خانه / سایر مطالب / مدیر سایت / شاهکارهای ادبی (۱)
سید حسن فاطمی موحد

شاهکارهای ادبی (۱)

مقاله ای از اینجانب در مجله ی آینه پژوهش، شماره ۳۷ فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۵

علما ‌ ‌و ‌‌نـویسندگان‌ گذشته در تدوین آثار خود از فنون بلاغی بهره فراوان می بردند. لااقل‌ کتابهایشان‌ را‌ بـا خـطبه ای مـسجع آغاز می نمودند و گاه علاوه بر سجع, فنون متعددی را‌ مراعات می کردند و مقید بودند نـامی مسجع برای کتاب خود انتخاب کنند.‌ لیکن در زمان ما‌ اغلب‌ صناعات ادبی بـه فراموشی سپرده شده و حـتی رعـایت سجع در نام اثر ـ که از مهمترین اجزای کتاب است ـ رو به فراموشی است.

در اهمیت صناعات ادبی همین بس که‌ این فنون در قرآن کریم, فراوان آمده و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در سخنانشان از این صناعات استفاده مـی کردند. چه بسا در قرآن و کلمات معصومین(ع) فنونی به کار‌ رفته‌ که هنوز ادبا و دانشمندان موفق به کشف آنها نشده اند و برخی از آنها, مانند اعجاز عددی قرآن, در سالهای اخیر کشف شده کـه در عـلم بلاغت سابقه نداشته‌ و هنوز نامی برای آن نهاده نشده است.شاهکارهای ادبی (1)

دانلود مقاله «شاهکارهای ادبی ۱»

برخی فنون بلاغی, جذابیت فراوانی به کلام می دهد و جاذبه از مقوله هایی است که نباید از نظر دور داشت. شهید مطهری‌ کلامی‌ دارد که بخوبی نـمایانگر اهـمیت صناعات ادبی است:

ییک عامل اساسی (از عوامل ظاهری طبیعی) برای اینکه علی(ع) در دنیا نمرد این بود که علی سخنانی دارد در نهایت زیبایی.‌ (نهج‌ البلاغه)‌ واقعاً نهج البلاغه است. دشمن‌ هم‌ دلش‌ مـی خـواهد سخنان علی را ضبط و حفظ کند.۱

علت محفوظ ماندن بسیاری از آثار گذشتگان ـ که برخی از آنها در‌ این‌ نوشتار‌ معرفی می شوند ـ به سبب به کارگیری‌ فنون‌ و صنایع ادبی در تدوین آنهاست.

برآن شدیم منابعی را که در آنـها فـنونی بـه کار رفته که می تـوان‌ عـنوان‌ (شـاهکار‌ ادبی) بر آنها نهاد, گردآوری کنیم تا سنت استفاده از‌ صنایع ادبی احیا و الگویی باشد برای آنان که ذوق خلق آثاری از این قـبیل دارنـد و از‌ سـوی‌ دیگر‌ سختکوشی و تلاش گذشتگان بیشتر نمایان گردد.

* * *

توشیح

صناعتی است کـه‌ در‌ اول, وسـط یا آخر سطرهای منظوم یا منثور, حروف و کلماتی بیاورند که چون آنها را‌ با‌ یکدیگر‌ جمع کنیم, کلمه یا کـلامی دیـگر بـه دست آید. در این صناعت‌ در‌ قالب‌ یک متن چند عبارت وجـود دارد. چنانچه اگر حرفهای اول مصراعهای دو بیت زیر‌ در‌ یک‌ جا جمع شود, نام (محمد) درست می شود:

من بر دهنت به مـوی بـستم دل‌ تنگ

حاصل ز لبـت نیست برون از نیرنگ

من با تو و تو با من مسکین‌ شب‌ و روز

دارم سر آشـتی تـو داری سر جنگ

۱. عنوان الشرف الوافی, اسماعیل بن ابی بکر‌ مقرئ‌ (م۸۳۷ق) مکتبه اسامه, دار الروائع, ۱۴۰۷ق.

مؤلف, پنج رساله در پنـج عـلم را در‌ قـالب‌ یک‌ متن آورده است. به این صورت که متن اصلی, یعنی سطرهای افـقی, فـقه اسـت و اگر‌ حروف اول سطرها در ادامه هم خوانده شود, رساله ای پیرامون علم‌ عروض‌ و در صورتی که حـروف آخـر سـطرها در امتداد هم خوانده شود, رساله ای پیرامون علم‌ قافیه‌ خواهد‌ شد. دو ستون نیز در وسط سـطرها بـا خطوط عمودی مشخص شده‌ که‌ یکی پیرامون تاریخ و دیگری پیرامون نحو است.

در مقدمه ای کـه در آغـاز کـتاب به قلم‌ عبدالله‌ انصاری نگاشته شده, مؤلف به عنوان مبتکر این فن خوانده شـده, امـا‌ چنانکه‌ در ادامه بیان خواهیم داشت, سالها قبل‌ از‌ وی,‌ چنین صناعتی در میان فارسی زبـانان رواجـ‌ داشـته‌ است.

۲. تذکره العنوان فی علم النحو والعروض والمیزان, فرج الله بن محمد حویزی‌ (معاصر‌ شیخ حر عـاملی), خـطی, کتابخانه‌ آیت‌ الله گلپایگانی,‌ ذریعه,‌ ج۴,‌ ص۴۱.

_______________________________

۱. فلسفه اخلاق, شهید مطهری, انتشارات‌ صدرا,‌ چـاپ هـشتم, ص۱۰۵.

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۲)

متن اصـلی نحو و دو ستون دیگر درباره منطق و عروض‌ است. وجه تسمیه این کتاب ـ چنانکه شیخ حر عـاملی‌ در‌ امـل الأمـل می گوید ـ این‌ است که در مجلسی از کتاب عنوان الشرف الوافی, که از آثـار عـامه‌ است,‌ سخن به میان آمد و حاضرین‌ از‌ شنیدن ویژگیهای چنین‌ کتابی‌ به شگفت آمدند. لذا‌ شیخ‌ فرج الله قـبل از دیـدن عنوان الشرف الوافی این کتاب را نگاشت.۲

۳. المعجم فی‌ معاییر‌ اشعار العجم, شمس الدیـن مـحمد بن‌ قیس‌ رازی (قرن‌ هفتم‌ هجری),‌ تصحیح مـحمد قـزوینی, چـاپ‌ سوم, ۱۳۶۰, ص۳۹۵ .

در این صفحه ابیاتی آورده شده کـه اگـر حروف آخر مصرعهای اول‌ و حروف اول مصرعهای دوم و همچنین‌ کلماتی‌ که‌ در‌ وسط‌ جدا گردیده, در‌ ادامه‌ هـم خـوانده شود, اشعاری فارسی و عربی اسـتخراج مـی شود.

عبدالله انصاری در مـقدمه کـتاب عـنوان الشرف‌ الوافی,‌ مؤلف‌ آن, اسماعیل مـقرئ را بـه عنوان مبتکر‌ صناعت‌ توشیح‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ و برخی دیگر این سخن را پذیـرفته انـد. لیکن قبل از اسماعیل مقرئ, چنین فـنی در زبان فارسی رایج بـوده اسـت. هنوز هم در ادبیات عرب نـامی‌ بـر این صناعت نهاده نشده۳ و برای معرفی کتابهایی که این فن در آنها به کـار رفـته, می گویند به شیوه عـنوان الشـرف الوافـی نوشته شده است.

اما کـتاب المـعجم فی‌ معاییر‌ اشعار العـجم کـه بیش از یک قرن قبل از ولادت اسماعیل مقرئ و به فارسی تدوین شده, تحت عنوان توشیح, عـلاوه بـر توضیح این فن, نمونه هایی از آنـ‌ را‌ آورده است.

حتی نـمونه ای که در صـفحه ۳۹۵ ذکـر شـده, عجیبتر از اثر اسماعیل مـقرئ است. زیرا علاوه بر اینکه منظوم است, هر‌ دو‌ زبان فارسی و عربی در‌ آن‌ به کار رفـته, لیـکن کتاب عنوان الشرف الوافی, نثر و تـماماً عـربی است.

۴. شـرف العـنوان لاهـل الزمان, فرج الله بـن مـحمد حویزی (معاصر شیخ‌ حر‌ عاملی), ذریعه, ج۱۴, ص۱۸۰.

ییک متن‌ حاوی چهار رساله است; به این صورت کـه سـطرهای افـقی فقه است و نویسنده در سه ستون دیگر پیـرامون کـلام, آیـات الاحـکام و احـادیث احـکام به بحث پرداخته است.

۵. خطبه,‌ جمال‌ الدین محمد شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق).

در پایان کتاب اسس الاصول, تألیف شریف کرمانی در سال ۱۳۱۹ق به چاپ رسیده است. مؤلف اسس الاصول این خطبه را بـرای کتابی پیرامون اصول عملیه‌ ـ که در‌ صدد تألیف آن بوده ـ نگاشته است.

سطرهای افقی پیرامون اصول است. اما پنج ستون دیگر, در صورتی‌ که حروف آنها عمودی خوانده شود,

_______________________________

۲. امل الأمل, شیخ حر عاملی,‌ تحقیق‌ سـید‌ احـمد حسینی, دارالکتاب الاسلامی, ج۲, ص۲۱۵.

۳. (توشیح) در ادبیات عرب در معنای دیگر مصطلح است.

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۳)

شامل علم ‌‌کلام,‌ فقه, منطق, نحو و صرف خواهد شد.

۶. النفحه المسکیه والتحفه المکیه, جلال الدین‌ سیوطی,‌ اتمام‌ در سال۸۶۹, کشف الظـنون, جـ۲, ص۱۹۶۹ و بغیه الوعاه, ج۱, ص۴۴۴.

این کتاب نیز همانند عنوان‌ الشرف الوافی نگارش یافته, پیرامون نحو, بدیع, معانی, عروض و تاریخ است.

۷. التحفه‌ السنیه, عبدالله وصاف, تـهران,‌ مـکتبه‌ الصدر.

این کتاب, عجیبتر از موارد دیگر اسـت; زیـرا علاوه بر پرداختن به موضوعات بیشتر, غیر از عربی, زبانهای فارسی و ترکی نیز در آن به کار رفته است.

نویسنده در یک متن‌ به بیان هفت موضوع پرداخته است. بـه ایـن صورت که متن اصـلی فـقه است و ستونی که از حروف و کلمات اول سطرها تشکیل شده پیرامون فلسفه, ستون دوم راجع به‌ منطق,‌ ستون سوم کلام, ستون چهارم نحو, ستون پنجم داستان فارسی و ستون ششم داستان ترکی است.

۸. شرف العـوالی, احـمد بن محمد بن طُنبل شغری (م۸۸۱ق), الاعلام, ج۱, ص۲۲۰.

پنج رساله پیرامون‌ پنج‌ علم در قالب یک متن نگاشته است.

۹. دُرّ الحبب فی تاریخ اعیان حلب, رضی الدین محمد بن ابراهیم, دمشق, ۱۹۷۳, ص۷۸۹.

قصیده ای از عبدالرؤوف یعمری مـصری (مـ۹۶۲ق) آورده شده‌ کـه‌ در آن, صناعت توشیح به کار رفته است.

حذف

حذف صناعتی است در نظم و نثر که یک یا چند حرف در آن به کـار نبرند.

الف ـ حذف حروف منقوط

۱. القطره‌ من‌ بحار‌ مناقب النبی والعتره, سید احمد‌ مـوسوی‌ مـستنبط,‌ نـجف, ۱۳۷۸ق. ج۲, ص۱۷۹.

خطبه ای خالی از نقطه از حضرت علی(ع) آورده شده است. آغاز:

الحمد لله الملک المحمود, المالک الودود, مصوّر‌ کل‌ مولود,‌ ومال کل مـطرود, ‌ ‌سـاطح المهاد, وموطل الاطواد, ومرسل‌ الامطار,‌ ومسهل الاوطار, عالم الاسرار ومدرکها, ومدمر الاملاک ومـهلکها, ومـکور الدهـور ومکررها, ومورد الامور ومصدرها.

۱۱. مناقب آل ابی طالب, محمد‌ بن‌ علی‌ بن شهرآشوب, قم, انتشارات علامه, جـ۲, ص۴۸.

خطبه بی نقطه دیگری‌ از حضرت علی(ع) که تنها آغاز آن باقی است:

الحمد لله اهل الحمد ومأواه, وله اوکـد الحمد واحلاه, واسرع‌ الحـمد‌ واسـراه,‌ واطهر الحمد واسماه, واکرم الحمد واولاه….

۱۲. سواطع الالهام, ابوالفیض فیضی, چاپ‌ اول,‌ هند, لکهنو, ۱۳۰۶ق. اتمام آن در تاریخ ۱۰۰۲ق.

این کتاب شامل تفسیر تمام سوره های قرآن می‌ باشد‌ که‌ حروف نقطه دار در آن به کار گرفته نـشده است. آغاز:

احامد المحامد‌ ومحامد‌ الاحامد‌ لله مصعد لوامع العلم وملهم سواطع الالهام, مرصِّص اساس الکلم ومؤسّس محکم الکلام, مرسل‌ الکلام‌ سهماً‌ سهماً اصالح الحصص واکامل السهام, محدِّر السور کلاماً کلاماً صالحاً للمصالح والمهمام.

در پایـان از‌ صـفحه۷۷۱,‌ خاتمه ای به قلم سید عبدالرزاق, همچنین از صفحه ۷۷۵ به قلم ابوالحسن‌ مودی‌ محمد‌ نگاشته شده که بدون نقطه است.

۱۳. اسس الاصول, جمال الدین محمد شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق),‌ ۱۳۱۹ق.

مباحث اصولی در این کتاب در ۲۴۷ صفحه آورده شـده کـه حروف منقوط در‌ آن‌ به‌ کار نرفته است. آغاز:

اوّل الکلام, اسمه الملک العالم العلام, احمده حَمد حُمِد, اَمدحُه مدح مُدِح,‌ الحمد‌ له علی الحمد له, والمدح له علی المدح له, حمداً لاحصر لهـ‌ ولاحـدّ,‌ ولامدّله‌ ولاعدّ, مدحاً عدد الرمل والحصا, لاامدله ولااحصا.

۱۴. قاعده حمل الشئ علی الصحیح وتنزیهه عن القبیح,‌ جمال‌ الدین‌ شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق) ۱۳۲۰ق, تاریخ تألیف در سال ۱۳۲۰ق. آغاز:

اُحلّل الکلام, لاداء‌ اسم‌ الله الملک العـلاّم, احـمد مـحموداً کرّم مداد العلماء, علی دمـاء السـعداء, مـألوهاً کل رهط والهه, مولی‌ الوری‌ والهه, حمداً علا علی السماء, وملا ملا الاعلی.

۱۵. درر الاعلال, محمد دهکائی,‌ تاریخ‌ تألیف در سال ۱۳۷۲ق. آغاز:

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۴)

الحمد لله المکور‌ للصـادر‌ الاول,‌ والمـسهل لمـصادر العلم والعمل, محوّل الاحوال ومکسرها,‌ مصور‌ العوالم ومـصدرها, مـالک ملک السماء وماعداه, ومعلم علم الاسماء وماسواه, مکمل صور ولد‌ آدم,‌ ومالک ملوم الدهر والعالم.

۱۶. درر‌ النظیم‌ فی رسم‌ تحیه‌ وتسلیم,‌ مـحمد بـاقر خـوانساری اصفهانی (م۱۳۱۳ق) صاحب‌ روضات‌ الجنات.

نویسنده در آغاز این کتاب, خطبه ای بی نـقطه آورده است. آغاز:

الحمد لله‌ الملک المالک المحمود, والواحد الصمد المصمود,‌ اهل الحمد ومسدد العهود,‌ واصل‌ العدل ومحدد الحدود, حمداً هـو‌ مـدد‌ الاعـوام والاحوال مسلسل ممدود, وعدد طلال الامطار ورمال الصحور معدود.۴

۱۷. خطبه حسدیه, جـمال‌ الدیـن‌ محمد شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق).

این خطبه‌ در‌ پایان‌ کتاب اسس الاصول,‌ تألیف‌ شریف کرمانی در سال‌ ۱۳۱۹ق‌ به چاپ رسـیده اسـت. آغاز:

الحمد لله مـعلم السماء, ومعلّم الاسماء, والسلام علی اول طلعٍ‌ طلع,‌ وعلی اسرار العوالم اطّلع, وعـلی صـهره‌ مـحط‌ رحاله, ومحل‌ سرور‌ حاله,‌ وعلی اولاده مادوّر السماء,‌ وکرّر المساء.

۱۸. القصاید الخمسه الامامیه, محمد حسن بـن مـحمدولی ارومـی, ذریعه, ج۱۷, ص۸۵. آغاز:

لعمر او‌ دائی‌ لود وسائل

وماحام حول الود الا الاکامل

وکل الی‌ حلّ‌ المسائل‌ مائل

اکأس المدام المرطعما معادل

۱۹. قصیده‌ بی نقطه سـنجر دیـوانه, آینه پژوهش, شماره۲۲, صفحه۱۷. آغاز:

دلا مگرد دگر گرد دهر و درهم و مال

که درهم‌ آمده و مال دهـر هـر دو ملال

مدام دامـ‌ طمع‌ اهل‌ حرص‌ را‌ دارد

ملول در طمع کام هر حرام و حلال

۲۰. قصیده بی نقطه قطره اصفهانی در مدح مـحمود مـیرزا, آینه پژوهش, شماره۲۲, ص۱۷, به نقل از مجمع الفصحا, ج۲,‌ ص۸۸۸. آغاز:

که رسم عدل درآورد در هـمه عالم

که کـرد در هـمه عالم رسوم عدل علم

کرم که کرد درم کاسه [کاسه] گاه عط

عطا که کرد گهر کوه [کوه] گاه کرم

۲۱. مـدارج‌ البـلاغه‌ در علم بدیع, رضا قلی خان هدایت, شیراز, کتابفروشی هدایت, چاپ دوم, ص۱۲۱.

قصیده بـی نـقطه از شـرف الدین فضل الله قزوینی. آغاز:

امام و سرور و صدر ممالک اسلام

صلاح ملک‌ و ملل مالک ملوک کرام

ملک محامد و آدم دم و محمد اسم

علی مراسم و کرّار عـلم و سـعد سهام

۲۲. مـدارج البلاغه در علم بدیع,‌ رضا‌ قلی خان هدایت, ص۱۲۲.

قصیده بی‌ نقطه‌ در مدح حضرت عـلی بـن موسی الرضا(ع). آغاز:

سرور هرمس دها داور دارا علم

مالک ملک عطا عالم علم کرم

عدل و کرم را مطاع داد و دول‌ را معاد

عالم علم اله‌ حاکم‌ ملک حکم

۲۳. قصیده بـی نـقطه از وصال شیرازی. آغاز:

مدح سالار امم مدح مرا داده قلل

سرّ داور اسدالله امام اول

آدم و هود و رسول احمد صـالح کردار

ملک مـهر همال و ملک‌ ماه‌ محل۵

۲۴. مدارج البلاغه در علم بـدیع, رضـا قـلی خان هدایت, ص۱۲۰.

قصیده بی نقطه از بدرالدین جاجرمی (مـ۶۸۶). آغاز:

که کـردگار کرم مرد وار در عالم

که کرد اساس مکارم ممهد و محکم

عماد عالم‌ عادل سوار‌ ساعد ملک

اساس طارم اسلام و سـرور عالم

۲۵. آیـنه پژوهش, شماره۲۲, ص۱۸, به نـقل از مـخزن الانشاء (چـاپ‌ سـنگی), ص۱۲۹.

_______________________________

۴. النـهریه, محمدباقر خوانساری, اصفهان, ۱۳۳۷ش, مقدمه سـید احـمد روضاتی,‌ ص۱۲.

۵. این‌ قصیده را یکی از فضلا برای اینجانب خواند.

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۵)

نامه ای بی نقطه از میرزا عبدالوهاب مـعتمدالدوله, مـتخلص به ‌‌نشاط,‌ خطاب به ناصرالدین شـاه. آغاز:

گرد درگاه داور دارا همال, مهر کـرم هـلال علم,‌ ملک‌ الملوک‌ عالم, مـالک المـلک ممالک ساحل ورطه مهالک, واسطه سلک اعوام و دهور, محرّک ادوار ماء‌ وحور.

۲۶. دیوان رفعت سـمنانی, بـه کوشش نوح, چاپ مطبوعاتی نـیکپو, ص۱۱.

خطبه ای بـی‌ نـقطه از رفعت سمنانی.‌ آغاز:

سر لوح اسـرار, و اول هـر کار, حامد حمد مـحمودم کـه عروس کلام گوهر اساس را در حرم اهل دل محرم آورده و مدام علم آدم را در کئوس کرام آدم دور‌ دمادم داده هر مـاه و هـور را مهره مهر او در طاس دل.

۲۷. مقامات حریری, مـقامه۲۸ (سـمر قندیه). آغاز:

الحمد لله المـمدوح الاسـماء, المـحمود الالاء, الواسع العطاء, المدعوّ لحـسم اللأواء, مالک الامم,‌ و مصوّر الرمم, واهل السماح والکرم, ومهلک عادٍ و ارَم, ادرک کل سرٍ علمه, ووسع کـل مـصر حلمه.

۲۸. مقامات حریری, مقامه ۴۶ (حلبیه). آغاز:

أعدِد لحسّادک السّلاح

واورد الآمـل وِرد السَّماح

وصارم اللهـو ووصـل‌ المه

واعمل الکـوم وسـمر الرِّماح

۲۹. مجمع البحرین, نـاصیف یـازجی (م۱۲۸۷ق), مقامه۱۵ (رملیه). آغاز:

الحمد لله الصمد

حال السرور والکَمَد

الله لا اله ال

الله مولاک الاحد

ب ـ حذف الف

۳۰. القطره من بحار مناقب النبی والعتره,‌ سید‌ احمد موسوی مـستنبط, نـجف, ۱۳۷۸قـ. ج۲, ص۱۷۶.

خطبه ای بدون الف از حضرت علی(ع). آغاز:

حمدت من عظمت مـنته, وسـبغت نـعمته, وسـبقت رحـمته غـضبه, وتمت کلمته, ونفذت مشیئته, بلغت قضیّته, حمدته‌ حمد‌ مقر‌ بربوبیته, متنصل من خطیئه, متفرّد‌ بتوحیده,‌ مؤمل‌ منه مغفره تنجیه, یوم یشغل عن فصیلته وبنیه.

۳۱. منظومه فی آداب الشریعه والحـکم المرعیه, سید جعفر بن حسین موسوی خوانساری (م۱۱۵۸).

این کتاب‌ که‌ در فقه و بعضی مباحث دیگر سروده شده,‌ در‌ ابیات آن, حرف الف به کار نرفته است و همراه با کتاب مبانی الاصول, تألیف میرزا مـحمد هـاشم چهارسوقی‌ اصفهانی‌ در‌ سال ۱۳۱۷ق به چاپ رسیده است. اگرچه در اینجا تنها‌ ۸۹۰ بیت از آن آمده, اما مرحوم شیخ آقا بزرگ در ذریعه ج۲۳, ص۵۸ تعداد ابیات آن را‌ نزدیک‌ به‌ سه هزار بیت ثبت کـرده است.

نسخه خـطی این کتاب در کتابخانه‌ آیت‌ الله نجفی تحت عنوان القصیده المیمیه الخالیه من الالف دارای حدود ۶۵۰ بیت است. آغاز:

الحمد لله‌ رب‌ العالمین‌ والصلوه والسلام علی سیدنا محمد وآله الطـاهرین اجمعین

تنشّمتُ فـی قصدی بخیر تنشُّم

وبدّیتُ منظومی‌ بذکر‌ معظّم

فَبَسملتُ فـی قـیدوم نظمی ومنطقی

تبرّکتُ من فوری بخیر مقدَّم

مرحوم آیت الله سید محمد حسن‌ خوانساری,‌ برادر‌ بزرگتر مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری منظومه جدش را با چند بیت بی‌ الف‌ چـنین تـوصیف کرده است:

حبیبی لو لم تصطبر عند شدّه

علیک بـخوض فـی مقول کمعنم

وکن عند‌ خوض‌ فی وصیفی بصیره

بحق عظیم جدّ مکرّم

فقد جدّ جدّی فی خلوّ مقوله

ومنظومه من کل حرف‌ مقدّم

فخلّده ربّی رضی فی نعیمه

وحصّنه من شرّ یوم عرمرم۶

۳۲. منهاج المعارف, سید ابوالقاسم جعفر‌ موسوی‌ خوانساری,‌ مقدمه از سید احـمد روضـاتی, ۱۳۵۱ش. ص۱۳۹.

منظومه بی الف در مدح حضرت علی(ع) از سید‌ ابوالقاسم‌

_______________________________

۶. مناهج المعارف, میر سید ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری, ۱۳۵۱ش, مقدمه سید‌ احمد‌ روضاتی,‌ ص۱۴۲.

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۶)

ریاضی خوانساری (م۱۳۸۰ق). آغاز:

نزد حیدر شیر حق یعنی علی

که ولیّ گردیده در نـصّ جلی

هم نـخستین‌ مرد‌ در گـفت فصیح

بعد پیغمبر بوعظش چون مسیح

۳۳. منهاج المعارف, سید ابوالقاسم جعفر‌ موسوی‌ خوانساری, مقدمه از سید احمد روضاتی, ص۱۴۲.

منظومه بی الف در ردّ قائلین بـه وجوب عینی نماز‌ جمعه‌ از سید محمود بن عبدالعظیم موسوی خوانساری. آغاز:

ببسمله صـدّرت قـولی فنحمد

بحمد یـفوق‌ حمد‌ من ظلّ یحمد

نصلّی نسلّم خیر رسل ومرسل

وفخر ذوی‌ ترکیب‌ وهو محمد

۳۴. درر النظیم فی رسم تحیه‌ وتسلیم,‌ محمد باقر خـوانساری ‌ ‌اصـفهانی (م۱۳۱۳ق), صاحب روضات الجنات.

نویسنده پس از اتمام خطبه خالی‌ از‌ حروف منقوط, دیباچه ای خالی‌ از‌ الف آورده‌ است.‌ آغاز:

فقد کـنت عـن قـدیم دهری, عتیق عمری,‌ منذ‌ میزت بین شرّ وخیر, وعرفت نفع نفسی من خیر, لم یزل یـحدثنی‌ فکرتی,‌ ویحرصنی ملکتی, ویهجس فی ضمیری, یمر‌ بقلبی, ویخیل فی روعی.۷

۳۵. لغت‌ نامه دهـخدا, ذیل واژه (حذف),‌ ابیاتی‌ بـی الف آورده اسـت. آغاز:

زلفین برشکسته و قد صنوبری

زیر دو زلف جعدش دو‌ خط‌ عنبری

دو لب عقیق و زیر‌ عقیقش‌ دو‌ رسته در

نرگس دو‌ چشم‌ و زیر دو نرکس‌ کل‌ طری

۳۶. مدارج البلاغه در علم بدیع, رضا قلی خان هدایت, ص۱۲۳.

قصیده ای بی الف‌ از‌ رشید الدین وطواط. آغاز:

خسرو ملک و ملک‌ بخش کشور‌ گیر

که ز خلقش بـعدل نیست نظیر

قصر مجد و شرف بدوست رفیع

چشم فضل و کرم بدوست قریر

ج ـ حذف حروف منقوط و الف

۳۷. خطبه اثنی عشریه, جمال الدین محمد‌ شریف‌ کرمانی‌ (م۱۳۵۱ق).

این خطبه‌ زیبا در پایان‌ کتاب‌ اسس الاصول, تألیف شریف کرمانی, در سال ۱۳۱۹ق به چاپ رسـیده و تـنها دوازده حرف بی‌ نقطه‌ در‌ آن به کار برده شده است. لذا‌ نویسنده‌ نام‌ خطبه‌ را‌ اثنی‌ عشریه نهاده است. آغاز:

حُمده وِرد وَرَدَ و رَدَّ کلّ وِردٍ مطهّر, ومدحه وَرد وَرَدَ و رَدَّ کلَّ وَردٍ معطّر, حمده مُسکِر وسُکَّر سَکَرَ سُکرَ محمود, ومدحه رَوحُ‌ روحٍ رَوحـَ مـمدود, هو ممدوح وَحدَه وحدُّه حمدُ کلٍّ له کُلَّه, وسَمِّ حَمدَ کُلِّ محمودٍ حُمِدَ له حَمدَ له.

د ـ حذف الف و راء

۳۸. مدارج البلاغه در علم بدیع, رضا‌ قلی‌ خان هدایت, صفحه۱۲۴. آغاز:

قد من شد چو دو زلف نجم دوست نجم

دل مـن شـد چو دو چشم دژم دوست دژم

دل دژم گشتم و قد چفته و زین گونه شود

دیده چون‌ چشم دژم بیند و زلفین نجم

هـ ـ حذف حروف عاطل (بی نقطه)

۳۹. خطبه منقوشیّه, جمال الدین شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق).

این خطبه در پایان کتاب‌ اسس‌ الاصول, تألیف شـریف کـرمانی در‌ سـال‌ ۱۳۱۹ق به چاپ رسیده که تـنها حـروف نـقطه دار در آن به کار است. آغاز:

تَشبَّث بیقین ینتج نتیجهً تُتقِن, ثَبِّت خشیهً یَتُبُّ تُبَّ قِنٍّ,‌ ذُنِبَ‌ ذَنب تُب فَخَبَّت, خُذ‌ ذَنَبَ‌ تقنیتٍ فَقَنِّت, جـَنّب جـَنبَ قـبضِ فیضٍ یُنفَق, بَغِّض بُغضَ شفیقٍ تُشفَق.

۴۰. مقامات حریری, مـقامه۴۶ (حـلبیه). آغاز:

فَتَنَتنی فَجَنَّنَتنی تَجَنّی

بِتَجَنٍّ یَفتَنُّ غِبَّ تَجَنّی

شَغَفَتنی بِجَفنِ ظبیٍ غضیضٍ

غَنِجٍ یَقتَضی تَغَیُّضَ جَفنی

۴۱. مجمع البحرین, ناصیف‌ یازجی‌ (م۱۲۸۷ق), مقامه۱۵ (رملیه). آغاز:

بشجیٍّ یبیت فی شَجَن

فِتَن ینتشِبنَ فی فِتَن

شَیِّق تـَیِّق تـَجُنِّبَ فی

نَفَقٍ ضـیِّقٍ بَقِیَ فَفَنی

_______________________________

۷. مقدمه النهریه, ص۱۳.

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۷)

و ـ عاطل العاطل

به عبارتی اطلاق می شود که در آن عـلاوه‌ بر‌ حروف معجم,‌ حروفی هم که نام آنها نقطه دارد به کار نرفته است. بنابراین در آن نه تنها از‌ حروف نـقطه دار اسـتفاده نـشده, بلکه حروف الف, سین, عین, کاف,‌ و میم,‌ نیز به کار نـرفته اسـت. زیرا اگرچه خود این حروف, عاطل (بی نقطه) است, اما نام آنها ‌‌نقطه‌ دارد.

۴۲. مجمع البحرین, نـاصیف یـازجی, مـقامه۱۵ (رملیه). آغاز:

حول درٍّ حلَّ وَرد

هل له للحُرّ‌ وِرد

لحَصورٍ حُلوِ‌ وَصلٍ

وِردُه للصحو طَرد

انعکاس

صناعتی است در نظم و نثر که می توان جـملات را از انـتها‌ بـه ابتدا نیز خواند.

۴۳. خطبه معکوسیّه, جمال الدین شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق).

در پایان کتاب‌ (اسس الاصول) تألیف شـریف‌ کـرمانی‌ بـه چاپ رسیده است. آغاز:

سبحان رب حَلَم و مِلح برِّنا حُبس, سکَّن اِن رمانا وانّ امرنا نُکِس, عَفِّر لمـحمودٍ ومـَحمَل رَفَعَ, عمّل مالک وفرحاً روّد دور احرف وکلام لَمَعَ, انّما شاع‌ وربح رهط طهُر وحـَبَر وعـاش امـناً, اَنصِح ابداً وسَوِّ ادباً حصناً.

۴۴. مقامات حریری, مقامه۱۶ (مغربیه). آغاز:

اُس ارملا اذا عَر

وَارعَ اذا المرءُ اس

أَسنِد اخانباههٍ

اَبِن اخاءًدَنَّس

۴۵. مجمع البحرین, ناصیف یـازجی, مـقامه۲۰ (بصریه). آغاز:

قمر یفرط‌ عمداً مُشرِق

رَشَّ ماءً دمع طرفٍ یَرمُقُ

قُرطُه یَفدی جلاه ایمن

من میاه الجید فیه طُرُق

خیفاء

صناعتی در نظم و نـثر اسـت کـه یک کلمه معجم و کلمه ای دیگر بی نقطه باشد.

۴۶. مقامات‌ حریری,‌ مقامه۶ (مراغیه). آغاز:

الکرم ثبّت الله جیش سعودک یـزین, واللّؤم غـَضَّ الدّهرُ جَفنَ حسودک یشین, والاورع یُثیب, والمُعور یُخیب والحلاحل یُضیف, والماحل یُخیف, والسـمح یـُغذی, والمـحک یُقذی.

۴۷.مقامات حریری, مقامه۴۶ (حلبیه).‌ آغاز:

اِسمَح فبثُّ السماح زین

ولاتُخِب آملاً تَضَبَّف

ولاتُجِز رَدَّ ذی سؤالٍ

فنَّنَ ام فی السؤال خَفَّف

۴۸. مجمع البحرین, ناصیف یازجی, مقامه۱۵ (رملیه). آغاز:

ظبیه ادمـاء تـُفنی الأمل

خَیَّبَت کـلَّ شجیٍّ سأل

لاتفی العهد فتشفینی ول

تنجز الوعد‌ فتشفی‌ العِلَل

رقطاء

هرگاه در نظم یا نثر, کلماتی‌ آورده‌ شود‌ کـه یـک حرف منقوط و حرفی دیگر بی نقطه باشد, به این صناعت رقطاء گویند.

۴۹. مجمع البحرین, ناصیف یازجی, مـقامه۱۵ (رمـلیه).‌ آغاز:

وندیم بات‌ عندی

لیلهً منه غلیل

خاف من صنع جمیل

قلتُ لی صبر‌ جمیل

۵۰. مقامات حریری, مقامه۲۶ (رقطاء). آغاز:

اخلاق سیّدنا تُحَبُّ, وبـِعَقوَتِهِ یـُلَبّ, وقربُه تُحَف, ونأبه تَلَف, وخُلَّته نَسَب, وقـطیعته نـَصَب, وغـُربُه ذَلِق,‌ وشُهبُه‌ تأتلق,‌ وظَلفُه زان, وقویمُ نـهجِهِ بان.

تصحیف

آن اسـت که دو لفظ در‌ یک عبارت, که حروف آنها بدون در نظر گرفتن نقطه ها هـمانند اسـت, اما در نقطه با هم‌ اخـتلاف‌ دارند.

۵۱. مـقامات حریری, مـقامه۴۶ (حـلبیه). آغاز:

زُیِّنَت زیـنب بقدٍّ یَقُدُّ

وتلاه ویلاه نهد یَهُدُّ

آینه پژوهش » شماره ۳۷ (صفحه ۹۸)

جندها جِیدُها‌ وظرف وطرف

ناعس تـاعس بـحدٍّ یُحَدُّ

۵۲. خطبه منقوشیّه, جمال الدین شریف کرمانی (م۱۳۵۱ق).

این خطبه در پایان اسس‌ الاصول,‌ تألیف‌ شـریف کـرمانی در سال ۱۳۱۹ق, به چاپ رسیده کـه علاوه بر حذوف‌ حـروف‌ بـی‌ نقطه, صناعت تصحیف هم در آن بـه کـار رفته است. آغاز:

تَشَبَّث بیقین ینتج نتیجهً‌ تُتقِن,‌ ثبِّت‌ خشیهً یَتُبُّ تُبَّ قِنٍّ, ذُنِبَ ذَنـب تـُب فخبَّت, خُذ ذَنَبَ تَقنیتٍ فـَقَنِّت, جـَنِّب جـَنبَ‌ قبضِ‌ فیضٍ یـُنفِق, بـَغِّض بُغضَ شفیقٍ تُشفَق.

تشریع

آن صناعتی اسـت در نـظم که هر بیت‌ دارای‌ دو‌ قافیه است و بر هر کدام که توقف گردد معنی کـامل است.

۵۳. جـواهر البلاغه,‌ احمد‌ هاشمی, بیروت, دار احیاء التـراث العـربی, چاپ دوازدهـم, صـفحه ۴۰۶.

آغاز:

یا خـاطب الدنیا الدنیه‌ انه

شرک الردی‌ وقـراره الاقذار

دار متی مااضحکت فی یومه

ابکت غداً تبّاً لها من دار

ابیات فوق را به صورت‌ زیر‌ نیز می توان خواند:

یا خـاطب الدنـیا الدنیّه

انها شرک الردی

دارمتی مااضحکت

فی یومها ابکت‌ غد

جناس ملمّع

صناعتی است در نظم کـه تـمام حـروف یـک بـیت یا یک مـصرع, مـنقوط و تمام حروف‌ بیت‌ یا‌ مصرع دیگر غیرمنقوط باشد.

۵۴. مجمع البحرین, ناصیف یازجی (م۱۲۸۷ق), مقامه۱۵ (رملیه). آغاز:

اَسمرُ کالرمح‌ له عامل

ییُغضی فـَیَقضی نـَخِب شَیِّق

مسک لمـاه عاطر ساطع

فی جنّهٍ تشفی شجٍ یَنشَق

ماده تاریخ

۵۵. قصیده معجزیه, مـیرزا‌ مـحمد‌ صـادق مـتخلص بـه ناطق.

تذهیب گـنبد حضرت معصومه(س) در سال ۱۲۱۸ پایان یافت‌ و میرزا محمد صادق این قصیده را در‌ مدح‌ حضرت‌ معصومه, توصیف گنبد و… سرود که عدد‌ هر‌ مصراع طبق حروف ابجد ۱۲۱۸ می شود.

این قصیده در اطراف صـحن عتیق آستانه‌ حضرت‌ معصومه(س) با کاشی نوشته شده‌ است.‌ آغاز:

این قبّه‌ گلبنی‌ است‌ بزیور برآمده

ییا پاک گوهریست پر از‌ زیور‌ آمده

این دوحه ایست کامده از جنّت العل

ییا کوکبی است سعد منور آمده۸

نامه ای‌ است که تمام کلمات آن دارای‌ حـرف (سـین) و در‌ عین‌ حال سجع در آن رعایت‌ شده‌ است.

سینیه

۵۶. الرساله السینیه, ابومحمد قاسم بن علی حریری (م۵۱۶), المکتبه التجاریه الکبری,‌ ۱۳۲۶.

در پایان مقامات حریری چاپ شده‌ است.

آغاز:

باسم السمیع‌ القدوس استفتح, باسعاده‌ استنجح,‌ سیره سـیدنا الاسـفهسلاّر السید‌ النفیس‌ سیّد الرؤسا, سیف السلاطین حرست نفسه, واستنارت شمسه, واتّسق انسه, وسَبَق غَرسه.

در پایان مقامات‌ حریری‌ چاپ شده. نامه ای است که‌ تمام‌ کـلمات آنـ‌ دارای‌ حرف‌ (شین) و سجع نـیز‌ در آن مـراعات شده است.

شینیه

۵۷. الرساله الشینیه, ابومحمد قاسم بن علی حریری (م۵۱۶), المکتبه التجاریه‌ الکبری,‌ ۱۳۲۶.

آغاز:

بارشاد المنشی, انشی, شُغَفی بالشیخ شمس‌ الشعراء‌ ریشَ‌ معاشه,‌ وفَشار‌ یاشه, واَشرَقَ شـِهابه,‌ واعـشوشَبَت‌ شِعابه, یُشاکل شَعَفَ المـنتشی بـالنشوی, والمرتشی بالرشوی.

_______________________________

۸. متن کامل این قصیده در کتاب تاریخ قم, محمد‌ حسین‌ ناصر‌ الشریعه, دارالفکر, ص۸۴ ـ ۸۱, آمده است.

همچنین ببینید

آینه پژوهش

لغزش ها در تاریخ بارگاه سیدالشهدا(ع)

مقاله ای از اینجانب در مجله ی مجله آینه پژوهش، شماره ۹۶، بهمن و اسفند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code