خانه / ایران / اسلام و ایران / اسلام آوردن ایرانیان / مسلمان ها ایران و دین ایرانیان را با سلاح معنوی فتح کردند نه با شمشیر

مسلمان ها ایران و دین ایرانیان را با سلاح معنوی فتح کردند نه با شمشیر

به قلم دکتر محمد جواد مشکور (درگذشت ۱۳۷۴ش)
فرستنده: فرشید شرفی
باری انحطاط دو دولت ایران و روم که در این زمان به منتهای خود رسیده بود کار حمله و مهاجرت عرب ها را آسان کرد.
عدم ثبات اوضاع و تعصب شدید موبدان، بی عدالتی و ظلم بی حد بزرگان و دولتیان بر مردم، و تحمیل مالیات ها و عوارض گزاف بر رعیت، پیدا شدن بحران های اقتصادی بر اثر جنگ های طولانی ایران و روم و شکستن سدهای دجله و فرات و شعب آن و شیوع بیماری های خانمان برانداز چون وبا و طاعون، اختلاف شدید طبقاتی، تفرقه بین مردم به واسطه ی اعتقاد به مذاهب و فرق گوناگون چون زردشتی، عیسوی، بودایی، مانوی، مزدکی، زروانی و غیره و مسائل دیگری امثال اینها چنان نظم اجتماعی ساسانی را به هم زده و اوضاع را آشفته کرده بود که همه ی مردم به ستوه آمده بودند و همه کس ناراضی به نظر می رسید و فرج و روزگار بهتری از خدا می خواستند.
از اتفاق روزگار عرب ها یا سامی ها ـ به معنای اعم ـ این بار با سلاح معنوی تازه ای به میدان آمده بودند که هیچ گاه در طول تاریخ مهاجرت های پیشین اقوام سامی چنین شمشیر برنده ای نداشتند. آن سلاح دین مبین اسلام بود که همه ی مردم روی زمین را به یکتاپرستی و برابری و برادری می خواند. این ندای مساوات و عدالت طبقه ی محروم و مظلوم اجتماع را که بیش از دیگر طبقات بودند جلب کرد. آنان راه نجاتی یافته، گروه گروه به آیین جدید درآمدند و طومار رسم کهن را درنوردیدند.

ایران در عهد باستان، محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات اشرفی، چاپ چهارم، ۱۳۶۳ ش، ص ۴۷۲ ـ ۴۷۳.

ایران در عهد باستان ص 472 ـ 473

ایران در عهد باستان ص ۴۷۲ ـ ۴۷۳

شناسنامه ایران در عهد باستان

مرداد ۱۳۹۷

همچنین ببینید

مسلمان شدن ایرانیان بدون ترس / جانفشانی ایرانیان در راه اسلام پس از شناخت آن

به قلم احمد کسروی (درگذشت: ۱۳۲۴ش) کسانی اگر می پندارند که ایرانیان از ترس جان …

۳۰ نظر

  1. عجب مساوات و برادری و برابری و دین راستی
    که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز در ممالک اسلامی منجمله ایران موج میزند و
    هیچ دروغ و اختلاس و شکنجه و فقر و کارتن خواب و گورخوابی وجود ندارد .
    عجب معنویتی , خدا نصیب هیچ ملتی نکنه :
    در حمله به الیس، جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی
    که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت.
    در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد
    که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خونهاشان را در
    رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛
    بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند، می آوردند
    و در رود گردن می زدند »
    مغیره گوید که بر رود آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛
    قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند و
    … کشتگان پارسیان در الیس هفتاد هزار تن بود.
    تاریخ طبری؛ جلد پنجم ص ۱۴۹۱ –
    کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ ۱۲۳

    • مدیر سایت

      اگر مسلمانها به اسلام عمل نمی کنن تقصیر اسلام چیه؟ کدامیک ار رفتارهای خلاف مسئولان جمهوری اسلامی مورد تایید اسلامه؟

      • امیدوارم که هیچ مسلمانی به اسلام واقعی عمل نکند و فقط به انجام نمازهای واجب و مستحب
        و روزه داری و زیارت مکه و حج و حجابش اکتفا کند .
        ولی مگر سران مملکت مسلمان شیعه ۱۲ امامی و اکثرأ تربیت شده حوزه ها نیستند
        که چنین فساد و بی عدالتی گسترده ایی براه انداخته اند ؟ ریشه در کجاست ؟
        چطور خطای یک موبد زرتشتی عصر ساسانیان برای شما مهم هست…

        • مدیر سایت

          هرکس درمعرض تربیت قرار گرفت ، حتما تربیت پذیر نخواهد بود

          همانگونه که در بالای سایت آمده، این سایت برای نقد زرتشتیانه چون دسترسی به دین حقیقی زرتشتی نداریم

      • اگه مسلمونا به اسلام عمل نمیکنن یعنی این دین یه دین ساخته و پرداخته ذهن انسانه؛وگرنه دینی که چنین خدایی را توصیف میکند که قادر و حکیم است نباید در عمل شکست بخورد.پیشنهاد میکنم شما بیشتر به میان مردم بروید تا متوجه جمعیت کسانی که از اسلام برگشته اند بشوید. در ضمن بنده زرتشتی یا مسلمان نیستم که بخوام بی خود و بی جهت یه دین ساختگیو بکوبم تا یه دین ساختگیه دیگه رو بزرگ کنم.

        • مدیر سایت

          طبیعیه که خیلی انسانها به خیلی از دستورها عمل نمیکنن. پیروان ادیان دیگر هم همینطوره
          اسلام میگه دزدی نکنید، به دیگران احترام بذارید، حق الناس را پایمال نکنید. به والدین احترام بذارید. حالا اگر مسلمان به اینها عمل نکرد، یعنی اسلام دین ساختگیه و این حرفها بدرد نمیخوره؟!!!

    • با سلام ؛ اگر تاریخ طبری را قبول دارید بگویید تا ببینیم درباره کورش چه گفته است :
      حاکم دست نشانده …
      ایضا همین است درباره کورش در گفتار بلعمی .

      https://www.adyannet.com/fa/news/15103

      ما تاریخ طبری را می بینیم و اگر سند قوی تری بر خلاف آن نبود به گفته آن استناد میکنیم اما شما همینطور روی هوا هرکجا که به نفعتان حرف زده است را برداشته و بقیه جاها را دور می ریزید . کمی منصف باشید .

      • بنقل از دو منبع تاریخی مطلب گذاشتم اونوقت میگویید که باد هواست ؟
        پس حتما سایت دروغ نتِ ادیان نت که مرتب از آن لینک میگذارید ، درسته؟
        حنایتان دیگر رنگی ندارد.
        صفحات درج شده در تاریخ تبری لینک بالا مربوط به استبداد بخت انصره .
        تاریخ بلعمی هم که همان تاریخ ترجمه شده و کپی شده تاریخ تبریست

        • با سلام ؛ من میگویم شما مرا یاد مدیوماه می اندازید :
          تاریخ ده هزار ساله ایران مأخذ است نه منبع … دقت بیشتر .

          جواب مرا ندادید ؟ تاریخ طبری را قبول دارید یا نه ؟ به لطف خدا ادیان نت و من پاسخ آن بنده خدا را بطور کامل و مفصل دادیم ، پاسخ به پاسخش را هم در وبلاگ داده ام [ دو هفته پیش اگر اشتباه نکنم ] .
          یا کاملاً تاریخ طبری را قبول دارید و یا هماننده ما اسناد را بررسی میکنید و اگر سند قوی خلاف آن بود T تاریخ طبری را در آن قسمت رد میکنید ؛ غیر از این دو راه همان است که میگویند هرکجایش که به نفع من بود را قبول و هرکجایش که به ضررم بود را رد میکنم ، هماننده کاری که باستان ستایان با تواریخ گزنفون و هرودوت و … میکنند و البته در این صورت هرچه دل تنگت میخواهد بگو … .

          • فکر کنم در خیابان هم هرکسی را ببینید به من منتسبش کنید !!!!
            جواب که بله شما منبر رفتن را خوب بلد هستید اما جوابتان فقط به درد همان وبلاگتان می خورد .
            شما استاد از این شاخه به شاخه دیگر پریدن هستید در زیر مطلب اسلام اوردن ایرانیان از کورش سخن می گویید و در زیر مطلب کورش از گاتها ، تقریبا همه مطالب وبلاگ و پاسخ هایتان هم معجون بی سرو تهی است که تمرکز بر هیچ موضوعی ندارد .
            اما مطلب و موضوع بحث که طبری است و طبری برای شما انجا که بر علیه دین باستان و تاریخ ایران باستان سخن گفته به تمامی حجت است و اما از تفسیر طبری حتی یک صفحه اش را به تمامی قبول ندارید .
            در دعاوی تاریخ اسلام و خاصه تاریخ پس از رحلت پیامبر ذره ای طبری را قبول ندارید .
            اما شما که مدعی هستید پاسخ من را داده اید من در انجا یک سوال کرده بودم و پاسخی برای این سوال نیافتم .
            چگونه می شود طبری در نقل مستقیم تاریخ یا نقلی که با واسطه حداکثر یک نفر از وقایعی که مربوط به دوره خودش بوده برای شما نامعتبر است اما در نقل وقایعی مربوط به صدها و هزار سال قبل تر معتبر ؟
            شما و جناب مدیر بر زردشتیان اشکال می کنید که سنت روایی ندارند . در ذیل مطلب http://www.asha.blogsky.com/1388/11/24/post-100 در وبلاگ یاغش کاظمی جتاب فاطمی در بررسی صحت نقل ها می فرمایند : در صورتی می توان به این نسبت اعتماد کرد که او بگوید این سخن را از چه کسی شنیده و از کجا آورده و نفر قبلی از که شنیده تا برسد به اشوزرتشت و نیز معلوم شود که واسطه ها راستگو بوده اند و الا نمی توان اعتماد کرد …

            داستان جالبی است بفرمایید در نقل های این سایت و خاصه نقل طبری از وقایع دوره کوروش و ساسانیان که عمده منبع طبری ابن اسحاق بوده بفرمایید که ابن اسحاق از چه کسی شنیده ؟ واسطه ها تا هزار سال قبل و زمان کورش و … چه کسانی بوده اند ؟ تا بعد به راستگویی ایشان هم برسیم .

            مشکل در اینجاست که نقل طبری از داستانهای هزار و یک شب برای شما حجت است و نقل او از راویانی که با چشم خودشان وقایع دوره صدر اسلام را دیده اند نا معتبر …..
            به تحقیق شما و جناب فاطمی در چنین نقل هایی حجیت روایی را یکسره به زباله دان انداخته و سراغ حجیت عقلی می روید و اما بر زردشتیان همین روش را خرده گیری می کنید .

            این یکی از نقدهایی است که قولش را به جناب فاطمی داده بودم که ایشان برای ما بفرمایند ملاک حجیت مطالبی که در سایتشان منتشر می فرمایند چیست ؟ عقلی است روایی ونقلی است یا دلبخواهی است .

            و البته جنابعالی هم می توانید از جانب خودتان پاسخ دهید .
            و البته از قبل پاسخ خود را هم می گویم که از نظر من ملاک حجیت عقلی است و حتی روایت هم باید با ملاک عقل و خرد و شعور ادمی سنجیده شود .

      • « فکر کنم در خیابان هم هرکسی را ببینید به من منتسبش کنید »
        هرکسی که ناقص تحقیق کند و بلد نباشد سخن بگوید .
        « تقریبا همه مطالب وبلاگ و پاسخ هایتان هم معجون بی سرو تهی است »
        خدا را شکر خردگان هم نتوانست جواب پستهای وبلاگ مرا بدهد ، شما که شمایید . حتی یک بحث نشده است که کاری از پیش ببرید ، یک بحث .
        « در دعاوی تاریخ اسلام و خاصه تاریخ پس از رحلت پیامبر ذره ای طبری را قبول ندارید . »
        اینکه ذره ای را قبول نداریم چه کسی گفته است ؟ اینکه ذره ای از تاریخ طبری را از بعد از رحلت پیامبر قبول نداریم را چه کسی گفته است ؟ .
        « چگونه می شود طبری در نقل مستقیم تاریخ یا نقلی که با واسطه حداکثر یک نفر از وقایعی که مربوط به دوره خودش بوده برای شما نامعتبر است اما در نقل وقایعی مربوط به صدها و هزار سال قبل تر معتبر ؟ »
        بنده خدا پاسخت را دادم ، درباره کورش منابع و تواریخ ایرانی مفصلند و خدا را شکر سعی میکنم هر روز یک قسمتی اش را در وبلاگ بررسی کنم که کار آسانی نیست . درباره ساسانیان هم اتفاقا تاریخ طبری معتبر است ، همچنانکه برای تاریخ بعد از اسلام هم است . اما پیشتر هم گفتم وقتی ماجرایی به بزرگی غدیر را نقل نمیکند یعنی یک چای کارش برای تاریخ اسلام می لنگد ، این شما بودید که جواب مرا ندادید . درباره زمان ساسانیان هزار سال نیست که کسی بخواهد خرده بگیرد ، اگر اینطور بروید باید منکر تواریخ یونانی هرودوت و گزنفون هم شوید چون یک نسخه از آن از زمان اشکانیان هم نیست چه رسد به اینکه بخواهند درباره کورش حرف بزنند و ایضا باید منکر کامل گاتها نیز شوید . اما اگر بر حرف ما باشید که میگوییم طبری بعنوان کتابی تاریخی در تاریخش مطلبی را آورده است و اگر خلاف آن در سند محکم تری بود آنرا رد میکنیم و اگر نبود خیر .
        « واسطه ها تا هزار سال قبل و زمان کورش و … چه کسانی بوده اند ؟ تا بعد به راستگویی ایشان هم برسیم . »
        اگر بر حرف مایی که گفتیم اگر سندی قوی تر از طبری بود آنرا قبول میکنیم وگرنه نه . طبری کتابی تاریخی است ، حواست مثل اینکه نیست ؟ کتابی تاریخی که روایت را نقل کرده است ، تاریخی است و باد هوا نیست که بخواهد کسی به آن همینطوری ایراد بگیرد ، جدای از این اولاً من درباره کورش خدا را شکر در وبلاگ پستهای مفصلی را گذاشته ام و روایت طبری و کتب دیگر شبیه به متن اوستاست !! و از این حیث من نیز که وجود شخصیت های اوستا را کاملا قبول ندارم حتی زرتشت ، پس اعتماد زیادی به طبری و سلسله های کیانیان و پیشدادیان منعکس شده در تواریخ ایرانی ندارم اما درباره اشکانیان و ساسانیان به دلیل متأخرتر بودن وضعیت کاملا فرق میکند و نه تنها طبری بلکه در بسیاری از کتب دیگر هم ماجراهای مشابهی را می بینیم [ حتی با تواریخ یونانی هم اشتراکات پیدا میشود بر خلاف هخامنشیان که اصلا در تواریخ ایرانی هخامنشیانی وجود ندارد ] و البته دوران ساسانیان هخامنشیان نیست که چندین و چند قرن با طبری فاصله داشته باشد بسیاری از روایات میتوانند درست و صحیح باشند . بنابراین وقتی سندی قوی تر از طبری و محکم تر از آن نباشد کاملا طبری صحیح است . درباره هخامنشیان هم اگر تواریخ یونانی و کتیبه بیستون و … نبودند ، میشد به گفته طبری کاملا اعتماد کرد .
        « به تحقیق شما و جناب فاطمی در چنین نقل هایی حجیت روایی را یکسره به زباله دان انداخته و سراغ حجیت عقلی می روید و اما بر زردشتیان همین روش را خرده گیری می کنید . »
        برای این حرف دروغتان شما را به مضمون جمله ام در پاسخ به پاسخ خردگان درباره شرک کورش صاحب استوانه ارجاع میدهم :
        دلایل عقلی وقتی حجت اند که دلیل نقلی پشت آنها باشد و یا برگرفته شده از دلیل نقلی باشند .
        این دلیل نقلی هم میتواند قرآن ، روایات محکم و یا ادله محکم و بدیهی فلسفی و منطقی باشند . این شمایید که دلایل نقلی را به زباله دان انداخته و وجود زرتشت و تحریف نشدن گاتها را قبول دارید در حالیکه یک دلیل نقلی بر تأیید ادعای خود ندارید که شخصی به نام زرتشت وجود داشته باشد .
        لطفا عیوب خود را به ما برچسب نزنید .
        من این حرف شما را قبول ندارم ، ملاک اول دلیل نقلی است بعد عقلی . اینرا مدیر خردگان هم گفت برای توجیه شرک کورش که اختلاف در شرک کورش در پژوهشهای تاریخی نیست [ چون شرکش با پژوشهای تاریخی اثبات شده است ] و بحث فلسفی است و طریقت و … ، اما ایمیل هم برایشان دادم که ملاک اول دلیل نقلی است نه عقلی ، این برمیگردد به همان براهین علمی که گفتم دین اسلام اساس و پایه اش براهین علمی است و نه عقل فرد .

      • اگر بر حرف مایی که گفتیم اگر سندی قوی تر از طبری بود آنرا قبول میکنیم وگرنه نه . طبری کتابی تاریخی است ، حواست مثل اینکه نیست ؟ کتابی تاریخی که روایت را نقل کرده است ، تاریخی است و باد هوا نیست که بخواهد کسی به آن همینطوری ایراد بگیرد ، جدای از این اولاً من درباره کورش خدا را شکر در وبلاگ پستهای مفصلی را گذاشته ام و روایت طبری و کتب دیگر شبیه به متن اوستاست !! و از این حیث من نیز که وجود شخصیت های اوستا را کاملا قبول ندارم حتی زرتشت ، پس اعتماد زیادی به طبری و سلسله های کیانیان و پیشدادیان منعکس شده در تواریخ ایرانی ندارم اما درباره اشکانیان و ساسانیان به دلیل متأخرتر بودن وضعیت کاملا فرق میکند و نه تنها طبری بلکه در بسیاری از کتب دیگر هم ماجراهای مشابهی را می بینیم [ حتی با تواریخ یونانی هم اشتراکات پیدا میشود بر خلاف هخامنشیان که اصلا در تواریخ ایرانی هخامنشیانی وجود ندارد ] و البته دوران ساسانیان هخامنشیان نیست که چندین و چند قرن با طبری فاصله داشته باشد بسیاری از روایات میتوانند درست و صحیح باشند . بنابراین وقتی سندی قوی تر از طبری و محکم تر از آن نباشد کاملا طبری صحیح است . درباره هخامنشیان هم اگر تواریخ یونانی و کتیبه بیستون و … نبودند ، میشد به گفته طبری کاملا اعتماد کرد .
        « به تحقیق شما و جناب فاطمی در چنین نقل هایی حجیت روایی را یکسره به زباله دان انداخته و سراغ حجیت عقلی می روید و اما بر زردشتیان همین روش را خرده گیری می کنید . »
        برای این حرف دروغتان شما را به مضمون جمله ام در پاسخ به پاسخ خردگان درباره شرک کورش صاحب استوانه ارجاع میدهم :
        دلایل عقلی وقتی حجت اند که دلیل نقلی پشت آنها باشد و یا برگرفته شده از دلیل نقلی باشند .
        این دلیل نقلی هم میتواند قرآن ، روایات محکم و یا ادله محکم و بدیهی فلسفی و منطقی باشند . این شمایید که دلایل نقلی را به زباله دان انداخته و وجود زرتشت و تحریف نشدن گاتها را قبول دارید در حالیکه یک دلیل نقلی بر تأیید ادعای خود ندارید که شخصی به نام زرتشت وجود داشته باشد .
        لطفا عیوب خود را به ما برچسب نزنید .
        من این حرف شما را قبول ندارم ، ملاک اول دلیل نقلی است بعد عقلی . اینرا مدیر خردگان هم گفت برای توجیه شرک کورش که اختلاف در شرک کورش در پژوهشهای تاریخی نیست [ چون شرکش با پژوشهای تاریخی اثبات شده است ] و بحث فلسفی است و طریقت و … ، اما ایمیل هم برایشان دادم که ملاک اول دلیل نقلی است نه عقلی ، این برمیگردد به همان براهین علمی که گفتم دین اسلام اساس و پایه اش براهین علمی است و نه عقل فرد .

  2. خدا طعم محبت اهل بیت رو به همه بچشونه.
    در طول تاریخ یونانی ها افغان ها مغول ها و…به ایران حمله کردند الان کی در ایران به هلنیسم یا شمنیسم معتقد هست؟ در دوران مغول حتی ایلخانانی مثل سلطان محمد خدابنده مسلمان شیعه هم شدند.این نمونه ای از جاذبه اسلامی که اگر درست معرفی بشه اون مغول وحشی شمن رو هم جذب می کنه.عملکرد این دولت اون دولت برای ما ملاک نیست.
    کیفیت حکومت واقعی اسلامی رو اگر میخوایید بدونید دستکم نامه های امیرالمومنین(جانم فدای ایشون) رو به کار گزارانشون مثل عثمان بن حنیف و مالک اشتر بخونید.
    امثال خالد و مغیره هم برای ما پشیزی ارزش ندارند و از مهاجمین به خانه حضرت زهرا سلام الله هم بودند.

    • اگر یه سَری به بیمارستانها و قبرستانها و روستاها و سفره مردم بیاندازید ،
      طعم محبت اهل بیت رو در این چهل سال گذشته به اندازه کافی مشاهده خواهید کرد.
      اعتیاد و تن فروشی و کلیه فروشی که دیگر جای خود دارند ……….

      • بزرگوار گفتیم که ملاک ما حکومت ها نیستند.افرادی مثل شیخ طوسی و اتفاقاتی که براشون افتاد چی بگن؟ اگر اینجوری فکر می کردند که مکتب ما نابود شده بود.حفظ ایمان در مصایب ارزشمند هست از امثال میثم تمار گرفته تا شیعیان امروز…

      • صحیح! خوش به حال زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان و بوداییان و پیروان دیگر ادیان که نه مریض میشوند! نه فقر به سراغشان می آید! نه معتاد دارند نه قاتل و جنایتکاری نه دزد و اختلاسگری نه مفسد و نه ظالمی!

        تمام اینهاو این حجم از نایس بودن هم به خاطر آن است که محبت اهل بیت در دلهایشان نیست.

        شاید باورش براتون سخت باشه ولی پیروان دیگه اصلا هیچ وقت نمی میرند!!
        تمام بلایای عالم و تمام بی عدالتی ها تقصیر دین اسلامه:/
        این است منطق یک متعصب باستانگرای زرتشتی¿¡….

    • در زمان خلافت عثمان و علی بود که قیامهای ایرانیان بر علیه کارگزاران عرب به اوج خود رسیده بود
      و آنها هم در زمان خلافتشان کمتر از خالد و عمر در ایران جنایت نکردن ،
      ولی چون میدانستم که درج روایات تاریخی منفی از علی سانسور میشوند
      به روایتی از جنایت خالدبن ولید ملقب به سیف الله بسنده کردم تا سانسور نشود .

      • لعنت خدا بر خالد بن ولید ما هم اینو جنایتکار میدونیم.در وهله اول هم دشمن اهل بیت سلام الله بود.
        عثمان چوب بی تدبیری شو خورد چون که امثال مروان حکم رو مشاوره خودش کرد و….
        بفرمایید منبع قوی برای عدم عدالت امیرالمومنین علیه السلام ارایه کنید.با سند و مدرک. اینم در نظر داشته باشید که مولف کتاب از چه مکتبی و زمانی هست؟اموی؟عباسی؟مثل یاقوت حموی از خوارج؟…
        بفرمایید بنویسید.سپاسگزارم.

  3. الان قضاوت درباره یه دین بر مبنای عملکرد دولت این و اون آیا روشی علمی هست؟ چرا دانشمندان مسلمان رو نمی بینید؟
    هرچند خالد و مغیره مطرود هستن از نظر ما،،اما شاهان ساسانی چه می کردند که پشتیبانی مردم را از دست دادن و از اعراب بادیه نشین شکست خوردند؟ ایران با روم هم می جنگید چرا مردم ایین رومی ها رو نپذیرفتند؟پس این جاذبه خود اسلام بود که همه رو جذب کرد.

    لب کلام در طول تاریخ با اینکه هزاران نفر سعی در از بین بردن مکتب اهل بیت کردند و هزاران نفر رو گردن زدند و شکنجه کردن باز هم بخاطر ریشه و اصالتش باقی موند و خواهد موند تا به دست صاحبش برسه،

    • اگر کمی عمیق تر نگاه کنید می بینید که تهاجم رومیان و یا مغولان به ایران ،
      فقط لشگرکشی نظامی بود ولی اعراب مسلمان بغیر از کشتار و ویرانی و چپاول
      اموال، بدنبال تغییر اجباری فرهنگ و زبان و دین و آیین آن ملتها هم بودند .
      بهمین دلیل از ایران تا مردم سرزمینهای شمال افریقا عرب زبان شدند .
      البته ایرانیان بعد از پایان دو قرن سلطه امویان و عباسیان و بهمت سلسله صفاریان و سامانیان مجددا تشویق
      به تکلم زبان فارسی شدند ولی در هر جمله آن چند کلمه عربی شنیده میشد و هنوز هم میشود
      و با زبان پارسی قبل از تهاجم اعراب بسیار تفاوت داشت .

      در ضمن مردم ایران باستان آنقدر ابله نبودند که خودشان را از چاله به چاه بیاندازند
      و زنان و کودکان خود را بدست اعرابی که به بیابانگردی و راهزنی شهرت داشتند بسپارند .
      اگر خیانتهای سلمان فارسی و برملا کردن نقاط ضعف تاکتیکی ایرانیان نبود ،
      اعراب رویای چنگ انداختن به ثروت تیسفون و به کنیزگرفتن زنان ایرانی را هم نمیدیدند.

      • عمیق تر نگاه کردم دوست عزیز.دیدم ارغون شاه بودیسم رو دین رسمی کرده بود.هلاکوخان تحت تاثیر ملکه دوقوز مسیحیت رو تقویت کرد اما مردم همچنان بر ایین اسلام ماندند.(رجوع کنید به امپراطوری صحرانوردان)
        برای فرمایش تون در مورد حضرت سلمان سلام الله منبع ارایه بدین.ممنونم

      • خب پردیس عزیز
        شما چه دوست داشته باشید چه نه…شیعه الان یه قدرت مطرح در جهانه.حالا هرچقدرم ان قلت بیاد.متاسفانه کامنت های شما هم همش بدون مدرک و سند هست یا ارجاع به امثال طبری.اگر واقعا طبری میخونید ببینید محمد بن جریر در مقدمه کتابش درباره تالیفاتش چی گفته؟
        اگر ایین شما حرفی برای گفتن داره جای تخریب بفرمایید اندیشه خودتون رو تبلیغ کنید ما هم منتظریم
        فی امان الله

  4. خونین ایرانیان در قادسیه
    سپاه عرب به فرماندهی سعدبن ابی وقاص درزمینهای مرزی ایران اردو زده بود ودر روستاهای مرزی
    تاخت و تاز می کرد . رستم فرخزاد سپهسالارارتش ایران نیزدرپادگان نظامی منطقه بلاش آباد اردو زده
    بود واز آنجا حرکات سپاه عربان را زیر نظر داشت تا جلوی پیشروی عربها به داخل ایران را بگیرد .
    رستم جهت جلوگیری از جنگ و برگرداندن عربان به سرزمینشان حجاز، با عربها گفتگو کرد که خاک
    ایران را ترک کنند ولی آنها قبول نکردند . ایرانیها می دانستند عربان آدمهای گرسنه وفقیری هستند لذا
    فکر کردند که اگر به آنها ؼذا بدهند و آنها را سیر کنند شاید به حجاز برگردند . پیشنهاد آذوقه به عربان
    داده شد ولی آنها به آن رضایت ندادند. رستم از اوضاع ایران به خوبی آگاه بود و خوب میدانست که
    درگیری های داخلی، ارتش ایران را ضعیؾ کرده است . بنابراین یزدگرد شاهنشاه ایران را در جریان
    خطرعربها قرارداد .
    رستم فرخزاد در محرم سال ۱۶ هجری با سپاهی ۶۰ هزار نفری از فرات عبور کرد و درکنارشعبه ای
    ازرودخانه فرات اردو زد. آن سرزمین قادسیه نام داشت .
    به گفته طبری، رستم چندین مذاکره با فرماندهان عرب کرد ولی آنان تنها سه راه را پیش ایرانیان
    گذاشتند :
    – یا مسلمان شوید.
    – یا خراج بدهید )ایران باج گذار و زیرنظرعربان شود(
    – یا بجنگید .
    ۱۰
    بعد از این پیشنهادات رستم با فرماندهان ارتش و شاهنشاه گفتگو نمود . ولی هیچ کدام حاضر به باج
    دادن به عربها نشدند . یزدگرد در فکر شکوه و جلال گذشته ایران بود از طرفی روحیه ملی و وطن
    پرستانه اش اجازه این را به او نمیداد که تن به خواستهای عربهای وحشی بدهد . او میدانست که عربها
    ملتی بدبخت و گرسنه هستند و ایران چندین بار به آنان کمک نموده و آنان را از قحطی بیرون آورده
    است و همیشه از آنان در برابر کشورهای متجاوز محافظت نموده . لیکن هرگز تصور نمی کرد روزی
    آنان قصد تجاوز به امپراتوری ایران را داشته باشند . طبری میگوید : رستم از رود حیره عبور کرد و
    دربرابر لشکر اعراب صؾ آرایی نمود . فریادهای لشکر عرب از دور به گوش میرسید که سپاه را
    تشویق نموده تا اگر پیروز شوید زمینها – ثروتها – پسران و دختران مجوسان )ایرانیان( از آن شما
    خواهد شد و اگر شکست بخورید بهشت و پاداش اخروی در انتظار شما خواهد بود . به گفته طبری در
    نبرد قادسیه ۳۳ قبیله عرب با لشکر سعد ابی وقاص همراهی نمودند . عرب چیزی برای از دست دادن
    نداشت . او آمده بود تا یا به سرزمینهای پر نعمت ایران دست پیدا کند و یا در راه خدا کشته شود . جنگ
    آؼاز شد و روز نخست ایرانیان ۵۰۰ تن از عربان را کشتند . بیشترین کشته شدگان از قبیله بنی سعد بود
    عده ای ازایرانیان نیزکشته شدند . روز دوم ایرانیان بر عربها چیره شدند و بیش از ۲۰۰۰ تن از آنان
    را کشتند . روز سوم نیز همین گونه بود و عربها دست به شگردی نطامی زدند و چشم فیلهای سپاه
    ایران را کور کردند و فیلان به حالت رمیده شدند و تعداد کثیری از ایرانیان در زیر دست و پای فیلان
    کشته شدند . روز چهارم نبرد تا پاسی از شب ادامه داشت . پس از فرارسیدن شب ایرانیان به اردوگاه
    های خویش بازگشتند و سلاحها را بر زمین نهادند و استراحت کردند.بعد از نیمه شب هنگامیکه ایرانیان
    خواب بودند، شبیخون بزرگی از لشکر عرب به سوی ایرانیان وارد شد و نبرد خونینی شروع گشت و
    عده کثیری از ایرانیان و عربها کشته شدند . به گفته طبری در همین شب رستم توسط یک عرب
    سربریده شد و شالوده ارتش ایران با کشته شدن رستم فرخزاد از هم پاشید . در این نبرد ۴ تن از
    سرداران بزرگ ایران به نامهای پیروزان – بندوان – بهمن جازویه – بزرگمهرهمدانی کشته شدند و
    ارتش ایران شکست خورد

    • یکی از مهم‌ترین و سنگین‌ترین ضرباتی که رستم فرخزاد بر پیکره‌ی ایران وارد نمود، کودتای وی علیه آزرمیدخت (ملکه‌ی وقت ساسانیان) بود. بدین صورت که رستم فرخزاد به خاطر مسائل شخصی، با ارتش تحت امر خود به تیسفون حمله کرده؛ آزرمیدخت را کور کرد و سپس او را کشت.

  5. سقوط پایتخت ایران وؼارت کاخ سلطنتی
    با کشته شدن رستم سپاه ایران به حالت متزلزل در آمد و خود یزدگرد)شاهنشاه( در راس ارتش قرار
    گرفت و آماده مقابله با هجوم اعراب به پایتخت ایران گشت . به گفته طبری جنوب عراق بعد از فتح
    تازیان، ویران و روستاها و شهرهای آنجا دچار قحطی شد و در سال ۱۷ هجری بخش زیادی از مردم
    آنجا از گرسنگی تلؾ شدند . وبا و بیماریهای مرگبار روانه آنجا شد . درطول ۹ ماه بعد از رخداد
    قادسیه سعد ابی وقاص چندین لشکر روانه ماورای فرات کرد . در این هنگام یزدگرد در منطقه بابل
    عراق بر کرانه فرات مستقر شده بود تا سد راه لشکر تازیان از ورود به پایتخت ایران شود . مهران – هرمزان – نخویرگان که از سرداران ایران بودند وی را یاری دادند . فیروزان در جنگی از سعد ابی
    وقاص شکست خورد و لشکرش کشته شدند و بابل به تصرؾ سعد در آمد . این فتح اعراب را نزدیک
    به تیسفون کرد و خطر حمله جدی شد . هرمزان برای جمع آوری لشکری از مردم راهی اهواز گشت .
    فیروزان به همین قصد راهی نهاوند شد . شهریار درکوتی به نزدیکی تیسفون رفت و در انجا مستقر شد
    نخویرگان در ؼرب تیسفون در ناحیه شرقی بابل مستقر شد . فرخان و پیهومان هر کدام در نواحی از
    جنوب ؼرب تیسفون مستقر شدند . ولی باز این لشکر آرایی های ایرانی ها در برابر عربهای جنگجو و
    قبایل متعدد عربستان ناچیز بود و از طرفی دیگر کشور در مرحله بحران قرار داشت.
    ۱۱
    به گفته طبری شمار لشکر عرب بیش از ۱۰۰ هزار مرد جنگجو بوده است لشکر ایران بعد از
    مقاومت هایی شکسته شد و عربان تیسفون ؼربی را محاصره کردند . در نتیجه یزدگرد از ناحیه ؼرب
    پایتخت به شرق تیسفون منتقل شد . شهر تیسفون یکی از آبادترین – پررونق ترین – زیباترین و
    متمدن ترین شهرهای خاورمیانه بود . ثروتهای ۱۲۰۰ سال شاهنشاهی ایران درآنجا اندوخته شده بود .
    مجسمه های طلای پادشاهان گذشته – مجمسه طلای حیوانان – تاج های شاهنشاهی نوشیروان و
    خسروپرویز – جامهای زرین چندین هزار ساله و . . . از طرؾ دیگر خبر شکست ایران به گوش
    مردمان عربستان رسید و به گفته تاریخ نویسان عرب بیش از نیم میلیون نفربرای بدست آوردن این
    جواهرات و طلاها روانه تیسفون شدند . مدافعان ایرانی بیش از دو ماه مقاومت نمودند . در همین حین
    هیئتی از ایران جهت صلح و پیشنهاد واگذارکردن جنوب عراق به عربها راهی لشکر عربان شد . ولی
    مسلمانان آن را رد کردند و محاصره شهر را ادامه دادند . در نتیجه مردمان از گرسنگی گربه ها و
    سگان شهر را خوردند و به تدریج از روی ناچاری شهر را تخلیه کردند . تیسفون ؼربی در سال ۱۹ سقوط کرد . چند ماه بعد کل پایتخت به تصرؾ عربها در آمد . تازیان پایتخت ایران را ؼارت کردند . کاخ سلطنتی را تسخیر کردند . فرشها،جامهای طلا،پرده های
    زربفت را به تاراج بردند . خزانه کشور در پایتخت مملو از طلاوجواهرات بود . تازیان خزانه را خالی
    کردند . عربهای وحشی وبی تمدن به جان ناموس شهر افتادند….

  6. ارسال کاروان ؼنائم و اسرای ایرانی به مدینه -■
    بعد از فتح پایتخت وچند شهر دیگر ایران وؼارت آنها، عربان تصمیم گرفتند ؼنایم را برای عمر و
    خانواده هایشان به مدینه بفرستند . کاروانی شامل سه هزار شتر بار طلا و جواهرات، چندین هزار شتر
    بار ؼنایمی که از خانه های مردم ؼارت کرده بودند،به همراه حدود شصت هزار دختر و زن جوان
    ایرانی، وده ها هزار پسربچه ونوجوان ایرانی را پیاده راهی مدینه کردند . سواران شلاق بدست عرب
    در طول راه مواظب آنها بودند که فرار نکنند . در طول مسیر که ماهها طول کشید مردان عرب با ناموس
    ایرانی چه ها که نکردند . خیلی از پسر بچه ها و دختر بچه ها در راه تلؾ شدند . در نهایت کاروان به
    مدینه رسید ودر بیرون مدینه اردو زد . عمر خلیفه دوم برای دیدن اسرا و ؼنایم آمد . با دیدن آن همه زن
    ایرانی، گفت : به الله پناه می برم از شر بچه های این زنان ) چون به همه تجاوز شده بود ( عمر دستور داد مردان عرب مدینه و شهرها و قبایل اطراؾ در روز مشخصی در اردوگاه جمع شدند . او
    دختران و زنان ایرانی را به عنوان کنیز، و پسران ایرانی را به عنوان ؼلام بین مسلمانان تقسیم کرد .
    عربان پسرهای ایرانی را اخته کردند.این پسرها و دخترهای ایرانی تا آخر عمر نوکری ،کلفتی و….
    عربها را می کردند خیلی از آنها هنگام فرار کشته شدند عده ای خودکشی کردند عده ای هم که زنده
    ماندند تا آخر عمر خانواده های خود را ندیدند ودر ؼربت مردند

  7. با درود در نوشته های قبلی من حرف ی به جای غ چاپ شده مثل غارت

  8. طبری در این گزارش مینویسد : مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست . آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند – چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید .
    بلاذری درباره فتح شهر ابله (شهر ایرانی کرانه شرقی رودخانه دجله) مینویسد : جنگجویان عرب در شهر به کلوچه های ایرانی برخوردند که به آنان گفته شده بود این کلوچه ها باعث فربه شدن انسان میشود . سپس آنان تعدادی از این کلوچه ها را خوردند و به بازوان خود نگریستند و پرسیدند پس چرا هیچ تفاوتی حاصل نشد ؟؟؟؟ بلی ایران به دست چنین مردمانی فتح شد که فرق کافور و نمک و طلا و نقره را نمی دانستند .

  9. ●- طبری گنجینه ایران در تیسفون را بالغ بر ۸۶۵ میلیون درهم تخمین زده است که در تاریخ بشریت یکی از بی سابقه ترین اموال حکومتی بوده است . وی میگوید – بعد از آنکه خمس این مبلغ برای خلیفه جدا شد – بقیه جواهرات و گنجینه پادشاهان گذشته ایران بین ۶۰ هزار جنگجوی مسلمان تقسیم شد و به هر کدام از آنان ۱۲ هزار درهم رسید .
    ●- یکی دیگر از فجایع تاریخ ایران پاره شدن فرش بهرستان بود . این فرش که در ۹۰۰ مترمربع ۶۰ ) ذرع در ۶۰ ذرع (از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود، نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود و شاهان را در شکارگاه و بزمهای سالانه و باغهای وسیع نشان میداد . عربان فرش بهارستان را روانه مدینه نمودند تا خلیفه از آن بهره برد . عمر با دیدن این هنر شگفت تاریخی بر آن شد تا آنرا به عنوان فتوحات اسلام نگه دارد و نشان از بزرگی اسلام و مبارزات مردمان عرب قرار دهد امام علی با نگهداری این کالای پر ارزش مخالفت نمودند و گفتند این کالای با ارزش باید بین همه بزرگان تقسیم شود تا همگان بهره ببرند . بدین گونه فرش تکه تکه شد و هر تکه به بزرگی از شهر داده شد. حضرت علی)ع( سهمش را به ۲۰۰۰ درهم فروخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code