خانه / شخصیت ها / موبدان / اردشیر خورشیدیان / اعتراف به نداشتن دلیل علمی

اعتراف به نداشتن دلیل علمی

به قلم مدیر سایت
موبدان، حاضر به اعتراف به این ضعف اساسی در دین خود نیستند که دین زرتشتی هیچ چیز علمی و یقینی ندارد. به نظر می رسد موبد دکتر اردشیر خورشیدیان ـ رئیس انجمن موبدان تهران ـ متوجه این اشکال بزرگ شده است و برای معتبر نشان دادن این دین، منکر نیازمندی ادیان به دلیل و برهان شده است. می نویسد:
«دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷)
در صفحه ی بعد، پرسشگر می گوید:
«ما نبایستی در مورد تحلیل منطقی مذاهب مختلف که صحبت می کنیم، تنها بدنبال دلائل علمی صرف تکیه کنیم.»
موبد خورشیدیان جواب می دهد:
«کاملا درست است.»
البته او در ادامه توضیح می دهد که بخشی از باورها را باید عقل بپذیرد.
او با این سخنان، می خواهد به خواننده القا کند که هرجا دلیل علمی، برای باورهای زرتشتی نداشتیم، نباید روی آن تأکید کند؛ چون همه ی باورهای دینی براساس علم نیست.

یادآوری
ممکن است گفته شود: در اسلام نیز برای برخی امور، دلیل علمی و عقلی نیست مثل اینکه هررکعت نماز دو سجده دارد نه یک سجده.
توضیح: دست کم یکی از چهارده معصوم(ع) به دو سجده در هر رکعت سفارش کرده و در جای خود با دلیل و برهان، اعتبار گفته های او به اثبات رسیده است. بنابراین دو سجده، دلیل علمی مستقیم ندارد بلکه منشأ و ریشه ی آن، علمی است. این قضیه مثل این می ماند که پزشک متخصص به ما می گوید: فلان دارو را روزی سه بار بخور؛ در حالی که ما هیچ دلیلی برای مصرف آن دارو به این صورت نمی دانیم ولی چون شخص متخصص و قابل اعتماد به آن دستور داده می پذیریم و این کار ما ریشه ی علمی پیدا می کند.
اما خیلی از باورهای زرتشتی ها روی هواست و هیچ ریشه ی علمی ندارند چنانکه در “هیچستان” موارد متعدد را بیان کردم.
چهار بار در قرآن آمده است: «هاتوا برهانکم، برهان و دلیل خود را بیاورید» (بقره ۱۱۱، انبیاء ۲۴، نمل ۶۴، قصص ۷۵)
همچنین می فرماید: «لَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ؛ چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن» (اسراء، ۳۶)

همچنین ببینید

فلسفه بافی برای سفره هفت سین و بی توجهی به توهین به آتش در چهارشنبه سوری

به قلم مدیر سایت یکی از کارهای نادرست دکتر اردشیر خورشیدیان ـ رئیس انجمن موبدان …

۳۰ نظر

  1. یعنی قران خودمون خیلی علمیه لطفا بیشترتوضیح بدید

    • مدیر سایت

      شما که میگید علمی نیست توضیح بدید

      • مثل اینکه از قرآن مسلمانان خبر ندارید که نه تنها هیچ نکته علمی ندارد
        بلکه بشدت ضد علم هست مثلا سوره انبیا آیه ۳۰
        آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم چسبیده بودند ، و ما آنها را از یکدیگر جدا کردیم
        و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم؟ آیا ایمان نمی آورند؟

        در این آیه سه اشکال اساسی وجود دارد :
        قرآن برای چندمین بار آسمان را جامد و قابل لمس فرض کرده که در دوره یی
        از زمان زمین به آن چسبیده بوده
        این ادعا چیزی نیست جز یک افسانه توراتی کتاب پیدایش هست
        و بدتر از آنکه زمین را نه به یک آسمان بلکه به آسمانها که احتمالا منظورش
        هفت آسمان بوده پیوسته میدانسته
        عجیبتر از آن اینکه از کافران انتظار داشته که در زمان جدا شدن زمین از آسمانها
        این پدیده را دیده باشند یا حس و درک کرده باشند و بهمین دلیل چرا ایمان نمی آورند

        و در آخر تضاد آن با گفته خودش هست که میگوید همه چیز زنده ای را از آب آفریدیم
        بدیهی ست که انسان هم موجودی زنده هست ولی خودش گفته بود که از خاک آفریده شده

        البته آیات بعدی همین سوره و بسیاری از آیات دیگر هم
        ضد کشفیات اثبات شده نجوم شناسیت که بعلت طولانی شدن شاید خارج
        از حوصله زرتشتی ستیزی مدیر سایت باشد ……..

        • مدیر سایت

          از این ببعد هرگاه در مورد آیه ای از قرآن سخن گفتید، متن آیه را نقل کنید

          آیه ۳۰ در سوره انبیا با ترجمه تفسیر نمونه چنین است:

          أَ وَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَالأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ

          آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم ؟ ، و هر چیز زنده اى را از آب قرار دادیم ، آیا ایمان نمى آورند

          در تفسیر نمونه، یک تفسیر پیوستگی آسمان ها و زمین اینگونه بیان شده است: طبق نظرات دانشمندان ، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمى از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارات درونى و حرکت ، تدریجا تجزیه شد و کواکب و ستاره‌ها از جمله منظومه شمسى و کره زمین به وجود آمد(ج ۱۳ ص ۳۹۴)

          در آیه سخن از چسبیده بودن آسمان به زمین و جامد بودن آسمان نیست.

          تفسیر نمونه در ادامه، به همه ی ایرادات شما پاسخ گفته که می توانید مراجعه کنید

        • با سلام ؛ آقای داوود بیایید علمی حرف بزنیم :
          این جهان مادی از ذرات بنیادی تشکیل شده است و آسمان هم از بوزون هیگز . چیزی به نام خلا مطلق در هستی وجود ندارد . وجود بوزون هیگز اثبات شده است . این که در آغاز بوزون هیگز ها به هم چسبیده باشند و سپس به وسیله فوتون و … ذرات بنیادی دیگر بوجود آمده باشد چیز بعیدی نیست . آسمان خلأ نیست بلکه از ذرات بسیار ریز و با کمترین جرم تشکیل شده است . البته درباره پیدایش نظرات مختلف است اما اسمان میتواند با زمین یکی باشد ، آنهم وقتی که بوزون هیگزهای تشکیل دهنده آسمان با ذرات بنیادی تشکیل دهنده زمین کنار هم بوده باشند ، در این صورت آسمان به زمین پیوسته است.

  2. هدف شما از ایجاد وبسایت تخریب است نه تحلیل

  3. سلام. خواستم نظرتون را در مورد این مطلب بدونم: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رفته رفته به پایان سال خورشیدی می‌رسیم. روزهایی که برای بسیاری، همراه با شور و شوق و برای بسیاری عذاب و ناآرامی است و صدای هولناک انفجار اشیاء محترقه آرامش و آسایش را از آنان سلب نموده است. خیلی‌ها گمان می‌کنند که چهارشنبه سوری یک جشن مقدس ملّی است! و از همین روی آن را [به بدترین شیوه] گرامی می‌دارند! پس لازم است حقایقی را بیان کنیم‎.
    – چهارشنبه سوری ربطی به آیین زرتشتی ندارد
    در گاهشماری زرتشتی، «هفته» موضوعیت ندارد. به تعبیری صریح‌تر، در گاهشماری‌های بومی ایرانی؛ هفته وجود داشت، اما در تقویم مذهبیِ زرتشتی، هفته وجود نداشته و ندارد و اگر بخواهیم دقیق‌تر بنگریم، ورود «هفته» به تقویم‌های ایرانی در اثر نفوذ فرهنگ سامی (عربی-عبرانی) به فرهنگ ایران بود.[۱] فی الواقع، در آیین زرتشتی چیزی به نام چهارشنبه وجود ندارد، و بالتبع، چهارشنبه سوری نیز در این آیین وجود ندارد. خانم دکتر کتایون مزداپور از محققان صاحب‌نام زرتشتی می‌نویسند: «خیلی از آنها (جشن‌ها و آیین‌ها) هرگز زرتشتی نبوده اند، مثل چهارشنبه سوری.»[۲]
    موبد موبدان ایران، جهانگیر اوشیدری می‌نویسد: «شک نیست که افتادن این آتش‌افروزی به شب آخرین چهارشنبه سال، پس از اسلام است، چه، ایرانیان باستان شنبه و آدینه نداشتند. چون روز چهارشنبه نزد اعراب روز شوم و نحسی بود لذا برای رفع نحسی اقداماتی می‌کردند. بنابراین چهارشنبه سوری جزو جشن‌های ایران باستان نیست.»[۳]
    همچنین دکتر کورش نیکنام، موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می‌داند: «در گاهشماری زرتشتیان اصلاً هفته وجود ندارد. شنبه و یکشنبه و… بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد

  4. با سلام ؛ وقتی فرهنگ مهر در کتابش شروع به زیر سؤال بردن خداوند و اثبات خدای ساخته ذهن خویش کرد ، میپرسیدم اینها در کجای گاتها آمده است ؟ و وقتی در گاتها نیست پس به چه حقی اینها را به خدای خودشان نسبت میدهد ؟ [ جدای از اینکه خدایی که خالق نباشد اصلا نمیتواند وجود داشته باشد ] وقتی خود خدایشان چیزی نگفته است پس به کدامین استدلال این مسائل را شکند گمانیک ویزار و فرهنگ مهر به اهورامزدا نسبت میدهند ؟ این که چیزی راجع به علم تکوین در گاتها نیست در حقیقت ضعف و تحریف آنرا میرساند [ در تمام کتب الهی از علم تکوین سخن است ] اما قطعا در اوستا بوده است اما آنرا نیز بعد از اسلام حذف کردند . چه خوب گفت پروفسور کریستین سن :
    گرفته شدن قدرت از موبدین و ادیان ابراهیمی ، آیین زرتشت را وادار به تغییر ماهیت کرد .

    • اصلاح میکنم … اکثر گفته های فرهنگ مهر طبق گاتها بوده است … گاتها اهورامزدا را خالق نمیخوانند ؛ اشتباه من این بود که گاتها را برگرفته شده از کتابی الهی و البته تحریف شده میدانستم برای همین انتظاراتی از این کتاب داشتم اما دیدم که ابدا نمیتوانند الهی باشند .
      چه خوب گفت کریستین سن …

  5. جالب است به این نوشته علامه طباطبایی در تعریف دین توجه نمایید :
    “دین نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است . و مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظری درباره هستی و انسان نیست زیرا علم نظری به تنهایی مستلزم عمل نیست” تفسیر المیزان ج۱۵ ص ۸
    مشابهتی نمی بینید ؟ هر دو یک حرف زده اند . دین نظام اعتقادی و علم نظام عقلی و لزوما اعتقادات بشر عقلی نیستند . این مربوط به دین خاصی هم نیست و در بسیار ادیان دیده می شود که اعتقاداتی خلاف صریح عقل بروز می کند مثل قمه زنی کسی که قمه می زند اینکار را به عنوان اعتقاد و رفتار دینی انجام می دهد .
    مصباح یزدی در بررسی رابطه دین و علم بحث مفصلی دارد . بر مبنای تعاریف مختلف دین و علم او این رابطه را متفاوت می داند اما نکته جالب اینجاست که در ۱۸ مورد از این تعاریف علم و دین را کاملا متباین و واجد حداقل نکات اشتراک می داند !!!!۱
    “دین به معنای «اعتقاد به امر قدسی» نیز به این دلیل که یک اعتقاد جزئی (و شخصی) است، هنگامی که با علم به معنای «شناخت حصولی کلی» مقایسه شود، وجه مشترکی با آن نمی‌یابد و لذا رابطه میان آن دو «تباین» خواهد بود.”
    مصباح یزدی رابطه علم ودین ص ۱۱۱
    و در سه مورد عموم و خصوص مطلق می داند که از قضا خلاف نظر شما عموم را به علم و خصوص را به دین می دهد و قلمرو علم را فراتر از دین می داند :
    “رابطه عموم و خصوص مطلق را میان اصطلاحی دیگر از علم و دین نیز می‌توان یافت. دین به معنای «اعتقاد به امر قدسی» با علم به معنای «اعتقاد جزمی» چنین رابطه‌ای دارند، زیرا هر اعتقادی به امر قدسی، یک اعتقاد جزمی است، لکن هر اعتقاد جزمی، الزاماً اعتقاد به امر قدسی نخواهد بود. به دیگر سخن، قلمرو اعتقادات جزمی بسی فراخ‌تر از اعتقاد به امر قدسی است”
    و نهایتا در بیشتر تعاریف این رابطه را از نوع عموم و خصوص من وجه می داند یعنی این دو را دایره هایی می داند که در بخشهایی با یکدیگرند اشتراک دارند ولی بخش از دین خارج از حیطه علم و بخشی از علم خارج از حیطه دین است .
    “دین و علم در بقیه اصطلاحات خود، گذشته از مسائل و قلمروهایی مستقل، دارای قلمروهایی مشترک نیز هستند، و به تعبیر منطقی، رابطه میان آنها رابطه عموم و خصوص من‌وجه است” ص ۱۱۵ همان کتاب
    “بسیاری از مسائل علمی مستقیما با دین ارتباط ندارند و از مسائل اختصاصی علم تلقی می‌شوند” ص ۱۱۶
    “بر اساس تعریف، مسائل متافیزیکی و ماورای تجربی، مانند آنچه به مرحله زندگی بعد از مرگ و قیامت مربوط می‌شود از قلمرو علم خارج است”

    به نظر می رسد متفکرین شیعه مانند علامه طباطبایی و مصباح یزدی و مطهری نظرشان کاملا شبیه موبد خورشیدیان است و شما از ظن خودتان بازهم یار این مبحث گشته اید .

    • این حرف کاملا اشتباه است ، برداشت علمی و یقینی باید از کتاب الهی و سنت پیامبر و اولی الامر باشد پس وقتی زرتشتیان این چنین چیزی ندارند یعنی هیچ برداشت علمی و یقینی هم نمیتوانند داشته باشند ، مگر از بیست صفحه چقدر میتاون برداشت علمی کرد ؟ موبد خورشیدیان بی دلیل حرف نزده است . بازهم برداشت اشتباه توسط مدیوماه.
      این تعاریفی که دادید اصلا ربطی به پست ندارد ، هیچ ربطی ندارد ، وقتی علامه طباطبایی یا آیت الله مصباح میگویند دین ، یعنی اعتقاد به امر قدسی و یعنی نظام عملی مبتنی بر اعتقاد ، یعنی این قرآن با ۶۰۰ و خرده ای صفحه ، یعنی این روایات از ائمه ، حال این در بین زرتشتیان یعنی چه ؟ یعنی گاتهای ۲۰ صفحه ای ، همین . پس اینها بیانگر دین نیستند ، بیانگر اعتقاد نیستند ، چون چیزی نیستند .

  6. جناب مدیر سایت به دلیل محدودیت فضا جهت درج مطالب و خصوصا عکس ها در کامنت ها در پاسخ دعاوی این سایت قصد دارم نظرات جنابعالی را در خصوص مباحث مختلف را به صورت جامع در صفحه مستقلی پاسخ دهم . قاعدتا از مخاطبان سایت شما درخواست دارم نظرات خود را در خصوص این مطالب در صورت کوتاه بودن در سایت خود شما درج نمایند و در صورت ارایه پاسخ بلند در ذیل مطلب خودم . قاعدتا نحوه مواجهه شما با این مطالب نمایانگر صداقت جنابعالی در مواجهه منطقی دیدگاههای منتقد خواهد بود .
    مدیوماه
    پاسخ این مطلب
    http://maidiomah.blogsky.com/1396/12/23/post-2/

  7. گزاره های دینی به سه قسم خرد پذیر، خرد گریز و خرد ستیز تقسیم می شوند. خرد پذیر آنهایی هستند که اگر دین هم نگفته بود عقل و علم بشری توان دسترسی به آنها را داشت. خرد گریز آنهایی هستند که ضد عقل نیستند اما عقل را توان دست یازیدن به آنها نیست. خرد ستیز آموزه های ضد عقلی هستند که در واقع جزء دین نیستند بلکه امور خرافی هستند که وارد دین شده اند. بنابراین کسی منکر این نیست که در ادیان الهی آموزه های به حقی هستند که ممکن است عقل و علم بشری توان مستدل کردن آنها را نداشته باشد. اساسا اگر تمام آموزه های یک دین را بتوان با عقل و علم بشری مستدل کرد باید در الهی بودن آن دین شک کرد. و آنجاست که بشر دین موجود را طرد کرده و به فکر انداختن طرحی نو و ابتکار دینی جدید خواهد افتاد چون عقل و علم خود را در خور این کار یافته است.
    اما این نباید باعث شود هر کسی یک عقیده ای را مطرح کند و آنگاه که از او مطالبه دلیل می شود در پاسخ بگوید: این اعتقاد از عقائد فوق بشری است که عقل را توان راه یابی به آن نیست. مهم این است که گزاره های خرد پذیر یک دین چنان محکم و استوار باشند که بتوانند پشتوانه ی محکمی برای آموزه های خردگریز باشند که به نظر می رسد از این حیث نتوان دین اسلام را با زردشت بلکه با هیچ دین دیگری مقایسه کرد. چون از استدلال های عقلی برای اثبات اصول دین که بگذریم، معجزه ی جاوید اسلام یعنی قران در دست همگان است که خود پشتوانه ی محکمی است.

    • جناب صادقی تمام گفته های شما صحیح است و آنرا تایید می کنم . این دسته بندی سه گانه همان دسته بندی کتاب جناب مصباح یزدی است و مورد تایید بنده هم است . ایشان خرد ستیز را “متباین ” خرد پذیر را “عموم و خصوص مطلق” و خرد گریز را ” عموم و خصوص من وجه ” نامیده . البته از دید ایشان در بشتر تعاریف دین و علم رابطه “خردگریز ” دارند . (روابط مختلف بر اساس تعاریف مختلف از دین و علم )
      اما اینکه موبد می گوید : «ما نبایستی در مورد تحلیل منطقی مذاهب مختلف که صحبت می کنیم، تنها بدنبال دلائل علمی صرف تکیه کنیمم.» با “این اعتقاد از عقائد فوق بشری است که عقل را توان راه یابی به آن نیست.” دو گزاره کاملا متفاوت است . اولی همان نظر شما را می گوید . سخن اشان هم اصلا اثبات دین نیست تحلیل دین است . در تحلیل دین تمام موجودیت دین و همه گزاره ها مورد بررسی است یعنی هر سه بخش . لذا ایشان می گوید در تحلیل دین نباید فقط بر اساس معبارهای علمی باشیم و معیارهای علمی بخشی از تحلیل دین است نه کلیت آن . چون نمی خواهم از بحث پراکنده شویم سخن این است که دعوی مدیر محترم سایت و تحلیل از سخن ایشان کاملا اشتباه است . اگر ایشان گفته بود : ما نبایستی در مورد تحلیل منطقی مذاهب مختلف که صحبت می کنیم اصلا بدنبال دلائل علمی باشیم بله نتیجه گیری مدیر درست بود ولی برداشت من این است که شما و جناب مصباح یزدی و علامه طباطبایی و استاد مطهری و موبد خورشیدیان در این موضوع خاص یک حرف زده اید .

  8. «دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.»
    مصباح یزدی : “علم فقه هم به عنوان یک مجموعه کلی دارای زیرمجموعه‌هایی مانند عبادت‌شناسی (نمازشناسی، روزه‌شناسی، و …)، علم‌المعاملات، حقوق‌شناسی، و … خواهد بود. این‌‌گونه مسائل نه با برهان عقلی قابل اثبات و پاسخ‌اند، و نه در دام روش تجربی و مشاهده آزمایشگاهی می‌افتند، بلکه کشف و اثبات آنها تنها با استناد به وحی‌ امکان‌پذیر است”
    و باز هم از ایشان : “بر اساس تعریف، مسائل متافیزیکی و ماورای تجربی، مانند آنچه به مرحله زندگی بعد از مرگ و قیامت مربوط می‌شود از قلمرو علم خارج است، ولی باورها و ارزش‌هایی که دین را تشکیل می‌دهند همگی از این سنخ مسائل‌اند، مانند اثبات وجود خدا، وحی، قیامت، و احکام شرعی تعبدی که همه مستقل ازحس و تجربه‌اند. این مسائل در قلمرو دین جای دارند و از قلمرو علم خارج‌اند.”

    مشاهده می فرمایید جناب مصباح صراحتا دستورات فقهی و نقلی را خارج از حیطه دین می دانند و اصلا این ادعای مدیر سایت که مثلا در مورد دو رکعت نماز گفته اند از نظر ایشان وجاهت ندارد . جناب مدیر درس طلبگی و حوزه را با علم خلط کرده اید در حالیکه جناب مصباح اصلا مسایل نقلی و حدیث را علم نمی دانند :
    “هرچند ممکن است حل برخی مسائل از راه‌های گوناگون امکان‌پذیر باشد. عقاید و گزاره‌های مربوط به هست‌های اصلی دین باید با برهان عقلی اثبات شوند؛ درحالی که راه اصلی پی‌بردن به احکام و دستورات عملی دین و شناخت امر و نهی الهی روش نقلی (تاریخی) است، زیرا این دستورات به وسیله وحی به پیامبر می‌رسد و توسط ایشان و امامان معصوم ـ صلوات الله‌علیهم‌اجمعین ـ برای ما نقل و تبیین می‌شود. بخش ارزش‌‌های اخلاقی دین را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: ارزش‌ها و باید و نبایدهایی وجود دارند که صرفا از راه وحی اثبات می‌شوند و عقل به آنها راهی ندارد؛ و ارزش‌هایی را نیز می‌توان سراغ گرفت که ممکن است در معارف وحیانی نیامده باشند و باید صرفاً با عقل اثبات شوند”

    ممکن است مدیر محترم بفرمایند که از نظر ایشان علم امر جزمی است و همان نقل حدیث هم خودش علمی است یعنی مخالف نظر استاد مصباح نظر داشته باشند ( همین را هم در کتابشان توضیح داده و رد کرده اند ) پس اجازه بفرمایید به روش مدیر سایت از مطالب کتاب آقای مصباح که مکررا در چند جای کتاب همان حرف موبد را زده اند حمل بر این کنم که : پس بعضی اعتقادات جناب مصباح از دید مدیر سایت روی هواست که نمی توانند برایش دلیل علمی و عقلی و برهان و یقینی بیاورند . ( لا اقل جناب موبد از یقین و عقل سخن نگفته اند ولی جناب مصباح صراحتا هم از عقل هم علم هم یقین هم برهان گفته اند و اینکه بخشی وحیانی دین خارج از حیطه علم و عقل و یقین و برهان می تواند باشد )

    • مدیر سایت

      تحقیقات شما قابل تحسین است.
      “علم” دومعنا دارد. گاهی مراد از علم، قابل اثبات بودن است به گونه ای که طرف مقابل با عقل بتواند اثبات کند و گاهی مراد از علم، علم روز مانند فیزیک و شیمی و… و بعبارت دیگر علوم تجربی است.

      اگر مراد موبد از «علمی» علم به معنای دوم است، حرف ایشان قابل قبول است. واژه ی علم در سخنان آیت الله مصباح، به معنای دوم است.

       

      • استدعا دارم کتاب جناب مصباح را بخوانید . ان معنای اول علم که فرمودید ایشان به عبارت شناخت جزمی از علم یاد کرده اند و آن را رد کرده اند . این تعریف اول که گفتید دین را اخص از علم (زیر مجموعه ) علم می کند . ایشان در کتابشان در یک فصل معانی مختلف علم و معانی مختلف دین را در حورزه معرفتی بیان کرده اند و در جدولی نوع روابط متصور بین علم ودین را بیان کرده اند ( در هر حالت ) . در یک فصل بعد اما نوع رابطه مورد قبول از دیدگاه معرفتی خودشان را کامل تشریح کرده اند . از دید ایشان علم همان تعربف عام یعنی علم تجربی را دارد و با معنای جزمی علم مخالف هستند . به هر حال برداشت بنده این است که ایشان و جناب موبد دقیقا یک حرف را زده اند . توجه کنید که کسانی مانند سروش معرفت دینی را جزمی و اخص از علم دانسته اند فلذا حکم بر عدم قطعیت احکام دینی داده اند . این دیدگاه را جناب مصباح قبول ندارند و اصولا معتقدند دین دارای دو مبنای علمی و وحیانی است فلذا بخشی از دین خارج از حیطه علم است .
        این کامنت را لزوما برای انتشار ننوشتم بیشتر درخواست داشتم کتاب ایشان را بخوانید :
        http://mesbahyazdi.ir/node/5241

        • سفسطه :
          موبد خورشیدیان :
          نه علم به تنهایی بلکه :
          دلیل و برهان علمی
          باورهائی
          تنها بدنبال دلائل علمی صرف تکیه کنیم

          در اسلام برای تمام باورها برهان علمی است … علوم تجربی که یعنی همان کلمه علم به تنهایی برهان نیستند اما آیت الله مصباح گفته است :
          علم .
          همین و نه برهان علمی و نه باورهای اعتقادی اسلامی . این براهین علمی و باورها میشود :
          علوم تاریخی – فلسفه – منطق – علوم زبان عربی و … پر است از این علوم در اثبات حقانیت اسلام و قرآن و البته علوم تجربی هم برای قرآن و اثبات خدا تا حدی.
          اما در آیین زرتشت اثری از این برهانهای علمی نیست … اثری از برهان نیست . فقط در گاتها رد پایی از برهان نظم است که در همان هم از آفریده شدن امشاسپند حرف زده و ره افسانه در پیش گرفته است … همین . البته این پیامبر مدیوماه هنوز مانده تا متوجه شود … .

        • یکی از کامنتهای من را پخش نکردی … اما من سند کامل گذاشتن آن کامنت را در وبلاگت دارم .
          اولین کسی که حرفهایی مهمل زد تو بودی که به علمای شیعه توهین کردی ، اگر به من توهین میکردی مهم نبود اما توهین به علمای شیعه را من نمیتوانم تحمل کنم من جمله این که کسانی چون علامه طباطبایی و علامه حلی جزء آنان اند .
          بازهم میگویم کسی که معصوم ندارد که ابدا شیعه نیست بی مطالعه است و کسی که مرجع تقلید و امام ندارد در حالیکه مجتهد نیست بر خلاف شیعه و سنی است و جاهل و بی سواد است .
          من سر تمام حرفهایم هستم .
          جواب هیچ کدام از حرفهایت را هم نتوانستی بدهی من جمله این استدلالت که باید دید سراینده گاتها چه منظوری داشته آنهم وقتی که از او ابدا خبری نیست … پس منظور سراینده از اهورامزدا هم … بوده .
          در ضمن در کدام کامنت گفتم وهابی هستی ؟

          البته در همان کامنتهای وبلاگ و در اینجا هم هر کسی ببیند اولین کسی که علمای شیعه را غالی و … میخواند و به دکتر پورداود می گوید انگل … ، شخص شما هستی مدیوماه … توهینی که به دکتر پورداود کردی اصلا برای من قابل قبول نیست و برای همین لیاقت حرف خوب زدن را نداری … کسی که خود را از دکتر پورداود هم برتر میداند و البته هیچ دانشی هم از زبان اوستا و ترجمه های آن نداشتی تا جایی که ترجمه بنیانگذار اوستا شناسی در ایران را قبول نداری . پس آدمی مغرور و بی سواد هستی .
          من با خانم پگی هم بحث دارم اما هیچ گاه این حرفها بین ما رد و بدل نشد برای اینکه هیچ وقت به علمای شیعه توهین نکرد و نگفت :
          معصوم سازی بشر بدبخت
          آن بشر بدبخت تو و امثال تو اند و نه ائمه (ع) ؛ پس لیاقتت همان ها بود که گفتم … برای کسی که امام علی (ع) را بشر بدبخت میخواند (أعوذ بالله) … ، من سر تمام حرفهای خود هستم .
          غرور و جهل تا چه حد ؟
          این هم بگویم :
          جواب این حرف هم نداشتی که آیت الله مصباح میگوید علم به تنهایی اما موبد خورشیدیان از براهین علمی حرف میزند و این دو بسیار فرق دارند و بحث سر براهین علمی بود که در اسلام است و پایه دین اسلام از اثبات خدا تا ولایبت فقیه بر آنهاست اما در آیین زرتشت خبری از انها نیست .

      • اظهار نظری فاخر از پیامبر مدیوماه [ در وبلاگش و در پاسخ به کامنت من در آن وبلاگ ] همانطور که علی محمد باب آمد و احکام اسلام را ملغی کرد ، پیامبر مدیوماه هم آمده و آیه تطهیر را ملغی اعلام کرد :

        اشکال بر روش فکری شماست که دایم دنبال امام و مرجع تقلید و ایت الله العظمی و استاد برجسته هستید و برای تفکرتان جز معصوم سازی بشر بدبخت راه دیگری ندارید . بشر جایز الخطا است از ادم و و اولین پیامبر گرفته تا آخرینشان و همه علما و همه دانشمندان کلامشان قابل نقد است .

        برای تأکید بیشتر :

        جز معصوم سازی بشر بدبخت راه دیگری ندارید
        بشر جایز الخطا است از ادم و و اولین پیامبر گرفته تا آخرینشان

        [ البته احتمالاً یک واو اضافه است ]

        آقای فاطمی … خوانندگان …. خانم پگی … این اظهار نظر یعنی چه ؟ . با این فرد باید چطور بحث کرد ؟ .

        • جنابعالی به بهترین شکل منطق و صلاحیت اخلاقی خود برای مباحثه را به مخاطبین این سایت نشان داده اید . در حقیقت بهتر است کسانی که در جستجوی حقیقت هستند بدانند دینی که شما در جستجوی ان هستید چه مواهبی به امثال شما می دهد و چه حقوقی از دیگران ذایل می نماید :
          نقل از مباحثات شما : “ا وقتی معصوم نداشته باشی بی سوادی و تا وقتی که مجتهد نباشی و تقلید نکنی جاهل و …… … پس اینها لیاقت توست … لیاقت احمقی که گاتها را با این تناقضات و تحریفات ، کلام خدا میداند …”

          و در مقابل نص نظر علمای شیعه در قایل بودن زرتشتیان به اهل کتاب ، و احترام اکثر ایرانیان به پیامبر ایران باستان و اهور مزدا اهور مزدا را …… خانگی بخوانید و زرتشت را …… پرست

          مخاطبان سایت و جناب مدیر می توانند مجموعه الفاظ و کلمات زشت ایشان در یک مباحثه را در این ادرس مشاهده نمایند . از کسی که متاسفانه نیمه لباس پیامبر را بر تن کرده و منتظر بر سر گذاشتن نیمه دیگرش هم هست و قرار است به ادعای خودش :

          “به لطف خدا میتوانیم با پژوهش و علم دین یاد گرفتن و خاک حوزه خوردن ولو بعد از ۱۵ سال از خود تقلید کنیم . اما شما … لاشعور T انگار هیچ وقت نمیتوانید از خود تقلید کنید ”
          وای بر مردمی که به قصد قربت خداوند پشت سر چون شمایی قامت ببندند و پای منبر چون شمایی بنشینند که به اصول اولیه اخلاقی هم پایبند نیستی و از آیات قران که صراحتا به مجادله احسن حکم می کند هم کمترین بویی نبرده اید . باشد که نقاب نفاق و ریا از چهره شما برافتد .
          http://maidiomah.blogsky.com/1396/12/23/post-2/

          جنای مدیر از آن جا که نقل ایشان از بخشی از مباحثات و انواع اتهامات از بهایی و
          وهابی و غیره در مورد اینجانب منتشر شده مستدعی است این پاسخ نیز منتشر گردد .

  9. جناب آقای آفر حجم توهین ها و کلمات رکیک در یکی از کامنتها به اندازه ای بود که چاره ای جز عدم انتشار نبود . چون مجددا اکاذیبی را طرح کرده اید فقط برای روشن شدن چهره شما که متاسفانه طلبه علوم و اخلاق دینی هم هستید این کامنت را منتشر کردم . امیدوارم روزی متوجه شوید که وقتی دانش و توان پاسخگویی ندارید بهتر است حقارت و کوچگی خود را با چنین لحنی به همگان اثبات نکنید: http://maidiomah.blogsky.com/1396/12/23/post-2/#comment-24
    http://maidiomah.blogsky.com/1396/12/23/post-2/#comment-23
    دیگر اینکه توهین به پورداود و حضرت علی با سفسطه بافی از نوشته های من نشان داد که شما در دفاع از اهل بیت و دعوی علاقمندی به ایشان نیز هرگز صادق نیستید ومحبت اهل بیت برای شما غالیان وسیله ای برای پر کردن جیبها و رسیدن به مال و مقام است .

    عجیب است که مدعی مباحثه بودید و رجز خوانی و حریف طلبی میکردید حالا عجوزانه در تلاش برای حذف اسناد مباحثه هستید ( متاسفانه سرویس بلاگ اسکای امکان تغییر مطالب منتشر شده را به کامنت گذاران می دهد که ایشان با استفاده از این امکان بخشی از کامنت ها را دستکاری کردند )
    باید به حال مردمانی گریست که چون شمایانی به طمع و کمین مقامات قضایی و تولی و وکالت امور ایشان نشسته اید

    • آقای فاطمی ببخشید یک کامنت امروز اضافه میگذارم اما وقتی توهین میکند و دروغ میگوید چکار کنم ؟ اگر امکانش نیست حداقل فردا پخشش کنید :

      من یک کلمه از کامنتها را دستکاری نکرده و از وجود این چنین قابلیتی هم مطلع نیستم و هنوز هم فکر نمیکنم این چنین چیزی وجود داشته باشد … نگرانی ؟ دروغگو ؟ من در وبلاگم کامنتها را طوری قرار دادم که بدون تأیید مدیریت نشر داده میشود و البته در سایت بیان نیز امکان دستکاری نیست خوب ؟ تو که میدانستی می آمدی در سایت بیان وبلاگ میساختی [ اگر چه که این چنین چیزی هنوز بنظر من عجیب است و به احتمال قوی نمیتواند وجود داشته ] باشد … من سند دارم اما تو با کدام سند تهمت میزنی ؟ ، کذاب نباش … من احتیاجی به تغییر کامنتها ندارم و سر تک تک حرفهایی که زدم هستم .

      معصوم سازی بشر … . گفتم که تو و امثال تو بدبختید و نه ائمه (ع) … تو نمیتوانی معصوم باشی و عظمت ائمه را درک نمیکنی و عاجز و خواری و نه معصومین ما (ع) و همه را عین خود جاهل می بینی که نمیتوانند معصوم باشند . البته که خدای تو ارزه زدودن رجس را از کسی ندارد … .

      وقتی با استناد به حرفهای دکتر پورداود حرف زدم کدام جاهل مغروری در انتهای کامنت خود گفت :

      ترجمه یک انگل پان ترک را مبنا قرار می دهی .

      من با استناد حرف زدم اما تو … مگر چکاره ای که دکتر پورداود را اینطور خطاب میکنی ؟ مگر بچه شدی که اینطور به شخصیت دکتر توهین میکنی ؟ به من توهین کن مسئله ای نیست اما من توهین به اشخاص دیگر و علمای شیعه را قبول نداشته و نمیکنم .

      خدا لعنتت کند کذابی که جز توهین به این و آن چیز دیگری ندارد .

      نه جواب تناقضات گاتها را داشتی و استدلالی بیهوده کردی که با آن میتوان اهورامزدا را هم … نامید اینقدر استدلالت مضحک و بی اعتبار بود . و نه توانستی گفته های دکتر پورداود را رد کنی و حرف آیت الله مصباح را با موبد خورشیدیان پیوند بدهی … تو انسان افتضاحی هستی … افتضاح .

      هر کامنت و کلمه ای که در این سایت و یا وبلاگ خودم و وبلاگ دیگری گذاشته ام مورد تأیید من بوده و از آن ابداً عقب نشینی نکرده ام مگر اینکه خودم در کامنتی دیگر و یا جایی دیگر گفته باشم .

      خوانندگان مقصر من نیستم وقتی کسی نمیتواند علمی حرف بزند و به علمای شیعه و … توهین میکند … به نظر من اینطور با او رفتار شود بهتر میفهمد البته که به جز او به کس دیگری توهین نکردم اما او به هر کسی که من با استناد به حرفهایش حرف میزدم حالت تهاجمی میگرفت !!! حتی به دکتر پورداود هم رهم نکرد … .

  10. با سلام ؛ اساس و وجود براهین علمی در اسلام و آیین زرتشت . برای خواندن بهتر موارد اسلام را با حروف ابجد و آیین زرتشت را با عدد مشخص میکنم :

    الف : در اسلام برای اثبات خدای هستی الله از علوم فلسفه و منطق و … و به طبع براهین علمی چون ثبوت و علیت و … استفاده میکنیم .
    ۱ : هیچ علمی خدایی که خالق نیست را تأیید نمیکند و زرتشتیان هیچ برهانی برای اثبات خدایی که خالق نیست ندارند :
    http://offer13.blog.ir/post/26
    ب : در اسلام برای اثبات پیامبرمان از علوم تاریخی استفاده میکنیم .
    ۲ : علوم تاریخی وجود شخصی به نام زرتشت را تأیید نمیکنند و مورخین و پژوهشگران بصورت قرار دادی آنرا پذیرفته اند مثلا پروفسور کریستین سن نیز اینرا به همین دلیل پذیرفته است اما هیچ گاه از زرتشت بصورت شخصیتی کاملا روشن و آشکار همچون انوشیروان حرف نمیزند . پس علوم تاریخی این فرد مبهم و مجهول الهویه را ابدا تأیید نمیکند .
    ج : در اسلام از علوم زبان عربی برای اثبات بلاغت در قران استفاده میکنیم و این بلاغت یکی از شروط وحیانی بودن کتاب این دین است .
    ۳ : به سه دلیل گاتها ابداً بلیغ نبوده و نمیتوانند باشند :
    a : زبان آن منسوخ شده است برای همین این که کسی بگوید نمیتوان سخنی همچون گاتها آورد باید بگوییم که وقتی منسوخ شده است این حرف عین سفسطه می ماند .
    b : اشعاری هماننده گاتها اند که دست کمی از آنها ندارند : ریگ ودا . [ هیچ متنی در حال حاضر ولو در زبانی دیگر نیست که بلاغت قرآن را داشته باشد البته جدای از برتر بودن قرآن به تمامی متون عربی ، تنوع و زیاد بودن صرف و نحو و بلیغ و فصیح بودن زبان عربی نیز این زبان را حتی نسبت به زبانهای باستانی برتر کرده است ]
    c : ترجمه گاتها از ترجمه اشعار شکسپیر هم افتضاح تر است اشعار او قشنگ تر و قابل فهم ترند و ابدا بلاغتی در گاتها نیست بجز یک مشت افسانه سرایی و واژه هایی بیهوده : اشه و آرمیتی و … ، حال اینکه کسی بگوید چون زبانش منسوخ شده و مربوط به یک زمان دراز تاریخی است برای همین به این شکل است در حقیقت نتیجه را گرفته که این میشود که بلاغتی در گاتها نیست و ابدا مورد تأیید از نظر علوم زبانشناسی نیست ، مثلا حتی متن دیگری که زبان آن عین گاتها باشد هم نداریم پس بلاغت گاتها ابدا مورد تأیید نیست .
    d : گاتها دارای تحریفات شدیدی اند پس به یقین نمیتوانند بلاغت خود را اثبات کنند چرا که پر از تحریفات شدید اند ، اما این که کسی بگوید چون گاتها تحریف شده اند پس اصل ان دارای بلاغت بوده است عین این می ماند که من هم بگویم پدر پدر بزرگ من هم اشعاری داشت ورای اشعار حافظ اما در اثر انقلاب این اشعار تحریف شده بدست ما رسیده و اگر اصلش بود چه بود و … این که با این پیش فرض برویم که پدر بزرگ من از حافظ برتر بوده و یا گاتها الهی و دارای بلاغت اند کذب محض است :
    http://offer13.blog.ir/post/34

    ادامه در کامنت بعد …

  11. د : در اسلام از علوم مختلف هماننده علوم تجربی استفاده کرده و اعجاز قرآن را بصورتی محکم اثبات میکنیم [ هماننده مسئله رشد جنین در قرآن و بسیاری از اعجازات دیگر ]
    ۴ : گاتها نه تنها اعجاز علمی ندارند بلکه تناقضات علمی نیز دارند که به یک مورد آن اشاره کردیم ، پس کتابی که اعجاز علمی ندارد نه الهی بوده و نه از اساس بر روی براهین الهی است .

    ه : قرآ کم نیست از براهین علمی مختلف هماننده فلسفه که خدا را و یا پیامبر را اثبات میکند .
    ۵ : در گاتها فقط رد پایی از برهان نظم است که در همان هم اهورامزدا را آفریدگار و پدر اشه خوانده و ره افسانه زده است.
    نتیجه گیری :

    ۶ : در آیین زرتشت به این حرف میرسیم :

    دین زرتشت بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که پیروان آیین زرتشت به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست . [ البته بنظر می آید لفظ « صرفا » را هم بلوف زده است و باید میگفت ابداً علمی نیست ]

    و : در اسلام به این حرف میرسیم :

    دین اسلام بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود آمده است و اساسش و اصول عقایدش از براهین علمی در علوم مختلف است و خیلی از باورهائی که پیروان آیین اسلام به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، حتماً علمی و برپایه ی براهینی مستدل و معتبر است .

    و در نهایت :
    اسلام دینی کاملا الهی و دارای براهین علمی متعدد و محکم است که خداوند از هر حیث آنرا محکم و خدشه ناپذیر کرده است .

    زرتشت نه دینی الهی بلکه آیینی در حد و اندازه خرافات مردم و خالی از براهین علمی است که البته موبد خورشیدیان اینرا تأیید میکند .

    آقای فاطمی دوتا از کامنتهای من پخش نشده است یکی در همین پست و دیگری در پست دیگری بود که مربوط به گاتها میشد .
    کلیت عقاید آیین زرتشت این است که بیان شد .

  12. قاعدتا هر منصفی دلیل عصبانیت شما را درک خواهد می کند . اینکه کسی باطن شما غالیان را به عریانی نمایش دهد باعث این واکنش های عصبی از شما خواهد شد . تصمیم داشتم پاسخ ادعای سخیف توهین به استاد پورداود کسی که نخستین بار نامه باستان و کتاب دینی ایرانی را به زبان پارسی برگرداند و بنیانگذار کرسی زبان و فرهنگ باستانی ایران و از مفاخر ایران زمین هستند را بدهم . مناسب دیدم یکی از رفتارهای مشابه مرشدین شما با ایشان را بیان کنم . پیش از این برای اینکه مشخص شود ایشان از جعل و تلبیس خود قبلا آگاه بوده نگاه کنید به گامنت بنده ، اینکه عبارت “انگل پان ترک” به کجای شخصیت پوزداود که عاشق ایران و فرهنگش بود می خورد را با مراجعه به اصل کامنتها مشاهده فرمایید محض اطلاع کبک هایی که سرشان را زیر برف کرده اند این انگل ها که صدایشان امروز خیلی بلند شده همانهایی هستند که با پول علی اف و محافل پان ترک در حال جعل تاریخ و ترجمه من در آوردی گاتها هستند ، اما ببینیم دشمنان واقعی استاد پورداود و توهین کننده او چه کسانی هستند : مرتضی مطهری در ص ۲۲۹ خدمات متقابل می نویسد
    “در خاتمه بد نیست ناله یک جغد را در اینجا منعکس کنیم …..ابراهیم پورداود … ” بله جناب مطهری نوشته پورداود را ناله جغد خوانده در ادامه همانند شما پورداود را جاهل خوانده … معلوم است استادتان در اخلاق که ایشان باشد شاگرد کارش به …..می کشد .
    فکر می کنید همین هاست ادامه دارد : در ادامه ایشان پدر پورداود را عرب اموی و مادرش را از نسل چنگیز می خواند . ص ۲۳۰
    تمام نشده در ادامه در ص ۲۳۳ پورداود متهم می شود به خیانت به ملت ایران خیانت به ملت هند و نوکری استعمار انگلیس !!! این تهمت ها آشنا به نظر نمی رسد کارخانه انگ چسبانی شما تازه راه نیفتاده . سابقه دارید .
    ما و مرحوم پورداود و دکتر معین آن طرف خطیم در مقابل دستگاه انگ چسبانی و دروغ و تحریفی که چهره عیان اش موجدات بی ارزشی مثل تو هستند

    • تو که شهید مطهری و نظریاتش را قبول نداری [ که هم باستان ستایی را رد و هم آیین زرتشت و البته شیعه ای به تمام معنا بوده … ، تو که اصلا علمای شیعه را قبول نداری اما حال آمده و … اما کذب گویی یک جاهل بی سواد :

      دکتر پورداود نه مرجع تقلید است و نه مورخ و نه سیاستمدار و نه …. ایشان بنیانگذار اوستا شناسی در ایران و یکی از برترین پژوهشگران آیین زرتشت و اوستا در ایران است ، دکتر پورداود کسی بود که به زبانهای آلمانی و انگلیسی هم مسلط بوده است . و هیچ کس دانش دکتر را در این باره زیر سؤال نبرده . هیچ پژوهشگر اوستا و آیین زرتشتی چه غربی و چه ایرانی و چه زرتشتی ، دانش و علم دکتر پورداود درباره اوستا و آیین زرتشت را زیر سؤال نبرده و أحدی ترجمه گاتها و یشت ها و یسنه او را نمیتواند رد کند و همه آنرا به عنوان ترجمه ای قابل قبول و به دور از تحریفات شدید و دستکاری قبول دارند و هیچ کس آنرا بی اعتبار نمیخواند . و البته همه هم دانش دکتر درباره اوستا و آیین زرتشت را تأیید میکنند .
      پس دکتر پورداود در این دانش اوستایی و آیین زرتشت جزء قویترین و با علم ترین ایرانیان بوده تا جاییکه همین الآن هم هیچ کس کتب او را زیر سؤال نبرده است .
      نه تنها شهید مطهری بلکه هیچ کس دیگری هم دانسته ها و حرفهای او درباره اوستا و زبان آنرا زیر سؤال نبرده است مگر برخی عقاید او درباره مسئله حمله اعراب و … که هیچ کدام ربطی به ترجمه ی اوستای او و حرفهای دیگرش درباره آیین زرتشت ندارد و هیچ پژوهشگری آنان را رد نکرده است .
      همانطور که اگر شهید مطهری هم ترجمه اوستا ارائه میداد کسی قبول نمیکرد ، نظرات دکتر پورداود راجع به اسلام و … هم کسی قبول نمیکند … و همانطور که به تک تک نظرات شهید مطهری راجع به اسلام و آیین زرتشت و باستان ستایی میتوان استناد کرد و البته بحث کرد … روی تک تک حرفهای دکتر پورداود درباره ترجمه اوستا و آیین زرتشت و زبان اوستایی میتاون همین کار را کرد و فقط یک عالمی همچون شهیدی مطری میتواند شهید مطری را در حیطه اسلام زیر سؤال ببرد و پژوهشگری همچون دکتر دوستخواه میتواند دکتر پورداود را زیر سؤال ببرد که اگر هم ببرد که نبرده است ، میتوان تازه درباره اعتبار دکتر بحث کرد ، اما نه دکتر پورداود شهید مطهری را در حیطه اسلام و فلسفه زیر سؤال برد و نه شهید مطهری دکتر پورداود را در حیطه تخصصی او که زبان اوستایی و ترجمه گاتها و … بوده زیر سؤال برد … پس خدا لعنت کند آدم کذاب را … پیامبری که دروغگو بود .

      مسئله این بود … اما از آنجایی که پیامبر مدیوماه چون معصوم ندارد بی بند و بار است بازهم خواسته تا بدین طریق بحث را عوض کرده و سر پوشی بر جهل خود بگذارد .
      عقب نشینی پیامبر مدیوماه … بدا حاصل شدن در اعمال پیامبر مدیوماه … این پیامبر وقتی دید که عجب کار ننگ و توهینی کرده و جهل خود را اثبات کرده است نه تنها حرفی کذب مبنی بر توهین نبودن آن توهینش زد بلکه خود را با دکتر پورداودی که حرفهای او را درباره اوستا قبول نداشت و ترجمه اش را که هیچ مترجم دیگری رد نکرده بود و اتفاقا حتی آقای غیاث آبادی هم با وجود اینکه ابدا نظر مساعدی نسبت به باستان ستایی و آیین زرتشت ندارد اما ترجمه گاتهای او را نزدیک تر به واقعیت گاتها میدانست اما این بچه رد میکرد چون به ضررش بود … انهم با واهی و مهمل ترین دلایل .
      جالب است که پیامبر مدیوماه که ترجمه دکتر پورداود و دکتر دوستخواه و موبدین زرتشتی و شروو و همینطور شکند گمانیک ویجار ( کتابی که اهمیت آن در ایین زرتشت شاید به اندازه صحیح بخاری در میان اهل تسنن باشد اما بعد از اوستا ، به جز وندیداد ، حتی موبدیار غیبی هم که وندیداد را قبول نداشت اما به این کتاب استناد میکرد ) و فرهنگ مهر را قبول ندارد … در حالیکه من با استناد به اینان حرف زدم و آیین زرتشت را از اصل زیر سؤال بردم خود را در یک جبهه با دکتر پورداود نشان میدهد !!! واعجبا از جاهل مدیوماه .
      جاهلی که تا دیروز میخواست دکتر پورداود را رد کند در حالیکه پژوهشگران نتوانستند و نکردند …. حال به چه روزی افتاده است . تو کجا و دکتر پورداود کجا … در زبان اوستایی و آیین زرتشت همانطور که سوزن در بین کاه است تو در بین پژوهشگران دیگر گمی و نظزاتت فقط بدرد خودت میخورد . من هرچه گفتم و میگویم با استناد به نظر برترین پژوهشگران اوستا و مشاهیر زرتشتیان [ چقدر یاد بود برای فرهنگ مهر در یکی از سایتهای زرتشتیان بود و البته مراسم آنلاین هم گرفتند ] و معروفترین مورخین بوده [ همچون پروفسور کریستین سن که شبیه دکتر پورداود در اوستا ، کتاب معروف وی را هیچ مورخی نتوانسته زیر سؤال ببرد ] اما تو هرچه که گفتی با استناد به خودت بود … واعجبا از پیامبر مدیوماه . قبلاً هم گفتم … فقط یک احمق است که میگذارد بحث را عوض کنی … من آن احمق نیستم .
      گفتم خدایش بی ارزه است … اینهم نتیجه پیامبرش .

    • کامنت قبل طولانی شد ، نیمی از آنرا در اینجا می آورم :

      مسئله این بود … اما از آنجایی که پیامبر مدیوماه چون معصوم ندارد بی بند و بار است بازهم خواسته تا بدین طریق بحث را عوض کرده و سر پوشی بر جهل خود بگذارد .
      عقب نشینی پیامبر مدیوماه … بدا حاصل شدن در اعمال پیامبر مدیوماه … این پیامبر وقتی دید که عجب کار ننگ و توهینی کرده و جهل خود را اثبات کرده است نه تنها حرفی کذب مبنی بر توهین نبودن آن توهینش زد بلکه خود را با دکتر پورداودی که حرفهای او را درباره اوستا قبول نداشت و ترجمه اش را که هیچ مترجم دیگری رد نکرده بود و اتفاقا حتی آقای غیاث آبادی هم با وجود اینکه ابدا نظر مساعدی نسبت به باستان ستایی و آیین زرتشت ندارد اما ترجمه گاتهای او را نزدیک تر به واقعیت گاتها میدانست اما این بچه رد میکرد چون به ضررش بود … انهم با واهی و مهمل ترین دلایل .
      جالب است که پیامبر مدیوماه که ترجمه دکتر پورداود و دکتر دوستخواه و موبدین زرتشتی و شروو و همینطور شکند گمانیک ویجار ( کتابی که اهمیت آن در ایین زرتشت شاید به اندازه صحیح بخاری در میان اهل تسنن باشد اما بعد از اوستا ، به جز وندیداد ، حتی موبدیار غیبی هم که وندیداد را قبول نداشت اما به این کتاب استناد میکرد ) و فرهنگ مهر را قبول ندارد … در حالیکه من با استناد به اینان حرف زدم و آیین زرتشت را از اصل زیر سؤال بردم خود را در یک
      جبهه با دکتر پورداود نشان میدهد !!! واعجبا از جاهل مدیوماه .
      جاهلی که تا دیروز میخواست دکتر پورداود را رد کند در حالیکه پژوهشگران نتوانستند و نکردند …. حال به چه روزی افتاده است . تو کجا و دکتر پورداود کجا … در زبان اوستایی و آیین زرتشت همانطور که سوزن در بین کاه است تو در بین پژوهشگران دیگر گمی و نظزاتت فقط بدرد خودت میخورد . من هرچه گفتم و میگویم با استناد به نظر برترین پژوهشگران اوستا و مشاهیر زرتشتیان [ چقدر یاد بود برای فرهنگ مهر در یکی از سایتهای زرتشتیان بود و البته مراسم آنلاین هم گرفتند ] و معروفترین مورخین بوده [ همچون پروفسور کریستین سن که شبیه دکتر پورداود در اوستا ، کتاب معروف وی را هیچ مورخی نتوانسته زیر سؤال ببرد ] اما تو هرچه که گفتی با استناد به خودت بود … واعجبا از پیامبر مدیوماه . قبلاً هم گفتم … فقط یک احمق است که میگذارد بحث را عوض کنی … من آن احمق نیستم .
      گفتم خدایش بی ارزه است … اینهم نتیجه پیامبرش .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code