خانه / احکام / احکام زرتشتی / ارتداد / سیر برخورد زرتشتیان با مرتدان
ارتداد

سیر برخورد زرتشتیان با مرتدان

به قلم مدیر سایت
گفتیم که زرتشتیان پیش از اسلام، زنده زنده پوست کسانی را که از زرتشتی بر می گشتند، می کندند. اما بعد از ورود اسلام (در قرن چهارم هجری)، به دلیل ضعیف تر شدن، از شدت رفتارشان کاسته شد اما همچنان با مرتدان برخورد می کردند و امروزه آن عکس العمل ها را نشان نمی دهند. زرتشتیان امروز این را به حساب آزاداندیشی خود می گذارند اما گذشته ی آنان حکایت از آن دارد که این تغییر روش به خاطر کاسته شدن قدرت آنان است.
دکتر جمشید گرشاسب چوکسی ـ از محققان
زرتشتی و پارسی هند ـ چنین می نویسد:
گرشاسپ چوکسی«رساله‌ای که در اواسط سده‌ی دهم میلادی / اواسط سده‌ی چهارم هـ. ق به قلم موبد موبدان امید اشوهشتان نوشته شده است، اطلاعات بیش‌تری درباره‌ی تلاش‌های زرتشتیان برای ممانعت از ارتداد به دست می‌دهد. اقدامات آنها ممکن است نومسلمانان را در فارس، کرمان، جبال و امتداد رود دیاله از جوامع روستایی بیرون رانده باشد.
هر فرد زرتشتی که اسلام (یا دین دیگری) را می‌پذیرفت، گناه‌کاری تلقی می‌شد که از ورود روح او به بهشت جلوگیری به عمل می‌آمد.
از آن مهم‌تر اینکه او از نظر جامعه شرعاً مرده و فاقد حقوق به حساب می‌آمد. همه‌ی دارایی چنین شخصی به اعضایی از خانواده‌ی او می‌رسید که وفادار به دین زرتشتی باقی می‌ماندند.
راه دیگر آن بود که اموال گران‌بهای مرتد (کسی که از زرتشتی برگشته) را توقیف می‌کردند: اگر او مالی داشته باشد، قانون اهالی پیشین شامل حال آن مال است… هر کس از میان پیروان دین بهی که ابتدا آن را تصاحب کند، نسبت به آن صاحب حق است.
از لحاظ نظری، گرویده به اسلام، نمی‌توانست مالی از خویشاوند زرتشتی خود به ارث ببرد.» (ستیز و سازش، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲)

شهریور ۱۳۹۱

همچنین ببینید

اعدام مرتد از سوی زرتشتیان به استناد شاهنامه

به قلم مدیر سایت یک ایراد زرتشتیان به ما، حکم اعدام برای ارتداد است. اما ابیاتی …

۳۱ نظر

  1. زرتشتی ها میگن اسلام پل صراط ، موعود، معاد و نماز را از ما گرفته اما چرا نمی گن: اعدام مرتد را هم از ماگرفته؟!

  2. سلام علیکم خدمت مدیر سایت . تولد زرتشت و دوران زندگیش به یقین بعد از طوفان نوح بوده اما چرا اثری از حضرت نوح (علیه السلام ) در گاتها نیست ؟ با وجود این که تورات و انجیل و قرآن از حضرت نوح (ع) سخن گفته اند . توجه کنید که داستان طوفان نوح باید در وحی خالق برای یک دین باشد نه قلم مخلوق .

    • چه سوالی !
      چرا از خیلی از پیامبران الهی در قران سخنی به میان نیامده؟
      چرا از اولیای الهی هم همین طور؟
      و الی ماشاءالله افرادی که در قران از انها نامی به میان نیامده اما در تورات و انجیل نامشان هست
      فکر کنید

  3. با سلام ؛ خیلی نیاز به فکر کردن دارید ، حضرت نوح (ع) کسی است که :
    ۱ : در تمام اناجیل از او سخن گفته اند
    ۲ : در تورات از او سخن گفته اند
    ۳ : در قرآن از او سخن گفته شده است
    دقت کردی در تمام این ها مشترک است اما فقط در اوستا گفته نشده است ، مگر خدای اوستا فرق داشته است ؟ درضمن در هر کتاب الهی خداوند از پیامبران قبلی حرف زده است چه قرآن چه تورات و چه انجیل ، اما انگار در اوستا همه چیز فرق دارد و خدای اوستا کس دیگری است .

    • سلام ، شما نیاز بفکر کردن درمورد سوالتون رو دارید نه من
      سوالتون غلطه
      چرا در کتاب عهد عتیق اسامی پیامبرانی چون ارمیا، اشعیا، هوشع، یوئیل، عاموس، عوبدیا و … آمده اما اثری از نام آنها در قران نیست ؟ مگر قران ختم ادیان نبوده پس ان ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر اسامی شان کو ؟
      هر وقت جواب اینها و بی شمار اساکی دیگه که در قران نیست و خیلیها به ان معتقدند را دادید خودبخود جواب سوال شما هم داده میشود

      • سلام ؛ مثل این که هنوز نفهمیدید ؛ داستان حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) در تمام کتب مشترک است و فقط در اوستا نیست ، مشکل این جا است . اسم و داستان این دو حضرت در تورات و اناجیل و قرآن میتوان دید اما در اوستا اثری از آن ها نیست . این در صورتی است که حضرت نوح (ع) داستانش مربوط به چندین هزار سال پیش است و به گفته کتب عهد عتیق فقط ۱۰ نسل با حضرت آدم (ع) فاصله داشته است . خانم یا آقای پگی ، خوب فکر کن ، پیامبران اولولعزم اسم و داستانشان در تورات و انجیل و قرآن آمده است . اما در اوستا اثری از دوپیامبری که بی شک قبل از زرتشت بوده اند نیست . حتی اگر زمان ولادت زرتشت را ۴۰۰۰ هزار سال پیش بدانیم . و اگر ۶۰۰۰ سال پیش باشد که بازهم باید درباره حضرت نوح (ع) در اوستا مطلب باشد اما می بینیم که نیست .

      • ربطی نداره جناب یک داستان ممکنه در ده تا کتاب باشه در یکی نباشه
        حرف منو متوجه نشدید
        اسامی امامان شیعه در قران نیست ؟ چرا ؟ در کتب ادیان دیگه هم نیست
        ایا این دلیل نفی همه کتب آسمانی هست ؟
        سوال شما غلطه
        دلیل نداره هر داستانی که اتفاق افتاده در یک کتاب جمع باشد
        اسامی متعددی در انجیل و تورات هست که در قران نیست حالا چون نیست قران رو نفی کنیم ؟
        سوالتون غلطه خودتون هم مدام تکرارش میکنین

        • سلام ؛ برای آخرین بار می گویم:
          نام و داستان تمام پیامبران اولولعزمی که قبل از هر کتاب الهی بودند در کتاب الهی بعد آمده است .
          پیامبران ائولولعزم ۵ نفر بودند :
          خاتم الأنبیاء : که در قرآن است . وعده آمدنش در انجیل و تورات است .
          حضرت موسی (ع) : در قرآن است ، در انجیل و تورات نیز است .
          حضرت عیسی (ع) : در اناجیل است ، وعده آمدنش در کتب عهد عتیق ( کتاب اشعیای نبی و … ) است .
          حضرت ابراهیم (ع) : در تورات و انجیل و قرآن است .
          حضرت نوح (ع) : در تورات و انجیل و قرآن است .
          می فهمی ، پیامبران اولولعزمی که قبل از هر کتاب الهی بودند داستانشان در کتاب الهی بعد بوده است ، چون پیامبر اولولعزم بودند و وجود داستانشان از دلایل الهی بودن یک کتاب است . پس بفهم وقتی می گویم باید در کتاب الهی باشد این است که در تمام کتب الهی کلیت با برخی جزئیات نقل شده ( در تمام کتب الهی ) اما در اوستا خبری از آن نیست . این سنت خداوند است که پیامبران اولولعزم را داستانشان را در کتاب بعد از آنها بگوید و حتی وعده آمدن پیامبر اولولعزم بعدی را نیز در کتاب قبلی بگوید . حالا برو و فکر کن ؛ حماقت کسی چون تو حد و مرزی ندارد . نه اوستا خواندی نه تورات و نه انجیل و قرآن . اما من همه این ها را خواندتم و بعد حرف میزنم .

    • خدای اوستا خدای افسانه بافی از اسطوره های بین النهرین و توصیف باغها و حوریان و غلامان بهشتی نیست
      بلکه گاتهای زرتشت تعریفی فلسفی و معقول از یک آفریننده دانا و توانا ( اهورامزدا) را دارد
      که با بزرگترین ناهنجار هستی و منشاء تمام تبهکاریها یعنی دروغ و عقاید دروغ سر ستیز دارد.
      داستان آدم و حوا و آفریدن آنها از گِل سفال افسانه های بابلی هستند که نخست وارد تورات شده اند
      و یا کشتی نوح مربوط به افسانه حماسه گیلکمش هست …………

      • سلام ؛ اژدهای زرد زهر آلود و اژدهای سه سر افسانه نیستند – اوستا ، دفتر دوم – ؟ … اهورا مزدا خدایی بوده که دختر و پسر داشته این ها افسانه نیست ؟ کجای داستان نوح افسانه است ؟ بهتر بود ابتدا با یک انسان عاقل مشورت میکردی بعد حرف میزدی .

        • ظاهرأ شما اوستا را با سروده های زرتشت یکی کرده اید .
          ما راجب دو کتابی حرف میزنیم که تدوینگر آنان یکی حضرت محمد بوده و دیگری حضرت زرتشت
          و هر دو ادعای آسمانی بودن را دارند . یعنی قرآن و سروده های گاتها .
          همانطور که نهج البلاغه و یا روایات بعضأ عجیب و غریب بحارالانوار و یا اصول کافی جزء قرآن و آسمانی محسوب نمیشوند ،
          احکام یسنا ـ ویسپرد و یا وندیداد هم جزء گاتها محسوب نمیشوند بلکه بتدریج سالها بعد از ظهور زرتشت مجموعه ای بنام اوستا ساخته شد که یسنا، ویسپرد ، وندیداد ، یشتها ، خرده اوستا را در بر میگیرد که اگه اشتباه نکنم سروده های حضرت زرتشت هم داخل خرده اوستا جای دارد​.
          شما ادعا میکنید که آدم و حوا و یا کشتی نوح و یا حضرت سلیمان با قالیچه پرنده و یا حضرت یونس در شکم ماهی و یا حضرت موسی با عصای جادویی و یا اقوام یاجوج و ماجوج وجود داشته اند ، پس باید یک اثر تاریخی از آنها بجز کتابهای عهد عتیق و عهد جدید و قرآن در دل تاریخ وجود داشته باشد
          و بنظر من تا زمانی که هیچ سرنخی از این شخصیتها کشف نشده عقل حکم میکند که از آنها بچشم افسانه نگاه شود ……. وگرنه خود را مچل یک سری قصه بافی اقوام مردم کهن کرده ایم که از افسانه تبدیل به عقاید مقدس شد اند .
          چطور میشود که در اهرام مصر و کتیبه های مصر باستان هیچ سخنی از موسی و دیگر پیامبران عبری بمیان نیامده ؟؟؟
          لا اقل در محوطه نقش رستم اتاقکی بنام کعبه زرتشت باقی مانده که بنای آن مربوط به عصر هخامنشی میشود و تعدادی کتیبه هم داخل آن بوده ……
          در هر صورت باید افتخار کرد کسی که گاتها را در آن عصر کهن سروده ،
          از چنین استعداد فلسفی و بی نظیری
          برخوردار بوده که یقینأ محتوای آن با کتب ادیان سامی تفاوت دارد .

          • بازهم کمبود مطالعه ، گاتها سروده هایی اند که از دل دفتر دوم اوستا بیرون کشیده شده اند ( سابقه آن به ۵ قرن هم نمیرسد ) همان گاتها هم بخوانید افسانه سرایی در آن است اما مثل این که نخواندید . فرق معجزه با افسانه سرایی در این است که معجزه هدف و دلیل مشخص دارد اما افسانه سرایی نه . این که یک اهریمن بیاید و اژی دهاک سه کله را بیافریند جدا از ثنویت ، خود یک نوع افسانه سرایی است . کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را مطالعه کن و ایضا راه راستی (در همین سایت) . در ضمن دین خود را مشخص کن . این طور بهتر میتوان حرف زد .

            • من هم پیشنهاد میکنم کتاب «نقد قرآن» را نوشته یک طلبه سابق حوزه علمیه را بخوانید ……
              آقای باسواد سفسطه گر ، زمانی که گاتها سروده میشد مجموعه ایی بنام اوستا در زمان حیات زرتشت وجود نداشت .
              من دیگر کتابهای هیچ آخوندی را با تفکرات سیاه و سفید نخواهم خواند، مگر کتاب قحطیست ؟
              آنهم مرتضی مطهری که در باره فردوسی چنین گفته :

              ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﯾﻨﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠطاﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻏﺰﻧﻮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ… ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ، ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕﻋﻠﯿﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺑﺎ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍیی ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﻃﻠﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻋَﻠﻢ ﮐﻨﺪ؛ ﻭﻣﻮﻫﻮﻣﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﯾﻘﯿﻦ ﺑﺮﺳﺮ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﺩ . ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺎﻗﺒﺘﺶ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ .

            • با سلام ؛ جناب مدیر سایت نمیخواهم بحث را ادامه دهم ( هماننده ماجرای بین ما و پگی ) ، فقط در حد همین کامنت می گویم و بس .
              با سلام خدمت جناب داوود ، وقتی از نقد قرآن حرف میزنی به یاد دو کتاب بیست و سه سال و نقد قرآن دکتر سها که البته جدیدا آمده می افتم. اما خوب است بدانی که کتابی هم به نام “خیانت در گزارش تاریخ” (در سه جلد) در رد کتاب بیست و سه سال نوشته شده و چه قشنگ حقانیت قرآن را اثبات میکند این کتاب . ایضا مقالات و کتاب هایی که شیعیان دارند الآنه در رد کتاب نقد قرآن سها مینویسند و یک نمونه از آن کتاب ها جلد اولش هم منتشر شده . در ضمن بسیاری از شبهات کتاب سها نه فقط در کتاب بیست و سه سال بلکه در سایت های ضد اسلام و ضد انقلاب مطرح شده بود و پاسخ داده شده اند . حتی برخی ۱۴۰۰ سال پیش و در خود قرآن پاسخ داده شده اند .
              در ضمن ، کسانی چون شهید مطهری را با بقیه روحانیون یکسان نگیرید . اگر هم کلا از روحانیون خوشت نمی آید ، از دکتر شریعتی در حقانیت اسلام میخواهی کتاب بخوانی ؟ من خودم طلبه حوزه علمیه هستم اما میدانم که شهید مطهری از نخبگانی بود که خیلی کم در دنیا پدیدار میشوند .
              ما را هم با سوفسطیان یکی نگیرید ، آنان در اعتقاد به خدا هم مشکل داشتند .

            • شکل آدرس دادن شما از اوستا نشانگر اینه که به جز اوستای ترجمه دوستخواه چیز دیگری نخوندین . وقتی در ارجاع به اوستا می نویسین دفتر دوم مثل اینه که در ارجاع قران بنویسین : قرآن جزء ششم
              اگر در مورد قرآن کسی ادعای صاحب نظر بودن کرد و عربی ندانست در عقلش شک کنید و اگر کسی مدعی مطالعه در دین زرتشتی بود و منابعش از هزاران کتاب فارسی و لاتین و پهلوی و اوستایی و سغدی و … فقط کتاب راه راستی جناب مدیر باشه قاعدتا باید بهش گفت اعتماد به نفس فوق العاده ای دارین

            • با سلام ؛ جناب مدیوماه پاسخ شما را در کامنت دیگری دادم چرا یک ایراد را دوبار نشر میدهید ؟ . می خواهی از اوستای ابراهیم پورداود برایت بگویم ؟ مگر این که خودت ترجمه جدایی داشته باشی . در ضمن جلیل دوستخواه نظر مساعدتری نسبت به آقای ابراهیم پورداود به اوستا داشت . مقدمه اش گواه است . جناب پورداود حتی قائل به تحریف گاتها بود . اگرهم نه آقای دوستخواه و نه از آقای پورداود قبول داری پس دیگر حرفی نمی ماند . و اما اگر راه راستی را قبول نداری پس آن را نخواندی . کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نیز است بد نیست آن را هم بخوانی .

            • “این که یک اهریمن بیاید و اژی دهاک سه کله را بیافریند جدا از ثنویت ، خود یک نوع افسانه سرایی است”

              لطفا بفرمایید این بخش از دعاوی شما در کدام بخش گاتها امده است ؟

              “همان گاتها هم بخوانید افسانه سرایی در آن است”

              از هر ترجمه ای که خودتان می پسندید بخشی از گاتها را که مدعی هستید افسانه سرایی است نقل کنید

            • بنابر یسنه هات ۳۱ بند ۱۹ :
              و بنا بر هات ۳۱ : ۱۹ دادگاه نهایی جهان در محضر آتش (آذر فروزان) اهورامزدا برقرار خواهد شد.

              بر طبق یسنه هات ۴۳ بند ۹ :
              سراینده ی گاتها به اهورامزدا می‎گوید: «تا مدتی که آتش تو زبانه کشد و من در مقابل آن ستایش کنان فدیه آورم پیرو اشا خواهم بود.
              ( بر طبق ترجمه دکتر پورداود )

              اینها افسانه سرایی نیست ؟ بازهم یک باستان ستا کم آورد و جبهه خود را فقط منتهی به گاتها کرد !! آنهم گاتهایی با این عیوب .

  4. جناب offer
    داستانهای کتابهای مقدس رو شما تعیین می کنی که کدام افسانه هست کدام نیست؟
    عصاهایی که به اژدها تبدیل شدن در داستان موسی واقعین بعد اژدهای زرد رنگ اوستا خیاله
    میشه بگین معیار تشخیصتون کجاست?
    از کجا میفهمید که کدوم خیالیه کدوم واقعی؟ شما که خودتون رو عاقل میدونین بفرمایید معیار مستدل و منطقی و علمی تشخیص افسانه از داستان در کتب مقدس چیست؟

  5. پیامبران دیگه ای که کتاب داشتن یا نداشتن اسامی ۱۲۴۰۰۰ پیامبر کو ؟ اسامی امامان کو؟ داستانهایی از انبیا در تورات و انجیل هست که در قران نیست چرا ؟
    سواللللللل شما جوابش همین سوالاته
    دلیلی نداره اسم یک پیامبر در یکدکتاب دقیقا در کتاب دیگر هم باید اورده بشه
    اینجوری باشه چرا کتابهای مختلف خدا اورده از اول یک کتاب می اورد و یک شریعت و خلاص
    جوابی ندارین که بدین چون سوالتون غلطه

    • ۱۲۴ هزار پیامبر یا پیامبر دارای شریعت و کتاب ؟ بنا نیست اسم تمام پیامبران بیاید اما اسم پیامبری که شریعت دارد ، کتاب دارد چرا نیامده است ؟ و بنا به خود گاتها اولین پیامبر و مبلغ یکتاپرستی بوده است ، جدای از این ، در اوستا خبری از پیامبران و کتب الهی دیگر نیست ، چرا ؟ حضرت ابراهیم (ع) قبل از زرتشت بوده است آنوقت چرا در تمام کتب الهی از آن حضرت سخن است إلا گاتها و حتی کل اوستا ؟ کتاب الهی نشانه دارد و از جمله نشانه هایش هم تصدیق و مشابهتهایش با کتب دیگر است ، تمام کتب از حضرت ابراهیم (ع) [ تورات و انجیل و قران ] حرف زده اند ، آنوقت کو آن حضرت در اوستا ؟ .

  6. متاسفانه با زهم تحریف و دروغ
    این مقاله به قلم شما نوشته شده و نه به قلم چوکسی . اگر از ابتدا تا انتهای نوشته را مستقیما از ایشان نقل کرده بودید قاعدتا می شد با اغماض مدعی شد که مقاله نوشته ایشان است .
    البته جنابعالی قاعدتا از باب مباهته تحریف و دروغ بستن را عین صواب میدانید .
    نکته دیگر اینکه امروز قانون سنگسار در فقه و احکام و حتی قوانین وجود دارد . رویه قضایی هم موید این حکم است ولی دوستان شما به جد منکر اجرای این حکم در مملکت هستند .
    چگونه به استناد وجود یک حکم در یک کتاب مدعی اجرای قطعی آن حکم می شوید ؟
    همه آن رفتار زشت و اشتباهی که زرتشتیان در قبال مرتدین انجام میداده اند ( البته به غیر از پوست کندن که ادعایی دروغ و افترا است ) توسط باورمندان ادیان ابراهیمی نیز انجام شده است .
    هر مفتی و موبد و کشیشی که با حربه جزیه و محرومیت از ارث و انگ ارتداد و …. مانع از گزینش ازادانه اعتقادات دیگران شود بنده شیطان و رفتارش اهریمنی است . اشکال شما این است که حاضر نیستید همانند زرتشتیان که از رفتار غلط موبدان ساسانی اعلام برائت کرده اند از مشابه این رفتارها در اسلام اعلام برائت کنید .
    شما اسلام را تافته جدا بافته میدانید و اگر مسلمانان هر بلایی بر سر دیگران بیاورند از نظر شما مقبول است ولی مشابه ان رفتار از طرف دیگران را به عنوان نمونه و سند انحراف عقیدتی ادیان دیگر میدانید .

    • مدیر سایت

      اینکه نوشته بودم «به قلم چوکسی» بخاطر این بود که عمده ی آن از ایشان بود. در عین حال اصلاح کردم اما این را نهایت باید بحساب کم سلیقگی بنده میذاشتید نه اینکه بخاطر آن، منبر برید

      اینکه گاهی بعضی رفتارهای زرتشتی ها را مطرح می کنم که در اسلام هم هست، بعنوان انتقاد از زرتشتی ها نیست بلکه برای اینه که بگم همین انتقادهایی که از اسلام دارید در مورد خودتان سابقه داشته است

  7. ممنون بابت اصلاح

    نقد رفتار دینداران به جای نقد متن و اصول و تاریخ آن دین می تواند به صورت تبلیغاتی به کار رود ولی در مجموع فاقد ارزش کلامی است گرچه در جامعه شناسی دینی و تاریخ ادیان جایگاه ویژه خود را دارد .
    اگر پیکان نقد سایت شما متوجه متن و واقعیت دین زرتشتی شود بسیار مفید تر است چرا که شما رویکردتان از منظر جامعه شناسی دینی یا تاریخ ادیان نیست . در طرف مقابل هم کسانیکه به جای نقد معارف اسلام و اصول عقاید اسلامی رفتار مسلمانان را نقد می کنند در مسیر درستی قدم بر نداشته اند چرا که رفتار مسلمانان نمی تواند معیار عقاید و اصول اسلامی باشد .
    نقد بنیان های مذهبی و سلوک و رفتار علمای دین از دو سو می تواند وجدان های منصفی را که کم و بیش درگیر تعصبات دینی هستند قانع نماید .
    به این ترتیب فضای گفتگو به فضای گفتگوی میان ادیان نزدیک تر می شود . گفتگوی میان ادیان اهداف زیر را میسر می کند :

    کشف حقیقت و راه درست سعادت بشر
    پالایش ادیان و عقاید دینی از تعصبات و رفتارهای خرافی و خلاف فطرت الهی
    همبستگی عقیدتی میان باورمندان به ادیان مختلف و جلوگیری از اختلاف ها و نزاع های عقیدتی
    شناخت عمیق تر از باورهای دینی و نقاط قوت و ضعف باورهای دینداران به صورتیکه مثلا یک زرتشتی می تواند بخشی از حقایق ناشناخته دین خود را در این گفتگوها کشف کند همانند یک مسلمان یا مسیحی

    • « یک زرتشتی می تواند بخشی از حقایق ناشناخته دین خود را »

      کدام دین ؟ کدام حقایق ؟ از بیست صفحه تحریف شده کدام حقایق را میخواهد کشف کند ؟ .

      • کدام حقیقت در عقاید تو هست ؟
        مسجد جمکران تحریف شما نیست ؟ در خواب عقاید خود را دیدید ؟
        کتاب اسرار الشهاده تحریف دین شما نیست ؟ بیش از هزار دروغ در باب ائمه در این کتاب به ایشان نسبت داده اید .

        از شما تحریف گر تر و دروغگو تر در تاریخ ادیان جهان نیامده و نخواهد آمد .

  8. جناب offer با درود:
    در مباحثات فوق شما چند بار سوال کردید چرا اسامی نوح و ابراهیم در گاتهای زرتشت نیامده است.ولی در قران و انجیل و تورات آمده است. دلیلش کاملا روشن است. اجداد زرتشت و نیز سرزمینی که زرتشت در آن زندگی میکرده و نیز عقاید و اموزه ها و اداب و رسوم و سنتهای مردمان سرزمین زرتشت با سرزمین موسی و عیسی و محمد متفاوت بوده است. آنچه در ذهن زرتشت بوده با انچه در ذهن محمد بوده متفاوت بوده است.خصوصیات خدای زرتشت نیز با خدای محمدتا حدودی فرق داشته است. موسی و عیسی و محمد خود را از نوادگان ابراهیم میدانستند.در صورتیکه زرتشت از نوادگان ابراهیم نبوده است لذا انها را نمیشاخته است که بخواهد از انها سخن بگوید. پیامبر اسلام از حدود بیست سال قبل از بعثت به توسط ورقه ابن نوفل با اکثر داستانهای تورات و انجیل اشنا شده بود و انها را حفظ کرده بود. بر عکس عوام که فکر میکنند پیامبر امی و بیسواد بود ، اتفاقا با ادیان ابراهیمی اشنا بود و معلومات خوبی در مورد ان ادیان داشت به همین دلیل قبل از بعثت میرفت غار حرا و به الله و بتها فکر میکرد.

    • با سلام ؛ و اما بعد :
      ۱ : زرتشت بیقین اگر وجود خارجی داشته پس از نسل حضرت نوح (ع) و یا حداقل آدم (ع) هم نبوده است ؟ اما اثری از حضرت آدم (ع) هم در گاتها نیست . این یا گواه غیر الهی بودن آن است و یا تحریف شدید آن .
      ۲ : خداوند میگوید داستان پیامبران را برای عبرت دیگران بیان میکند ، حضرت ابراهیم (ع) ربطی به جد و … نداشته است بلکه پیامبری اولولعزم بوده است .
      ۳ : با آنکه قرآن چندین بار از کتب الهی حرف میزند و نام آنها را میبرد اما نامی از کتاب مربوط به پیامبر ایرانی نمیبرد .
      ۴ : من پیشتر هم گفته ام ، من منکر پیامبری برای ایرانیان نیستم ، قطعا مجوس ریشه ای الهی داشته اند ، اما همین مجوس هم میتوانند هماننده صابئین از پیامبرانی چون موسی و ابراهیم (علیهم السلام) منشعب شده باشند و بهمین خاطر در قرآن امده باشند ، من منکر زرتشت و گاتها هستم و اینها ابدا الهی نیستند . خدای زرتشت با خدای ادیان ابراهیمی فرق داشته است و در این شکی نیست . چنانچه دکتر فرهنگ مهر نیز به آن معتقد بوده است . دکتر ژان کلنز نیز تقدس آتش در گاتها را در صفجه ۱۱۱ کتابش بیان میکند و این نیز تفاوت فاحش دیگری است .
      ۵ : اینکه پیامبر ما با تورات و انجیل آشنایی داشته است و به همین دلیل در قرآن اینها است چهار تناقض پیش می آید:
      الف : نفی کننده وحیانی بودن قرآن است .
      ب : چرا داستان ها را بگونه ای دیگر نقل کرده است ؟ بعبارتی در برخی موارد فقط کلیت آنها یکسان است ، بقیه را از کجا دیده است ؟ .
      ج : چرا یهودیان و مسیحیان را بعضا لعنت کرده است ؟ و تحریف کتب آنان را بیان کرده است ؟ .
      د : چرا هیچ مسیحی و یهودی در آن زمان نگفت تو با اینان آشنایی داشتی و اینها را از ما گرفتی ؟ .
      ۶ : پیامبر اکرم (ص) بت پرست نبوده است ، در غار حرا کسی به بت فکر نمیکند ، شایسته بود به مکه میرفت و عبادت میکرد نه در غار . این از دلایل عدم بت پرستی او در زمان قبل از بعثت است .
      ۷ : عوام فکر نمیکنند ، قرآن گواه میدهد و تاریخ هم تأیید میکند .
      ۸ : معلومات خوب را روی چه حسابی میگویید ؟ .
      و اما درباره ابن نوفل و داستانش :
      ۱ : سلسله سند داستان به شخص نخست که شاهد داستان باشد نمی رسد ، از این رو روایت چنین داستانی ، مرسل تلقی می شود .
      ۲ : اختلاف نقل داستان ، خود گواه ساختگی بودن آن است . در یکی از نقل ها چنین آمده است : خدیجه خود به تنهایی نزد ورقه رفت ، در دیگری آمده است که پیامبر را با خود برد ، در سومی ورقه خود پیامبر را در حال طواف دید ، از او جویا شد و بدو گفت ، در چهارمی ابوبکر بر خدیجه وارد شد و گفت : محمد را نزد ورقه روانه ساز . اختلاف متن به حدی است که مراجعه کننده متحیر می شود کدام را باورکند ، و نمی توان میان آنها سازش داد .
      ۳ : در متن بیشتر نقل ها علاوه بر آنکه ورقه ، نبوت پیامبر را نوید داده ، آمده است : « ولئن ادرکت ذلک لانصرنک نصرا یعلمه الله … » ، یا « فان یبعث و انا حی فساعزره و انصره و اؤمن به … » ، یعنی هرگاه دوران بعثت او را درک کنم به او ایمان آورده او را یاری و نصرت خواهم نمود . محمد بن اسحاق ، سیره نگار معروف نیز اشعاری ازورقه می آورد که کاشف از ایمان راسخ وی به مقام رسالت پیامبر است . غافل از آنکه ، ورقه تا ظهور دعوت حیات داشت ، ولی هرگز به دین مبین اسلام مشرف نگردید ، « و مات کافرا … » و در حدیث ابن عباس آمده است : « فمات ورقه علی نصرانیته … » . برهان الدین حلبی در کتاب « السیره النبویه » آورده که ورقه بن نوفل چهار سال پس از بعثت بدرود حیات گفت . و از کتاب « الامتاع » ابن جوزی آورده که او آخرین کسی است که در دوران « فترت » ( سه سال نخست نبوت ) وفات یافت درحالی که اسلام نیاورده بود . و از ابن عباس نقل می کند که گفته : « انه مات علی نصرانیته » . ابن عساکر صاحب تاریخ دمشق می گوید : « و لا اعرف احدا قال انه اسلم » . ابن حجر از تاریخ ابن بکار می آورد : روزی ورقه از کنار بلال حبشی عبورمی کرد ، در حالی که قریش او را شکنجه می دادند و او پیوسته می گفت : احد احد . ابن حجر گوید : « پس او تا زمان ظهور دعوت حیات داشت ، ولی چرا اسلام نیاورد ؟ » . این ها خود دلیل بر تعارض این دو دسته از اخبار و ساختگی بودن داستان است .
      به نقل از حوزه نت ، اطلاعات بیشتر : https://hawzah.net/fa/Book/View/45240/18413

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code