خانه / شخصیت ها / شاعران / قرن پنجم / فردوسی / عقیده دینی فردوسی در کلام استاد خالقی مطلق

عقیده دینی فردوسی در کلام استاد خالقی مطلق

فرستنده:مرتضی رمضان پور

استاد جلال خالقی مطلق ـ ادیب، پژوهشگر و شاهنامه پژوه ـ در بحث از ابیات الحاقی شاهنامه، با اشاره به اینکه بیت های مدح خلفای سه گانه در سه نسخه ی مهم قاهره(۷۴۱) لندن(۸۹۱) و استانبول(۹۰۳) وجود ندارند، نوشته است:

“نخستین دستبرد بزرگی که خیلی زود در متن شاهنامه زده اند، در همان دیباچه ی کتاب است در قطعه ای که شاعر در ستایش مذهب خود گفته است و چون شاعر، شیعی مذهب و در عصری که در ایران پیروان تشیع در اقلیت محض بوده اند، در بیان عقیده ی خود سخت بی پروا بوده، از این رو خوانندگان سنی که عقیده ی مذهبی شاعر را توهینی به مذهب خود دانسته اند، بیت هایی در ستایش ابوبکر و عمر و عثمان درون متن کرده اند و از پس آن سراسر این قطعه میدان ستیز قلم های سنی و شیعی شده و بیت های سخثیف فراوانی به سخن شاعر راه یافته است.»

منبع: معرفی قطعات الحاقی شاهنامه، فصلنامه ی ایران نامه، ش ۹، ص ۲۸ و ۳۱

فروردین ۱۴۰۰

همچنین ببینید

فردوسی

فردوسی دشمن امام علی(ع) را حرامزاده می داند

اگر چشم دارى بدیگر سراى بنزد نبى و على گیر جاى گرت زین بد آید …

۲۲ نظر

  1. بله باید از فردوسی یاد گرفت که هم میتوان ایران را دوست داشت و هم به اسلام پایبند بود.باتشکر

  2. سلام و وقت بخیر جناب فاطمی
    بنده رمضان پور هستم(مرتضی‌) اگر خاطرتون باشد سابقا براتون مطالبی در مورد شیعه بودن فردوسی می فرستادم، بنده به تازگی به همراه یکی از دوستانم کتابی در باب زندگانی و عقیده دینی حکیم فردوسی چاپ کردیم و مایلیم نسخه پی دی اف کتاب رو در اینترنت قرار بدیم تا در کاربران بتوانند استفاده کنند. اگر pdf خدمتتون ارسال کنم امکانش هست در سایت قرار بدهید؟

  3. سید جعفر هاشمی

    استاد خالقی مطلق فردوسی رو شیعه دوازده امامی میدونه اینم فیلمش، اگه خواستید استفاده کنید
    https://uupload.ir/view/vid_20231020_202605_743_zgp2.mp4/

  4. سلطان محمود گفته بود که اگر قرمطی (اسماعیلی) یا رافضی (شیعه) بودن کسی محرز شود خون او را خواهد ریخت از انجایی که فردوسی شاهنامه اش را به او که از اهل سنت و دشمن و قاتل شیعیان بوده است تقدیم کرده بنابرین یک درصد هم ممکن نیست اشعار مربوط به امام علی واقعا از فردوسی باشد ، مگر اینکه فردوسی یک دیوانه بوده باشد ! حتی اگر هم این اشعار از فردوسی باشد بازهم دلیلی ندارد هرکس مدح و ستایش علی را گفت به او عنوان شیعه بدهید ، باید در شعر فردوسی چیزی پیدا کنید که محرز شود او برای امام علی همانند پیامبر ، علم لدنی یا مرجعیت مستقل دینی قائل بوده باشد ، اگر قرار باشد هرکس مدح علی گفت شیعه باشد یک مسلمان در جهان نیست که شیعه نباشد !

    • اولا ابیاتی که دال بر تشیع فردوسی در دیباچه شاهنامه موجود است به تصریح محققین و شاهنامه پژوهان مختلفی از ابیات اصیل شاهنامه هستند و به هیچ وجه نمی‌توان آها را الحاقی دانست و اکثر منابع بعد از او از علی بن احمد در اختیارات شاهنامه، نظامی عروضی در چهارمقاله، قزوینی رازی در النقض، دولتشاه سمرقندی، و… تماما به این ابیات یا بحث تشیع فردوسی اشاره کرده اند
      دوما ابیات موجود در دیباچه شاهنامه صرفا مدح امام علی نیست بلکه فردوسی علاوه بر مدح او را باب علم نبی و سوار بر کشتی نجات(اشاره به حدیث سفینه و کشتی که شیعه برای اثبات برتری و ولایت امام علی به آنها استناد می‌کنند) می داند و او را وصی و جانشین پیامبر معرفی می‌کند. تصریح به وصی بودن امام علی از اختصاصات شیعه (اسماعیلی و امامیه) است
      حال کدام اهل سنتی امام علی را وصی می داند؟
      همین اشاره به وصی بودن است که از ادله هم شیعه بودن فردوسی دانسته شده است

  5. دکتر احمد مهدوی دامغانی، نویسنده و پژوهشگر، شاهنامه پژوه:

    تصریحات بلیغه ی متعدد و قرائن و اَمارات مکرّری که در کتاب مستطاب شاهنامه موجود است، برای هیچ پژوهنده ی منصف و مطلع، تردیدی در اینکه حضرت فردوسی، شیعه ی امامی ست باقی نمی گذارد.
    اگر در سرتاسر شاهنامه هیچ دلیل دیگری بر تشیع امامی فردوسی جز همین یک کلمه (وصی) نباشد، کفایت ادله ی دیگر را همین یک کلمه می کند چراکه آنچه خوبان همه دارند این لفظ به تنهایی آن را دارد…و فردوسی با این کلمه نه تنها صریحاً تشیع خود را اعلام و عدم اعتقاد خود را به مذهب سلطان محمود ابراز می دارد، بلکه او را به “بدمذهبی” نیز منسوب می کند.
    مذهب فردوسی، فصلنامه ی ایران شناسی، ش ۱۷، ص ۲۳، ۴۲ و ۴۴

  6. پروفسور سید حسن امین، ادیب، فیلسوف و تاریخ دان:

    تصریح به “وصی” بودن امام علی(ع) برای پیامبر در مصرع:

    همان اهل بیت نبی و وصی

    و مصرع:

    به نزد نبی و وصی گیر جای

    موید تشیع فردوسی بلکه به دلایل کلامی و اعتقادی بهترین و قوی ترین شاهد بر دوازده امامی بودن فردوسی ست.
    مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه، مجله ی حافظ، ش ۲۷، ص ۲۳

  7. در حدیث الدار که در تاریخ طبری امده گفته شده که پیامبر به وصایت و جانشینی امام علی توصیه کرده و نظر جمعیت بنی هاشم را جویا شده است ، بنابرین وصایت و جانشینی امام علی میتواند طرفدار سنی مذهب هم داشته باشد چون اهل سنت هم قبول دارند که امام علی برای پیامبر جایگاه ویژه ای داشته است که با عمر و ابوبکر قابل قیاس نیست ، اما انچه واضح است اینکه پیامبر اسلام دیکتاتور نبوده و نظر سران بنی هاشم را پرسیده و بدنبال پشتیبانی بود که البته کسی پشتیبانی نکرد ، نمیتوان هرکس که علی را وصی و جانشین پیامبر میداند را شیعه دانست چون تشیع برای امام علی جایگاهی والاتر از خلافت و جانشینی قائل است ، گفته اند که علی معصوم و دارای علم لدنی و توان معجزه بوده و بسیاری از ویژگی های پیامبر را داشته است ، او را مانند پیامبر مرجع دینی میدانند و هزاران حدیث از او نقل کرده اند که مستلزم داشتن علم غیب و دانش الهی است ، در شاهنامه حتی پسوند امام هم به علی داده نشده در حالی که ناصر خسرو به عصمت و امامت و اعجاز علی و غدیر خم و دانش خدایی و حتی خریت ناصبی که مخالف فضیلت های علی است هم اشاره کرده است.

    • کمی مطالعه کنید حداقل در مورد جایگاه و معنای وصی، کدام سنی ای علی (ع) را وصی و جانشین بلافصل پیامبر می داند؟
      این حرف شما واقعا خنده داره، سنی بر فرض قبول وصایت و جانشینی بلافصل علی (ع) که دیگر سنی نیست چون خلافت خلفای سه گانه نامشروع جلوه می کند. موضوع شاهنامه مستقیما ربطی به اسلام و تشیع پیدا نمیکنه که شما انتظار دارید فردوسی مانند ناصر خسرو به تمام مبانی دینی اش اشاره کند. کامنت های بالاتر از دو نفر از محققین نظراتشان رو فرستادم که تصریح کردند همین اشاره فردوسی به وصی بودن علی علیه السلام دلالت کامل بر تشیع او داره

      • خودتون که دیدید ، سند از ابن جزیر طبری اوردم که بزرگترین مورخ جهان اسلام و سنی مذهب هست ، اما اینکه میگید در این صورت حکومت خلفا نامشروع است یه توضیحاتی بدم ! اولا مشروعیت به خواست و نظر مردم و اکثریت است نه نظر پیامبر که فقط یک نفر است ! هم در سوره شورا و هم در تاریخ اسلام بارها پیش امده که برای تصمیمات مهم شورا برگزار میشد اگر قرار بود حرف حرف پیامبر باشد پس شورا برای چه بود ؟ پیامبر کسی نبود که نظر خود را به دیگران تحمیل کند ، در مورد قضیه وصایت امام علی هم بهتره بدونی وصی به معنی وکیل و صاحب حقوق است نه امیرالمومین و خلیفه ، اگر هم به معنای خلافت و جانشینی باشد که پیامبر چهل نفر از بنی هاشم را جمع کرد که این پیشنهاد را مطرح کند ، خب کسی با وصایت علی موافقت نکرد و پیشنهاد رد شد ! حال چرا باید خلافت عمر و ابوبکر که برگزیده مردم و بزرگان بودند نامشروع باشد ؟

        • خخخخخ امامت و وصایت امری الهی و از جانب خداست نه از جانب مردم و شورا، سخنان شما همان حرف های بی ارزش سنی هاست که چون نصی بر خلافت خلفا ندارند ادعا می کنند امر به مردم و شورا و.. واگذار شده که این امور در جای خود کاملا رد شده است.

    • در خوده شاهنامه یک بیت که دال بر تسنن فردوسی باشه وجود ندارد و ابیاتی که در مدح خلفای سه گانه در شاهنامه آمده اند به اجماع محققین و شاهنامه پژوهان جعلی و الحاقی هستند
      اجماع منابع کهن بعد از فردوسی تا شاهنامه پژوهان و محققین ایرانی و غیر ایرانی معاصر بر تشیع فردوسی هست حتی بانی شاهنامه ابومنصوری(ابومنصور عبدالرزاق) که منبع اصلی فردوسی برای سرایش شاهنامه بوده است خودش به تصریح منابع و محققین شیعه اثنی عشری بوده است و شهر طوس از قدیم از کانون های اصلی تشیع درایران بوده است
      نظرات شما هم اجتهاد و برداشت شخصی شماست که کاملا اشتباه است و ارزشی در مقام علمی نداره

      • ارزش علمی ندارد یعنی چی ؟ علمی وجود نداره ، ما داده های تاریخی تحلیل میکنیم که در مورد امام علی فقط چند بیت شعر در شاهنامه است ، شاید جلال خالقی تصحیح ارزشمندی از شاهنامه ارائه داده باشد ولی ایشان در زمینه دین و مذهب فردوسی چه سندی میتواند ارائه دهد به جز همین چند بیت در مورد امام علی که مغز ستاره دریایی هم توان تحلیلش داره ! بنده چند دلیل برای شیعه نبودن فردوسی دارم یکی اینکه دیباچه بسیار مختصر تر از انچه که در نسخه فلورانس هست بوده انبوه لغات عربی در دیباچه و ارزش ادبی پایین ابیات در مدح امام علی و خلفا گواه الحاقی بودن ابیات است ، دوم اینکه کسی که این ابیات را به شاهنامه افزوده قصد نداشته سراینده شاهنامه را شیعه معرفی کند ، ابیات به مذهب خاصی اشاره نمیکند فقط مدح پیامبر و امام علی گفته که شاعران سنی مذهب مانند سعدی و مولانا هم به اینها ارادت داشتند ، مثلا مولانا علی را شیر خدا خوانده ، شیر خدا بودن مگر کمتر از وصی پیامبر بودن است که نمیگید مولانا شیعه بوده ؟ سوم اینکه خداشناسی در شاهنامه اسلامی نیست بلکه زرتشتی است ، خدای شاهنامه اهورامزدا است ، دشمن او هم اهریمن است ، روح دو خدایی و
        جدال خیر و شر تمام شاهنامه را در برگرفته ست ، سرتاپای شاهنامه زرتشتی است شما به چند بیت بی ارزش در دیباچه که اصلا جایی در شاکله شاهنامه ندارد اشاره میکنید که دین فردوسی را اسلام و تشیع بدانید

        • برای آگاهی از مذهب افراد باید به آثار اونها رجوع کرد نکند انتظار دارید از آسمان وحی نازل شود و بگوید فردوسی فلان مذهب رار دارد؟ برا اطلاع از احوال افراد مطمئنا ترین جا همان آثار آنهاست خالقی مطلق با حداقل پنجاه سال پژوهش در شاهنامه و دهها محقق تراز اول ادبیات، پژوهش ها و تحلیل های آنها برای ما معتبر هستند نه نظر شما که ظاهرا نه سواد آکادمیک دارید و نه تخصص در این امر، ثانیا سابقا گفتم موضوع شاهنامه ایران باستان است و مستقیما ارتباطی به اسلام و تشییع پیدا نمی کند که انتظار دارید فردوسی هزاران بیت در این مورد در دیباچه بگوید. ثالثا منبع فردوسی برای سرایش شاهنامه، شاهنامه ابومنصوری است که اصل آن از خدای نامه عهد ساسانی جمع آوری و تهیه شده است و چهار موبد زرتشتی آن را جمع آوری کرده اند و قطعا چون منبع اصلی زرتشتی بوده جهان بینی موجود در شاهنامه هم تحت تاثیر آیین زرتشت خواهد بود. رابعه باز هم می‌گویم این ابیات به تصریح منابع کهن بعد از فردوسی و محققین و شاهنامه پژوهان ایران و غیر ایرانی از ابیات اصیل شاهنامه هستند و همین ابیات دال بر تشیع فردوسی هستند. نظر شما در مقابل سخنان مححقین این حوزه پشیزی ارزش ندارد….

        • بله کثیری از منابع کهن و محققین و شاهنامه پژوهان که عمری در شاهنامه پژوهی گذرانده اند عقلشان اندازه ستاره دریایی هم نیست. ولی شما که نه سواد آکادمیک دارید و نه حتی فکر نکنم یکبار کامل شاهنامه را هم خوانده باشید، عقل کل هستید و تمام نظراتتان صحیح است!!!!!!!!!!

        • مسئله تشیع فردوسی به قدری ٱشکار و واضح هست که حتی موبدان و محققین زرتشتی هم به این مسئله اعتراف کرده اند: موبد جهانگیر اوشیدری (تاریخ نگار و محقق زرتشتی):
          «فردوسی به شیعه و محمود (غزنوی) به تسنن معتقد بود.
          (دانشنامه ی مزدیسنا، ص ۳۶۷، ذیل واژه ی «فردوسی»)
          ایشان که قطعا به مبانی دین شان آشنا هستند اگر حتی یک درصد احتمال زرتشتی بودن فردوسی را می دادند قطعا این حرف را نمی زدند و در پی اثبات زرتشتی بودن فردوسی می رفتند در حالی که اینگونه نیست و ایشان صراحتا به تشیع فردوسی اعتراف کرده اند

    • حداقل در مورد حدیث الدار کمی مطالعه کنید بعدا نظر بدید منظور از وصی در حدیث، جانشین بلافصل هست و در این صورت خلافت خلفای سه گانه کاملا نامشروع و غصبی هست و همین حدیث از ادله مهم متکلمین شیعه در طول تاریخ برای اثبات ولایت امام علی و غصبی بودن خلافت خلفا بوده است.
      طبری در تاریخ خویش این روایت را اینگونه نقل کرده است: «… فَأَیُّکُمْ یُؤَازِرُنِی عَلَى هَذَا الأَمْرِ عَلَى أَنْ یَکُونَ أَخِی وَوَصِیِّی وَخَلِیفَتِی فِیکُمْ»
      خب وقتی پیامبر به خلافت و وصایت امام علی تصریح می کند خلافت خلفای سه گانه اینجا چه نقشی دارند؟

      • خب طبری که زبان عربی میدانسته و عالم دین بوده و تفسیر قران نوشته و تاریخ اسلام را گرد اوری کرده چرا با علم به اینکه علی وصی و جانشین پیامبر بود شیعه نشد ؟

        • در کتب اهل سنت از جمله همین طبری کثیری از مطالب وجود دارد که مخالف با عقاید آنها از جمله بحث شهادت حضرت زهرا و.. خب برای چه اینها را نقل می کنند؟ نقل تاریخ با قبول آن تفاوت دارد. خیلی از مطالب از جمله ادله ای که بر غصبی بودن خلافت خلفا هست در کتب اهل سنت موجود هست هر چند با هر دلیلی می خواهند آن را کتمان یا توجیه کنند. سنی و مفسر و.. بودن طبری منافاتی با نقل حقایق از زبان او ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code