ندارید .
    مسیحیت از اول کاتولیک ، پروتستان ، ارتدکس و … نبود فقط مسیحیت بود و بعد از عروج عیسی بن مریم شاخه شاخه گردید . منظور از آیه انعام ۱۵۹ دین است نه فقط دین اسلام بلکه شامل دین اسلام هم میشود ،یک دین بدون شاخه و فرقه و دسته .
    ۲. چطور درباره امت برتر اسلام سخن میگویید درحالیکه برتریت فقط به تقوی است طبق همین آیات قران ، چطور میشود که آیات تایید ادیان دیگر را نفی و حاضر به خواندن شان نزول همین آیه برتریت که مختص خواص مسلمان بوده نه هر مسلمانی نمیشوید ؟ پس از نظر شما یک مسلمان قاتل برتر از مادام کوری و اسحاق نیوتن و گاندی و بودا یا کوروش بزرگ است ! این با عدل و وجدان الهی همخوانی ندارد چون یک قاتل مسلمان به اجتماع صدمه زده اما یک غیر مسلم مثل مادام کوری یا لویی پاستور به میلیونها نفر انسان کمک کرده است .
    از یک طرف مسئله برتریت مسلمان را مطرح کرده پس چرا به برتریت دیگران که خود را برتر میدانند خرده می گیرید !برترییتی نیست جز تقوی ، تفاوت هست اما برتریت خیر چون فقط عده ای باتقوی ترند در هر دینی و بقیه نه.
    ۳. درمورد شراب آیات صریحی در قران هست با شان نزول آن مثلا : نساء ۴۳
    هان ای کسانی‌که ایمان آوردید! در حال مستی به نماز نزدیک مشوید،تا زمانی که بدانید چه می‌گویید
    یعنی چی ؟ یعنی مومنانی که شراب مینوشید ( مراد میتواند مستی شراب ، مستی دنیوی مثل قدرت و زن وپول … هم باشد ) به نماز نزدیک نشوید ( یعنی مخلص و هوشیارانه مرا بخوانید ) یعنی مومنان نیز خطاکارند و چون بخشی از وجودشان مادی است و دنیوی پس لاجرم آغشته به مظاهر دنیویند . پس تا حدی تدریجی نبوده حکم شراب بلکه کاملا تدریجی بود . شان نزول همین ایه را بخوانید ولی درمورد نماز وقتی پیامبر نماز رو یاد داد نصفه یاد نداد که بعد به آن اضافه کنه یا کم کنه چیزی که مختص اسلام نیست و در ادیان الهی دیگر هم نماز و عبادت خدا وجود دارد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code