خانه / شخصیت ها / مستشرقان / دیگر مستشرقان / زرتشت و دکتر آسموسن / ابهام در زندگی زرتشت

زرتشت و دکتر آسموسن / ابهام در زندگی زرتشت

فرستنده: سید محمد ناطقی
به قلم یس پیتر آسموسن Jes Peter Asmussen
نگاشتن شرح حال کامل و جامعی از زندگی و فلسفه و عقاید پیامبران و شخصیت های بزرگ مذهبی مثل کنفوسیوس، بودا، مسیح، یا حضرت محمد کاری به غایت دشوار و در نهایتِ سختی و اشکال است. اما تحقیق و نگارش شرح احوال هیچیک از آن پیامبران به سختی و پیچیدگی و دشواری تحقیق در مورد زرتشت نیست و این دشواری به حدی است که گاه کار را به کلی غیر ممکن به نظر می رساند.
حقایق و جزئیات تاریخی درباره زمان و عصر زرتشت، حیات و زندگانی او محیط و وضع اجتماعی دوران او و غیره آنچنان در تاریکی ایام و اعصار مدفون است که شخصیت خود زرتشت را ـ بر خلاف آنچه در مورد حضرت مسیح و حضرت محمد می بینیم ـ برای مذهب زرتشتی کاملاً خالی از اهمیت ساخته است. حتی اگر در این طریق جلوتر برویم می بینیم که نه تنها شخصیت او (به عنوان یک فرد) بلکه آثار و اصلاحات مذهبی و اجتماعی که به عمل آورده نیز در مذهبی که به نام او زرتشتی نامیده می شود آنچنان که باید حائز اهمیت و طرف توجه نیست…
اما حقیقت آن است که متأسفانه اطلاعات ما درباره زرتشت کم و محدود است و آنچه بعدها درباره وی و حیات او گفته شده است کمکی به کشف حقایق نمی کند. [لازم به تذکر است که تألیف دینکرد قرن ها بعد از تمام تواریخ ولادت زرتشت بوده است].

منبع: کتاب دیانت زرتشتی، مجموعه سه مقاله از: پروفسور کار بار و پروفسور آسموسن و دکتر مری بویس، ترجمه: فریدون وهمن، تهران، انتشارات جامی، چاپ اول (این ناشر)، ۱۳۸۶ش، ص ۹۹ و ۱۰۰

دیانت زرتشتی ص 99

دیانت زرتشتی ص ۹۹

دیانت زرتشتی ص 100دیانت زرتشتی ص ۱۰۰

شناسنامه دیانت زرتشتی

همچنین ببینید

ابهام در معنای نام زرتشت

به قلم مدیر سایت از هرجهت که بنگریم، دین زرتشت و تاریخ آن، بسیار در …

۱۶ نظر

  1. در همین مقاله بر وجود زرتشت تاکید و تایید کامل دیده می شود و اینکه زرتشت بر خلاف ابراهیم و نوح شخصیت اسطوره ای نیست .
    اما ابهام در زندگی زرتشت را کسی رد نمی کند . مسلما در زندگی زرتشت برای ما ابهامات بسیار موجود است . همانطور که در زندگی پیامبر اسلام ، عیسی و موسی و … هم ابهامات بسیار موجود است .
    اگر بخواهیم این ابهامات را در شکل و موضع و کمیت و کیفیت قیاس کنیم کاری عبث است . چگونه می توان بر مبنای گزاره های علمی و تاریخی نوین دو شخصیت که هزاران سال فاصله بینشان وجود دارد با هم قیاس کرد . اما اصل و واقعیت غیر قابل انکار ابهامات است .
    اگر بخواهیم ابهامات را مبنای اعتقاد یا بی اعتقادی بدانیم اکثر شیعیان باید از دین خود برگردند چرا که یکی از مبهم ترین شخصیت های تاریخی که در هیچ کتابی نه از تولدش و نه از رفتار و زندگی اش هیچ چیز موجود نیست اصل اعتقاد امروزین ایشان را تشکیل می دهد .
    چگونه همین ابهام در مورد امام دوازدهم که به جز شیعیان نه کسی او را دیده و نه کسی به او باور و ولادت اش را قبول دارد را نمی پذیرند و به ابهاماتی که تاریخ در جزئیات زندگی زرتشت پدید آورده چسبیده اند .
    کدام منطق علمی می تواند وجود امام زمان را ثابت کند و همزمان با همان مبانی وجود زرتشت را نفی کند ؟

    • برای تأکید بیشتر :
      اما تحقیق و نگارش شرح احوال هیچیک از آن پیامبران به سختی و پیچیدگی و دشواری تحقیق در مورد زرتشت نیست و این دشواری به حدی است که گاه کار را به کلی غیر ممکن به نظر می رساند.
      بازهم تأکید بیشتر :
      که گاه کار را به کلی غیر ممکن به نظر می رساند.

      اینکه شما هیچ گاه نمیخواهید متنی که بر خلاف عقایدتان است را بخوانید مشکلی نیست ، اما بهتر است اگر هم میخواهید نقد کنید حداقل قبلش متن را درست و کامل بخوانید .
      ابهام در زندگی زرتشت آنقدر زیاد است که برخی منکر وجود او شده اند ؛ و اما :
      آقای مدیوماه با این حرف :
      « اینکه زرتشت بر خلاف ابراهیم و نوح شخصیت اسطوره ای نیست . »
      فقط این سخن می ماند :
      تورات و انجیل و قرآن وجود این شخصیت ها را تأیید میکنند ، اما فقط گاتها است که وجود زرتشت را تأیید میکند ، در سراسر اوستا خرافات و شرک موج میزند و زرتشت هرچه میگذرد شخصیتی نمیمه خدائی شده است ، به این میگویند اسطوره .
      چندین پیامبر و ائمه (ع) که از جمله صادقان روزگار خود بوده اند به وجود حضرات نوح و ابراهیم (علیهم السلام) گواهی داده اند اما هیچ پیامبر دیگری و التبه ائمه هم به وجود زرتشت گواهی نداده است . فقط نام پیامبری برای ایرانیان را ذکر کرده اند !!! که این هیچ ربطی به زرتشت ندارد
      و اما بحث را به امام دوازدهم کشانده اید :
      بحث امام دوازهم با منابع تاریخی مفصل و معتبر قابل اثبات است و نمیخواهم بحث کنم چون در نهایت هماننده بحثهای دیگر چیزی برای گفتن نخواهی داشت اما به ذکر این نکته بسنده میکنم :
      پیامبری آمد به نام محمد بن عبدالله (ص) که در صادق بودن او کسی شکی نداشت ، قرآنی که با خود آورد ، اعجاز داشت و بلاغت در آن موج میزد ، کتاب او بطور کامل بدست ما رسیده است و او کاملاً به وجود امام دوازدهم گواهی داد .
      حال ، آیا پیامبر دیگری از وجود زرتشت حرفی زده است ؟ .
      و آنجا که گفت :
      « اگر بخواهیم این ابهامات را در شکل و موضع و کمیت و کیفیت قیاس کنیم »
      ببینیم این ابهامات در کجاست :
      وجود زرتشت .
      زمان وجود او [ انهم با اختلافی چندین قرنی ] .
      تاریخ ولادت او [ با اختلاف چندین قرنی ] .
      پیامبر بودن یا نبودن او .
      موحد بودن او .
      نسبت دادن گاتها به او .
      حال ، این ابهامات درباره پیامبر ما و یا حتی حضرات عیسی و موسی (علیهم السلام ) هم تمامش است ؟ آیا یکی از آنها هم است ؟ .

      اگر چه این طرز حرف زدن آنهم برای رد کردن این چنین حرفهای که ردش کاملا روشن است برای من آسان نیست اما به توصیه آقای فاطمی .

      • با کدام سند از قرآن اثبات می کنید که امام یازدهم فرزندی به نام مهدی داشته است ؟
        با کدام گواهی از کتب تاریخی غیر شیعیان ( ادعای شیعیانی که بر اساس عقاید پدران و مانند شما متعصبانه نظر می دهند که گواهی قابل قبول به حساب نمی آید ) ثابت می کنید که امام دوازدهم فرزند امام حسن عسگری بوده ؟
        همه اینها یعنی ابهام . وقتی کسی ولادتش به گواه معتقدانش در خفا بوده و شاهدان ولادت هم در موضوع ذینفع بوده اند چهطور انتظار قبول از طرف دیگران را دارید ؟

        مراد از این سخن ها آن است که ابهام در جایی است که ایمان نباشد . شما در کودکی که دعای فرج می خواندید و نام امام دوازدهم می بردید نه توان و نه قابلیت بررسی صخت موضوع را نداشته اید . شکی نیست تا به امروز هم نه از روی قطعیت علمی که به تعصب و ایمان دینی اعتقاد به این موضوع دارید . اما نوبت زرتشتیان که می شود سخن از ابهام می زنید !!!
        زرتشتیان هم مثل شما حق دارند به زرتشت ایمان داشته باشند همانگونه که شما به امام دوازدهمی ایمان دارید که همه شواهد منطقی و علمی بیشتر دلالت بر عدم تولد او دارد نه تولدش چرا ؟
        به گواه کتاب فرق شیعه نوشته نوبختی که خود از علمای ثقه شیعه و از نزدیکان یکی از نواب چهارگانه بوده پس از درگذشت امام عسگری شیعیان به یازده فرقه تقسیم شدند عده ای برادر او جعفر را امام دوازدهم خواندند ، عده ای حتی امامت خود او را منکر شدند چون گفتند امامی که فرزند نداشته باشد امام نیست ، عده ای در امامت او توقف کردند .
        شگفت انگیز نیست امری که به ادعای خلاف شما این همه خالی از ابهام بوده در زمان خودش این گونه در میان شیعیان پذیرفته نشده و از میان شیعیان ۱۰ فرقه ولادت او را باور نکرده اند .
        تکلیف غیر شیعه که مشخص است .

        پس این منابع تاریخی مفصل و معتبر شما ( که همگی یا در موضوع ذینفع بوده اند یا متعصب )پیش از بیان شما فاقد ارزش اعتباری هستند و به استناد کتب تاریخی امام یازدهم فرزندی نداشته است .

        • با سلام ؛ من چه گفتم ؟ :
          پیامبری آمد به نام محمد بن عبدالله (ص) که در صادق بودن او کسی شکی نداشت ، قرآنی که با خود آورد ، اعجاز داشت و بلاغت در آن موج میزد ، کتاب او بطور کامل بدست ما رسیده است و او کاملاً به وجود امام دوازدهم گواهی داد .
          حال ، آیا پیامبر دیگری از وجود زرتشت حرفی زده است ؟ .

          پرواضح است که بکار بردن شواهد علمی و منطقی عین کلی گویی است ، عین همان فردی که میگفت صد عیب قرآن !! و قابل قبول نیست .
          و بازهم :
          آیا پیامبر دیگری به وجود زرتشت گواهی داده است ؟ پیامبر ما به امام ما گواه داده است آیا پیامبر دیگری داده است ؟ .
          ائمه ما نیز گواهی داده اند ، آیا جانشین پیامبری به وجود زرتشت گواهی داده است ؟ .

          من بحث را تا وقتی جواب مرا ندهی بر سر منابع تاریخی موثق نمی برم ، جواب مرا بده . پیامبری که به استناد به آیه قرآن جز وحی سخن نمیگوید ، به وجود امام دوازدهم گواهی داده است ، کجاست گواهی پیامبر دیگری به وجود زرتشت ؟ . اینکه تو بخواهی عصمت و صداقت پیامبر اکرم (ص) را زیر سؤال ببری به من ربطی ندارد ، چه آنکه هر انسان منصف و عاقلی صداقت این مرد بزرگوار را تأیید میکند .

          در ضمن ، این فرق الشیعه موجود هم از نوبختی نیست ، در کامنتی پیشتر توضیح دادم .

          ینابیع الموده لذوی القربی را همینطوری بی اعتبار کردی ؟ این کتاب کاملاً معتبر است و میتوان بدان استناد کرد . نویسنده اش هم غیر شیعی است .

          • این روش شما که هر کتاب که خلاف دیدگاه شما است را بی اعتبار می کنید حتی از روی وجدان هم پذیرفتنی نیست .
            چه کسی گفته فرق الشیعه از نوبختی نیست !!!! شما چه اعتباری دارید که اعتبار فرق الشیعه را در مقابل نظرات اساتید و دانشمندانی چون اقبال آشتیانی زیر سوال ببرید ؟
            البته کار و روش شما همین است اگر کتابی به ضرر ماست نوشته ما نیست . در آخرهم ابزار مخصوص تقیه دارید که بگویید از روی تقیه گفته .
            دوم مگر من گفتم که پیامبر بشارت به مهدی نداده ؟
            چه طور از روی قرآن و احادیث پیامبر ثابت می کنی که مهدی همان فرزند نادیده امام یازدهم است ؟
            چه طور از روی منابع تاریخی وجودش را ثابت می کنی ؟
            هیچ ردی از ایشان در کتب تاریخی و در حوادث وجود ندارد به گواه خود شما به صورت مخفیانه به دنیا آمده ، مخفیانه بزرگ شده و مخفیانه با بعضی از نوابش سخن گفته
            اما اینکه پیامبران به وجود پیامبر دیگری بشارت داده اند . پس با این حساب حضرت آدم از نظر شما بی اعتبار است . حضرت نوح و ابراهیم و موسی بی اعتبارند چون کسی بشارت ایشان را نداده .

            حالا همین پیامبرانی که با استدلال خود شما بی اعتبار شدند چگونه می توانند مبنای اعتبار بشارت پیامبر دیگری باشند ؟
            اصلا وقتی زرتشتیان همه پیامبران سامی و ابراهیمی را قبول ندارند بشارتشان هم از نظر ایشان بی ارزش است .
            حالا تو جواب بده : اگر پیامبری توسط پیشینیانش بشارت داده نشده باشد ، پیامبر نیست ؟ یعنی اگر کسی همه ابزار و لوازم پیامبری را داشت به صرف عدم بشارت بی اعتبار می شود ؟ در کجای قرآن یا تورات نوشته شده که پیامبری که بشارت به او داده نشده بی اعتبار است .

            اگر اینطور باشد من هم می گویم دلیل برتری زرتشت برای ما ، ایرانی بودن اوست . تو یک دلیل برای ایرانی بودن پیامبر اسلام بیاور تا حرفت را بپذیرم . مگر هر صفتی که پیامبر تو داشت و دیگران نداشتند موجب بی اعتباری دیگران می شود . این هم از نشانه های تعصب و خودشیفتگی و گمراهی شماست و با این روش نمی توانید حق بودن خود را بیان کنید بلکه دقیقا ثابت می کنید که باطل هستید .

        • درباره قسمت اول که علمی حرفی زده نشده است که علمی جوابی بگیرد .
          درباره امام زمان (عج) :
          ۱ : ما با قرآن صدق و حسن ائمه را اثبات میکنیم .
          ۲ : ما با قرآن وجود امام را اثبات میکنیم ، حال این امام کیست ؟ :
          الف : با گواهی پیامبرمان وجود امام فرزند امام یازدهم را اثبات میکنیم.

          « حالا همین پیامبرانی که با استدلال خود شما بی اعتبار شدند »
          بنده خدا ، قرآن کلام خداست و این پیامبران در آن هستند ، کلام خداست متوجه میشوی یا نه ؟ چرا کامنت مرا درست نمیخوانی ؟ گفتی چرا میگویید امام دوازدهم است یکی از دلایل اصلی اش را گفتم که پیامبر به وجود او گواهی داده است و برای همین است . حواست کجاست ؟ . و این دلیل را برای وجود زرتشت کسی ندارد .
          ینابیع الموده ذوی القربی کتاب معتبری است که وجود امام ما را بیان کرده است ؛ کسی نمیتواند بی اعتبارش کند ، چرا کامنت مرا درست نمیخوانی ؟ .

          بهاءا… پیامبر نبود ؟ چرا زرتشت پیامبر است و او نیست ؟ زرتشت که شخصیتش مجهول است پیامبر است آنوقت بهاءا… پیامبر نیست ؟ بهاءا… هم ایرانی بود ، نبود ؟ ایرادش چه بود ؟ چرا به او پیامبر نمیگویید ؟ سه مستشرق وجود زرتشت را قبول ندارند آنوقت بهاءا… را که وجودش را همه قبول دارند ، پس چرا او را پیامبر نمیخوانید ؟ چرا ؟.
          چطور شد کسی که روان گاو و تقدس آتش و امشاسپندان در کتابش است ، در کل شخصیتش ابهام است ، آنوقت اینرا پیامبر حساب میکنید اما به بهاءا… که میرسید او را پیامبر حساب نمیکنید ؟ اگر میگویید قرآن گفته است خاتم انبیا ، اولاً قرآن چیزهای دیگری هم گفته است و فقط کسی میتواند اینرا قبول کند که قرآن را وحی و بدور از تحریف بداند و دوما مانی را دیگر چرا پیامبر نمیدانید ؟ .
          یک شخصیت مجهول الهویه را که اثبات وجودش آمدن نام او در یک سری اشعار تحریف شده و دارای تناقض است را پیامبر میخوانید ، انوقت بهاءا… را که کاملا شخصیتش روشن است پیامبر نمیدانید ؟ .
          اینها استدلالات بیهوده شماست که کار دستتان میدهد .

          • – بحث کلامی و استدلالی اینگونه که کتاب ما حق است ، پیامبرمان حق است ، سخن ما حق است ، هیچ ارزشی ندارد ، طرف مقابل هم معتقد است او بر حق است ، برای حقانیت و راستی دلیل لازم داری ، امثال تو به دلیل خالی بودن دستشان از دلیل فقط شعار می دهید و تبلیغ می کنید
            – گفتم از قرآن و حدیث پیامبر دلیل بیاور که مهدی پسر امام حسن عسکری است ، مدعی شدی که این دلایل در کتاب ینابیع الموده نوشته یک صوفی سنی حنفی آمده ، اما در کتاب ینابیع در مورد مهدی احادیث متواتر پیامبر در مورد اینکه مهدی از فرزندان علی و فاطمه است آمده که در این بخش به کتب اهل سنت هم اشاره شده ، در مورد امام حسن عسکری در کتاب ینابیع هرچه آمده نقل از کتب شیعیان مانند کمال الدین ابن بابویه ، غیبت شیخ طوسی و … است ، پس این دلایل مخصوص شیعه است نه همه مسلمانان ، اگر یک عالم و آیت الله شیعه بر علیه عقاید شما از کتب اهل سنت دلیل بیاورد می پذیرید ، نمونه اش آقای برقعی که او را وهابی می دانید ،
            – مولف کتاب شخصیت مطرح و درجه یک در علما نیست ، کتابش هم کتابی متاخر است و بیشتر کتابش به جهت تایید عقاید شیعه نوشته شده ، در کتاب او هیچ دلیلی از قرآن و حدیث پیامبر در تایید اینکه مهدی فرزند امام عسکری است وجود ندارد بلکه در این بخش از راویان شیعه نقل سخن کرده ، روایتهای ذکر شده هم نه متواتر و نه دارای سند صحیح هستند که در جای خودش در بررسی منابع روایی موضوع خواهم گفت .
            – من از شما خواستم با روایت متواتر از پیامبر و قرآن ثابت کنید مهدی فرزند امام دوازدهم است ، شما به یک کتاب ضعیف از عالم ناشناس صوفی حواله دادید !! این یعنی شما در اثبات مهم ترین عقیده اتان از کتاب دینی و سخن پیامبرتان ناتوانید ، با این همه ناتوانی در اثبات دین خود به دین دیگران اشکال می گیرید .

    • متأسفانه روایات بررسی شده و کتاب هم معتبر است ، فقط هم همین کتاب نیست ، کم نیستند روایات .
      اینکه بگویی من بررسی خواهم کرد و …. خواهم گفت ، باید بگویم که نه شما دارای علم رجالید و نه تسلطی ولو کم به زبان عربی دارید و … ، اما انانی که دارند این روایات را بررسی کردند . حتما میدانستید که یک فردی که تحصیلات عادی هم در این زمینه ندارد یا به قول وهابیون میخواهد استناد کند که بعضا روایان حدث غدیر هم زیر سؤال میبرند ، نمیتواند این فرد کاری از پیش ببرد ؟ .
      عالم ناشناس صوفی ؟ مذهبش را هم تغییر دادی ؟ یا دوباره از منابع بی ارزش نقل قول کردید ؟ .
      نفهمیدم ، یک کدام از حرفهای من در کامنت قبل را هم نتوانست رد کند و زرتشت را هم نتوانست اثبات کند ، اما بحث را سعی میکند در این راه نگاه دارد ، بگذریم :
      حدیث لوح فاطمه (س) برای ما شیعیان . در آن حدیث میخوانیم :
      از صُلب او [ امام رضا (ع) ] ، حسن [امام حسن عسکری (ع)] را بر خواهم آورد که دعوت کننده مردم به راه خدا و نگاهبان علم الهی است. آنگاه [پس از او] حجت خویش را با آمدن فرزندش محمد که رحمت برای جهانیان است تکمیل خواهم نمود.
      مدارک دیگری هم است .
      در منابع اهل تسنن هم وجود دوازده خلیفه و سپس وجود فرزند یازدهم را اثبات میکنیم .

      هنگامی که وارد خانه شدند دیدند حسن بن علی -صلوات الله علیه- [ امام حسن عسکری (ع) ] کفن شده و در تابوت قرار گرفته است، جعفر بن علی جلو رفت تا بر آن حضرت نماز بخواند. هنگامی که خواست تکبیر بگوید پس بچه ای که صورتش کمی گندمگون و موهایش مجعّد و دندان‌هایش فاصله دار بود، خارج شده، ردای جعفر را گرفت و به او گفت: ای عمو، من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر در حالی که چهره‌اش عبوس و زرد شده بود پا پس نهاد و پسر بچه جلو آمده وبر او نماز خواند. (کمال‌الدین۲/۴۷۵)
      متأسفانه ینابیع الموده هم آنقدر اعتبار دارد که کسی نتواند آنرا زیر سؤال ببرد و البته حدیث لوح فاطمه (س) هم نزد شیعه کاملا مورد قبول و معتبر است .
      https://hawzah.net/fa/article/view/15421
      این لینک نیز :
      http://mahdaviat.porsemani.ir/node/3316

      پیشتر هم گفتم ، ما با قرآن وجود امام معصوم در طول زمان را اثبات میکنیم و با احادیث وجود فرزند امام یازدهم را ، متوجه شدن این حرف مشکلی داشت ؟ .

      اینکه کسی این ادعاهای شگفت را میکند ، برای ما مشکلی نیست با سند حرف میزنیم ، اما قطعا کسی که در تقریبا تمام بحث ها نهایتا دیگر جوابی نداد و سکوت اختیار کرد ، این طرز ادعا کردن که میکنم و فلان و رد میکنم و … ، آیا ارزش و اعتباری دارد ؟ .

      • ببینیم بحث چه بود :
        ۱ : درباره زرتشت حرف زده شد و ابهام زیاد وی تا جایی که برخی مستشرقین وجود او را قبول ندارند ، بحث را کشاند به امام ما و ما گفتیم :
        الف : فارغ از ادله محکم تاریخی ، پیامبر ما به وجود امام زمان (عج) گواهی داده است [ که از نمونه های معتبرش را در کامنت بالا آوردیم ] ، آیا پیامبری به وجود پیامبری به نام زرتشت گواهی داده است ؟ .
        ب : روی چه حساب بر فرض وجود زرتشت هم ، بهاءا… را پیامبر نمیدانید اما زرتشت را پیامبر میدانید ؟ . ( زرتشت معجزه ای نداشته – کتابش بلاغتی ندارد – تناقض هم در کتابش است – تقدس آتش و امشاسپندان هم در کتابش است – ازدواج با محارم هم در گاتها نهی نشده است … بهاءا… هم معجزه ای نداشت – کتابش هم بلیغ نیست – در گفته هایش هم تناقض است – ازدواج با محارم هم در کتابش نهی نشده است ، عین زرتشت )
        دو سؤال فوق هیچ جوابی نداشت … .

        کسی نگفت پیش فرض این است که کتاب ما بر حق است ، خیر ، اتفاقا این امثال شماهایید که میگویید گاتها الهی است و زرتشت پیامبر !!! این پیش فرض شماست که کار دستتان داده است ، کسی حرف از پیش فرض بر حق بودن کتاب ما نزد ، مسئله پیش فرض پیامبر بودن زرتشت است که هیچ پشتوانه ای ندارد ، و ما دلیل میخواهیم بر این ادعا که با همین استدلال ، بهاءا… را هم باید پیامبر خواند .

      • من یک سوال ساده دارم : شما که می گویید از الف تا ی مذهبتان با علم و عقل قابل اثبات است چه طور برای اثبات اینکه اعتقاد شما به اینکه امام دوازدهم فرزند امام عسگری است به احادیث و روایات نقل شده و تایید شده کسانی استناد می کنید که خودشان هم نظر شما هستند ؟ !
        فرض کنید کسی ۱۲ امام را عقیده نداشت چه طور به او ثابت می کنید اعتقاد خود را ؟ با احادیث ؟ صحت احادیث را چه طور اثبات می کنید ؟
        برسیم به حدیث لوح فاطمه : این حدیث در هیچ کتاب اهل سنت و از هیچ راوی نیامده در ینابیع هم از شیخ صدوق نقل شده !!!! ( عالم صوفی مذهب سنی که از شیخ شیعه نقل حدیث می کند )
        اما روایت های این حدیث از جابر جعفی ، محمد ابن سنان ، ابونضره ، ابوالجارود و نهایتا ابو بصیر موجود است ، سند روایات جابر جعفی ، ابن سنان و ابونضره هر سه ضعیف است به دلایل متعدد در دو گزارش اول افراد مجهول در سند وجود دارند و در گزارش ابونضره از حضور جابر در زمان شهادت امام باقر سخن رفته در حالیکه جابر درسال ۷۸ از دنیا رفته لذا هر سه گزارش غیر معتبرند

        دو روایت ابوالجارود و ابابضیر دارای سند قوی تر هستند ،
        در مورد روایت ابوالجارود این سوال مطرح است که اگر ابوالجارود این لوح را گزارش کرده چرا خودش زیدی مذهب شد و فرقه جارودیه را بنیان نهاد ؟!!!
        در مورد روایت ابابصیر در سند روایت عبدالرحمن ابن سالم و بکر ابن صالح قرار دارند یکی را نجاشی تضعیف کرده دیگری را ابن غضائری
        به این ترتیب سند لوح فاطمه در تمامی ۵ گزارش مختلف آن ، حتی بر اساس مبانی رجالی خود شیعه سند صحیحی ندارد .
        مخالفت این روایت با وقایعی مانند انتخاب اولیه اسماعیل به جانشینی امام ششم اظهر من الشمس است . چگونه امام ششم با دانستن و دیدن و داشتن این لوح در ابتدا اسماعیل را به جانشینی خود می گمارند ؟ و بعد در مورد اسماعیل بدا می شود و ایشان قبل از امام ششم از دنیا می رود و جانشینی به امام هفتم می رسد ؟!!!

  2. قابل توجه مدیر سایت در پایان دادن به توهم انکار وجود حضرت زرتشت :
    در باره هر شخصیت باستانی و هر فرد نامی از ادوار کهن گفتگو بسیار میشود.
    محققان بجهت آنکه مدارک و مأخذ کافی و یکدست در باره این اشخاص وجود ندارد، در تحقیق و نتیجه گیری راههای گوناگونی را پیموده و هریک یا هر چند تنی به مقتضای نتایجی که مطابق سلیقه خود اخذ میکنند، نظراتی بیان میدارند.
    زرتشت از جمله این مردان روزگار باستان هست که در باره اش به اندازه ایی گفتگو و تحقیق و کاوش شده
    و آراء و نظرات گوناگون متفاوت و متناقض ابراز شده ……
    حتی محققانی وجود تاریخی عیسی و محمد و پیامبرانی دیگر را نیز منکر شده اند
    اما انکار شخصیت تاریخی زرتشت مطابق تحقیقات بسیاری از دانشمندان طراز اول ، نظری افراطی و بدون مأخذ
    شناخته شده چون امارات و مدارک قابل توجهی در دست هست که این نظریه را رد میکند .

    هاشم رضی در کتاب ادیان بزرگ جهان ، برگ ۹

  3. آهان پس شما فقط جستجو میکنید که هر نویسنده و مقاله نویسی خطی یا جمله ایی منفی
    بر علیه مردم و آیین باستان ایرانیان و یا برعکس آن مثبت در باره ایران بعد از اسلام
    گفته باشد، زود آنرا تیتراژ کنید بعد هم جار بزنید که بیایید کتابهای مرا بخوانید …..
    خبر ندارید که در دنیا بیش از دو میلیون کتاب غیر معتبر وجود دارد که فکر کنم
    کتابهای شما هم شامل آن بشود ……
    ولی اگر کسی مطلبی از ادوارد براون انگلیسی یا ژان کلنز یهودی بر علیه اسلام بنویسد ،
    یا آنرا حذف میکنید یا میشود غربزده و متحد دشمنان اسلام بر علیه ایران
    مثل یکی از کامنتای سانسورشده من در باره قرآن که فقط نقل قولی بود از یک فیلسوف آلمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code