خانه / شخصیت ها / زرتشت / بر آمدن غریبانه ی زرتشت در ایران

بر آمدن غریبانه ی زرتشت در ایران

به قلم عادل
زمانی که فردوسی از زرتشت سخن می گوید به ناگهان و یک باره زرتشت بی هیچ پیش درآمدی پدیدار می شود و وارد قصر گشتاسب می شود و از گشتاسب می خواهد که پیرو دینش شود. تمامی این اتفاقات به یکباره می افتد؛ همانند ورود یک غریبه:

به شاه جهان گفت پیغمبرم
تو را سوی یزدان می برم

اگر زرتشت در ایران می زیسته و پیغمبر بود باید نخست آوازه ی او به گوش گشتاسب می رسید و شاهان وقت او را می شناختند. پیش از این هیچ چیزی از زرتشت گفته نشده است و این نشانه ی بیگانگی این مردم با زرتشت است.
خصوصا کسانی که در آن زمان ادعای پیامبر داشتند انسان های معروفی در سطح کشور و منطقه بودند . ولی می بینیم که زرتشت فاقد این شناسه است و یک باره وارد دربار گشتاسب می شود.
پیش از این حتی زمزمزه ای از زرتشت هم در شاهنامه شنیده نمی شود. تا جایی که ارجاسب همسایه کشور ایران درباره ی این مرد غریبه اینگونه سخن می گوید:

یکی پیر پیش آمدش سرسری
به ایران به دعوی پیغمبری
(شاهنامه چاپ بروخیم، ص ۲۵۰۱)

نشست اندر ایران به پیغمبری
به کاری چنین یافه و سرسری
(شاهنامه، چاپ بروخیم، ص ۱۵۰۲).

بیگانه بودن زرتشت در این ابیات به خوبی نمایان است. در شاهنامنه ی دیگری به این صورت گفته می شود:

یکی جادو آمد بدین (= به دین) آوری
به ایران بدعوی پیغمبری

از این اشعار بیگانه بودن زرتشت با مردم ایران مشخص است. ارجاسب دائم این مرد را جادوگر معرفی می کند.

از آن پس که ایزد تو را شاه کرد
یکی پیر جادوت بی راه کرد

تا آنجا که در شاهنامه نگرستیم این مرد یعنی زرتشت آنقدر بیگانه با ایرانیان است که حتی فردوسی هیچ بیوگرافی دقیقی همانند نام پدر و مادر و مختصری از او یاد نمی کند. زمانی که فردوسی از شاهان سخن می راند از زمان ازدواج پدر و مادر آن شاه و دوران کودکی و نوجوانی و جنگ ووووو آن شاه سخن می گوید. ولی درباره ی زرتشت هیچ از این تعریفات نیست!! چرا؟ غیر از این است که این مرد (زرتشت) حتی برای فردوسی ناآشناست؟
با تمام این ها گشتاسب به دلایلی نامعلوم آئین زرتشت را می پذیرد و به مردم دستور می دهد از آن پیروی کنند

بگیرید یک سره ره زردهشت
به سوی چین برارید پشت

به آئین پیشینیان منگرید
بدین سایه ی سرو بن بغنوید

سوی گنبد آذر آرید روی
به فرمای پیغمبر راست گوی

و بدین گونه بود که زرتشتیت در ایران پدیدار و دین درباری گشتاسب شد.

فروردین ۱۳۹۵

همچنین ببینید

هیچستان / ابهام در زرتشت، اوستا، آموزه های زرتشتی و…

به قلم مدیر سایت در آذرماه ۱۳۹۱ با دعوت بخشی از حوزه ی علمیه ی …

۳۱ نظر

  1. حضرت زرتشت پیامبری بوده در ایران قبل از اسلام.
    مردم ایران باستان در بسیاری موارد که به حق عمل کرده اند پاکی رشد وپیشرفت را تجربه کرده اند.
    ولی متاسفانه توسط زورگویان وگمراهان ومکر شیطان متاسفانه به انحراف کشیده شدند که بعد از تشیع انان گوی را از بقیه مجددا ربودند.
    در ضمن به کوروش کبیر حداقل بخاطر اینکه کاندیدای ذوالقرنین بودن هست لاائقل احترام بگذارید.

    • کوروش در منشورش اعتراف به بت پرستی کرده است و ذوالقرنین یک موحد بوده است و یک موحد هیچگاه بت پرستی نمیکند. پس کاندید بودن او برای ذوالقرنین اشتباه بوده است.

  2. این هم یکی دیگر از تحلیل های انچنانی . اما پاسخ شما
    اول شاهنامه داستان و اسطوره است خود فردوسی هرگز ادعای فراواقعی از شاهنامه نداشته و صرفا شاهنامه را برای زنده کردن فرهنگ ایران سروده امروز به بقین می دانیم که بخش عمده شخصیتهای شاهنامه وجود خارجی نداشته اند .بر خلاف قرآن که مدعیست واو به واو کلماتش حقیقت محض است .
    دوم فردوسی در زمان بکی از متعصب ترین شاهان غزنوی می زیسته . همین تلاش محدود هم برای او خطرناک بوده و او هرگز امکان و دستی فراخ برای داستانسرایی از زرتشت نداشته . لذا زرتشت شخصیتی نا محوری در شاهنامه است .
    سوم فردوسی مسلمانی شیعه بوده . چه طور داستان سرایی یک مسلمان مبنای طرح ادعا در مورد حقایق تاریخی بک دین دیگر میشود. مگر در زمان فردوسی زرتشتیان ایران موبد و پیشوا نداشته اند ؟
    چهارم اصلا ارتباط ایران با زرتشت چیست . مگر جز اینکه در بحش روشن تاریخ از هخامنشیان به بعد ایران میهن اصلی زرتشتیان بوده ارتباط دیگری هم هست ؟ به غیر از زبان و فرهمگ ایرانی زرتشت متعلق به چه فرهنگی دیگری است که او را غیر ایرانی می خوانید . در غیر ایرانی بودن زرتشت برای من یک مثال نقض در روزگار کنونی کافی است . هزاران جلد کتاب و مقاله نوشته شده دربتره زرتشت متعلق به فرهنگ پارسی و محدوده جغرافیایی ایران زمین است . حالا تلاش شما با استناد به حکایت داستانی و استنباط فرا منطقی از آن فقط فه درد خودتان میخورد .

    • درباره این نوشتار شما
      به غیر از زبان و فرهمگ ایرانی زرتشت متعلق به چه فرهنگی دیگری است که او را غیر ایرانی می خوانید

      باید بگویم بله . به غیر از فرهنگ ایرانی زرتشت تشابهی با فرهنگ مردم تبت هم دارد که انها هم همانند زرتشتیان ایران مردگان خویش را دفن نمیکنند و جسد مردگان خویش را در کوه رها میکنند تا خوراک حیوانات شوند
      این یک مثال تشابه فرهنگی که خواستید..

      • یعنی ارتباط بی واسطه زبان فارسی باستان با اوستایی ، ذکر نامهای اوستایی در کتیبه های پارسه و پاسارگاد ، شاهنامه ، نیم ملیون زرتشتی و پارسی ایرانی ، بیش از ۸۰۰ بقایای اتشکده در ایران زمین ، بیش از ۱۵۰ کتیبه زبان پهلوی ، نظر ۱۰۰ درصد شرق شناسان و …. را کنار بگذاریم و به صرف اینکه در تبت اسمان سپاری می کنند ( تبتی ها همانند اریایی های اولیه به ایزدان و خدایان خوب و بد معتقدند ) زرتشت را تبتی بنامیم ؟!!! جل الخالق . جهت روشن شدن شما اسمان سپاری ارتباطی به دین زرتشتی ندارد مگر همه رسوم امروز ما رسوم اسلامی است ؟ اریایی ها به دلیل زیستن در سرزمینهای یخبندان سیبری به جای دفن مردگان را در کوهها رها می کردند و مردم تبت هم بندگان خدا همین مشکل را دارند و کندن زمین در کوههای هیمالیا کار حضرت فیل است .

        • با سلام؛ و اما بعد:
          آنجا که گفت: «ذکر نامهای اوستایی در کتیبه های پارسه و پاسارگاد»
          از کجا و با کدام سند پی برده اید که نامی متعلق به اوستاست و در این کتیبه ها ذکر شده است؟ چرا موبدین کذاب زرتشتی که سخنان خود را به زرتشت و اهورامزدا نسبت میداده اند نباید از این نامها که هیچ ربطی به آیین زرتشت نداشته و متعلق به مثلا هخامنشیان بوده سوء استفاده بکنند؟.

          این هشتصد آتشکده و … هم وقتی در زمان ساسانیان دین رسمی آیین زرتشت شود و موبدین پول پرست هم خون مردم را تا جای ممکن بنوشند [برای نمونه بنگرید: «http://www.raherasti.ir/13754» ] خب باید آنقدر هم در آمد داشته باشند که فقط بقایای آتشکده هایشان به هشتصد مورد برسد.

          در رابطه با دفن در کوه هم گویا این زرتشتی از آیین خود کمترین اطلاعات را هم ندارد [یعنی انگار داریم با یک دبستانی از آیین زرتشت بحث میکنیم] وندیداد که در زمان ساسانیان جزء متون رسمی و دینی آیین زرتشت بوده است و به احکامش عمل میشده صراحتا فرمان به دخمه گذاری میدهد آنوقت کجای ایران زمان ساسانی یخبندان سیبری بوده است؟ جدای از اینها بحث مهاجرت آریایی ها خود یک نظریه است و بر فرض قبول آن از کجا و با کدام سند بدست آوردید که وندیداد در زمان قبل از مهاجرت آریایی ها ایجاد شده است؟.

          چرا باستان پرستان و زرتشتیان با پژوهش و مطالعه بیگانه اند؟ چرا خود را برای مخاطب سند فرض کرده در حالیکه معلوم نیست ســـــیـــــــکــــــل هم داشته باشند و مجهول الهویه و مجهول المکان و مجهول در مجهول اند؟.

  3. درباره این نوشتار شما..
    دوم فردوسی در زمان بکی از متعصب ترین شاهان غزنوی می زیسته . همین تلاش محدود هم برای او خطرناک بوده و او هرگز امکان و دستی فراخ برای داستانسرایی از زرتشت نداشته . لذا زرتشت شخصیتی نا محوری در شاهنامه است .
    سوم فردوسی مسلمانی شیعه بوده . چه طور داستان سرایی یک مسلمان مبنای طرح ادعا در مورد حقایق تاریخی بک دین دیگر میشود. مگر در زمان فردوسی زرتشتیان ایران موبد و پیشوا نداشته اند…

    باید بگویم که یک مسلمان موظف به احترام گذاشتن به پیامبران الهی و کتب انان است و میتواند به نیکی از انان یاد کند.
    والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ
    و آنان که به آنچه بر تو و بر پیامبران پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و به آخرت یقین دارند(سوره بقره ایه ۲)
    همانگونه که اکنون وقتی مسلمانی نام حضرت موسی(ع) و یا عیسی(ع) را میبرد علیه السلام را میگوید و موظف به احترام به انان است.هرچند که دینشان فرق دارد…
    پس فردوسی اگر شناختی از زرتشت داشت و او را ائینی حقیقی و شناخته شده میدانست باید هنگامی که از او نام میبرد کمی با ادبیات در وصف او شعر میگفت. و یا قبل از اینکه زرتشت را یکهویی وارد کاخ گشتاسب کند.کمی در وصف و شناخت او سخن میگفت..

    ۲–درباره ی این نوشتار شما.
    چهارم اصلا ارتباط ایران با زرتشت چیست . مگر جز اینکه در بحش روشن تاریخ از هخامنشیان به بعد ایران میهن اصلی زرتشتیان بوده ارتباط دیگری هم هست …
    چه ارتباطی میان زرتشت و هخامنشیان است؟؟ شما برای مثال یک نمونه از کتیبه های هخامنشی را برایم بیاورید که در انها نامی از زرتشت و یا اوستا برده شده باشد..!!! اگر کوروش زرتشتی بود پس چگونه غیر از اهورا مزدا را میپرستید؟؟ و داریوش همچنین.کوروش مردوک بت بابل را میپرستید و داریوش در کتیبه خود سخن از دیگر خدایان دارد
    بند ۱۳ ۶۱-۶۷ داریوش شاه گوید: اهورامزدا و دیگر خدایانی که هستند؛ از آن روی مرا یاری دادند

    ایا در زرتشتیت پرستش چندین خدا جایز است؟؟؟ یا اینکه هخامنشیان زرتشتی نبودند؟؟

    • فردوسی اگر شناختی از زرتشت داشت و او را ائینی حقیقی و شناخته شده میدانست باید هنگامی که از او نام میبرد کمی با ادبیات در وصف او شعر میگفت. و یا قبل از اینکه زرتشت را یکهویی وارد کاخ گشتاسب کند.کمی در وصف و شناخت او سخن می گفت

      نمی دونم چه اصراری دارین که به جای فردوسی تصمیم بگیرین و عمل کنین بدون اینکه ذره ای از شرایط حاکم بر دوران او خبر داشته باشین . باز هم تاکید می کنم فردوسی نه اجازه و قدرت و نه قصد سخن گفتن از زرتشت را داشته . دقیقی طوسی که یک زرتشتی متعصب بوده جرات سخن گفتن از زرتشت در شاهنامه اش رو نداشته چه برسه به فردوسی . همین مقدار کم رو هم فردوسی داخل اشعارش مخفی کرده تا باعث تکفیرش نشه .

      • خانم گفته من این است که فردوسی اگر شناختی از زرتشت داشت . همانند قهرمانن و وطن پرستان شاهنامه و یا دشمنان ایران در شاهنامه باید یک بیوگرافی کوتاهی میداد .. ۲- گفتیم صحبت از پیامبران اللهی در اسلام هیچ مشکلی ندارد .. و میتوانست توضیحی درباره ی او بدهد همانند توضیحاتی که درباره ی دیگران داده است

  4. خانم شخصیت های شاهنامه کاملا خیالی نیستند بلکه شاخ و برگ برخی از انان اضاف شده است .. همانند گشتاسب و اسفندیار که در اوستا هم نام انان امده است .. یعنی اوستا هم داستان سرایی و اسطوره سازی میکند از نظر شما..؟؟
    در گاهان، زرتشت چهار بار از این فرمانروا نام می‌برد که سه باز آن به گونه کی‌گشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده است
    اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران ۱۳۷۴ ص ۱۰۴۶

    • پاسخ شما رو خود فردوسی داده . هر چه از شاهنامه با عقل جور در امد بپذیر و بقیه را به صورت حکایت و تمثیل در نظر بگیر
      تو این را دروغ و فسانه مدان. به یکسان روشن زمانه مدان.
      ازو هر چه اندر خورد با خرد. دگر بر ره رمز ، معنی برد.

      اکثر شخصیت های شاهنامه مطابقت تاریخی ندارند و در وندیداد هم که شما ترجمه دوستخواه ذکر کردید همین طور هست . فردوسی هم بخشی از روایتش از وندیداد هست چون دقیقی طوسی که شاهنامه را اول تالیف کرده زرتشتی متعصبی بوده .

      اما رستم کاملا شخصیت ساختگی و تا حدودی نمایانگر نظر خود فردوسی و مردم ایران بوده یعنی روح بی طرف حاکم بر داستان بوده . مردم ایران هم در اوایل ظهور زرتشت با او مخالفت کردند . پس چون مردم مکه و قریش با حضرت محمد مخالفت کردند حتما محمد اهل مکه و از قریش نبوده ( مثالهایی که از اسلام می زنم فقط برای روشن کردن بی پایگی روش تحلیلی شما هست )

      • نمیتوان . زرتشت را با پیامبر اسلام یکسان دید چرا ؟؟ چون وقتی نویسنده ای از پیامبر اسلام سخن میگوید تمام بیوگرافی زندگی ایشان را میگوید .. تولد . پدر مادر . پدربزرگ .قبیله ووووووو
        ولی درباره ی زرتشت حتی روز زایشش معلوم نیست …. دو .. چرا قهرمان شاهنامه باید مخالف زرتشت باشد ؟؟ قهرمان شاهنامه فردی پهلوان مسلک با اخلاقی نیک و وطن پرست است و به مخالفت با زرتشت بر میخیزد .. این نکته ی مهمی است .. ۲- اگر فردوسی اوستا را خوانده بود . از گشتاسب تعریفی همانند گشتاسب اوستا میکرد و نه کاملا بلعکس اوستا ..
        رستم وجود داشت ولی فردوسی قهرمانی های او را افزایش داد ..

  5. درباره ی این گفتار

    به غیر از زبان و فرهمگ ایرانی زرتشت متعلق به چه فرهنگی دیگری است که او را غیر ایرانی می خوانید .

    هیچ پیشنه ایی از زرتشت در دست نیست .. ممکن است زرتشت نتوانسته در زادگاه خویش به دلیل شناخته بودنش ائینی بیاورد و یا فرهنگی بسازد که اکنون بتوان ان را مثال زد.. ولی از به وجود امدن ان به بک دفعه و ناگهان .بی انکه فردوسی از او بیوگرافی ارائه بدهد همانند بیوگرافی که درباره ی دیگر افراد و شاهان شاهنامه ارائه میدهد کاملا مشخص است که این مرد(زرتشت) برای فردوسی ناشناخته است ..

    • ادعای ناشناخته بودن زرتشت برای فردوسی

      بگیرید یک سر ره زردهشـــت به سوی بت چین برارید پشت….

      ســــــــوی گنبد آذر آرید روی به فرمان پیغمبر راست گـــوی
      :

      چو چندی سر آمد بر این روزگار خجسته شد آن اختــــر شهریـــار

      به شاه جـــهان گفت زردشت پیر که در دین ما این نباشد حوژیـــر

      که تو باژ بدهی به سالار چیـــــن نه اندر خود آید به آیین و دیــــن

      این پاسخ شما در خصوص نا شناخته بودن زردشت برای فردوسی

  6. واقعا تحلیلهای جالبی دارید من خلاصه تحلیلهای شما در این صفحه رو نوشتم :
    ۱- ورود زرتشت به یکباره به دربار یعنی او غریبه بوده !!!! یعنی برای اثبات آشنا بودن زرتشت فردوسی باید همه داستان مذهبی اوستا در مورد زرتشت رو تکرار می کرد !!!!
    با این منطق بریم سراغ قرآن به غیر از داستان حضرت عیسی داستان کدامیک از شخصیتهای قرآنی یکباره و ناگهانی نیست مثلا داستان حضرت موسی با کوه تور شروع میشه . داستان سلیمان از کجا شروع میشه ؟ اینکه قران تشخیص داده یک مقطع خاص رو از زندگی اونها انتخاب کنه ایا به معنی بیگانگی اونهاست ؟ و ایا همه موظفند مثل تورات داستانهای چند هزار صفحه بنویسند تازه اون موقع هم یه کسی مثل اقای عادل میاد میگه چون اسم زرتشت ۳۶۴۲ بار و اسم رستم ۳۶۴۳ بار اومده پس زرتشت ایرانی نبوده
    ۲- ایشون چنان از کسانی که در آن زمان پیامبر بودن اسم می برن و با زرتشت مقایسه می کنند انگار که همه اونها رو به اسم و رسم و سن و شماره شناسنامه میشناسن !!!!!! می گوید ” خصوصا کسانی که در آن زمان ادعای پیامبر داشتند انسان های معروفی در سطح کشور و منطقه بودند . ولی می بینیم که زرتشت فاقد این شناسه است ” لطفا یکی از این کسان رو نام ببرید و از این شناسه هاشون که زرتشت فاقد اونهاست یکی رو نشون ما بدین
    ۳ – می گویند ” از این اشعار بیگانه بودن زرتشت با مردم ایران مشخص است. ارجاسب دائم این مرد را جادوگر معرفی می کند” یعنی چون ارجاسب دیوپرست پادشاه کشور چین دایم در حال فحش دادن به زرتشت هستند پس یعنی زرتشت بیگانه با مردم ایران است !!!!!!! . معذرت میخام با این تحلیل فکر کردم چون الان ساعت ۹ شبه پس نتیجه می گیریم زرتشت با مردم ایران بیگانه است چون بالاخره اخرش ما باید همینو نتیجه می گرفتیم دیگه .
    ۴- و البته بازهم چون در شاهنامه اسم پدر و مادر همه شاهان هست باید اسم پدر مادر زرتشت هم باشه . خوب پس چرا اسم این کتاب شاهنامه است؟ . اسمش رو زرتشتنامه بذاریم . اصلا به اقای فردوسی سفارش یک کتاب جدید بدیم ولی اینها مهم نیست مهم اینه که اخرش هرچی شد هر کی زذ هر کی خورد ما داد بزنیم ” زرتشت با مردم ایران بیگانه است “

    • داستان های قرانی را با دقت بخونی میبینی که یکباره نیست مثلا حضرت موسی که شما مثالش را زدید از زمان پیش بینی ستارشناسان دربار فرعون تا تولدش و به اب انداختنش و ووووو گفته شده است….

      ولی طبیعتا کتاب اسمانی با کتاب داستانی و اسطوره ایی فرق دارد .. در کتاب های داستان تمام شنیدها درباره ی شخص را میگویند… ولی در کتاب اسمانی درباره ی انچه مردم میدانند توضیحی و پندی میدهند . که برای پند دادن اشاره ایی کوچک به داستان کافی است

    • دلیل فحش دادن ارجاسب به زرتشت اتفاقا دلیل عدم شناخت نیست .. دال بر شناخت از زرتشت است .. که در پستی که در اینده قرار میدهم اشنایی زرتشت با ارجاسب را میفهمید

      • مگه من ادعا کردم که ارجاسب زرتشت رو نمی شناخته !!!!!!!!!
        میگم اگر ارجاسب تورانی به زرتشت بد میگه به ابران و ایرانی چه ربطی داره ؟؟؟؟!!!!!!!

        • شما مطلب را درست نخوندید دلیل فحش دادن ارجاسب به زرتشت این است که زرتشت رابطه ی دوستانه ی بین سلسله ی کیانیان ایران را با کشور توران و چین بهم زد .. ارجاسب به گشتاسب پیشنهاد های زیبایی کرد و به او گفت که دوستان دیرینه هستند و ارجاسب قلمرو خویش را به گشتاسب هدیه کرد و غلامان و وووو تحفه های بسیار که فقط از این جادوگر (زرتشت) کناره گیری کن

          • یا شما در فهم فارسی مشکل دارین یا بنده . شما بر اساس ابیاتی که فردوسی از ارجاسب نقل کرده مدعی بیگانگی زرتشت با مردم ایران شدین . لطفا توضیح بدین جادوگر خواندن زرتشت توسط ارجاسب تورانی چگونه مستند ایرانی نبودن زرتشت است . یعنی الان اگر امریکا به سردار سلیمانی چیزی بگه صد سال دیگه فرزندان شما این سخنان را مستند دشمنی سردار سلیمانی با مردم ایران قرار می دهند؟!!!!!! . بقیه لطیفه های ارجاسب رو هم برای دوستان تورانی خودتون تعریف کنین . برای ایرانیان همه ان هدایای زیبا بت پرستان تورانی به گوشه ای از پیام توحیدی زرتشت نمی ارزیده .

          • اقای عادل!!
            واقعا چه فکری کردید با خودتان که میگویید سرزمین خودش را به گشتاسب داد؟ گشتاسب ایین زرتشت را پذیرفت و ارجاسب به دلیل اینکه ایین کهن را رها کرده به او تازید و خویشاوندان گشتاسب را قتل عام کرد!!
            فکر کنم قلب و مغزش هم به گشتاسب داد!!!

  7. شما البته هیچ یک از مستنداتی که ادعا کردین و درخواست کردم ارایه نکردین . و اما در خصوص دعاوی شما که همه بر مبنای برداشت شخصی از شاهنامه است . هنینگ و زنر می گویند ارایه نظریه در مورد زرتشت و دین منتسب به او بدون داشتن شناخت کامل از زبانهای سانسکریت اوستایی پارسی باستان سغدی خوارزمی پهلوی و پازند وختنی و بررسی منابع تاریخی یونانی و کتب پهلوی و کتیبه های تخت جمشید کاری عبث است و ارزش علمی ندارد . زنر می گوید با داشتن دانش همه این زبانها به دلیل نا آشنایی با زبان سغدی در بعضی جاها به احتیاط نظریه ارایه داده . حداقل چون شمایی که دایم به شاهنامه استناد می کنید که متخصصین ادیان تطبیقی صرفا به عنوان شاهد دعاوی از آن استفاده می کنند کمی کتابهای هنینگ و زنر و کریستنسن و دیگر ایران شناسان را به فارسی بخوانید و بعد نظریه ارایه دهید . کار شما مثل آنست که مثلا کسی بدون دانستن عربی و آشنایی با قرآن صرفا به استناد یکی از مغازی در مورد حضرت محمد نظر بدهد .

    • با سلام؛ و اما آنجا که باستانگرای ما گفت:
      «کمی کتابهای هنینگ و زنر و کریستنسن و دیگر ایران شناسان را به فارسی بخوانید»

      هنینگ در کتاب خود «زرتشت سیاستمدار یا جادوگر» آیین زرتشت را ثنوی دانسته و آنرا نفی کننده توحید میخواند (گاتها را ثنوی میداند) کریستین سن نیز میگوید «آیین زرتشت یکتاپرستی ناقص است…» و ایضا مخالفت با وجود ازدواج با محارم در آیین زرتشت را سبکسرانه.
      درباره شاهنامه و زرتشت باید بگوییم همین سخنانی را هم که فردوسی درباره زرتشت میگوید تاریخ تأیید نمیکند، اینکه میخواهید بگویید شاهنامه تاریخی نیست و… باید گفت که زرتشت شما یک هزارم هم نسبت به ضحاک و کاوه آهنگر و تمامی اساطیر شاهنامه واقعی تر نیست و این لطف فردوسی به زرتشت است که وجود وی را قبول کرده است.

  8. لزومی به خوندن همه ی مطالب ندیدم احمقانه ترین نظرات نظرات یکطرفانه و به دور دور از عقل و انصافه

  9. وجود زرتشت فقط و فقط ادعاست وهیچ مدرک تاریخی و نقلی موثق برای وجود ان وجود ندارد . در فرهنگ زرتشتیان وجود زرتشت با قدمت گاتها و قدمت گاتها با وجود زرتشت اثبات میشود. از احادیث اسلامی انچه قابل تامل است وجود فرد دیگری بعنوان پیامبر مجوس است و هیچ اشاره ی به پیامبر بودن زرتشت نشده . شایسته است محققان در مورد احادیث مربوط به زردشت و مجوس تامل بیشتری کنندو پیامبر واقعی ایین مجوس را مشخص سازند

  10. پادشاه گشتاسپ در بلخ افغانستان که آن موقع جزء ایران بوده حکومت میکرده وخب از غرب ایران خبری نداشته است

    اسم زرتشت در کتب یونانی آمده است پس اسمش قدمت تاریخی دارد

    ولی در کتب یونانی نیامده است که او یونانی بوده است

  11. با سلام در لینکی که ارائه دادید از منابع معتبر قدیمی جایی ننوشته زردشت یونانی بوده است
    دکتر مهر شخصیت جدید هستند واز منابع قدیمی نیستند

  12. درود بر شما بنده نمیدونم چقدر از زرتشت اطلاعات دارید اما زرتشت در دوران جوانی از خانواده جدا میشه و سر به بیابان میزنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code