حجاب زن

ازدواج استقراضی در کتاب روایت پهلوی

به قلم مدیر سایت
در کتاب «روایت پهلوی» صفحه ۱۷ سخن از ازدواج استقراضی است. در آنجا آمده است که اگر کسی زنش را در اختیار مردی قرار داد، اما آن مرد نیز زن را به مرد دیگری داد و زن به مرد آخر راضی باشد چنانچه این تخلف (که بدون اجازه شوهر اول بوده) یک سال طول بکشد، هر دو مرد و زن محکوم به اعدام می شوند.
از عبارت بالا به دست می آید که اصل در اختیار قرار دادن زن خود به دیگران، ایراد ندارد اما مردی که زن را گرفته، (بنا به توضیح هاشم رضی) نمی تواند بدون اجازه ی شوهر اول، زن را در اختیار دیگری قرار دهد.

روایت پهلوی ص 17روایت پهلوی، ص ۱۷روایت پهلویدانشنامه باستان ص 388دانشنامه ایران باستان، هاشم رضی، ج ۱، ص ۲۸۸

همچنین ببینید

مبارزه ی زرتشتیان با خرفستران مساوی با بر هم زدن اکوسیستم

به قلم مصباح بورنجانی یکی از اعمال دینی زردتشیان، کشتار مجموعه ای از حیوانات است …

۱۷ نظر

  1. متن پهلوی چنین است :
    که زنی به مردی دهید و میرگ که اش اویش دهید از ان اهلو داد بپذیرفت پس زیانگ به او مرد دودیگر دهید و زیانگ پاد داد و میرگ هم دادستان چیون پد آن مردی نزدیست که ایسال دراهنای دوزید آ میرگ زیانگ و آن مرد که پس اویش داد مرگ ارزان بوند آشان گیاگ نبشت جوکان ازیر نیبیشت
    اول در ترجمه خانم مهشید میر فخرایی در روایت پهلوی که ترجمه اشتباهی بوده است و تا بحال دو بار این بند در کتب ایشان زیر رو رو شده است و دو ترجمه در روایت پهلوی بسیار تفاوت دارند ( جای مرد با شوهر عوض شده و اشوداد صدقه شده و … )
    ۱- در متن اصلی مواردی که در پرانتز آمده توضیحی است . یکی از نقایص بزرگ ترجمه های فارسی از کتب پهلوی همین بی توجهی ها در متون داخل پرانتز است که در متن اصلی پهلوی اصلا نیامده ، یعنی مترجم به دلخواه خویش کلمه شوهر را در پرانتز برای کاستن از ابهام متن که در ان از سه مرد سخن رفته به کار برده . لذا در متن پهلوی کلمه شوهر اصلا وجود ندارد .
    ۲- در هیچ جای متن سخن از ازدواج نیست بلکه اهلوداد (صدقه ) است در کلیه کتب پهلوی ذکر ازدواج با نوع آن (پادشازن ، چاکر زن ، …. ) می رود در همین کتاب روایت پهلوی در بیش از بیست موضع کتاب از ازدواج سخن رفته و به الزام حقوقی و دینی زمان زرتشتیان ازدواج با یکی از عبارات پادشاه یا چاکر یا سترزن همرا ه بوده لذا اصلا ازدواجی هم در کار نیست .
    ۳- ابهام دیگر در این کلمات مرد و میرگ است و زن و زیانگ ، میرگ و زیانگ در بعضی ترجمه ها به مرد و زن جوان ترجمه شده (میرفخرایی ) ولی در جاهایی به زن و شوهر ترجمه شده است (بازهم میرفخرایی !!!!) بارتلمه از ان عبارت مرد و زنی در ازدواج استقراضی !!!! کرده ولی در همین کتاب روایت در ۵ جایی که میرگ امده اصلا موضوع ازدواج مطرح نیست مشخص است که منظور غلام است چرا که مثلا در فصل ۱۵ سخن از مجازات مرگ ارزان برای میرگی است که پیش دستور اعتراف به گناه کند یا در فصول دیگر میرگی که بهدین شود و …. لذا پریخانیان و مکوک این دو عبارت را معادل غلام و کنیز دانسته اند .

    • با سلام؛ و اما بعد:
      اگر ترجمه روایت پهلوی آنی است که شما میگویید یعنی زن را عین کالا صدقه میداده اند!!! که صد پله بدتر از ازدواج استقراضی است، پس به چه حقی ذیل این پست بعنوان یک مخالف کامنت گذاشته و سعی در بی اعتبار نشان دادن پاورقی ترجمه ی دکتر دوستخواه که برگرفته از نظر جیمس دارمستتر بود کردید ؟:

      http://www.raherasti.ir/14705

      به چه حقی سر خوانندگان کلاه میگذارید؟ به چه حقی؟ اگر این روایت پهلوی است و ترجمه اش این است که کاملا معادل سخن دارمستتر بنا بر متن وندیداد است، به چه حقی آنجا قیافه منتقد برای ما گرفته و اینجا هم طز نقد گرفته در حالیکه سخنانتان متعارض است؟ اگر در زمان ساسانیان این چنین چیزی بوده بنا بر متن پهلوی که پس سخن دارمستتر کاملا درست و از قضا سخن وندیداد مصداق کالا بودن زن است هماننده متن روایت پهلوی. اگرهم درست نبوده پس سخن میرفخرایی دال بر اینکه این مسئله مربوط به ازدواج استقراضی است درست بوده…

      باستانگرای یک بام و دو هوا تنها بی اعتباری خودش و سخنانش را به همگان اثبات میکند.

      یا زن را عین کالا به یکدیگر میدادند که پس ترجمه شما و سخن دارمستتر درست است و یا اینکه زن را بعنوان ازدواج استقراضی قرض میدادند که پس ترجمه میرفخرایی صحیح است…

  2. اما ترجمه این بند اینقدر که میرفخرایی و هاشم رضی کلمات اضافه به آن افزوده اند و جابجایش کردند سخت نیست یک پارس زبان متن پهلوی بالا را به خوبی می خواند و می فهمد حتی بدون ارجاع به ترجمه پریخانیان که بعدا می آید :
    – اگر زنی به مردی داه شود و غلامی که (زن ) به او داده شده ان را به عنوان صدقه پذیرفت ، سپس غلام کنیز را به مرد دیگری دهد و زن و غلام در این کار هم داستان باشند اگر ان مرد دیگر به مدت یکسال کنیز را بدزدد ،پس غلام و کنیز و آن مرد دیگر مرگ ارزان باشند

    – مشخص است که ازدواجی در کار نیست
    -مشخص است که صدقه است نه ازدواج و از نوع بخشیدن کنیز به کسی است
    – مشخص است که در اینجا دارد تقلبی از قوانین صورت می گیرد که گناهش مرگ ارزان است و این تقلب این است که زن به جای اینکه پیش غلام رود نزد مرد دیگری رفته است و کسی برای ثواب زنی از طبقات پایین تر به مردی از طبقات پایین تر بخشیده تا تشکیل زندگی دهند ولی این جماعت هدف خیر را تغییر داده اند لذا محکوم به مرگ می شوند .
    – اینکه چه کسی در ابتدای داستان کنیز را به غلام داده مشخص نیست و مرد اولی که هاشم رضی کلمه سردار را هم به او منتسب کرده در کار نیست صرفا یک خیر مبهم است می تواند پدر یا برادر یا سردار یا مالک کنیز باشد ولی مشخص نیست .

    نوشته های هاشم رضی به دو دلیل :
    ۱- اقتباس کامل و صرف از بارتلمه و عدم رجوع به مراجع دیگر
    ۲-بعضی نظرات شخصی و غیر مستند ایشان (با توجه به اینکه ایشان تسلطی بر زبان پهلوی هم نداشته و صرفا مطالعه غیر اکادمیک اوستایی داشته ) خصوصا در مورد کتب پهلوی بدون در نظر گرفتن پیشرفت های زبانی در ترجمه متون پهلوی خصوصا بعد از کشف گنجینه تورفان چین .
    فاقد قابلیت استناد است مگر در متن کتاب نام سندی که به ان ارجاع شده باشد آمده باشد .
    ۱- معلوم نیست از کجا فهمیده آن مرد اولی شوهر زن بوده در اصل متن پهلوی صدقه دهنده مبهم است و نامش نیامده
    ۲- در متن تفسیری !!!!!!!!!!!!! هاشم رضی دو مورد رضایت امده رضایت در اشوداد اولی ( گویا ایشان اهلو داد را به رضایت معنی کرده !!!! ) و رضایت در واگذاری به مرد اخر ولی در متن پهلوی یک رضایت امده !!!
    ۳- کلمه سردار را از خودش اضافه کرده وازه سردار و بار حقوقی ان در میان زرتشتیان موضوع چند کتاب و دهها مقاله بوده و متفاوت از این داستان است .

    لذا این عبارات فاقد ارزش بوده و با محتوای کتاب روایت همخوانی ندارد

    • در هر صورت صحبت از برده داری و اجبار علی الخصوص در مورد زن وجود دارد و اصلا قابل پذیرش نیست که حتی در فرض صحت فرمایش شما آون کنیز در صورت عدم پذیرش خواست صدقه دهنده و انتخاب مرد دلخواه خودش محکوم به مرگ شود. این را چطور باید هضم کرد ? متاسفانه جایی برای توجیه نیست از هر طرف که نگاه کنید کار خراب است .دین زردشت عجایب و نقایص فراوان دارد با احترام به تمام باورمندان زردشتی .و البته که این فقط مختص دین زردشتی نیست و به نظرم باید کم کم از مناقشه بر سر تعصبات مذهبی و واکاوی باور گذشتگان گذر کرد و به انسانیت اندیشید .

  3. مساله اما انتقاد از میرفخرایی و هاشم رضی نیست این دو بزرگوار سالهاست در حال خدمت به فرهنگ ایران باستان هستند و خدمات بسیار دارند . مشکل اینجاست که شما ترجمه های متون پهلوی را اصل فرض می کنید در حالی که این ترجمه ها دقیق نیستند و ابهام فراوان دارند و خود مترجمین بارها این ترجمه ها را اصلاح کرده اند . مثلا بارتلمه طی سه دهه ، سه متن از ترجمه گاتها ارایه داد که امروز به هیچیک از این سه ترجمه استناد نمی شود و کلا رد شده اند .
    نکته دیگر سطح پایین دانش زبان پهلوی در ایران است که متاسفانه در مقالات و کتب مرجع پهلوی هرگز به کتابهای امثال خانم میرفخرایی استناد نشده که ناشی از همین کم توجهی ها در ترجمه پهلوی بوده . مثلا در کتاب ماتیکان مک کوک گاه برای ترجمه یک کلمه از بیش از ۸ متن پهلوی شاهد اورده ولی در اینجا خانم میرفخرایی هرگز دلیل و مستند ترجمه خود را ارایه نمی دهد و کل توضیحات کتاب روایت پهلوی در حد چند صفحه محدود است .

    لذا این متن از انجا که :
    – رابطه فرد صدقه دهنده با زن در متن اصلی پهلوی مشخص نیست نمی تواند مصداق ازدواج استقراضی باشد
    – برخلاف دعوی شما در این واگذاریها زن رضایت داشته است و رضایت اش در متن پهلوی به صراحت امده ولی شما مدعی عدم رضایت زن هستید در ازدواج استقراضی که این ابهام و تناقض در دعوی شما است
    – در مورد سایر خصوصیات ادعایی بارتلمه مانند اینکه این زن پادشا زن بوده و زن اصلی بوده و تنها زن بوده در این متن هیچ نشانی نیست

    لذا در این متن روایت پهلوی هیچ نشانی از ۴ شرط ادعایی بارتلمه در ازدواج استقراضی وجود ندارد (۱- این زن ، قطعا زن خود شخص بوده ۲- می توانسته زن ممتاز او (پادشازن )باشد ۳- می توانسته تنها زن او باشد ۴- رضایت زن در این ازدواج شرط نبوده)

    لذا استناد شما به این بند روایت پهلوی در اثبات ازدواج استقراضی باطل است .

  4. توضیح دیگری که در اینجا لازم است داده شود : نخستین مترجم روایت پهلوی ویلیامز بوده است در کتاب میرفخرایی به کرات از ترجمه او استفاده شده و در اخرین نسخه کتاب روایت پهلوی بخش ۱۱ هم توضیحات و هم ترجمه ویلیامز را کلمه به کلمه ارایه کرده و ترجمه غلط بالا که شما درج کردید را کاملا تصحیح کرده ( حتی تعداد پرانتزها در ترجمه اول میرفخرایی غلط است و معلوم نیست که این مرد اول کیست ؟ آن مرد دیگر است یا مردی که زن را به شوهر داده ) هرچه باشد با اصل متن پهلوی مغایر است. رجوع کنید به روایت پهلوی مهشید میرفخرایی چاپ ۱۳۹۰ صفحه ۲۳۸

    نخست اصل ترجمه ویلیامز به انگلیسی ذکر می شود
    and (if) someone gives a woman to a man , and the husband to whom he gives her has received her as a
    ,,,,,,,righteous gift , and he gives the young woman to a second man
    – در بالا ذکر شد : رابطه و شخصیت فرد اول تحویل دهنده زن در متن پهلوی مجهول است در اینجا هم ویلیامز از لغت someone استفاده می کند.
    – و گفته شد : ادعای هاشم رضی در اینکه فرد اول تحویل دهنده شوهر زن بوده هم مشخص است خطاست لذاویلیامز نگفته marry بلکه از gives استفاده کرده نگفته his wife بلکه a woman( زنی ) گفته

    لذا کاملا مشخص است که در این متن تنها یک ازدواج وجود دارد . یعنی کسی یا کسانی زنی را (که دارای رابطه مشخص ازدواج نیست ) به عنوان وظیفه دینی به یک غلام یا شخصی جهت انجام وظیفه دینی یا صدقه واگذار شده . این قرارداد واگذاری می تواند از نوع ازدواج باشد . و واگذاری بعدی اصلا غیر مشروع است و مجازات سنگین مرگ ارزان دارد . یعنی متن فقط یک ازدواج رسمی دارد . در حالیکه طبق ادعای هاشم رضی کسیکه ویلیامز و میرفخرایی (در ترجمه تصحیح شده اش )هر دو او را مجهول خطاب کرده اند قطعا شوهر اول زن اعلام شده و بدین وسیله واگذاری به میرگ را ازدواج استقراضی فرض کرده که این استنباط نه از متن پهلوی نه از هیچ ترجمه معتبری نمی آید .

    بنده اعلام می کنم هریک از اساتید زبان پهلوی که می شناسید و حتی اساتید دانشگاهها که سندی در متن پهلوی دال بر ادعای هاشم رضی در اینکه ” شوهر زنی ، زن خود را به مرد دیگری داده ” را و یا “صحت ترجمه سال ۶۷ میرفخرایی ” را تایید کنند . در همین جا ادعای شما در اینکه ازدواج استقراضی زمانی در میان زرتشتیان رسما و شرعا وجود داشته را بپذیرم .

    از جناب مدیر هم تقاضا دارم حداقل کتابهای فارسی که به عنوان سند ارایه می دهید آخرین نسخه کتاب را مد نظر قرار دهید و ترجمه ۳۰ سال قبل را ارایه ندهید .

    • گفته های این فرد نه رد ازدواج استقراضی که کسانی چون پروفسور کریستین سن و یان ریپکا و البته مادیان هزار دادستان به آن گواهی داده اند که نهایتاً میتواند رد وجود ازدواج استقراضی در روایت پهلوی باشد [ چنانچه گواهی مادیان است بنابراین در وجود ازدواج استقراضی در میان زرتشتیان ساسانی کسی نمیتواند شک کند ]. این باستان ستای افراطی که در کامنت دوم خودش روی به ترجمه روایت پهلوی آورده و سپس از هاشم رضی جلوتر زده و کم مانده وی را بی سواد بخواند [ البته گویا خودش عامل دهر است ] فردی با نامی مستعار و جعلی !!! اگر فردی چون هاشم رضی تحصیلاتش آکادمیک است ، تحصیلات شما چیست ؟ دیپلم یا سیکل ؟ .

  5. نمیدانم چهارده سده از قوانین و دات های اسلامی چه سود و بهره ای بردیم که میاییم و فرهنگ نیاکانمان را نکوهش و سرزنش میکنم …کدام مردمان با ایین بیگانه به خوشبختی رسیده ک ما برسیم دوستان

  6. هانیه خامه نوشیان

    با سلام به دوستان،
    واژه ” اهلوداد ” یعنی آه یا درد حاصل از عمل لو دادن یا فاش نمودن راز دیگران. ما ایرانیان تاکنون متوجه اهمیت بار جنسی نشده ایم که باز دارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کُند کننده احساسات و افکار و خیالات می باشد . بار جنسی از طریق جدا نمودن دختر و پسر از همدیگر به مراتب سنگین تر می گردد و حسادت جنسی را هم به مراتب افرایش می دهد. بار جنسی از طریق ازدواج و هم خوابگی در سنین بالای هجده و بیست سال کاهش نمی یابد بلکه سنگین تر می شود و افزایش حسادت جنسی را بیشتر تقویت می کند. بار جنسی از دوران کودکی و بازی کردن دختر و پسر با همدیگر باید کاهش یابد. دختر و پسر باید با همدیگر به کودکستان و استخر شنا و مدرسه ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه بروند و در سر کلاس در کنار همدیگر بنشینند و بهم دیگر متلک بگویند و از همدیگر انتقاد کنند و همدیگر را تشویق و تمسخر نمایند و در زنگ تفریح در حیاط مدرسه با هم ورزش کنند و بازی و گفتگو کنند . روانشناسان و اقتصاد دانان و سیاستمداران غرب و چین و هند و ژاپن به این حقیقت رسیده اند که جدا نمودن زن و مرد از همدیگر از دوران کودکی تاپیری بزرگترین ترمز بلوغ حسی و فکری و خیالی و بطور کلی باعث عقب افتادگی اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای می باشند. لذا مسئله چادر و جدایی دختر و پسر و زن و مرد از همدیگر در جوامع اسلامی دو سنگر دفاعی در مقابل هجوم فرآورده های جوامع پیشرفته علمی و صنعتی نمی باشند بلکه سرچشمه آب دو رودخانه عظیم به آسیاب اقتصاد و فرهنگ و تمدن کشورهای پیشرفته علمی و صنعتی می باشند که از طریق تحریک غریزه طبیعی لجبازی و بطور غیر مستقیم بر جوامع اسلامی تحمیل گردیده اند. خداوند متعال آلات تناسلی مرد و زن را برای ستایش و نیایش نیافریده است بلکه برای تولید مثل و لذت بردن معقول و منطقی از طریق ارضای تمایلات جنسی اصلی و پنهانی . چهارتا فرعی و پنهانی و یکی اصلی و آشکار و ظاهری. واژه خویدوده که خود زرتشت به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن علم و آگاهی نداشته است ، خطاب به انسان بوده و به معنای 《 خود تو ده تایی 》 و نه به معنای ازدواج با محارم . خداوند متعال در نظام احسن آفرینش مبداء کلیه افراد انسانی را لخت مادر زاد آفریده است و نه با چادر و چارقد و مقنعه و عمامه و عبا.

    • خانم خامه نوشیان الله متعال خداوند مسلمین به حجاب و عفاق اهمیت زیادی میده
      خدای شما با خدای مسلمین فرق داره ظاهرا

    • «روانشناسان و اقتصاد دانان و سیاستمداران غرب و چین و هند و ژاپن به این حقیقت رسیده اند که جدا نمودن زن و مرد از همدیگر از دوران کودکی تاپیری بزرگترین ترمز بلوغ حسی و فکری و خیالی و بطور کلی باعث عقب افتادگی اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای می باشند.»
      این روانشسان و اقتصاددانان اگه کاری میتونن بکنن بروند شهوتشون رو کنترل کنند که اینقدر مغزشون شهوانی نیاندیشد. هنوز عکس و فیلم از قبایل بدوی آفریقا و جنوب و جنوب شرق آسیا و سرخپوستان و بومیان استرالیا باقی مانده که همگی لخت مادرزاد و با آزادی کامل (مانند میمون‌ها) زندگی می‌کردند و چقدر هم پیشرفته بودند!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code