خانه / سایر مطالب / در باره سایت / پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۸) / زادگاه زرتشت و…
سید حسن فاطمی موحد

پاسخ نامه به نقدنامه ی استاد آقایی (۸) / زادگاه زرتشت و…

استاد آقایی:
«۴ـ۹ـ بر همین منوال، اجازه بدهید که با این گمانه‌زنی‌های شگفت جنابعالی هم قدری انگشت به دندان بگزیم که: «آیا زرتشت یونانی نبود؟»، «زادگاهش قطب نبود؟»،‌ «اهل فلسطین نبود؟» و…!!!»

استاد عزیز!
هیچکدام از موارد فوق، بی مدرک نبوده و در عین حال نتیجه گیری هم نکردم بلکه تنها پرسشی را مطرح کردم. مگر پرسش ممنوع است؟ به جای اظهار شگفتی، توضیح می دادید که هیچکدام این سندها نشان دهنده ی یونانی یا فلسطینی یا اهل قطب بودن زرتشت نیست.

استاد آقایی:
«۵ـ۹ـ و دیگر چه جای عجب که ناگهان از شاهنامه به عنوان یک سند تاریخی بهره جسته‌اید و چنین گوشزد کرده‌اید: «اگر در اسلام مجازات زنا غالباً شلاق است، در زمان انوشیروان مجازات نگاه بد، تیرباران بود!» آقاجان! حتی دکتر شریعتی هم به شاهنامه به عنوان یک متن حاوی گزاره‌های مسجل تاریخی، استناد نکرده است؛ چنابعالی چرا؟!»

استاد عزیز!
اگر به من باشد به درصد بسیار بالا از منابع تاریخ ایران باستان اعتماد ندارم (از اظهار درصد معذورم چون شگفتی بسیاری را بدنبال دارد). دلیل استنادم به شاهنامه این است که اکثر قریب به اتفاق مخاطبانم، بلکه بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران، شاهنامه را به عنوان مدرکی قابل قبول، قبول دارند.

استاد آقایی:
«۷ـ۹ـ در جایی با استناد به ارداویراف‌نامه چنین افشاء کرده‌اید که حمام رفتن، جرمی سنگین در نگاه زرتشتیان بوده است. آقاجان! خانم دکتر مزداپور، مقاله‌‌ای آموزنده در مورد گرمابه‌های باستانی ایران دارند. اگر قدری از علم اصول فراتر بروید و آن را بخوانید، ملتفت می‌شوید که مقصود ارداویراف‌، حمام‌های “مسقف” مسلمانان بوده که امید اشوهیشتان هم آن را بر زرتشتیان حرام دانسته بوده است و نه مطلق استحمام را! »

استاد عزیز!
این مطلب را من ننوشتم. آقای سیاوش امیرشاهی باید پاسخگو باشد. در ضمن در هر دانشی، با به کار بردن برخی دقت ها، ممکن است پژوهشگری به دیدگاهی خاص برسد اما این، دلیل نمی شود که: «معرکه بسازیم که آی ملت! ببینید!…»
باید مقاله ی دکتر مزداپور را بررسی کرد چه بسا با مطالعه ی آن، خطای وی معلوم شود. سخن ایشان مدرک تاریخی نیست همانگونه که شاهنمامه با آن اهمیت را حجت تاریخی نمی دانید.
ارداویراف پیش از اسلام بوده حال چگونه حمام مسلمان ها را تحریم کرده بوده، توضیحش را نمی دانم.

آذر ۱۳۹۵

همچنین ببینید

آتش ـ سایت گفتگو با زرتشتیان

رتبه سایت راه راستی بالاتر از سایت های علمی زرتشتی

به قلم مدیر سایت امروز ۳ خرداد ۱۳۹۵ رتبه ی سایت های علمی ویژه ی …

۵ نظر

  1. ۱- آنچه مشخص است اینکه جناب آقایی رعایت جدال احسن ننمودند. ایشان که جدال احسن را علیه زرتشتیان تجویز می‌کنند (آن هم با برداشت خاصی) لیکن باید پرسید که آیا به طریق اولی نباید در مقابل یک مسلمان جدال احسن کرد؟ ادبیات گزنده و متلک‌پراکنی آیا مصداق جدال احسن است؟ احتمالا ایشان از قبول این موضوع که “خودشان عامل به مبانی مورد ادعایشان نیستند” ابا کنند.

    ۲- بحث محل تولد زرتشت هم مورد اختلاف است و چقدر این اختلاف بیشتر باشد، ایرادی بر جناب آقای فاطمی نیست. ایشان مبیّن اختلاف آراء هستند.

    ۳- خود فردوسی میگوید «تو این را دروغ و فسانه مدان» فردوسی خود را شاهنامه به چشم تاریخ نگاه میکند که رازها و اشارات در پس آن است. حتی اگر شاهنامه یک متن صرفا اساطیری (و نه تاریخی) باشد، باز هم اساطیر نمودی از حقایق هستند. مثلا وقتی فردوسی در شاهنامه از مجازات سنگسار یا شلاق در ایران باستان سخن میگوید نمیتوان سنگسار را حمل به معنی ثانویه کرد. یا نمیتوان ادعا کرد که اصلا چنین چیزی در ایران باستان نبوده و فردوسی برای بازارگرمی چنین گفته است. گذشته از این، بخش پیشدادیان و کیانیان، شاید اسطوره باشد، اما مباحث مربوط به ساسانیان که اسطوره نیست. بلکه از خداینامه سرچشمه گرفته است که متنی تاریخی است.

    ۴- کجای ارداویرافنامه از حمام مسقف سخن گفته است؟ همانطور که جناب فاطمی گفتند اردوایراف در حوالی عصر اشکانیان باید بوده باشد. پیش از اسلام. پس چطور به حمام‌های مسلمانان اشاره کرده است؟

    • سید مجتبی آقایی

      جناب آقای میم!

      ۱. در خصوص جدال احسن در کامنت دیگری دیگری پاسخ گفته‌ام.

      ۲. اشارات تاریخی شاهنامه به لحاظ متدولوژیک فقط وقتی مورد استناد قرار می‌گیرند که یک مدرک ذاتاً تاریخی دیگر آن را مورد تأیید قرار داده باشد. این معنا، در مورد هر کتاب حماسی یا شعر و نظایر آنها مصداق دارد.

      ۳. جناب آقای فاطمی نگفتند که ارداویراف‌نامه مربوط به دوره‌ی اشکانی بوده و بر لزوم خواندن مقاله‌ی دکتر مزداپور تأکید کرده‌اند. چون ایشان تأکید بر اختصار کردند، گوشزد می‌کنم که کتاب مذکور را به قرینه‌ی این که با زبان پهلوی متأخر نوشته شده و در آن نفوذ زبان فارسی دیده می‌شود، مطلقاً به دوره‌ی اشکانی ربط نمی‌دهند. تحریر نهایی این کتاب بنا به همان قراینی که عرض شد و پاره‌ای شواهد دیگر، به پیش از قرن چهارم و پنجم هجری بازنمی‌گردد. برای آگاهی بیش‌تر به کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ص ۱۶۷ مراجعه فرمائید. در خصوص این کتاب به قدر اشاره‌ای عرض می‌کنم که شواهد متقنی دال بر تأثیرپذیری از فضای دوره‌ی اسلامی وجود دارد که از جمله می‌توان به بحث سرنوشت روان در آن اشاره کرد که اصولاً وقایع اخروی زرتشتی را دو پاره و متناقض کرده است. ضمناً مقاله‌ی گرمابه‌های باستانی ایران اثر دکتر مزداپور را بخوانید. هم مفید است و هم اصل مطلب آنجاست!

  2. همین اقای اقائی بیشترین استفاده از سایت گفتگو با زرتشتیان میکنه حرفهای نورا اینجا پیدا میکنه اما اینطور نمک نشناسی میکنه اسفا اسفا اسفا!

  3. در خصوص کتاب ارداویراف نامه مشخصا در فرگرد یکم این کتاب از کتاب دینکرد یاد شده و همین بند به نظر اکثر اساتید فرهنگ ایران باستان در کنار قرینه های زبان شناسی و معنایی کتاب ثابت نموده که این کتاب بعد از قرن سوم هجری نگارش یافته و در این معنا هیچ اهل فنی شک ندارد .
    اما خود شخصیت ارداویراف به گفته محتوای کتاب در اوایل دوره ساسانی می زیسته است . در حقیقت وجود وی و داستان وی هیچگونه اظهار نظر قطعی ممکن نیست .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code