خانه / سایر مطالب / مدیر سایت / [نقد مقاله] آل طـباطبا در دائره المعارف بزرگ اسلامی

[نقد مقاله] آل طـباطبا در دائره المعارف بزرگ اسلامی

مقاله ای از اینجانب در مجله کتاب ماه دین، شماره ۵۵، اردیبشت سال ۱۳۸۱.
آل طباطبا یکی از طایفه های بزرگ سادات است که به دلیل ایـن کـه در این طـایفه، عالم و نسابه فراوان بوده است، بهترین نسب نامه ها را دارند و اطلاعات خوبی از در گذشتگان آنها در اختیار است.
در جلد دوم دائره المعارف بـزرگ اسلامی به معرفی آل طباطبا پرداخته شده است. از آنجا که اینجانب از سادات طباطبایی هـستم با دقت، بخش هایی از این مـقاله را مـطالعه کردم که متوجه برخی اشتباه ها در آن شدم. با این امید که در چاپ های بعدی اصلاحات لازم در این مقاله صورت گیرد آن موارد را یادآور می شویم.

در آغاز مقاله به استناد عمده الطالب، صفحه ۱۷۲ آمده است که ابراهیم طباطبا پس از آزادی از زندان منصور دوانیقی در عـراق ساکن شد. چنین مطلبی را در عمده الطالب و در جای دیگر نیافتیم.

آل طباطبا در دائره المعارف بزرگ اسلامیهمچنین به استناد عمده الطالب، صفحه ۱۶۱ در موردابراهیم طباطبا می خوانیم:
ابراهیم خود یک شخصیت علوی معترض به خلافت عباسیان و ازاین رو همواره مورد تعقیب و آزار دستگاه خلافت بود و مدت ها در زندان به سـر بـرد. وی در کوفه در گذشت و قبرش در این شهر است. چنین مطلبی را در مورد ابراهیم طباطبا در عمده الطالب نیافتیم. در آدرس مذکور سخن از جد او ابراهیم غمر است که در زندان منصور وفات یافت و در کوفه به خاک سپرده شد و اکـنون قـبر او زیارتگاه است. در ادامه نشان خواهیم داد که بر اساس پاره ای مدارک مزار ابراهیم طباطبا در اصفهان است.

پس از این، در مورد پدر او اسماعیل دیباج آمده است که در حادثه فخّ شهید شد. به مدرکی در این باره دست نیافتیم و نـویسنده نـیز مدرکی را ذکر نمی کند. بله، در منابع آمده است که شاهد فخ بود۱ و «شهد» غیر از «استشهد» است. بنابر قولی اسماعیل دیباج در اصفهان، خیابان هاتف مدفون است.

در صفحه ۵۶ می خوانیم: بعدها کسان دیگری از همین خاندان بر این شهر (یمن) تسلط یافتند و حکومتی بنیاد نهادند کـه قـلمرو آن گـسترش یافت و هر چند به طور گـسسته، تا اواسـط سـده ۱۴ ق / ۲۰ م ادامه یافت (محیط، ۴۱). استاد محیط طباطبایی در مجله یغما، فروردین ۱۳۴۴ مقاله ای دارد که به سادات طباطبایی مربوط می شود. در اینجا عبارت محیط طباطبایی را می آوریم تا ببینیم آیا بـا آنـچه از او نـقل شده مطابقت دارد یا خیر:
غیر از سادات طباطبائی ایران و سند و هـند و عـراق عرب و بحرین، در مملکت یمن شعبه بسیار بزرگی از سادات طباطبائی وجود دارند که همه پیرو مذهب زیدی اند و ائمه زیدیه غالبا از ایـن نـسب بـوده اند. چنانکه امام یحیی جد پدر امام فعلی یمن از دودمان قاسم رسی فـرزند ابراهیم طباطبا بوده است.
در عبارت محیط طباطبایی سخن از حکومت سادات نیست و به فرض که ایشان درباره حکومت آنان نـوشته بـاشد از پایـان حکومت آنها سخن به میان نیامده است.

هنگامی که نویسنده در پایان صفحه ۵۶ شروع مـی کند کـه به سادات طباطبایی در ایران بپردازد، چنین آغاز می کند که در اواخر قرن سوم هجری یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصـفهان سـفر کـرد و در این شهر ساکن شد. در صفحه ۶۶ نام آن شخص، احمد بن محمد بن احمد بـن ابـراهیم طباطبا نوشته شده است.
در شجره نامه ما که اصل آن در قرن دوازدهم توسط علامه میر کاظم بـن مـیر فـاضل بن میر قاسم (علامه کوهپایی) نوشته شده و مجموعه متن آن نشان می دهد که با دقت نوشته شـده و نـویسنده آن، شخص بااطلاعی بوده است، محل دفن ابراهیم طباطبا و نوه او محمد در اصفهان ضبط شـده و نـیز مـحل تولد احمد رئیس فرزند ابراهیم طباطبا و تولد احمد بن محمد بن احمد بـن ابـراهیم، اصفهان ضبط شده است. مرحوم آیت الله آقا حسین بروجردی که خود از سادات طباطبایی است در رسـاله ای تـحقیقاتش را در مـورد اجداد خود نوشته است یاد آور شده که درحواشی شجره نامه ایشان نوشته شده که مـحمد بـن احمد بن ابراهیم و نیزخود ابراهیم طباطبا در اصفهان مدفونند و نیز احمد بـن مـحمد بـن احمد بن ابراهیم در اصفهان متولد شده است.۲ (نه این که از کوفه به اصفهان مهاجرت کرده باشد.)

در صفحه ۶۶ در شرح حـال ابـو الحـسن محمد بن احمد معروف به ابن طباطبا آمده است که او دچار گـرفتگی زبـان بود و پس از چند سطر در پرانتز به کتاب اعیان الشیعه،ج ۹،ص ۷۳ ـ ۷۴ آدرس داده شده است.
در اعیان الشیعه،ج ۹،ص ۷۴ آمده است که او مـانند کـسی که در اثر لکنت زبان نمی تواند بعضی حروف را ادا کند، می توانست هنگام سخن گفتن، از کلماتی استفاده کـند کـه در آنها آن حروف، به کار نرفته اند. شاهدش این است کـه پسـر یـکی از اعیان نمی توانست دو حرف«را» و «کاف» را تلفظ کند. ابن طباطبا اشـعاری در مدح پدر او سرود که آن دو حرف در آن به کار نرفته بود. سپس آن را به او یاد داد تا بـرای پدرشـ بخواند و پسر از این پیشامد بسیار خـوشحال شـد. شعر این گـونه آغازمی شود:

یا سـید دانـت له السادات
و تتابعت فی فعله الحـسنات

و تـواصلت نعماؤه عندی، فلی
منه هبات خلفهن هبات

ظاهرا ناقل اصلی این سخن، یاقوت در معجم الادباء، ج ۱۷، ص ۱۴۴ به بـعد اسـت و در آنجا نیز صحبت از لکنت زبان ابـن طباطبا نیست. بله، در تـاریخ الادب العـربی، تالیف کارل بروکلمان، ج ۲، ص ۱۰۰ آمده است کـه وی نمی توانست دو حرف را و کاف را تلفظ کند. مسلما چنین سخنی اشتباه است؛ هر چه جستجو کردیم چنین چیزی را در مـدارک قـابل اعتماد نیافتیم.

در صفحه ۶۶ می خوانیم:
گفته اند که ابو الحـسن هـمواره آرزوی دیـدار عبد الله بن مـعتز (د ۲۹۶ق / ۹۰۹ م) شاعر معروف و ساکن بـغداد را داشـت، اما هرگز او را ندید. در اواخر زندگی معتز اشعاری از او به دستش رسید.
اگر به منبع اصلی این سخن مراجعه کـنیم مـی بینیم که ابو الحسن در اواخر زندگی بـه اشـعار ابن مـعتز دسـت یـافت نه این که در اواخـر زندگی ابن معتز اشعار او به دست ابن طباطبا رسید. عبارت معجم الادباء چنین است:
کان ابو الحسن طـول ایـامه مشتاقا الی عبد الله بن المعتز مـتمنیا أن یلقاه او یـروی شـعره، فأما لقـاؤه فلم یتفق له لانـه لم یـفارق اصبهان قط و أما ظفره بشعره فانه اتفق له فی آخر ایامه. (معجم الادباء، ج ۱۷، ص ۱۴۴) از این گذشته، نکته خاصی در این نـقل نـیست، بلکه نـکته اصلی در ادامه آن است که خلاصه آن چنین اسـت: ابن طباطبا وارد خـانه ای شـد کـه اشعاری از ابن معتز را به آنجا آورده بودند. ابن طباطبا آن را عاریه خواست اما به او ندادند. در نتیجه آن را همانجا مطالعه کرد و پس از آن، ۱۸۷ بیت را که انتخاب کرده بود از حفظ نوشت.

تا آنجا که ما اطلاع داریـم تنها دو اثر از ابن طباطبا چاپ شده است: یکی عیار الشعر که با تحقیق طه حاجری و محمد زغلول در سال ۱۹۵۶ م چاپ  شد و بار دیگر با تحقیق عباس عبد الساتر در سال ۱۴۰۲ ق در بیروت چاپ شـد. اثر دیـگر او رساله فی استخراج المعمی با تحقیق محمد بن عبدالرحمن در مجله معهد المخطوطات العربیه، شماره ۳۲، در سال ۱۴۰۸ به چاپ رسید.۳ اما در مقاله آل طباطبا، ص ۶۶ به نقل از تاریخ الادب العربی، ج ۲، ص ۱۰۰ می خوانیم که دیوان شعر ابـن طباطبا به سال ۱۳۳۲ ق در صیدا چاپ شده است. وقتی به تاریخ الادب العربی مراجعه کردیم معلوم شد دیوان شعر چاپی، برای ابن طباطبای دیگر به نام ابو القاسم احـمد بـن محمد بن اسماعیل رسی (م ۳۴۵) است کـه مـقیم مصر بوده. در خور توجه است که شخصیت های متعددی در تاریخ به ابن طباطبا شهرت داشتند. (ر.ک:دائره المعارف تشیع، مدخل ابن طباطباهای دهگانه علوی).

در صفحه ۶۷ سال در گذشت شیخ بـهایی ۱۰۳۱ و در گـذشت علامه مجلسی سال ۱۱۱۱ نوشته شـده اسـت در حالی که به ترتیب سال های ۱۰۳۰ و ۱۱۱۰ درست است. جهت آگاهی از دلایل آن، خواننده گرامی را به مجله نور علم، ش ۱۹، ص ۷۶ ـ ۷۸ و ش ۲۱،ص ۶۸ ـ ۶۹ ارجاع می دهیم.

پانوشتها:
۱ ـ الاصیلی فی انساب الطالبیین، محمد بن طقطقی (م ۷۰۹ ق)، قم، کتابخانه نجفی، تحقیق سید مهدی رجایی، چاپ اول، ۴۱۸ ق، ص ۱۱۳؛ عمده الطالب، ابن عنبه، نجف،چاپ دوم، ۱۳۸۰ ق، ص ۱۶۲.
۲ ـ شکوه فقاهت (یاد نامه آیت الله بروجردی)، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش، ص ۱۳۱ و ۱۴۷ ـ ۱۴۸.
۳ ـ فهرس التراث، محمد حسین حسینی جلالی، قم، دلیل ماه چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ج ۱، ص ۳۵۲.

اردیبهشت ۱۳۹۵

همچنین ببینید

چهارشنبه سوری و نوروز

خبرگزاری فارس، در اسفند ۱۳۹۱ مصاحبه ی زیر با اینجانب را نشر داد اما متاسفانه …

یک نظر

  1. سلام علیکم و رحمت الله

    بنده از سادات کاشان هستم
    خیلی ساله دنبال شجرنامه خودم میگردم
    به خاطر همین به مطالب و تحقیقات شما برخوردم
    در پرس و جوها به این نکته رسیدم که از نسل امام حسن علیه السلام هستم و جد بنده در زمان قحطی از زواره به کاشان مهاجرت کردن
    بنده ۳۰سالم هست و تا اسامی ۴-۵ نسل از خودم رو میدونم
    آیا میشه به نتیجه رسید؟
    میتونید راهنماییم کنید؟

    به دفاتر برخی از آقایان هم مراجعه کردم ولی جوابی نشنیدم

    ممنون میشم در این زمینه کمکم کنید

    سیدعلیرضامسئله
    ۰۹۳۳۹۴۸۲۸۳۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code