خانه / شخصیت ها / مستشرقان / آرتور کریستن سن / نمونه هایی از شیوه های شکنجه و جنایت در زمان ساسانیان
آرتور کریستن سن

نمونه هایی از شیوه های شکنجه و جنایت در زمان ساسانیان

به قلم آرتور کریستن سن
آرتور کرستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان انواع شکنجه ها و جنایت ها در زمان ساسانیان را ذکر کرده است. نظر به طولانی بودن آن قسمت از کتاب، خلاصه ی آن را می آوریم:
ـ هلاک ساختن همه ی خویشاوندان، به سبب جرم یک نفر.
ـ حبس در مکانی غیر مطبوع و رها ساختن تعدادی جانوران موذی در آن مکان. گاهی مسیحیان با دست و پای بسته در سیاه چال می انداختند و تعدادی موش را با آنها همراه می کردند. جانوران گرسنه محکومین را پس از آزار و رنج متمادی پاره می کردند
ـ حبس در قلعه ی فراموشی. قلعه مستحکمی واقع در خوزستان به نام انوشبرد یا قلعه فراموشی بود؛ زیرا نام زندانیان و حتی نام آن مکان را کسی نبایستی بر زبان براند.
ـ فرو کردن میل سرخ در چشم محکوم یا ریختن روغن گداخته در چشم.
ـ ساییدن تن مجرمین در زیر پای فیل.
ـ آویختن زندانیان با انگشت بنصر (انگشت چهارم از طرف شصت).
ـ واژگون ساختن و گاه واژگونی با یک پا و تازیانه زدن.
ـ ریختن سرکه و نمک روی زخم.
ـ قطع کردن یک یک اندام ها.
ـ کندن پوست سر.
ـ کندن پوست صورت از پیشانی تا چانه.
ـ کندن پوست دست و پشت.
ـ ریختن سرب گداخته در گوش و چشم.
ـ کندن زبان.
ـ سوراخ کردن گردن و بیرون کشیدن زبان از آنجا.
ـ فرو کردن جوال دوز در چشم و در تمام بدن.
ـ دائم ریختن سرکه و خردل در دهان و چشم و بینی تا مرگش فرا رسد.
ـ کندن گوشت تن محکوم با شانه ی آهنین. برای افزایش درد و شکنجه، بر استخوان های نمایان، نفت ریختن و آتش زدن.
ـ اعدام بر روی خرمن هیزم که بر آن نفت ریخته و مهیای آتش گرفتن بود.
ـ به کارگیری شکنجه ی معروف به «نه مرگ». به این صورت که جلاد به ترتیب انگشتان دست و انگشتان پا و بعد دست را تا مچ و پا را تا کعب و سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو و آنگاه گوش و بینی و عاقبت سر را قطع می کرد.
ـ افکندن اجساد اعدام شدگان نزد حیوانات وحشی.
ـ با وعده ی آزادی یا استرداد اموال مضبوطه، وادار ساختن مسیحیان به اعدام هم کیشان خود.
ـ گرسنگی دادن در بیابانی دور و بی آب و علف تا جان سپارد.

منبع:
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن (درگذشت: ۱۹۴۵ م)، ترجمه: رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ ششم، ۱۳۶۸ ش، ص ۴۱۰ ـ ۴۲۳

آذر ۱۳۹۶

همچنین ببینید

دلیل پادشاهی پوراندخت و آزرمیدخت به روایت گیرشمن

به قلم مرتضی رمضان پور زن طبق اسناد در ایران باستان و علی الخصوص دوران …

۱۲ نظر

  1. در نسخه اصلی آن بزبان فرانسه همچین مطالبی در باب شکنجه در عصر ساسانی وجود ندارد .
    این شکنجه ها مربوط به عصر صفویه و بقصد شیعه کردن ایرانیان صورت میگرفته .

    جالب هست که تحریف کنندگان مسلمان حواسشان نبوده که در زمان ساسانی
    نفتی وجود نداشته و کشف نشده که بوسیله آن بخواهند دیگران را آتش بزنند.
    نحوه شیعه شدن ایرانیان :
    امیر حسین خنجی در کتاب شاه اسماعیل صفوی ص ۱۷ و ۱۸مینویسد :
    دسته ای از تبر به دستان قزلباش ، کودکان خردسال را زنده زنده به میان آتش پرتاب می کردند
    و خانوادهای کودکان را مجبور به تماشای زوزه های کودکانشان و کباب شدن انها میکردند
    یکی از بزرگان تبریز که نخواسته بود شیعه شود را گرفته ، کف دست ها و
    پاهایش را بر کنده ی درخت میخکوب کرده و در این حال زنده زنده ،
    پوستش را مثل پوست گوسفند میکشیدند .

  2. معمولا وقتی از یک کتاب روایت می شود :
    اولا مشخصا متن و صفحه ان ذکر می شود
    ثانیا مقدمه و موخره کلام مولف در نظر گرفته می شود

    در مورد این کتاب کریستنسن در ابتدا ذکر می کند که بدرفتاری با مسیحیان در ایران تا قبل از مسیحی شدن رومیها که دشمن درجه یک امپراتوری ساسانی بودند سابقه نداشته و اسقف اعظم مسیحیان ایران در کمال ارامش در تیسفون تخت گاه داشته درست در زمانیکه رومیها مسیحیان را به سختی ازار و شکنجه میکردند .
    پس از مسیحی شدن امپراتور مسیحیان ایران به روم متمایل شدند و موضوع دین ایشان برای پادشاهان ساسانی موضعی سیاسی یافت .

    اصولا بنابر نظر اکثریت علمای ادیان تطبیقی روایت های شکنجه مسیحیان در اغاز رواج این دین متاثر از سرنوشت عیسی مسیح و کاملا غلو امیز بوده چه ان بخش که شکنجه رومیها را بیان می کند یا ایرانیها و شاهد این امر ان است که در کتاب های عهد جدید که راوی این شکنجه ها و ازار هستند به شکل عجیبی هم ایرانیان و هم رومیها مسیحیان را به روشهای مشابه شکنجه و ازار میدهند .

    منشا عمده این روایات در کتاب کریستنسن کتابی به نام اعمال شهدا به زبان سریانی است . خود کریستنسن در صفحه ۳۶۶ بیان می نماید که روایات این کتاب غلو امیز بوده است .

    سند دیگر کریستنسن کتاب لابور کشیش کاتولیک است که تاریخ شهدای عیسوی ایران را عمدتا بر اساس همان سند نخست نوشته و خود لابور به غلو امیز بودن ادعاهای کتاب اعمال شهدا معترف بوده . (صفحه ۳۶۶ ) همچنین لابور در بیان شروع ازار مسیحیان سو ظن شاپور به خیانت مسیحیان و شورش ایشان را دلیل امر ذکر کرده و اعتراف نموده که این سو ظن بیاساس نبوده ( صفحه ۳۶۵ کتاب کریستنسن)

    • آنجا که گفت:
      «اصولا بنابر نظر اکثریت علمای ادیان تطبیقی»

      میتوانید نظر این علما را با سند نشان ما بدهید؟.

      و آنجا که گفت:
      «خود کریستنسن در صفحه ۳۶۶ بیان می نماید که روایات این کتاب غلو امیز بوده است»

      آیا کریستین سن صفر تا صد کتاب را غلو آمیز و بی اعتبار خوانده؟ (سند؟) برای همین خود پروفسور در اینجا از آن نقل کرده و بدان استناد کرده است؟.

      در پایان:
      کدام قسمت از گفته های این ایران شناس مشهور و معتبر یعنی پروفسور کریستین سن که در این پست از سایت راه راستی منتشر شده است را خود پروفسور یا ایران شناس معتبر دیگری در حد و اندازه خود پروفسور رد کرده و آنرا بی اعتبار و غلو آمیز خوانده است؟

      پ.ن: چرا باستانگرایان با کلماتی همچون «سند» «پژوهش» «دلیل» بیگانه اند و سندشان معمولا سخنان خودشان است؟.

  3. اما در مورد دعاوی جنابعالی که به استناد کتاب کریستنسن بیان فرموده اید :

    عمده دعاوی به استناد کتاب امیانوس مارسیلینیوس و یا کتاب لابور است . با توجه به یونانی بودن مارسیلینیوس و اسقف بودن لابور دعاوی ایشان محل تردید است . لابور متعدد مدعی به صلیب کشیدن مسیحیان شده است که رسم ایرانیان نبوده و در حالت خوشبینانه این رفتار در محل هایی که فرهنگ رومی غلبه داشته و ایرانیان از رومیها گرفته بودند رواج داشته .

    امیانوس مارسیلینیوس در عهد شاپور می زیسته و میدانیم که رفتار خشن با مسیحیان پس از برنامه ریزی شورش در زمان شاپور وجود داشته ولی در همین کتاب کریستنسن به روشنی مشخص است که سایر پادشاهان ساسانی هرگز به شدن شاپور با مسیحیان برخورد نکرده اند .

    • با سلام؛ و اما بعد:
      پروفسور کریستین سن وقتی از مورخین سریانی و… نقل میکند اگر چنذنچه بتوان به آن تردید وارد کرد خود پروفسور اولین کسی بوده است که تردید را بیان کرده بعنوان مثال در روایتی که اذعان میدارد اوستا در زمان ساسانیان مکتوب نبوده و زرتشتیان ساسانی کتاب دین نداشتند. در اینجا اما تردیدی وجود ندارد چون بعنوان مثال در برخورد زرتشتیان با غیر بهدینان قراین انکار ناپذیری از خود اوستا است و پروفسور سخنان نقل شده در این پست را رد نکرده است.

  4. اگر رفتار ساسانیان جهت مقابله با یورش فرهنگی و مذهبی رومیها توجیه داشته باشد اما
    قتل عام زرتشتیان در دوره شاه عباس به تحریک علما و ادامه این رفتار در زمان شاه سلطان حسین چه توجیهی داشته .
    بر اساس روایات جهانگردان اروپایی مانند سوئدی جمعیت زرتشتیان ایران پس از قتل عامهای دوره صفویه از بیش از یک میلیون نفر به کمتر از پنجاه هزار نفس کاهش یافته است.

  5. کریستین سن ب هیچ عنوان همچین مطلبی در کتابش نگفته ! چنین شکنجه هایی بعداز اسلام روی کار آمدند ! و چ بسیار دستورات اسلام ب شکنجه محکومین !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code