خانه / ایران / ایران باستان / اثبات بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم(۱) / پزشکی
حجت الاسلام مهدی رستمی

اثبات بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم(۱) / پزشکی

به قلم زرتشتی پژوه مهدی رستمی

مقدمه:

در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمده است که «علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود». برخی نیز مدعی شده اند که در کتاب دانیال نبی، باب ۱ آیه ۲۰، مجوسیان بر حکمت و دانش توصیف شده اند! اما حقیقت این است که وقتی به فَقَره مذکور از کتاب دانیال نبی (در عهد عتیق) مراجعه می‌کنیم دقیقاً خلاف این را می‌یابیم. چه اینکه متأسفانه مجوسیان را با جادوگران و رمّالان در یک جا توصیف کرده و ثانیاً علم آنان (مجوسیان) را در مقابل دانش پیامبران و اوصیای بنی اسرائیل ناچیز شمرده است: «نبوکدنصر با هر یک از آنها گفتگو کرد. دانیال، حننیا، میشائیل و عزریا از بقیه بهتر بودند؛ پس پادشاه ایشان را به خدمت گماشت. پادشاه هر مسئله ای را که مطرح میکرد، حکمت و دانایی این چهار جوان (که از بنی اسرائیل بودند) را در پاسخ دادن به آن، ده مرتبه بیش از حکمت تمام مجوسیان و جادوگران آن دیار می یافت.»[۱]

۱. پزشکی

آیا زرتشتیان پیش از اسلام به نشر و ترویج و اعتلای دانش پزشکی خدمتی کردند ؟ همانگونه که آنان خود میگویند، دانش پزشکی در ایران از عصر پیشا اوستایی وجود داشته است. لذا داشته‌های پیشا زرتشتی را به نام اشو زرتشت و پیروان او تمام کردن، غیر منصفانه و مصداق بارز تحریفِ تاریخ است. گذشته از این، مبلغین زرتشتیگری می‌کوشند که در باب پیشرفته علم طبابت برای خود کارنامه‌ای دست و پا کنند. در این مسیر به کتاب وندیداد استناد می‌کنند عجیب است که این عزیزان حاضر نیستند که انتساب تعالیم این کتاب به اشو زرتشت و زرتشتیان را پذیرا شوند، ولی هرجا که منفعتی باشد، وندیداد را نیز به دیده منت پذیرفته و کتاب آباء و اجدادیِ خود معرفی می‌کنند. پس عزیزان زرتشتی ابتدا باید به این تناقض رفتاری پاسخ دهند.

در ادامه استناد به وندیداد، موضوع درمان با کارد و چاقو[۲] می‌پردازند و آن را نمادی از پیشرفت دانش پزشکی در آیین زرتشتی می‌شمارند. در پاسخ باید بگوییم:

این امر نمی‌تواند به معنی پیشرفت دانش پزشکی در آیین زرتشتی باشد، چون اولاً مصداق و توضیحی درباره آن نیامده است. مثل اینکه کسی ادعا کند که به وسیله چاقو دیگران را درمان می‌کنم، به صرف همین کلام می‌توان او را یک پزشک جراح کارآمد دانست؟! روشن نیست که منظور از «درمان با کارد» چیست. آیا همانند برخی قبائل سرخپوست و یا قبائل بومی افریقا، با کارد برخی رگ‌های بدن را می‌بریدند تا دیوها از بدن بیمار خارج شوند؟! یا شیوه ای دیگر…؟ روشن نیست! ثانیاً این کلامِ وندیداد اگر به معنی درمان به شیوه علمی باشد، به معنی سقوط اخلاق پزشکی است. چون در این کتاب می‌خوانیم کسی که به وسیله کارد، درمان میکند، ابتدا باید بر روی چندین نفر از افراد غیرزرتشتی، امتحان کند و اگر موفق بود،‌آنگاه به درمان زرتشتیان بپردازد![۳] این یعنی از انسان‌های غیر زرتشتی به عنوانِ نمونه آزمایشگاهی استفاده (یا بهتر است بگوییم سوء استفاده) می‌کردند.

همچنین عزیزان در ادامه به داستان تولد رستم دستان در شاهنامه اشاره می‌کنند که یک موبد زرتشتی، شکم مادرِ رستم را به وسیله عمل جراحی باز کرد و رستم را بیرون آورد (عمل سزارین!) لیکن عجیب است بدانیم که اولاً شاهنامه اشاره‌ای به زرتشتی بودنِ آن پزشک نمی‌کند، در ثانی رستم دستان، پیش از ظهور آیین زرتشتی متولد شد! حال چگونه میتوان این عمل سزارین را به دانشمندانِ زرتشتی نسبت داد؟! به تعبیری دیگر، در زمان تولد رستم، آیین زرتشتی هنوز وجود خارجی نداشت و لذا تولد رستم (اگر به صورت عمل جراحی و شیوه‌های علمی صورت گرفته بود) حقیقتاً ربطی به موبدان زرتشتی و دانش پزشکی زرتشتی نداشته است.[۴]

عزیزان باستانگرا، در ادامه به دانش پیشرفته پزشکی در شهر سوخته اشاره می‌کنند، لیکن جای تعجب است که شهر سوخته چه ربطی به زرتشتیان دارد؟ مگر مردم شهر سوخته زرتشتی بودند؟ می‌دانیم که مردمان آن شهر هزاران سال پیش از آیین زرتشتی می‌زیستند و هیچ ارتباطی با زرتشتیگری نداشتند.

در بحث گیاهان دارویی نیز باید دقت نمود که اولاً تمسک به این گیاهان قدمتی بس کهن‌تر از آیین زرتشتی دارد. ثانیاً مقدس‌ترین گیاه دارویی در آیین زرتشتی، هوم نام دارد که در آیین‌ها و مراسم زرتشتی نقشی بسزا دارد و بارها در اوستا مورد ستایش قرار گرفته است.[۵] لیکن جالب است بدانیم که این گیاه، جزو گیاهانی است که از شیره آن مواد مخدر به دست میآید. (هر چند تبدیل آن به مواد مخدر کاری ویژه بوده، به شیوه‌های خاصی نیازمند است). از دیگر گیاهانی که در آیین زرتشتی بسیار مورد توجه است، حشیش (منگ/ بنگ) است که در منابع زرتشتی بسیار مورد توجه است.[۶] آیین آیا این گویای دانش پزشکی در آیین زرتشتی است؟ هَلْ مِنْ مَزید؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱]. تورات، کتاب دانیال نبی، باب ۱، آیه ۲۰ (ترجمه قدیم و همچنین ترجمه تفسیری مؤسسه عیلام)

[۲]. در اوستایی: kereñtu/ kereñtât/kereñt، بنگرید به:

Dictionary of most common AVESTA words, Joseph H. Peterson, avesta.org

[۳]. اوستا، وندیداد، فرگرد ۷، بند ۳۷-۳۹

[۴]. بنا بر متن شاهنامه رستم در زمان حکومت منوچهر متولد شد: فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۹)، شاهنامه (بنا بر نسخه مسکو)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، گفتار اندر زادن رستم، ص ۹۶، بیت ۳۴۰۲-۳۴۵۰

از سویی دیگر می‌دانیم که اشو زرتشت در زمان کی‌گشتاسپ ظهور کرد. بنگرید به: فردوسی، ابوالقاسم، همان، ص ۶۴۷، بیت ۲۳۵۴۵ به بعد…  همین نکته به خوبی نشان مید‌هد که رستم پیش از زرتشت متولد شده بود، و لذا محال است که پزشک جراح (؟!) مادرِ رستم، یک زرتشتی بوده باشد.

[۵]. موبد اردشیر آذرگشسب، خرده اوستا، تهران، ۱۳۵۴، ص ۷۴،۸۲،۹۷

[۶]. برخلاف تصویری که اسلام از انبیاء نشان میدهد، متأسفانه منابع زرتشتی گویای این هستند که زرتشت برای ترویج آیین خود از گیاه حشیش (بنگ) استفاده می‌کرد، بدین صورت که برای مثال، به کی‌گشتاسب بنگ خوراند و بدین وسیله حقانیت خود را به او ثابت کرد. بنگرید به:  ژاله آموزگار، احمد تفضّلی، اسطوره زندگی زردشت، تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۶. ص ۴۱-۴۵،۱۰۰-۱۰۱و۱۴۹ بر اساس دینکرد هفتم، فصل چهارم، بند ۸۲-۸۴ ؛ روایات پهلوی، فصل ۴۷، بند ۱۳ همچنین موبدان زرتشتی (از جمله ارداویراف) نیز از این گیاه دارویی برای اثبات حقانیت آیین زرتشتی و درمان دردهای معنوی جامعه استفاده می‌کردند:

ارداویرافنامه، ترجمه رشید یاسمی، بند ۲، همچنین بنگرید به

The book  of ArdaViraf, Chapter 2, Translated by Prof.‎‎ Martin Haug, of the University of Munich, revised from the MS.‎‎ of a Parsi priest Hoshangji.‎‎ From The Sacred Books and Early Literature of the East, Volume VII: Ancient Persia, ed.‎‎ Charles F.‎‎ Horne, Ph.D.‎‎, copyright 1917.

اسفند ۱۳۹۴

همچنین ببینید

وضعیت علمی ایران باستان

از زبان دکتر علی شریعتی در کنفرانس های [حسینیه] ارشاد نشان داده‌ ام که اصولاً …

۸۲ نظر

  1. زادگاه علوم یونان بوده و بس .زرتشتیان چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام اجازه پیدا نمیکردن رایطه ای با علم داشته باشن علاوه بر اون دیگران رو هم باز میداشتن که حتی منابع متاخر زرتشتی هم این باور هارو داشتن مثل روایتی که نویسنده دبستان مذاهب آورده

    موبد را باید لغت پهلوی غیر را نیاموزد چه یزدان به زردشت گفته است که این علم را به فرزندان خود تعلیم کن .دبستان المذاهب، ص ۱۱۱

  2. پارسیان‌، جز هنر زندگی‌، هیچ‌ هنری‌ به‌ فرزندان‌ خود نمی‌آموخته‌اند. ادبیات‌ در نظر ایشان‌ همچون‌ تجملی‌ بود که‌ به‌ آن‌ کمتر نیازمند بودند، و علوم‌ را همچون‌ کالاهایی‌ می‌دانستند که‌ واردکردن‌ آنها از بابل‌ امکان‌پذیر بود؛ گرچه‌ تمایلی‌ به‌ شعر و افسانه‌های‌ خیالی‌ داشتند، این‌ کار را برعهده‌ی‌ مزدوران‌ و طبقات‌ پست‌
    اجتماع‌ می‌گذاشتند، و لذت‌ سخن‌ گفتن‌ و نکته‌پردازی‌ و لطیفه‌گویی‌ در گفت‌ و شنید را برتر از لذت‌ خاموشی‌ و تنهایی‌ و مطالعه‌ و خواندن‌ کتاب‌ می‌شمردند.

    تاریخ تمدن ویل دورانت علم و هنر پارسیان

  3. در قرن سیزدهم میلادی یعنی در زمانی که جهان اسلام کتابخانه‌ای با ششصد هزار جلد و یا به قولی یک یا سه میلیون کتاب خطی داشت، بزرگترین کتابخانۀ‌خارج از جهان اسلام کتابخانۀ کنتربری انگلیس با حدود دو هزار جلد کتاب بود.

    تاریخ تمدن ویل دورانت ج۶ ص۱۹۲

  4. مطالب خوبی بود منابعش بهره بردم خدارو شکر نمردم و دیدم بک روحانی به غیر از خودمون شیعیان و اهل سنت اظهار لطفی هم به بقیه کردن

    زرتشتی ها دانشمند و عالمشون کجا بود؟؟از ابتدای آفرینش تا برپایی محشر کسی یک نفر زرتشتی به من نشون بده که با علمش تغییری ایجاد کرده باشه بنده اسم خودم رو از سهیل به سگ تغییر میدم

    اگر از گیاه هوم استفاده نکنند که نمیتونن ابن همه داستان سرایی کنند

    • به نام خدا
      ۱. مهد علم بابل و شهر سوخته بوده نه یونان
      ۲.بهتر است از این پس نام خود را به سگ تغییر دهید وبا این نام کامنت بگزارید
      و من هم شما را با این نام صدا خواهم زد چرا که خود خواسته اید
      (یحیی بن ابی منصور دانشمند زرتشتی که مسلمانی را ترجیح داد)
      در باب ایجاد تغییر==> لازم نیست حتما تغییر ایجاد شود چرا که هم اکنون نیز نظری هایی داده میشود و هیچ تغییری ایجاد نمیشود (او از جمله منجّمانی بود که در سال ۲۱۵ ق مأمون به آنها مأموریت داد تا ابزار رصد در آن عصر را اصلاح کنند.
      این آثار از آن اوست: «الزیج الممتحن» و «مقاله فی عمل ارتفاع سدس ساعه لعرض مدینه السلام» و کتابی شامل رصدهای او، نامه های او به عده ای در مورد رصد. ابوعلی یحیی در سال ۲۳۰ ق درگذشت و در حلب دفن گردید.)
      منبع: الأعلام – خیر الدین زرکلی – ج ۸ – ص ۱۷۳

    • و لا تقف ما لیس لک به علم
      از آنچه بدان آگاهی نداری پیروی مکن (اسراء ۳۶)

    • سلام
      زرتشتی های زیادی وجود داشتند که با علم خود به مقاطع بالایی رسیده اند ، هومی جهانگیربالا پدر انرژی هسته ای هند و از پارسیان ایران ساکن هند است ، جهانگیر تاتا بنیانگذار نخستین خطوط هوایی در هند است و جزو پارسیان هند است .
      اولین مدرسه دخترانه و پسرانه در یزد را سال ۱۳۱۲ پشتون جی مارکار از پارسیان هند با هزینه خود تاسیس کرد این در حالیست که بسیاری از روحانیون مسلمان با درس خواندن دخترها شدیدا مخالف بودند و اساسا دولت مرکزی یک سال بعد از مدرسه مارکار برای مردم یزد مدرسه ساخت .
      فردونجی مرزبان ناشر نخستین روزنامه در هند بود .
      ده ها هنرپیشه پارسی زرتشتی در سینمای بزرگ بالیوود بازی کرده اند اما مسلمانان ایران هیچ هنرپیشه یا هنرمند بین المللی ندارند ، در فیلم پی کی که پرفروش ترین فیلم سال گذشته هند بود هم بومان ایرانی که یک زرتشتی بود از نقش های پایه را بازی کرد.
      فردی مرکوری از گروه موسیقی کوئین بریتانیا از پارسیان هند و زرتشتی بود.
      سانجی گاندی و ایندیرا گاندی نخس وزیر های پیشین هند را میشناسید ? اولی فرزند و دومی همسر فیروز گاندی از پارسیان زرتشتی هند هستند.
      اینها فقط مشتی از خروار بود ، نتیجه گیری این است که زرتشتیانی که به هند مهاجرت کرد مردمانی سختکوش و موفق بوده اند برعکس مسلمانان ایران مردم بخور و بخواب بوده و هستند .
      شما کجا از جمعیت یک و نیم میلیاردی مسلمان یک مسلمان دیدید جایزه نوبل ببرد ? کدام مسلمان با این همه جمعیت دیدید که واکسنی کشف کند ? اینجا کشوریست که پوشک هم نمیتواند تولید کند و مواد اولیه اش را از کشورهای دیگر میگیرد به قیمت هر بسته ۹۰ هزار تومن میفروشند .
      حالا چشم امیدتان به ان تعداد دانشمند و فیلسوف و ادیب ایرانی زمان سامانی است ، انها هم برای شما . مسلمانان دانشمند پرور ببینید میتونید یه پوشک بسازید .

      • مدیر سایت

        وقتی که میخواستن تحصیلات را میان زرتشتی ها ترویج بدن ، زرتشتیها هم خیلی مقاومت می کردن

        توجه داشته باشید که پیروان یک دین چه می کنن، ملاک حقانیت یا حقانیت یک دین نیست بلکه باید دید آیا خوبیها و بدیهای آنها ریشه در دین داره یا نه و آنموقع هست که می توان بحساب دین گداشت

        • درود
          منظور بنده محکوم کردن ادیان خصوصا اسلام نبود ، حرفی از اسلام نگفتم ، مسلمانان را نقد کردم که با وجود تنبلی و کاستی هایشان ادعاهای فراوانی دارند . مخاطب بنده هم همان اقای سهیل بود که گفت تا کنون زرتشتی ندیدم که به موفقیتی دست یابد یا در جهان تغییری ایجاد کند . به عقیده بنده زرتشتیان انسان های خیلی خوبی هستند ، چه زرتشتی های ایران و چه زرتشتی های هند !
          متوجه نشدم که منظور شما از مقاومت زرتشتیان در برابر تحصیلات مربوط به چه دورانی است ?

          • مدیر سایت

            مجله فروهر، مرداد و شهریور ۹۶، شماره ۴۷۶ قسمت دوم مقاله «فرازهایی از تاریخ زرتشتیان» به تفصیل در باره ی مقاومت زرتشتیها برای درس نخواندن بویژه در برابر مانکجی نوشته شده. بعنوان نمونه در صفحه چهل می نویسد: دستور نامدار گفته بود که هرکس پسر خود را برای به دست آوردن دانش و بینش بگمارد، فرزند جوانش می میرد!

  5. ایرانیان باستان مردمی باغیرت به نوامیس وصاحب تمدن وعلم وم مختلف بودن …این برکسی پوشیده نیست فساد در یونان و حجاب مردم ایران باستان رو نگاه کنید …بعد از یونانیها (غربیها)طرفداری کنید.تحریفات ی که در زرتشتیگری امده هرچه باشد مانند یهودیان ومسیحیان انواع واقسام تهمتها وتوهین هارا نبه پیامبران نکرده اند….
    تعصب عقل را نابود میکند…
    دین زرتشتی دچار انحرافات زیادی است قبول ولی نباید اینگونه ایران باستان راخالی از همه چیز دانست وتاریخ کشورمون رو به بیهودگی بگیریم.

  6. به نام خدا

    نقدی براثبات بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم(۱) / پزشکی

    ۱.ابتدا باید عرض کنم این مقاله ی شما سعی دارد اثبات کند که زرتشتیان از علم بیزار بوده و هیچ علاقه ای به علم نداشته اند که این کاملا اشتباه است.و خود نویسنده بار ها به آن اقرار کرده
    ۲. در این جا تناقضات زیادی میبینیم در جایی گفته آنها هیچ علاقه ای به علم پزشکی نداشتند در جایی دیگر از گیا هان دارویی و کارد پزشکی سخن به میان آمده

    • ۱. هدف نویسنده را از کجا فهمیدید؟ به مطلب توجه کنید. هدف هر کس به خودش مربوط است. به فرض که هدف نویسنده آن باشد که شما گفتید، باز هم چیزی از سخنانش کم نمیکند. چون حرفش را با سند همراه کرد.
      ۲. آن گیاهان داروی که شما نام بردید همگی در جهان باستان، مصرف دوگانه داشتند. هم مصرف دارویی و هم مصرف عیاشی. اینکه ادعا میکنید لزوماً مصرف دارویی داشته نیازمند دلیل است. تناقض اگر باشد در منابع زرتشتی است، که برای گیاهان دارویی (به ادعای شما) مصرف عیاشی و خوشگذرانی نام برده اند.

      • ۱.هدف نویسنده را ازکجا فهمیدم؟ یعنی شما هنوز متوجه سخنان ایشان نشده اید.
        هدف هر کس به خودش مربوط است ؟؟چرا چرند میگویید. بهتر بود ابتدا دیدگاه های بنده را میخواندید خانوم جواب به نگاره ۱۱۱.
        این بحثی بود بین بنده و مدیر سایت ایشان در سخنی گفته بودند که بنده در کامنت هایم کاملا رد کردم و جناب آقای مهدی رستمی این پست را قرار دادند در ابتدا در پیوست این مطلب بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم نیز بود اما حالا نیست و من مجبورم در آخر دوباره کامنت هایم را بگزارم.
        باید بگویم که درست است که با سند و مدرک سخن گفته اند اما مدارک سخن ایشان را تائید نمیکنند.من نیز حرفم را باسند همراه کردم چرا سخنان من را نمی پذیرید؟شاید کم آورده اید.

        ۲.اتفاقا شما باید ثابت کنید که لوزوما مصرف عیاشی داشته اند در این جا سخن از درمان است ثانیا تمامی گیاهان مصرف عیاشی نداشته اند.

  7. ۳.در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمده است: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم می‌دادند.هرچند علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود.مگر تالس که گفت آب تنها عنصر سازنده جهان است یا ارسطو که گفت آتش و آب و خاک جزو عناصر هستند علمشان بر قواعد صحیحه بنا شده بود.بار دیگر میگویم که این نشان میدهد که آنها به دنبال علم بوده اند هر چند از دیگران بیاموزند

    ۴.من برای بار دوم عرض میگویم که هدف اثبات بی علاقگی زرتشتیان را به علم است. و این جمله شما(آیا زرتشتیان پیش از اسلام به نشر و ترویج و اعتلای دانش پزشکی خدمتی کردند ؟) چه ربطی به علاقه داشتن یا نداشتن دارد اگر
    آنها بی علاقه بودند چرا به رمالی و جادو گری روی نیاوردند و به دنبال پزشکی بودند هر چند که من و زرتشتیان اقرار کرده ایم که این دانش در ایران از عصر پیشا اوستایی وجود داشته است.

    • ۳. سخن تالس و ارسطو که شما ذکر کردید، قاعده نیست. بلکه فرضیات و نظریات هستند. این با “قواعد علمی” متفاوت است. قواعد علمی-فکری شامل اصول و مبانی اندیشه و نظریه پردازی است. اگر کسی (مثل ارسطو و تالس) به نتیجه اشتباه رسید، دلیل بر این نیست که قواعد علمی اش نادرست بوده، بلکه ممکن است ابزار مورد استفاده اش او را به خطا انداخته باشد. لیکن در قاموس میبینیم که قواعد (اصل و ریشه و مبنای) علمی مجوسیان، خطا شمرده شده است. یعنی از ریشه مشکل داشته است. نه صرفاً میوه و برگهایش…
      ۴. متأسفانه در پی رمالی و جادوگری هم رفته بودند. البیته این به معنی بد بودن همه زرتشتیان باستان نیست.

      • ۳.در مثال که جای مناقشه نیست خانوم جواب به نگاره ۱۱۱
        خوب مثالی دیگر میزنم جناب آقای لورد کلوین طبق این قاعده که هر جسم گرمی اگر به آن گرما نرسد سرد میشود سن زمین را ۴۰ میلیون سال محاسبه کرد در این جا علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود.هرچند که قاعده قاعده ی درستی است
        در یک جا توصیف کردن که نشد دلیل اگر من شما را انسان بد و پستی بدانم و آقای رستمی را خوب و والا بدانم چون در کنار هم توصیفتان کردم آقای رستمی نیز انسان بدی میشود.
        در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمده است: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم می‌دادند و با پادشاه به میدان جنگ می‌رفتند و هر چند که علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود با وجود آن دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف می‌نماید (دانیال: ۱، ۲۰) و از برای ایشان نزد نبوکد نصر وساطت نمود (دانیال: ۲، ۲۴) و خود رئیس ایشان گردید (هاکس، ۷۸۵).

        اگر جادوگر بودند دانیال نبی رئیس ایشان نمیگردید.
        ۴.قرار شد بحث علمی داشته باشیم به قول مدیر سایت رو هوا خیلی حرف ها میشه زد این جور حرف زد علمی نیست.
        این مقاله فقط جواب به بخش کمی از دیدگاه های من درباره علم درایران در پیش از اسلام بود برای رد بی علاقگی زرتشتیان به علم آوردن کلمه پیل بغداد کافیست این نشان دهنه جهش علمی بزرگ است.

  8. ۵. بنده هیچ گاه مبلغ زرتشتی گری نبوده نیستم و نخواهم بود .
    ۶.زرتشتیان کتاب وندیداد را به اشو زرتشت (ع) نسبت نمیدهند اما این کتاب را زرتشتیان نوشته اند و این کاملا واضح و مبرهم است چراکه(مسیحیان یا مسلمانان یا یهودیان ) ننوشته اند
    ۷. دانش پزشکی یک علم است و زرتشتیان به دنبال آن بوده اند.
    و کاملا مشخص است که منظور از «درمان با کارد» چیست .داستان تولد رستم دستان و دانش پیشرفته پزشکی در شهر سوخته نشان دهنده ی این است که این سخن شما کاملا اشتباه است:
    ((همانند برخی قبائل سرخپوست و یا قبائل بومی افریقا، با کارد برخی رگ‌های بدن را می‌بریدند تا دیوها از بدن بیمار خارج شوند؟!))

    ۸.اگر منظور از عزیزان باستان گرا این جانب است که این بدترین فوحشی است که تا به حال شنیده ام.
    ودر باب شهر سوخته و تولد رستم در چند خط پیش توضیح دادم

  9. ۹.در بحث گیاهان دارویی به هوم اشاره شد و شما گفتید که از آن مواد مخدر به دست می آوردند در حالی که امورز از تریاک که مواد مخدر است دارو های متعددی مثل مورفین-کدئین- نوسکاپین و…… به دست می آورند.

    ۱۰.درجایی دیگر نویسنده خود اقرار کرده که دانش کارد پزشکی را داشت اند در جای که میگوید:
    ثانیاً این کلامِ وندیداد اگر به معنی درمان به شیوه علمی باشد، به معنی سقوط اخلاق پزشکی است. چون در این کتاب می‌خوانیم کسی که به وسیله کارد، درمان میکند، ابتدا باید بر روی چندین نفر از افراد غیرزرتشتی، امتحان کند و اگر موفق بود،‌آنگاه به درمان زرتشتیان بپردازد![۳] این یعنی از انسان‌های غیر زرتشتی به عنوانِ نمونه آزمایشگاهی استفاده (یا بهتر است بگوییم سوء استفاده) می‌کردند.
    بحث ما بر سر اخلاق نیست چرا که در حال حاضر نیز در دانشگاه های ایران جنازه های هندو از هند وارد میکنند و آنها را کالبد شکافی میکنند
    ۱۱.من در مورد شهر سوخته و تولد رستم لفظ ایران و ایران باستان را به کار بردم و نه اینکه آنها زرتشتی بوده باشند
    فقط یرای این که بفهمانم این دانش خرافاتی نبوده وپیش از زرتشتیان سابقه داشته و زرتشتیان به آن علاقه مند بودند
    در وندیداد فرگرد ۷ بند ۴۴ آمده:
    ای زرتشت ،اگر پزشکانی گوناگون درمان بخش یکی با کارد درمان بخش ، یکی با دارو ، یکی با سخن ایزدی درمان کننده، آن کس که با سخن ایزدی(مانتره) درمان کند درمان بخش ترین درمان کنندگان است.
    اگر به آن علاقه مند نبودند این سخن نباید در کتابشان میبود

    ((درآخر از شما می خواهم یا بر این نقد من جوابی بنویسید و بر دانش من بیفزایید یا این پست را بر دارید))
    وسلام
    در ضمن *****این یعنی دشمنی با زرتشتیان*****

  10. رد بی علاقگی زرتشیان به علم:
    (۳):فناوری:
    ۱.قنات:قنات ریشه در قبل از دوران هخامنشی در ایران قدیم دارد. بزرگ ترین و قدیمی ترین قنات در شهر گناباد است که پس از ۲۷۰۰ سال هنوز آب کشاورزی و آشامیدنی ۴۰ هزار نفر را فراهم می‌کند.

    ۲.باتری:ایرانیان احتمالاً اولین نوع باتری را که به پیل بغداد مشهور است در دوران ساسانیان یا اشکانیان اختراع کردند.
    از سده نوزدهم میلادی تاکنون، الکساندر ولتا به نام مخترع باتری شناسایی شده‌است، حال آن که یافته‌های باستان‌شناسی در مناطقی از عراق کنونی نشان داده‌است که نزدیک دو هزار سال پیش از ولتا (۲۰۰ سال پیش از زادروز مسیح)، باتری در امپراطوری اشکانیان (درمناطقی که امروزه جزو عراق کنونی است) ساخته شده‌است.

    فرضیه‌های ارایه شده در زمینه یافته‌های باستان شناسان همگی بر این مطلب صحه گذاشته‌اند که این مجموعه در راستای کاربردهای الکتروشیمیایی از آن میان آبکاری فلزها ساخته شده که کشف ظرف‌های آبکاری شده در نزدیکیهای محل کشف این باتری، موئدی بر این مطلب است؛ یافته‌ای که به نوبه خود از یک جهش علمی تاریخی سرگذشت دارد.

    کاربرد این مجموعه جهت فرآوری جریان الکتریکی (فرضیه منبع نیرو)، آبکاری زر بر دیگر فلزات (فرضیه آبکاری زر) و بهره گیری در درمان امراض با شوک الکتریکی (فرضیه کاربرد پزشکی) شده که همگی مؤید کاربری این مجموعه در مصارف الکتروشیمیایی است.

    ۳.اسیاب های بادی و……

  11. در پزشکی اولین بیمارستانی که در آن دانش پژوهان علوم پزشکی تحت نظارت پزشک، به طور روشمندی بر روی بیماران کار می‌کردند در دانشگاه جندی شاپور بود. برخی متخصصین پا را از این هم فراتر نهاده و معتقدند کل اعتبار سیستم بیمارستانی را باید در ایران قدیم مشاهده کرد.
    تراکاشت اعضای بدن حیوان در بدن انسان (به انگلیسی: xenotransplantation) ریشه در ایران دوران هخامنشی دارد.

    و اولین همایش علمی در دربار انوشیروان بوده است.

  12. رد بی علاقگی زرتشیان به علم:
    (۲): نجوم:
    دانش ستاره‌شناسی در ایران مانند دیگر نقاط جهان پیشینه طولانی دارد. از آن جا که ابزار کار این دانش آسمانی پاک و چشم تندرست است، از نخستین علومی است که مورد توجه انسان قرار گرفته است.

    برخی پژوهشگران، چندی از نقوش تخت جمشید را نشانه‌ای بر آشنایی سازندگان آن‌ها با اخترشناسی می‌دانند؛ از این میان است نقش حمله شیر به گاو که در بسیاری حجاری‌های تخت جمشید هست.

    مطالعاتی هم روی جهت‌گیری چهارطاقی‌های بجا مانده از آتشکده‌های کهن نشان داده است که می‌توان رابطه‌هایی میان ساختمان آن‌ها و طلوع و غروب جرم‌های آسمانی یافت.
    ایرانیان در دوران باستان در علم ستاره شتاسی مهارت های خاصی داشتند و چنان که در لوحی که از زمان اشکانیان به دست آمده پیش گویی کرده اند که دنباله دار هالی چند وقت به چند وقت دیده میشود.
    اصطلاحات ستاره‌شناسی در پارسی میانه:

    ستَویس یا سَدویس: به ظن قوی نام ستاره سهیل

    تیشتَر: نام ستاره شِعرای یَمانی

    روزآهنگ و شباهنگ: نامهای سیاره زهره در زبان عامیانه

    دیگپایه: صورت فلکی شَلیاق

    هَشتبَر: صورت فلکی تَنَیُّن، اژدها

    موشپر و موشپار و موشپاریک: “ستاره”دنباله دار

    نیزک و نیازک: شهاب ثاقِب

    کَندَر: حرکت رِجعی

    نوماه: هلال

    پُرماه: بدر

    نیم ماه [نیما] و نیم پُری: تربیع

    سروش: نام ستاره عَیّوق

    ماهیگیر: نام ستاره α دَلو

    روجینه: ستاره وسطی کمربند جبار

    چشم شیر: ستاره وسطی از سه ستاره که در گردن اَسَد اند.

    و……….

    • ۱۱۱ جان
      اینکه ساسانیان آموختن علم و دانش را برای طبقه خاص منحصر کرده بودند مشهور است (داستان تقاضای مرد کفاش از انوشیروان برای علم آموزی پسرش و مخالفت شاه در شاهنامه است) ضمناً من جایی خواندم که پزشکان و دانشمندان در آن دوره غیر ایرانی و غیر زرتشتی بوده اند.
      این همه دانشمند بعد از اسلام داریم که در همه جهان مشهورند در دوره ساسانی اگر داریم چرا مشهور نیستند

  13. به نام خدا
    مهدی جان توجه داشته باشید که:
    ۱.ساسانیان آموختن علم و دانش را برای طبقه خاص منحصر کرده بودند .
    این سخن شما نشان دهنده بی علاقگی زرتشتیان به علم نیست
    خوب اگر از علم تنفر داشتند چرا همه جامعه را از اندوختن علم منع نکردند ثانیا طبقات پایین دست نیز میتوانستند خود به تنهایی به دنبال علم تجربی باشند
    مسئله دیگر این است که فقط ساسانیان این کار را کردند چرا در دوره اشکایان و قبل تر از آن به این صورت نبود
    ۲.تا جایی که من میدانم پسر کفاش میخواست به دربار راه پیدا کند.
    ۳.کجا خواندید این را اثبات کنید که تمامی پزشکان و دانشمندان آن زمان زرتشتی نبودند.
    ۴.شهرت چه ارتباطی با علاقه به علم دارد مگر در حال حاظر که تعداد و شهرت دانشمندان مسیحی و یهودی بیشتر است ما میتوتنیم نتیجه بگیریم که مسلمانان بی علاقه به علم هستند. یا در دانشگاه های ما دانشمندانی هستند که مشهور نیستند با این تفاسیر پس نسبت به علم بی علاقه هستند.در ثانی جهان چه تعداد از دانشمندان ما را
    می شناسد.؟
    امام خمینی (ره)گفته است:(هی می‌گویند مغزها دارند فرار می‌کنند. به جهنم که فرار می‌کنند.
    این دانشگاه رفته‌ها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب می‌زنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی‌خواهیم. اگر شما هم می‌دانید که اینجا جایتان نیست فرار کنید. راهتان باز است)
    حال این نشان دهنده بی علاقگی مسلمانان به علم است
    من نمیدانم که شما همان آقای رستمی هستید یا نه اما بهتر است نگاهی به پست نشانه های کم آوردن در بحث بیندازید.
    برای رد بی علاقگی به علم آوردن واژه باتری(پیل بغداد )کافی است که نشان دهنده جهش علمی بسیار بزرگ است
    اگر بخواهید میتوانم داشتن علاقه به علم .در دیگر شاخه های علم را نیز برایتان اثبات کنم.

    • به نام خدا
      اصلاً به شهرت کار نداریم از زمان ورود اسلام به ایران تا حمله مغول این همه دانشمند می شناسیم: ابن سینا ، محمد زکریای رازی ، ابوریحان بیرونی ، فارابی و … که اگر بخواهیم نام آنها را ذکر کنیم اینجا گنجایش ندارد. ولی در دوره ساسانی من حتی یک دانشمند ایرانی زرتشتی نمی شناسم. دانشگاه جندی شاپور هم برای اهل کتاب بوده است.
      (بحث مقایسه است): اگر مقایسه کنیم فاصله علمی ایران در قرون سوم تا پنجم با دروه ساسانی مثل تفاوت شب و روز است.
      مثل مقایسه پیشرفت علمی کشور در دوره جمهوری اسلامی با زمان محمدرضا شاه ، گرچه در دوره قبل دانشمندان قوی داریم ولی اگر پیشرفت علمی کنونی در کشور را در نظر بگیریم ، پیشرفت علمی دوره قبل بسیار ناچیز است. ولی اگر ایده آل را در نظر بگیریم پیشرفت کنونی خیلی ناچیز محسوب می شود
      من ذه جلد آخر صحیفه امام را مطالعه کرده ام و آن جمله که ما علم غرب را نمی خواهیم را نخوانده ام
      آن کفشگر هم فقط می خواست تنها فرزندش درس بخواند ولی انوشیروان مثل سایر شاهان ساسانی ترسیدند یک کاوه آهنگر جدید درست شود.

  14. با نام خدا
    من میخواستم به این حدیث پیامبر عمل کنم که میفرمایند:
    خَیرُکمُ المُدافِعُ عَن عَشیرَتِهِ ما لَم یأثَمْ؛ (سنن أبی داوود، ج ۴، ص ۳۳۲، ح ۵۱۲۰)
    بهترین شما کسی است که از عشیره ی خود دفاع کند، به شرط آن که با این کار مرتکب گناهی نشود

    ۱.این که چون شما یا من نام دانشمندی را در ایران پیش از اسلام نمیشماسیم دلیل بر بی علاقگی زرتشتیان به علم نیست.من باز مثال خود را میزنم :ببینید قطعا باتری که ساخته شده است مخترعی داشته و این شخص قطعا از علم استفاده کرده و ساخت آن را ازطبیعت فرا نگرفته چرا که طبیعت در حال حاضر چنین چیزی را ندارد
    از آزمون و خطا وتجربه هم نبوده چرا که قرار گرفتن اجزا آن با این روش و رسیدن به نتیجه تقریبا غیر ممکن است و احتمال آن صفر است.
    تنها راه فرا گرفتن علم و به کار بردن آن برای اختراع باتری است اما ما نام مخترع آن را نمیدانیم واین دلایل زیادی میتواند داشته باشد مانند نوشته شدن روی مواد فساد پذیر و یا سوختن کتاب و نام آن ها اما این دلیل بر بیعلاقگی به علم نیست.
    ۲. مثال شما کاملا مضحک است اصولا نمیتوان در این باب دو حکومت را بایکدیگر مقایسه کرد چرا که مثلا پیشرفت علم در دوره پهلوی نسبت به قاجار بسیار بسیار بیشتر از پیشرفت علم در حکومت اسلامی نسبت به دوره پهلوی است امروز تمامی دانشگاههای بزرگ ایران در آن دوره ساخته شده است.
    ۳.من در سایت ویکی پدیا دیدم فکر کنم در سخنرانی هایشان بود
    ۴. کجا خواندید این را اثبات کنید که تمامی پزشکان و دانشمندان آن زمان زرتشتی نبودند ودانشگاه جندی شاپور هم برای اهل کتاب بوده است.
    ۵.متن شاهنامه را آورده همراه با آدرس .

    ۶.با توضیحات من اگر باز ادعای خود را تکرار کنید بنده شما را دارای کفایت در بحث علمی نمیدانم فکر کنم خود نیز بر این امر واقف هستید.

  15. به نام خدا
    آقای رستمی از باب مباهته استفاده برده اند و تهمت و افترا و بهتان را به زرتشتیان و ایراننیان پیش از اسلام زده اند

    من از دوستان و خوانندگان این مطلب میخواهم توجه داشته باشند ما مسلمانان در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن می‌گوید و نمی‌توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می‌توان به او «بهتان» و «تهمت» زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست.

    نتنها این مطلب بلکه بیشتر مطالب این سایت بهتان است.

  16. به نام خدا
    ۱.قضیه معلوم نیست آنطور باشه که من فکر میکنم به همان اندازه هم معلوم نیست که آنطور باشد که شما فکر میکنید
    برخی هم بر این باورند که میتوان بهتان زد
    ۲.در حدیث با توجه به معنای واقعی واژگان قبلی معنای تهمت و بهتان زدن نزدیک تر است چنان که برخی از فقها دلالت این حدیث را بر جواز بهتان زدن به اهل بدعت، پذیرفته‌اند.
    شیخ انصاری در توضیح این حدیث می نویسد:
    [جمله «باهِتُوهُم» که در حدیث فوق آمده،] به این معناست که: آنان را متّهم کنید و به ایشان گمان بد برید، به چیزی که متّهم کردن مؤمن به آن، حرام است. مثلاً گفته شود که: شاید زناکار باشد یا دزد باشد و امثال اینها و بالاتر از اینها که در آن مبالغه نباشد و احتمال دارد که آن [جمله] را بر ظاهرش ابقا کرد، یعنی این که به خاطر مصلحت، دروغ بستن بر آنها جایز باشد؛ زیرا مصلحت دور کردن و رماندن مردم از این گونه افراد، قوی‌تر از مفسده دروغ است.

    علامه مجلسی گفته: احتمال دارد که به معنای بهتان زدن مصلحتی باشد؛ زیرا بیشتر مردم، بسیاری از بدی ها و معایب را حسن و خوبی می شمارند، بویژه عقاید باطل را.
    و………

    ۳.در حال حاظر نیز میبینیم شما و آقای رستمی این راه را در پیش گرفته اید و در جایی از ازدواج با محارم کوروش و حرمسرای او می گویید و در جایی تهمت تنفر و بیعلاقگی به علم را به آنان میزنید و درجایی آنان را با مشعل المپیک به تمسخر گرفته و این بهتان ها را به آنان میبندید و درسایت شما چیزی جز این نیست . مگر آن که خلافش ثابت شود.

    و ما میدانیم که بسیار دروغ گویید.

    • مدیر سایت

      حاضر درسته نه حاظر

      • سپاس
        ساعت۱۲ شب به زور چشمانم را باز نگه داشته بودم
        شما به جای غلط املایی گرفتن به دیدگاه من پاسخ دهید و بر آگاهی من بیفزایید
        اگر مباهته درست باشه دیگه هر آنچیزی که گفته ی مسلمانان است سندیتی نخواهد داشت
        حتی اگر معصومی آن را گفته باشد
        در ضمن اینکه من گفته ام مطالب این پست افترا و تهمت است آیا اشتباه است یا نه واقعا شما توهین کرده و تهمت زده اید؟

        • مدیر سایت

          خیال کردی به ضعف مهمی دست یافته ای و خیلی شلوغش کردی! 

          اولا همانطور که در ترجمه ی حدیث آوردید، باهتوهم یعنی مبهوتشان کنید نه به آنها تهمت بزنید

          ثانیا به فرض که باهتوهم یعنی به آنها بهتان بزنید، حدیث در مقام مقابله با بدعتگذاران در اسلامه نه اینکه مجاز به بهتان به هر غیرمسلمان باشیم. اگر چنین بود، فقها تهمت به غیرمسلمانها را جایز می شمردند. 

          باید نویسنده ی این پست پاسخگو باشه نه من

          • السید أبوالقاسم الخوئی، مصباح الفقاهه ج۱، ص ۷۰۰

            أما هجوهم بذکر المعائب غیر الموجوده فیهم من الاقاویل الکاذبه، فهی محرمه بالکتاب والسنه، وقد تقدم ذلک فی مبحث حرمه الکذب، الا انه قد تقتضی المصلحه الملزمه جواز بهتهم والازراء علیهم، وذکرهم بما لیس فیهم افتضاحا لهم، والمصلحه فی ذلک هی استبانه شؤونهم لضعفاء المؤمنین، حتى لا یغتروا بآرائهم الخبیثه واغراضهم المرجفه، وبذلک یحمل قوله (علیه السلام): وباهتوهم کی لا یطمعوا فی الاسلام. وکل ذلک فیما إذا لم تترتب على هجوهم مفسده وفتنه، والا فیحرم هجوهم حتى بالمعائب الموجوده فیهم، السید أبوالقاسم الخوئی، مصباح الفقاهه،
            ج۱، ص ۷۰۱

  17. به نام خدا
    باید بگویم که جمله نخست شما کمی جنبه تمسخر آمیز داشت
    خیر بنده نمیخواستم ضعفی را از اسلام نشان دهم بلکه این خود شما بودید که از من خواستید هر جایی ایردی میبینم
    باز گو کنم .گفتید که هر جا نسبت دروغی را به زرتشتیان زده ام بگویید تا اصلاح کنم.ودلیل زدن نسبت دروغ مباهته است.که این اجازه را میدهد.

    إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی ، فَأَظهِرُوا البَراءَهَ مِنهُم وَ أَکثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَهِ وَ باهِتوهُم کَی لا یطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا یتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یکتُبِ اللّهُ لَکُم بِذلِکَ الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَهِ.[۴]
    پس از من، هر گاه شکّاکان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و در باره‌شان بدگویی و افشاگری کنید و آنان را مبهوت [و محکوم ] سازید تا به تباه کردن اسلام، طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت‌هایشان چیزی نیاموزند. برای این کار، خداوند برایتان ثواب‌ها می‌نویسد و در آخرت بر درجات شما می‌افزاید
    ۱.در حدیث شکاکان نیز آورده شده که میتوانند غیر مسلمانان باشند.
    ۲.به واژگان قبل از مبهوت نگاه کنید: ناسزا گفتن به چه معناست؟ بدگویی کردن به چه معناست؟ باهِتوهُم نیز میتواند معنای به آنها تهمت بزنید را داشته باشد.
    ۳.اتفاقا میتوان به زرتشتیان هم تهمت زد.(مخالفین میتوانند غیر مسلمانان باشند)
    سید ابوالقاسم خویی در ذیل مبحث هجاء المؤمن، هجاء مخالفین و مبدعین در دین را جایز می‎شمرد. سپس این پرسش را مطرح میکند که آیا هجوشان به امری که متصف به آن نیستند و کاذب است، جایز است یا نه؟ خویی اگرچه به دلیل حرمت کذب، تهمت و دروغ بستن به آنان را نیز حرام میشمرد، اما در صورت وجود مصلحت ملزمه، بهتان و تحقیر و دروغ بستن را جایز می داند؛ روشن شدن هویت بدعتگذاران برای ضعفای مومنین و جلوگیری از فریب خوردن مؤمنان، مصلحت بهتان و دروغ بستن است.

    ۴.اگر هم سخن شما درست باشد میتوان به باستان ستا های مسلمان تهمت وافترا زد.مثلا به باستان ستای مسلمانی که میگوید اشهد ان علی ولی الله جزو اذان هست.
    این مطلب را شما نشر دادید و باید در مقابل پرسش من پاسخگو باشید شما در پست بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم از سخنان ضهید مطهری دفاع کردید پس باید درباره این پست پاسخگو باشید

    ۵.من شما را حکم قرار میدهم باتوجه به آنچه من گفتم و آنچه جناب آقای رستمی گفته اند این مطلب تهمت به نیاکانمان نیست و آیا نسبت دروغی به زرتشتیان نزده اند.
    ۶.اگر ممکن است دلیل نشر ندادن دیدگاه هایم را بگویید تا در کامنت هایم اگر اشتباهی رخ داده اشتباهم را تکرار نکنم
    به چه دلیل نظرات قبلی من را نشر ندادید.؟

    • مدیر سایت

      زرتشتی ها اهل بدعت در اسلام نیستند و نمی توان به آنها بهتان زد (به فرض که این حدیث در مورد جواز بهتان باشه)

      عبارت آیت الله خویی را نقل کنید. آنچه من در سخنان فقها دیده ام، غیبت غیرمسلمان ها را جایز می دانند نه تهمت

      الان دقیقا یادم نیست که چرا حذف کردم حدس می زنم یک علتش این بود که چیزی را که جواب داده بودم دوباره زیر پستهای مختلف تکرار کردید و قصد شلوغ بازی دارید
      بارها گفته ام که کوتاه بنویسید

      • السید أبوالقاسم الخوئی، مصباح الفقاهه ج۱، ص ۷۰۰

        أما هجوهم بذکر المعائب غیر الموجوده فیهم من الاقاویل الکاذبه، فهی محرمه بالکتاب والسنه، وقد تقدم ذلک فی مبحث حرمه الکذب، الا انه قد تقتضی المصلحه الملزمه جواز بهتهم والازراء علیهم، وذکرهم بما لیس فیهم افتضاحا لهم، والمصلحه فی ذلک هی استبانه شؤونهم لضعفاء المؤمنین، حتى لا یغتروا بآرائهم الخبیثه واغراضهم المرجفه، وبذلک یحمل قوله (علیه السلام): وباهتوهم کی لا یطمعوا فی الاسلام. وکل ذلک فیما إذا لم تترتب على هجوهم مفسده وفتنه، والا فیحرم هجوهم حتى بالمعائب الموجوده فیهم، السید أبوالقاسم الخوئی، مصباح الفقاهه،
        ج۱، ص ۷۰۱

  18. به نام خدا
    سال از مدیر سایت آیا این پست اهمت و افترا نیست؟

    • مدیر سایت

      اگر واقعیت را بیان کرده باشه کجاش تهمت و افتراست؟ اگر کسی بگه زمانی مسلمانها برده می گرفتند، ما نمی گیم افتراست

      • من شما را حکم قرار میدهم باتوجه به آنچه من گفتم و آنچه جناب آقای رستمی گفته اند این مطلب تهمت به نیاکانمان نیست و آیا نسبت دروغی به زرتشتیان نزده اند.

  19. سلام و عرض درود
    پیش از هرچیز باید دانست که دین تاثیری در پیشرفت علمی یک کشور ندارد ، چه دین زرتشتی و چه دین اسلام ، شرایط است که زمینه پیشرفت علمی را فراهم میکند.
    اما توجه داشته باشید منابعی مانند کتابهای عهد عتیق سندیت تاریخی ندارند ، اینکه دانیال در بابل و در دربار هخامنشی راه یافته باشد حقیقت ندارد ، حتی اشتباهات فاحشی در متن کتاب است که از قدرت گرفتن شخصی به نام داریوش مادی در سلسله هخامنشی سخن میگوید که در ۶۲ سالگی به قدرت رسیده(کورش نادیده گرفته شده). این یعنی نویسنده کمترین اطلاعات تاریخی را داشته. نکته دوم در دانش دانیال است ، اینکه دانیال دانشی غیر از ماوراطبیعه و جادوگری و خوابگزاری نداشته است ، پرسش و پاسخی هم وجود نداشته که دانیال برتر از مغان و علماء بابل باشد فقط پادشاه بابل خوابی دیده بود که تعبیر صحیح ان را دانیال بهتر گفته بود ، اینها علم نیستند ،خرافات هستند ، یهودیان در داستان های خود مانند موسی و جادوگران به خرافاتی مانند تبدیل کردن چوب به مار و اژدها یا رمالی و پیشگویی از روی خواب یا حرکت ستارگان اعتقاد داشتند که بنده باز هم تاکید میکنم که این علم نیست و دانیال هم عالم به علمی که ما در مورد ان صحبت میکنیم نبوده است …
    در مورد علم پزشکی نزد موبدان اساسا باید دانست که پدیداورنده عمل سزارین یا رستمینه یک موبد به نام سئنا بوده است ، در شاهنامه ابیاتی هست که موبد بودن این پزشک را ثابت میکند , حتی زال پسر سام نزد این موبد پزشکی می اموخته :
    بیامد یکی موبدی چیره دست
    مر آن ماه رخ را به می کرد مست
    شکافید بی‌رنج پهلوی ماه
    بتابید مر بچه را سر ز راه
    چنان بی‌گزندش برون آورید
    که کس در جهان این شگفتی ندید.
    در مورد اینکه زرتشت پیش یا پس از رستم میزیست یک اشتباه کردید و ان اینکه پیش از زرتشت هم دین مردم ایران تا حدود زیادی شبیه زرتشتی بود یعنی زرتشت تنها یک سوشیانت برای میتراییسم بود . هرچند در شاهنامه واژه موبد برای سزارین مادر رستم امده و ثابت میکند زرتشت پیش از رستم میزیسته است.
    مردمان شهر سوخته به طور قطع مهرپرست بوده اند و برای گاو احترام خاصی قائل بودند ، اگرچه بین دین مهرپرستی و زرتشتی تفاوتهای زیادی هست اما دین زرتشنی از دل مهرپرستی بیرون امده و نمیتوان انها را دو دین جدا دانست .

    • ادعای شما مرا یاد یک نفر در همین سایت می اندازد ، سخنانی ناقص میگفت و نتیجه گیری کلی و اساسی میکرد از یک مسئله جزئی که قابل خدشه است !! :
      ۱ : « دین تاثیری در پیشرفت علمی یک کشور ندارد »
      این شرایط وجود دانشمند را دین باید حداقل بنیه اش را داشته باشد و تشویق به علم و دانش اندوزی بکند ، از این جهت نیز میتوان حرف زد که یونان باستان با اینکه پانتئون در آن غالب بود اما دانشمند پرورش داد اما ایران باستان خیر ، اینطور نبود ، شاید از این جهت بتوان گفت دین تأثیرش کم است وگرنه یونان باستان هم باید بی دانشمند می بود اما اولاً که برخی ، بعضی از دانشمدان یونان باستان همچون سقراط را یکتاپرست میدانند و دوماً مقدار دانشمندانی که از یونان باستان میدانیم بسیار کمتر از ایران پس از اسلام است ؛ اما بحث ما سر آیین زرتشتی است که تا وقتی بر ایران حاکم بود خبری از دانشمندان نبود [ بجز بزرگمهر و برزویه طبیب ] اما وقتی اسلام آمد کم کم دانشمندان ایرانی نیز پدیدار شدند . بنابراین این ایراد را به آیین زرتشت برمیگرداند .
      ۲ : « … فقط پادشاه بابل خوابی دیده بود که تعبیر صحیح ان را دانیال بهتر گفته بود … »
      مشکل شما با خواب است ؟ تعبیر خواب است ؟ بابل است ؟ عهد عتیق است ؟ چیست ؟
      الف : اولا که سندیت کتب عهد عتیق از اوستای زرتشتیان کمتر نیست .
      ب : دوماً تعداد اندکی هم از منابع ایرانی و بعضاً عربی کورش را شاه فارس خوانده اند از صدقه سری کتب اشعیا و دانیال است ، مگر یکی دو مورد که سخن منابع رومی یا یونانی را نقل کرده اند و غیر از این هیچ .
      ج : تعبیر خواب علمی خدا دادی است ، هماننده علمی که به حضرت یوسف (علیه السلام) داده شد . خرافات را خودتان به آن رسیده اید ؟ .
      ۳ : « تبدیل کردن چوب به مار و اژدها »
      بنده خدا در قرآن مشابه این آمده است . اگر بحثت سر قرآن است و اینرا خرافات میدانی، بگو تا جواب بگیری .
      ۴ : « دانیال هم عالم به علمی که ما در مورد ان صحبت میکنیم نبوده است »
      عنوان پست : اثبات بی علاقگی زرتشتیان پیش از اسلام به علم .
      حرف آقای رستمی :
      برخی نیز مدعی شده اند که در کتاب دانیال نبی، باب ۱ آیه ۲۰، مجوسیان بر حکمت و دانش توصیف شده اند .
      حرف شما :
      « منابعی مانند کتابهای عهد عتیق سندیت تاریخی ندارند »
      اینرا بهتر بود به کسانی میگفتید که مجوسیان را دارای علم و حکمت نشان داده اند آنهم با استناد به کتاب دانیال .
      ۵ : « پدیداورنده عمل سزارین یا رستمینه یک موبد به نام سئنا بوده است »
      این فرد را به حالت سیمرغ در آورده اند و غلو زیادی در او کرده اند . ولی ما نتوانستیم بفهمیم کسی که عمل سزارین را ابداع کرده است چرا آنقدر مهم نبوده است که اثر از برزویه طبیب باشد ولی وی نباشد در تاریخ [ مگر اینکه بگوییم برای زمان بسیار دراز تاریخی است ] ، جدای از این ، در زمان اشکانیان و هخامنشیان هم اثری از این چنین پزشکی نمی بینیم ، اصولاً این فرد که یعنی پزشک معتبری بوده و … اثری از وی نیست و بنابراین می رسیم به این سخن که پس باید هماننده رستم دستان و کیخسرو و گشتاسب و … برای دوران پیش از تاریخ باشد و دیگر نه جای بحث می ماند و نه جای بررسی . دوران پیش از تاریخ آمیخته با افسانه است .
      ۶ : « پیش از زرتشت هم دین مردم ایران تا حدود زیادی شبیه زرتشتی بود یعنی زرتشت تنها یک سوشیانت برای میتراییسم بود . »
      زرتشت کسی بود که آیین پرستش مزداه را اصلاح کرد [ به گفته پروفسور کریستین سن ] ، و حال :
      ۱ : سند برای اینکه مردم ایران تماما مزداه را می پرستیدند ؟ .
      ۲ : میترائیسم ربطی به زرتشت ندارد و اتفاقاً آیینی مخالف پرستش اهورامزدا در زمان قبل از زرتشت بوده است ، باستان ستایان منابعشان چیست که خلاف حقیقت است ؟ .
      ۷ : نمیتوان ایرانیان قبل از زرتشت را زرتشتی نامید ، اما برای این مهم :
      در تواریخ ایرانی ، عمدتاً ظهور زرتشت را در زمان شاه سلسله کیانی یعنی گشتاسب بیان میکنند ، بعد از گشتاسب بهمن بن اسفندیار شاه میشود [ که کورش نامی زیر دستش بوده است ] و بهمن بن اسفندیار فرزند اسفندیاری است که رستم او را کشته است ، حال میتوان گفت که تولد رستم باید قبل از ظهور زرتشت در زمان گشتاسب بوده باشد . بنابراین زرتشتی بودن این پزشک باطل است .

      و اما سؤال اساسی ما :
      چطور میشود که سخن شاهنامه را در زمانی قبل از سلسله اشکانیان در این باره صحیح میدانید اما نبود کورش و سلسله هخامنشیان را در این کتاب خیر !! و میگویید چون ناظر به زمانی دور است باطل است و … ، باید تکلیف خودتان را روشن کنید ، آیا سخنان شاهنامه راجع به زمان قبل از اشکانیان سندیت دارد یا نه ؟ .

  20. جدیدا یک بیمارستان صد تخت خوابی
    مربوط به دوره هخامنشیان در اطراف تخت جمشید پیدا شده !!!

  21. میدانید چرا جمعیت کوچک زرتشتیان پناهنده و کوچ کرده در سرزمین بیگانه هندوستان
    گوی سبقت را در علم و صنعت و پزشکی و تجارت از بقیه اقشار هندوستان ربودند ،
    ولی در سرزمین زادگاه خودشان قرنها باید جزیه پرداخت میکردند و در محله های ghetto
    و پست و با لباسهای کهنه در انزوا زندگی میکردند ؟

    https://www.isna.ir/news/8106-00175/گزارشی-از-تاریخچه-ی-پزشکی-در-ایران-باستان-کشف-جمجمه-ی-جراحی

    سخنی از زکریا رازی :
    بما خبر دهید، کی و کجا؟
    امامان شما دلالت و راهنمایی کرده اند که چگونه بین غذاها و سموم تفاوت بگذاریم؟
    کجا از کارکرد داروها بما خبر داده اند؟
    بما چیزی نشان دهید از علومی که از حرکات فلک و علل این حرکات از یکی امامان شما نقل شده باشد،
    یا مطلبی از طبایع لطیفه و ظریف مانند هندسه و غیره از امور مربوط به لغات که قبلا معلوم نباشد
    و پیشوایان شما ان را اختراع کرده باشند.
    مناظره حکیم زکریا رازی با ابوحاتم رازی ، ص ۵۳۲

    اعراب مردمی بودند که هیچ علاقه ایی به سواد آموزی نداشتند ،
    آنها حتی سعی نکردند به پیامبر خود سواد خواندن و نوشتن بیاموزند .
    در تمام قبیله محمد تنها ۷ یا ۸ نفر سواد داشتند .
    ویل دورانت ، تاریخ تمدن ؛ ص ۴۵۴

    • جای تعجبه! داری از رازی دفاع میکنی! رازی فردی بی دین بود و ادیان و پیامبران را رو به سخره میگرفت، پس قاعدتا مخالف دین زرتشتی و شخص زرتشت هم است، ضمنا گفته شده عقایدش به مانوی ها نزدیک بود که البته احتمالا از کشتار مانویان توسط بهرام یکم، که به تحریک روحانیون زرتشتی فرمان قتل مانی و کشتار مانویان را صادر کرد هم بی خبری. دفاع از رازی یعنی دفاع از بی دین ها.

      • پس خیال کردید پزشک و فیلسوف خردمند ایرانی را ول میکنیم و از ملاهایی مثل مطهری و خمینی پیروی میکنیم؟
        تا دیروز جار میزدید که زکریا رازی مسلمان شیعه هست، چطور حالا شد بی دین ؟

      • با سلام؛ و اما بعد:
        شما از رازی پیروی میکنید؟ کدام رازی:

        https://www.adyannet.com/fa/news/30622

        فکر کنم شما از رازی خودتان و نه زکریایی کاشف الکل پیروی میکنید چنانچه کوروش تاریخ مردوک گوساله را ستایید و زرتشت تاریخ با دختر خود ازدواج کرد لکن کوروش شما یکتاپرست و زرتشت شما هم مبری از این کارهای کثیف بوده است…
        گویی این باستانگرایان بت پرستند، بت می سازند و می پرستند … صفر تا صد بت هم از سنگ ذهن است…

        • این سایت آنقدر بی اعتباره که شده محل هتاکان مسلمان شیعه تا مباحثه.
          خب تازی زاده، قبل از آنکه دهان متعفنت رو باز کنی و به پیامبر ایران توهین کنی ، اینو بدون که گاو پرستی به الله پرستی شما عرب زاده ها ترجیح داره.
          مردوک هر چی باشه از بت الله شما عرب زاه ها انصافش بیشتره . نه زنان و کودکان را به غنیمت گرفت و نه زنان اسیر شوهردار را حلال جنسی کرد.
          اگه درک و سواد داشتی بجای هتاکی و کپی پیست کردن از سایت دروغ نت حوزه علمیه، کتاب ۷۰۰ صفحه ایی مناظره زکریای رازی با ابوحاتم رازی را میخواندی :
          مناظره زکریای رازی با ابو حاتم رازی در مباحث الهیات و فلسفه، صفحه ۴۲۶
          شما ادعا می کنید که معجزه معتبر وجود دارد برای نمونه قرآن.
          می گویید: هرکس آنرا انکار می کند، یکی همانند آن را بیاورد.
          اگر اینست، بر ما وظیفه هست که یکهزار مانند قرآن بیاوریم. از آثار شیوای سخنوران و شاعران، که بگونه بلیغ تر جمله بندی شده اند و از لحاظ عبارت فصیح و رسا هستند و در معانی بلیغترین معانی را میرسانند. شما درباره چیزی صحبت می کنید که بازگوکننده اساطیر باستانی است و در عین حال پر از تناقضات است و دارای هیچ فایدتی نیست.

        • با سلام؛ و اما بعد:

          ۱: ما که نفهمیدیم، ما از وی سند در برابر اسناد ادیان نت خواستیم ولکن سندی ارایه نداد که این کتاب برای زکریایی رازی باشد، ادیان نت این همه سند ارایه داد که زکریای رازی یک مسلمان به تمام معنا بوده است ولکن شما …

          ۲: و آنجا که از غارت و … سخن گفت:
          بند سی ام استوانه منتسب به کوروش هخامنشی (ترجمه دکتر ارفعی):
          ۳۰. باج و ساو بسیارشان را از بهر من؛ (= کورش) به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند…

          ۳: یک مورد بیاورید از ادبیات عرب که با آیه قرآن برابری کند. میتوانید معنای آیه قرآن را ولو با زبان فارسی هم به همان شیوایی و رسایی قرآن بیان کنید؟ یک نمونه بیاورید.

          ◄◄ اگر این سایت بی اعتبار است، شما بی اعتبار ترید که در آن کامنت میگذارید ►►

  22. بسم الله الرحمن الرحیم
    نه ویل دورانت و نه زکریای رازی برای ما مسلمین حجت نیستند !
    مشخص است که ویل دورانت حتی شناختی سطحی از دین مبین اسلام
    نداشته است همه میدانند یکی از فضایلی که بارها در احادیث اسلامی
    تاکید شده است اهمیت علم و علم آموزی است
    جنبش علم آموزی که در سایه حمایت اسلام و حکومت های اسلامی شکل گرفت
    دانشمندان بی نظیری را تقدیم به جامعه بشری کرده است
    در ایران قبل از اسلام یک دانشمند را نام ببرید که دارای شهرت منطقه ای و جهانی باشد ؟
    زکریای رازی هم گویا توقعی کودکانه از پیامبران و امامان داشته است
    امامان و پیامبران وظیفه تبلیغی و تربیتی داشته اند و قرار نیست که
    به عنوان دانشمند علوم پایه عمل کنند
    این نظر زکریای رازی ناشی از عدم شناخت زکریای رازی از مقام امامان و پیامبران است !

  23. چه حرفهای پوک و بی منطقی میزنید.
    اسناد تاریخی برای شما حجت نیستند ، آنوقت انتظار دارید عوام فریبی های مدیرسایت با دو سه خط از
    کتابهای شریعتی و مطهری و پرویزرجبی بر علیه آیین الهی ایرانی زرتشت برای ما حجت باشد ؟
    مسلمانان، دانشمندان را یا بجرم الحاد و کفرگویی میکشتند یا تبعیدشان میکردند یا کتابهایاشان را میسوزاندند.
    این بینش هوشمندانه دانشمند بزرگ ایرانی محمد بن زکریا رازی از اسلام بود که به خرافی و غیرعلمی بودن
    قرآن پی برده بود :
    قرآن ترکیب ناهمجوری از افسانه های کهن و و متناقضی میباشد که به گونه عجیبی لاف میزند
    که غیرقابل تقلیدست در حالیکه ماهیت، زبان و نگارش آن غیرعلمی و بیهوده ست .
    کتاب اسلام و مسلمانی ابن وراق ؛ ص ۵۱۴

    زکریای رازی را آنقدر مسلمین با کتابهایش به سرش زدند تا نابینا شد چون اسلام و قرآن را در
    مناظرات زیر سؤال برده بود .
    روزبه پوردادویه معروف به ابن مقفع از نویسندگان نامدار ایرانی و مترجم کلیله و دمنه
    به جرم زرتشتی شدن، بدست مسلمانان شکنجه و سوزانده شد.
    حافظ شیرازی بجرم تمایلات زرتشتی به تبعید فرستاده شد.
    کتابهای ابن سینا بدستور علمای اسلام سوزانده شدند چون او به معاد و معجزات اعتقادی نداشت.

    • اتفاقا اونی که پوچ حرف میزنه شمایید
      منابع تاریخی و حدیثی مورد تایید مذهب شیعه مدنظر ماهست
      آنجا که از قول ویل دورانت نوشتید :
      ” آنها حتی سعی نکردند به پیامبر خود سواد خواندن و نوشتن بیاموزند ”
      شما کافی هست که احادیثی که در مورد اهمیت کسب علم و علم
      آموزی در اسلام هست را مطالعه کنید
      اتفاقا اسلام پایه گذار جنبش علمی بزرگی در بین اعراب بود
      که بعدا از فوایدش ایرانی های مسلمان هم استفاده کردند
      زکریا رازی بیشتر از یک شیمیدان قابل استناد نیست
      مسلمانان به منابع دینی خود و علمای دینی استناد میکنند
      نه یک شیمیدان !!!
      اگر از شیمیدان مثال میزنی منم از جابر بن حیان مثال میزنم
      که یک شیمیدان برجسته و از مسلمین مومن بود
      در باب علت کوری زکریا رازی دلایل مختلف آمده گردن مسلمان ها نندازید !!!
      ابن‌جلجل اندلسی می‌گوید: در آخر عمر چشمش آب آورد و نابینا شد،
      به او گفته شد: [چشمانت را] میل بزن! گفت: نه، چندان به این جهان نگاه کرده‌ام
      که خسته شده‌ام و هرگز چشمانش را میل نزد (برای مداوا اقدام نکرد.)»
      ابن ندیم و دیگر مؤرخان می‌گویند: «چون زیاد باقلا (باقلی) می‌خورد،
      رطوبتی در دیدگانش پیدا شد که منجر به کوری او در اواخر عمر شد.»
      و دلایل دیگر …

      • باقالی خود تو هستی که هنری جزء کپی پیستهای ناشیانه نداری
        و فقط سعی مذبوحانه داری که زکریا رازی را ضایع کنی .
        ما شمالی هستیم و باقالی زیاد میخوریم ، حتی ضعیفی چشم هم نداشتیم.
        https://www.bartarinha.ir/fa/news/194661/از-خواص-و-مضرات-باقلا-چه-می-دانید

        تمام دنیا، اسلام فوبیا دارند و دین اسلام را زیر سوال برده اند که این چگونه
        پیامبریست که راهزنی میکرده ، با دختر ۹ ساله همبستر میشود ، زنان و کودکان
        اسیر را میفروشد یا زنان اسیر شوهردار را حلال میکند ،
        تمام دختران عمو و عمه و خاله خود را در سوه احزاب آیه ۵۱ به خود حلال
        میکند ، با کنیز خود در غیاب زنش همبستر میشود و غیره .
        اینم از منابع اسلامی و رفتار پیامبرتان با شاعران، برو حالشو ببر :

        عصماء دختر مروان شاعری آزاده که بدلیل انتقاد از قتل عام یهودیان
        و همچنین ترور “ابو عفک” ( شاعر ۱۲۰ ساله یهودی ) اشعاری سروده بود.
        بهمین دلیل بدستور حضرت محمد ” عمیر بن عدی” مامور کشتن عصماء شد.
        عمیر شبانه به خانه عصماء می رود و او را میکشد و صبح زود خبر کشته شدن
        عصماء را به حضرت محمد می دهد.
        حضرت محمد می گوید: ای عمیر ، الله و رسولش را یاری کردی.
        (سیره ابن هشام .جلد ۳. صفحه ۶۰۳ )

        https://fa.wikipedia.org/wiki/زکریای_رازی#باورهای_دینی

        • خانم پردیس بخشی از نظر خودت را کپی پیست کردم
          چرا نارحت شدی ؟
          کپی پیست اگر از منابع معتبر باشه که مشکلی نداره
          این که آدم دروغ کپی پیست کنه بده !
          در نظر قبلی نوشتید که :
          “زکریای رازی را آنقدر مسلمین با کتابهایش به سرش زدند
          تا نابینا شد چون اسلام و قرآن را در مناظرات زیر سؤال برده بود ”
          منم گفتم که کوری زکریا راری را گردن مسلمانان ننداز !
          چون منابع مختلف مثل ابن‌جلجل اندلسی ، ابن ندیم و دیگر مورخان
          دلایل دیگری رو باعث کوری زکریا رازی میدانند !!!
          که با نظرش شما در تضاده و داری سیاه نمایی میکنی
          علیه مسلمان ها !
          حالا ابن ندیم گفته زکریا رازی باقالی زیاد دوست داشته
          و زیاد خورده به من ربطی نداره !
          مشکل شما هست با ابن ندیم !
          در ضمن من هیچ علاقه ای ندارم که بخوام بدانم
          اهل شمالی یا به باقالی علاقه داری یا بابای پدربزرگت
          در دوره قاجار زندگی میکرده یا آدم دو رویی بوده که ادای
          مسلمان ها را در می آورده یا رنگ مورد علاقت چیه
          یا شاعر مورد علاقت کیه یا فصل مود علاقت چیه !
          این ها به من ربطی نداره حوصله بقیه حرفات هم ندارم
          چون سوالات تکراری هست و در اینجا قبلا پرسیده شده
          و قبلا دیدمشون و جواب هم داده شدن از همانجا که
          کپی پیست کردی جوابش را هم مطالعه کن !
          خانم کپی پیست کار !!!

    • و خانم پردیس در باب دیگر مثال هایتان
      گفتید ابن سینا به معاد اعتقادی نداشته !
      و این یک تهمت بزرگ به این طبیب و دانشمند بزرگ مسلمان است
      چون اعتقاد به معاد از اصول اسلامی است
      مرحوم بوعلی سینا قائل به معاد جسمانی بوده است اما نتوانسته است
      بر آن برهان عقلی بیاورد و چون مورد قبول شریعت اسلام بوده است ، آنرا پذیرفته است.
      او در کتاب شفا می نویسد:
      “یک نوع از معاد مورد قبول شریعت اسلام است ولی راهی برای اثبات آن
      به جز از طریق شریعت و تصدیق نبوت در دست نیست و آن عبارت از معاد جسمانی است“
      منبع : کتاب “شفاء“ قسمت الهیات ج ۲، ص ۵۴۴
      در مورد حافظ شیرازی راه را بیراهه رفتید دلایل مختلفی وجود داره
      که حافظ یک مسلمان معتقد بود
      از جمله این که مقبره فعلی حافظ در فبرستان قدیمی مسلمین
      در شیراز قرار دارد هنوز سنگ قبرهای دیگر مسلمان ها در آنجا وجود داره
      و عکس های از مقبره قدیمی حافظ هست که نشان میده یک قبرستان اسلامی بوده
      اگر زرتشتی بود حافظ را در قبرستان مسلمان ها دفن نمیکردند !!!
      از سیاه نمایی و دروغ پردازی راجع به اسلام و مسلمین دست بردارید
      پس گفتار نیکتون چی شد ؟؟؟

      • این شما عربزاده ها در ایران اهورایی هستید که با نشر اکاذیب، سایتهای زرتشتی ستیزی راه انداخته اید و ۱۴۰۰ سال هست با سربریدن موبدان و جزیه و تبعیض، و گبر و مجوس خواندن آنان، آنها را منزوی و جدا کرده اید و چشم دیدن همین صدهزار نفر را ندارید، و همین خود تو فنرت رو ازدواج با محارم گیر کرده ، آنوقت ما سیاه نمایی میکنیم؟

        بازم که حرفهای پوک میزنی . از کی تا حالا قبرستان شده ملاک سند مسلمانی ؟
        پدر پدربزرگ من هم در عصر قاجاریه مجبور شده بود بظاهر مسلمان شود و در قبرستان مسلمانان دفن شده.
        پیشرفت علمی ۱۵ میلیون یهودی در دنیا از یک و نیم میلیارد مسلمان هم بسیار بیشترست و این نشانه برتری یهودیت نیست .
        ابوعلی سینا و حافظ مسلمان بودند، چون کودکان را در آنزمان مجبور به حفظ قرآن میکردند تا اینکه آنها در سن تقریبا ۱۲ سالگی تمام قرآن را حفظ بودند. این یعنی شستشوی مغزی کودکان​. ﺍﺑﻮﻋﻠﯽ ﺳﯿﻨﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻟﺤﺎﺩ ﻭ ﮐﻔﺮ ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺍﻟﻤﻨﺠﺪ ﺎﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۵۵۵ ﻫﺠﺮﯼ ﮐﺘﺎب هاﯾﺶ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ.
        ابن صلاح میگوید: ابن سینا از دانشمندان اسلام نیست بلکه شیطانی از شیاطین انسانی است . (فتاوی ابن صلاح ج ۱ص ۲۰۹ )
        اظهارات و بیانات ابن سینا و همفکرانش از بیان یهود و نصاری و مشرکین عرب بدتر است. ( الجواب الصحیح ج ۴ ص ۳و۴ )
        حافظ شیراز هم چون یک خردگرا بود، در اواخر عمرش خودش را پیرو زرتشت میدانست:

        بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند ،،، پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد
        بـیـار سـاقـی آن آتـش تـابـنـاک ،،، که زرتشت می‌جویدش زیر خاک
        منم که گوشه میخانه خانقاه من است ،،، نیایش پیر مغان ورد بامداد من است

        • خانم پردیس
          چرا گله می کنید که فنرم روی ازدواج با محارم که
          زمانی بین مجوس رایج بوده گیر کرده ؟
          در این سایت کلی سند و مدرک هست که
          نشان میده زمانی این ازدواج بین مجوس در زمان ساسانیان
          رواج داشته !!! بی سند و مدرک در موردش حرف نمیزنم
          وقتی به بچه مسلمان ها در باغ سبز نشان
          میدین و اسلام را زشت و سیاه نشان میدید
          ما هم باید نقاط ضعف دین شما رو بیان کنیم
          تا بچه مسلمان ها چشمشون را باز کنن !!!
          باز هم پوچ حرف زدی ! گفتید که :
          از کی تا حالا قبرستان شده ملاک سند مسلمانی ؟
          “پدر پدربزرگ من هم در عصر قاجاریه مجبور شده بود
          بظاهر مسلمان شود و در قبرستان مسلمانان دفن شده ”
          و بازهم در نظر قبلیتون گفته بودین که
          ” حافظ شیرازی بجرم تمایلات زرتشتی به تبعید فرستاده شد ”
          بله بجز پدر پدربزرگ شما و دیگر افراد دورو که به
          دروغ ادعای مسلمانی کردند و برای دیگران قابل تشخیص نیست ”
          افراد غیر مسلمان و مرتد را که مشخص هست بر همگان
          در قبرستان مسلمان ها دفن نمیکردن و نمیکنند !
          پس وضعیت پدر بزرگ خود را با حافظ یکسان ندانید!
          بزرگترین دلیل بر مسلمانی حافظ این است که در یک
          قبرستان اسلامی دفن شده و حافظ در زمان خود مشهور بوده
          و اگر مسلمان نبود مردم شیراز در آن زمان اجازه اینکار را نمیدادند
          حکم ارتداد تبعید نیست که شما ادعا کردین حافظ را بخاطر
          زرتشتی شدن تبعید کردن ، حکم ارتداد اعدام است !!!
          اکثریت کلان فقهای سنی و شیعه بر این نظر بودند که برای مردان بالغ، ارتداد از اسلام یک جرم و همچنین یک گناه، و اقدامی خیانت‌بار است که با اعدام قابل مجازات است
          چند بیت از حافظ گذاشتید و تصور کردین پس حافظ شیرازی
          زرتشتی بوده ، اولا همه میدانند حافظ از آرایه های ادبی
          بسیار ماهرانه در اشعارش استفاه میکرده
          پس می توانید به این ابیات هم از دید آرایه های ادبی نگاه کنید
          در مقابل ابیاتی که شما گذاشتید این بیت هم از حافظ شیرازی
          قرار دارد :
          چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
          آن شب قدر که این تازه براتم دادند
          جدیدا زرتشتی ها هم شب قدر دارند ؟؟؟
          بهترین گواهان بر مسلمان بودن حافظ مردم شیراز
          که معاصر با حافظ بودند هستند که او را در یک قبرستان
          اسلامی و در کنار دیگر مسلمین دفن کردند !!!

          • لازم نیست بترسی. ما فقط حقایق پنهان شده اسلام را بیان میکنیم. حقایقی که تا قبل از اختراع اینترنت کسی جرات اظهار آنها را نداشت. ایرانیان و زرتشتیان هم، تاریخ واقعی خودشان برایشان حجت هست و پهِن هم بار دروغهای عرب زاده ها نمیکنند.
            سرتونو مثل کبک کردین زیر برف ، خبر از اطرافتون ندارین ؟
            اسلام واقعی را خود رهبران و ملاهای جمهوری اسلامی داعشی بخوبی نشان داده اند و همین انگیزه ایی شد که جوانان ایرانی را به آگاهی و نقد اسلام سوق دهد. بعد از اندولس اسپانیا نوبت ایرانیان هست که اسلام را بیرون کنند.
            همین الانشم دانشجویان و دانشمندان ایران را یا زندان میکنید یا از تحصیل محروم میکنید، یا با صحنه تصادف میکشید یا انبوه آنان را با شلیک دو موشک ساقط میکنید.
            پرواز اوکراینی یادت نره براشون گریه کنی .
            گفته بودم حافظ و بسیاری اندیشمندان ایرانی بعد از خفقان اسلام، در میانسالی یا اواخر عمرشان به دروغی بودن اسلام پی بردند.

            سینه‌ گو شعله آتشکده پارس بکش ،،، دیـده‌ گو آب رخ دجلهٔ بغداد ببر
            از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند ،،، که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
            گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت ،،، در هیچ سرّی نیست که سرّی ز خدا نیست

            علمای اسلام حافظ را زندیق خواندند و او را به یزد تبعید کردند و حتی به آرامگاهش هم رحم نکردند
            و آخوندهای عرب زاده به سرکردگی سید علی‌اکبر اسیری سه بار آنرا خراب کردند.
            .او گفته بود : اگر شاه هزار مرتبه هم آرامگاه برای حافظ بسازد، من آنرا خراب میکنم.
            https://fa.wikipedia.org/wiki/سید_علی‌اکبر_فال_اسیری

            • خانم پردیس چقدر هم که من دچار ترس شدم !
              دچار توهم هستین ؟
              نوشتین که :
              “ایرانیان و زرتشتیان هم، تاریخ واقعی خودشان برایشان حجت هست و پهِن هم بار دروغهای عرب زاده ها نمیکنند”
              خب مدیر سایت هم از منابع مختلف از جمله منابع
              خودتان اسنادی در ارتباط با ازدواج با محارم در
              دوره ساسانیان را گذاشتند
              اسناد از متون زرتشتی که دیگه از نظر خودتان
              مشکلی نداره ؟
              در ضمن نوشتید که :
              ” گفته بودم حافظ و بسیاری اندیشمندان ایرانی بعد از خفقان اسلام، در میانسالی یا اواخر عمرشان به دروغی بودن اسلام پی بردند ”
              شما چگونه به این نتیجه رسیدی ؟
              از تخیل خودتان یا منابع ضعیفی که قبلا معرفی کردید ؟ قبلا هم گفتم شما قبل از اسلام هیچ دانشمند مشهوری که دارای شهرت جهانی
              و منطقه ای باشد نداشتید پس سعی نکیند
              با دروغ دانشمندان مسلمان را نامسلمان
              جلوه دهید و به اسم دین دیگر جا بزنی !
              قبلا هم نوشتم حافظ به استفاده ماهرانه
              از آرایه های ادبی مشهور هست
              به این ابیات هم بهتر است به دید آرایه ادبی
              نگاه کنید
              در مقابل ابیاتی که نوشتین
              بیت زیر قرار دارد :
              چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
              آن شب قدر که این تازه براتم دادند !
              شب قدر که میدانی مربوط به مسلمانها هست ؟
              قبلا هم گفتم بهترین گواه بر مسلمانی
              حافظ شیرازی مردم معاصر با او هستند
              که او را در یک قبرستان اسلامی دفن کردند
              اولا ویکی پدیا معتبر نیست ثانیا موضوعی که
              در مورد مرحوم فال اسیری و قبر حافظ نقل شده
              سند تاریخی برای آن نیاورده که برحسب کدام
              منبع تاریخی این موضوع را نقل می کنند
              ثالثا مرحوم فال اسیری در زمان قاجار میزیسته !
              رابعا من نوشتم مردم معاصر با حافظ شیرازی
              که او را در قبرستان اسلامی دفن کردند !!!
              معاصر !!! زورت را زدی حافظ را غیر مسلمان
              جا بزنی اما فکر نمیکردی من شیراز و تاریخچه اش
              را خوب بلدم و از شانس بدت حافظ شیرازی
              در یک قبرستان قدیمی اسلامی دفن شده !

        • خانم پردیس اسلام ، یهودیت و مسیحیت هرسه
          از ادیان ابراهیمی هستند و ریشه مشترک دارند
          در زمان حضرت موسی(ع) یهودیت ، در زمان حضرت عیسی(ع)
          مسیحیت دین برحق بودند
          مسیحیت امتداد یهودیت است و از آن جدا نیست
          بر باور مسلین اسلام هم امتداد یهودیت و مسیحیت است
          در واقع این ها یک دین هستند که در زمان
          حضرت محمد(ص) این دین کامل شد و نبوت به اتمام رسید
          ما هیچ رقابتی با مسیحیت و یهودیت نداریم !!!
          ما با بعضی انحرافات عقیدتی که در دین آنها وارد شده
          مشکل داریم !
          در مورد ابن سینا هم فتاوی ابن صلاح دو مشکل داره
          اولا که معاصر با ابن سینا نبوده و او را از نزدیک نمیشناخنه
          دوم این که ابن صلاح نظر شخصی تحلیلی خود را داده
          کتاب الجواب الصحیح که نوشتی مولفش ابن تیمیه
          که بنیانگذار نظریه وهابیت است
          و مورد تایید شیعیان نیست
          که باز او هم معاصر ابن سینا نبوده و نظر شخصی تحلیلی
          خود را داده که قابل استناد نیست
          ابن سینا یک مسلمان معتقد بود و بخشی از
          رساله ی ماهیه الصلوه را به نماز اختصاص داده !
          بنابر این سعی نکن با دروغ دانشمندان مسلمان را غیر مسلمان
          جلوه بدی و در فکر مصادره آنها باشید !
          در قبل از اسلام شما حتی نتوانستید یک دانشمند تربیت کنید
          که دارای شهرت جهانی و منطقه ای باشه !!!
          در ضمن این سوالات را قبلا خانمی به اسم شبنم پرسیده بوده
          و نظرش هم موجوده ! نسبت فامیلی که ندارید ؟

          • اینم از علاقه رهبرتون به علم :
            ﻫﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﻐﺰﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﺎ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺩَﻡ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻏﺮﺏ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ . ﻣﺎ « ﺭﯾﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺸﺮ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺼﺺﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
            ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺴﺎﺩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻠﺘﻬﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﺘﻔﮑﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﺘﺨﺼﺼﯿﻦ
            ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎ ﺑﻮﺩه. ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﺍﺑﺮﻗﺪﺭﺗﻬﺎ ﮐﺸاﻨﺪﻧﺪ.
            ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﯾﻨﯿﺪ ﻭ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﺍﺳﺖ؟
            ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻋﻼﻗﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﻄﺮ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺑﻤﺐ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ .
            (ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺩﺭﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺩﻓﺘﺮ ﺗﺤﮑﯿﻢ ﻭﺣﺪﺕ ﺣﻮﺯﻩ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ۲۷ ﺁﺫﺭﻣﺎﻩ ۱۳۵۹)

            و همینطور سایر اندیشمندان ایرانی پس از اسلام به شکلی تکفیر و شکنجه و کشته شدند :
            سهروردی .ابن راوندی . . ابوالعباس سرخسی .صالح بن عبدالقدوس .ابن ابی العوجاء .
            بشار بن برد .حسین بن منصور حلاج .ابن عطاء آدمی .عین القضات همدانی .محمد بن سعید بن حسان .

            • خانم پردیس اسم یک سری آدم را ردیف کردی
              خواستین به چه نتیجه ای برسید ؟
              اولا علت کشته شدن این ها متفاوته !
              بعضی از این ها مثل
              ابوالعباس سرخسی با اسلام مشکلی نداشت
              بلکه علت مرگ آن را اختلاف با معتضد عباسی
              دانسته اند بعضی هم دلیل آن را، شیعه‌ بودن او و نقل حدیثی بر ضد معاویه گفته اند
              حسین منصور هم بعضی از علما بخاطر افکارش تکفیرش کردند
              بشار بن برد شیفته ایرانیگری و دشمن سرسخت عرب بود و اشعاری در کوچک شمردن اعراب میگفت
              خیلی از این افرادی که نام بردی بخاطر افکارشان
              با دیگر علما یا دیگر مسلمانان دچار زاویه شدند
              ولی با اسلام مشکلی نداشتند
              مشکل داشتن با بعضی شخصیتهای اسلامی دلیلی بر مشکل داشتن با اسلام نمیشه !!!
              شاید دو سه مورد از اسامی که نوشتید گرایشاتی
              به زرتشتی ها داشتند ولی بقیه اینطور نبودن !!!
              پس نمی توانی نتیجه بگیری چون با
              بعضی از علمای اسلامی زاویه داشتند در نتیجه علاقمند به زرتشتی گری بودن ! چه خیال خامی !!!
              در ضمن کشتار مزدکیان که دگراندیش بودند در دوره ساسانیان یا سرنوشتی که بزرگمهر وزیر
              پیدا کرد نشان دهنده برخورد زرتشتیان با دگراندیشان در دوره ساسانی هست !!!

    • اگر بحث علمی بودن اسلام است من کاری به دانشمندان مسلمان ندارم فقط همان احادیث هایی که:درمورد وجود آدم فضایی حرف زده در ۱۴۰۰ پیش و وجود انسان ها نخستین و همچنین آن آیاتی قرآنی که در مورد این که خورشید نور می دهد و ماه بازتاب می دهد برای من کافیست البته معجزات قرآن خیلی بیشتر از این هاست.

      • خرافات یهودیان و هندوها هم برای آنان معجزه هست .
        برای من هم غیرالهی بودن قرآن در آیه ۲۴ سوره نساء و حلال کردن زنان اسیر شوهردار کافیست.
        آیات قرآن در باب هفت آسمان و خورشید و ماه و ستارگان بشدت خرافی و ضد علمیست.
        منظورتون این آیه ست :
        هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا
        اوست کسى که خورشید را روشنایى داد و ماه را نورانی کرد .
        روشنایی خورشید و ماه که با چشم غیرمسلح هم قابل رویته. این دیگه کجاش معجزه ست ؟ البته برعکس.
        ماه هم مثل زمین، به هیچ وجه نورانی و تابان نیست بلکه هر دو نورشونو از خورشید میگیرن. اگر زمین را از سطح کره ماه نگاه کنید ، زمین هم تابان به نظر میاد. پس نورانی بودن ماه و زمین و یا عطارد و مریخ که نور خورشید به آنها می تابد، ، بی معنی و غیرعلمیست.

        اینم یه معجزه دیگه : سوره نور آیه ۳۵
        الله نور آسمان‌ها و زمین است. مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى و آن چراغ در شیشه‏ اى ست.
        آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت‏ مبارک زیتونى که نه شرقى ست و نه غربى افروخته میشود.
        نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد….
        احتمالا نویسنده قرآن ، خودش هم متوجه نبوده چی داره سرهم میکنه .

        • یعنی شما هنوز در آیه‌ی الله نور السماوات … مانده اید؟ بنده خدا باستانگرایان افراطی هم این شبهه را دیگر مطرح نمیکنند و جوابش را گرفته اند شما هنوز در آن مانده اید؟
          بـــــابـــــا غــــــیـــــر الــــــهـــــی !!!!!

        • درمورد آیه ۳۵ سوره نور این یک تشبیه است و عجب تشبیهی است نور سرچمه زیبایی و لطافت است. اگر نباشد ا در تاریکی فرو می رویم نور هم ظاهر هم مظهر مظهر یعنی ظاهر کننده نور پرورشدهنده گلها و گیاهان بلکه همه ی موجودات است اگر بخواهیم خداوند را به چیزی تشبیه کنیم بهترین مثال همین نور است اگر شما مثال بهتری بلدی بگویید.
          شما یک آیه قرآن را که شبیه تورات یا اعتقادات یهودیان مسیحیان هندوها است را نمی توانید بیارید بعد تهمت می زنید که این اعتقادات یهودیان است.
          کجای حرف های قرآن درمورد خورشید ماه و هفت آسمان غیر علمیست.
          در اسلام اگر زنی اسیر گرفته بشود به منظوره طلاق آن زن است و شما می توانید با آن زن ازدوام کنید و منظور از حلال است این است که می توانید با آنها ازدواج کنید و البته در ازدواج زن هم باید رضایت داشته باشد و اگر نداشته باشد نمی شود با او ازدواج کرد.
          اما درمورد معجزات قرآن دقیقاً منظورم همین آیه است زبان عربی با زبان فارسی فرق دارد مثلاً در زبان فارسی او برای هم مرد و هم زن استفاده می شود ولی در زبان عربی مونث و مذکر وجود دارد مثلاً هو یعنی در زبان عربی او و فقط برای مرد استفاده می شود و هی یعنی او که فقط برای زن استفاده می شود اما در زبان فارسی هم به زن می گوییم او هم به مرد می گوییم او یا درمورد آینده هم همینطور است کلمه ایی که برای آینده نزدیک استفاده می کنند با کلمه ای که برای آینده دور استفاده می کنند فرق می کند در این آیه هم همینطور است کلمه ضیاء فقط برای چیزی استفاده می شود که خودش نور را تولید کنید همونجوری که در عربی اگر درمورد نور آتش صحبت کنند از کلمه ایضاء استفاده می کنند چون آتش هم نور را خودش تولید می کند و در این آیه درمورد نور خورشید هم کلمه ایضاء استفاده شده یعنی نورش را خودش تولید می کند و در حالی که کلمه ایی که درمورد ماه استفاده می کند کلمه ی ضیاء نیست و دقیقاً ماه نورش را خودش تولید نمی کند بلکه بازتاب می دهد. در همین آیه گفته نشده ماه خودش نورش را تولید می کند چون کلمه ایضاء است که برای نور های ذاتی استفاده می شود ولی کلمه نور این گونه نیست معنای آن اینگونه است اوست کسی که خورشید را روشنایی داو و ماه را نورانی کرد (که در همین آیه گفته شده خورشید نورش را خودش تولید می کند اما در معنی فارسی گفته نشده که درموردش خودم در بالا حرف زدم و ماه را روشنایی داد که در اینجا خدا نمی گه که نور ماه چگونه است آیا اون بازتاب می ده یا نه آیا اون خودش تولید می کنه یا نه قرآن به هیچ وجه نگفته ماه خودش مثل خورشید نورش را تولید می کند یا نه و یا نور ش بازتاب خورشید است یا نه فقط گفته خورشید را روشنایی دادیم که این روشنایی را خودش تولید می کند و ماه را نورانی کردیم که نگفته نورش چجوری آیا نور خورشید بازتاب می دهد یا خودش تولید می کند کلاً بگم معجزه آنجاست که ۱۴۰۰ سال پیش گفته شده خورشید نورش را خودش تولید می کند.این یکی از معجزات قرآن است.
          یکی دیگر از معجزات قرآن را بگویم در زبان عربی افعال یعنی یکدفعه و سریع و تفعیل یعنی آرام آرام سه حرف اصلی هر کدوم از این ها اگر در کلمه ای بیاید آن کلمه معنای سریع یا آرام می دهد مثلاً اگر سه حرف اصلی افعال در کلمه ایی بیاید آن کلمه معنای سریع می دهد ولی اگر سه حرف اصلی تفعیل در کلمه ای بیاید آن کلمه معنای آرام آرام می گیرد مثلاً درمورد افعال یک مثال بزنم مثلاً اعلام اعلام سریع است سریع اعلام کن برو یک مثال هم درباره تفعیل بگم مثلاً میگن تعلیم تعلیم آرام آرام است.مثلاً انزال یعنی سریع و تنزیل یعنی آرام آرام در قرآن در سوره قدر می خوانیم انا انزلناه فی لیله القدر . معنی این آیه یعنی ما قرآن را در شب قدر فرستادیم اما انزلنا سه حرف افعال را گرفته پس معنی آیه می شود ما قرآن را یکدفعه در شب قدر فرستادیم ما مسلمانان اعتقاد داریم تمام قرآن در شب قدر یک دفعه بر پیامبر نازل شد.
          اما می رسیم به معجزه قرآن آخرین نظریه درمورد چگونه آمدن آهن به زمین این است که به صورت یک شهاب سنگ یک دفعه به زمین خورد در آیه ۲۵ سوره حدید می خوانیم (وانزلنا الحدید) اولاً می گوید آهن را فرستادیم این خودش معجزه است تازه سه حرف افعال در انزلنا هست پس معنی می شود ما آهن را یک دفعه فرستادیم یک معجزه بسیار بزرگ که ۱۴۰۰ پیش آمده.

      • من یه سوالی داشتم یه سوال فلسفی هست ! چرا خداوند در زمین انسانها را به پرهیزگاری و دور شدن از هوی و هوس توصیه میکند و نمیخواهد کسی به نیازهای حیوانی بپردازد ?میگویند شراب نخور از یاد خدا غافل میشی ، زیاد دنبال روابط جنسی نباش محدود هستی…
        ممکنه بگید برای تکامل روح بشر است !
        خب چرا در اخرت همین انسان تکامل یافته را به بهشت میبرد ? بهشت مکانی برای پرورش نیازهای حیوانی است ، زندگی میان ان همه غذا و میوه و نوشیدنی و هزاران حوری زیبارو که خودشان درخواست زناشویی میدهند چه بلایی سر یک عالم فرزانه و با تقوا که عمری به تزکیه نفس و تکامل روح پرداخته می اورد ?
        دقیقا مانند این هست شما یه مجسمه بسازید روزها براش زحمت بکشید و فرم و رنگ بهش بدید بعد که محکم و زیبا شد توی زباله دان بندازید .

        • خداوند هیچ وقت نگفته دنبال روابط جنسی نرو.
          انسان ها تشنه می شوند و برای رفع این نیاز آب میخورند ولی نه از جوب.
          خداوند هم به ما گفت نیاز جنسی تو رفع کن ولی نه از هر راهی.
          اصلاً شما نفهمیدی انسان ها برای چه به زمین آمدن.
          انسانها به زمین امدند تا آزمایش شوند و خوب بدشان از هم جدا شود.
          شاید بگیید چه کاری بود مگر خدا دانا ترین دانایان نبود و مگر خدا از حال بندگانش با خبر نبود مگر نمی دانست که اگر بندگانش به زمین بیایند کدام ها به بهشت می روند و کدام ها به جهنم خب چرا از اول خودش خوب ها و بدها را از اول جدا نکرد و بدها را از اول به جهنم نفرستاد دلیلش این بود که خداوند عادل است و تا کسی گناهی انجام ندهد اورا به جهنم نمی فرستد.
          چه کسی گفته بهشت جایی برای پرورش نیازهای حیوانی است
          بهشت سراسر لذت است چه لذت های جسمانی چه لذت های معنوی که اصل لذت های بهشت لذت های معنوی است اما چون بهشت سراسر لذت است نمی شود که بعضی از لذت هارا نداشته باشد به همین دلیل لذت های جسمانی مثل حوری و میوه های بهشتی را دارد در صورتی که اصل لذت ها لذت های معنوی است اما خدا چرا در قرآن فقط درمورد لذت های دنیایی صحبت کرده چون ما هیچ درکی از لذت های معنوی نداریم برای همین خدا لذت های جسمانی و دنیایی انسانها در آنجا را گفته که تا انسان متوجه شود که در آنما چه لذت هایی وجود دارد وگرنه لذت های بهشت بی پایان است لذت های بهشت رو فقط در حوری نبین.

          • ما به زمین آمده ایم تا آزمایش شویم تا خوب و بدمان از هم جدا شود.
            بهشت سرشار از لذت است لذت هایی مثل حوری و میوه های بهشتی و چیز های دیگه که جزو لذت های جسمانی هستند اسلام به هیچ وجه نگفته نیاز رابطه جنسی نداشته باش غذای خوب نخور نه رابطه جنسی داشته باش غای خوب بخور اما هر رابطه ایی نداشته باش هر غذایی هم نخور شما فقط لذت های جسمانی آن دنیارا مثال زدید این گونه نیست که فقط حوری برای لذت جنسی انسان آفریده شده باشد خیر او برای روابط دیگری هم هست او همدم انسان در آن دنیا است شما یک جوری حرف می زنید که حوری فقط برای یک چیز آفریده شده نه به هیچ وجه اینجوری نیست و هیچ بلایی بر سر یک عالم نمی آورد و فقط لذت های بهشت در لذت های جسمانی نبینید نه اصل لذت های آن دنیا لذت های معنوی است اما دلیلی که در قرآن درمورد این موضوع خیلی کم حرف زده شده این است که ما درکی از آن لذت ها نداریم به همین دلیل برای این که به ما بفهماند که در آن دنیا بهشت سراسر لذت است از لذت هایی که از آن ها درکی نداریم حرف نمی زند و از لذت هایی که در همین زمین وجود دارند و در آن دنیا هم هستند حرف زده است.
            کل حرفم این است که همانطور که خدا به یک عالمی که فرزانه و باتقوا اجازه داد که از این دنیا هم لذت ببرد اما از راه درستش مثل رابطه جنسی با همسرش چیزهای دیگر و هیچ اتفاقی برای آن عالم نیفتاد در آن دنیا هم این گونه نیست که یک عالم فقط دنبال حوری باشد همانطوری که این جا هم دنبال آن لذت نبود میل جنسی اش را ارضا می کرد اما نه از هر راهی در آن دنیا هم همین گونه است اینم توجه کنید که حوری مثل همسر آدم در این دنیاست همدم انسان در آن دنیا حوری است و حوری فقط برای لذت جنسی اگسان آفریده نشده.

    • ببخشید، این ابن وراق هم عصر رازی بوده؟ برادرش بوده؟ مادرش بوده؟ استادش، شاگردش، کنیزش بوده؟ اصلا در طویله خانه رازی بسته شده بوده؟ این منبع ابن وراق کجاست؟ چرا ما نمی بینیم؟.

  24. https://fa.wikipedia.org/wiki/زکریای_رازی#باورهای_دینی
    بمنچه که نمی بینی ،
    نمی بینی چون اسلام کورت کرده یا مثل این بچه ها باید لقمه بزارن تو دهنت.
    خب برو میدان انقلاب تهران بگرد پیدا کن کتاب رو.
    فقط نشستی زرت و زرت برام از سایت ادیان نت بسیجیا کپی پیست میکنی ؟
    محمد بن زکریا رازی :
    معجزات پیامبران، شیادی و حیله گری و شرح داستانهای دروغیست.
    بزرگترین دلیل پوچی و بیهودگی پیامبران آنست که آنها نسبت به همدیگر
    سخنان ضد ونقیض و ناهمگون میگویند. آنچه یکی از آنها حقیقت بی چون و چرا میداند،
    پیامبر دیگر آنرا رد میکند. با این وجود هر یکی از آنها ادعا میکند که تنها او راست
    و درست میگوید. بدین ترتیب درونمایه عهد جدید با تورات تناقض دارد و قرآن درونمایه انجیل
    را نادرست میخواند.
    قرآن ترکیب ناهمجوری از افسانه های کهن و متناقضی میباشد که به گونه عجیبی لاف میزند
    که غیرقابل تقلیدست در حالیکه ماهیت، زبان و نگارش آن غیرعلمی و بیهوده ست .
    نوشتارهای به اصطلاح مقدس بی ارزش و پوچ بوده و بیش از اینکه برای بشر مفید باشد
    به آنها زیان رسانده، در حالیکه نوشتارهای باستانی مانند آثار افلاتون، ارسطو، اقلیدوس
    و بقراط خدمات بسیار شایانی به بشریت کرده اند.
    اگر کتابی بتواند وحی و الهام راستین بشمار رود، آن کتاب رساله های هندسی، پزشکی و منطق هستند
    که از لحاظ منطق و فایده بمراتب بالاتر از قرآن می باشند.

    کتاب اسلام و مسلمانی ابن وراق ؛ ترجمه دکتر مسعود انصاری ، ص ۵۱۴

    • مگر شما عقل ندارید پردیس خانم که اجازه می دهید که زکریا به جای شما برای شما فکر کند دوست عزیز اگر پیامبران دوروغین باشن زرتشت هم دروغین البته نمی دونم که اصلاً به خدا اعتقاد دارید یا نه.
      این که زکریا گفته پیامبران دروغین هستند با چه استدلالی گفته اینجا جایی نیست که بدون استدلال حرف بزنیدخودتان استدلال های خودتون بگید و فقط نگید که چون زکریا یا فلان دانشمند این حرف را زده پس نه خدا وجود دارد نه پیامبر نه او با چه استدلالی همچین حرفی را زده البته خودش جای تحقیق دارد که آیا همچین حرفی را زده یا نه اما با فرض ابن که این ها حرف های خودش هستند این دلیل نیست که فلان دانشمند این حرف زده پس حرفش درسته نه ما باید به بینیم اون با چه استدلالی همچین حرفی زده که من هیچ استدلالی ندیدم اگرمی خواهید قرآن را نقد کنید نگویید فلان دانشمند گفته که قرآن پر از تناقض است اثبات کنید که قرآن پر از تناقض است.
      اما حرف های جناب زکریا هیچ پیامبری حرف اون یکی پیامبر رد نکرده چه کسی گفته یکی از پیامبران حرفی را می زد و پیامبری دیگر آن را رد می کرد اگر این حرف جناب زکریا بوده ایشون اشتباه می کردن کدام پیامبر حرف آن یکی پیامبر را رو کرده لطفاً شما یک مثال بزنید.قرآن پر از معجزات علمی است که فقط من دو تا از اون هارو در کامنت بالاییم توضیح دادم البته کمی بد توضیح دادم اما اگر حرف های من را متوجه نشدید یک بار دیگر می گویم.

    • خانم پردیس نوشتین که :
      ” اگر کتابی بتواند وحی و الهام راستین بشمار رود، آن کتاب رساله های هندسی،
      پزشکی و منطق هستند ”
      شما هنوز نمیدانی کتب الهی برای هدایت بشر آمده و قرار است
      انسان را از نظر معنوی به تکامل برسونه ؟
      همه ادیان ابراهیمی کتب الهی را کتبی برای تربیت بشر می دانند
      که نقش تربیتی دارند
      چه توقع کودکانه ای از کتب الهی دارید !!!
      توقع دارید چند هزار قبل در تورات و انجیل خداوند فیزیک اتمی
      را به بشر یاد بده ؟ شما دین الهی را با مکاتب بشری اشتباه گرفتین !

  25. لذت.بردن چه مادی و چه معنی کلا ناشی از ترشح دوپامین در مغز است بعضی مواد مخدر به حدی باعث تحریک دوپامین میشوند که میتوان گفت لذت استفاده ازین مواد چندصد برابر زناشویی و غذا خوردن است ، هرچه لذت بیشتر باشد اعتیاد و تنزل اخلاقی بیشتر است ! بهشت اگر سرشار از لذتهای بی پایان باشد انسانهایی که مدتی در انجا باشند اساسا با انسانهای زمینی متفاوت خواهند شد چیزی شبیه معتادان فاقد اخلاق و منش و انسانیت ! چرا ?
    چون انسان خوی عادت پذیری دارد وقتی از چیزی لذت ببرد به شدت به ان عادت میکند و شرایط بدون ان برایش سخت میشود ، برای همین میگم بهشت محل پرورش امیال حیوانی است

    • بهشت سرتاسر انسانیت است این گونه نیست که در بهشت ۲۴ ساعته در حال رابطه جنسی با حوری بهشتی باشید. خیر همانگونه که یک عالم ۲۴ ساعته در زمین در حال رابطه جنسی به همسرش نیست حوری همدم انسان و به عبارت دیگر همسر انسان در آن دنیاست و فقط برای رابطه جنسی آفریده نشده.
      دوست عزیز منظور شما از امیال حیوانی همان لذت های جسمانی است من به شما گفتم که بهشت فقط جای لذت های جسمانی نیست آن ها هم هست ولی اصل لذت ها لذت های معنوی است .
      همان گونه که در این دنیا هم لذت های جسمانی و هم لذت های معنوی وجود دارد اما برای انسان هیچ اتفاقی نمی افتاد در آن دنیا هم اتفاقی برای انسان نمی افتد اتفاقاً این گونه نیست که انسان ها در آن دنیا فقط دنبال لذت های جسمانی یا همون جوری که گفتید امیال حیوانی باشند خیر امیال حیوانی در این دنیا هم وجود دارد اصل لذت های آن دنیا لذت های معنوی است شما فکر نکنید در آن دنیا فقط انسانها در حال رابطه جنسی با حوری و خوردن میوه های بهشتی یا نوشیدنی های بهشتی …… هستند بله آن ها هم هست ولی این ها همه لذت های جسمانی آن دنیا هستند. نه این ها هست ولی اصل لذت های معنوی است.بله اگر فردی تمام وقت در حال رابطه جنسی با حوری باشد(دوباره اینم می گم که در آن دنیا حوری فقط برای رابطه جنسی با ما آفریده نشده خیر حوری همدم و همسر انسان در آن دنیا است همانگونه که زن انسان هم همدم و همسر انسان در این دنیا است ولی در کنار این ها رابطه جنسی هم با رن آدم وجود دارد همینطور که حوری در آن دنیا همدم و همسر آدم است ولی در آن دنیا رابطه جنسی هم با حوری وجود دارد)و خوردن میوه های بهشتی باشد در حال پرورش امیال جنسی است ولی لذت های معنوی چه من منکر این نیستم که لذت های جسمانی در آن دنیا وجود دارد ولی اصل لذت ها در آن دنیا لذت های معنوی است دوست عزیز در این دنیا هم لذت های جسمانی وجود دارد و یک عالم دنبال لذت های جسمانی و امیال حیوانی می رود حتی یک کافر هم دنبال امیال حیوانی این دنیا می رود ولی در این دنیا عالم دنبال عطاعت خداوند است و به عبارت دیگر دنبال لذت های معنوی دنیاست در آن دنیا هم مثل این دنیا لذت های جسمانی وجود دارد و اگر کسی فقط دنبال لذت های جسمانی باشد بله او در حال پرورش امیال جنسی است (با ذکر این نکته که آن ها که دنبال لذت های جسمانی هستند به بهشت نمی روند) افرادی که به بهشت می روند افراد خاصی هستند آن ها دنبال لذت های جسمانی آن دنیا خواهند رفت همانگونه که در این دنیا هم رفتند اما یک فردی که به بهشت رفته معنویات برایش مهم تر است .فقط جواب شما همین یک جمله همانگونه که در این دنیا یک عالم دنبال لذت دنیوی و به قول شما امیال حیوانی میرود اما برایش معنویات مهم تر است در آن دنیا هم هماگونه دنبال امیال حیوانی می رود همانگونه که در این دنیا رفت اما در آن دنیا برایش معنویات مهم تر است و اصل لذت های بهشت لذت های معنوی است . و در آخر یک بار دیگر می گم بهشت در حد لذت جسمانی و حوری نبینید.

  26. انسان فقط از چیزهایی لذت میبرد که واقعا به انها نیاز دارد ، لذت عبارات است ترشح مقداری دوپامین در مغز به عنوان پاداش براورده شده یک نیاز جسمی ، مغز با دوپامین انسان را میفریبد که نیازهای جسمی برطرف شود ، نیاز به معنویات در من و خیلی از انسانها وجود ندارد میشه گفت در هیچکس وجود ندارد اگر هم باشد خیلی ضعیف است مثلا امام حسین در حالت تشنگی اب میخواست نه چیز دیگری ، لذت نوشیدن اب و فشارهای جسمی ناشی از نرسیدن اب انقدر در جسم او بالا بوده که تنها نیازش اب بوده است و با نماز خواندن برطرف نمیشد این درحالیست که قطعا اب کافی برای حیات چندین روزه در بدنش وجود داشته و این همه بیتابی و تشنگی و عطش فقط برای ذخیره بوده است .
    یک عابد و زاهد با تقوا با چند روز تشنگی و گرسنگی به انسان دیگری تبدیل میشود !
    توجه داشته باشید فیزیولوژی بدن انسان نیاز جدی به معنویات ندارد بنابرین لذتی هم در انها وجود ندارد ، اگر من در بهشت کوکایین بخوام با چند بار مصرف دیگه کل بهشت و لذت هاش برام ارزنی نمیرزه .
    ممکنه شما این برداشت من رو سوءبرداشت بدونید اما بنظر من لذت بردن نباید یک پاداش باشد ، لذت بردن دقیقا متراد زوال اخلاقی است ، انهم برای بشری که در پی تکامل روح است .

    • بله لذت های جسمانی وقتی به آدم دست می دهند که نیازی که داریم را بر طرف کنیم و ممکن است به خاطر ترشح دوپامین باشد شما اگر نیاز جسمانی خودتان را بر طرف نکنید صدمه جسمی می بینید.
      درست است که جسم انسان به معنویات نیاز ندارد و بدون آن هم زنده می ماند ولی روح انسان نیاز دارد.
      چه کسی گفته است لذت های جسمانی لذت های معنوی را از بین می برد .
      متأسفانه شما اسلام را خوب نشناخته اید اسلام می گوید لذت این دنیا را به بر اما درست همان عابد با تقوا در این دنیا هم لذت های جسمانی را می برد هم لذت های معنوی را ولی لذت های جسمی عابد روی لذت های معنوی اش تاثیر ندارد البته هر لذتی هم نه بدای همین لذت هایی که تاثیر دارند را خداوند حرام کرده است در آن دنیا هم همینطور است فقط این لذت ها بیشتر شده اند چه جسمانی چه معنوی.
      یک عابد باتقوا در این دنیا سراغ لذت های جسمانی می رود و اگر نرود اشتباه کرده اما همان عالم هم زمان هم لذت لذت های جسمانی را می برد و هم لذت لذت های معنوی را در آن دنیا فقط هردوی این لذت ها بیشتر می شوند چه فرقی می کند چگونه آن عابد در این دنیا سراغ هردو رفت اتفاقی برایش نیفتاد ولی اگر در آن دنیا سراغ این لذت ها برود برایش اتفاقی می افتد.
      به هیچ وجه این گونه نیست که یک عابد با تقوا به خاطر گشنگی به یک انسان دیگری تبدیل می شود امام حسین اصلاً آن گونه که شما می گویید دنبال آب نبود کما این که وقتی حضرت عباس برای آب آوردن فرستاد برای آب آوردن برای بچه ها فرستاد (البته نقل دیگرری هم وجود دارد که می گوید هردو باهم رفتند اما این نقل افتاده سر زبان ها)نه برای خودش امام حسین اصلاً آنگونه که شما می گویید دنبال آب نبود.
      اگر این گونه بود که یک عابد وقتی تشنه شود و یا گرسنه شود تغییر کند پس چرا امام حسین نکرد وقتی امام حسین درگودال بود هم تشنه بود هم عزیز از دست داده بود هم جنگیده بود و خسته بود و هم در حال مرگ بود (چون امام حسین وقتی درون گودال بود از بس تیر نیزه خورده بود که حتی اگر سرش را هم نمی بریدن شهید می شد) امام حسین در گودال با آن تشنگی و خستگی و جراحت هایی که برداشته بودند نمی گفت رضاً به رضاک خدایا راضیم به رضای تو دوست داری من تشنه لب بمیرم خدایا پس من راضی ام به رضای تو این جملات امام حسین در تضاد است با گفته شما پس چگونه است که امام حسین خود را در سختی فراموش کرده و در سختی می گوید من راضی هستم به رضای خداوند اگر تشنگی و گشنگی روی یک عابد تأثیر داشت امام حسین همچین حرفی را نمی زد .
      یک عابد واقعی که نمونه بارزش چهارده معصوم بوده و هستند حتی در سختی ها در تشنگی و گشنگی هم به فکر خداست و حتی وقتی تشنه می شود و در حال مرگ هست هم راضی است به رضای خداوند و به فکر رفع نیاز های جسمانی اش نیست.
      این ها هم به کنار یک عابد زاهد مگر روزه نمی گیرد و آن هم یک ماه مگر تشنه نمی شود یا گشنه نمی شود ولی چرا نه آب می خورد نه غذا به خاطر خدا نه آب می خورد نه غذا آیا آن عابد به خاطر تشنگی و گرسنگی خدا را فراموش می کند به هیچ وجه آن عابد در این مدت تشنه می شود گرسنه هم می شود ولی به خاطر خدا غذا نمی خورد اگر گشنگی و تشنگی روی عابد تأثیر دارد عابد وقتی تشنه یا گشنه شود هم آب می خورد هم غذا ولی عابد وقعی وقتی که روزه است غذا و إب را به خاطر خدا کنار می گذارد و نمیخورد.
      البته خود روضه فواید زیادی دارد.

  27. اولاً من کاملاً مخالفم با این جمله ای که گفتید (یک عابد و زاهد با تقوا با چند روز تشنگی و گرسنگی به انسان دیگری تبدیل می شود)
    خیر این گونه نیست یک عابد با تقوا به خاطر خداوند گشنگی و تشنگی را تحمل می کند آن هم یک ماه (روزه گرفتن)این گونه نیست که بگوییم با گرسنگی کشیدن یک عابد خداوند را فراموش کند نه خود عابد یک ماه به خاطر خدا گرسنگی تشنگی می کشد اگر اینگونه که شما می گویید باشد که یک عابد در سختی ها به یک آدم دیگر تبدیل شود چرا یاران امام حسین و یا خود امام حسین به یک آدم دیگر تبدیل نشدند در حالی که خود امام حسین در گودال با آن تشنگی شدیدی که داشتن آن هم در سرزمین کربلا خسته هم بودن بالاخره جنگیدن و در حال مرگ هم بودن با ابن حال می گفت رضاً به رضائک یعنی من راضی ام به رضای تو می خوای من تشنه به بینی می خوای من کشته به بینی می خوای من تو این حال به بینی من راضی ام به رضای تو.(پس این جمله شما اشتباه است).البته این که می گویید امام حسین چیزی جز آب نمی دید هم غلط است وقتی با حضرت عباس رفتند تا آب بیاورند به خاطر تشنگی کودکان رفتند نه خودشان یک جا نمی بینیم که امام حسین درمورد تشنگی خودش حرف بزنه حتی وقتی که حضرت علی اصغر را هم برد موضوع سر تشنگی علی اصغر بود نه امام حسین.
    بله درست است جسم انسان نیازی به معنویات ندارد اما انسان از دو بعد درست شده یکی جسم و دیگری روح درسته جسم انسان بدون معنویات هم سالم می مونه ولی روح انسان بدون معنویات سالم نمی مونه معنویات نه سودی برای جسم انسان دارد نه ضرری ولی برای روح انسان دارد.
    شما معنویات رو از بعد جسمی بررسی کردی که این اشتباه.
    آفرین در راه تکامل روح لذتی وجود دارد و همان لذت معنوی است اما لذت بردن چرا زوال اخلاقی است از چه لحاظ همچین حرفی می زنید. معنویات ما را به کمال می رساند اگر قرآن بخوانید و یا گوش بدهید و لذت به برید این همان لذت معنوی است قرآن خواندن و عبادت باعث رسیدن انسان به کمال می شود و عبادت لذتی دارد که این هم همان لذت معنوی است لذت معنوی پاداشی است برای این که انسان به کمال برسد به انسان داده شد همانطور که لذت جنسی پاداشی بود به انسان برای فرزند آوری داده شد اگر لذتی در جهان چه جسمی چه معنوی وجود نداشت دیگر چرا باید زندگی می کردیم وقتی دیگر هیچ لذتی در جهان وجود ندارد چرا زندگی کنیم وقتی از زندگی لذت نمی بریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code